eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
16 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸کفنی را ز خدا و کفنی را ز رسول / «بوریا» ماند، برای پسر فاطمه‌ات ... ... اما وصیت سوم را حیا می‌کنم برایتان بگویم، آن را به دخترم فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌گویم تا برایتان بازگو کند؛ سپس فاطمه زهرا علیهاالسلام را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو، مادرم می‌گوید: 📋 أنَا خائِفةٌ مِنَ القبرِ أُريدُ مِنكَ رِدائكَ الّذي تَلبسُهُ حينَ نُزولِ الَوحيِ تُكفِّنُني فيه ▪️من از قبر در هراسم؛ از شما می‌خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتید، کفن کنید. 🥀 سپس حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود؛ آن حضرت هم آن عبا را برای خدیجه سلام‌الله‌علیها فرستاد و او بسیار خوشحال شد. 🥀 هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله غسل و کفن وی را به عهده گرفت، ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و فرمود: یا رسول الله! خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: 📋 يٰا محمّد إنَّ كفَنَ خديجَة وَ هُوَ مِن اَكفانِ الجَنّةِ أهدَى اللهُ إلَيها ▪️ای محمد! کفن خدیجه سلام‌الله‌علیها از کفن‌های بهشتی است که خدای متعال آن را به او هدیه داده است؛ 🥀 پس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله جنازه مطهّره حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها را ابتداءاً در عبای خود و بعد، در آن کفنی که جبرئیل هدیه آورده بود، کفن نمود. 📚 شجره طوبی،حائری، ج۲ ص۲۳۵ ✍ آه... یا أمّ المؤمنین! یا حضرت خدیجه! چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن پیکر مطهّری که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیه‌السلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند: «حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!» 🥀 دو دست(از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند. 📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۴۹۳ 📚سحاب رحمت ص ۶۵۳ 📝 غیر از این خاکِ بلاکَش، وطنی نیست تو را جز سنان و نی و خنجر، چمنی نیست تو را گفتم از خاتم انگشت، تو را بشناسم تو که انگشت نداری، یَمَنی نیست تو را تو پس از قتل حسن، گفته‌ای «غارت زده‌ام» حال، غارت شده‌ای، پیرهنی نیست تو را استخوان های تنت مثل دلت نرم شده جز من و مادرمان، سینه زنی نیست تو را بسکه اسب از بدنت رد شده چون خاک شدی تا رسیدم به تو دیدم، بدنی نیست تو را بوریا بود بهانه، که بدن جمع شود ورنه جز خاک بیابان، کفنی نیست تو را @maghaatel
🩸حضرت خدیجه «سلام‌الله‌علیها» به هنگام ظهور امام زمان «ارواحنافداه»، قنداقه حضرت محسن بن علی «علیهماالسلام» را به دست گرفته و با صدای بلند گریه می‌کند... امام صادق علیْهِ‌السَّلام به یکی از شاگردان خاصّ خود به نام «مفضّل بن عمر» در ذیل یک روایت طولانی در احوالات زمان ظهور و رجعت چنین فرمودند: 📋 ثُمَّ یَقُومُ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام مُخَضَّباً بِدَمِهِ هُوَ وَ جَمِیعُ مَنْ قُتِلَ مَعَهُ 🔻... سپس امام حسین علیْهِ‌السَّلام در حالی که محاسن شریفش به خونش رنگین است همراه سائر شهیدان کربلا ظاهر می‌شوند. 🥀 هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله او را با آن وضع می‌بیند، گریه می‌کند، اهل آسمانها و زمین از گریه او می‌گریند ... 📋 وَ تَصْرُخُ فَاطِمَةُ علیهاالسلام فَتُزَلْزَلُ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْهَا 🔻در این هنگام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها چنان فریاد بلندی می‌کشند که در زمین و هر چه بر روی آن است، زلزله می‌شود. 🥀 امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز می‌آید و امام حسن علیه‌السلام در جانب راست آن حضرت و فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در جانب چپ آن حضرت قرار می‌گیرند 📋 یُقْبِلُ الْحُسَیْنُ علی‌السلام فَیَضُمُّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَی صَدْرِهِ وَ یَقُولُ یَا حُسَیْنُ فَدَیْتُکَ قَرَّتْ عَیْنَاکَ وَ عَیْنَایَ فِیکَ 🔻 در این هنگام امام حسین علیه‌السلام پیش می‌آید و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله او را به سینه اش می‌چسباند و می‌گوید: یاحسین! من به فدایت شوم... چشمانت (به انتقام از دشمنانت) روشن باد که نور چشمان من، تویی! 🥀 در جانب راست امام حسین علیْهِ‌السَّلام، حضرت حمزه علیْهِ‌السَّلام، و در طرف چپ او حضرت جعفر طیار علیْهِ‌السَّلام حرکت می‌کنند. 📜 یَأْتِی مُحسنٌ تَحْمِلُهُ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ هُنَّ صَارِخَاتٌ 🔻 در این هنگام حضرت خدیجه علیهَاالسَّلام می‌آید در حالی که محسن (فرزند شهید حضرت فاطمه علیهَاالسَّلام) را در آغوش گرفته، و همراه با فاطمه بنت اسد علیهَاالسَّلام می‌آیند و بلند بلند گریه می‌کنند. 🥀 حضرت زهرا علیهَاالسَّلام مادر محسن علیْهِماالسَّلام پشت سر آنها می‌آید و فریاد می‌زند: 📋 هذا یَوْمُکُمْ الّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ {انبیاء، آیه ۱۰۳} 🔻این همان روزی است که به شما وعده داده شده بود؛ 🥀 آنگاه امام صادق علیْهِ‌السَّلام گریه کردند، به طوری که محاسن شریفش از اشک چشمان آن حضرت خیس شد؛ سپس فرمودند: 📋 لَا قَرَّتْ عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ قَالَ وَ بَکَی الْمُفَضَّلُ بُکَاءً طَوِیلًا 🔻روشن مباد چشمی که با یاد این ماجرا {حمله به خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و شهادت حضرت محسن علیه‌السلام) ، گریه نکند. مفضّل با این سخن امام علیه‌السلام، گریه طولانی نمود. 📚 بحارالأنوار، ج۵۳، ص۲۳. @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸از کودکی به جای همه «تشنگی» کشید / ای عهده‌دار مردم بی‌دست و پا، حسین ... {طولانی، اما خواندنی} در برخی از نقل‌ها آمده است: 🔹وجود مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام پنج ساله (یا در نقلی هشت ساله) بودند، که یک روز را روزه گرفتند؛ از قضا آن روز، روز بسیار گرمی بود؛ همین که آفتاب بلند شد، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها دید که لبهای مبارک حسینش خشکیده و رنگ مبارکش زرد شده است. 🔸 لذا فرمود: ای نور دیده‌ام؛ چه شده است که چنین شده‌ای؟ سیدالشهداء علیه‌السلام فرمود: به‌جهت رضای حق تعالی روزه گرفته‌ام. صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: به‌ جهت رضای حق تعالی روزه مگیر! بیا افطار کن! 🔹 در همین حال، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام وارد شدند و مطلع گردیدند که سیدالشهداء علیه‌السلام روزه گرفته و از شدت گرما و حرارت عطش به ضعف و غش افتاده و سرش در دامن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است و آن حضرت با دیده‌ای گریان به حسینش می‌نگرد. 🔸 ایشان هم به گریه در آمدند! آب و طعامی طلبیدند و امر به افطار او فرمودند. سیدالشهداء علیه‌السلام خطاب به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرمود: اطاعت شما واجب است ولکن این روزه را به جهت رضای حق گرفته‌ام، التماس دارم که مرا معاف دارید تا به اتمام برسانم. 🔹 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله چون این حال را مشاهده نمود، دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا مرا طاقت دیدن لبهای خشکیده حسین علیه‌السلام نیست و نمی‌خواهم که او را دل شکسته ببینم، خدایا رحم نما و زود روز را به شام برسان که جگر گوشه من تشنه نباشد. 🔸 ناگاه جبرئیل نازل شد، عرض کرد: یا رسول اللّه، حق‌ تعالی سلامت می‌رساند و می‌فرماید: دل خوش دار که هفتاد هزار فرشته را امر فرموده‌ایم که قرص آفتاب را زودتر به جانب مغرب بکشند تا نور دیده‌ات تشنه نباشد! وقتی که شما و فاطمه و علی علیهم‌السلام به جهت تشنگی حسین علیه‌السلام به گریه درآمدید، ملائکه هفت آسمان به گریه درآمدند و دست از عبادت کشیدند و گفتند: خدایا! ما نمی‌توانیم حسین علیه‌السلام را تشنه ببینیم! 🔹 هنوز سخن جبرئیل تمام نشده بود که یک دفعه آفتاب به محل غروب فرو رفت. پس فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها ظرف آبی را بر روی دست گرفته و فرمود: ای نور دیده‌ام، افطار کن! سیدالشهداء علیه‌السلام فرمود: ای مادر! هر طفلی که برای اولین بار روزه می‌گیرد، هدیه‌ای به او می‌دهند! 🔻 صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: ای نور دیده‌ام! خدای متعال آب و نمک دنیا را مهر من قرار داد؛ آن‌ها را به دوستان تو بخشیدم؛ 🔻 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز فرمودند: خداوند حوض کوثر را به من داده است، چون روز قیامت شود دوستان تو را از حوض کوثر سیراب می‌کنم و همگی را داخل بهشت می‌گردانم. 🔻 امیرالمومنین علیه‌السلام نیز فرمودند: ای‌حسینم! خداوند اختیار تقسیم بهشت و جهنم را به من واگذاشته، آن را به تو بخشیدم که هر کس از دوستان خود را خواسته باشی به بهشت ببری و دشمنان خود را به جهنم؛ حال افطار کن! 🔖 سیدالشهداء علیه‌السلام سر خود را پیش انداخته بود و انتظار امر خدای متعال را می‌کشید که ناگاه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: من هم خادم این آستانم و گهواره جنبان این بزرگوارم! من هم باید نثاری بدهم. یا رسول اللّه! ستاره‌ای در گوشه فلک است که هر سی هزار سال یک بار طلوع می‌کند و من زیاده از سی هزار بار آن را دیده‌ام، گواه باش که هر عبادتی که در این مدت کرده‌ام، به دوستان حسین علیه‌السلام بخشیدم. 📌 اما خداوند عالم فرموده است: حسین علیه‌السلام این روزه را برای رضای من گرفته است و هدیه او، بر من واجب است نه بر شما؛ از جانب من حسین علیه‌السلام را سلام برسان و بگو: در حالی که روزه بر تو واجب نبود به جهت رضای من روزه گرفته‌ای! 📜 قسم به ذات ذوالجلالم که در روزی که خلائق بر من عرضه می‌شوند، این قدر دوستان و گریه‌کنان و زیارت کنندگان تو را به تو ببخشم تا که راضی شوی؛ حال افطار کن. چون سیدالشهداء علیه‌السلام این‌چنین بشارتی را شنید، خوشحال شد و فرمود:«بسم اللّه الرحمن الرحیم» و سپس افطار کرد. 📚جامع النورین،سبزواری، فصل۱۱ ص۱۱۰ 📚انوار الشهاده، یزدی، ص۱۴۲ 📚بحر المصائب،تبریزی، ج۱ ص۲۳۶ ✍ شخصیتی که زحمت ما را کشیده است عالم از ابتدای وجودش ندیده است دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم خیلی حسین زحمت ما را کشیده است منت نهاده بر سرمان، اشک، جاری است از دل بگو «حسین»، تو را او خریده است ما را به حال خودمان ول نکرده است چون بوی کربلا به مشامم رسیده است @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 سرنوشت جَمل افتاد به دستان «حسن‌» / "شاخِ‌شیطان" به زمین‌ خورد، ز طوفان حسن... در تاریخ آمده است: 🔹 در جنگ جمل حضرت اميرالمؤمنین علیه‌السلام، محمّد‌بن‌حنفيّه را خواست و نيزه خود را به او داد و فرمود: با اين نيزه متوجه جنگ شو و شتر عايشه را نيزه بزن! وقتى محمّد‌بن‌حنفيه متوجه جنگ گرديد، بَنوضَبّه(مدافعان‌ شتر عایشه) مانع وى شدند. 📜 فَلَمَّا رَجَعَ إِلَى وَالِدِهِ انْتَزَعَ الْحَسَنُ رُمْحَهُ مِنْ يَدِهِ وَ قَصَدَ قَصْدَ الْجَمَلِ وَ طَعَنَهُ بِرُمْحِهِ وَ رَجَعَ إِلَى وَالِدِهِ وَ عَلَى رُمْحِهِ أَثَرُ الدَّمُ 🔻هنگامى كه محمّد به‌سوى پدرش مراجعت نمود، امام حسن علیه‌السلام نيزه را از دستش گرفت و به سمت شتر عايشه حمله کرد و پس از اينكه نيزه‏اى به آن زد و نزد حضرت امير علیه‌السلام بازگشت، ديدند اثر خون در نوك آن مشاهده مى‏شود. 🔹 محمّد بن حنفيه از مشاهده اين صحنه، صورتش برافروخته شد و خجالت کشید. مولا علی علیه‌السلام به محمّد بن حنفيه فرمود: نگران مباش! زيرا حسن، پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هم است؛ اما تو فقط پسر من هستی.(کنایه از اینکه خون فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در رگ‌های حسن علیه‌السلام هست اما در رگ‌های تو نیست). 📚المناقب،ابن‌شهرآشوب،ج۹ ص۱۶۶ ✍ اما اینکه در شعر بالا، از عایشه تعبیر شد به "شاخ‌شیطان"؛ از عجیب‌ترین اعترافات و روایاتی که در صحاح ستّه اهل سنت آمده است،اینکه نقل کرده‌اند: 🔸 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روزی در بین اصحاب، قیام نمودند تا خطبه ایراد کنند. در همین حین اشاره به خانه عايشه نمودند و فرمودند: 📋 هُنَا الْفِتْنَةُ - ثَلَاثًا - مِنْ حَيْثُ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيْطَانِ 🔻 اينجا جايگاه فتنه است... اينجا جايگاه فتنه است... اينجا جايگاه فتنه است... از این خانه است که شاخ شيطان بيرون مي‌آيد. 📚صحیح بخاری، ج۴ ص٨٢،حدیث٣١٠۴ 📚صحیح مسلم، ج٨ ص١٨١،حدیث٢٩٠۵ ✍ فتنه‌های جَمَل از ناقهٔ زن بود فقط به زمین کوفتنش، کار حسن بود فقط ... @maghaatel
🔰 اگر تمام «فَضل» به شکل یک انسان در آید، بدون‌شک آن انسان، «امام‌حسن (صلوات‌الله‌علیه)» است... ➖ در روایتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋 لَوْ كَانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَكَانَ الْحَسَنَ عَلَیهِ‌الس‍ّلام 🔻اگر فضل و بخشندگی، تماماً به شکل انسانی در آید،قطعاً آن انسان، امام«حسن» علیه‌السلام است. 📚مئة منقبة، ابن‌شاذان‌قمی، ص۱۳۵ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ➖ در روایت دیگری نیز رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋 بِي أُنْذِرْتُمْ وَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ اهْتَدَيْتُمْ وَ قَرَأَ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ 🔻به وسيله من انذار داده شديد و به وسيله امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام هدايت مى‌شوید. 📋 وَ بِالْحَسَنِ أُعْطِيتُمُ‏ الْإِحْسَانَ وَ بِالْحُسَيْنِ تَسْعَدُونَ وَ بِهِ تَشْقَوْنَ‏ 🔻و به وسيله إمام حسن علیه‌السلام احسان مى‌شويد و به وسيله امام حسين علیه‌السلام خوشبخت مى‌گرديد و بدون او بدبخت می‌شوید. 📋 أَلَا وَ إِنَ‏ الْحُسَيْنَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ‏ الْجَنَّةِ مَنْ عَادَاهُ‏ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ. 🔻بدانيد كه حسين‌ علیه‌السلام درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‌كند. 📚مئة منقبة، ابن‌شاذان‌قمی، ص۲۲ ✍من خَسِ بی سر و پایم، که نِیَم لایقِ لطف لقمه‌نانی که خورَم ، از سَرِ خوانِ حسن‌ است ..‌. @maghastel
🔰 اَبر‌ و باد و مَه و خورشید و فلَک دستِ حسن «صلوات‌الله‌علیه» ... راوی گوید: 🔹 ديدم حسن بن علي علیهماالسلام را كه با گروهی براي طلب باران از شهر بیرون رفته‌اند. امام حسن علیه‌السلام رو به آن گروه نمود و فرمود: كدام يك را بیشتر دوست دارید؟ باران آيد يا تگرگ يا مرواريد؟ 🔸 عرض كردند: هر کدام را كه شما دوست داشته باشید. حضرت فرمود: به‌ شرط اينكه كسي چیزي برندارد، هر سه را نازل می‌کنم. پس هر سه به نوبت شروع به باریدن کردند. 📋 وَ رَأَیناهُ یَأخُذُ الکَواکبَ مِنَ السَّماءِ ثُمَّ یَبُّثُها کَالْعَصافیرَ إلٰی مَواضِعها. 🔻در آن جا می‌دیدیم حسن‌بن‌علی علیهماالسلام را که ستاره‌ها با دست می‌گرفت و دوباره آن ها به آسمان‌ می‌انداخت و ستارگان همانند گنجشك هر يك به مواضع خود پرواز می‌كردند. 📚اسرارالشهادة ج٢ ص٣٩٨ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ➖ در جایی دیگر نیز، راوی نقل می‌کند: 📋 شَهِدْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ هُوَ يَأْخُذُ الرِّيحَ فَيَحْبِسُهَا فِي كَفِّهِ 🔻دیدم حسن‌بن‌علی علیهماالسلام را که باد را در کف دستشان نگه می‌داشت. 🔹سپس می‌فرمود: کجا می‌خواهید باد را بفرستم؟ ما می‌گفتیم: به سمت خانهٔ فلان و فلان؛ پس آن حضرت باد را می‌فرستاد سپس آن را فرا می‌خواند و برمی‌گشت. 📚دلائل الامامة،طبری،ص۱۷۱ @maghaatel
🔰 تو را قسم می‌دهم که اگر روزی «فقر» به سراغت آمد، فقط بیا درِ خانهٔ من ... روایت شده است: 🔹 روزی مردى خدمت امام حسن مجتبی علیه‌السلام رسید ‌و عرض کرد: اى پسر اميرالمؤمنين! تو را سوگند مى‌دهم به آن كس كه نعمت‌ها را بدون واسطه به شما داده است، حق مرا از دشمنم بگير، كه بسيار ستمگر و ظالم است؛ نه احترام پير سالخورده را نگه مى‌دارد، و نه بر طفل خردسال رحم مى‌كند. 🔸 امام علیه‌السلام به پُشتى تكيه داده بود، پس بر سر زانو نشست و فرمود: 📋 مَنْ خَصْمُكَ حَتَّى أَنْتَصِفَ لَكَ مِنْهُ؟ 🔻دشمن تو كيست تا حقّت را از او بگيرم؟ 🔹 عرض کرد: «فقر و نداری»؛ امام علیه‌السلام اندکی سر مبارك خود را به زير انداخت، سپس سر خويش را بلند كرد و به خادم خود فرمود: 📋 أَحْضِرْ مَا عِنْدَكَ مِنْ مَوْجُودٍ.فَأَحْضَرَ خَمْسَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ 🔻هر چه نزدت هست بياور؛ او پنج هزار درهم آورد. 🔸 امام علیه‌السلام فرمود: «اين‌ها را به او بده»! سپس حضرت فرمودند: 📋 بِحَقِّ هَذِهِ الْأَقْسَامِ الَّتِي أَقْسَمْتَ بِهَا عَلَيَّ مَتَى أَتَاكَ خَصْمُكَ جَائِراً إِلَّا مَا أَتَيْتَنِي مِنْهُ مُتَظَلِّماً. 🔻به حق اين سوگندهایی كه براى من خوردى، هر وقت كه اين دشمن جفاكار نزد تو آمد، بايد براى رفع ظلم او نزد من بيايى... 📚العَُدَد القویّة، حلّی، ص۳۵۹ ✍گرچه در دنیا فراوان می‌شود پیدا «کریم» نیست مانند حسن امّا در این دنیا «کریم» ما اگر از عرض‌حاجت‌ها خجالت می‌کشیم غافلیم از این که می‌آید به سمت ما «کریم» ذکر ما شد مثل قُمری‌های صحن خاکی‌اش؛ "یاکریم و، یاکریم و، یاکریم و، یاکریم..." @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 گوشه‌ای از کینه‌ها و دشمنی‌های عایشه با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله... 💢 قاتلِ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله... راوی گوید: امام صادق عليه‌السلام به ما فرمود: 📋... فَسُمَّ قَبْلَ الْمَوْتِ إِنَّهُمَا سَقَتَاهُ فَقُلْنَا إِنَّهُمَا وَ أَبُوهُمَا شَرُّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ 🔻پس قبل از شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، آن دو زن (عایشه و حفصه) او را مسموم کردند. راوی گوید: پس ما گفتیم که آن دو زن و پدرانشان بدترین خلق خدا هستند. 📚تفسیر العیاشی، ج ١ ص ٢٠٠ 📚البرهان، ج۵ ص ۴١٩ ➖ در روایتی دیگر نیز امام صادق عليه‌السلام فرمودند: 📋 أَعْلَمَ حَفْصَةَ أَنَّ أَبَاهَا وَ أَبَا بَکْرٍ یَلِیَانِ الْأَمْرَ فَأَفْشَتْ إِلَی عَائِشَةَ فَأَفْشَتْ إِلَی أَبِیهَا فَأَفْشَی إِلَی صَاحِبِهِ 🔻رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ،حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت و خلافت را بدست می‌گیرند، حفصه این سرّ را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت: و ابوبکر هم به عمر گفت. 📋 فَاجْتَمَعَا عَلَی أَنْ یَسْتَعْجِلَا ذَلِکَ عَلَی أَنْ یَسْقِیَاهُ سَمّا 🔻 پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد،رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را مسموم کنند. 📚الصراط المستقیم، بیاضی، ج٣، ص١۶٨؛ 📚 بحارالانوار ج ٢٢، ص ٢۴۶ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 💢 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دوست داشت تا زنده است، مرگ او را ببیند... در نَقلی که منابع اهل سنت آن را نقل کرده‌اند، آمده است: پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عايشه را ببيند! 📚مسند احمد بن حنبل، ج۶ ص۱۴۴ 📚سبعة من السلف، ص ۲۶۷ @maghaatel
🔰 گوشه‌ای از کینه‌ها و دشمنی‌های عایشه نسبت به امیرالمؤمنین علیه‌السلام... 💢 کینهٔ امیرالمؤمنین علیه‌السلام، مثل کورهٔ آتش در دلش می‌جوشید... امیرالمومنین علیه السلام در فرازی از خطبه ۱۵۶ نهج‌البلاغه خطاب به مردم بصره فرمودند: 📋 ...أَمَّا فُلاَنَةُ فَأَدْرَکَهَا رَأْیُ النِّسَاءِ وَ ضِغْنٌ غَلاَ فِی صَدْرِهَا کَمِرْجَلِ الْقَیْنِ وَ لَوْ دُعِیَتْ لِتَنَالَ مِنْ غَیْرِی مَا أَتَتْ إِلَیَّ لَمْ تَفْعَلْ 🔻اما فلانی - عائشه -، پس افکار و خیالات زنانه بر او چیره شد، و کینه‌ها در سینه‌اش چون کوره آهنگری شعله ور گردید، اگر از او می‌خواستند آنچه را که بر ضد من انجام داد نسبت به دیگری روا دارد سرباز می‌زد. 📚 نهج‌البلاغه خطبه ۱۵۶ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 💢 با خبر شهادت امیرالمومنین علیه‌السلام، سر به سجده گذاشت... ابوالفرج اصفهانی در «مقاتل الطالبین» این‌گونه نقل می‌کند: 📋 لَمّا أنْ جاءَ قَتْلُ عَلیٍّ علیه‌السلام، سَجَدَت... 🔻وقتی که خبر شهادت امیرالمومنین علیه‌السلام به عایشه رسید، او سر به سجده گذاشت. 📚مقاتل الطالبین ص۵۵ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 💢 به خاطر «ابن‌مُلجم»، اسم غلامش را «عبدالرحمن» گذاشت... شخصی به نام مسروق گوید: نزد عایشه رفتم و نشستم. پس با من صحبت می‌کرد و در آن حین، غلام سیاهش را که به او عبدالرحمن می‌گفتند، صدا کرد. آن غلام حاضر شد. عایشه گفت: ای مسروق! آیا می دانی چرا نامش را عبدالرّحمن گذاشتم؟ گفتم: خیر. گفت: 📋 حُبّاً مِنِّي لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُلْجَمٍ. 🔻به دلیل محبّتی که به عبدالرّحمن بن ملجم مرادی دارم. 📚 بحار الأنوار، ج‏۳۲، ص۳۴۲ ✍ زنی که نامِ علی بود آتشِ جگرش به من مگوی که او مادر است و من پسرش! ز همسریّ پیمبر چه افتخار آن را که بود نزد پیمبر، نفوذیِ پدرش؟ خدا که خار کنارِ گل آفریده به باغ عجیب نیست که این شد زنِ پیامبرش به حکم «حَربُک حَربی» که مصطفی فرمود جمل، بود اُحُد و اوست هندِ فتنه‌گرش اگر شهادتِ کفرش ز من قبولت نیست بخوان به سورۀ تحریم و نصّ معتبرش بر او، به حکمِ خدا، حدّ قذف واجب بود حواله کرد نبی با امامِ منتظَرش... @maghaatel