eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸کفنی را ز خدا و کفنی را ز رسول / «بوریا» ماند، برای پسر فاطمه‌ات ... ... اما وصیت سوم را حیا می‌کنم برایتان بگویم، آن را به دخترم فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌گویم تا برایتان بازگو کند؛ سپس فاطمه زهرا علیهاالسلام را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو، مادرم می‌گوید: 📋 أنَا خائِفةٌ مِنَ القبرِ أُريدُ مِنكَ رِدائكَ الّذي تَلبسُهُ حينَ نُزولِ الَوحيِ تُكفِّنُني فيه ▪️من از قبر در هراسم؛ از شما می‌خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتید، کفن کنید. 🥀 سپس حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود؛ آن حضرت هم آن عبا را برای خدیجه سلام‌الله‌علیها فرستاد و او بسیار خوشحال شد. 🥀 هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله غسل و کفن وی را به عهده گرفت، ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و فرمود: یا رسول الله! خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: 📋 يٰا محمّد إنَّ كفَنَ خديجَة وَ هُوَ مِن اَكفانِ الجَنّةِ أهدَى اللهُ إلَيها ▪️ای محمد! کفن خدیجه سلام‌الله‌علیها از کفن‌های بهشتی است که خدای متعال آن را به او هدیه داده است؛ 🥀 پس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله جنازه مطهّره حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها را ابتداءاً در عبای خود و بعد، در آن کفنی که جبرئیل هدیه آورده بود، کفن نمود. 📚 شجره طوبی،حائری، ج۲ ص۲۳۵ ✍ آه... یا أمّ المؤمنین! یا حضرت خدیجه! چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن پیکر مطهّری که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیه‌السلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند: «حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!» 🥀 دو دست(از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند. 📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۴۹۳ 📚سحاب رحمت ص ۶۵۳ 📝 غیر از این خاکِ بلاکَش، وطنی نیست تو را جز سنان و نی و خنجر، چمنی نیست تو را گفتم از خاتم انگشت، تو را بشناسم تو که انگشت نداری، یَمَنی نیست تو را تو پس از قتل حسن، گفته‌ای «غارت زده‌ام» حال، غارت شده‌ای، پیرهنی نیست تو را استخوان های تنت مثل دلت نرم شده جز من و مادرمان، سینه زنی نیست تو را بسکه اسب از بدنت رد شده چون خاک شدی تا رسیدم به تو دیدم، بدنی نیست تو را بوریا بود بهانه، که بدن جمع شود ورنه جز خاک بیابان، کفنی نیست تو را @maghaatel
🩸حضرت خدیجه «سلام‌الله‌علیها» به هنگام ظهور امام زمان «ارواحنافداه»، قنداقه حضرت محسن بن علی «علیهماالسلام» را به دست گرفته و با صدای بلند گریه می‌کند... امام صادق علیْهِ‌السَّلام به یکی از شاگردان خاصّ خود به نام «مفضّل بن عمر» در ذیل یک روایت طولانی در احوالات زمان ظهور و رجعت چنین فرمودند: 📋 ثُمَّ یَقُومُ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام مُخَضَّباً بِدَمِهِ هُوَ وَ جَمِیعُ مَنْ قُتِلَ مَعَهُ 🔻... سپس امام حسین علیْهِ‌السَّلام در حالی که محاسن شریفش به خونش رنگین است همراه سائر شهیدان کربلا ظاهر می‌شوند. 🥀 هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله او را با آن وضع می‌بیند، گریه می‌کند، اهل آسمانها و زمین از گریه او می‌گریند ... 📋 وَ تَصْرُخُ فَاطِمَةُ علیهاالسلام فَتُزَلْزَلُ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْهَا 🔻در این هنگام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها چنان فریاد بلندی می‌کشند که در زمین و هر چه بر روی آن است، زلزله می‌شود. 🥀 امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز می‌آید و امام حسن علیه‌السلام در جانب راست آن حضرت و فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در جانب چپ آن حضرت قرار می‌گیرند 📋 یُقْبِلُ الْحُسَیْنُ علی‌السلام فَیَضُمُّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَی صَدْرِهِ وَ یَقُولُ یَا حُسَیْنُ فَدَیْتُکَ قَرَّتْ عَیْنَاکَ وَ عَیْنَایَ فِیکَ 🔻 در این هنگام امام حسین علیه‌السلام پیش می‌آید و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله او را به سینه اش می‌چسباند و می‌گوید: یاحسین! من به فدایت شوم... چشمانت (به انتقام از دشمنانت) روشن باد که نور چشمان من، تویی! 🥀 در جانب راست امام حسین علیْهِ‌السَّلام، حضرت حمزه علیْهِ‌السَّلام، و در طرف چپ او حضرت جعفر طیار علیْهِ‌السَّلام حرکت می‌کنند. 📜 یَأْتِی مُحسنٌ تَحْمِلُهُ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ هُنَّ صَارِخَاتٌ 🔻 در این هنگام حضرت خدیجه علیهَاالسَّلام می‌آید در حالی که محسن (فرزند شهید حضرت فاطمه علیهَاالسَّلام) را در آغوش گرفته، و همراه با فاطمه بنت اسد علیهَاالسَّلام می‌آیند و بلند بلند گریه می‌کنند. 🥀 حضرت زهرا علیهَاالسَّلام مادر محسن علیْهِماالسَّلام پشت سر آنها می‌آید و فریاد می‌زند: 📋 هذا یَوْمُکُمْ الّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ {انبیاء، آیه ۱۰۳} 🔻این همان روزی است که به شما وعده داده شده بود؛ 🥀 آنگاه امام صادق علیْهِ‌السَّلام گریه کردند، به طوری که محاسن شریفش از اشک چشمان آن حضرت خیس شد؛ سپس فرمودند: 📋 لَا قَرَّتْ عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ قَالَ وَ بَکَی الْمُفَضَّلُ بُکَاءً طَوِیلًا 🔻روشن مباد چشمی که با یاد این ماجرا {حمله به خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و شهادت حضرت محسن علیه‌السلام) ، گریه نکند. مفضّل با این سخن امام علیه‌السلام، گریه طولانی نمود. 📚 بحارالأنوار، ج۵۳، ص۲۳. @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸از کودکی به جای همه «تشنگی» کشید / ای عهده‌دار مردم بی‌دست و پا، حسین ... {طولانی، اما خواندنی} در برخی از نقل‌ها آمده است: 🔹وجود مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام پنج ساله (یا در نقلی هشت ساله) بودند، که یک روز را روزه گرفتند؛ از قضا آن روز، روز بسیار گرمی بود؛ همین که آفتاب بلند شد، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها دید که لبهای مبارک حسینش خشکیده و رنگ مبارکش زرد شده است. 🔸 لذا فرمود: ای نور دیده‌ام؛ چه شده است که چنین شده‌ای؟ سیدالشهداء علیه‌السلام فرمود: به‌جهت رضای حق تعالی روزه گرفته‌ام. صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: به‌ جهت رضای حق تعالی روزه مگیر! بیا افطار کن! 🔹 در همین حال، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام وارد شدند و مطلع گردیدند که سیدالشهداء علیه‌السلام روزه گرفته و از شدت گرما و حرارت عطش به ضعف و غش افتاده و سرش در دامن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است و آن حضرت با دیده‌ای گریان به حسینش می‌نگرد. 🔸 ایشان هم به گریه در آمدند! آب و طعامی طلبیدند و امر به افطار او فرمودند. سیدالشهداء علیه‌السلام خطاب به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرمود: اطاعت شما واجب است ولکن این روزه را به جهت رضای حق گرفته‌ام، التماس دارم که مرا معاف دارید تا به اتمام برسانم. 🔹 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله چون این حال را مشاهده نمود، دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا مرا طاقت دیدن لبهای خشکیده حسین علیه‌السلام نیست و نمی‌خواهم که او را دل شکسته ببینم، خدایا رحم نما و زود روز را به شام برسان که جگر گوشه من تشنه نباشد. 🔸 ناگاه جبرئیل نازل شد، عرض کرد: یا رسول اللّه، حق‌ تعالی سلامت می‌رساند و می‌فرماید: دل خوش دار که هفتاد هزار فرشته را امر فرموده‌ایم که قرص آفتاب را زودتر به جانب مغرب بکشند تا نور دیده‌ات تشنه نباشد! وقتی که شما و فاطمه و علی علیهم‌السلام به جهت تشنگی حسین علیه‌السلام به گریه درآمدید، ملائکه هفت آسمان به گریه درآمدند و دست از عبادت کشیدند و گفتند: خدایا! ما نمی‌توانیم حسین علیه‌السلام را تشنه ببینیم! 🔹 هنوز سخن جبرئیل تمام نشده بود که یک دفعه آفتاب به محل غروب فرو رفت. پس فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها ظرف آبی را بر روی دست گرفته و فرمود: ای نور دیده‌ام، افطار کن! سیدالشهداء علیه‌السلام فرمود: ای مادر! هر طفلی که برای اولین بار روزه می‌گیرد، هدیه‌ای به او می‌دهند! 🔻 صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: ای نور دیده‌ام! خدای متعال آب و نمک دنیا را مهر من قرار داد؛ آن‌ها را به دوستان تو بخشیدم؛ 🔻 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز فرمودند: خداوند حوض کوثر را به من داده است، چون روز قیامت شود دوستان تو را از حوض کوثر سیراب می‌کنم و همگی را داخل بهشت می‌گردانم. 🔻 امیرالمومنین علیه‌السلام نیز فرمودند: ای‌حسینم! خداوند اختیار تقسیم بهشت و جهنم را به من واگذاشته، آن را به تو بخشیدم که هر کس از دوستان خود را خواسته باشی به بهشت ببری و دشمنان خود را به جهنم؛ حال افطار کن! 🔖 سیدالشهداء علیه‌السلام سر خود را پیش انداخته بود و انتظار امر خدای متعال را می‌کشید که ناگاه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: من هم خادم این آستانم و گهواره جنبان این بزرگوارم! من هم باید نثاری بدهم. یا رسول اللّه! ستاره‌ای در گوشه فلک است که هر سی هزار سال یک بار طلوع می‌کند و من زیاده از سی هزار بار آن را دیده‌ام، گواه باش که هر عبادتی که در این مدت کرده‌ام، به دوستان حسین علیه‌السلام بخشیدم. 📌 اما خداوند عالم فرموده است: حسین علیه‌السلام این روزه را برای رضای من گرفته است و هدیه او، بر من واجب است نه بر شما؛ از جانب من حسین علیه‌السلام را سلام برسان و بگو: در حالی که روزه بر تو واجب نبود به جهت رضای من روزه گرفته‌ای! 📜 قسم به ذات ذوالجلالم که در روزی که خلائق بر من عرضه می‌شوند، این قدر دوستان و گریه‌کنان و زیارت کنندگان تو را به تو ببخشم تا که راضی شوی؛ حال افطار کن. چون سیدالشهداء علیه‌السلام این‌چنین بشارتی را شنید، خوشحال شد و فرمود:«بسم اللّه الرحمن الرحیم» و سپس افطار کرد. 📚جامع النورین،سبزواری، فصل۱۱ ص۱۱۰ 📚انوار الشهاده، یزدی، ص۱۴۲ 📚بحر المصائب،تبریزی، ج۱ ص۲۳۶ ✍ شخصیتی که زحمت ما را کشیده است عالم از ابتدای وجودش ندیده است دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم خیلی حسین زحمت ما را کشیده است منت نهاده بر سرمان، اشک، جاری است از دل بگو «حسین»، تو را او خریده است ما را به حال خودمان ول نکرده است چون بوی کربلا به مشامم رسیده است @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 سرنوشت جَمل افتاد به دستان «حسن‌» / "شاخِ‌شیطان" به زمین‌ خورد، ز طوفان حسن... در تاریخ آمده است: 🔹 در جنگ جمل حضرت اميرالمؤمنین علیه‌السلام، محمّد‌بن‌حنفيّه را خواست و نيزه خود را به او داد و فرمود: با اين نيزه متوجه جنگ شو و شتر عايشه را نيزه بزن! وقتى محمّد‌بن‌حنفيه متوجه جنگ گرديد، بَنوضَبّه(مدافعان‌ شتر عایشه) مانع وى شدند. 📜 فَلَمَّا رَجَعَ إِلَى وَالِدِهِ انْتَزَعَ الْحَسَنُ رُمْحَهُ مِنْ يَدِهِ وَ قَصَدَ قَصْدَ الْجَمَلِ وَ طَعَنَهُ بِرُمْحِهِ وَ رَجَعَ إِلَى وَالِدِهِ وَ عَلَى رُمْحِهِ أَثَرُ الدَّمُ 🔻هنگامى كه محمّد به‌سوى پدرش مراجعت نمود، امام حسن علیه‌السلام نيزه را از دستش گرفت و به سمت شتر عايشه حمله کرد و پس از اينكه نيزه‏اى به آن زد و نزد حضرت امير علیه‌السلام بازگشت، ديدند اثر خون در نوك آن مشاهده مى‏شود. 🔹 محمّد بن حنفيه از مشاهده اين صحنه، صورتش برافروخته شد و خجالت کشید. مولا علی علیه‌السلام به محمّد بن حنفيه فرمود: نگران مباش! زيرا حسن، پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هم است؛ اما تو فقط پسر من هستی.(کنایه از اینکه خون فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در رگ‌های حسن علیه‌السلام هست اما در رگ‌های تو نیست). 📚المناقب،ابن‌شهرآشوب،ج۹ ص۱۶۶ ✍ اما اینکه در شعر بالا، از عایشه تعبیر شد به "شاخ‌شیطان"؛ از عجیب‌ترین اعترافات و روایاتی که در صحاح ستّه اهل سنت آمده است،اینکه نقل کرده‌اند: 🔸 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روزی در بین اصحاب، قیام نمودند تا خطبه ایراد کنند. در همین حین اشاره به خانه عايشه نمودند و فرمودند: 📋 هُنَا الْفِتْنَةُ - ثَلَاثًا - مِنْ حَيْثُ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيْطَانِ 🔻 اينجا جايگاه فتنه است... اينجا جايگاه فتنه است... اينجا جايگاه فتنه است... از این خانه است که شاخ شيطان بيرون مي‌آيد. 📚صحیح بخاری، ج۴ ص٨٢،حدیث٣١٠۴ 📚صحیح مسلم، ج٨ ص١٨١،حدیث٢٩٠۵ ✍ فتنه‌های جَمَل از ناقهٔ زن بود فقط به زمین کوفتنش، کار حسن بود فقط ... @maghaatel
🔰 اگر تمام «فَضل» به شکل یک انسان در آید، بدون‌شک آن انسان، «امام‌حسن (صلوات‌الله‌علیه)» است... ➖ در روایتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋 لَوْ كَانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَكَانَ الْحَسَنَ عَلَیهِ‌الس‍ّلام 🔻اگر فضل و بخشندگی، تماماً به شکل انسانی در آید،قطعاً آن انسان، امام«حسن» علیه‌السلام است. 📚مئة منقبة، ابن‌شاذان‌قمی، ص۱۳۵ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ➖ در روایت دیگری نیز رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋 بِي أُنْذِرْتُمْ وَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ اهْتَدَيْتُمْ وَ قَرَأَ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ 🔻به وسيله من انذار داده شديد و به وسيله امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام هدايت مى‌شوید. 📋 وَ بِالْحَسَنِ أُعْطِيتُمُ‏ الْإِحْسَانَ وَ بِالْحُسَيْنِ تَسْعَدُونَ وَ بِهِ تَشْقَوْنَ‏ 🔻و به وسيله إمام حسن علیه‌السلام احسان مى‌شويد و به وسيله امام حسين علیه‌السلام خوشبخت مى‌گرديد و بدون او بدبخت می‌شوید. 📋 أَلَا وَ إِنَ‏ الْحُسَيْنَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ‏ الْجَنَّةِ مَنْ عَادَاهُ‏ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ. 🔻بدانيد كه حسين‌ علیه‌السلام درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‌كند. 📚مئة منقبة، ابن‌شاذان‌قمی، ص۲۲ ✍من خَسِ بی سر و پایم، که نِیَم لایقِ لطف لقمه‌نانی که خورَم ، از سَرِ خوانِ حسن‌ است ..‌. @maghastel
🔰 اَبر‌ و باد و مَه و خورشید و فلَک دستِ حسن «صلوات‌الله‌علیه» ... راوی گوید: 🔹 ديدم حسن بن علي علیهماالسلام را كه با گروهی براي طلب باران از شهر بیرون رفته‌اند. امام حسن علیه‌السلام رو به آن گروه نمود و فرمود: كدام يك را بیشتر دوست دارید؟ باران آيد يا تگرگ يا مرواريد؟ 🔸 عرض كردند: هر کدام را كه شما دوست داشته باشید. حضرت فرمود: به‌ شرط اينكه كسي چیزي برندارد، هر سه را نازل می‌کنم. پس هر سه به نوبت شروع به باریدن کردند. 📋 وَ رَأَیناهُ یَأخُذُ الکَواکبَ مِنَ السَّماءِ ثُمَّ یَبُّثُها کَالْعَصافیرَ إلٰی مَواضِعها. 🔻در آن جا می‌دیدیم حسن‌بن‌علی علیهماالسلام را که ستاره‌ها با دست می‌گرفت و دوباره آن ها به آسمان‌ می‌انداخت و ستارگان همانند گنجشك هر يك به مواضع خود پرواز می‌كردند. 📚اسرارالشهادة ج٢ ص٣٩٨ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ➖ در جایی دیگر نیز، راوی نقل می‌کند: 📋 شَهِدْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ هُوَ يَأْخُذُ الرِّيحَ فَيَحْبِسُهَا فِي كَفِّهِ 🔻دیدم حسن‌بن‌علی علیهماالسلام را که باد را در کف دستشان نگه می‌داشت. 🔹سپس می‌فرمود: کجا می‌خواهید باد را بفرستم؟ ما می‌گفتیم: به سمت خانهٔ فلان و فلان؛ پس آن حضرت باد را می‌فرستاد سپس آن را فرا می‌خواند و برمی‌گشت. 📚دلائل الامامة،طبری،ص۱۷۱ @maghaatel
🔰 تو را قسم می‌دهم که اگر روزی «فقر» به سراغت آمد، فقط بیا درِ خانهٔ من ... روایت شده است: 🔹 روزی مردى خدمت امام حسن مجتبی علیه‌السلام رسید ‌و عرض کرد: اى پسر اميرالمؤمنين! تو را سوگند مى‌دهم به آن كس كه نعمت‌ها را بدون واسطه به شما داده است، حق مرا از دشمنم بگير، كه بسيار ستمگر و ظالم است؛ نه احترام پير سالخورده را نگه مى‌دارد، و نه بر طفل خردسال رحم مى‌كند. 🔸 امام علیه‌السلام به پُشتى تكيه داده بود، پس بر سر زانو نشست و فرمود: 📋 مَنْ خَصْمُكَ حَتَّى أَنْتَصِفَ لَكَ مِنْهُ؟ 🔻دشمن تو كيست تا حقّت را از او بگيرم؟ 🔹 عرض کرد: «فقر و نداری»؛ امام علیه‌السلام اندکی سر مبارك خود را به زير انداخت، سپس سر خويش را بلند كرد و به خادم خود فرمود: 📋 أَحْضِرْ مَا عِنْدَكَ مِنْ مَوْجُودٍ.فَأَحْضَرَ خَمْسَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ 🔻هر چه نزدت هست بياور؛ او پنج هزار درهم آورد. 🔸 امام علیه‌السلام فرمود: «اين‌ها را به او بده»! سپس حضرت فرمودند: 📋 بِحَقِّ هَذِهِ الْأَقْسَامِ الَّتِي أَقْسَمْتَ بِهَا عَلَيَّ مَتَى أَتَاكَ خَصْمُكَ جَائِراً إِلَّا مَا أَتَيْتَنِي مِنْهُ مُتَظَلِّماً. 🔻به حق اين سوگندهایی كه براى من خوردى، هر وقت كه اين دشمن جفاكار نزد تو آمد، بايد براى رفع ظلم او نزد من بيايى... 📚العَُدَد القویّة، حلّی، ص۳۵۹ ✍گرچه در دنیا فراوان می‌شود پیدا «کریم» نیست مانند حسن امّا در این دنیا «کریم» ما اگر از عرض‌حاجت‌ها خجالت می‌کشیم غافلیم از این که می‌آید به سمت ما «کریم» ذکر ما شد مثل قُمری‌های صحن خاکی‌اش؛ "یاکریم و، یاکریم و، یاکریم و، یاکریم..." @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 گوشه‌ای از کینه‌ها و دشمنی‌های عایشه با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله... 💢 قاتلِ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله... راوی گوید: امام صادق عليه‌السلام به ما فرمود: 📋... فَسُمَّ قَبْلَ الْمَوْتِ إِنَّهُمَا سَقَتَاهُ فَقُلْنَا إِنَّهُمَا وَ أَبُوهُمَا شَرُّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ 🔻پس قبل از شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، آن دو زن (عایشه و حفصه) او را مسموم کردند. راوی گوید: پس ما گفتیم که آن دو زن و پدرانشان بدترین خلق خدا هستند. 📚تفسیر العیاشی، ج ١ ص ٢٠٠ 📚البرهان، ج۵ ص ۴١٩ ➖ در روایتی دیگر نیز امام صادق عليه‌السلام فرمودند: 📋 أَعْلَمَ حَفْصَةَ أَنَّ أَبَاهَا وَ أَبَا بَکْرٍ یَلِیَانِ الْأَمْرَ فَأَفْشَتْ إِلَی عَائِشَةَ فَأَفْشَتْ إِلَی أَبِیهَا فَأَفْشَی إِلَی صَاحِبِهِ 🔻رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ،حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت و خلافت را بدست می‌گیرند، حفصه این سرّ را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت: و ابوبکر هم به عمر گفت. 📋 فَاجْتَمَعَا عَلَی أَنْ یَسْتَعْجِلَا ذَلِکَ عَلَی أَنْ یَسْقِیَاهُ سَمّا 🔻 پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد،رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را مسموم کنند. 📚الصراط المستقیم، بیاضی، ج٣، ص١۶٨؛ 📚 بحارالانوار ج ٢٢، ص ٢۴۶ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 💢 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دوست داشت تا زنده است، مرگ او را ببیند... در نَقلی که منابع اهل سنت آن را نقل کرده‌اند، آمده است: پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عايشه را ببيند! 📚مسند احمد بن حنبل، ج۶ ص۱۴۴ 📚سبعة من السلف، ص ۲۶۷ @maghaatel
🔰 گوشه‌ای از کینه‌ها و دشمنی‌های عایشه نسبت به امیرالمؤمنین علیه‌السلام... 💢 کینهٔ امیرالمؤمنین علیه‌السلام، مثل کورهٔ آتش در دلش می‌جوشید... امیرالمومنین علیه السلام در فرازی از خطبه ۱۵۶ نهج‌البلاغه خطاب به مردم بصره فرمودند: 📋 ...أَمَّا فُلاَنَةُ فَأَدْرَکَهَا رَأْیُ النِّسَاءِ وَ ضِغْنٌ غَلاَ فِی صَدْرِهَا کَمِرْجَلِ الْقَیْنِ وَ لَوْ دُعِیَتْ لِتَنَالَ مِنْ غَیْرِی مَا أَتَتْ إِلَیَّ لَمْ تَفْعَلْ 🔻اما فلانی - عائشه -، پس افکار و خیالات زنانه بر او چیره شد، و کینه‌ها در سینه‌اش چون کوره آهنگری شعله ور گردید، اگر از او می‌خواستند آنچه را که بر ضد من انجام داد نسبت به دیگری روا دارد سرباز می‌زد. 📚 نهج‌البلاغه خطبه ۱۵۶ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 💢 با خبر شهادت امیرالمومنین علیه‌السلام، سر به سجده گذاشت... ابوالفرج اصفهانی در «مقاتل الطالبین» این‌گونه نقل می‌کند: 📋 لَمّا أنْ جاءَ قَتْلُ عَلیٍّ علیه‌السلام، سَجَدَت... 🔻وقتی که خبر شهادت امیرالمومنین علیه‌السلام به عایشه رسید، او سر به سجده گذاشت. 📚مقاتل الطالبین ص۵۵ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 💢 به خاطر «ابن‌مُلجم»، اسم غلامش را «عبدالرحمن» گذاشت... شخصی به نام مسروق گوید: نزد عایشه رفتم و نشستم. پس با من صحبت می‌کرد و در آن حین، غلام سیاهش را که به او عبدالرحمن می‌گفتند، صدا کرد. آن غلام حاضر شد. عایشه گفت: ای مسروق! آیا می دانی چرا نامش را عبدالرّحمن گذاشتم؟ گفتم: خیر. گفت: 📋 حُبّاً مِنِّي لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُلْجَمٍ. 🔻به دلیل محبّتی که به عبدالرّحمن بن ملجم مرادی دارم. 📚 بحار الأنوار، ج‏۳۲، ص۳۴۲ ✍ زنی که نامِ علی بود آتشِ جگرش به من مگوی که او مادر است و من پسرش! ز همسریّ پیمبر چه افتخار آن را که بود نزد پیمبر، نفوذیِ پدرش؟ خدا که خار کنارِ گل آفریده به باغ عجیب نیست که این شد زنِ پیامبرش به حکم «حَربُک حَربی» که مصطفی فرمود جمل، بود اُحُد و اوست هندِ فتنه‌گرش اگر شهادتِ کفرش ز من قبولت نیست بخوان به سورۀ تحریم و نصّ معتبرش بر او، به حکمِ خدا، حدّ قذف واجب بود حواله کرد نبی با امامِ منتظَرش... @maghaatel
🔰‌ گوشه‌ای از کینه‌ها و دشمنی‌های عایشه با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها... 💢 امام زمان علیه‌السلام، انتقام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را از عایشه می‌گیرد... در روایتی امام باقر علیه‌السلام فرمودند: 📋 أَمَا لَوْ قَامَ قَائِمُنَا لَقَدْ رُدَّتْ إِلَیْهِ الْحُمَیْرَاءُ حَتَّی یَجْلِدَهَا الْحَدَّ وَ حَتَّی یَنْتَقِمَ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْهَا 🔻 وقتی قائم ما قیام کند، خداوند حمیراء (عایشه) را از قبر درآورد تا او را با تازیانه حد بزند، و نیز انتقام فاطمه دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله را از او بگیرد. 🔹راوی گوید: عرض کردم: قربانتان گردم! برای چه به او حدّ می‌زنند؟ امام علیه‌السلام فرمود: به خاطر افترایی که به مادر ابراهیم(ماریه) فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بست. عرض کردم: چرا خداوند حدّ او را تا روزگار حضرت قائم علیه‌السلام به تأخیر می‌اندازد؟ امام علیه‌السلام فرمود: 📋 إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله رَحْمَةً وَ بَعَثَ الْقَائِمَ علیه‌السلام نَقِمَةً 🔻خداوند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را به عنوان رحمتی برای بندگانش فرستاد، ولی حضرت قائم علیه‌السلام را برای کیفر آنها می‌فرستد. 📚 علل الشرائع، ج ۲ ص ۵۵۱ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 💢 خوشحالیِ عایشه از شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها... إبن أبی الحدید معتزلی در کتاب شرح نهج‌البلاغة خود چنین نقل کرده است: 📋 ثُمَّ ماتتْ فاطمةُ فجاءَ نساءُ رسولِ الله کلُّهُنَّ إلى بنی هاشم فی العزاءِ إلّا عائشة فإنَّها لَمْ تَأْتِ و أظهَرتْ مرَضاً و نُقلَ إلى علیٍّ عنها کلامٌ یَدلُّ على السّرور. 🔻پس از شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ، تمام همسران رسول خدا به دیدن بنی هاشم برای تسلیت آمدند ، اما عایشه خود را به مریضی زد و حضور نیافت. به امیرالمومنین علیه‌السلام نیز خبری رسید که عایشه از شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها ابراز خوشحالی کرده است. 📚شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج‌۹ ص۱۳۲. @maghaatel
🔰 دشمنیِ عایشه با اهل‌البیت علیهم‌السلام، تمام‌نشدنی بود ... در روایتی آمده است: 🔹 شب عروسی حضرت زهرا با امیرالمومنین علیهماالسلام بود که زنان انصار این‌گونه می‌گفتند: 📋 أبوها سَیّدُ النّاس 🔻 پدر زهرا سلام‌الله‌علیها، آقای مردمان است. 🔹رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله این جمله را شنیدند و فرمودند: و بگویید: شوهر زهرا سلام‌الله‌علیها (یعنی امیرالمومنین علیه‌السلام) دارای قوت و قدرت است. اما آنان ، اسمی از امیرالمومنین علیه‌السلام نیاوردند. 🔹 وقتی‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از علت آن جویا شد، زنان انصار گفتند: 📋 مَنَعَتْنا عائشةُ 🔻عایشه ما را از بردن نام علی علیه‌السلام منع کرده است. 🔹در این هنگام رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋 مٰا تَدَع عائشةُ عِداوَتَنا أهلَ‌البَیت 🔻 هیچ‌گاه عایشه دشمنی خود با ما اهلبیت را کنار نمی‌گذارد. 📚الصراط المستقیم، عاملی، ج۳ ص۱۶۷ @maghaatel
🔰 «فاحِشه مُبَيِّنَه»، چیست؟! قرآن کریم خطاب به همسران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: 📜 «يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً» ➖ اى همسران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله! هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند، عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خداوند آسان است. (احزاب،۳۰) ❓ حال مراد از «فاحشه مبیّنه» چیست؟! در روایتی امام صادق علیه‌السّلام به جناب محمد بن مسلم فرمودند: 📋 أَ تَدْرِي مَا الْفَاحِشَةُ الْمُبَيِّنَة؟ 🔻آیا می‌دانی مراد از «فاحشۀ مبیّنه» چیست؟! 🔹 راوی گوید: عرضه داشتم: «خیر». إمام صادق علیه‌السلام فرمودند: 📋 «قِتالُ أميرِالمؤمنين علیه‌السلام؛ يَعني أهلَ الجَمَل» 🔻 فاحشه مبیّنه، همان مُحارب با مولا امیرالمؤمنین علیه‌السلام است؛ یعنی کسانی که در جنگ جمل در مقابل حضرت قرار گرفتند. 📚 البرهان،ج۴،ص۴۴۱ @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸شبِ‌آخر، شبِ‌آخر، شبِ بی‌خوابی ها / سینه‌زن‌، در پیِ او‌، دستهٔ مرغابی ها... راوی گوید: چون مولا علی علیه‌السلام می‌خواست برای نماز صبح از خانه بیرون آید، 📋 فَاستَقبلَه الوَزُّ یَصِحنَ فِی وَجهِه ▪️چند مرغابی که در خانه بودند خود را برابر او رساندند و فریاد می‌زدند. 🥀 ما شروع به کنار زدن آنها کردیم، اما امام علیه‌السلام فرمودند: 📋 دَعُوهُنّ فَإنّهُنَّ نَوائِح. ▪️رهایشان کنید و آزادشان بگذارید که آنان دارند(بر مولایشان) مو پریشان می‌کنند و نوحه سر می‌دهند. 📚مقتل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام، ابن ابی الدنیا، قرن ۲، ص۲۶ ✍ آه از آن شب آخر که علی غمگین بود سفره دخترش از شیر و نمک رنگین بود شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه می‌شنیدند فقط از علی «انّا لِلّه» باد برخاست و از دوش، عبایش افتاد مهربان شد در و دیوار به پایش افتاد مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن فقط امشب فقط امشب به اذان گوش مکن شب آخر، شب آخر، شب بی خوابی ها سینه زن در پی او دسته مرغابی ها از قدم های علی ارض و سما جا می‌ماند قدم از شوق چنان زد که عصا جا می‌ماند با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش بی شک این لحظه کم از لحظه پیکارش نیست دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست زودتر می‌رسد از واقعه حتی مولا تا که بیدار کند قاتل خود را مولا تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی عرش محراب شد از فُزت و ربّ الکعبه کعبه بی تاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه آه از مردم بی درد، امان از دنیا نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا @maghaatel
🩸من کجا خواهم بود زمانی‌که محاسنت را به خون سرت خضاب می‌کنند ... در روایت آمده است: 🥀 عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وَدّ ، بر سر مبارك مولا علی علیه‌السلام در جنگ خندق جراحتی وارد کرد و حضرت به خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برگشت. 🥀 رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به دست مبارك آن جراحت را بست و بر آن دمید و در همان لحظه بهبود یافت. سپس فرمود: 📋 أَيْنَ أَكُونُ إِذَا خُضِبَ هَذِهِ مِنْ هَذِه‏. ▪️من کجا خواهم بود هنگامی که این محاسن تو را به این خون سرت خضاب می‌کنند. 📚المناقب،‌ ج ۵ ص ۱۹۱ ✍ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بار‌ها و بار‌ها برای مصائبی که این امّت بر سر اهلبیت علیهم‌السلام می‌آورند، گریه می‌کردند ... با دیدنِ پاره‌های تن مبارکش، یاد مصائبی که قرار است بر ایشان وارد شوند، می‌افتادند و می‌گریستند ... از همهٔ اهلبیت هم بیشتر، با دیدن سیدالشهداء علیه‌السلام، حال مبارکش دگرگون می‌شد... 📜 كانَ رَسولُ اللّهِ إذا دَخَلَ الحُسَينُ عليه‌السلام جَذَبَهُ إلَيهِ... ثُمَّ يَقَعُ عَلَيهِ فَيُقَبِّلُهُ و يَبكي. ▪️هرگاه که امام حسين علیه‌السلام وارد بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌شد، حضرت او را مى‌گرفت و به سوى خود می‌كشيد‌ و او را مى‌بوسيد و مى‌گِريست. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام می‌فرمود: 📜 يا أبَه! لِمَ تَبكي؟ ▪️پدرجان! چرا گريه مى‌كنید؟ 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مى‌فرمود: 📜 يا بُنَيَّ! اُقَبِّلُ مَوضِعَ السُّيوفِ مِنكَ وأبكي. ▪️پسرم! جايگاه فرود آمدن شمشيرها را بر بدن تو را مى‌بوسم و مى‌گِريم. 📚كامل الزيارات، ص ۱۴۶ @maghastel
🩸به جز از علی، ترحُّم که کُنَد به قاتل خود؟! / که‌ دهد «دِرهَم» و «دَرهم» سرش از هم بشکافد ... راوی گوید: 🥀 چون خبر آمدن ابن ملجم ملعون به کوفه را به مولا علی علیه‌السلام گفتم، رنگ چهره‌ حضرت دگرگون شد، و چون او را به حضور مولا علی علیه‌السلام آوردم، 📋 فَلمّا رآهُ علیُّ قالَ: «أُریدُ حِباءَهُ و یُریدُ قَتلِی‌، عَذیری من خَلیلی مِن مرادی» ▪️همین‌که چشم حضرت بر او افتاد این بیت را خواند: من یاری دادن و عطا کردن او را در سر دارم و او کشتن مرا می‌خواهد، چه کسی پوزش‌خواه این دوستِ مُرادی من از من است؟! 🥀 ابن ملجم ملعون گفت: سبحان اللّه! ای امیرمؤمنان چرا چنین می‌گویی؟ امام علیه‌السلام فرمود: همچنین است که گفتم؛ سپس مولا به او فرمود: سه موضوع را از تو می‌پرسم: ➖ آیا به روزگار کودکی خود که همراه کودکان بازی می‌کردی، مردی از آنجا نگذشت و آهنگ تو نکرد و به تو نگفت: ای برادر کشنده ناقهٔ(صالح)؟ ابن ملجم گفت: آری. سبحان اللّه ای امیرمؤمنان چرا چنین می‌گویی؟ علی علیه‌السلام فرمود: اینک دو نشانه دیگر باقی مانده است. ➖ آیا در کودکی تو را پسر زنی که سگ‌چران است نمی‌گفتند؟ ابن ملجم گفت: آری؛ سبحان اللّه چه چیزی در این باره تو را به بیم و تردید انداخته است؟!مولا علی علیه‌السلام فرمود :اینک یک نشانه دیگر باقی مانده است. ➖ به من بگو آیا مادرت به تو گفته است که در حال حیض به تو باردار شده است؟ ابن ملجم ملعون، خشمگین شد و از جای برخاست. 🥀 مولا علی علیه‌السلام برای او دو جامه خواست و همراه سی درهم به او بخشید؛ به مولا علی علیه‌السلام گفته شد چه خوب است که او را بکشی؛ اما امام علیه‌السلام فرمودند: شگفتا مرا فرمان می‌دهید که قاتل خود را بکشم!؟ 📚مقتل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام، ابن ابی الدنیا(قرن۲)، ص۸۸ @maghaatel
🩸دو جایی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام با صورت به زمین خورد، وسط معرکه جنگ نبود؛ بلکه ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی‌که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سر از سجده اول برداشت، ابن ملجم ملعون، از پشت سر، با شمشیرش چنان ضربه‌ای بر فرق مبارک آن حضرت زد که: 📋ثُمَّ أَخَذَتِ الضَّرْبَةُ إِلَى مَفْرَقِ رَأْسِهِ إِلَى مَوْضِعِ السُّجُودِ، ▪️ضربه شمشیر آن لعین، سر مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام را تا سجده گاهِ آن حضرت شکافت. 📋 فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه ▪️پس در این هنگام، امام علیه.السلام اثر ضربه‌ای را که عادتاً قابل تحمل نبود، احساس کرد. اندکی صبر کرد و به همان اکتفاء نمود، اما ناگهان با صورت بر زمین افتاد. 📚بحارالأنوار، ج۴۲، ص۲۸۲ ✍ اما آن جای دیگری که مولا علی علیه‌السلام با صورت به زمین خورد، حتی ضربه شمشیری هم در کار نبود؛ اما یک خبر با دل مولا چه کرد که تاریخ می‌نویسد: 🥀 ... حسنین علیهماالسلام سراسیمه وارد مسجد شدند؛ مولا علی علیه‌السلام وقتی حالت پریشانی آنان را دید و از آنان پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ آنان گفتند : 📋 قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ سلام‌الله‌علیها ▪️مادرمان فاطمه سلام‌الله‌علیها از دنیا رفته است! 📋 فَوَقَعَ عَلِيٌّ علیه‌السلام عَلَى وَجْهِه ▪️در اینجا بود که مولا علی علیه‌السلام با صورت بر زمین افتاد... 📚کشف الغمه،اربلی، ج۱، ص۵۰۰ 📝 از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا دست قضا غریب دو عالم نوشته است زهرای من! تو رفتی و از بعد رفتنت تنها خدا برای دلم غم نوشته است سی سال می‌شود که بدون تو مانده‌ام رفتی مرا برای دلم، تا گذاشتی شهر مدینه شیره‌ی جان مرا کشید من را میان این همه غم جا گذاشتی وقتی میان کوچه بن بست می‌رسم انگار میرسم به دو دست کبود تو امشب بیا به خانه قلبم سری بزن خسته شدم عزیز دلم در نبود تو درد بدی است درد فراق تو و علی من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم کردم وصیت، اینکه من از پا فتاده‌ام سی سال پیش، کشتهٔ دیوار و در شدم عمری است لب گزیدم و کابوس کوچه‌ها لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است تیغی که در سجود، شکسته سر مرا قبلا غلاف او کمرم را شکسته است ... @Maghaatel
🩸ترس آن دارم که دخترم زینب «سلام‌الله‌علیها» مرا با این حال ببیند ... در برخی از نقل‌ها آمده است: 🥀 امام حسن و امام حسین علیهماالسلام زیر بغل های پدرشان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را گرفته بودند و آن حضرت را کشان‌کشان از مسجد به خانه می‌بردند. همینکه به نزدیک خانه رسیدند، مولا علی علیه‌السلام رو به حسنین علیهماالسلام نموده و فرمود: 📋 أنزِلُوني، وَ دَعُوني أمْشِي عَلَى قَدَمي ▪️مرا رها کنید تا بر روی پای خودم، باقی‌مانده این مسیر را راه بروم. 📋 و دُمُوعُهُ تَتَحادَرُ عَلَی خَدَّیه ▪️مولا علی علیه‌السلام این جملات را می‌فرمود در حالی که اشک چشمان مبارکش همانند ابر بهاری بر روی گونه مبارکش می‌ریخت. 🥀 امام حسن و امام حسین علیهماالسلام فرمودند: یا امیرالمؤمنین! شما با این حال، توان راه رفتن ندارید!؟ در این‌جا بود که مولا علی علیه‌السلام فرمود: 📋 أخشَىٰ أنْ تَراني اِبنَتي زَينبُ بِهٰذِهِ الحٰالةِ فَيَتَصدَّعَ قَلبُها ▪️ترس آن را که دخترم زینب سلام‌اللّه‌علیها با این حالت مرا دیده و قلب او از هم بپاشد! 📚الطریق،کاشی، ج۳ ص۸۲ 📚العبرة الساکته، ج۱ ص۹۶ 📚المعارف الرافعة،إمامی، ص۱۷۹ ✍در کوچه ها به قامت خم راه می‌روم خون لخته بسته است سرم راه می‌روم با یاری حسن دو قدم راه می‌روم نزدیک خانه است خودم راه می‌روم زینب نشسته تا که به‌حالم نظر کند ای وای اگر نگاه به این زخم سر کند زن را توان دیدن این زخمها که نیست با اضطراب و دلهره ها آشنا که نیست در قلب او تحمل هول و ولا که نیست پس حق زینبم سفر کربلا که نیست دلشوره دارم از روی تَل، نیمه‌جان شود همراه زخم‌های حسینش کمان شود یک تن غریب مانده و دورش هزارهاست از تیر و نیزه دور به دورش حصارهاست از یک طرف محاصره‌ی نیزه دارهاست از یک‌طرف مُعذّب سُمّ سوارهاست اسلام را دو مرتبه بر نیزه می‌زنند سر را که میبُرند به سر نیزه می‌زنند @Maghaatel
🩸سَرت از ضربه شمشیر به هم ریخته است‌ / که به این سو و به آن سوی، زمین می‌افتی ... عمران بن میثم گوید: هنگامی که ابن ملجم ملعون با شمشیرش بر فرق مولا علی علیه‌السلام ضربه زد، 📋 فَنَظرتُ إلیهِ یَنقُلُ رأسَهُ مِنَ الدَّمِ إذا سَجَدَ مِن مَکانٍ إلٰی مَکانٍ ▪️ من بر او نگریستم که چون سر بر سجده نهاد از شدّت خون‌ریزی سر خود را از جایی به جای دیگر می‌نهاد. 🥀 سپس برای رکعت دوم برخاست و اندکی خمیده شد و قرائت رکعت دوم را سبک خواند و نشست و تشهد خواند و سلام داد، آنگاه پشت به دیوار مسجد داد. 📚مقتل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام، أبي الدنيا، ص ۳۰ ✍ نماز صبح به پا شد به ربنای علی دعاکنید علی‌دوست ها ! برای علی خدا کند که نیفتد خمی به ابرویش خدا کند که بمیریم ما به جای علی خدا بخیر کند آمد ابن ملجم پَست حرام زاده به قتل علی کمر را بست خدا بخیر کند بعد این قیام و قعود خدا کند که بماند علی به ذکر سجود خدا بخیر کند سجده رو به پایان است خدا بخیر کند زینبش پریشان است دوباره ناله شبیه مدینه بالا رفت خدا بخیر کند تیغ کینه بالا رفت به گوش زمزمه آمد نزن نزن نامرد صدای فاطمه آمد نزن نزن نامرد خدا گواست که سخت است بی هوا بزنند دوباره کاش به جای علی مرا بزنند حرام زاده‌ی نامرد تیغ را بد زد علی به سر به زمین خورد،بی حیا بد زد @Maghaatel
🩸تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَى... راوي گوید: وقتی که ابن ملجم ملعون با شمشیرش فرق امیرالمؤمنین علیه‌السلام را شکافت، 📋 فَاصْطَفَقَتْ أَبْوَابُ الْجَامِعِ وَ ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ فِي السَّمَاءِ بِالدُّعَاءِ وَ هَبَّتْ رِيحٌ عَاصِفٌ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ ▪️درهاي مسـجد تکان خورد و فرشـتگان در آسمان ندا سر دادند و طوفان سیاه و تندي شروع به وزیدن کرد. 📋 وَ نَادَى جَبْرَئِيلُ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ بِصَوْتٍ يَسْمَعُهُ كُلُّ مُسْتَيْقِظٍ ▪️ جبرئیل بین آسـمان و زمین با صـدایی که هر انسان بیـداري می‌شـنید ندا برآوردکه: 📋تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى ▪️ به خدا سوگند پایه‌هاي هـدایت و سـتارگان آسـمان و پرچم هـاي تقوا ویران و نابود گشت و ریسـمان محکم پاره شـد. 📋 قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِيُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ قَتَلَهُ أَشْقَى الْأَشْقِيَاءِ ▪️پسـر عموي محمـد مصـطفی صلی‌الله علیه وآله، جانشـین و وصـیّ برگزیده ، علی مرتضـی، سـید اوصـیا کشته شد. او را شقی ترین اشقیاء کشت. 📚بحارالانوار، ج۴۲ ص۲۸۲ ✍ فرقش شکافت، رُکنِ زمین و زمان شکست یک ضربه زد ولی کمرِ آسمان شکست نالید فاطمه که نزن نانجیب!  زد از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست راحت علی به خاک نمی‌خورْد، میخ در... شمشیر شد که باز زد و استخوان شکست تا خورد بر زمین، دلِ زهرا دو نیم شد قلب حسین، قلب حسن توأمان شکست فریادِ جبرئیل که پیچید، دخترش بی اختیار در وسط آستان شکست خون پاک می‌کند زِ روی خویش مرتضی زینب دمِ در است؛ ولی بی گمان شکست این‌بار روضه خوانْد علی پیشِ دخترش از تشنه‌ای که داغِ لبانش جهان شکست از تشنه‌ای که داغِ جوان، داغِ طفل دید در حلقه‌های هلهله‌ی این و آن شکست از تشنه‌ای که در وسط جمع گیر کرد با سنگِ بی مُروّتِ این کوفیان شکست وقتی رسید نیزه‌ی خود را دوباره زد وقتی که رفت نیزه‌ی خود را سنان شکست انگشت مانده بود و عقیقی... از آن بدن انگشت مانده بود؛ ولی ساربان شکست... @Maghaatel
🩸دُختِ سه‌ساله‌ کجا، دخترِ رشیده کجا / فرق شکافته کجا و سر بریده کجا ... به نقل مرحوم علامه مجلسی: 📋 فَلَمَّا سَمِعَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ نَعْيَ جَبْرَئِيلَ فَلَطَمَتْ عَلَى وَجْهِهَا وَ خَدِّهَا وَ شَقَّتْ جَيْبَهَا وَ صَاحَتْ ▪️ هنگامی که حضرت ام‌کلثوم علیهاالسلام ندای آسمانی جبرئیل (تهدّمت والله ارکانُ الهُدی) را شنید، بر صورت و گونه هایش سیلی زده و گریبان درید و فریاد زد: وَا أَبَتَاهْ وَا عَلِيَّاهْ وَا مُحَمَّدَاهْ وَا سَيِّدَاهْ. 📚 بحارالانوار ج۴۲ ص۲۸۲ ➖ در نقلی دیگر نیز آمده است: 🥀 ... حسنین علیهماالسلام زیر بغل‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام را گرفته بودند و به سمت خانه می‌آوردند. دختران فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها تا که وضع مولا را اینگونه دیدند، گریبان ها را چاک‌زده و معجرها را بر روی سر انداختند و نوحه سر دادند. 🥀 زینب کبری علیهاالسلام از همه بیشتر بی‌قراری می‌کرد؛ سیدالشهداء علیه‌السلام آن‌قدر گریه کردند بود که از شدت گریه چشمانش مجروح شده بود؛ حضرت امّ‌کلثوم علیهاالسلام نیز پیش آمد و عرضه داشت: 📋 یٰا أبَتاه! حُزنی عَلیکَ طویلٌ وَ عَبرَتنا لاتَرقٰی ▪️ای پدرجان! اندوه من بر شما طولانی و اشک چشم من قطع نخواهدشد. 📋 یا أبتاه! مَن لِلصّغارِ حتّی یَکبُروا و مَن لِلکِبارِ بَینَ المَلأء ▪️ای پدرجان! یتیمان را بعد تو از شما چه کسی بزرگ خواهد کرد و بزرگان را چه کسی از شرّ دشمنان محافظت خواهد نمود؟ 📚ریاض الشهادة ج۳ ص۶۰۳ ✍ یا حضرت امّ‌کلثوم! شما در سن جوانی وقتی فرق شکافته پدرتان را دیدید، این‌ جملات را فرمودید... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن دختر سه‌ساله‌ای که وقتی سر پر خونِ پدر را در آغوش گرفت ، فرمود: 📜 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي اَيتَمَنِي عَلي صِغَرِ سِنِّي؟ ▪️ای پدرجان!چه كسي مرا در اين خردسالي يتيم كرد؟ 📜 يَا اَبَتَاه! مَن لِليَتِيمَةِ حَتَّي تَكبرُ؟ ▪️چه کسی یتیمت را سرپرستی می کند تا بزرگ شود؟ 📜 يَا اَبَتَاه! مَن لِلنِّسَاءِ الحَاسِراتِ؟ ▪️چه كسي بانوان را در پناه خود مي‌گيرد؟ 📜 يَا اَبَتَاه! مَن لِلاَرَامِل المُسبَيَاتِ؟ ▪️چه كسي زنان بيوه شده را آشيان مي‌دهد؟ 📜 يَا اَبَتَاه! مَن لِلعُيُونِ البَاكِيَاتِ؟ ▪️چه كسي اشك از چشم‌هاي اشك بار پاك مي‌كند؟ 📜 يَا اَبَتَاه! مَن لِلضَّايِعَاتِ الغَريبَاتِ؟ ▪️چه كسي زنان آواره را مأوا مي‌دهد؟ 📜 يَا اَبَتَاه! مَن لِلشُّعُورِ المَنشُورَات؟ ▪️چه كسي موهاي پريشان مان را مي‌پوشاند؟ 📜 يَا اَبَتَاه! مَن بَعدُكَ؟وَا خَيبَتَاه مِن بَعدِكَ، وَا غُربَتَاه! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي لَكَ الفِدَاءُ! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاءٌ! ▪️ پس از تو كه... واي بر خواري پس از تو؟ واي از غريبي!‌ كاش پيش از ديدن اين روز كور مي‌شدم! 📜 يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي تَوَسَّدتُ التُّرَابِ وَ لا اَري شَيبَكَ مُخضَّباً بِالدِّمَاءِ ▪️كاش چهره در خاك مي‌بردم و محاسن تو را خونين نمي ديدم. 📚نفس المهموم، ص۴۵۶ 📚أسرار الشّهادة، ص ۵۱۵ @maghaatel
🩸بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ... این جمله شریفه را ، دو إمام معصوم، در حالی که با صورت به زمین خوردند، بر زبان مبارک خود جاری نمودند، که قلب تمامیّ عوالم را به آتش ❤️‍🔥 کشید ... ➖ مرتبه اول آن ساعتی دردناکی بود که ابن‌ملجم نانجیب، با شمشیرش ضربه‌ای بر فرق مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام وارد کرد، 📋 فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه... ▪️پس در آن هنگام، امام علیه‌السلام اثر ضربه‌ای را که عادتاً قابل تحمل نبود، احساس کرد. اندکی صبر کرد و به همان اکتفاء نمود، اما ناگهان با صورت بر زمین افتاد. 📋 قَائِلًا «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ» ▪️و در همان حال فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ» 📚بحارالأنوار، ج۴۲، ص۲۸۲ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ➖ امّا امان از مرتبه دوم ... 🥀 ... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، 📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با طرف راست صورت مبارکش، بر زمین افتاد. 📜 و هُوَ يَقولُ: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ» ▪️و در همان حال فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ» 📚لهوف ص۱۲۴ (اندکی تفاوت) 📚معالی السبطین، ج۲ ص۳۶ 📚الدمعة الساکبة،ج۴ ص۳۵۶ 📚وسیلة الدارین، ص۳۲۳ ✍ هوا ز جور مخالف،چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گـردید بلند مرتبـه شاهی ز صدر زین افــتاد اگــر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد... @Maghaatel
🩸 حسن‌جانم! بی‌تابی مکن! مادرت فاطمه «سلام‌الله‌علیها» به دنبالم آمده ... به نقل مرحوم علامه مجلسی: 🥀 بعد از آنکه مردمِ در مسجد، به امامت امام حسن علیه‌السلام نماز صبح را خواندند، 📋 فَأَخَذَ الْحَسَنُ علیه‌السلام رَأْسَهُ فِی حِجْرِهِ فَوَجَدَهُ مَغْشِیّاً عَلَیْهِ ▪️ آن حضرت آمدند و سر مطهر امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را به دامن خود گرفتند و دیدند که مولا علی علیه‌السلام از هوش رفته است. 📋 فَعِنْدَهَا بَکَی بُکَاءً شَدِیداً وَ جَعَلَ یُقَبِّلُ وَجْهَ أَبِیهِ وَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ مَوْضِعَ سُجُودِهِ ▪️در این‌جا بود که امام حسن علیه‌السلام به شدت گریستند و صورت و پیشانی و محل سجده امیرالمؤمنین علیه‌السلام بوسه می‌زدند. 📋 و الْحَسَنُ علیه‌السلام یُنَادِی وَا انْقِطَاعَ ظَهْرَاهُ یَعِزُّ وَ اللَّهِ عَلَیَّ أَنْ أَرَاکَ هَکَذَا ▪️امام مجتبی علیه‌السلام فریاد می‌زد: کمرم شکست پدر جان! به خدا قسم برای من سخت است شما را با این وضع ببینم! 📋 فَسَقَطَ مِنْ دُمُوعِهِ قَطَرَاتٌ عَلَی وَجْهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام فَفَتَحَ عَیْنَیْهِ فَرَآهُ بَاکِیاً ▪️در آن هنگام چند قطره از اشک مبارک امام حسن علیه‌السلام بر صورت مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام ریخت؛ امیرالمؤمنین علیه‌السلام چشم‌ گشودند و دیدند که فرزندشان اینگونه گریه می‌کند! 🥀 در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام با همان صدای خسته و بی‌رمق به امام مجتبی علیه‌السلام فرمودند: 📋 یَا بُنَیَّ لَا جَزَعَ عَلَی أَبِیکَ بَعْدَ الْیَوْمِ هَذَا جَدُّکَ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَی وَ جَدَّتُکَ خَدِیجَةُ الْکُبْرَی وَ أُمُّکَ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ وَ الْحُورُ الْعِینُ مُحْدِقُونَ مُنْتَظِرُونَ قُدُومَ أَبِیکَ فَطِبْ نَفْساً ... ▪️پسرم! از این پس بر من بی‌تابی مکن! این، جدَّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و این جدّه‌ات خدیجه کبری سلام‌اللّه‌علیها است. و این، مادرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است! و این ها حوریه های بهشتی هستند که گرداگرد من حلقه زده‌اند و منتظر من می‌باشند! پس خاطرت آسوده باشد ای پسرم! 📚بحارالانوار ج۴۲ ص۲۸۳ ✍ خدایا مشکل از کار منِ مشکل‌گشا وا کن بُوَد درمان من زهرا، مرا مهمان زهرا کن اجل! از بعد زهرا منتظر بودم که برگردی بیا امشب علی را بین شهر کوفه پیدا کن من از تو یاد دارم فاطمه «عجِّل وفاتی» را بیا مرگ مرا از حق به جای من تمنا کن نشانِ من نمی‌دادی اگر آن روز رویت را کنون رخسار سیلی خورده‌ی خود را هویدا کن طبیبم را بگو زینب که من دارو نمی‌خواهم ز خاک چادر زهرا تو زخمم را مداوا کن بدان ای کوفه هر چه خواستی بر من جفا کردی گذشت آب از سرم اما تو با زینب مدارا کن ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ✍ ای خواب به چشمی که نمی‌خفت بیا ای خندۀ غنچه‌ای که نشکفت بیا دیوار و در کوفه زبان شد که مرو امّا چه کنم فاطمه می‌گفت بیا @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
◾️فهرست مصائب مرتبط با امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام◾️ ➖ ناله‌کردن و نوحه سردادن مرغابی‌ها پیشگویی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به اینکه محاسن امیرالمؤمنین علیه‌السلام به خون سرش خضاب می‌شود...دِرهم و لباس بخشیدن امیرالمؤمنین علیه‌السلام به ابن ملجم ملعون...زمین و آسمان از کار ابن ملجم، نزدیک است از هم بپاشد...دو جایی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام با صورت به زمین خورد ...ندای آسمانی جبرئیل | تهدّمت والله ارکانُ الهُدی... به این سو و به آن سو افتادنِ امیرالمؤمنین علیه‌السلام از شدت خونریزی ...جملات جگرسوز حضرت امّ‌کلثوم علیهاالسلام به امیرالمؤمنین علیه‌السلام و شباهت به حضرت رقیه علیهاالسلام...ترس آن را دارم که دخترم زینب سلام‌اللّه‌علیها مرا با این حال ببیند!دو امام معصومی که با صورت به زمین خوردند و فرمودند: بسمِ الله و بِالله و عَلَی مِلّةِ رسولِ الله ... ➖ حسن‌جانم! بی‌تابی مکن! مادرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به دنبالم آمده ... @maghaatel
🩸گوشه‌ای از اثرات جانسوز ضربهٔ «شمشیر زهرآلود» در جسم شریف امیرالمؤمنین علیه‌السّلام ... علاوه بر آنکه ضربهٔ ابن‌ملجم ملعون، چنان سخت بود که فرق مبارک تا سجده‌گاه مولا علی علیه‌السلام را شکافت، بعد از آنکه ابن‌ملجم نانجیب را گرفتند و به نزد امام حسن علیه‌السلام آوردند، اعتراف کرده و گفت: 📜 لَقَد سَقَيتُهُ السَمَّ شَهرَينَ و لَو قَسَمتُها بَينَ العَرَبِ لأفنَیتُهُم. ▪️دو ماه، آن شمشیر را آغشته به زهر کردم به گونه‌ای که اگر آن ضربه را بین تمام عرب، تقسیم می‌کردم، همه را از بین می‌بردم.(۱) 📌 حال، تاریخ برخی از اثرات ضربهٔ شمشیر زهرآلود را برای ما نقل کرده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: 🥀 پیاپی از هوش می‌رفتند ... بعد از آنکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مسجد از هوش رفتند، وقتی که با کمک امام حسن و امام حسین علیهماالسلام به خانه آمدند، اندکی چشمان خود را باز نموده و فرمودند: رفیق اعلی بهترین هم‌نشین و سخن گوی من است. ابن‌ملجم را یک ضربت بزنید یا اگر امکان داشت عفوش کنید؛ 📋 ثُمَّ عَرِقَ ثُمَّ أَفَاقَ ▪️سپس آن حضرت عرق کرده و بدن مبارک‌شان ضعیف گشته و از هوش رفتند.(۲) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 چشمان مبارک‌شان، بسیار گود شده بود ... بعد از آنکه ابن‌ملجم نانجیب کار خود را کرد، اشعث بن قيس ملعون، پسر خود را فرستاد و به او گفت: به دقت بنگر که حال علی علیه‌السلامچگونه است؟! پسر اشعث رفت و نگريست و برگشت و گفت: 📋 يا أبَة! رَأيتُ عَينَيهِ داخِلَتَينِ في رَأسِهِ. فَقالَ الأشعَث: عَينَي دَميغٍ و رَبِّ الكعبة. ▪️ای پدر! چشم‌هايش را ديدم كه گود شده و ميان سرش فرو رفته بود؛ اشعث گفت؛ به خداي كعبه سوگند این حال چشم‌هاي كسي است كه زخم به مغزش رسیده است.(۳) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 پاهای مبارک آن حضرت در اثر سمّ، سرخ شده بود ... محمد بن حنفیه گوید: شب بیستم ماه رمضان در کنار پدرم بودم؛ 📋 ثُمَّ تَزایَدَ وُلوجُ السَّمِ فِی جَسَدِهِ الشّریفِ حَتّی نَظَرنٰا إلیٰ قَدَمَیه و قَد اِحمَرَّتا جَمیعًا فَکبُرَ ذٰلکَ عَلَینا و آیَسَنا ▪️لحظه به لحظه، سمّ در جسم شریف پدرم، بیش از پیش، سرایت می‌کرد؛ به گونه‌ای که وقتی نظرمان به پاهای مبارک آن حضرت افتاد، دیدیم که هر دو پای آن حضرت در اثر سمّ، سرخ شده است؛ با مشاهده این صحنه، دیگر از زنده ماندن پدرم، ناامید شدیم.(۴) 📚(۱)مقتل الإمام علی بن ابی طالب علیه‌السلام، إبن أبی‌الدنیا، ص۲۷؛ و شرح‌الاخبار، ج۲ ص۴۳۳ (اندکی تفاوت) 📚(۲)الأمالی،شیخ طوسی،ص۲۳۲ 📚(۳)مقتل الإمام علی بن ابی طالب علیه‌السلام، إبن أبی‌الدنیا، ص۳۶ 📚(۴) بحارالانوار ج۴۲ ص۲۹۱ ✍این دو روزه چون سه ماهه مادرم لاغر شدی حضرت خیبر شکن! هم سطح با بستر شدی چشم‌های نیمه بازت را به روی من نبند مادرم را خواب می‌بینی مگر، باشد بخند دور لبهایت زبانت را نچرخان جان من شیر آوردم برایت نوش جان مهمان من بد زده نامرد زخم تو نمی‌آید به هم مثل زخم بازوی مادر سرت کرده ورم آن غلافی که به کوچه بازوی مادر شکست تیغِ آن در کوفه آمد بر سر حیدر نشست قاتلت با طعنه می‌خندید بر احوال من گفت بدجوری زدم،بیهوده دست و پا نزن مادرم ای کاش امشب بود تا کاری کند مثل ایام اُحُد از تو پرستاری کند با تکان دست و پایت، دست و پا گم کرده‌ام آن کفن هایی که مادر داد را آورده‌ام... @Maghaatel
🩸طبیبا ! وا مکن زخم سرم را‌ / مسوزان قلب زینب، دخترم را... در نقل‌ها آمده است: 🥀 چون‌که امیرالمومنین عليه‌السلام ضربت خورد، همه طبیبان كوفه را براى او گرد آوردند. هيچ كس از آنان از «اثير بن عمرو» نسبت به جراحت او داناتر نبود‌ و طبيبِ مداواگر و صاحب كُرسى بود و جراحت‌ها را درمان مى‌كرد. 🥀 چون «اثير» به زخم اميرمؤمنان علی علیه‌السلام نگاه كرد، ريه گرم گوسفندى طلبيد و از آن رَگى بيرون كشيد و آن را در شكاف زخم گذاشت، سپس بيرون آورد كه سفيدى مغز مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر آن بود. سپس رو به امیرمؤمنان کرد و گفت: 📋 يا أميرَالمُؤمِنينَ، اِعهَد عَهدَكَ ؛ فَإِنَّ عَدُوَّ اللّهِ قَد وَصَلَت ضَربَتُهُ إلىٰ اُمِّ رَأسِكَ ▪️اى اميرمؤمنان، وصيّت خود را بكن‌ مه ضربهٔ دشمن خدا به مغز سرت رسيده است. 📚مقاتل الطالبيّين، ص۵۱ ✍ طبیبا وا مکن زخم سرم را مسوزان قلب زینب دخترم را طبیبا کار از درمان گذشته که آتش آب کرده پیکرم را طبیبا نسخه ننویسی که باید اجل بر چیند امشب بسترم را ببند آنگونه فرقم را که در قبر نبیند فاطمه زخم سرم را در و دیوار مسجد بود شاهد که من گفتم اذان آخرم را من آن یارم که شُستم در دل شب تن خونین تنها یاورم را درود زندگی را گفتم آن‌روز که زد در کوچه قنفذ همسرم را... @maghaatel
🩸به فدای آن آقایی که از غذای خودش به قاتلش می‌دهد ... ➖ وقتی که ابن ملجم ملعون را دستگیر کرده و او را نزد امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام آوردند ، مولا علی علیه‌السلام فرمود: 📋 أطعِمُوهُ مِن طَعامِي وَ اْسقُوهُ مِن شَرابي ▪️از هر خوراکی که من می‌خورم و از هر نوشیدنی که من می‌آشامم به او بدهید. اگر زنده ماندم درباره‌اش فکر خواهم كرد و اگر زنده نماندم تنها بر او يك ضربت بزنيد و چيزي بر آن ميفزائيد. 📚 مقتل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام ،ابن ابی الدنیا، ص۴٠ ➖ امیرالمؤمنین علیه‌السلام پیاپی از هوش می‌رفتند؛ در یکبار که به هوش آمدند، امام حسن علیه‌السلام ظرف شیری را به دست آن حضرت دادند و مولا کمی از آن را میل کردند؛ سپس ظرف را از دهان مبارک خود، دور نموده و فرمودند: 📋 اِحمِلوهُ إلىٰ أسيرِكُم ▪️این ظرف شیر را برای ابن‌ملجم ببرید!! 📚 بحارالانوار، ج۴۲ ص۲۸۹ ✍ به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا... @Maghaatel