eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 گوشه‌ای از کینه‌ها و دشمنی‌های عایشه با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله... 💢 قاتلِ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله... راوی گوید: امام صادق عليه‌السلام به ما فرمود: 📋... فَسُمَّ قَبْلَ الْمَوْتِ إِنَّهُمَا سَقَتَاهُ فَقُلْنَا إِنَّهُمَا وَ أَبُوهُمَا شَرُّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ 🔻پس قبل از شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، آن دو زن (عایشه و حفصه) او را مسموم کردند. راوی گوید: پس ما گفتیم که آن دو زن و پدرانشان بدترین خلق خدا هستند. 📚تفسیر العیاشی، ج ١ ص ٢٠٠ 📚البرهان، ج۵ ص ۴١٩ ➖ در روایتی دیگر نیز امام صادق عليه‌السلام فرمودند: 📋 أَعْلَمَ حَفْصَةَ أَنَّ أَبَاهَا وَ أَبَا بَکْرٍ یَلِیَانِ الْأَمْرَ فَأَفْشَتْ إِلَی عَائِشَةَ فَأَفْشَتْ إِلَی أَبِیهَا فَأَفْشَی إِلَی صَاحِبِهِ 🔻رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ،حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت و خلافت را بدست می‌گیرند، حفصه این سرّ را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت: و ابوبکر هم به عمر گفت. 📋 فَاجْتَمَعَا عَلَی أَنْ یَسْتَعْجِلَا ذَلِکَ عَلَی أَنْ یَسْقِیَاهُ سَمّا 🔻 پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد،رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را مسموم کنند. 📚الصراط المستقیم، بیاضی، ج٣، ص١۶٨؛ 📚 بحارالانوار ج ٢٢، ص ٢۴۶ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 💢 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دوست داشت تا زنده است، مرگ او را ببیند... در نَقلی که منابع اهل سنت آن را نقل کرده‌اند، آمده است: پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عايشه را ببيند! 📚مسند احمد بن حنبل، ج۶ ص۱۴۴ 📚سبعة من السلف، ص ۲۶۷ @maghaatel
🔰 گوشه‌ای از کینه‌ها و دشمنی‌های عایشه نسبت به امیرالمؤمنین علیه‌السلام... 💢 کینهٔ امیرالمؤمنین علیه‌السلام، مثل کورهٔ آتش در دلش می‌جوشید... امیرالمومنین علیه السلام در فرازی از خطبه ۱۵۶ نهج‌البلاغه خطاب به مردم بصره فرمودند: 📋 ...أَمَّا فُلاَنَةُ فَأَدْرَکَهَا رَأْیُ النِّسَاءِ وَ ضِغْنٌ غَلاَ فِی صَدْرِهَا کَمِرْجَلِ الْقَیْنِ وَ لَوْ دُعِیَتْ لِتَنَالَ مِنْ غَیْرِی مَا أَتَتْ إِلَیَّ لَمْ تَفْعَلْ 🔻اما فلانی - عائشه -، پس افکار و خیالات زنانه بر او چیره شد، و کینه‌ها در سینه‌اش چون کوره آهنگری شعله ور گردید، اگر از او می‌خواستند آنچه را که بر ضد من انجام داد نسبت به دیگری روا دارد سرباز می‌زد. 📚 نهج‌البلاغه خطبه ۱۵۶ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 💢 با خبر شهادت امیرالمومنین علیه‌السلام، سر به سجده گذاشت... ابوالفرج اصفهانی در «مقاتل الطالبین» این‌گونه نقل می‌کند: 📋 لَمّا أنْ جاءَ قَتْلُ عَلیٍّ علیه‌السلام، سَجَدَت... 🔻وقتی که خبر شهادت امیرالمومنین علیه‌السلام به عایشه رسید، او سر به سجده گذاشت. 📚مقاتل الطالبین ص۵۵ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 💢 به خاطر «ابن‌مُلجم»، اسم غلامش را «عبدالرحمن» گذاشت... شخصی به نام مسروق گوید: نزد عایشه رفتم و نشستم. پس با من صحبت می‌کرد و در آن حین، غلام سیاهش را که به او عبدالرحمن می‌گفتند، صدا کرد. آن غلام حاضر شد. عایشه گفت: ای مسروق! آیا می دانی چرا نامش را عبدالرّحمن گذاشتم؟ گفتم: خیر. گفت: 📋 حُبّاً مِنِّي لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُلْجَمٍ. 🔻به دلیل محبّتی که به عبدالرّحمن بن ملجم مرادی دارم. 📚 بحار الأنوار، ج‏۳۲، ص۳۴۲ ✍ زنی که نامِ علی بود آتشِ جگرش به من مگوی که او مادر است و من پسرش! ز همسریّ پیمبر چه افتخار آن را که بود نزد پیمبر، نفوذیِ پدرش؟ خدا که خار کنارِ گل آفریده به باغ عجیب نیست که این شد زنِ پیامبرش به حکم «حَربُک حَربی» که مصطفی فرمود جمل، بود اُحُد و اوست هندِ فتنه‌گرش اگر شهادتِ کفرش ز من قبولت نیست بخوان به سورۀ تحریم و نصّ معتبرش بر او، به حکمِ خدا، حدّ قذف واجب بود حواله کرد نبی با امامِ منتظَرش... @maghaatel
🔰‌ گوشه‌ای از کینه‌ها و دشمنی‌های عایشه با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها... 💢 امام زمان علیه‌السلام، انتقام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را از عایشه می‌گیرد... در روایتی امام باقر علیه‌السلام فرمودند: 📋 أَمَا لَوْ قَامَ قَائِمُنَا لَقَدْ رُدَّتْ إِلَیْهِ الْحُمَیْرَاءُ حَتَّی یَجْلِدَهَا الْحَدَّ وَ حَتَّی یَنْتَقِمَ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْهَا 🔻 وقتی قائم ما قیام کند، خداوند حمیراء (عایشه) را از قبر درآورد تا او را با تازیانه حد بزند، و نیز انتقام فاطمه دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله را از او بگیرد. 🔹راوی گوید: عرض کردم: قربانتان گردم! برای چه به او حدّ می‌زنند؟ امام علیه‌السلام فرمود: به خاطر افترایی که به مادر ابراهیم(ماریه) فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بست. عرض کردم: چرا خداوند حدّ او را تا روزگار حضرت قائم علیه‌السلام به تأخیر می‌اندازد؟ امام علیه‌السلام فرمود: 📋 إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله رَحْمَةً وَ بَعَثَ الْقَائِمَ علیه‌السلام نَقِمَةً 🔻خداوند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را به عنوان رحمتی برای بندگانش فرستاد، ولی حضرت قائم علیه‌السلام را برای کیفر آنها می‌فرستد. 📚 علل الشرائع، ج ۲ ص ۵۵۱ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 💢 خوشحالیِ عایشه از شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها... إبن أبی الحدید معتزلی در کتاب شرح نهج‌البلاغة خود چنین نقل کرده است: 📋 ثُمَّ ماتتْ فاطمةُ فجاءَ نساءُ رسولِ الله کلُّهُنَّ إلى بنی هاشم فی العزاءِ إلّا عائشة فإنَّها لَمْ تَأْتِ و أظهَرتْ مرَضاً و نُقلَ إلى علیٍّ عنها کلامٌ یَدلُّ على السّرور. 🔻پس از شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ، تمام همسران رسول خدا به دیدن بنی هاشم برای تسلیت آمدند ، اما عایشه خود را به مریضی زد و حضور نیافت. به امیرالمومنین علیه‌السلام نیز خبری رسید که عایشه از شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها ابراز خوشحالی کرده است. 📚شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج‌۹ ص۱۳۲. @maghaatel
🔰 دشمنیِ عایشه با اهل‌البیت علیهم‌السلام، تمام‌نشدنی بود ... در روایتی آمده است: 🔹 شب عروسی حضرت زهرا با امیرالمومنین علیهماالسلام بود که زنان انصار این‌گونه می‌گفتند: 📋 أبوها سَیّدُ النّاس 🔻 پدر زهرا سلام‌الله‌علیها، آقای مردمان است. 🔹رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله این جمله را شنیدند و فرمودند: و بگویید: شوهر زهرا سلام‌الله‌علیها (یعنی امیرالمومنین علیه‌السلام) دارای قوت و قدرت است. اما آنان ، اسمی از امیرالمومنین علیه‌السلام نیاوردند. 🔹 وقتی‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از علت آن جویا شد، زنان انصار گفتند: 📋 مَنَعَتْنا عائشةُ 🔻عایشه ما را از بردن نام علی علیه‌السلام منع کرده است. 🔹در این هنگام رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋 مٰا تَدَع عائشةُ عِداوَتَنا أهلَ‌البَیت 🔻 هیچ‌گاه عایشه دشمنی خود با ما اهلبیت را کنار نمی‌گذارد. 📚الصراط المستقیم، عاملی، ج۳ ص۱۶۷ @maghaatel
🔰 «فاحِشه مُبَيِّنَه»، چیست؟! قرآن کریم خطاب به همسران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: 📜 «يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً» ➖ اى همسران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله! هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند، عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خداوند آسان است. (احزاب،۳۰) ❓ حال مراد از «فاحشه مبیّنه» چیست؟! در روایتی امام صادق علیه‌السّلام به جناب محمد بن مسلم فرمودند: 📋 أَ تَدْرِي مَا الْفَاحِشَةُ الْمُبَيِّنَة؟ 🔻آیا می‌دانی مراد از «فاحشۀ مبیّنه» چیست؟! 🔹 راوی گوید: عرضه داشتم: «خیر». إمام صادق علیه‌السلام فرمودند: 📋 «قِتالُ أميرِالمؤمنين علیه‌السلام؛ يَعني أهلَ الجَمَل» 🔻 فاحشه مبیّنه، همان مُحارب با مولا امیرالمؤمنین علیه‌السلام است؛ یعنی کسانی که در جنگ جمل در مقابل حضرت قرار گرفتند. 📚 البرهان،ج۴،ص۴۴۱ @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸شبِ‌آخر، شبِ‌آخر، شبِ بی‌خوابی ها / سینه‌زن‌، در پیِ او‌، دستهٔ مرغابی ها... راوی گوید: چون مولا علی علیه‌السلام می‌خواست برای نماز صبح از خانه بیرون آید، 📋 فَاستَقبلَه الوَزُّ یَصِحنَ فِی وَجهِه ▪️چند مرغابی که در خانه بودند خود را برابر او رساندند و فریاد می‌زدند. 🥀 ما شروع به کنار زدن آنها کردیم، اما امام علیه‌السلام فرمودند: 📋 دَعُوهُنّ فَإنّهُنَّ نَوائِح. ▪️رهایشان کنید و آزادشان بگذارید که آنان دارند(بر مولایشان) مو پریشان می‌کنند و نوحه سر می‌دهند. 📚مقتل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام، ابن ابی الدنیا، قرن ۲، ص۲۶ ✍ آه از آن شب آخر که علی غمگین بود سفره دخترش از شیر و نمک رنگین بود شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه می‌شنیدند فقط از علی «انّا لِلّه» باد برخاست و از دوش، عبایش افتاد مهربان شد در و دیوار به پایش افتاد مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن فقط امشب فقط امشب به اذان گوش مکن شب آخر، شب آخر، شب بی خوابی ها سینه زن در پی او دسته مرغابی ها از قدم های علی ارض و سما جا می‌ماند قدم از شوق چنان زد که عصا جا می‌ماند با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش بی شک این لحظه کم از لحظه پیکارش نیست دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست زودتر می‌رسد از واقعه حتی مولا تا که بیدار کند قاتل خود را مولا تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی عرش محراب شد از فُزت و ربّ الکعبه کعبه بی تاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه آه از مردم بی درد، امان از دنیا نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا @maghaatel
🩸من کجا خواهم بود زمانی‌که محاسنت را به خون سرت خضاب می‌کنند ... در روایت آمده است: 🥀 عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وَدّ ، بر سر مبارك مولا علی علیه‌السلام در جنگ خندق جراحتی وارد کرد و حضرت به خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برگشت. 🥀 رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به دست مبارك آن جراحت را بست و بر آن دمید و در همان لحظه بهبود یافت. سپس فرمود: 📋 أَيْنَ أَكُونُ إِذَا خُضِبَ هَذِهِ مِنْ هَذِه‏. ▪️من کجا خواهم بود هنگامی که این محاسن تو را به این خون سرت خضاب می‌کنند. 📚المناقب،‌ ج ۵ ص ۱۹۱ ✍ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بار‌ها و بار‌ها برای مصائبی که این امّت بر سر اهلبیت علیهم‌السلام می‌آورند، گریه می‌کردند ... با دیدنِ پاره‌های تن مبارکش، یاد مصائبی که قرار است بر ایشان وارد شوند، می‌افتادند و می‌گریستند ... از همهٔ اهلبیت هم بیشتر، با دیدن سیدالشهداء علیه‌السلام، حال مبارکش دگرگون می‌شد... 📜 كانَ رَسولُ اللّهِ إذا دَخَلَ الحُسَينُ عليه‌السلام جَذَبَهُ إلَيهِ... ثُمَّ يَقَعُ عَلَيهِ فَيُقَبِّلُهُ و يَبكي. ▪️هرگاه که امام حسين علیه‌السلام وارد بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌شد، حضرت او را مى‌گرفت و به سوى خود می‌كشيد‌ و او را مى‌بوسيد و مى‌گِريست. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام می‌فرمود: 📜 يا أبَه! لِمَ تَبكي؟ ▪️پدرجان! چرا گريه مى‌كنید؟ 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مى‌فرمود: 📜 يا بُنَيَّ! اُقَبِّلُ مَوضِعَ السُّيوفِ مِنكَ وأبكي. ▪️پسرم! جايگاه فرود آمدن شمشيرها را بر بدن تو را مى‌بوسم و مى‌گِريم. 📚كامل الزيارات، ص ۱۴۶ @maghastel
🩸به جز از علی، ترحُّم که کُنَد به قاتل خود؟! / که‌ دهد «دِرهَم» و «دَرهم» سرش از هم بشکافد ... راوی گوید: 🥀 چون خبر آمدن ابن ملجم ملعون به کوفه را به مولا علی علیه‌السلام گفتم، رنگ چهره‌ حضرت دگرگون شد، و چون او را به حضور مولا علی علیه‌السلام آوردم، 📋 فَلمّا رآهُ علیُّ قالَ: «أُریدُ حِباءَهُ و یُریدُ قَتلِی‌، عَذیری من خَلیلی مِن مرادی» ▪️همین‌که چشم حضرت بر او افتاد این بیت را خواند: من یاری دادن و عطا کردن او را در سر دارم و او کشتن مرا می‌خواهد، چه کسی پوزش‌خواه این دوستِ مُرادی من از من است؟! 🥀 ابن ملجم ملعون گفت: سبحان اللّه! ای امیرمؤمنان چرا چنین می‌گویی؟ امام علیه‌السلام فرمود: همچنین است که گفتم؛ سپس مولا به او فرمود: سه موضوع را از تو می‌پرسم: ➖ آیا به روزگار کودکی خود که همراه کودکان بازی می‌کردی، مردی از آنجا نگذشت و آهنگ تو نکرد و به تو نگفت: ای برادر کشنده ناقهٔ(صالح)؟ ابن ملجم گفت: آری. سبحان اللّه ای امیرمؤمنان چرا چنین می‌گویی؟ علی علیه‌السلام فرمود: اینک دو نشانه دیگر باقی مانده است. ➖ آیا در کودکی تو را پسر زنی که سگ‌چران است نمی‌گفتند؟ ابن ملجم گفت: آری؛ سبحان اللّه چه چیزی در این باره تو را به بیم و تردید انداخته است؟!مولا علی علیه‌السلام فرمود :اینک یک نشانه دیگر باقی مانده است. ➖ به من بگو آیا مادرت به تو گفته است که در حال حیض به تو باردار شده است؟ ابن ملجم ملعون، خشمگین شد و از جای برخاست. 🥀 مولا علی علیه‌السلام برای او دو جامه خواست و همراه سی درهم به او بخشید؛ به مولا علی علیه‌السلام گفته شد چه خوب است که او را بکشی؛ اما امام علیه‌السلام فرمودند: شگفتا مرا فرمان می‌دهید که قاتل خود را بکشم!؟ 📚مقتل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام، ابن ابی الدنیا(قرن۲)، ص۸۸ @maghaatel
🩸دو جایی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام با صورت به زمین خورد، وسط معرکه جنگ نبود؛ بلکه ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی‌که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سر از سجده اول برداشت، ابن ملجم ملعون، از پشت سر، با شمشیرش چنان ضربه‌ای بر فرق مبارک آن حضرت زد که: 📋ثُمَّ أَخَذَتِ الضَّرْبَةُ إِلَى مَفْرَقِ رَأْسِهِ إِلَى مَوْضِعِ السُّجُودِ، ▪️ضربه شمشیر آن لعین، سر مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام را تا سجده گاهِ آن حضرت شکافت. 📋 فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه ▪️پس در این هنگام، امام علیه.السلام اثر ضربه‌ای را که عادتاً قابل تحمل نبود، احساس کرد. اندکی صبر کرد و به همان اکتفاء نمود، اما ناگهان با صورت بر زمین افتاد. 📚بحارالأنوار، ج۴۲، ص۲۸۲ ✍ اما آن جای دیگری که مولا علی علیه‌السلام با صورت به زمین خورد، حتی ضربه شمشیری هم در کار نبود؛ اما یک خبر با دل مولا چه کرد که تاریخ می‌نویسد: 🥀 ... حسنین علیهماالسلام سراسیمه وارد مسجد شدند؛ مولا علی علیه‌السلام وقتی حالت پریشانی آنان را دید و از آنان پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ آنان گفتند : 📋 قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ سلام‌الله‌علیها ▪️مادرمان فاطمه سلام‌الله‌علیها از دنیا رفته است! 📋 فَوَقَعَ عَلِيٌّ علیه‌السلام عَلَى وَجْهِه ▪️در اینجا بود که مولا علی علیه‌السلام با صورت بر زمین افتاد... 📚کشف الغمه،اربلی، ج۱، ص۵۰۰ 📝 از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا دست قضا غریب دو عالم نوشته است زهرای من! تو رفتی و از بعد رفتنت تنها خدا برای دلم غم نوشته است سی سال می‌شود که بدون تو مانده‌ام رفتی مرا برای دلم، تا گذاشتی شهر مدینه شیره‌ی جان مرا کشید من را میان این همه غم جا گذاشتی وقتی میان کوچه بن بست می‌رسم انگار میرسم به دو دست کبود تو امشب بیا به خانه قلبم سری بزن خسته شدم عزیز دلم در نبود تو درد بدی است درد فراق تو و علی من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم کردم وصیت، اینکه من از پا فتاده‌ام سی سال پیش، کشتهٔ دیوار و در شدم عمری است لب گزیدم و کابوس کوچه‌ها لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است تیغی که در سجود، شکسته سر مرا قبلا غلاف او کمرم را شکسته است ... @Maghaatel
🩸ترس آن دارم که دخترم زینب «سلام‌الله‌علیها» مرا با این حال ببیند ... در برخی از نقل‌ها آمده است: 🥀 امام حسن و امام حسین علیهماالسلام زیر بغل های پدرشان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را گرفته بودند و آن حضرت را کشان‌کشان از مسجد به خانه می‌بردند. همینکه به نزدیک خانه رسیدند، مولا علی علیه‌السلام رو به حسنین علیهماالسلام نموده و فرمود: 📋 أنزِلُوني، وَ دَعُوني أمْشِي عَلَى قَدَمي ▪️مرا رها کنید تا بر روی پای خودم، باقی‌مانده این مسیر را راه بروم. 📋 و دُمُوعُهُ تَتَحادَرُ عَلَی خَدَّیه ▪️مولا علی علیه‌السلام این جملات را می‌فرمود در حالی که اشک چشمان مبارکش همانند ابر بهاری بر روی گونه مبارکش می‌ریخت. 🥀 امام حسن و امام حسین علیهماالسلام فرمودند: یا امیرالمؤمنین! شما با این حال، توان راه رفتن ندارید!؟ در این‌جا بود که مولا علی علیه‌السلام فرمود: 📋 أخشَىٰ أنْ تَراني اِبنَتي زَينبُ بِهٰذِهِ الحٰالةِ فَيَتَصدَّعَ قَلبُها ▪️ترس آن را که دخترم زینب سلام‌اللّه‌علیها با این حالت مرا دیده و قلب او از هم بپاشد! 📚الطریق،کاشی، ج۳ ص۸۲ 📚العبرة الساکته، ج۱ ص۹۶ 📚المعارف الرافعة،إمامی، ص۱۷۹ ✍در کوچه ها به قامت خم راه می‌روم خون لخته بسته است سرم راه می‌روم با یاری حسن دو قدم راه می‌روم نزدیک خانه است خودم راه می‌روم زینب نشسته تا که به‌حالم نظر کند ای وای اگر نگاه به این زخم سر کند زن را توان دیدن این زخمها که نیست با اضطراب و دلهره ها آشنا که نیست در قلب او تحمل هول و ولا که نیست پس حق زینبم سفر کربلا که نیست دلشوره دارم از روی تَل، نیمه‌جان شود همراه زخم‌های حسینش کمان شود یک تن غریب مانده و دورش هزارهاست از تیر و نیزه دور به دورش حصارهاست از یک طرف محاصره‌ی نیزه دارهاست از یک‌طرف مُعذّب سُمّ سوارهاست اسلام را دو مرتبه بر نیزه می‌زنند سر را که میبُرند به سر نیزه می‌زنند @Maghaatel