eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸زِ خانه‌ها همه بوی طعام می‌آمد / ولی به جان تو بابا، گرسنه خوابیدم ... بنابر نَقلی امام سجاد علیه‌السلام چنین فرمودند: 🥀 همینکه به دروازهٔ شام رسیدیم، ما را سه ساعت آنجا نگه داشتند که از یزید اذن بگیرند و بعد داخل شدیم، و حال آن که یهودی و نصرانی بی‌اذن داخل می‌شدند، و به این سبب آن را دروازه "ساعات" نامیدند، و قبلا به آن دروازه "حلب" می‌گفتند. 🥀 از آن دشوارتر، حضرت فرمودند: اول صبح بود که ما را وارد شام نمودند و نزدیک غروب بود که این عیال اسیر و کودکان را، گرسنه بر درِ خانهٔ یزید آوردند و حال آنکه تا درِ خانهٔ آن ملعون چندان مسافتی نبود و در این مدت، ما را در کوچه و بازارهای شام می‌گرداندند. 📚انوار الشهادة،یزدی، ص۲۳۴ ➖ بنابر نَقلی دیگر امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: 🥀 هنگامى كه ما را در خرابه شام قرار دادند، در آنجا انواع رنج‌ها و سختی‌ها را بر ما روا داشتند ... 🥀 روزى عمّه‌ام زينب‌کبری سلام‌اللّه‌علیها را دیدم که ديگى بر روى آتش نهاده است. گفتم: عمّه جان! اين ديگ چيست؟ عمّه‌ام فرمودند: كودكان گرسنه‌اند... خواستم به آنها وانمود کنم كه برايشان غذا مى‌پزم و بدين وسيله آنان را آرام کنم ... 📚ریاحین الشریعه، ج۳ ص۱۸۵ ✍ دَمِ اذان پدرم نانِ تازه‌ای آورد که بویِ تازگی‌اش بر مشام می‌آمد به یادِ روضهٔ طفلی سه ساله اُفتادم زِ خانه ها همه بوی طعام می‌آمد برای عمه که بَد شُد گرسنه خوابیدم اگر چه با شِکمِ سیر می‌زدند مرا به جان تو اثرِ تازیانه یادم رفت چقدر با سرِ زنجیر می‌زدند مرا عجیب شهرِ شلوغیست هر طرف بِرَوَم برایِ دخترت از سنگ مَرحَمَت دارند کمی مواظبِ من باش از سرِ نیزه همیشه چشم چرانها مزاحمت دارند کسی نگفت ندارم پدر امان بدهید و فرصتی نه به من که , به خیزران بدهید کسی نگفت که نان از شما نمی‌خواهد پدر نخواست سرش را به او نشان بدهید طنابِ گردنِ من بسته بود به دستِ رُباب میان راه زمین می خوریم و می‌خندند یهودی است و مسلمان کنارِ هم اینجا کُتَک از آن و از این می خوریم و می‌خندند @maghaatel
♦️ای دل اگر از همه عالم جدا شدی از کربلای شاه شهیدان جدا مشو ... جبریل را به حال و هوایش، نیازهاست جز بامِ او بر لبِ بامی رها مشو ... فضل بن یحیی از پدرش روایت کرده‌است که امام صادق علیه‌السلام به پدرش فرمودند: زُورُوا کَرْبَلَاءَ وَ لَا تَقْطَعُوهُ فَإِنَّ خَیْرَ أَوْلَادِ الْأَنْبِیَاءِ ضُمِّنَتْهُ 🔹کربلا را زیارت کنید و با آن قطع رابطه نکنید؛ چرا که بهترین فرزندان پیامبران در دل آن به خاک سپرده شد. أَلَا وَ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ زَارَتْ کَرْبَلَاءَ أَلْفَ عَامٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَسْکُنَهُ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام 🔹هان بدانید که فرشتگان هزار سال پیش از آنکه جدم حسین علیه‌السلام در آن آرام گیرد، آن را زیارت می‌کردند. وَ مَا مِنْ لَیْلَةٍ تَمْضِی إِلَّا وَ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ یَزُورَانِهِ 🔹و هیچ شبی نمی‌گذرد مگر آنکه جبرئیل و میکائیل به زیارت آن می‌آیند. فَاجْتَهِدْ یَا یَحْیَی أَلَا تَفَقَّدُ مِنْ ذَلِکَ الْمَوْطِنِ 🔹 پس ای یحیی! هر چه توان داری بکوش تا از آن سرزمین به دور نمانی. 📚کامل الزیارات ص۲۶۹ @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 با نام "خدیجه" هر لَبی وا بشود خشنود دل حضرت زهرا بشود درباره او رسول اکرم فرمود: هیهات که چون "خدیجه" پیدا بشود... امّ سلمه گوید: 📋 فَلَمَّا ذَکَرْنَا خَدِیجَةَ بَکَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ قٰالَ 🔻 روزی به مناسبتی نام خدیجه کبری علیهاالسلام را در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بردیم، آن حضرت گریان شد و فرمود: 📋 خَدِیجَةُ؟! وَ أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ؟ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ وَ وَازَرَتْنِی عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا 🔻 «خدیجه!؟ دیگر کجا مثل خدیجه پیدا می‌شود!؟ خدیجه در آن زمان که مردم مرا تکذیب می‌کردند، مرا تصدیق کرد و ثروت خود را در راه پیشرفت دین خدا بذل کرد. خدا به من دستور داد خدیجه را بشارت دهم که در بهشت صاحب قصری از زمرد خواهد شد که هیچ رنج و زحمتی در آن نیست. 📚بحارالانوار، ج ۴٣، ص ١٣١. @maghaatel
🔰 خدای‌متعال، هر روز چندین مرتبه به وجودِ ذی‌جود حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها مباهات می‌کند... آنگاه که پیامبر اکرم صلی‌الله‌‌علیه‌و‌آله مأموریت یافت که برای انجام یک برنامه عبادی، چهل شبانه روز به دور از همسر باوفایش به نیایش بپردازد، برای حضرت خدیجه علیهاالسَّلام پیام فرستاد که: « ای خدیجه! گمان نکنی که دوری گزیدن من از تو به خاطر بیزاری و تنفر است، بلکه پروردگارم مرا به این [ برنامه عبادی ] فرمان داده تا امرش را اجرا نمایم. 📋 فَلَا تَظُنِّی یَا خَدِیجَةُ إِلَّا خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبَاهِی بِکِ کِرَامَ مَلَائِکَتِهِ کُلَّ یَوْمٍ مِرَاراً 🔻 ای خدیجه! گمانی جز خیر نداشته باش که خدای‌متعال هر روز چندین مرتبه به وجود شایسته تو بر فرشتگان گرانمایه‌اش مباهات می‌کند و می‌بالد.» 📚بحارالأنوار، ج۱۶، ص ۷۸ ✍خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی برای چشمه‌ی کوثر، بهشتی در زمین باشی خدا هرشب برایت می‌فرستد تهنیت‌هایی که در تنهایی‌ات هم‌صحبت روح‌الامین باشی علی تنها علی باید امیرالمؤمنین باشد و تنها تو سزاواری که ام‌ُّالمؤمنین باشی... @maghaatel
🔰نه‌که‌هر‌‌خار‌‌و‌‌خَسی‌شامل‌رحمت‌باشد یک زن شوم، کجا مادر امّت باشد؟! بار‌ها‌گفت‌نبی:دخترم‌ای فاطمه جان! که فقط مادر تو ظرف «امامت» باشد... روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به خانه دخترشان فاطمه‌زهراء سلام‌الله‌علیها آمدند و ایشان را پریشان دیدند؛ لذا خطاب به او فرمودند: چه شده است دخترم؟ حضرت صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها فرمودند: عایشه به مادرم مفاخره کرده و به من طعنه می‌زند... پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به صدیقه طاهره سلام‌‌الله‌علیها‌ فرمودند: 📋 إِنَّ بَطْنَ أُمِّکِ کَانَ لِلْإِمَامَةِ وِعَاءً. 🔻رَحِمِ مادرت خدیجه سلام‌الله‌علیها ، ظرف و جایگاه پرورش إمامت بود. 📚المناقب، ابن شهرآشوب ج۳ ص۳۸۳ 📚بحارالأنوار ج۴۳ ص ۴۳. @maghaatel
💠 بگذارید بر این عشق مرا طعنه زنند عشق حیدر به خدا طعنه‌شنیدن دارد دشمن‌آن‌روز‌که«زَقّوم»خورَد،می‌فهمد باده از دست «یَدُ الله» چشیدن دارد... رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: وَ لْیَکُونَنَّ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ یَتَوَلَّوْنَکَ یَا عَلِیُّ یَشْنَأُهُمُ النَّاسُ وَ لَوْ أَحَبُّوهُمْ کَانَ خَیْراً لَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ 🔻یا علی! در آخرالزمان عدّه‌ای ولایت تو را می‌پذیرند که مردم به خاطر ولایت تو، از ایشان نفرت دارند و اگر مردم آنان را دوست می‌داشتند، برای آن مردم نیز، بهتر بود، اگر می‌دانستند. یُؤْثِرُونَکَ وَ وُلْدَکَ عَلَی الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ وَ الْإِخْوَةِ وَ الْأَخَوَاتِ وَ عَلَی عَشَائِرِهِمْ وَ الْقَرَابَاتِ 🔻آنان تو و فرزندان تو را بر پدران، مادران، برادران، خواهران، عشیره‌ها و خویشاوندهایشان مقدّم می‌دارند. صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَفْضَلَ الصَّلَوَاتِ أُولَئِکَ یُحْشَرُونَ تَحْتَ لِوَاءِ الْحَمْدِ یَتَجَاوَزُ عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ یَرْفَعُ دَرَجَاتِهِمْ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ 🔻صلوات خدا بر آنان باد، بهترین صلوات‌ها. آنان زیر بیرق «حمد» محشور می‌شوند، خداوند از بدی‌های ایشان درگذرد و به سبب کارهایشان، درجات آنان را رفعت خواهد بخشید. 📚الغیبة، شیخ طوسی، ص۹۸ 📚المناقب،ابن‌شهرآشوب، ج۱ ص۲۰۸ @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️گر زنان مصر، شیدای جمال یوسف‌اند یوسف از دلدادگان‌ِ روی‌ماه‌ِ مجتباست... ⚡️حکایت زنِ زیبایی که شیفتهٔ جمال بی‌بدیل امام حسن مجتبی علیه‌السلام شده‌بود... در روایت آمده است: روزى امام حسن علیه‌السلام در «ابواء» مشغول نماز بودند، ناگاه زن زيبايى وارد اتاق شد، بدين جهت امام حسن علیه‌السلام نمازش را مختصر نمود و به وى فرمود: آيا حاجتى دارى؟ گفت: آرى. فرمود: حاجتت چيست؟ گفت: من زنى بى شوهر هستم از تو مى‌خواهم كه مراد مرا حاصل نمايى. امام حسن علیه‌السلام فرمود: از من دور شو، مرا به همراه خودت با آتش دوزخ مسوزان.(گویا آن زن به دورغ اینگونه ادعا می‌کرد و امام علیه‌السلام به علم امامت می‌دانست) زن بر اين امر اصرار مى‌نمود و امام حسن علیه‌السلام می‌گريست و مى فرمود: واى بر تو! از من دور شو! 🔻حضرت گريه‌اش شدّت گرفت، وقتى آن زن اين منظره را ديد به گريه آن حضرت، گريست، در اين حين امام حسين علیه‌السلام وارد شد، آن دو را ديد كه گريه مى‌كنند، آن حضرت نيز نشست و مشغول گريه شد. پس از آن يارانش يكى پس از ديگرى وارد شدند و آنها نيز گريه كردند، تا اين كه صدا به گريه بلند شد. در اين هنگام آن زن خارج شد، ياران حضرت نيز برخاسته و همگى رفتند. مدّت زيادى گذشت و امام حسين علیه‌السلام به احترام برادر بزرگوارش ازآن جريان چيزى نمى‌پرسيد. 🔻شبى امام حسن علیه‌السلام خوابيده بود، ناگاه بيدار گشته و شروع به گريه نمود. امام حسين علیه‌السلام رو به برادر كرد و فرمود: براى چه گريه مى كنى ای برادر؟ امام حسن علیه‌السلام فرمود: به جهت خوابى كه امشب ديدم. امام حسين علیه‌السلام فرمود: چه خوابى ديده‌اى؟ امام حسن علیه‌السلام فرمود: يوسف پیامبر را در خواب ديدم، من نيز همانند ديگران كه به جمال زيباى او تماشا مى‌كردند، نگاهش مى‌كردم، وقتى زيبايى او را ديدم،گريان شدم. حضرت يوسف از ميان مردم نگاهى به من كرد و گفت: پدر و مادرم فدایتان باد! چرا گريه مى‌كنید؟ گفتم: به ياد يوسف و همسر عزيز مصر افتادم، گرفتاريهايى كه از جانب او به تو رسيد، زندانى شدن تو، سوزى كه يعقوب از فراق تو كشيد، به خاطر اينها گريسته و (از اين همه صبر و شكيبايى تو) شگفت زده شدم. حضرت يوسف عرضه داشت: این امور که شگفتی ندارد؛ شگفت آن است که شما با آن جمال و زیبایی، آن زن بسیار زیبا را كه در «ابواء» مزاحمتان شد، از خودتان (با گریه) به دور راندید... 📚المناقب، ابن‌شهر‌آشوب، ج۹ ص۱۴۶ @maghaatel
♦️او‌ که‌ با‌ خَصمش‌ چنین‌ لطف‌و‌عطایی‌‌ داشته با گدایان خودش دیگر چه غوغایی کُنَد... ⚡️حکایت عطوفت بی‌نظیر کریم اهلبیت علیه‌السلام با مرد شامی‌ای که ناسزا به حضرت گفت... مردى از اهل شام با امام حسن علیه‌السلام كه سوار بود مصادف شد، آن شخص شروع به لعن امام حسن علیه‌السلام نمود. ولى آن‏ بزرگوار جواب وى را رد نمى‏كرد. هنگامى كه آن مرد ساكت شد، امام حسن علیه‌السلام به وى سلام كرد و خنديد و به او فرمود: أَيُّهَا الشَّيْخُ أَظُنُّكَ غَرِيباً وَ لَعَلَّكَ شُبِّهْتَ فَلَوِ اسْتَعْتَبْتَنَا أَعْتَبْنَاكَ‏ وَ لَوْ سَأَلْتَنَا أَعْطَيْنَاكَ وَ لَوْ اسْتَرْشَدْتَنَا أَرْشَدْنَاكَ وَ لَوْ اسْتَحْمَلْتَنَا حَمَّلْنَاكَ 🔻ای پیرمرد! گمان ميكنم غريب باشى؟! شايد امر بر تو مشتبه شده باشد؟ اگر از ما رضايت بخواهى رضايت ميدهيم. اگر چيزى بخواهى به‌تو عطا خواهيم نمود، اگر از ما راهنمائى بخواهى تو را هدايت مينمائيم. اگر حاجتى داشته باشى روا ميكنيم. وَ إِنْ كُنْتَ جَائِعاً أَشْبَعْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ عُرْيَاناً كَسَوْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحْتَاجاً أَغْنَيْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ طَرِيداً آوَيْنَاكَ وَ إِنْ كَانَ لَكَ حَاجَةٌ قَضَيْنَاهَا لَكَ 🔻 اگر گرسنه باشى تو را غذا ميدهيم، اگر برهنه باشى لباس به‌تو ميپوشانيم.اگر محتاج باشى تو را بى‏نياز خواهيم كرد، اگر رانده شده باشى تو را پناه ميدهيم، چنانچه احتياجى داشته باشى به‌داد تو ميرسيم. اگر اثاث مسافرت خود را بيارى و مهمان ما باشى تا موقعى كه بخواهى بروى براى تو بهتر است. زيرا ما مهمانخانه‏اى داريم، مقامى وسيع داريم، ثروت فراوانى داريم. فَلَمَّا سَمِعَ الرَّجُلُ كَلَامَهُ بَكَى 🔹موقعى كه آن مرد شامى اين سخنان را از امام حسن علیه‌السلام شنيد گريان شد و گفت: شهادت ميدهم كه تو در روى زمين خليفه خدائى، خدا بهتر ميداند كه مقام رسالت را كجا قرار دهد، تو و پدرت نزد من دشمنترين خلق خدا بوديد، ولى اكنون تو نزد من محبوبترين خلق خدائى. آنگاه اثاث خود را برداشت و نزد امام حسن علیه‌السلام برد و مهمان آن بزرگوار بود تا آن موقعى كه حركت كرد و رفت و دوستى اين خاندان را از اعتقادات خويشتن قرار داد. 📚 المناقب،ابن‌شهر‌آشوب، ج۹ ص۱۵۷ @maghaatel
♦️ دوستانِ دوستانِ «کریم» هم، بهشتی‌اند... حذيفة بن يمان گوید: رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را ديدم كه دست امام حسن مجتبى عليه السلام را گرفته بود و مى فرمود: أيّها النّاسُ هٰذا ابنُ عليّ فَاْعرِفوُه، َوالّذي نَفسُ محمّدٍ بيَدهِ إنّه لَفِي الجَنّة، و مُحبّهُ فِي الجَنّة، وَ مُحبُّ مُحبّيهِ فِي الجَنّة 🔹اى مردم! اين فرزند علىّ بن ابى طالب علیه‌السلام است، او را بشناسيد، سوگند به آن كسى كه جان محمّد در قبضه قدرت او است، او در بهشت است، دوستان او و دوستان دوستانش نيز در بهشت خواهند بود. 📚مشارق أنوارالیقین، ص ۵۳. @maghaatel
♦️ کودک امّا، صد هزاران معجزه... محمّد بن اسحاق گوید: كَانَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ طِفْلَيْنِ يَلْعَبَانِ، 🔹امام حسن و امام حسين عليهماالسلام دو كودك بودند و بازى مى‌كردند. فَرَأَيْتُ الْحَسَنَ وَ قَدْ صَاحَ بِنَخْلَةٍ، فَأَجَابَتْهُ بِالتَّلْبِيَةِ، وَ سَعَتْ إِلَيْهِ كَمَا يَسْعَى الْوَلَدُ إِلَى وَالِدِهِ. 🔹در همان حال امام حسن عليه السلام را ديدم كه درخت خرمائى را صدا زد، و آن درخت فوراً به طرف او به راه افتاد همانطور كه فرزندى به طرف پدرش مى‌شتابد. 📚دلائل الإمامة: ص۱۶۴ 📚مدينة المعاجز: ج۴ ص۲۳۱ @maghaatel