eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
10.6هزار دنبال‌کننده
3 عکس
10 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ روایتی زیبا از امام زین العابدین علیه‌السلام در فضیلت شیعیان و منتظران در زمانِ غیبتِ امام زمان عجّل الله فرجه الشریف... حضرت إمام زین العابدین علیه‌السلام در ضمن روایتی به اباخالد کابُلی فرمودند: یَا أبَاخَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ وَ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ علیه السّلام أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ 🔹ای ابا خالد، مردم زمانه غیبت إمام دوازدهم که امامت وی را پذیرفته باشند و نیز منتظران ظهورش، از مردمان دیگر روزگاران برترند. لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ 🔸زیرا خداوند متعال عقل و فهم و معرفتی به ایشان عطا فرموده که غیبتِ امام نزد آنان به منزله مشاهده امام است. وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالسَّیْفِ 🔹و آنان را در آن روزگار بسان مجاهدان در رکاب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله که با شمشیر به جهاد برخاسته‌اند، قرار داده است. أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً 🔸آنان مخلصان حقیقی و شیعیان راستین ما و از دعوت‌کنندگان به دین خدا در نهان و آشکار هستند. و نیز آن حضرت فرمودند: انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ 🔻انتظار فرج خود بزرگترین فرج است. 📚الاحتجاج،طبرسی، ص۱۷۳ @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️تو علی «علیه‌السلام» را اینگونه می‌پنداری که به کسی که به او پناه بُرده، امان ندهد؟! ⚡️اعتراف معاویه ملعون به گوشه‌ای از فضائل و محاسن اخلاق امیرالمؤمنین علیه‌السلام... در نَقلی آمده است: در جنگ صفین شبی معاویه ملعون به عمروعاص ملعون گفت: لشکر ما، مقاومت لشکر علی (علیه‌السلام) را نمی‌کند، چه تدبیر کنیم؟ 🔻عمروعاص گفت: فردا من تدبیری میکنم که لشکر علی (علیه‌السلام) شکست خورد! معاویه گفت: چه میکنی؟ گفت: پیراهن خون آلود عثمان را بر سر علَم میکنم. 🔹معاویه گفت: امشب ما می‌رویم در اردوگاه او با او سخن می‌گوییم! عمروعاص گفت: این چه سخنی است! این همه لشکر انبوه که در اردوگاه اوست به جز تو و من کسی را نمی‌خواهند، به پای خود چگونه به پای دار رویم! 🔻معاویه گفت: تو چقدر کم عقلی! علی (علیه‌السلام) اگر بخواهد، یک دَم ما را هلاک می‌کند، اگر زمین را امر کند، ما را می‌گیرد و اگر به اسب‌های ما امر کند، ما را هلاک می‌کنند. همان حربه‌هایی که ما بر ایشان می‌کشیم به خود ما بر می‌گردد و ما را هلاک می‌کند. 🔹تو علی (علیه‌السلام) را چنان می‌پنداری که کسی به او پناه ببرد و او را امان ندهد؟! 📚مُبکی العیون،نجفی،(نسخه خطی) @Maghaatel
♦️ نقش بسیار مهم "مادر" در عاقبت به خیری... ⚡️ جوانی که در روز عاشورا خواست تا إمام حسین علیه‌السلام یاری نکند، اما مادرش نگذاشت... در مقاتل آمده است: روز عاشورا جوانی پا به عرصه میدان گذاشت که لحظاتی قبل، پدرش به شهادت رسیده بود (برخی از مقاتل نوشته‌اند که آن جوان، پسر مسلم بن عوسجه بود). إمام حسین علیه‌السلام به او فرمودند: ای جوان!به تازگی پدرت به شهادت رسیده است؛ اگر تو نیز کشته شوی، مادرت در این بیابان، به که پناه ببرد؟! فأراَد أنَ يَرجِع، فَجٰاءَتهُ اُمُّه ▪️آن جوان آمد که از میدان برگردد که مادرش از راه رسید و به او گفت: «عاقبت به خیری خودت را با یاری پسر رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله،اختیار کن و اگر در رکاب او‌ نجنگی ، هرگز از تو راضی نخواهم شد.» آن جوان پا به عرصه میدان گذاشت و همانند پهلوانان می‌جنگید و مادرش از پشت سرش فریاد می‌زد: اَبشِر يا بُنيَّ، سَتَسقىٰ مِن يَد ساقي حَوضِ الكوثر 🔻ای پسرم بشارت باد به تو که به زودی از دست ساقی حوض کوثر سیراب می‌شوی. و آن جوان جنگید و سی سواره را به درک واصل کرد و در آخر به شهادت رسید. 📚معالي السّبطين، ج۱ ص۳۸۰ 📚نفس المهموم ص۲۹۳ 📚ناسخ التواریخ، إمام حسین علیه‌السلام،ج۲ ص۳۰۰ @Maghaatel
♦️صد مُرده زنده‌می‌شود از ذکر«یاحسین» ‌ ارباب ما معلّم عیسی‌بن‌مریم است... ⚡️ گوشه‌ای از شرح این شعر پُر معنا... در روایت آمده است: روزی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، کلماتی را با زبانی دیگر بیان فرمودند. ابن‌قُدامه که در آن‌جا حضور داشت، پرسید: این چه زبانی است یا امیرالمومنین؟ مولا علی علیه‌السلام فرمود: أسماءُ الأئمّةِ بِالسِّريانيّةِ و اليُونانيّة الّتيٖ نَطقَ بِها عِيسىٰ و أَحيىٰ بِها المَوتىٰ و الرّوحَ و أبْرَأ الأكمَهَ و الأبرَص 🔹این‌ها اسامیِ ائمه «صلوات‌الله‌علیهم‌» به زبان سِریانی و یونانی بودند که حضرت عیسی علیه‌السلام این اسامی مبارک را بر زبان جاری می‌کرد و مردگان را زنده و کور را بینا می‌کرد و مریض‌ها را شفا می‌داد. 📚إلزام الناصب، ج۲ ص۲۰۷ @Maghaatel
♦️ پیوسته «رُوحُ الْقُدُس»، همراه و هوادار یک «مدّاحِ مُخلِص» است... ⚡️توصیه حضرت باقرالعلوم علیه‌السلام به مداحان و ذاکرین اهلبیت علیهم‌السلام... كُمَيْتِ شاعر گوید: وقتی که در نزد إمام باقر علیه‌السلام، اشعار مدح ائمه اطهار علیهم‌السلام را خواندم، إمام علیه‌السلام فرمودند: يَا كُمَيْتُ طَلَبْتَ بِمَدْحِكَ إِيَّانَا لِثَوَابِ دُنْيَا أَوْ لِثَوَابِ آخِرَةٍ؟ 🔻ای کُمیت! با این مدیحه سرایی‌ها برای ما اهلبیت، دنیا را اراده کرده‌ای یا آخرت را؟ کمیت گوید: عرضه داشتم: لاَ وَ اَللَّهِ مَا طَلَبْتُ إِلاَّ ثَوَابَ اَلْآخِرَةِ 🔹به خدا سوگند که جز آخرت، چیزی را اراده نکردم. در این‌جا امام باقر علیه‌السلام به او فرمودند: أَمَا لَوْ قُلْتَ ثَوَابَ اَلدُّنْيَا قَاسَمْتُكَ مَالِي حَتَّى اَلنَّعْلَ وَ اَلْبَغْلَ 🔻اما اگر می‌گفتی دنیا را اراده کرده‌ام، تمام دارایی‌ام را با تو تقسیم می‌کردم و حتی نعلین و اَسترم را به تو می‌دادم. کُمیت گوید: عرضه داشتم: جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا تَأْمُرُنِي فِي اَلشِّعْرِ فِيكُمْ؟ 🔹جانم به فدایتان! در رابطه با مدیحه‌سرایی در مدح شما خاندان، به من چه دستوری می‌فرمایید؟ إمام علیه‌السلام فرمودند: أَقُولُ لَكَ مَا قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِحَسَّانَ بْنِ ثَابِتٍ لَنْ يَزَالَ مَعَكَ رُوحُ اَلْقُدُسِ مَا دُمْتَ تَمْدَحُنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ. 🔻همین قدر بدان؛ من همانی را به تو می‌گویم که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به حسّان بن ثابت فرمود؛ مادامی که ما اهلبیت را مدح و ثنا می‌گویی، پیوسته روح‌القدُس همراه و هوادار توست. 📚مُستدرک الوسائل، ج۱۰،ص۳۹۶ ✍ از این روایت، خوب میتوان فهمید که اگر یک «مدّاح» در پی دنیاطلبی و کسب شهرت و ثروت و اعتبار باشد، در این دنیا چه بسا به مقصود خود برسد ( کما اینکه امام علیه‌السلام فرمودند من دارایی‌ام را با تو تقسیم میکنم ) ؛ اما دیگر نفَسش، برخاسته از انفاس روح‌القدس نیست و در آخرت ، أجر و قُرب چندانی در نزد اهلبیت علیهم‌السلام ندارد... @Maghaatel
♦️ اگر زائرم را در بین آتش ببینم، او را بیرون می‌آورم... شخصی به نام محمّد بن احمد گويد: همسايه‌اى داشتم به نام «علىّ بن محمّد» براى من نقل كرد كه: هر ماه به زيارت امام حسين عليه‌السّلام مشرّف مى‌شدم ولى سنّم بالا رفت و جسمم ضعيف و ناتوان شد، از رفتن به زيارت واماندم تا آن كه پس از مدتى يك دفعه با پاى پياده مشرّف شدم و چند روز طول كشيد تا به كربلا رسيدم. عرض سلام نمودم، دو ركعت نماز زيارت خواندم و خوابيدم. 🔻در عالم رؤيا ديدم امام حسين عليه‌السّلام از قبر مطهّر بيرون آمدند و به من فرمودند: چرا به من جفا نمودى درحالى که قبلاً نيكى مى‌نمودى؟ عرض كردم: اى سيّد و آقاى من! بدنم ضعيف شده و گام هايم كوتاه و فكر مى‌كنم آخر عمرم باشد لذا چند روزى با پاى پياده آمده‌ام تا به زيارتتان نايل آيم و از شما براى من روايتى نقل نموده‌اند دوست داشتم از خود شما بشنوم. فرمودند: بگو چه شنيده‌اى؟ عرض كردم: از شما روايت كرده اند كه فرموده‌ايد: مَنْ زَارَنِي فِي حَيَاتِهِ زُرْتُهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ 🔹هركس مرا در حيات و زندگى‌اش زيارت كند پس از وفاتش او را زيارت مى نمايم. إمام علیه‌السلام فرمودند: آرى. گفتم: پس از شما این سخن را روايت كنم؟ حضرت فرمودند: آرى و در ادامه این را هم از قول من بگو: وَ إِنْ وَجَدْتُهُ فِي النَّارِ أَخْرَجْتُهُ 🔹 و اگر زائرم را در آتش هم بيابم، او را از آتش بيرون مى‌آورم. 📚الدروع الواقیه،سیدبن‌طاووس، ص۷۶ ✍در حشر که‌هر کس به گناهی فِتد از پا دست همگی جانب دامان حسین است بخشودگی اهل گنه در صف محشر وابسته به‌یک گردش چشمان حسین است @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️در حریمت خبر از عرش خدا می‌آید بوی سیب حرم کرب و بلا می‌آید... ⚡️شیعیان خالص،وقت سحر در حرم سیدالشهداء علیه‌السلام بوی سیب استشمام می‌کنند... امّ‌سلمه گوید: یک بار که حَسنَین علیهماالسلام به حضور رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمدند، جبرئیل به صورت «دِحیه کلبی» در حضور آن حضرت بود. حسنین علیهماالسّلام در اطراف جبرئیل که گمان می‌کردند دحیه کلبی است، جست و خیز می‌کردند. جبرئیل دست خود را حرکت داد و این طور وانمود کرد که چیزی در دست دارد. ناگاه دیدند که او یک سیب، یک گلابی و یک انار در دست دارد. جبرئیل آن میوه‌ها را به حسنین علیهماالسلام داد. حسنین در حالی که از شدت خوشحالی چهره شان برق می‌زد به طرف پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رفتند. 🔻رسول خدا آنها را گرفت، بویید و فرمود: «با همین میوه‌ها نزد مادرتان فاطمه سلام‌الله‌علیها بروید، اگر قبل از آن نزد پدرتان بروید بهتر است. » آنها دستور پیغمبرخدا را اجرا کردند و چیزی از آن میوه‌ها نخوردند تا اینکه پیامبر خدا نیز نزد آنها رفت و همگی از آن میوه‌ها خوردند. 🔹تا زمان شهادت رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، هر چه که آنها از آن میوه‌ها می‌خوردند، چیزی از آنها کم نمی‌شد و همچنان به حالت اول خود باقی بودند. 🔻امام حسین علیه السّلام فرمود: تا مادرم زنده بود، آن میوه‌ها دچار هیچ گونه تغییر و نقصانی نشدند. زمانی که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از دنیا رفت، انار گم شد، ولی سیب و گلابی در زمان حیات حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام باقی ماندند. هنگامی که مولا علی علیه‌السلام را شهید کردند، گلابی نیز مفقود شد، ولی سیب به همان حالت برای امام حسن علیه‌السلام باقی بود، تا زمانی که آن حضرت را به وسیله زهر کشتند. آنگاه آن سیب همچنان باقی بود، تا آن زمانی که آب را در کربلا به روی من بستند. 🔹من هر گاه که تشنه می‌شدم، آن سیب را می‌بوییدم و تشنگی‌ام کاهش می‌یافت. هنگامی که تشنگی من به نهایت رسید و یقین کردم که دیگر ساعتی بیشتر زنده نیستم، مقداری از آن سیب را خوردم. ▪️ إمام سجاد علیه‌السلام فرمودند: پدرم، ساعتی قبل از آنکه که شهید شود، این مطلب را می‌فرمود. زمانی که پدرم شهید شد بوی آن سیب از قتلگاه آن حضرت به مشام می‌رسید. من به جستجوی آن سیب پرداختم، ولی اثری از آن نیافتم. بوی آن سیب بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام همچنان باقی بود. من قبر مقدس آن حضرت را زیارت کردم و بوی آن سیب از قبر مبارکش استشمام می‌شد. فَمَنْ أَرَادَ ذَلِكَ مِنْ شِيعَتِنَا الزَّائِرِينَ لِلَقْبِرِ فَلْيَلْتَمِسْ ذَلِكَ فِي أَوْقَاتِ السَّحَرِ فَإِنَّهُ يَجِدُهُ إِذَا كَانَ مُخْلِصاً 🔸شیعیانی که به زیارت قبر امام حسین علیه‌السلام می‌روند، اگر با اخلاص باشند در موقع سحر بوی آن سیب را احساس خواهند کرد. 📚 المناقب،‌ج۳ ص۳۹۱ @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️ یا صاحب الزمان... اگر که آمدی من رفته بودم / اسیر سال و ماه و هفته بودم دعایم کن دوباره جان بگیرم / بیایم در رکاب تو بمیرم... مُفضّل گوید: در محضر إمام صادق علیه‌السلام ، یادی از قائم آل محمد «صلی الله علیهم اجمعین» کردیم و شیعیانی از دوستانمان را که منتظر او بودند و مُردند، یاد نمودیم. در این هنگام امام صادق علیه السلام رو به ما کردند و فرمودند: إِذَا قَامَ أُتِیَ الْمُؤْمِنُ فِی قَبْرِهِ فَیُقَالُ لَهُ یَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُکَ 🔹وقتی حضرت قائم «عجّل‌الله‌فرجه» قیام کند، به نزد مؤمن در قبرش می‌روند و به او می‌گویند: ای فلانی! امام و صاحب تو ظهور کرده است؛ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِیمَ فِی کَرَامَةِ رَبِّکَ فَأَقِمْ 🔹 اگر می‌خواهی به او ملحق شوی، به پاخیز و به او ملحق شو و اگر دوست داری در کرامت پروردگارت بمانی، در قبر خود بمان. 📚 الغیبة،شیخ طوسی،ص۲۹۱ @Maghaatel
♦️خوشا به حال مدّاح و شاعری که «رُوح‌ُالقدُس» بر زبان او شعر می‌گذارد... ⚡️ روزی امام صادق علیه‌السلام در رابطه با «عبدالله بن غالب» - که در وصف اهلبیت علیهم‌السلام شعر می‌سرود - فرمودند: إِنَّ مَلَكاً يُلْقِي عَلَيْهِ الشِّعْرَ وَ إِنِّي لَأَعْرِفُ ذَلِكَ الْمَلَكَ 🔹یک فرشته‌ای بر زبان او شعر می‌گذارد که من آن فرشته را خوب می‌شناسم. 📚رجال الكشّيّ ج۲ ص۶۳۰ ⚡️در جای دیگر نیز، دِعبل خُزاعی می‌گوید: روزی در محضر حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام اشعاری را سرودم؛ وقتی که به این دو بیت رسیدم: خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَةَ خَارِجٌ / يَقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَكَاتِ 🔻و قیام امامی که حتما قیام خواهد کرد و قیام او بر پایه نام خدا و برکات است يُمَيِّزُ فِينَا كُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ/ وَ يُجْزِي عَلَى النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ 🔻و هر حق و باطلی را در حق ما از هم جدا می‌سازد و بر نعمت و یا نقمت جزا می‌دهد. بَكَى الرِّضَا بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَيَّ فَقَالَ لِي 🔻امام رضا علیه‌السّلام به شدت گریستند؛ سپس سر مبارک خود را به سوی من بلند کردند و فرمودند: يَا خُزَاعِيُّ نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَى لِسَانِكَ بِهَذَيْنِ الْبَيْتَيْنِ 🔹ای خُزاعی! این دو بیت را روح‌القدس بر زبانت جاری کرد. 📚عیون اخبار الرضا علیه‌السلام ج۲ ص۲۶۵ @maghaatel
♦️ حسرتْ‌به‌دلانِ زیارتِ کربلا، هر شب بر بام خانه روند و این‌گونه سیدالشهداء علیه‌السلام را زیارت کنند... ابوالحسن فارسی گوید: بسیار به زیارت مولایمان ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام می‌رفتم و مدتی بعد سرمایه‌ام اندک و بُنیه‌ام به خاطر پیری، سُست گشت و از زیارت آن حضرت بازماندم. شبی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را در خواب دیدم در حالی که امام حسن و امام حسین علیهما‌السلام نیز همراه آن حضرت بودند و من به نزدیک ایشان رسیدم. 🔻امام حسین علیه‌السلام فرمود: ای رسول خدا! این مرد بسیار مرا زیارت می‌کرد و مدتی بعد از من دست کشید. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: آیا سزاوار است که از کسی چون حسین‌من، دوری کردی و زیارتش را ترک گفتی؟ عرض کردم: ای رسول خدا! حاشا و کلّا که من از مولایم دوری کنم؛ حقیقت آن بود که فَرتوت و ناتوان گشتم و از این رو زیارت وی بر من دشوار گشت و به خاطر فقر، زیارت وی را ترک گفتم. پس رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: اصْعَدْ کُلَّ لَیْلَةٍ عَلَی سَطْحِ دَارِکَ وَ أَشِرْ بِإِصْبَعِکَ السَّبَّابَةِ إِلَیْهِ وَ قُلْ 🔹 هر شب بر بام خانه ات برو و با انگشت سبّابه(اشاره) به سوی قبر مطهر او اشاره کن و بگو: السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی جَدِّکَ وَ أَبِیکَ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی أُمِّکَ وَ أَخِیکَ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْأَئِمَّةِ مِنْ بَنِیکَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الدَّمْعَةِ السَّاکِبَةِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمُصِیبَةِ الرَّاتِبَةِ؛ لَقَدْ أَصْبَحَ کِتَابُ اللَّهِ فِیکَ مَهْجُوراً وَ رَسُولُ اللَّهِ فِیکَ مَحْزُوناً وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلَامُ عَلَی أَنْصَارِ اللَّهِ وَ خُلَفَائِهِ السَّلَامُ عَلَی أُمَنَاءِ اللَّهِ وَ أَحِبَّائِهِ السَّلَامُ عَلَی مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِکْمَةِ اللَّهِ وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَ حَمَلَةِ کِتَابِ اللَّهِ وَ أَوْصِیَاءِ نَبِیِّ اللَّهِ وَ ذُرِّیَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ 🔻 سپس هر آنچه که می‌خواهی، درخواست کن که زیارتت از دور یا نزدیک، مقبول است. 📚بحارالانوار ج۹۸ ص۳۷۷ @Maghaatel
🔘 ۲۳ ذی‌القعده، روز زیارتی خاصّ امام رضا علیه‌السلام و به نقلی هم شهادت آن حضرت... سید بن طاووس می‌نویسد: رأیتُ فی بَعضِ تَصانیفَ أصحابنَا العَجَم «رضوان اللّٰه علیهم» أنّه یُستحبُّ أن یُزارَ مَولانا الرضّا علیه‌السلام یَوم الثالث والعِشرین مِن ذی القعدة من قُربٍ أو بُعدٍ، بِبعضِ زیاراته المعروفة؛ 🔻در بعضی از تألیفات علمای امامیهٔ عَجَم، دیدم که نقل کرده‌اند: زیارت مولای‌مان حضرت رضا علیه‌السلام در روز بیست و سوم ذی‌القعده، مستحب است؛ حال چه از دور و چه از نزدیک سزاوار است با یکی از زیارتنامه های معروفه، آن حضرت را زیارت کرد. 📚إقبال الأعمال، ج۲ ص۲۳ ◾️ بنابر قولى در اين روز در سال ۲۰۳ ه‌ق حضرت امام رضا عليه‌السّلام به شهادت رسيدند. 📚مسار الشيعه ص۱۶ 📚العدد القوية: ص ۲۷۵. @maghaatel
🔘 السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ 🔘 این ایام، ایام زیارت خاصه امام رضا علیه‌السلام است؛ خصوصاً روز «دحوالارض» که مرحوم میر محمدباقر داماد در «رسالة اربعة ایام» نقل می‌کند که: زیارة مولانا و سیدنا الرضّا علیه‌السلام ... فی هذا الیوم أفضل الأعمال المستحبّة، وآکد الآداب المسنونة 🔸زیارت مولا و آقای‌مان حضرت رضا علیه‌السلام در روز «دحوالارض» از افضل اعمال مستحبی و از مؤکّدترین آدابی است که در سیره و سنّت بوده است. 📚رسالة اربعة ایام،ص۵۲ 🔻لذا متن کامل زیارت «جوادیّه»، که در پُست قبل به فراز هایی از آن اشاره شد، به صورت فایل pdf، در کانال بارگذاری می‌شود تا ان‌شاءالله از راه دور و نزدیک، بهترین بهره را از این زیارتنامه شریف، ببریم.👇 @Maghaatel
زیارت جوادیه.pdf
768.9K
«زيارت جوادیه» ✅ فایل pdf ✅ بررسی متن و سند + ترجمه فارسی ✅ آراء بزرگان و علما در مورد این زیارت شریفه 🔻این زیارتنامه مورد سفارش علما و بزرگان بوده است. @maghaatel
🔘 ۲۵ ذی‌القعده ، سالروز خروج امام رضا علیه‌السلام از مدینه به سمت خراسان... در روز ۲۵ ذی‌القعده، با نامه مجبورانهٔ مأمون عباسی ملعون ، امام رضا علیه‌السلام همراه با مأموران مأمون، مدینه را به سمت خراسان ترک نمودند. 📚مستدرک سفینة البحار، ج۸، ص۵۵۶ 🔻چند فراز تاریخی و معرفتی را در این رابطه‌ ذکر می‌کنیم 👇👇👇 @Maghaatel
🩸درد و دل‌ها و اشک‌های امام رضا علیه‌السلام بر سر قبر مطهر رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها... راوی‌گوید: 🥀 من در مدینه بودم آن زمانی که برای بُردن حضرت رضا علیه‌السلام آمده بودند؛ 📋 فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ لِیُوَدِّعَ رَسُولَ اللَّه فَوَدَّعَهُ مِرَاراً کُلَّ ذَلِکَ یَرْجِعُ إِلَی الْقَبْرِ وَ یَعْلُو صَوْتُهُ بِالْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ ▪️ دیدم که آن حضرت برای وداع با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد مسجد شد؛ چندین مرتبه وداع کرد. هر بار که به طرف قبر رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برمی‌گشت، صدایش به گریه و زاری بلند می‌شد. 🥀 جلو رفتم و سلام کردم. جواب سلامم را داد. من تهنیت عرض کردم. إمام علیه‌السلام فرمود: 📋 زُرْنِی فَإِنِّی أَخْرُجُ مِنْ جِوَارِ جَدِّی فَأَمُوتُ فِی غُرْبَةٍ وَ أُدْفَنُ فِی جَنْبِ هَارُونَ ▪️مرا خوب ببین و زیارت کن که از جوار قبر جدم خارج می‌شوم و در بلاد غربت از دنیا خواهم رفت و در کنار هارون دفن می‌شوم. 📚عیون اخبارالرضا علیه‌السلام ،ج۲ ص۲۱۷ 📝 در نَقلی دیگر آمده است: 🥀 امام رضا علیه‌السلام بعد از وداع با قبر رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به روضه جدّهٔ طاهره‌اش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام مشرّف شد و درد دل‌های خود را به آن حضرت عرضه داشت. 📚 حدیقه الرضویة، ص۷۴ @Maghaatel
♦️ زهرا سَنَدی بَهر شفاعت دارد بر شیعه و ذُرّیه عنایت دارد دنبال تمام دوستان می‌گردد بَه بَه که چقدر او سخاوت دارد... در روایت آمده است: وقتی فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها شنید که پدرش او را تزویج نموده و درهم‌ها را مِهر او قرار داده است، عرضه داشت: پدر جان! دختران سائر مردم بر درهم و دینار شوهر می‌کنند شما هم مرا بر درهم و دینار تزویج نمودید؟! پس چه فرقی است بین دختر شما و سائر مردم؟ فَاسْأَلِ اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَ مَهْرِی شَفَاعَةَ عُصَاةِ أُمَّتِکَ 🔹از خدای متعال بخواهید که مِهریه مرا شفاعت گنهکاران امّت شما قرار دهد. جبرئیل همان لحظه نازل شد و در دستش حریری بود که در آن نوشته بود: جَعَلَ اللَّهُ مَهْرَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ بِنْتِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی صلی‌الله‌علیه‌وآله شَفَاعَةَ أُمَّتِهِ الْعَاصِینَ 🔸«خداوند، مهر فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها، دختر محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله را شفاعت گنهکاران امت او قرار داد». 🔻حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به هنگام رفتن از این دنیا وصیت نمود تا آن حریر در کفنش گذاشته شود و فرمود: إِذَا حُشِرَتُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أرْفَعُ هَذَا الْحَرِیرَ وَ أشْفَعُ عُصَاةَ أُمَّةِ النَّبِیِّ صلی‌الله‌علیه‌وآله 🔹وقتی روز قیامت محشور شوم این حریر را بر می‌دارم و گنهکاران امّت پدرم را شفاعت می‌کنم. 📚شرح إحقاق الحق،مرعشی نجفی، ج۱۹، ص۱۲۷ @maghaatel
◾️اللّٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدِ بنِ علِیٍّ باقِرِ العِلمِ وَ إمامِ الهُدیٰ، و قائِدِ أهلِ التَّقویٰ، وَ المُنتَجَبِ مِنْ عِبادِکَ◾️ با مدد از ساحت قدسیِ حضرت باقرالعلوم علیه‌السلام ، ان‌شاءالله از امروز تا سالروز شهادت آن حضرت (۷ ذی‌الحجه): ➖ مصائب و مقاتل مرتبط با آن حضرت ➖ مصائب کربلا و شام از زبان مبارک آن حضرت ➖ گوشه‌ای از حالات و فرمایشات آن حضرت در فضلیت زیارت و نوحه‌سرایی بر سیدالشهداء علیه‌السلام در کانال «معارف و مقاتل آل الله» قرار داده می‌شود. @Maghaatel
🩸من در اين شهر، اهل و عیال و خانه‌ای ندارم... در نقل‌ها آمده است: 🥀 ... شب هنگام بود که حضرت مسلم عليه‌السلام در كوچه‌هاي كوفه سرگردان مي‌گشت؛ نمی‌دانست به كجا رود؟ تا اين كه بر در خانه پیرزني به نام «طوعه» رسيد، در آنجا توقّف كرد، از او آب خواست، آن زن آب آورد و مسلم عليه‌السلام نوشيد. 🥀 آن زن، ظرف آب را به خانه برد، بعد بيرون آمد و او را درب خانه‌اش ديد؛ گفت: اي بنده خدا! مگر آب نياشاميدی؟فرمود:آري؛ طوعه گفت: پس چرا به نزد خانواده خود نمی‌روي؟ حضرت مسلم عليه‌السلام سکوت کرد و چيزي نگفت. باز آن زن تكرار كرد و مسلم ساكت شد. 🥀 دفعه سوم «طوعه» گفت: سبحان الله! اي بندهٔ خدا! خداوند تو را از بدي‌ها دور كند، از اينجا برخيز و نزد خانواده خود برو، زيرا كه خوب نيست جلوی درب خانه من توقّف كني و من دوست ندارم در اين وقت شب، كنار خانه من باشي! حضرت مسلم عليه‌السلام برخاست و فرمود: 📋 يا أمَة الله! مالي في هذا الْمِصْر أهْلٌ وَ لا عَشيرَة، فَهَل لَكِ في أجْرٍ وَ مَعْروفٍ، وَلَعلّي مُكافِئكِ بَعْد هذا الْيَوْم؟ ▪️اي بندهٔ خدا! من در اين شهر خانه و قوم و خویشی ندارم، آيا مي‌تواني در حقّ من احسان نموده و امشب در منزل خود جاي دهي؟ شايد پس از اين، پاداش احسان تو را داده و جبران نمايم؟ 🥀 طوعه گفت: اي بنده خدا! چگونه خانه نداري؟ حضرت‌ مسلم عليه السلام گفت: 📋 أنَا مُسْلِم بن عَقيل، كَذَّبني هولاءِ الْقَوْم، وَ غَرّوني و أخْرَجوني. ▪️من مسلم بن عقيل هستم، اين مردم به من دروغ گفتند، و مرا فريب داده و سرانجام يكّه و تنها بيرونم كردند. 🥀 طوعه گفت: به راستي تو مسلم هستي؟ فرمود: آري. گفت: بفرماييد. آن گاه حضرت مسلم عليه‌السلام را به يكي از اتاق‌هايي كه خود سكونت نداشت، راهنمايي كرد و لوازم استراحت را فراهم نمود و شام آورد، ولي حضرت مسلم عليه‌السلام شام ميل نفرمود... 📚مقاتل الطالبین، ص۶۷ 📚الارشاد، ج۲ ص۵۴ ✍ سیر و سلوک من شده آواره‌بودن بی "چاره" بودن با وجود چاره‌بودن هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم کاری به جز زانو بغل کردن ندارم من دوست دارم کوچه گرد شب شدن را شب تا سحر دلواپس زینب شدن را رفتند اما یک نفر دوروبرم بود آن یک نفر هم سایه ی پشت سرم بود گشتم ولی این شهر پروانه ندارد انگار جز طوعه کسی خانه ندارد این شهر بی‌درد است ، یک زن اهل درد است طوعه پناهم داد ، خیلی طوعه مرد است چه مردم نامهربانی داشت کوفه ای کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته این چند روز آنقدرها دندان شکسته اینجا وفا دارد ، وفاهای دروغی بازار هم دارد ، چه بازار شلوغی !!! بازار ، دنبال وفا رفتم ، جفا داشت اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت حالا که دستم بسته شد یاد علی‌ام معلوم شد امروز داماد علی‌ام از بام نه از چشمشان افتادم آخر دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟!! مانند قربانی تنم را میکشیدند دست مرا بستند و از پا میکشیدند میخواستم خونم به پای رب بریزد گل در مسیر محمل زینب بریزد ... @maghaatel
🩸خواب عمویم امیرالمؤمنین علیه‌السـلام را ديدم … هنگام صبح، وقتي طوعه براي حضرت مسلم عليه‌السلام آب وضو برد، به او گفت: اي مولاي من! چرا ديشب را نخوابيديد؟ فرمود: اندکی خوابم برد، و در عالم خواب عموي خود اميرمؤمنان علي عليه‌السلام را ديدم كه به من مي‌فرمود: 📋 ألْوحا ألْوحا، اَلْعَجَل اَلْعَجَل ▪️«زود باش، زود باش! شتاب كن، شتاب كن! »؛ 📋 وَ ما أظَنّ ألاّ أنَّهُ آخَر أيّامِي مِنَ الدُّنْيا. ▪️و گمان مي‌كنم كه اين روز؛ آخرين روزم از دنيا باشد 📚 المنتخب،طُريحي، ص ۴۱۵ ✍ گر چه من خود نسب از حضرت مولا دارم بخدا عشق به ذرّیۀ زهرا دارم من غلام حسنم خادم دربارِ حسین آبرویی اگرم هست ، از آنجا دارم سرِ سودا زده ام نذر علی اکبر اوست جان ناقابل خود ، هدیه به آقا دارم امرِ آقام حسین است سفیرش باشم من مطیعِ ولی‌ام ، حکمِ تولا دارم مشکلی نیست،فقط کاش خدا رحم کند ترس از غربت مولا ؛ نه ز اعدا دارم نامه دادند حسین! هجده هزار آمادند امتی گفت بیا، از تو تمنا دارم نیم روزی همه از بیعت خود برگشتند چند روزیست که دلشورۀ ...این را دارم نامه دادم که بیا کوفه ، و امّا برگرد جان شش ماهه میا کوفه ، تقاضا دارم یا میا کوفه و یا زینب تو برگردد کوفه دشمن تر از اینهاست که افشا دارم دخترانِ حَرَمت را به مدینه برسان خوف از هرزگیِ مردمِ اینجا دارم چشمها تیزتر از نیزه و شمشیر و سنان زخمها از اثر سنگ ، سراپا دارم بر سرِ دار ، از این خنجرشان حیرانم بوسه از دور بر آن حنجر والا دارم تله کردند که من در ته گودال افتم من ز گودال برای تو سخنها دارم چکمه ها مثل سم اسب تدارک شده اند من بجای تو تن خویش مهیا دارم جان مسلم دگر انگشتری از دست درآر بسکه دلواپسی از غارت و یغما دارم زیور آلات زنان را ز حرم دور کنید خوف اوضاع پس از کشتنِ سقّا دارم دست بر معجر خود زینب کبری گیرد که غمِ تهمت ، بر دختر زهرا دارم تا نبینم سر تو بر سر دروازۀ شهر لحظۀ آخر خود دست دعا را دارم یارب این قافله را خود به سلامت برسان که من از این همه غم ، شرم ، ز طاها دارم @maghaatel
🩸سنگ و آتش، به درون خانه طوعه انداختند و بدین وسیله، سفیر امام‌حسین عليه‌السلام را از خانه بیرون کشیدند در نقل‌ها آمده است: 🥀 ... سپیده دم بود که لشکریان ابن زياد لعین به درِ خانه طوعه آمدند. وقتی که مسلم عليه‌السلام صدای پای اسبان و همهمه لشکریان را شنید 📋 فتَبَسَّمَ مُسلِمٌ رَحِمَهُ اللّهُ، ثمّ قالَ: يا نَفسُ! اَخرِجي إلى الْمَوتِ الَّذي ليسَ مِنهُ مَحيصٌ ▪️حضرت مسلم علیه السلام تبسمی نمود و گفت: ای نفْس!به پا خیز و مرگ را در آغوش بگیر که هیچ گریزی از آن نيست. 🥀 طوعه عرضه داشت: ای آقای من! خودت را آماده مرگ ساخته‌ای؟ حضرت فرمود:دآری به خدا، چاره‌ای از آن نيست.  📋 وَالْقُومُ يَرمُونَ الدّارَ بِالْحِجارَةِ، و يَلهَبونَ النّارَ في نَواحِي الْقَصَبِ ▪️لشکریان از بیرون خانه ، خانه را به زیر بار سنگ گرفتند و سر نیزه ها را آتش زده و به داخل خانه انداختند. 📋 فقالَ:يا اُمّاهُ أخْشیٰ أن يَهجُموا عَليَّ، و أناْ في داركِ ▪️حضرت مسلم رو به طوعه کرد و فرمود: مادرجان! میترسم که بر من هجوم آورند و من در خانه‌ات باشم! (گويا مسلم به یاد آتش زدن خانه زهرای مرضيه سلام‌الله‌علیها افتاد و نمی‌خواست دوباره‌ یک زن را بین آتش و دود، گرفتار کنند) 📋 ثُمَّ إنّه عَمَدَ إلى الْبابِ، وَ قَلَعَها، و كانَ ضَخِمَ السّاعِدَيْنِ و إذا الْتَقَىٰ مَعَ الْفَوارِسِ يَقومُ شَعرَ بَدَنِهِم مِن بَينِ ثِيابِهِم ▪️از جا بلند شد و به سمت در رفت و در خانه را از جا کَند و از خانه خارج شد. بازوان او به گونه‌ای بود که لشکریان تا که با او مواجه شدند ،موی تن‌شان چنان راست شد که از لباسشان بیرون زد. 🖇 در وصف شجاعت و قدرت حضرت مسلم بن عقیل علیهما السلام نوشته‌اند: 📖 كانَ مِن قُوَّتِهِ أن يَأخُذَ الرَّجُلَ بِيَده، و يَرمِي به مِن فَوقِ الْبَيتِ ▪️آنگونه قدرت داشت که با دستانش مردی را بلند می‌کرد و به پشت بام خانه می‌انداخت.  برگرفته از: 📚مقتل أبي مخنف،‌ص۳۳ 📚الفتوح،ابن اعثم، ج۵ ص۹۲ 📚تاريخ طبرى، ج۷ ص۲۹۲۱ 📚أسرار الشّهادة، ص ۲۲۵ 📚معالى السّبطين، ج۱ ص۲۳۵ ✍ وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا آنقدر بد دیدم که در باور نیاید در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید دیر است اما کاش میشُد تا عقیله شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید ای کوفه با تو آرزویم رفت از دست بی آبروها آبرویم رفت از دست در کوچه‌ها بر خاکها رویم کشیدند در را شکستند و به پهلویم کشیدند در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند با پا زدنهاشان غرورم را شکستند از بس که زخمم میزدند از حال رفتم بینِ جماعت بودم و گودال رفتم عمامه‌ی من را که غارت کرد نامرد با نیزه‌ای آمد جسارت کرد نامرد دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند آقا جسارت را به دندانت نبینند با سنگهای خود سرِ من را شکستند انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند ای کاش میشُد لحظه‌ی آخر نیاید یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید وای از دلِ زینب چه می‌آید سرِ او وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید @maghaatel
🩸گریه من برای حسین است و آل حسین «صلوات‌الله‌علیه» … در نقل‌ها آمده است: 📋 وَ اجْتَمعُوا حَولَهُ، وَ انْتَزعُوا سَيفَهُ مِن عُنُقِه، فَكأنّهُ عند ذلكَ آيِسٌ مِن نَفسِه، فَدَمَعَتْ عَيناهُ، ▪️دوْر مسلم علیه‌السلام را گرفتند و شمشیرش را گردنش نهادند. در این هنگام گویا از خودش ناامید شد و اشک از چشمانس سرازیر شد و فرمود: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. 🥀 عمرو بن عبيد اللّه رو به حضرت کرد و گفت: پهلوانی مثل تو در اینگونه مواقع که گریه نمی کند؟! حضرت مسلم فرمود: 📋 إنّي وَ اللّهِ ما لِنَفسي أبكي،وَ لٰكِن أبكي لِأهلي الْمُقبلينِ إلَيَّ، أبكي لِلحسينٍ و آلِ الحسينٍ. ▪️به خدا من برای خودم گریه نمیکنم. گریه من برای کسانی است که دارند به این سرزمین می‌آیند. گریه من برای حسین است و آل حسین علیهم‌السلام. 📚 التّاريخ،الطّبري، ج۵ ص۳۷۳ 📚 البداية و النّهاية، ج۸ ص۱۵۸ 📚 نفس المهموم،ص۱۱۳ ✍ می‌نویسم رویِ هر دیوار واویلا حسین می‌نویسم با لبی خونبار واویلا حسین هرقدم تکرار در تکرار واویلا حسین می‌نویسم زیرِ این آوار واویلا حسین وای از کوفه از این آزار، واویلا حسین از علی گفتم ولیکن قلبِ طفلانم شکست از علی گفتم ولی یک سنگ دندانم شکست از علی گفتم ولی پهلوم میدانم شکست آنقدر خوردم که این بازویِ بی جانم شکست میزنم با دستِ بسته زار، واویلا حسین دستگیرم کرده‌اند از بام میبینم تو را با تَنی پُر خون همین احرام میبینم تو را می‌رسی با دختری آرام میبینم تو را بِینِ کوفه در میانِ شام میبینم تو را آه آه از زینب و انظار ، واویلا حسین کوفه و در سینه‌ها بُغضِ غدیرش را ببین وایِ من زنجیرهای سخت‌گیرش را ببین کوچه‌ها را بامهایش را اسیرش را ببین بوریایش را ببین تکه حصیرش را ببین دارم اینجا قبلِ تو یک کار : واویلا حسین جز غمت اینجا کسی دیشب پناهم داد،نه غیر طوعه هیچ کس در خانه راهم داد،نه پاسخی بر التماسم بر نگاهم داد،نه نه به من ، جا بر دو طفل بی گناهم داد ،نه دخترم را بر حرم بسپار واویلا حسین هرکه اینجا بود_ حتی اندکی_ میزد مرا آن یکی می‌بُرد من را این یکی میزد مرا پیرمردی میکشید و کودکی میزد مرا کاشکی جایِ یتیمت کاشکی میزد مرا دخترت هست و شب است و خار واویلا حسین یک نفر آمد نوک نیزه به پهلویم کشید یک نفر با چکمه‌اش بدجور بر رویم کشید خنجرش را کافری آمد به اَبرویم کشید حلقه‌ی زنجیر آورد و به بازویم کشید ناله‌ام شد با تَنی خونبار واویلا حسین مَردم اما گریه‌ام تقصیرِ تیرِ حرمله است جانِ تو ذهنم فقط درگیرِ تیر حرمله است بین کوفه صحبتِ تاثیرِ تیر حرمله است گرچه عُمری تیر دیدم ، تیر ، تیر حرمله است دیدم و گفتم ولی دشوار واویلا حسین جان من حتی برای آب اینجا رو مزن یا برای کودکی بی تاب اینجا رو مزن شرمگین از مادری بی خواب اینجا رو مزن پیش این لبخندها ارباب اینجا رو مزن رو مزن ، آبی ولی بردار واویلا حسین آب نه از صبح تا حالا فقط غم خورده‌ام آتش و سنگ و عصا و نیزه درهَم خورده‌ام هرچه خوردم کم نیاوردم ولی کم خورده‌ام با دو دستِ بسته سیلی‌های محکم خورده‌ام وای من از کوچه و بازار واویلا حسین @maghaatel