eitaa logo
< مقتل >
225 دنبال‌کننده
1 عکس
68 ویدیو
0 فایل
. . خلوتی‌برایِ‌فریادزدن‌ازدرد . . دلتنگی . . درد سختیست ، که جان میگیرد -!
مشاهده در ایتا
دانلود
< مقتل >
_
وای رقیه💔. . .
ولی من بعد هیئت میخواستم به بابام زنگ بزنم گریم می‌گرفت ..
حالا تو همون گیر و دار یه دختر حدود 3،4 ساله با موهای خرگوشی وایستاده بود کنار باباش دستاشو باز کرده بود گفت : بابا بغلم کن خسته شدم 💔..
< مقتل >
حالا تو همون گیر و دار یه دختر حدود 3،4 ساله با موهای خرگوشی وایستاده بود کنار باباش دستاشو باز کرده
باباش بغلش کرد.. پیشونی دخترشو بوسید.. یه دست رو موهای خرگوشیش کشید 💔..
هرسال شب سوم به خودم میگم چرا نمیمیرم؟
< مقتل >
هرسال شب سوم به خودم میگم چرا نمیمیرم؟
یعنی می‌خوام چیو ببینم چیو تجسم کنم دیگه که جون بدم؟
یتیم گیر آوردنت💔:)
علی ؛
< مقتل >
علی ؛
هرجوری میچینمت یك تیکت نیست بابا 💔 ..
پا بر زمین نکش، جگرم تیر می‌کشد ای نور دیده، پلک ترم تیر می‌کشد
< مقتل >
پا بر زمین نکش، جگرم تیر می‌کشد ای نور دیده، پلک ترم تیر می‌کشد
گفتم عصای پیری من می‌شوی، نشد یاری رسان مرا، کمرم تیر می‌کشد
< مقتل >
گفتم عصای پیری من می‌شوی، نشد یاری رسان مرا، کمرم تیر می‌کشد
ای میوۀ دلم چقدر آه می‌کشی! این سینه از غمت پسرم، تیر می‌کشد
< مقتل >
ای میوۀ دلم چقدر آه می‌کشی! این سینه از غمت پسرم، تیر می‌کشد
با خود نگفتی آخر از این دست و پا زدن قلب شکستۀ پدرم تیر می‌کشد؟
< مقتل >
با خود نگفتی آخر از این دست و پا زدن قلب شکستۀ پدرم تیر می‌کشد؟
ای پارۀ تنم چقدر پاره پاره‌ای با دیدنت علی جگرم تیر می‌کشد💔..
< مقتل >
💔. .
< مقتل >
با حال مناسب..
< مقتل >
💔:)
الان من چجوری برم مراسم بخونم: امشبی را شه دین در حرمش مهمان است💔..
میگفت:
پیرمرد دید هیچی ندارد.. با عصا زد💔..
امشب آخرین شبیه که رقیه بابا داره💔:)
مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند.. در زیر دست و پا ، زده ای دست و پا حسین💔!