نزدیک یک ماه برای انتخابم تلاش کردم. خواندم، پرسیدم، شنیدم، کاویدم... هر روز نسبت به روز قبل اطمینانم بیشتر میشد: حاج باقر، شهید تهمتها و دروغها.
برای هر برچسبی که به پیشانیاش زده بودند، پاسخی بود که انگار خیلیها دنبالش نمیگشتند. خیلیها نمیشنیدند و نمیدیدند. کمکم طوری شدهبود که وقت دیدنش بغضم میگرفت. میدانستم علیهالسلام نیست، هر کس در زندگیاش خطاهایی هم دارد. اما آنقدر هجمهها علیهش زیاد بود که خودم را موظف دیدم حمایتش کنم.
دلیل اینکه اصلح میدانستمش اما این نبود. دلیلم کارآمدی و کارنامهی درخشانش بود. دلیلم خستگیناپذیریاش در عین بیتوجهی به شایعات و حرفها و حدیثها بود.
اصلح برای من حاج باقر قالیباف بود. نه بخاطر حمایت فلان سردار و سخنران، نه بخاطر عکس رأی ولیامرم که نشرش را حرام میدانم، بخاطر خود خودش. بخاطر خلأیی که ایران عزیزمان داشت: خلأ کارآمدی.
هرچه بیشتر میگذشت یقینم بیشتر میشد. روزی که فیلم دفن حاجقاسم به دستان رفیق قدیمیاش حاجباقر را دیدم، دلم لرزید. حاجقاسم آدمشناس خوبی بود. خداراشکر که رفت و ندید برخی از عاشقانش چه فسادها به رفیقی که وصیت کرده بود دفنش کند نسبت دادند... هرچند حالا هم زنده است و ناظر، اما لااقل از آن بالا، حتما خبرهایی دارد که این رنجها صلاح بوده و هست.
رأیم را با سربلندی داخل صندوق انداختم. شاید این خالصانهترین رأی زندگیام بود. چون بخاطرش طعنه و زخم زبان از دوست و دشمن شنیدم. مهم نبود و نیست، من به وظیفهام عمل کردم، و سردار قالیباف هم به وظیفهاش.
اگر نمیآمد، دور اول کار تمام بود. آمد و ایستاد و آرای خاکستری سبد پزشکیان را جذب کرد. با وجود اینکه میتوانست عافیتطلبی کند، در مجلسی که برگزیده شده بود بماند، آمد و ایستاد و آماج تهمتها و لجنپراکنیها شد.
تیم رسانهای کثیف اصلاحات، از همان روز اول روی نقاط ضعف ما حساب باز کرده بود. برادرکشی تصمیم ما نبود، پروژه بود. قربانیاش هم خسارتی بود که با سرکار نیامدن قالیباف به وطن وارد شد. قربانیاش شکافی بود که بین ما افتاد.
زخمهای قلبم عمیق است، اما حالا دیگر وقت بخیهزدنشان نیست. چند روز منتهی به انتخابات #جهاد_تلفنی راه انداختیم. اتفاقی که بنظرم درخشان و عجیب بود. از برکاتش حتما بیشتر خواهم نوشت. اما میخواهم بگویم بیشتر کسانی که شماره تلفن مردم را میخواستند، دعوت به رأی به دکتر جلیلی میکردند و من تشویقشان کردم. چون هردو نفر را در یک جبهه میبینم و نمیخواستم رأی خودم را تحمیل کنم. میخواستم هرکس به اندیشه و صلاحدید خودش اعتماد و عمل کند.
بیانیهی امروز دکتر قالیباف آبی بر آتش درونمان بود. امروز خداوند سنگینترین آزمون را از ما گرفت. از مایی که دکتر قالیباف را اصلح میدانستیم، کنایههای دوستان و همقطارانمان را به جان خریدیم، مقابل هجوم تهمتها ایستادیم، سیلی از برادر و نابرادر خوردیم، منتخبمان انتخاب مردم نبود، دلشکسته شدیم، اشک ریختیم، دوباره دست به زانو گرفتیم و ایستادیم برای موفقیت دیگر کاندیدای جبههی انقلاب و حالا دوباره تمام توان و آبرویمان را خرج #نه_به_پزشکیان و #نه_به_دولت_سوم_روحانی میکنیم. چرا که ما شاگردان مکتب خمینی کبیریم و واژهی شکست در فرهنگ لغتمان هرگز جایی نداشته. ما برای این پرچم، برای این انقلاب، برای باورهایمان از همه چیز گذشتیم. از امروز دوباره #جهاد_تلفنی را ادامه میدهیم. گسلها را ترمیم خواهیم کرد، گرمای دوستیها را به نیشتر زخم زبانها غلبه خواهیم داد، از تهمتها و دروغهایی که برکت از کارمان برد برائت خواهیم جست و برای اعتلای گفتمان انقلاب خواهیم کوشید.
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
#نه_به_پزشکیان
@maghzesabz
سلام دوستان
از عزیزانی که این مدت پیام دادن و جوابی دریافت نکردن عذرخواهی میکنم.
انشاءالله مجدداً تماسها و #جهاد_تلفنی رو از سر میگیریم.
کمک کنید که فرصت خیلی کمه.
به دوستانتون هم اطلاع بدید.
برای دریافت راهنمایی، اطلاعات مربوطه و شمارهتلفنها، به این آیدی پیام بدید:
@join_hands
@maghzesabz