46.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سریال_نوستالژی_وخاطره_انگیزسالهای_دورازخانه_قسمت_سیزدهم😍
فروارد کن برااونکه باهم توبچگی اوشین میدیدین😍🌺
@mah_mehr_com
48.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن بچه های کوه آلپ - قسمت 15
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تام وجری
ماه مهر
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 #کاردستی به مناسبت نیمه شعبان
@mah_mehr_com
#دقتهای تربیتی والدین برای جشن تکلیف فرزندان
🔸یکی از دغدغههای پدر و مادرها موقع به تکلیف رسیدن بچهها اینه که چطور اونها رو آماده کنن، موضوع مهم و حساسی که بیدقتی در اون میتونه آثار طولانی مدت روی زندگیشون بذاره.
🔸پس بهتره که از ابتدا حواسشون نسبت به این موضوع جمع باشه.
@mah_mehr_com
🦃دم جارویی🦃
دم بوقلمون مثل جارو بود.برای همین به او دم جارویی می گفتند.یک روز دم جارویی به جنگل رفت و مقدار زیادی علف جمع کرد.علف ها را در گوشه ای روی هم گذاشت و به سراغ تخم هایش رفت.تخم ها را یکی یکی داخل علف هایی که جمع کرده بود گذاشت و منتظر ماند.چند روز گذشت علف های تازه کم کم خشک شدند و پوسیدند.گرمای علف های پوسیده تخم ها را هم گرم کردند.انگار مادرشان روی آنها خوابیده بود چند روز دیگر گذشت دم جارویی هنوز منتظر بود.
در گوشه ای نشسته بود و با نگرانی به تخم ها نگاه می کرد.ناگهان صدایی شنید:تق تق تق! قلب دم جـارویی تالاپ تالاپ صدا کرد.با عجله به طرف تخم هایش دوید و گوش کرد.دوباره همان صدا بلندشد:تق تق تق.این صدای نوک زدن جوجه ها بود.آنها می خواستند تخم ها را بشکنند و بیرون بیایند.دم جارویی خیلی خوشحال شد.اولین جوجه تخم خود را شکست و بیرون آمد بعد نوبت دومی و سومی و چهارمی شد.دم جارویی با خوشحالی جوجه ها را زیر بال هایش جمع کرد و آنها پرسید.او خیلی خوشحال بود.بوقلمون دم جارویی نمی تواند روی تخم هایش بخوابد چون بدن او گرمای کافی برای گم کردن تخم ها را ندارد.دم جارویی مقداری علف جمع می کند و روی هم می گذارد.علف ها بعد از مدتی می پوسند.دم جارویی تخم هارا در میان آنها می گذارد.علف های پوسیده گرما تولید می کنند.این گرما باعث می شود تخم های بوقلمون بعد از مدتی به جوجه تبدیل شوند.
#قصه_متنی
@mah_mehr_com
52.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سریال_نوستالژی_وخاطره_انگیزسالهای_دورازخانه_قسمت_چهاردم😍
فروارد کن برااونکه باهم توبچگی اوشین میدیدین😍🌺
@mah_mehr_com
دعوتمون میکردن مهمونی این سفره رو پهن میکردن بعد بهمون استانبولی میدادن :))
#نوستالژی
@mah_mehr_com
👩🏻🦳یکی بود یکی نبود✨
داستان آواز خواندن خروس🐓🐔🎶🎵
هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.
روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین با هم به جماعت نماز بخوانیم.
خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.
شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت.
خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟
روباه پاسخ داد: می روم وضو بگیرم ! 😂
#کارتون
ماه مهر
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com