🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼
✍امام باقر علیه السلام: هر مؤمنى كه چشمش براى كشته شدن حسين بن على عليه السّلام اشك بريزد تا بر گونهاش روان گردد خداوند او را در بهشت در غرفهها جاى دهد كه روزگارها در آن بماند
📚 دمع السجوم (ترجمه نفس المهموم )، علامه شعرانی، ص36
امروز سهشنبه
۲۱ تیر ماه
۵ محرم ۱۴۴۶
۱۱ ژوئیه ۲۰۲۴
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
#سلام_امام_زمانم 💖
#ان_شاء_الله_بزودی
خبر آمدنش را همه جا پخش کنید
می رسد لحظه میعاد، #به_امید_خدا
منتقم می رسد و روز #ظهورش حتما
می شود #فاطمه دلشاد به امید خدا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
08 - Hengame Yashar.mp3
359.6K
📢 #شعر_کودکانه
#شعر های کودکانه صوتی با صدای هنگامه یاشار
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☁️🌈☁️🌈☁️
#کلیپ #آموزشی #مهارتهای_زندگی
✨ مهارت های زندگی ✨
این قسمت :
ولخرجی
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✉️ نامههای #ماریه | قسمت ششم
▪️ماریه میگه تعداد آدم بدها انقدر زیاد شده که همه دشت رو پر کرده، ولی قاسم که برادرزاده آقای امام حسین میشه بهش گفته ما تا وقتی عمو عباس رو داریم نباید از هیچ چیزی بترسیم
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
💠 هیئت محل
🔻کم کم آفتاب داشت غروب می کرد و با عجله داشتم پرچمای هیئت رو نصب می کردم، رضا گفت بیا برو نمازتو بخون قضا میشه.
🔹امیر گفت: یه روز نمازت قضا بشه چیزی نمیشه، بزن پرچما رو.
🔸مسعود گفت: حرامه نماز قضا بشه بیا برو بخون.
🔹امین گفت: برا خدا داریم کار می کنیم، چه فرق داره نماز و هیئت.
🔸فرهاد گفت: نیم ساعت دیگه هیئت شروع میشه وقتش کمه بزن پرچما رو.
✅ علی آقا گفت: بچه ها نماز واجبه و هیئت و عزاداری مستحبه، ما نباید به خاطر یه مستحب واجبمون رو ترک کنیم.
📎 #احکام_دانش_آموزی
📎 #کودکانه
📎 #عزاداری
📎 #بچه_شیعه
@mah_mehr_com
💠آخرین شهید
🔻ابروهای بلند و سفیدش را با دستمالی به پیشانی بست بود خون روی چشمانش را نگیرد از روی اسب بی حال روی زمین افتاده از ترس نزدیکش نمی شدند، یکی از بین جمع فریاد زد سوید کشته شده رهایش کنید، عصر روزعاشورا صدای هله هله دشمن بلند شد با خوشحالی می گفتند: حسین کشته شد.
ابرو در هم کرد و گفت: نوه پیامبر خدا کشته شده باشد و من جانی در تن داشته باشم؟ نیزه شکسته های رویش را کنار زد، نشست، شمشیرش را به غارت برده بودند خنجری از چکمه اش بیرون کشید و به سمت دشمن حمله کرد و آخرین شهید کربلا شد.
📌عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج۳۴، ص۹۳-۹۴۶۹۲
📎 #داستان_دانش_آموزی
📎 #کودکانه
📎 #عزاداری
📎 #بچه_شیعه
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀داستان روز پنجم محرم- عبدالله بن الحسن (علیهالسلام)
#محرم_متفاوت
@mah_mehr_com
#شعر_کودکانه
#محرم 🏴
دیشب یه سربند سبز
بابام رو پیشونیم بست
که روش نوشته بودند
آقای من حسین است
بابام منو با خودش
به مجلس روضه بُرد
خرما که دادن بهش
با ذکر زیر لب خورد
تو روضه خوندن دیدم
گریه میکردن همه
حسین حسین میگفتن
با صدای زمزمه
بلند شدیم وایسادیم
تا بزنیم به سینه
سینهزنی قشنگه
ولی خیلی غمگینه
وقتی تموم شد عزا
غذای نذری دادن
از بس که خوشمزه بود
همه، غذا رو خوردن
از اون موقع تا حالا
همش دارم میخونم
حسین حسین حسین جان
آقای مهربونم
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 به بچه های دهه نودی میگن همین الان گرونترین و بهترین چیزی که میخوای رو برات میخریم عوضش امام حسین رو دوست نداشته باش
🔹واکنش های خاص و جالب بچه ها رو ببینید...
@mah_mehr_com
عبدلله و قاسم بن الحسن.mp3
11.37M
.
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ⚜قصه های: #یاران_حسین(ع)⚜
👌مخصوص کودکان 5 تا 12 سال👦🏻👧🏻
❣عبدالله و قاسم بن الحسن❣
🔴 امام حسین(ع) پرسیدند: ای قاسم، مرگ به نظر تو چه شکلیه؟
قاسم گفت: شیرین تر از عسل
#قصه
#قصه_قهرمانها
#یاران_حسین ع
#امام_حسین ع
#محرم
🔹قصه قهرمان ها🔸
@mah_mehr_com
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅
✅ مرحوم سیّد هاشم حداد :
اطفالتان را به اتاق های روضه و... ببرید.
⤴️ علمای سابق هم این گونه میکردند.
این کار آثار زیادی بر روی طفل دارد و او آنچه را که أخذ میکند تا آخرش در وجودش ثابت میماند.
⬅️ جزء غرایز و صفات فطری او می گردد.
📚 از مادر مرحوم مقدّس اردبیلی، سبب مقام ارجمند فرزندش را سؤال کردند،
✅ ایشان فرمودند :
من هرگز لقمه شبهه ناک نخوردم.
قبل از شیر دادن به او ، وضو می گرفتم.
ابداً چشم به نامحرم نیانداختم.
در تربیت کودک بعد از شیر باز گرفتن، کوشیدم.
نظافت و طهارت او را مراعات داشتم.
و با بچّه های خوب ، او را می نشاندم.
#تربیت_دینی
#تربیت_فرزند
#تربیت_حسینی
@mah_mehr_com
با توجه به کلمات داخل پرچم جای خالی رو پر کن و #نقاشی رو با سلیقه ی خودت رنگ کن
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با #خمیر آدم فضایی درست کن🤩✨
دیگه از بس گفتم اسمش چیه و آموزش های مختلف ازش براتون گذاشتم استاد شدید😁👍🏻
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی یه منظره زیبا
بریم یه شالیزار زیبا با کاغذ رنگی و کاموا سبز درست کنیم👩🌾
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصههای_دردونه_خدا
#قسمت_پنجم
بچهها میدونستید تو سپاه امام حسین علیهالسلام بچهها هم میتونن سرباز بشن؟
@mah_mehr_com
اگه میخوای #فرزندت #مفہوم "مرگ" رو یاد بگیره✓
«خداحافظ جوجه رنگی»
رضا عاشق جوجه ها بود هر سال که فصل جوجه های رنگی می شد برادر بزرگترش جوجه های زرد و نارنجی و قرمز و سبز می خرید امسال هم رضا منتظر فصل جوجه های رنگی بود. رضا اولین بار است که میخواهد جوجه بگیرد. برای همین خیلی خوشحال است. او به برادرش قول داد که از جوجه اش به خوبی مراقبت میکند.
بلاخره فصل جوجه رنگی از راه رسید. برادر بزرگ رضا به خانه آمد. او یک کارتن بزرگ دستش بود. صدای جوجه رنگی ها از داخل کارتن شنیده میشد. رضا خیلی عجله داشت تا سریع تر کارتن را باز کند برادرش کارتن را روی زمین گذاشت و در آن را باز کرد. یک عالمه جوجه رنگی قشنگ داخل کارتن جیک جیک میکردند. رضا به برادرش نگاه کرد و با ذوق گفت: واااای چی همه جوجه های خوشگل میشه این سبزه مال من باشه داداش؟".
برادر گفت آره عزیزم این سبزه واسه تو!". و بعد، رضا فورا جوجه اش را آرام برداشت و به حیاط رفت. جوجه اش را روی زمین گذاشت یکم آن را ناز کرد و بعد ولش کرد. جوجه هم خیلی خوشحال بود وارد باغچه شد و کلی بازی کرد و چیزهای خوشمزه خورد مدتی بعد خواهرها و برادر رضا با جوجه های شان به حیاط آمدند داخل حیاط خانه پر شده بود از جوجه های رنگی زیبا همه با جوجه های رنگی شان بازی می کردند و شاد بودند.
چند روزی گذشت و جوجه ها کمی بزرگتر شده بودند. رضا از اینکه توانسته بود از جوجه اش خوب مراقبت کند خیلی خوشحال بود روزها میگذشت و جوجه ها بزرگتر و بازیگوش تر می شدند.
یک روز صبح رضا از خواب بیدار شد. اما صدای جوجه ها کمتر شده بود. او خیلی تعجب کرد بدون اینکه صبحانه بخورد، فورا به سمت لانه جوجه رنگی ها دوید. وقتی در لانه را باز کرد دید که یکی از جوجه رنگی ها افتاده است. او هر چقدر آنجا ایستاد جوجه رنگی برادرش بلند نشد. با سرعت به خانه رفت و گفت داداش! داداش جوجه شما افتاده و بلند نمیشه اصلا!".
برادر رضا فورا به سمت لانه دوید بقیه هم با رضا پیش جوجه ها رفتند برادر رضا کمی دانه برداشت و جلوی جوجه اش گذاشت. اما او نخورد برادر رضا گفت ای وای جوجه من نه بلند میشه نه چیزی میخوره. بعد یکی از خواهرهای رضا جوجه را برداشت متوجه شد که جوجه نفس نمی کشد. فورا گفت : " جوجه رنگی نه بلند میشه، نه چیزی میخوره نه نفس میکشه!". " کمی بعد مادر که حرفهای آنها را میشنید، جلو آمد و گفت: بچه ها متاسفم این جوجه رنگی مرده برای همین بدنش از کار افتاده دیگه نه نفس میکشه نه چیزی میخوره نه کاری میکنه نه راه میره! رضا و همه بچه ها خیلی ناراحت شدند. و بعد با دستهای کوچکشان جوجه رنگی قشنگ را برداشتند، با او خداحافظی کردند و داخل خاک باغچه دفنش کردند.
پایان...
@mah_mehr_com
#محرم
میدونيد ضرب المثل«سرش بره
قولش نمیره» از کجا اومده؟؟؟
▪️روی دستش
🖤" پسرش " رفت ولی " قولش نَه "
▪️نیزه ها تا
🖤" جگرش "رفت ولی " قولش نَه "
▪️این چه خورشید
🖤غریبی است که با حال نزار
▪️پای نعش
🖤قمرش رفت ولی " قولش نَه "
▪️شیر مردی که
🖤در آن واقعه " هفتاد و دو " بار
▪️دست غم بر
🖤" کمرش " رفت ولی " قولش نَه "
▪️هر کجا مینگری
🖤" نام حسین است و حسین "
▪️ای دمش گرم
🖤" سرش " رفت ولی " قولش نَه "
▪️ السَّلامُ عَلَيْك
🖤یا اَباعَبْدِاللهِ الحسین✋
#ضرب_المثل
@mah_mehr_com