⁉️هشدار! از کنار این سوژه رد نشوید!
یادم هست یک بار استاد دانشگر، درمورد یکی از داستان هایم که در فلسطین میگذشت، نکتهای مهم گوشزد کرد. اینکه تو داری یک اقیانوس را میریزی توی استکان. ماجرا جدی است. اگر نمیتوانید اثر فراسرزمینی بنویسید، ننویسید. به همین سادگی.
وقتی فهمیدم توی جلسهی نقد، نویسندهی اثر حاضر نبوده، خوشحالتر هم شدم که نتوانستم بیایم. یک طومارْ عریضه آماده کرده بودم تا نویسنده و اثرش را باهم بیندازم روی بند و بتکانم.
شوخی ندارم، اثر خوبی نیست. تنها نقطهی قوتش شخصیت پردازیاش است و بس. نویسنده ایدهای قوی ارائه نکرده، از پس آن ایدهی ضعیف هم اصلا برنیامده. اثرْ منظور خودش را در گنگ ترین و بدترین حالت ممکن میرساند. حس میکنید نشستهاید مقابل یک انسان که دست و پایش را بریدهاند و زبان هم ندارد، چشمش هم کور است. در همین حد رسا و خوانا.
انتخاب راوی غیرقابل اعتماد برای اثری که در یک سرزمین ناشناخته میگذرد، بدترین کار ممکن است. راوی اطلاعات درستی نمیدهد. از دم خل و چل است. کل داستان دارد توی مخی میگذرد که تاب برداشته. سوژهای که باید داستان کوتاه میشده را کش دادهاند و داستان بلندش کردهاند. دیگر چه بگویم دقیقا؟!
اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️
@mah_negar
https://eitaa.com/mah_negar
📜 سفری ناشناخته!
سواد رسانه را دوست دارم. چیز جذابیست. تنها درسیست که میتوان ساعتها از آن لذت برد و خسته نشد، با آنهمه تصاویر جذابش و فیلم های خلاقانهاش.
ظلم بزرگیست اگر معلم ریاضی یا هر درس نامربوط دیگری را بردارند و بگذارند سر این درس خلاق و جذاب. با این کار راحت میتوانند لحظه به لحظهی این کتاب را به جهنمی طاقت فرسا تبدیل کنند.
وقتی قرار شد به بچهها سواد رسانه درس بدهم، خوشحال شدم و ترسیدم. کارم سخت است، چون باید دیگران را هم علاقمند کنم.
اینکه بتوانی دنیایی را که دوست داری به بقیه نشان بدهی و کمک کنی بتوانند درکش کنند، کاری نفسگیر است. خوب، تصمیم گرفتم با کمک یک بازی این کار را انجام دهم. البته این بیشتر یک پروژه است تا یک بازی.
قرار است در سفر به سرزمین عجایب، بچهها یاد بگیرند چطور هر حرف و خبری را باور نکنند واجازهی ورود هر پیامی را به دنیای پاکشان ندهند. ما قرار است در این سرزمین عجیب سفر کنیم و از گوشه گوشهی آن یاد بگیریم. این، یک مسافرت هیجان انگیز است!
اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️
@mah_negar
https://eitaa.com/mah_negar
من شرمندهام، همین! شرمنده ام که نوزادم غذا دارد و نوزادانتان گرسنه میمیرند. قسم به آنکه جانم در دستان اوست، آنقدر برایتان مینویسم تا بتوانم به یاریتان بیایم، همین!😭🖤
اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️
@mah_negar
https://eitaa.com/mah_negar
به جای همه شرمندهام. به جای مصر، قطر، عمان، عربستان. به جای حکام عرب، سلبریتی هایشان، دوستدارانشان. به جای مدعیان حقوق بشر، سازمان ملل، یونسکو و تمام شیپورچی های بی مقدار و بی فایده. من، تنها میتوانم شرمنده باشم، همین... مارا ببخشید، دوستان خوبی برایتان نبودیم. متهم میشوم به تندروی و بی فکری، اما بگذارید بگویم. موشک هایمان دارند خاک میخورند، مثل کودکان گرسنهی فلسطینی. هردو از روی ناچاری، یکی به خاطر مصلحت و دیگری به خاطر حرامزاده های انسان نما. ما شرمنده.ایم، همین...
#قصه_های_غصه
اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️
@mah_negar
https://eitaa.com/mah_negar
برای یزان الکفرنه، فرشتهی بیمار غزه. نمیتوانست غذای جامد بخورد. مشکل بلع داشت. کارش با کمی تخم مرغ آبپز له شده، یا کمی کره حل میشد. مادرش میگفت نمیتوانستیم نان گیر بیاوریم، چه برسد به غذاهایی مثل تخم مرغ. یزان ذره ذره اسکلت شد، ذره ذره آب شد، ده روز طول کشید تا جان از بدن بی رمقش پرواز کند. حالا او پیش خداست، و ما روسیاه...
تخم مرغ آبپز توی رژیم غذایی نوزادم است، غذایی که با اشک به او خواهم داد.
به یاد دوست کوچک همهی ما، یزان...
اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️
@mah_negar
https://eitaa.com/mah_negar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 "ما در دنیایی موازی، زندگی میکنیم و هیچوقت، به هم نمیرسیم."
⏪سرباز روحالله رضوی، جوان انقلابی کشمیری، از حس و حال خود، وقتی مسائل داخلی ایران را میبیند، نوشته است:
"ما در دنیایی موازی زیست میکنیم
که از دعوای بین رییس مجلس و فلان نماینده، بیاطلاعیم؛ سر در نمیآوریم؛
که خبری از دعواهای درمانگاه قم نداریم
ما در دنیایی موازی، زیست میکنیم
و تصور میکنیم که مهمتر از ماجرای غزه، خبری در این دنیا نیست؛
اما ظاهرا اینطور نیست؛
وقتی که نویسنده معروف رمانهای دوران جوانیمان لام تا کام از غزه سخن نمیگوید، وقتی شاعران احساسی ما حسی نسبت به مرگ ۱۳هزار کودک ندارند.
وقتی خوانندههای ترانههای عاشقانه، غزلی برای غزه نمیخوانند.
وقتی فلسطین جایی حتی در دعاهای آقای مداح ندارد.
ما در دنیایی موازی، زندگی میکنیم و هیچوقت به هم نمیرسیم."
🔹 ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ | رژیم صهیونیستی در طول ۱۵۶ روز حمله به غزه ۳۱۰۴۵ نفر را شهید و ۷۲۶۵۴ نفر را نیز مجروح کرده است؛ تاکنون ۲۵ نفر به دلیل سوء تغذیه شهید شدند؛ ۷۲ درصد از قربانیان جنگ غزه، زن و کودک هستند.
🇵🇸مهنگار″زهرا_جعفری″🇵🇸
🎥 "ما در دنیایی موازی، زندگی میکنیم و هیچوقت، به هم نمیرسیم." ⏪سرباز روحالله رضوی، جوان انقلاب
🩸نان خونرنگ...
باز چه شده، باز چه خبر است؟!
دنیا!
چرا شورش را درآوردهای؟! نمیبینی ما درگیریم؟! نمیبینی که دغدغهمان این است: آیا آن طلبه فیلم گرفته یا نه؟ آیا آن زن داشته شیر میداده یا نه؟
دنیا!
تمامش نمیکنی؟ داری آزارمان میدهی. بگذار با درد خودمان سر کنیم، بگذار از این مسائل جزئی و پیش پا افتاده بگذریم. چه اهمیتی دارد غزه، کشته هایش، بچه هایش. چقدر مرگ مهم است که هاروارد و دانشجوهایش اعتصاب کردهاند، یا پلیسی در آمریکا خودش را آتش زده، یا هر کوفت دیگری. ما درگیر خودمانیم، بگذار به کار خودمان بمیریم.
دنیا، ساکت باش! ما جهانمان فرق دارد. اینجا همینکه گاهی یادی از غزه کنی و دلت خوش باشد به فلان شماره کارت و فلان برنامهی تلوزیونی، کافیست. تو انقلاب کن، تو نزدیک شو به ظهور، تو از درد غزه خواب نرو و بیدار بمان. ما ماندهایم توی خواب های خرگوشیِ زیبایمان. ماندهایم وسط جماعتی که دغدغهشان، عکس شیردادن یک مادر است. مگر مهم نیست؟! همین که این جماعت بی ناموس، سرش شده ناموس چیست و چرا باید یقه درید، دستاوردیست برای خودش.
راستی، یادم رفت. بگو به اسرائیل تا غزه را شخم بزند، گندم بکارد و درو کند. خاکستر انسان، بدجور بارور است. مخصوصا برای گندم، وقتی ریشه میدواند میان سینهی دریدهی کودکان گرسنهای که تازه مردهاند و سوختهاند. گندم هایی که وقتی آسیاب میشوند، خونین رنگند. و برای اسراییلی جماعت، چه قوتی بهتر از نان خونرنگ...
اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️
@mah_negar
https://eitaa.com/mah_negar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« سربازان اسرائیلی به شکم مادرم شلیک کردند. او هفت ماهه حامله بود»
فیصل الخالدی کودک فلسطینی لحظه ای را به یاد می آورد که سربازان اسرائیلی در حالی که برای رفتن به مدرسه آماده می شد به خانه آنها آمدند و مادر باردارش را در شهر غزه در مقابل چشمان او کشتند
@BisimchiMedia
🇵🇸مهنگار″زهرا_جعفری″🇵🇸
« سربازان اسرائیلی به شکم مادرم شلیک کردند. او هفت ماهه حامله بود» فیصل الخالدی کودک فلسطینی لحظه
فیصل را میبینید؟ وقتی هم سن او بودید چه میکردید؟ هیچکدامتان صحنه ای حتی نزدیک به آنچه او دیده را تماشا کردهاید؟ یادتان میآید منتظر خواهر یا برادرتان باشید، بعد یک نفر در یک روز، همه چیزتان را از شما بگیرد؟
فیصل، احتمالا کلاس دوم یا سوم باشد. قد و قوارهی کوچکش را ببینید، موهای بورش را، چشمان آبی رنگش را.
فرض کنید او ملیتی دیگر داشت. خون اوکراینی یا آمریکایی در رگ هایش بود. به او میخورد برای جای دیگری باشد، جز فلسطین. قاتل پدر و مادرش هم ایرانی بودند، یا از کشور های مورد حمایت جمهوری اسلامی.
احتمالا دنیا گلوی عاملان این حادثه را میبرید، تک تک آنان را محکوم میکرد و ناتو با ناو هایش به کشور یورش میبرد. بعضی ایرانی ها خودشان را میکشتند که وای بر ما خاورمیانهای های بدبخت و عقدهای، وای بر ما خشونت طلبان. بعد هم کلی ریچار بار کشور میکردند.
حالا چه؟! همه ساکتند. اسرائیل خوب است و مظلوم. حق دارد به خاطر کشتار ۷ اکتبر (که اعتراف کردهاند مقصر اصلی آن خودش بوده و حماس کسی را نکشته) هزاران کودک را مثل فیصل یتیم کند.
برخی ایرانی های نایس و متمدن و قشنگ هم خوشحالند، چون فلسطینی جماعت حقشان است بمیرند. روحتان را به کی فروختهاید؟ قطعا شیطان خریدار خوبی نیست.
جهان همیشه روی این لنگه نمیچرخد. فیصل بزرگ میشود، فلسطین آزاد را میبیند و جنازهی قاتلان پدر و مادرش، در آتش خشم و بیداری جهان خواهد سوخت.
حتی یک سگ صهیونیست هم روی زمین زنده نخواهد ماند. این، آینده است. ما، به امید همین آینده زندهایم...
#قصه_های_غصه
#زهرا_جعفری
اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️
@mah_negar
https://eitaa.com/mah_negar
🚶♀اندر احوالات بلاگر ده فرزنده، و ما!
سر کلاس سواد رسانه، داشتم یک موزیک را تحلیل میکردم _بله، ما آنجا موسیقی گوش میدهیم.برای رسانهمان خوب است، تحلیلش میکنیم!_ که ناگهان یکی از بچه ها گفت: تتلو چی، تتلو نمیذارین؟ کلاس منفجر شد. اما او همینطور روی حرف خودش بود.
پرسیدم: تتلو رو دوست داری؟ گفت آره، هرکس که حق بگه رو دوست دارم. بعد از کلاس، آمد پیشم و پرسید چندتا از آهنگ هایش را گوش دادهام؟! متاسف بود که قرار است اعدامش کنند. میگفت هیچ کس نمی فهمد چه آدم بزرگی قرار است سرش بالای دار برود. توی دلم به او میخندیدم و خدا را شکر میکردم که من اینطور بی منطق طرفدار کسی نیستم. ولی دور فلک همیشه یکسان نیست.
چند روزیست بحث بر سر یک حاج خانم مهاجرت کرده داغ است. مخصوصا از طرف یک حاج خانم دیگر که خودش هم بلاگر فرزندآوریست، و ماندهایم چرا یکی دارد دیگری را میزند و برعکس.
چندتا از کانال ها دیگر شورش را درآورده بودند. مرتب پست میگذاشتند و تخریب میکردند. بلاخره تاب نیاوردم، به ادمین هایشان پیام دادم و طومارها ارسال کردم که شما نمیفهمید این خانم چه آدم بزرگیست، شوهرش چه خفن است و...
وقتی حاج آقا میپرسید چرا اینقدر داری وقت میگذاری برای دفاع از او، میگفتم چون حق با من است. چون آنها واقعیت خانم بلاگر را ندیدهاند، چون دوستش دارم. واقعیتش دوستش داشتم، هر روز با او زندگی کرده بودم، میخواستم شبیهش باشم، همانقدر اتوکشیده و مرتب. دوست داشتم ده تا بچه داشته باشم، توی خانهای شبیه او زندگی کنم و مثل او بگردم. حتی وقتی مهاجرت کرد، تصمیمم برای رفتن به لبنان جدی تر شد! در این حد...
کاری به حواشی حاج خانم بلاگر ندارم، به عکسالعمل خودم کار دارم. دیروز یکی از کانال ها که از قضا با ادمینش رفت و آمدی در پی وی داشتم، متنی گذاشت که تکانم داد. قبل از متن کانال، البته متنبه شده بودم. وقتی دیدم کارهایم چقدر شبیه تتلیتی هاست. داشتم از چه کسی، برای چه و چرا دفاع میکردم؟ ادعاهایشان بعضاً بی منطق بود، درست. ولی برخی حرف های منتقدان درست بود، چرا آنها را نمیپذیرفتم؟
چون دوستش داشتم، همین! ماجرا به همین سادگی بود و غافل شده بودم از آن. بلاگرها ناخواسته، همین طوری آدم را کور میکنند. چون شما میشوید شریک زندگیشان، با آنها قدم میزنید، حرف میزنید، زیست میکنید. آنوقت، انگار نان و نمکشان را خوردهاید. نمیتوانید دل بکنید و ساکت بمانید.
حالا، خیاط توی کوزه افتاده. منی که این همه سال داشتم درمورد بلاگر جماعت و مشکلاتشان حرف میزدم، شدم حامی یک بلاگر. درست است که نباید بی انصافی کرد و آبروی مومن مهم است، اما من چرا دارم اینقدر حرص میخورم؟ یک تذکر کافی نیست؟ چرا هر ویس دفاعیهام ده دوازده دقیقه طول میکشد؟!
راستی، از فلسطین چه خبر؟!
#سیاه_قلم
#زهرا_جعفری
اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️
@mah_negar
https://eitaa.com/mah_negar
سلام علیکم
یه دوره شرکت کرده بودم، البته در حد یک جلسه. تمرینشون با این موضوع بود: ۳۰ شخصیت تاریخی یا مهم در یک قاب. اینو نوشتم، همراه با نقدی که برام ارسال کردن میذارم. خوشحال میشم نظر بدین😅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه هام دیگه خطرناک شدن😐😂
____________________
@tah_dige_sookhte
🇵🇸مهنگار″زهرا_جعفری″🇵🇸
بچه هام دیگه خطرناک شدن😐😂 ____________________ @tah_dige_sookhte
این صحنه واقعیه، خواستم در جریان باشین. هیچ وقت دماغتون رو نزدیک بچهای که داره دندون در میاره نکنین😬
جهان، بر این منوال ظلم نخواهد ماند. امید ریشه در قلب ما دارد. دنیا به سرانجام و نهایت خویش خواهد رسید، آنگاه که سرتا سر پر از زیبایی و شکوه خواهد شد.
آه ای انسان، ای فرزند آدم، ای رنجدیدهی سرگردان!
تورا خطاب قرار میدهم، ای حیران. غره بر نفس خویش میتازی و جلو میروی، اما این گونه بر زمین خواهی فتاد. دو روزی بیشتر نخواهی زیست، اندکی از عمرت مانده، همین! بدان بشارت حقیقیست، موعود جهان باز میگردد.
تو، ای موجود دون و زبون! هابیل را کشتی، نوح را به ستوه آوردی، ابراهیم را سوزاندی، موسی را راندی، عیسی را به صلیب کشیدی، خاتم ص را انکار نمودی، و حسین را... آه، حسین را! حال، منتقمی باز خواهد گشت، و خواهد ستاند تاوان تمامشان را. به درستی، و به راستی.
تویی، انتخاب گر و انتخاب شده. میتوانی بمانی، میتوانی بسوزی. این راه را یا رو سفید طب خواهی کرد و یا رو سیاه. انتخاب دیگری نخواهی داشت، ای انسان...!
اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️
@mah_negar
https://eitaa.com/mah_negar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️گویا دیروز دونالد ترامپ ، در حال سخنرانیش یک پس گردنی محکم از یک جوان ایرانی کُرد تبار خورد که هیچوقت تا عمر داره فراموش نکنه ،
داستان اینجاست که درست قبل از سخنرانی ، دونالد ترامپ یک زن ایرانی که لباس کُردی پوشیده بود را مورد تمسخر قرار میده و بهش میخنده..
پ.ن: باورش کردین عایا؟؛ اینو یکی از کانال های رسانهای فرستاده بود. فوتوشاپه، توی خود کلیپ هم نوشته فوتوشاپه، بعد دوستان میشینن داستان میسازن منتشر میکنن. چرا خوب؟!🤦♀😂