412.3K
یک نکته جالب و یک نگاه عالمانه به حادثه #شاهچراغ
ما فقط نشستیم یکی شهید بشه تا بیایم توی خیابونا و برای تشییعش ابراز وجود کنیم.
فکرمیکنید قبل از این حوادث ما
(به ویژه بانوان محجبه) وظیفه ای نداریم؟
استاد_علی_تقوی: اثرهمنوایی(جمعیتغالب)
#حجاب
#حضور_مومنانه
#تعظیم_شعائر
#شکستن_توهّم_اقلّیت
🔶️ چادر باید دیده شود،همیشه وهمهجا
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها کمک...
🎥 محمد صفایی از لیدرها و اغتشاشگران دانشگاه جندیشاپور اهواز دیشب به گونی هدایت شد.
🔹به گفته یکی از شاهدان این پسرک جلو دخترا فاز لاتی گرفته و لیدرشون شده بود؛ برای امروز هم قرار گذاشته بودن که دوباره شلوغ بازی دربیارن؛ اما فرصت نکرد و شب از تو رخت خواب زنده گیریش کردن و از خوابگاه صدف تا مکان مورد نظر افقی بردنش😏
نکته جالب اینکه هیچ یک از دانشجویان هم حاضر به همراهی با این بچه قرتی نشد.
#فتنه_گر
#پلیس_مقتدر
#گونی_سه_خط
#لاتهای_کوچه_خلوت
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
☑️سیاه نمایی خانواده قاتل/وقتی جای جلاد و شهید عوض میشود! ▪️چند روز پیش اولین جلسه دادگاه محمد قبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اول باید به این فرد گفت: اگه مادر نگرانی بودی در تربیت بچهات ببشتردقت میکردی تا قاتل نشه و خودت رو به آب و آتش میزدی که دنبال #برعندازی نره! نه اینکه الآن چند پلیس رو زیر گرفته زخمی ویک نفر را هم شهید کرده! الآن زمانی مناسبی برای این حرفهای تونیست.
بچهات ماموران یگان ویژه پلیس رو در پرند زیر گرفته که باعث شهادت یک حافظ امنیت شده یعنی الآن قاتل حساب میشه....
⭕اما نمیدونم با این شلوغ بازی ها دنبال چی هستید!
نکنه رسانههای تروریستی اینجوری آموزشتون دادن؟!
حالا مونده بری بیای دادگاه این تازه جلسه اول دادگاه پسر قاتلت بوده که برگزار شده!.
قطعا پسرت اعدام میشه ان شاءالله،
اما چرا باید ابعاد این پرونده مشخص نشه و همون جلسه اول حکم اعدام پسر قاتلت رو بدن؟!
نه خانم این شامورتیبازی ها جواب نمیده هر چیزی روی قاعده و قانون انجام میشه.
⭕به جای این مسخره بازی ها برو بشین ببین کجا برای تربیت بچه ات کم گذاشتی که بجای اینکه مدافع باغیرت باشه برای کشورش یه جانی و محارب تربیت کردید.!
⭕اگه تو آمریکا بودید همونجا سر صحنه جنایت پسرت رو جوری با گلوله به آسفالت خیابون میدوختن که دیگه اینجوری لم ندی روی مبل طلبکارانه حرف بزنی....
✍️سیدنا
#بصیرت
#امنیت
#فتنه_گر
#اغتشاشگر
#فضای_مجازی
#پلیس_مقتدر
#گونی_سه_خط
#لاتهای_کوچه_خلوت
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل ششم : صفحه پنجم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل ششم : صفحه ششم :
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
صبحانۀ مختصری را همان ابتدا، در حال حرکت خوردیم. این مسیر قبلاً توسط هواپیماهای دشمن بمباران شده بود و چهرۀ کریهی داشت. علفهای سوخته زمین را به سیاهی میزد و درختهای قطعشده خشک و عور بود. ارتشیها برای رعایت مسائل امنیتی، پشت بیسیم از رموز خاصی استفاده میکردند. من هم چنین برنامهای داشتم، اما راهکارم برای جلوگیری از شنود دشمن، لری حرف زدن بود. با لهجۀ غلیظِ لری، مثل پیرمرد-پیرزنهای قدیمی حرف میزدم تا دشمن متوجه نشود.
از صبح تا شب راهپیمایی کردیم. با فرارسیدن شب، خستگیِ بچهها نگرانکننده شد. بهمحض اینکه پنج دقیقه برای استراحت مینشستیم، صدای خروپف از ستون بلند میشد. آقامحسن گفت: «شیخ، حواست باشه کسی از بچهها جا نمونه.»
نفربهنفر آنها را صدا میزدم و از خواب بلند میکردم. اما مگر خواب از سرمان میپرید؟ آن شب برای دومین شب متوالی نخوابیدیم و به پیادهروی ادامه دادیم. روز دوم علاوهبر خواب، گرسنگی نیز به ما فشار آورد. جیرۀ غذایی محدودی از شکلات و نخود و کشمش باقی مانده بود که انرژی ازدسترفته را به ما برنمیگرداند. به هر سختی و رنجی بود تا پایان روز دوم به پیادهروی ادامه دادیم و شب به جایی که میبایست رسیدیم. شب جمعه بود. با تمام خستگی، دعای کمیل برگزار کردیم و از خدا برای لطف و عنایتش در عملیات فردا استمداد طلبیدیم.
قبل از طلوع آفتاب، حرکت بهسمت مقر دشمن آغاز شد. قبل از حرکت، آقامحسن به فرماندهان گفت: «نیروی شناسایی رو بفرستید جلو تا بچهها پشتسرش حرکت کنن.»
گفتند: «شناسایی تا همینجا انجام شده و نیروی شناسایی نداریم.»
گفت: «لااقل بذارید با نیروهام برم جلو.»
گفتند: «چنین چیزی طبق قواعد نظامی ممکن نیست.»
بنابراین آقامحسن همانجا ماند و فرماندهی به برادران ارتشی واگذار شد. وقتی آقامحسن نیامد دیگر بیسیمچی هم نیازی نبود. بیسیم را گذاشتم و بهعنوان نیروی ساده همراه شدم.
از آنجا سروان محمودی فرمانده ما شد. او شخصی بسیار دوستداشتنی و متواضع بود. وقتی به او جناب سروان میگفتیم، میگفت: «من هم یکی از شما هستم، به من بگید برادر.»
برنامۀ عملیات این بود که ما دشمن را دور بزنیم و از پشت آنها را غافلگیر کنیم. همزمان یگانی دیگر از ارتش بههمراه نیروهای لشکر 17 علیبنابیطالب قم میبایست از جلو حمله میکردند. تا وقتی به پشت دشمن برسیم آفتاب طلوع کرده بود. بعثیها که از تحرکات ما باخبر شده بودند بالگردهایشان را فرستادند. لحظات پراضطرابی بود. اگر لو میرفتیم، کارمان تمام بود.
لباس ما مثل ارتشیها پلنگی بود و با یک بازوبند «یازهرا» از آنان متمایز میشدیم. سروان محمودی گفت: «سریع بازوبندها رو دربیارید.»
بازوبندها را درآوردیم، اما باز در معرض شناسایی خلبان بالگرد بودیم. وقتی بالگرد بالای سر ما رسید، حسین خویشوند با اشارۀ دست به آنها فهماند بروند سمت تپه و تپه را بزنند. خلبان گمان کرد ما نیروهای عراقی هستیم که عقبنشینی کردهایم و نیروهای ایرانی روی تپه هستند. بالگرد بهسمت تپه یورش برد و ما در سایۀ آتش تأمین او به تپه حملهور شدیم. جالب بود. بالگرد بعثی برای ما راه باز میکرد و ما در پناه آن راحت بالا میرفتیم. در سینۀ تپه، بالگرد متوجه اشتباهش شد و بهسمت ما برگشت، اما دیگر دیر شده بود.
آنجا چشمم به افرادی افتاد که اورکت کرهای پوشیده بودند. یک لحظه فکر کردم نیروهای قم هستند، شروع کردم با یکی از آنها حرف زدن. او هم به فارسی گفت: «بیا بیا.»
به حسین گفتم: «نگاه کن، نیروهای قم زودتر از ما رسیدن. حسین دستش را بهحالت پیروزی بالا آورد و بهسمت او حرکت کرد؛ اما ناگهان آن شخص سلاحش را بالا آورد و ما را به رگبار گرفت. حسین سریع روی زمین خیز رفت و خداراشکر، گلولهای به او اصابت نکرد. آنجا فهمیدیم از نیروهای قم خبری نیست و هرچه هست دشمن است.
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
خانواده آسمانی ۳۷.mp3
12.57M
#خانواده_آسمانی ۳۷
⚜ انسان کمالگرا است و به همین دلیل هیچ محدودیتی در روی زمین روح بزرگ او را اغنا نمیکند.
💥منظور از این جمله چیست؟
💥 چرا در تمام طول تاریخ انسانها هیچگاه نه دست از ثروتاندوزی برداشتهاند،
نه از آموختن علم و کشف حقایق و ناشناخته ها
نه از عشق ورزیدن و عاشق شدن؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
#سبک_زندگی
#فرهنگ_دینی
#خانواده_سبک_زندگی
@mahale114
#حدیث_روز
آثارصلوات
✅چه کسی در #قیامت حسرت نمی خورد؟
،✍️از امام صادق علیه السلام پرسیدند:
#روز_حسرت، کدام روز است که خدا می فرماید:
💥بترسان ایشان را از روز حسرت
📘 مریم آیه 39
حضرت جواب دادند:
آن روز #قیامت است که حتی #نیکوکاران هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر #نیکی نکردند.
👈پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت #نداشته باشد؟
حضرت فرمودند:
آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا #صلوات فرستاده باشد.
📚 وسائل الشیعه/ج7/ص 198
@mahale114
#سلام_همسایه
#پندانه
✍️ به آنچه میدانی، عمل کن
🔹روزی دوستی قدیمی، عارف بزرگی را در نماز عید فطر دید.
🔸پس از احوالپرسی و خوشوبش از عارف پرسید:
ای شیخ، ما همکلاس و هممکتب بودیم؛ هر آنچه تو خواندی، من هم خواندم. استادمان نیز یکی بود، حال تو چگونه به این مقام رسیدی و من چرا مثل تو نشدم؟
🔹عارف گفت:
تو هرچه شنیدی؛ اندوختی و من هرچه خواندم؛ عمل کردم.
@mahale114
شبنامه 1014.mp3
10.9M
#خبر
شبکه خبرنگاران جاسوس چطور عمل کرد؟ از کاملیا انتخابی فرد تا نیلوفر حامدی / در ماجرای مهسا_امینی چه گذشت؟
شبنامه / شبکه ی خبرنگاران جاسوس را میتوان یکی از شبکه هایی دانست که به شکلی کاملا هوشمندانه در طول بیست سال گذشته کوشیده یک مجموعه ی رسانه ای مستحکم را در خارج از کشور گرد هم آورده و نیروی کاری آنها و تولید محتوایشان را از داخل تامین کند. این شبکه میدان داری کامل رسانه ای ماجرای مهسا امینی را بر عهده داشته است که آن را با هم مرور خواهیم کرد... #آقای_تحلیلگر
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
🔸چقدر با قرآن مأنوسيم؟
🔸روزانه چقدر تو فضای مجازی هستیم؟
🔸چقدر برا قرآن وقت میذاریم؟
#حدیث_زندگی
#بهار_قرآن
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل ششم : صفحه ششم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل ششم : صفحه هفتم :
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
تیراندازیها شدت گرفت. مادامیکه سروان محمودی فرماندهی را بهعهده داشت، کارها خوب پیش میرفت. نیروهای نظامی با دستورات او بسیج میشدند و ما بسیجیها با اوامر او نظام میگرفتیم. سروان همینطور که میدان را مدیریت میکرد، لحظهای برای دیدن نوک تپه روی درخت رفت. در حال رصد بود که تیری به چشمش اصابت کرد و از درخت به زمین افتاد. بعد از شهادت او کار گره خورد.
نمیدانستیم چه باید کنیم. دیدم اینطور فایده ندارد. با حسین پیش یکی از ارتشیها رفتیم. گفتم: «چرا از این خمپارهانداز استفاده نمیکنید؟»
گفت: «ما از تو دستور نمیگیریم.»
گفتم: «دستوری نیست. خدا و پیغمبر میگه هر کاری از دستتون برمیآد انجام بدید.»
گفت: «خب خودت ببر بزن.»
نگاهی از سر استیصال به حسین کردم، گفتم: «بلدی بزنی؟»
گفت: «بیار، درستش میکنیم.»
گلولههای خمپاره را نفربهنفر از ارتشیها جمع کردیم و در یک مکان مناسب مستقر شدیم. حسین پای خمپاره ایستاد و من روی صخره، دیدهبانش شدم. گفتم: «خب، بسم الله! اول سر لوله رو کج کن خودمون رو نزنی.» بعد هم گفتم: «یهکم به راست، یهکم به چپ، خوبه؛ همینو بزن.»
در شیب تپه، جا برای محکم کردن پایۀ خمپارهانداز مناسب نبود. حسین با قدرت بدنیاش پایش را روی پایۀ خمپارهانداز گذاشت و خمپاره را در آن رها کرد. خمپاره رفت و در نقطهای نامعلوم، روی تپه اصابت کرد. گفت: «خوب بود؟»
گردن کشیدم و گفتم: «خوب ندیدم. یکی دیگه بزن.»
از دامنه، دید خوبی به نوک تپه نداشتم و فقط از دود و گردوخاک ناشی از خمپاره میفهمیدم اصابت موفقی بوده یا نه. دومی را که زد، گفتم: «خوبه. یهکم بیا به راست.»
با همین روش، همۀ گلولهها را زدیم. این کارمان کمی جلوی تاختوتاز دشمن را گرفت. بعد که بالاتر رفتیم، دیدیم اتفاقاً خیلی از سنگرهای آنان با همین خمپارهها هدف قرار گرفته است و تلفات زیادی دادهاند.
با تمام شدن خمپارهها، دوباره تفنگ دست گرفتیم و ساعاتی را به تیراندازی و گرفتن تلفات از دشمن مشغول شدیم. اینطور جنگیدن فایده نداشت و دشمن تنها از یک جهت آسیبپذیر نبود. بههمراه حسین به نتیجۀ خوبی رسیدیم. باید جای خالی نیروهای قم را پر میکردیم و از دو طرف به آنان یورش میبردیم تا محاصره و سپس تسلیم شوند. آن ارتشی را پیدا کردم و پیشنهاد را با او در میان گذاشتم:
«اگر دو گروه بشیم و از دو طرف محاصرهشون کنیم مقاومتشون یهساعته در هم میشکنه.»
«چرا به ما دستور میدی؟»
«دستور نبود. اجازه میدی ما بریم از پشت حمله کنیم؟»
«برید.»
حدود ده-پانزده بسیجی بودیم. خستگی، گرسنگی و تشنگی توانی برایمان نگذاشته بود، اما باید کاری میکردیم. حسین جلودار شد تا تپه را دور بزنیم. در همین حین که مشغول حرکت بودیم، تانکی از نوک تپه ما را دید. روی شیب، خم شد و گلولهای بهسمتمان شلیک کرد. گلوله قبل از رسیدن به ما در سینۀ تپه فرو نشست، ولی موجش به ما رسید و همۀ ما را گرفت. از بین ما حال حسین خویشوند و حیدر سلگی از همه بدتر بود. دیدیم با این حالوروز نمیشود به جنگ دشمن رفت. تصمیم گرفتیم قبل از اینکه با این وضع اسیر شویم، به عقب برگردیم.
حسین خودش را بهزحمت جمعوجور کرد، اما حیدر که ضعف و گرسنگی شدیدی هم داشت با لکنت زبان همیشگیاش گفت: «ممن نمممیتونم بی بی بیام.» و غش کرد و افتاد.
حیدر پسرِ دخترعمویم بود. اگر میماند جواب مادرش را چه میدادم؟ نورمحمد کیانی عزیز و دوستداشتنی آنجا بود. اسلحهام را به او دادم و حیدر را کول کردم. حسین حالوروز خوبی نداشت. گهگاهی بیهوش میافتاد یا به خواب میرفت. باید چند دقیقه معطلش میشدیم و دوباره او را بلند میکردیم.
مقداری که از تپه دور شدیم، به جایی رسیدیم که لابهلای سنگها، مقداری آب جمع شده بود. آبی متعفن، بدبو و پر از جلبک. آنقدر تشنه بودیم که خم شدیم و با ولع، مشتمشت از آن آب خوردیم. من که از گرسنگی داشتم تلف میشدم، ابایی نداشتم که از جلبکها نیز بخورم. یک لحظه دیدم در کف دستم، چند بچهقورباغه، مثل کرم شنا میکنند. گفتم شاید این قورباغهها گرسنگی مرا فروبنشاند. چشمانم را بستم و آنان را با آب قورت دادم. کمی اثرگذار بود و مثل اینکه ته دلم را گرفت. به همراهان گفتم: «بچهها، از این قورباغهها بخورید؛ جلوی ضعفتون رو میگیره.» و خودم مشت پروپیمانی از آنها برداشتم و خوردم.
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
42.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴⚫🔴⚫🔴⚫🔴
توصیه موکد میکنم این
(فیلم کوتاه) که در مورد گروه تکفیری تروریستی داعش ساخته شده را تا انتها مشاهده کنید همچنین بازنشر حداکثری نمایید تا آنهایی که دم از زن ، زندگی ، آزادی میزنند ببینند و به خود بیایند.
فعلا کاری به #فتنه_گر و #آشوبگری که با تابلوی مشخص، با برنامه به صحنه آمده و به تخریب اموال مردم وغیره دست زده است نداریم،
حساب آنهارا جداگانه کنارگذاشته ایم که ان شاءالله بزودی باآنها تسویه خواهیم کرد!.
فعلا صحبتم باشماست،
آقایا خانمی که از وضع موجود ناراضی هستی و بدنبال بهترشدن رفاه حال خودت و زندگی و کار خودتی،وباشروع مرگ یک دخترجوان جو گیرشدی وناخواسته وارد بازی کثیف #برعندازان شدی به اغتشاشاش در کشور شهیدپرور دامن زدی ودرآتش آنان دمیدی،
الآن بعداز گذشت چهل روز از ماجرا و به شهادت رسیدن نیروهای پلیس و بسیجیان تا مردم عادی ودر رأس این همه جنایت عملیات تروریستی #شاهچراغ، اگر توهنوز دنبال شلوغ کاری و آتش زدن سطل زباله ونا امنی شهرهاهستی و نفهمیدی این حرکات دیگر اسمش اعتراض ونارضایتی از وضع موجود نیست! دیگر کسی شما را به عنوان معترض نمیشناسد.
تودیگر به عنوان #اغتشاشگر #آشوبگر و#برانداز شناخته میشوی، پیشنهاد میکنم صفت را از بهم زننده های #امنیت ملی جداکن تا دیرنشده.
دستت را به خون آلوده نکن!
درشهر #آشوب و #فتنه_گری نکن!
گوش به حرفهای دشمنان دین وقرآن نده! چون آنها به هیچ وجه خیرخواه من وتو نیستندهدف نهایی آنها ورود داعش به داخل شهرها وراه انداختن #جنگ_داخلی و در نهایت #تجزیه کشوربودهواین برنامه رادنبال میکنند.
توابزارکاراینهانشو.
✍️سیدنا
#داعش
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
استاد #رائفی_پور 📁 «فتنه خوب یا بد!؟» 📥 لینک دانلود سخنرانی کلیپ 👇 🌐 t.me/Masafbox/2745 #بصیرت
💢 ریزشها و رویشها در زمان ظهور
↩️ قيام امام زمان ارواحنا فداه هم مانند سایر قيام های اهل حق در طول تاریخ شامل ریزش ها و رویش ها میشود کما اینکه در جریان فرآیند عاشورا هم تا لحظات پایانی شاهد ریزش ها و رویش ها بودیم در جریان قيام امام عصر علیه السلام نیز این اتفاق رخ خواهد داد.در همین رابطه طبق حدیثی از امام صادق عليه السلام نقل شده است که :
🔺 إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ
🔹 زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى شود از خاندان او هستند ، از صف آن حضرت خارج مى شوند و افرادى به مانند خورشيد و ماه پرستان به صف او در مى آيند.
📚 الغيبة للنعماني ج ۱ ص ۳۱۷
👈🏻 که البته در تفاسیر منظور از افرادي شبیه خورشيد و ماه پرستان نصرت برخی از یهودی ها و مسیحی ها به امام عصر عنوان شده است.
👈🏻 براستی سرنوشت و عاقبت ما در یاری امام چه خواهد شد ؟ آیا ما تا انتها در این مسیر خواهیم ماند ؟
🔹 و چه زیبا امام رضا علیه السلام فرمود:
🔺 خدایا ( در زمینه خدمت و یاری رسانی به امام زمان ) شخص دیگری را جایگزین ما نکن که این تبدیل هر چند برتو آسان است ولی برما بسی گران خواهد بود.
📚 فرازی از دعای امام رضا برای امام زمان/ مفاتیح الجنان بعد از دعای عهد
#بصیرت
#فتنه_گر
#آخرالزمان
#امام_زمان
#ظهور_حضرت_حجت
#فتنه_شدیدتر_از_دجال
@mahale114
202030_12726070.mp3
7.08M
#شکر_در_سختی_ها 31
باور کن؛ کسی به تنهایی،
حتی از پسِ ساده ترین مشکلاتش هم برنمیاد!
هُنـرِ یه انسان
دیدن دست خدا درلابلای حوادث زندگیشه!
بشناسش تا باورش کنی،
و ازش کمک بگیــری.
#استاد_شجاعی 🎤
#مبارزه_با_نفس
#من_شاکرم
#من_شکرگذارم
#من_ناسپاس_نیستم
@mahale114
غیرت «معین» خواننده ای که درلس آنجلس سالهاست زندگی میکند، از کسانیکه مردم را برای پیش رفت خود نردبام قراردادند و با پولهای وحمایت های همین مردم به جایگاه و پست ومقامی رسیدند و توسط حمایت همین مردم شریف در دنیا شناخته شده اند، مثل نمک نشناسانی چون علی کریمی وعلی دایی و یکی دو جین هنرپیشه های بیلیاقت وطنی بیشتر بود که یا در برابر اقدام #تروریستی #شاهچراغ ساکت بودند یا اگر هم سخنی گفتند با طعن و کنایه بوداست.
بله عزیزان درسختی ها و گرفتاری ها دوست ودشمن شناخته میشه.
هیأت رفتن و نماز خواند کسی نشانهٔ پایدار بودنش پای انقلاب و خون شهدا نیست! ممکن است طبق عادت دست به چنین کارهایی میزند.
البته نمیخواهم این خواننده را تطهیر کرده باشم اما حداقل ایشان دشمنی خودش را با نظام و انقلاب سالهاست فریاد میزند.
✍️سیدنا
#نفوذ
#بصیرت
#فتنه_گر
#برعنداز
#سلبریدی
#عبرت_تاریخ
#فضای_مجازی
#سلبریتی_های_بیسواد
@mahale114
26.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهمتر از اینکه آیا ایران به روسیه پهپادهای پیشرفته اش را می فروشد یا نه، این است که با وجود تحریم ها، ایران در عرصه نظامی به قدری پیشرفت کرده که دشمنان مان در این مساله شکی ندارند و ادعای شان این است که ایران چنین قدرتی را به دست آورده.
اما ایرانی که در اول انقلاب حتی در زمینه وارد کردن سیم خاردار هم تحریم بود، چطور امروز به چنین قدرتی رسیده؟ جمهوری اسلامی چطور از تحریم ابتدایی ترین ادوات نظامی به ساخت بهترین پهپادهای دنیا رسیده؟ چه کسی در این مسیر نقش مهمی داشت؟ و مهم تر از تحریم های نظامی خارجی، چه کسانی در داخل کشور می خواستند ایران موشک و توانایی های نظامی اش را کنار بگذارد؟
#بصیرت
#استقلال
#گام_دوم
#ایران_قوی
#جهاد_تبیین
#حافظه_تاریخی_ایرانی
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این تحلیل شبکه لهستانی را با افتخار ببینید. خیلی جالبه👌
⭕️ داره به ظهور یک قدرت و بلوک جدید در دنیا یعنی ایران اشاره میکنه!
👈 خیلی جالبه میگه:
⭕️ روسیه به عنوان ابرقدرت دوم دنیا از ایران سلاح و توربین گازی خریداری میکند ایرانی که بیش از چهار دهه زیر #تحریم_آمریکا و غرب قرار داشته است.
این یعنی ناکارآمدی تحریم آمریکا و توانایی چشمگیر ایران!
..............
پ ن:
بزرگترها خوب بیاد دارند که در زمان جنگ وقتی شهرها بمباران میشد، شهرهارا با موشک میزدند! مردم عزیز در ان زمان شعار میدادند موشک جواب موشک! اما نمی دانستند با کدام موشک باید جواب میدادیم؟! ما حتی نیاز به #سیم_خاردار برای حفاظت از اماکن نظامی داشتیم اما کسی به ما نمیداد. هواپیما و موشک و اسلحه و تانک و توپ، حتی فشنگ جنگی که دیگه جای خود داشت! بعداز مدتی که از جنگ گذشت تنها کشوری که به ماکمک کرد، سوریه بود! آن هم تعداد انگشت شمار موشک به ما داد وباهزار دردسر موشکها به ایران رسید واز همینجا کلید #خودکفایی در نیروهای انقلابی زده شد #خودباوری در ذهن آنان موج میزد و در نتیجهٔ #خودباوری #نیروهای_انقلابی الآن در جهان حرفها برای گفتن داریم. رحمت خدا بر روح بلند شهیدعزیزمان سردار گرانقدر حسن طهرانی مقدم
( نثار روح پاکش صلوات)
حالا شمافاصلهٔ این #حرکت_جهادی و#خودباوری در #نظامی و #امنیت را
درکنار #خود_تحقیری در #اقتصاد و تولیدات #سایپا، #ایرانخودرو، در ذهن خود مرور کنید.شاید ایراد کار را پیدا کردید!....
✍️ سیدنا
#ولایتمداری
#ایران_قوی
#فضای_مجازی
#دولت_انقلابی
#اقتصاد_مقاومتی
#پهپاد_های_نقطه_زن
@mahale114
-807395584_-1501276087.mp3
7.98M
بیانات #رهبر_انقلاب در دیدار دانشآموزان
به مناسبت سیزدهم آبان
@mahale114
خانواده آسمانی ۳۸.mp3
9.59M
#خانواده_آسمانی ۳۸
🌱 هدف از عشق؛ به عنوان مایهی حیات دل انسان، رسیدن به خداوند است.
و این امر، چیزی فراتر از حدَّ تصور نیست! زیرا؛
💢 مردمی به این عشق دست پیدا کرده اند که خداوند صدها سال قبل، در قرآن کریم از آنها به عنوان
" محبوبِ خود " نام برده است!
⚡️ چگونه میتوان آنقدر محبوبِ خدا شد که خداوند، به عشق تو مباهات کند؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_رائفی_پور
#سبک_زندگی
#فرهنگ_دینی
#خانواده_سبک_زندگی
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل ششم : صفحه هفتم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل ششم : صفحه هشتم :
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
هرچه گشتم شاید بچهماهی آنجا باشد، نبود و سهم ما همان قورباغهها شد.
دوباره حیدر را کول کردم و راه افتادیم. پس از چند ساعت پیادهروی، به حاجمهدی ظفری رسیدیم. حاجمهدی در میانۀ مسیر منتظر ما بود. با دیدن حال نزارمان سریع به امدادگرها گفت: «سرم وصل کنید.»
یک قاطر هم آورده بود که حیدر را روی آن گذاشتیم و مسیر بازگشت را ادامه دادیم. در ادامۀ راه، مسیرمان به رودخانۀ پرآبی افتاد که جادهای مالرو از کنار آن میگذشت. گاهی مسیر باریک میشد و گاهی از پهنا وسعت میگرفت. قاطرِ کاربلد راهش را میرفت و بدون لغزشی بار خود را میبرد. حیدر که هنوز گیج و منگ بود، یک لحظه شاخۀ درختی را جلوی راهش دید. رفیقِ موجی ما بهجای اینکه سرش را خم کند، شاخه را بغل کرد و قاطر از زیر پایش رفت. کمی پادرهوا ماند و بعد افتاد توی آب.
همه خندهمان گرفت. داد زد: «اینجا کجاس منو آوردید؟ این چه کاریه میکنید؟»
گفتم: «حیدر جان، ما ماشین آخرین سیستم بهت دادیم. چه کنیم خودت نتونستی سوار شی؟»
آقای ظفری سریع پرید توی آب و او را با سرمی که توی دستش بود نجات داد. در مسیرِ رفت با رعایت اختفا، از دورترین مسیر، تپه را دور زدیم. اما در مسیر برگشت، مستقیم با یک شب پیادهروی به مقر خودمان رسیدیم. نماز صبح چشممان به جمال دوستان روشن شد. بچهها ضعف را در چهرۀ ما دیدند و اول یک صبحانۀ حسابی برایمان آوردند. صبحانه را خوردم، اما هنوز احساس ضعف داشتم. یکی از دوستان وقتی حالم را دید مرا با ماشین به بیمارستان اشنویه برد.
این تمام چیزی است که از حال بدم به خاطر دارم. اما حاجمهدی تعریف میکند در آنجا اتفاق دیگری هم رخ داده است. من که در اثر گلولۀ تانک، دوباره موجی شده بودم، حاجمهدی را با بعثیها اشتباه میگیرم، با چوبدستی به جانش میافتم و بهقصد کشت او را میزنم. بهقدری عصبی بودهام که هیچکس جلودار من نبوده است و حاجی کتک زیادی از من میخورد. بیچاره حاجمهدی پایش سیاه و کبود میشود و تا مدتی این آثار را بهیادگار داشته است. از دید من، شاید حق مطلب ادا نشود، خودتان را جای حاجمهدی بگذارید و تصور کنید همرزم شما هر لحظه امکان دارد به رویتان اسلحه بکشد یا اگر از روی اقبال، سلاح دستش نباشد با چوب به جان شما بیفتد. کابوسی از این بالاتر هست؟ ما این کابوس را ناخواسته و نادانسته برای دوستانمان رقم میزدیم.
در بیمارستان اشنویه، دکتر مرا معاینه کرد و همانجا چند آمپول تقویتی و سرم برایم نوشت. پرستاری سرم را وصل کرد و دوست همراهم تا سرم تمام شود پی کاری بیرون رفت. من روی تخت دراز کشیده بودم و حالم داشت بهتر میشد. در همین لحظه پرستار دیگری آمد و گفت: «دمر شو. یه آمپول دیگه داری.»
من هم از همهجا بیخبر، به حرفش گوش کردم. نمیدانم این چه آمپولی بود. همینکه زد، از درون احساس سوختن کردم. حالم خیلی بد شد. تا آمدم به پرستار بگویم حالم بد است پرستار غیبش زد و من تنها شدم. چشمم از حرارت داشت آتش میگرفت. تلاش کردم از روی تخت بلند شوم اما همینکه بلند شدم افتادم. مرگم را به چشم دیدم. عرق مرگ به پیشانیام نشسته بود که یک پاسدار در چارچوب در ظاهر شد. خواستم صدایش کنم اما صدایم درنیامد. فقط با دست اشارهای کردم و دیگر نفهمیدم چه شد.
وقتی چشم باز کردم، دوروبرم تکاپو بود. تیم پزشکی آمده بود و اورژانسی به مداوا میپرداخت. بعد از کلی دواودرمان، رفتهرفته اثرات آن آمپول رفت و حالم بهتر شد. چه بلایی سرم آمده بود و چرا با آن آمپول به این روز افتادم؟ از آن پاسدار سؤال کردم و ماجرای پرستار و آمپول زدنش را گفتم.
پاسدار گفت: «شانس آوردی. گروهی از منافقین در قالب پرستار، توی این شهر ظاهر شدن و با آمپول افراد رو میکُشن. تا حالا دستوپای تعداد زیادی از مجروحان رو قطع کردن، درحالیکه نیازی به قطع کردن نبود. خیلیها رو با داروی اشتباه به شهادت رسوندن. اون پرستار هم قصد جون شما را داشت که سریع خبردار شدیم و درمان رو شروع کردیم. خیلی وقت بود دنبال این عامل نفوذی بودیم و خوشبختانه امروز تونستیم شناسایی و دستگیرش کنیم.»
این ماجرای پرفرازونشیب عملیات قادر بود. برادران ارتشیِ همراهمان 130 شهید و اسیر دادند و از گروهان ما دو نفر شهید و تقریباً همگی مجروح شدیم. بعد از عملیات، فرماندهان ارتش که رشادت نیروهای بسیجی را دیده بودند به آقای زرگری گفتند یک گروهان یا حتی یک دسته نیرو در اختیار ما بگذارید، اما ایشان قبول نکرده بود. دستآخر به دو نفر راضی شدند و گفتند برای شناسایی دو نفر نیروی اطلاعاتی بدهید. اما آقای زرگری سفتوسخت مخالفت کرد و وضعیت سازماندهی گردان ما به حالت قبل برگشت.
در بازگشت از عملیات!....
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
امیرالمؤمنین #امام_علی علیهالسلام میفرماید:
✍ لا يَكُن أهلُكَ وذو وُدِّكَ أشقَى النّاسِ بِكَ
🔴 مبادا خانوادهات و دوستدارانت، بهواسطه تو، بدبختترين مردمان باشند!
📚 غررالحكم، حدیث ۱۰۱۹۹
#حدیث_روز
@mahale114
#سلام_همسایه
#پندانه
✍ کتاب زندگیات رو ورق بزن
🔹زندگی مثل یه کتابه.
🔸بعضی فصلهاش غمگینه؛
بعضیاش شاده؛
و بعضیهاش هیجانانگیز.
🔹اگه تو هیچوقت ورق نزنی،
هیچوقت نمیفهمی که فصل بعدی چی داره.
@mahale114
شبنامه 1015.mp3
12.03M
#خبر
مهم !! شیطان فرانسه هم به میدان آمد / حماقت علینژاد سناریوی برنارد لوی را لو داد!
شبنامه / برنارد لوی معروف به شیطان_فرانسه هم به میدان آمد / این فرد که فیلم ها و تصاویرش در لیبی، اوکراین، سوریه، اقلیم کردستان و پنجشیر منتشر شده بود حالا با معصومه قمی کلا دیدار داشته است / توئیت علینژاد البته سناریو پشت پرده و هدف لوی را کاملا لو داده است / تصاویر و فیلمهای اخیر نشان میدهد دشمنان ایران در این مدت با ترکیبی چند ملیتی وسط میدان بوده اند... / #آقای_تحلیلگر
@mahale114
39.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهم / ریاض به آمریکا : ایران میخواهد به ما حمله کند / جنجال ویدئوی "یک اراده تا شلیک"
مهم / عربستان سعودی رسما در یک تماس تلفنی به آمریکا اعلام کرده که به این جمع بندی رسیده که ایران قصد دارد یک بانک اهداف در این کشور را مورد هدف قرار دهد. در همین خصوص ویدئوهایی نیز با عنوان "یک اراده تا شلیک" منتشر شده که به شدت مورد توجه قرار گرفته است...
#خبر
#سپاه_مقتدر
#ارتش_مقتدر
#پهپاد_های_نقطه_زن
#ارتش_و_سپاه_سربازان_امام_زمان
@mahale114