eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
410 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
93 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل نهم : صفحه دوم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... خود آیت اگر خنده‌اش بگیرد دیگر نمی‌شود او را جمع کرد. می‌افتد و از خنده غش و ضعف می‌کند. آیت می‌افتاد و من دسته را حرکت می‌دادم. چند دور، اردوگاه را می‌گشتیم و هنوز آیت همان‌جا افتاده بود و می‌خندید. همین سوژه سبب می‌شد من چند دور بیشتر بچه‌ها را بدوانم و حتی خودشان متوجه نشوند. بعضی به من می‌گفتند این نیروهای چپ‌اندرقیچی تو به هیچ دردی نمی‌خورند و همه‌چیز را به شوخی و مسخره می‌گیرند. اما من می‌گفتم: «جوجه رو آخر پاییز می‌شمرن و چیزی که عیار این نیروها رو مشخص می‌کنه این چیزها نیست، بلکه توی صحنۀ نبرد نیروها باید استوار بمونن.» یکی از برنامه‌های ثابت ما فوتبال بود. حتی وقتی به هتل پرشین آبادان رفتیم این برنامه هر روز ادامه داشت. خودم هم اهل فوتبال بودم و پابه‌پای بچه‌ها بازی می‌کردم. بااینکه تمریناتِ سخت و خطرناکی در پشت جبهه انجام می‌دادیم، اما بیشترین جراحت‌ها مربوط به همین فوتبال بود. تلفات آن هم کتانی‌هایی بود که بعد از چند بار بازی، پاره می‌شدند. بچه‌ها دل‌نسوخته خطا می‌کردند و با حرکات کاراته‌ای می‌خواستند روی آسفالت فوتبال بازی کنند. علی و دوستانش وقتی می‌دیدند کتانی‌هایشان پاره شده، هر کتانی‌ای که دم چادرها می‌دیدند می‌پوشیدند و یک کتانی پاره روی دست صاحبش می‌گذاشتند. از دست این بچه‌ها، کتانی در حکم یک کالای حفاظت‌شده نگهداری می‌شد و نمی‌گذاشتند دست کسی به آن برسد. یکی از بچه‌های دسته، مجتبی زیوری، جوانی از اهالی اسدآباد بود. او معلم بود و توانسته بود به‌خوبی در دل همۀ ما جا باز کند. موهای لَختی داشت و با صدای خوبش روضه‌خوانی می‌کرد. واقعاً شیفتۀ او بودم. بااینکه از لحاظ سن و علم و معنویت از من بالاتر بود، اما وقتی برای بچه‌ها صحبت می‌کردم با تواضع و ادب کامل در برابر حرف‌هایم می‌نشست. خودش را تحت امر من می‌دانست و در اوج ولایت‌پذیری بود. همین اخلاق او بیشتر مرا شرمنده می‌کرد. وقتی با او تنها می‌شدم می‌گفتم: «من این حرف‌ها رو برای بچه‌های دیگه می‌زنم. تو اصلاً لازم نیست بیای یا اگر می‌آی لااقل به من نگاه نکن. من از نگاه تو خجالت‌زده می‌شم.» می‌دانستم با یک شهید زنده روبه‌رو هستم. حتی از او در دفترچۀ شفاعت، دستخط داشتم؛ ولی او همان‌طور که در معنویت در اوج بود در تواضع نیز چیزی کم نمی‌گذاشت و دوشادوش دیگر بچه‌ها در تنبیه و تشویق قرار می‌گرفت. روضه‌های زیبای مجتبی بهانه‌ای شد تا رسم نیکویی که از شهید حاج‌محسن امیدی یاد گرفته بودم اینجا اجرا کنم. هر شب حدیثی از اهل‌بیت(علیهم‌السلام) برای بچه‌ها می‌خواندم و بعد با صدای گرم مجتبی ذکر توسلی می‌گرفتیم. همۀ بچه‌ها اهل روضه بودند و مانند یک پیرغلام باسابقه که ده‌ها سال است مجلس و حسینیه دارد، روی این مجالس شبانه حساس بودند. یکی چادر را آماده می‌کرد، یکی چای می‌گذاشت و دیگری پذیرایی می‌کرد. البته بعد از مراسم به دقیقه‌ای نمی‌کشید که دوباره شوخی و جشن‌پتو شروع می‌شد و به‌زور باید آن‌ها را می‌خواباندیم. اهالی برزول مجلس مجزایی داشتند و از هر گردانی، جدای از دسته و رسته، برای زیارت عاشورا دور هم جمع می‌شدند. محفلمان رنگ‌وبوی خود برزول را داشت و با مراسمات مسجد و مهدیه مو نمی‌زد. بعد از مراسم، می‌نشستیم به چای نوشیدن و صحبت. از گذشته‌های برزول حرف به میان می‌آمد تا اخبار جبهه و جنگ و یاد و خاطرۀ شهدا. یک روز یکی از بچه‌ها ماجرایی نقل کرد که برایمان درخور توجه بود. او گفت: «چندین روز روزه گرفتم و از خدا خواستم یکی از اولیای خود را به من نشان دهد. یک شب در عالم رؤیا خودم را در گلزار شهدای برزول دیدم و مرا بر سر مزار شهید سلطان‌مراد ترکی بردند. ناگهان قبر باز شد و شهید، حی و حاضر روبه‌رویم قرار گرفت. به من گفتند ایشان یکی از اولیای خداست.» سلطان‌مراد بنایی بیش نبود و بااینکه او را به اخلاق خوبش می‌شناختیم، اما بین خود ما گمنام بود و این تعبیر، مقام بلند این شهید بزرگوار را برایمان نمایان کرد. در همان روزها، تمامی فرماندهان را خواستند و با نشان دادن کالک عملیاتی کربلای4، کلیات و جزئیات عملیات را برای ما تشریح کردند. همه‌چیز دقیق و حساب‌شده بود. حتی مأموریت دسته‌ها به‌تفکیک مشخص بود. تنها چیزی که به چشمم آمد فرق این عملیات با عملیات‌های گذشته در نحوۀ اطلاع‌رسانی بود. در عملیات‌های گذشته فرماندهان میان‌رده هم تا دو روز قبل از عملیات از چیزی خبر نداشتند و حالا ما پایین‌رده‌ها، یک ماه قبل از عملیات، در جریان امور قرار گرفته بودیم. به‌هرحال، با درایتی که از فرماندهان سراغ داشتیم جایی برای نگرانی ندیدیم و سعی کردیم به‌نوبۀ خود حافظ اسرار نظامی ‌باشیم. @mahale114
shokr 41.mp3
6.81M
41 هـر وقت خودتو درست شناختی؛ دیگه آشتی کردن با آسمون برات سخت نیست! آشتی می کنی...      رفیق میشی... و بخاطر معرفی رفیقهات از هیچ تلاشی دریغ نمی کنی. 🎤 @mahale114
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: ✍️ ما عَفا عَنِ الذَّنبِ مَن قَرَّعَ بِهِ 💠 كسى كه به واسطه گناه كسى را سرزنش كند، گذشت نكرده است. 📚 غرر الحكم : ۹۵۶۷ @mahale114
✍ خودت را به خواب نزن 🔹مردی وارد کاروانسرایی شد تا کمی استراحت کند. کفش‌هایش را زیر سرش گذاشت و خوابید. 🔸طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند. 🔹یکی از آن دو نفر گفت: طلاها را پشت آن جعبه بگذاریم. 🔸آن یکی گفت: نه، آن مرد بیدار است، وقتی ما برویم طلاها را برمی‌دارد. 🔹دیگری گفت: امتحانش کنیم. کفش‌هایش را از زیر سرش برمی‌داریم، اگر بیدار باشد، معلوم می‌شود. 🔸مرد که حرف‌های آن‌ها را شنیده بود، خودش را به‌ خواب زد. 🔹آن‌ها کفش‌هایش را برداشتند و مرد هیچ واکنشی نشان نداد. 🔸گفتند: پس خواب است! طلاها را زیر جعبه بگذاریم. 🔹بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلایشان را بردارد. اما اثری از طلا نبود و متوجه شد که همه این حرف‌ها برای این بوده که در حال بیداری، کفش‌هایش را بدزدند. 🔸یادمان باشد در زندگی هیچ‌وقت خودمان را به خواب نزنیم که متضرر خواهیم شد. @mahale114
شبنامه 1046.mp3
10.38M
ایران به شبیه سازی حمله به این کشور در رزمایش آمریکا و اسرائیل، پاسخ داد... شبنامه / اخیرا رژیم صهیونیستی و آمریکا یک رزمایش برگزار کرده‌اند / در این رزمایش حمله به ایران شبیه سازی شده است / ایران همزمان یک بانک اهداف از مراکز مهم و حساس در رژیم صهیونیستی را منتشر کرده است / رسانه‌های رژیم صهیونیستی می‌گویند آنچه منتشر شده پاسخ ایران به این رزمایش است / آنگونه که برخی رسانه‌ها می‌گویند ظاهرا ایران رینگ پدافندی خود را تا سوریه هم گسترش داده است.../ @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ 📹 حکم نماز خواندن با بدن یا لباس نجس ✅ استثنائی از حکم فوق ✅ شرایط صحت نماز با بدن یا لباس نجس ⁉️ قابل توجه نمازگزاران عزیز و ائمه ی جماعات محترم‼️ 📝 توضیحی درباره ی جواز نجاست بدن و لباس در نماز: 1️⃣ نجاست خون باشد. 2️⃣ کمتر از درهم باشد. 3️⃣ خالص باشد. 4️⃣ خون ممنوعه نباشد. -_-_-_-_-_-_-_-_- @mahale114
اطلاعیه شورای امنیت کشور درباره اغتشاشات اخیر ▪️۲۰۰ نفر در اغتشاشات جان خود را از دست داده‌اند 🔹در نتیجه آشوبگری‌ها تاکنون ۲۰۰ نفر جان خود را از دست داده‌اند که می‌توان آنها را به اقسام: شهدای امنیت، شهدای مردمی در اقدامات تروریستی، افراد بی‌گناه قربانی پروژه کشته سازی گروهک‌ها، مردم بیگناهی که در شرایط به‌هم‌ریختگی امنیتی جان باخته‌اند، اغتشاشگران و نیز عناصر ضدانقلاب مسلح عضو گروهک‌های تجزیه طلب، تفکیک نمود. 🔹همچنین در این حوادث، هزاران میلیارد تومان خسارت به مراکز دولتی، عمومی و خصوصی وارد شده است. @mahale114
و اگر سنگر حجاب توسط دشمن فتح شود خیلی زود سنگرهای دیگر هم فتح خواهد شد و دیری نخواهد پایید که از دین و عفاف و حیا و غیرت و خانواده چیزی نخواهد ماند! به جمع متحصنین مطالبه عفاف و بپیوندید و خواب راحت را بر صورتی‌ها و مسئولین غفلت زده حرام کنید! پ ن: از هفته قبل در بسیاری از شهرها خانواده های دغدغه مند نسبت به بی عفتی وکشف حجاب در شهرهای مختلف تحصن کردند و خواستار برخورد با هنجارشکنان شدند... خدارا هزاران بارشکر... بازم اگر مردم از دین و اسلام و حجاب دفاع کنند ظاهراً ازمسئولین نباید انتظاری داشت. ✍️سیدنا @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حمایت قاطعانه‌ی عضو سابق جامعه مدرسین، آیت‌الله سیفی مازندرانی از تحصن مدافعان حریم خانواده و عفاف و حجاب 🎙 : 🔹 این تحصنی که شما خبر دادید که برای دفاع از و عفاف تشکیل دادند، بنظر بنده واجب شرعی است، اقّل کار است. پ ن: من واقعا نمیدانم ونمی فهمم بعضی از آقایان که وظیفه ذاتیشان نشر اسلام و تبلیغ دین است ودراین راه به مقاماتی هم رسیدند،کی قراراست از حنجره طلایی خود برای دفاع از دین محمد(ص) استفاده کنند؟ ای علمای دین به داد اسلام برسید... ✍️سیدنا @mahale114
⛔️ سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به همراه فرماندهان نیروهای هوایی، دریایی سپاه و ارتش، پدافندی، انتظامی و مرزبانی شبانه با استقبال استاندار بوشهر وارد فرودگاه بوشهر شد. رئیس ستادکل نیروهای مسلح در بدو ورود به بوشهر گفت : هدف از این سفر، بازدید از مراکز نیروهای مسلح و بررسی مسائل نیروهای مسلح است - وی اضافه کرد: استان بوشهر استان بسیار مهم و از مناطق راهبردی کشور است و واحدهای گوناگونی از نیروهای مسلح در این استان حضور دارند. - سرلشکر باقری بیان کرد: در این سفر در خدمت نیروهای ارتش، سپاه، دریایی، زمینی، انتظامی پدافند، خواهیم بود و از نزدیک مسائل را بررسی خواهم کرد و تصمیمات لازم را خواهم گرفت. @mahale114
🚨آیا آمریکا و اسرائیل برنامه حمله به ایران دارند ؟ 🔸️اخیرا یک رزمایش گسترده با برنامه شبیه سازی حمله هوایی به تاسیسات هسته ای ایران توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی انجام شده است . 🔸️از طرفی دیروز نیز ارتش آمریکا از جدیدترین هواپیمای بمب افکن راهبردی خود با نام B-21 که آن را ۳۰ سال مخفی نگه داشته بود ، رونمایی کرد . 🔸️برخی با توجه به این اقدامات و شکست خوردن احیای برجام معتقدند آمریکا در حال بررسی گزینه نظامی برای حمله به تاسیسات اتمی ایران است. 🔸️اما راقم این سطور نظراتی دیگر دارد که دلایل آن در زیر آورده می شود . 1️⃣ اگر آمریکا برنامه حمله به تاسیسات اتمی ایران را داشت آن را در بوق و کرنا جار نمی زد و بمب افکن راهبردی خود را که ۳۰ سال از ساخت آن می گذرد رونمایی نمی کرد . 🔸️بدون تردید اگر آمریکا قصد حمله به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی را داشته باشد ، رعایت اصل غافلگیری و مخفی کاری برای موفقیت آن بسیار لازم و ضروری می نماید . 2️⃣ دهها هزار نظامی آمریکایی در اطراف مرزهای ایران حضور دارند که با اولین شلیک به سمت ایران هزاران موشک و راکت به سمت آنها روانه خواهد شد ؛ همچنین متحدان نفتی و ثروتمند آمریکا در جنوب خلیج فارس (به جز سعودی) با چنین حمله ای کاملا مخالفند؛ زیرا آنان خاک خود را در اختیار ایالات متحده قرار داده اند و از نظر ایران متخاصم تلقی گردیده و در نتیجه تمام سرمایه گذاری های آنان در طرفه العینی نابود خواهد شد . 3️⃣ بخشی از تاسیسات اتمی ایران ( مانند فوردو) زیر کوه قرار داشته و قابلیت نابودی توسط تسلیحات متعارف را ندارد ؛ پس موفقیت حمله هوایی تنها در خصوص تاسیسات نطنز امکان پذیر است و برنامه هسته ای جمهوری اسلامی به طور کامل و اساسی نابود نخواهد گردید. 🔸️همچنین دانش اتمی در ایران بومی شده و برفرض محال که تمام تاسیسات اتمی آن نیز با موفقیت و صرف هزینه های گزاف نابود شوند ، بازهم این کشور ظرف چند سال آن را می تواند بازسازی کند. 4️⃣ ایران بیش از ۷۰ هزار رینگ پدافندی با تسلیحات مختلف دارد و عبور از تمامی آن تسلیحات و رسیدن به عمق این کشور ریسک قابل توجهی را طلب می کند ؛ مطمئنا فرماندهان آمریکایی پس از نشاندن موفقیت آمیز پهپاد RQ170 و انهدام پرنده فوق پیشرفته و رادارگریز گلوبال هاوک ملتفت گشته اند که رادارگریزی تسلیحات آنان آنچنان هم موثر نبوده است ؛ همچنین برخی از رادارهای ایرانی بارها روی آسمان خلیج فارس هواپیماهای نسل پنجم اف ۲۲ را رهگیری نموده اند. 5️⃣ جمهوری اسلامی ایران منحصر به یک جغرافیای خاص نیست و در سوریه ، لبنان ، عراق ، یمن و حتی آمریکای جنوبی حضور دارد و می تواند طیف های مختلفی از واکنش را در برابر حمله علیه خاک خود سازماندهی کرده و اجرا نماید . 6️⃣ ایران حداقل به اندازه ۳ بمب اتمی اورانیوم ذخیره ‌کرده است و اگر حمله به آن صورت گیرد مشخص می گردد که راهبردهای متعارف برای بازدارندگی این کشور کافی نبوده اند و بلاشک به سمت تولید بمب اتمی خواهد رفت؛ چیزی که فعلا جمهوری اسلامی باصدای بلند و علنا آن را تکذیب می کند . 🔸️از سوی دیگر تهران با شلیک موشک ماهواره بر ۳ مرحله ای نشان داد سلاحی که بتواند کلاهک مدنظرش را به خاک آمریکا برساند ، ساخته است. 7️⃣ ایران عضو NPT است و تا وقتی در عضویت این معاهده قرار دارد به سمت سلاح اتمی نمی رود ؛ بنابراین حفظ شرایط موجود و قانع کردن ایران به حل موضوع از طریق مسالمت آمیز از نظر غرب بهترین راه حل است. 8️⃣ مبنای تصمیم گیری های آمریکا رعایت اصل چیرگی فایده بر هزینه است ؛ آمریکا می داند حمله نکردن به ایران ولو به قیمت این که ایران نهایتا به بمب اتمی برسد، بهتر از آنست که منابع مادی و انسانی گزافی را هزینه درگیری با تهران کند و رقیبی چون چین را خوشحال نماید . 9️⃣ حمله مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران خطر بقا را برای اسرائیل درپی دارد زیرا به اذعان خود مسئولان این رژیم ، حزب الله بیش از ۱۵۰ هزار راکت و موشک وهزاران پهپاد ذخیره کرده که در بدو حمله به جمهوری اسلامی به سوی تاسیسات حیاتی و شهرهای رژیم صهیونیستی شلیک خواهند شد و پرواضح است که تل آویو تاب تحمل آن را ندارد . 📌 در نتیجه باید گفت مسئله نفت ، لزوم صرف هزینه های گزاف مادی و انسانی ، ناکارآمد بودن حمله به تاسیسات اتمی ایران و شدت و حجم‌ پاسخ جمهوری اسلامی و متحدانش باعث خواهد شد که ایالات متحده حتی فکر حمله به برنامه هسته ای تهران را به ذهنش متبادر نکند و اقدامات اخیر و رونمایی از بمب افکن B21 تنها کارکرد تبلیغاتی و جنگ روانی جهت تغییر رفتار ایران دارد . ✍ تقوی نیا @mahale114
♻️ راز عجیب زیلوی آبی رنگ حسینیه و بیت رهبر انقلاب 🔰 علی قنبرلو فرزند شهید قنبرلو در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: به همراه عزیزی رفته بودیم موزه عبرت کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک. همین طور که طبقات را به دنبال راهنما می‌گشتیم یک لحظه مسیر را گم کردیم. کف سلّولی که رهبر انقلاب در آخرین بازداشت از سری دستگیری‌ها و زندانی شدن‌هایشان به مدت هشت ماه در آنجا به صورت انفرادی زندانی بودند به وسیله رنگ و رو رفته‌ی آبی رنگی پوشیده شده که در حسینیه امام خمینی (ره) و در تصاویر سخنرانی‌های رهبری همیشه دیده می‌شود و دقیقاً همان طرح و همان رنگ. چند دقیقه‌ای را جلوی درب آهنی بازداشتگاه ایستاده و چشم به کف سلّول دوخته و افسوس می‌خوردم که چرا تا به حال متوجه این قضیه نشده بودم. خیلی‌ها فکر می‌کنند این نشان‌دهنده ساده‌زیستی حضرت آقاست که روی فرش سخنرانی نمی‌کنند و نماز نمی‌خوانند. ولی من فکر می‌کنم حضرت آقا با این کار نمی‌خواهند گذشته را فراموش کنند و این ، سدّ محکمی در برابر وسوسه‌های شیطان در خصوص قدرت و بزرگی جایگاه برای ایشان هست. خون‌هایی که به ناحق و با شکنجه ساواک روی این قالی‌های آبی رنگ ریخته شده تا انقلاب، انقلاب شود و به امثال ما برسد. 🔻وقتی این موضوع را با مسئول موزه مطرح کردم گفت: اولین نفری هستی که متوجّه شدی و تا به امروز کسی متوجّه این شباهت نشده بود و اگر هم بوده مطرح نکرده. @mahale114
📢محل تجمع تحصن کنندگان در شهرهای مختلف کشور👇 🔴وعده ما هرروز ساعت صبح ۱۰ تا اذان مغرب 🔹 قم در حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) 🔸تهران صحن (عتیق) حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه سلام) 🔹مشهد در (صحن پیامبر اعظم صلوات الله) حرم مطهر امام رضا(علیه سلام) 🔹شیراز در شاهچراغ حرم حضرت احمدابن موسی الکاظم(علیه سلام) 🔸کرج در امام زاده محمد علیه سلام و سکینه خاتون سلام الله @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر علی تقوی ✳️ شیعیان ما ڪسـانی هستنـد ڪه وقتی منڪری ببینند، حــرام خدا رو ببینند، مانند پلنگ زخـم خورده عصبانی میشن❗️ امـّـا ... 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای @mahale114
فصل نهم : صفحه سوم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... پس از فعالیت‌های تمرینی در اردوگاه شهید مدنی، این بار به‌سمت آبادان نقل‌مکان کردیم و در هتل پرشین اردو زدیم. روزبه‌روز به عملیات نزدیک‌تر می‌شدیم و تکاپو در گردان بیشتر می‌شد. یک روز برای توجیه منطقۀ عملیاتی، ما را به خرمشهر بردند. با بالا رفتن از منبع آبی بلند، منطقه زیر پایمان قرار گرفت. ابتدا شهرک ولیعصر خرمشهر و گنبد برافراشته‌ای در آن چشممان را گرفت. بین خاک ما و عراق، اروندرود قرار داشت. در وسط اروند، جزیرۀ ام‌الرصاص مثل یک ابروی کشیده، رود را به دو نیم کرده بود و بعد از اروند، مواضع حزب بعث به‌طور واضح خودنمایی می‌کرد. از آن بالا به‌خوبی همه‌چیز قابل تشخیص بود و کار فرماندهان را برای توجیه ما آسان می‌کرد. گردان ما باید با قایق از کارون به دل اروند می‌زد. سه‌راهی را به‌سمت راست می‌پیچید. از کنار جزیرۀ ام‌الرصاص، اروند را رو به بالا می‌آمد. خود را به انتهای جزیره می‌رساند. از آنجا وارد خاک عراق می‌شد و سپس هر دسته به‌سمت هدف از پیش تعیین‌شده می‌رفت. دستۀ ما وظیفه داشت از کنار امامزاده‌ای در آن‌سوی اروند به‌سمت مقر هلیکوپتری برود و با رزمندگان تیپ قمر بنی‌هاشم چهارمحال‌وبختیاری الحاق را انجام دهد. از ‌ام‌الرصاص خط بعثی‌ها شروع می‌شد، اما چون وظیفۀ خط‌شکنی را گردان‌های غواص به‌عهده داشتند، ما نگرانی در این‌باره نداشتیم. آن‌ها از قبل راه را پاک‌سازی می‌کردند و ما خود را در مقر هلیکوپتری عراق تصور می‌کردیم. شب عملیات فرارسید و فرمانده زحمتکش تیپ، حاج‌مهدی کیانی برایمان سخنرانی کرد. نمی‌دانم حس خود را چطور از شنیدن کلمات ایشان برایتان بازگو کنم، ولی صادقانه بگویم، کمی توی ذوقم خورد. زحمات بسیاری برای این عملیات کشیده شده بود، از شناسایی‌ها تا تأمین ادوات و مهمات. رزمندگان هم با استقبال کم‌نظیر خود، مهر پایانی بر این زحمات زده‌ بودند و نوید پیروزی داده می‌شد، اما من آن تکیه‌ای که همیشه به خدا می‌شد را در کلمات احساس نکردم. آن‌قدر این مسئله برایم پررنگ شد که همان‌جا با حاج‌حسین کیانی و حاج‌میرزا سلگی آن را در میان گذاشتم. گفتم: «حاجی، من این حرف‌ها رو نمی‌فهمم. این تأکیدهایی که روی داشته‌های ما می‌شه با کار ما سازگاری نداره.» آن بزرگواران پاسخ می‌دادند: «این‌طور نیست؛ شک نکن کار برای خداست.» واقعاً کار خدایی بود که برخلاف آنچه شایع است، اکثر نیروهای رزمنده، سالم از کربلای4 برگشتند و توانستند خود را به کربلای5 برسانند؛ وگرنه روی کاغذ، همه باید آنجا قتل‌عام می‌شدند و هیچ‌کس نباید از آن مهلکه جان سالم به‌در می‌برد. پس از پایان مراسم، سوار کامیون‌ها شدیم و به‌سمت خرمشهر راه افتادیم. در راه برای بچه‌ها رجز خواندم و با حرف‌هایم آن‌ها را تشجیع کردم. همه از لحاظ روحی، آمادۀ نبردی سرسختانه بودیم. در کامیون، هواپیمای جاسوسی دشمن را در آسمان دیدم که بالای سر ما پرواز می‌کند. احتمال می‌دادم دشمن غافل‌گیر نباشد، اما این مسائل جلودار ما نبود و با روحیۀ بالایی که داشتیم خود را حریف دشمنِ حتی آگاه می‌دانستیم. در کنار پل خراب خرمشهر پیاده شدیم. تعداد زیادی قایق لب شط ایستاده بود و نیروها به‌ترتیب سوار قایق‌ها می‌شدند. به دستۀ ما دو قایق رسید. بچه‌ها را سوار کردم و به تعدادی که جلیقۀ نجات در اختیارم بود، توزیع کردم. به خودم جلیقه‌ای نرسید. دیگر دنبال جلیقه برای خودم نرفتم و بدون تعلل سوار قایق شدم. خط‌شکن‌های غواص لشکر انصارالحسین، لشکر 27 حضرت رسول و لشکر ولیعصر اهواز به خط زده بودند و صدای درگیری بلند بود. ناگهان جنگندۀ دشمن از خط مقدم به‌سمت ما آمد و با شیرجه‌ای، نیروهای در ساحل مانده را هدف قرار داد. عده‌ای مجروح و عده‌ای شهید شدند. ما آمادۀ حرکت بودیم. با این انفجار، برادر بنادری معاون لشکر انصارالحسین(ع) در فرمان پیشروی تسریع کرد و با اعلام رمز عملیات در بلندگوی دستی‌اش، قایق‌ها را حرکت داد. من عمامه‌ای که از شهید علی‌پناه شیراوند به یادگار داشتم را تبرکاً روی سر گذاشته بودم. کوله‌باری سنگین از مهمات و تدارکات روی دوشم بود و اسلحه را هم به‌صورت حمایل روی سینه داشتم. در کارون، خبری از دشمن نبود و قایق‌ها پیشتاز بودند، اما همین‌که از کارون به اروند پیچیدیم و جزیرۀ ام‌الرصاص روبه‌رویمان هویدا شد همه‌چیز شروع شد. بعثی‌ها یک تانک گذاشته بودند همان ابتدای جزیره، که تیربارش یک جور و خود تانک جور دیگر قتل‌عام می‌کرد. خیلی از قایق‌ها همین‌جا منهدم شدند. اگر از این مرحله جان سالم به‌در می‌بردیم و در اروند پیش می‌رفتیم، به تور دیگر جلادان در کمین نشسته می‌خوردیم. بعثی‌ها در ام‌الرصاص، به‌ترتیب گرینوف، دوشکا، ضدهوایی و... گذاشته بودند... @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥به هر کی که گفت زمان شاه با یه حقوق به اندازه یه خاور می‌شد خرید کرد، این کلیپ رو نشون بدید! @mahale114
4_5940739415969105066.MP3
37.85M
🔊 سخنرانی استاد رائفی پور 📝 «نهضت سواد رسانه‌ای و اهمیت فعالیت جریان‌های انقلابی در فضای مجازی» 📅 ۲۶ دی ۱۳۹۷ - کرج @mahale114
امیرالمؤمنین عليه السلام میفرماید: ✍️ أيُّها النّاسُ، اعلَموا أنّهُ ليسَ بعاقِلٍ مَنِ انزَعَجَ مِن قَولِ الزُّورِ فيهِ، و لا بحَكيمٍ مَن رَضِيَ بثَناءِ الجاهِلِ علَيهِ 💠 اى مردم! بدانيد كه هر كس از سخن دروغ و ناحقّ درباره خود رنجيده شود، خردمند نيست و هر كس از مدح و ثناى نادان درباره خود خوشحال شود، حكيم نمى‌باشد. 📚 تحف العقول، صفحه ۲۰۸ @mahale114
شگفت‌انگيزترين رفتار انسان از افلاطون پرسيدند: شگفت‌انگيزترين رفتار انسان چيست؟ پاسخ داد: از كودكى خسته مى‌شود، براى بزرگ‌شدن عجله مى‌كند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود مى‌شود. ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه مى‌گذارد، سپس براى بازپس‌گرفتن سلامتى ازدست‌رفته پول خود را خرج مى‌كند. طورى زندگى مى‌كند كه انگار هرگز نخواهد مرد، و بعد طورى مى‌ميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است. این‌قدر به آينده فكر مى‌كند كه متوجه ازدست‌رفتن امروز خود نيست، در حالى كه زندگى گذشته يا آينده نيست، زندگى همين حالاست. @mahale114
شبنامه 1047.mp3
9.96M
ترور همزمان بزرگان بلوچ و مخالفین مذهبی اسماعیل زهی همزمان با اهتزاز رسمی پرچم تجزیه در نماز زاهدان شبنامه / زاهدان و کردستان را می‌توان دروازه ورود تروریست‌ها به کشور ایران دانست. دو استانی که به شدت کوشیده‌اند مسئله تجزیه و تکفیر را در آنها داغ نگه دارند. قابل تأمل است که دستی در تلاش است تا آشوب در هر دو استان را به هم گره زده و همزمان مخالفین حمید اسماعیل زهی و مهره‌های ضدِ عربستان و حامی وطن را در آن ترور کند... / @mahale114
سخنرانی-حجت-الاسلام-عالی-وفات-حضرت-معصومه-سلام-الله-علیها.mp3.mp3
5.66M
کوتاه سلام الله علیها استاد_عالی ‼️موضوع👇 رسالت حضرت معصومه سلام الله علیها سلام الله علیها تاثیرگذار @mahale114
فصل نهم : صفحه چهارم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) ......... جلویمان پر از قایق‌های نیم‌سوخته و در حال غرق شدن گردان 151 بود. آن‌ها قبل از ما عمل کرده بودند و ما چنین سرنوشتی در پیش داشتیم. بعد از والفجر8 و فتوحات آن، اصلاً گمان نمی‌کردیم جزیره‌ای کوچک مانند ام‌الرصاص برایمان مسئله شود و نگذارد از آن عبور کنیم. حالا نه خطی شکسته بود و نه اثری از خط‌شکن‌ها پیدا بود. در آن گیرودار صدای حاج‌میرزا را شنیدیم. در ساحل خرمشهر، بلندگویی دست گرفته بود و بچه‌ها را به‌سمت راست فرامی‌خواند. علی‌آقا چیت‌سازیان هم با چراغ‌قوه چشمک می‌زد و برای پهلوگیری قایق‌ها راه نشان می‌داد. با صدای حاج‌میرزا قوت قلب گرفتیم و فهمیدیم یله و رها نیستیم. در نزدیکی ساحل، رگبار بی‌رحم بعثی‌ها قایقی که دیگر بچه‌های دستۀ جهاد در آن بودند را سوراخ کرد و بچه‌ها به آب افتادند. سرعت آبِ اروند طبق آنچه بعداً گزارش شد، هفتاد کیلومتر بر ساعت بود و بچه‌ها را به پایین‌دست می‌کشید. بقیه‌اش با خدا بود. اگر سر از ساحل خرمشهر درمی‌آوردند نجات پیدا می‌کردند و اگر به‌سمت جزیرۀ ام‌الرصاص می‌افتادند، کارشان تمام بود. چون قایق بچه‌ها نزدیک ساحل بود، جز سه-چهار نفری که اطراف نیزار دست‌وپا می‌زدند، اغلب توانستند خودشان را به ساحل برسانند. در همین حین، قایق ما به ساحل رسید. یک دلم پیش بچه‌های توی آب بود و یک دلم دغدغۀ بچه‌های قایق خودمان را داشت که هرچه سریع‌تر پیاده شوند. آن‌ها را پشت‌سرهم می‌فرستادم تا سریع از زیر آتش و تیررس دشمن خارج شوند. بچه‌ها با عجله به عرشۀ قایق می‌رفتند و با ضربۀ پایی به لبۀ قایق، خود را به ساحل پرت می‌کردند. با هر ضربه، قایق قدری عقب می‌رفت و کمی از ساحل دورتر می‌شدیم. وقتی همه پیاده شدند دیدم روی آب شناور شده‌ایم و همین‌طور در حال فاصله گرفتن از ساحل هستیم. دیگر امکان پیاده شدن من نبود. به سکان‌دار قایق گفتم: «روشن کن، کمی برو جلوتر.» سکان‌دار در آن شرایط هولناک، هول کرده بود. هر کاری می‌کرد قایق روشن نمی‌شد. به خودمان که آمدیم دیدیم وسط کارون و در برابر دید مستقیم بعثی‌ها هستیم. دیگر هرچه داشتند به‌سمت ما گرفتند. چند تیر دوشکا به قایق اصابت کرد. سکان‌دار وقتی دید قایق روشن نمی‌شود گفت: «الانه که قایق رو با آرپی‌جی منهدم کنن. بپر توی آب.» با تمام تجهیزات پریدم توی آب. ابتدا کمی دستم را به قایق گرفتم، اما قایق به‌طرز وحشتناکی هدف تیرها بود. به‌ناچار قایق را رها کردم و شروع کردم شنا کردن. نداشتن جلیقۀ نجات کار را سخت کرده بود. هرچه داشتم و نداشتم از تجهیزات و کنسرو و نارنجک درون کوله ریخته بودم و بالغ بر چهل کیلو وزن آن شده بود. علاوه‌بر آن، اسلحه نیز سنگینی می‌کرد و جداگانه مرا پایین می‌کشید. تلاش کردم کوله و سلاح را دربیاورم و در آب رها کنم، اما کوله به سلاح گیر کرده بود و بند سلاح از گردنم خارج نمی‌شد. هرچه زور زدم خودم را از شر آن وزنه‌ها خلاص کنم نشد و بیشتر رفتم زیر آب. در آن شرایط، عمامۀ شهید شیراوند به گردنم افتاده بود و هرچه می‌کردم درنمی‌آمد. با یک دست شنا می‌کردم و با دست دیگر عمامه را می‌کشیدم؛ اما نه‌تنها جدا نمی‌شد، بلکه بیشتر حلقه می‌خورد و خفه‌ام می‌کرد. وقتی دیدم هیچ کاری از دستم برنمی‌آید شروع کردم به‌سختی دست‌وپا زدن. از بین آن سه-چهار نفری که کنار نیزار افتاده بودند مجتبی زیوری را شناختم. صدا زد: «آقای شیراوند، چه کنیم؟» گفتم: «دیگه نگو شیراوند؛ فقط بگو خدا. وضع شیراوند بدتر از شماست. شما جلیقه دارید من همون رو هم ندارم.» در همین حال که دست‌وپا زدن، مرا از پا انداخته بود و در برابر سرعت بالای آب کم آورده بودم، شاهد یکی از زیباترین مناظر عمرم بودم. تلاقی آب و آتش صحنۀ فوق‌العاده زیبایی ساخته بود. قایق‌های نیم‌سوخته شعله کشیده بودند و از آن‌سو، نیزار آرام‌آرام در حال سوختن بود. این آتش تلألؤ زیبایی از نور بر تلاطم آب انداخته بود و بوی دود و باروت همه‌جا را پر کرده بود. این صحنه، ناخودآگاه مرا یاد روضه‌های حضرت ‌زهرا(س) و آتش و در انداخت. یادی که دیگر جدایی از آن امکان‌پذیر نبود. شنا می‌کردم و فکر می‌کردم. آب می‌خوردم و خون دل می‌خوردم. زیر آب بودم و انگار در آتش بودم. کاش نقاش بودم و همۀ آنچه به چشم سر و چشم خیال در کارون دیدم می‌توانستم به تصویر بکشم. غرق این افکار، غرق آب بودم و آب از سرم گذشته بود. بدتر از صدای خراش تیرها بر سینۀ آب، موج‌گرفتگی آزارم می‌داد. مرا کم موج نگرفته بود، اما موج‌گرفتگی درون آب با همۀ آن‌ها فرق داشت. وقتی خمپاره‌ای به آب می‌افتاد، موج آن مثل برق سه‌فاز درون آب پخش می‌شد و تا عمق جانم نفوذ می‌کرد. گویی با سوزن روی استخوان می‌کشند و استخوانم تیر می‌کشید. @mahale114