eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
416 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
5.7هزار ویدیو
98 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5805228245683015330.mp3
14.93M
🔊 صوتی | شور              📝 قربون اشکات 👤 کربلایی‌ حسین_طاهری                      ◼️◼️◼️◼️◼️◼️          @mahale114
42.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مباحث مهدوی 👈💢 شرح و تفسیر دعای ندبه و امام شناسی 👈 رائفی پور جلسه دوم2⃣ قسمت دوم2⃣ ( ادامه دارد...) ✅به یاری خدا و یاری امام زمان (عج) ادامه مباحث را روزانه تقدیم حضورتان خواهیم کرد. 👈 حداکثری لطفا به ترتیب شماره بندی، با یک صلوات به نیت ظهور منتشر بفرمایید 🌺 ‏ @mahale114
دکتر ثروتیmp3.mp3
40.98M
📌مصاحبه اختصاصی واحد سیاسی مصاف (نجوا) 👈با موضوع: بررسی اسناد لانه جاسوسی 🔹مباحث اسناد لانه جاسوسی ضمن گستردگی در زمینه‌ها و موضوعات مختلف است. مجموعه اسناد لانه جاسوسی شامل ده‌ها کتاب است که ٧-٨ جلد اول آن در خصوص افشاگری است. موضوعاتی از قبیل: دولت موقت، رفراندوم، خبرگان، اختلاس در دربار، تبادلات، افشاگری‌ها، اوضاع امنیتی، دادگاه‌ها، وضعیت سپاه و کمیته‌ها، روحانیت و ... . 👈 با حضور: آقای دکتر ثروتی (کارشناس مسائل سیاسی) @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل دهم : صفحه چهارم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل دهم : صفحه پنجم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... بچه‌ها سریع به پایین‌دست دویدند و توانستند عده‌ای را از آب بگیرند. شیخ آیت نجات پیداکرد و وقتی به ما رسید غرق در گل بود و نای راه رفتن نداشت. از بین افراد غرق‌شده، علی ملکی و حمیدرضا قبادی مفقود شدند و هرچه گشتند، نتوانستند آن‌ها را پیدا کنند. آن‌ها در همان صحنه به‌شهادت رسیدند و پس از چهار ماه، پیکرشان بازگشت. با طغیان رودخانه، نیمی ‌از گردان پشت آب گیر کردند و ما مجبور به حرکت شدیم. شیخ دانیال زرینی که بزرگ‌تر از همۀ ما بود، جلودار شد و در بین گل‌ولای شروع به حرکت کرد. ایشان قد رشیدی داشت و با پاهای بلندش، تندتند گام‌های بلند برمی‌داشت. به شیخ گفتم: «کمی مراعات ما رو هم بکن. ما دو قدم باید بیایم تا یک قدم شما بشه.» می‌گفت: «نه، باید راه بیاید.» ازآنجاکه آن عملیات بیشتر در غار گذشت، بین ما رزمندگان به عملیات «غار» معروف شد. پس از ناکامی ‌ما در اجرای عملیات و بازگشت به عقبه، گروهی برای اجرای یک عملیات جدید سازمان‌دهی شدند و قرار شد جلو بروند. حاج‌مهدی ظفری در لحظه حرکت، نام من، شیخ حمزه سوری و شیخ خلیل احمدوند را خط زد و گفت: «شماها بمونید؛ شما رو نیاز دارم.» گفتم: «حاجی، ما طلبه‌ها باید خط‌شکن باشیم، باید جلودار باشیم. جای ما اینجا نیست.» اما حاجی به‌هیچ‌وجه زیر بار نرفت و ذره‌ای از مواضعش کوتاه نیامد. انگار قلبم به ماشین حمل نیروها بند بود و با رفتنش داشت از جا کنده می‌شد. شیخ خلیل یواشکی سوار شد که برود. گفتم: «بیا الان قتیل‌الحمار می‌شی. باید اجازۀ فرمانده رو بگیریم و بریم.» همین‌طور که به حاج‌مهدی خواهش و تمنا می‌کردم، ناخودآگاه مثل بچه‌ها، پایم به زمین کوبیده می‌شد و التماس از زبان بدنم می‌ریخت. رزمنده‌ای آن‌طرف‌تر ایستاده بود و با دیدن رفتار من گفت: «خب اگر می‌ترسید نیاید جبهه. مجبور که نیستید.» با نگاهم به او گفتم: «ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی!» او دوباره حرفش را تکرار کرد و گفت: «چرا وقتی می‌ترسید می‌آید جبهه؟» روح‌الله سوری سرش داد زد و گفت: «اول بیا ببین اینا برای چی التماس می‌کنن، بعد حرف بزن.» آن روز هرچه کردیم، حاج‌مهدی ما را به عملیات نفرستاد و اتفاقاً عملیات لغو شد و بچه‌ها برگشتند. این بار مأموریت یافتیم برای حفظ و حراست از حملات دشمن در خطوط پدافندی مستقر شویم. منطقۀ مرتفعی در زیر ارتفاعات گمو به من سپرده شد تا به‌همراه هفتاد-هشتاد نیرو از آن پاسبانی کنیم. منطقه از لحاظ موانع طبیعی، تقریباً مثل تپه‌پنجه‌ای بود و از لحاظ مکانی، فاصلۀ چندانی با آن نداشت. یک کیانی در آنجا با ما بود که علی‌رغم جثۀ ضعیفش، بسیار پرتلاش و کاری بود. ما به‌زبان محلی به او پوشله می‌گفتیم. بااینکه شب‌کوری داشت و چشمش در شب نمی‌دید، اصرار داشت شب‌ها نگهبانی بدهد و برای این ارادۀ قاطع، راهکار داشت. او چوب بلندی دست می‌گرفت و با گوش تیزش اگر کوچک‌ترین صدایی می‌شنید، چوب را به‌سمت آن می‌چرخاند. اگر چوب به کسی می‌خورد ایست می‌داد و اگر جوابی از نیروهای خودمان نمی‌شنید با تیراندازی ما را خبر می‌کرد. من با حاکم شیراوند و خدامراد کیانی هم‌سنگر بودم. روزی سر سفره نشسته بودیم و داشتیم ناهار ساده‌ای می‌خوردیم. در همین هنگام، بچه‌ها با تلفن قورباغه‌ای مرا خبردار کردند و گفتند: «بدو، عراقی‌ها اومدن.» من بادگیر خود را در سوراخی چپانده بودم. با این خبر، سریع بادگیر را بیرون کشیدم، اما همراه بادگیر چند تکه گوشت قرمز بیرون آمد و توی سفره افتاد. حاکم و خدامراد انگار جن دیده باشند سفره را پس زدند و شروع کردند دست‌وپا زدن. جلو که آمدم دیدم چند بچه‌موش تازه متولد شده روی تکه‌های نان افتاده است. من با دیدن پوست نازک و بی‌موی موش‌ها حالم به‌هم خورد و ناهار نصفه‌ونیمه را بالا آوردم. حاکم و خدامراد هم هنوز خودشان را عقب می‌کشیدند و با وضع خنده‌داری فرار می‌کردند. هرگاه به نمازجمعۀ نهاوند می‌روم حاکم را می‌بینم که با پسرش به نمازجمعه آمده. آنجا دوباره یادی از این خاطره می‌کنیم و به پسرش می‌گویم که «بابات از موش می‌ترسید». چند لحظه‌ای مشغول بالا آوردن شدم و همین‌که حالم خوب شد، به بچه‌ها گفتم: «خودتون یه فکری بکنید، من رفتم.» دیگر از خیر بادگیر گذشتم و دویدم. وقتی به سنگر کمین رسیدم دیدم از بعثی‌ها خبری نیست و بچه‌های اطلاعات‌عملیات با بعثی‌ها اشتباه گرفته شده‌اند. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه دقیقه با استاد رحیم پور ازغدی در مورد اغتشاشات اخیر هم خطاب به مسئولین و هم خطاب به اغتشاشگران. @mahale114
Ostad_Raefipour_Joker 2022_1401.09.15_Tehran_24kb.mp3
35.15M
🔊 استاد 📑 «جوکر 2022» 🗓 ۱۵ آذر ماه ۱۴۰۱ - تهران، دانشگاه شهید رجایی شاید اولش فکر کنید چون زمان سخنرانی ۳ ساعت است ممکنه خسته کننده باشه! اماخواهش میکنم وقت بذارید این فایل صوتی را با دقت گوش کنید قول میدم پشیمان نخواهید شد!. اگه دنبال جواب سوال جوونا تو این اوضاع و احوال هستید حتما این سخنرانی رو گوش بدید . @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌ وقتی شهروند انگلیسی در پخش زنده تلویزیونی برای یخ نزدن التماس و گریه می‌کرد! 🔹‌ شهروند انگلیسی: "در خانه خودم در حال یخ زدن هستم؛ من تنها قربانی این شرایط نیستم." 🔹‌ مجری برنامه: تو تنها نیستی فیلیپ!! 🔻این آینده روشن تمام اروپاست... @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕حتما ببین: تله ای که در کشور عزیزمان با همکاری و نقشهٔ خیلی سفارشی نفوذی ها در دولت با کیفیت بسیار عالی اجرا شد، که کوچکترین این کار پیری جمعیت و در نهایت نابودی کشور و انقراض نسل بود. 🔻برای کنترل جمعیت کشور فقط در مشهد سه میلیون و هشتصد هزار زن ایرانی (فقط درمشهد) را عقیم کردیم این کلیپ رو از دست ندهید... 🔹تبیین و تشریح مختصری از اتفاقات و خسارت سنگین کنترل جمعیت ایران در دهه هفتاد حتما ببینید 🔸لعنت خدا و رسول خدا بر نفوذیان ظالم و قطع کننده نسل شیعه... @mahale114
🔹ای انسان چه کردی آمدی جهنم؟ 🔸️مَا سَلَكَكمُْ فىِ سَقَرَ(42) قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ(43) وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ(44) وَ كُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِینَ(45) وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ(46) حَتىَّ أَتَئنَا الْیَقِینُ(47- مدثر) فرشتگان[به آنان رو كرده] مى گویند: چه چیز شما را به دوزخ وارد كرد؟ مى گویند: ما از نمازگزاران نبودیم و به تهیدستان و نیازمندان طعام نمى دادیم و با فرورفتگان [در گفتار و كردار باطل] فرومى رفتیم( همنشین بودیم) و همواره روز جزا را انكار میكردیم تا آنكه مرگ ما فرا رسید. 🔸️بر اساس این آیات، وقتی از دوزخیان سوال می شود چه کردید که اهل جهنم شدید؟ آنها چهار عامل را از مهمترین عوامل این بدعاقبتی خود معرفی می کنند و می گویند: 🔸️نخست اینكه ما از نمازگزاران نبودیم (قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ) که اگر نماز میخواندیم نماز ما را به یاد خدا میانداخت و نهى از فحشاء و منكر میكرد و ما را به صراط مستقیم الهى دعوت مى نمود.(1) 🔸️دیگر اینكه ما اطعام مسكین نمیكردیم (وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ) مراد از «اطعام مسكین»، انفاق بر تهى دستان جامعه است به مقدارى كه بتوانند كمر راست كنند و حوائجشان برطرف شود.(2) گرچه اطعام مسكین به معنى غذا دادن به بینوایان است؛ ولى ظاهرا منظور از آن، هر گونه كمك به نیازمندیهاى ضرورى نیازمندان مى باشد؛ اعم از خوراك و پوشاك و مسكن و غیر اینها.(3) 🔸️دیگر اینكه ما پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا مى شدیم (وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ)؛ هر صدایى که بر ضد حق بلند مى شد و هر مجلسى که براى ترویج باطل تشكیل مى گردید و ما با خبر مى شدیم، با آنها همراهى مى كردیم و همرنگ جماعت مى شدیم؛ سخنان آنها را تصدیق میكردیم و بر تكذیب و انكار آنها صحه مى گذاردیم و از مسخره بازی آنها نسبت به حق لذت مى بردیم.(4) 🔸️منظور از «خوض» سرگرمى عملى و زبانى در باطل، و فرو رفتن در آن است، به طورى كه به كلى از توجه به غیر باطل غفلت شود.(5) «خوض در باطل» معنى وسیع و گستردهاى دارد كه هم شامل ورود در مجالس كسانى مى شود كه آیات خدا را به باد استهزا مى گیرند، تبلیغات ضد اسلامى مى كنند، یا ترویج بدعت مى نمایند، و یا شوخی هاى ركیك دارند، یا گناهانى را كه انجام داده اند به عنوان افتخار یا لذت نقل مى كنند، و همچنین شركت در مجالس غیبت و تهمت و لهو و لعب و مانند آنها، ولى در آیه مورد بحث بیشتر نظر بر مجالسى است كه براى تضعیف دین خدا و استهزاى مقدسات، و ترویج كفر و شرك و بى دینى تشكیل مى شود. سپس مى افزایند: و اینكه ما همواره روز جزا را انكار مى كردیم (وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ)؛ تا زمانى كه مرگ ما فرا رسید 🔸️(حَتَّى أَتانَا الْیَقِینُ). ناگفته پیداست که انكار معاد و روز حساب، تمام ارزش هاى الهى و اخلاقى را متزلزل مى سازد و انسان را براى ارتكاب گناه شجاع مى كند، و موانع را از این راه بر مى دارد، مخصوصاً اگر این مسأله به صورت یك امر مداوم تا پایان عمر در آید. 🔸️از این آیات به خوبى استفاده مى شود كه این امور چهار گانه: یعنى«نماز» و «زكات» و «ترك مجالس اهل باطل» و «ایمان به قیامت»، اهمیت و نقش فوق العادهاى در هدایت و تربیت انسان دارد و بر همین اساس؛ جهنم جاى نمازگزاران واقعى، زكات دهندگان، تاركان باطل و مؤمنان به قیامت نیست.(6) (1) نمونه ج25 ص253 (2) المیزان ج20 ص97 (3) نمونه ج25 ص253 (4) نمونه ج25 ص254 (5) المیزان ج20 ص97 (6) نمونه ج25 ص254-255 @mahale114
: بسم الله الرحمن الرحیم ***** وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِن لَّا تَشْعُرُونَ بقره-154 و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‌اند، ولی شما نمی‌فهمید! ********** نکته ها: در جنگ بدر، چهارده نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند كه شش نفر آنها از مهاجران و هشت نفر از انصار بودند. برخى از مردم مى گفتند: فلانى مُرد. این آیه نازل شد و آنان را از این تفكّر نهى كرد. [463] شهدا، نه تنها نامشان یا آثار كارهایشان زنده و باقى است، بلكه یك زندگى واقعى برزخى دارند. زندگى اى كه در آن رزق و شادى و بشارت است، زندگى در جوار رحمت خدا كه در آن حزن وترس وجود ندارد. مشخّصات این زندگى، در تفسیر سوره آل عمران [464]خواهد آمد. انشاءاللّه. شهادت در راه خدا، شامل كشته شدن در میدان نبرد، ترور و سوءقصد دشمنان، كشته شدن مؤمنان در دفاع از جان و ناموس و مال، در هر مكان و زمان مى شود. 463) تفسیر مجمع البیان. 464) آل عمران، 168 تا 170 ********** پیام ها: - نگرشهاى محدود مادّى را باید با ایمان به خدا و گفته هاى او تكمیل و تصحیح كرد. «لاتقولوا» - تكالیف سخت، نیاز به پشتوانه اعتقادى و جبران خسارت ها دارد. آرى، كسى كه بداند زنده است، به شهادت رو مى كند. «لاتقولوا... اموات بل احیاء» - شهادت، زمانى ارزش دارد كه در راه خدا باشد. «فى سبیل اللَّه» - پیكار در راه دین، از ارزشهاى والا در پیشگاه خداوند است. «یقتل فى سبیل اللَّه» - روح، بعد از مرگ باقى است، هرچند جسم و بدن متلاشى شود. «احیاء» - سرچشمه بسیارى از تحلیل ها، ناآگاهى از واقعیّات است.«لاتقولوا، لاتشعرون» @mahale114
طائب۴.mp3
1.76M
وصایای زیبای پیامبر به حضرت ابوذر و سلمان استاد_مهدی_طائب @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☠⚔ بازی با طعم مرگ ⚔☠ ⚠️توجه: این ویدیو برای تماشای کودکان مناسب نمی‌باشد 👤 استاد اختصاصی محسن_شکاری واحد کودک مؤسسه مصاف (قندِ عسل) @mahale114
AUD-20220917-WA0005.mp3
4.37M
🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ✍بعضی ها، عجیییب در برابر شیطان، موفقند! 🔻راستی؛ چگونه اینقدر با بقیه متفاوت اند...؟ @mahale114
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: ارضَ مِنَ الرِّزقِ بِما قُسِمَ لَكَ تَعِش غَنِيّا ❇️ به روزى‌اى كه قسمتت گشته راضى باش تا توانگرانه زندگى كنى 📚 غررالحكم حدیث ۲۳۳۲ @mahale114
✍ قبل از هر اقدامی، ریشه اصلی مشکلت را پیدا کن 🔹در زمان‌های دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر غیرقابل‌استفاده بود. 🔸روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان بگوید. 🔹مرد خردمند به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد. روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود. 🔸دوباره پیش خردمند رفتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم آب کثیف بود. 🔹روستاییان بنابر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد. 🔸مرد خردمند گفت: چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا شما قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را از چاه خارج کردید؟ 🔹روستاییان گفتند: نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را! 🔸در حل مسائل و مشکلات، ابتدا علت اصلی و ریشه‌ای را کشف کنید و آن را از بین ببرید. @mahale114
4_5830273153468731395.mp3
11.45M
ناگفته‌هایی از کودتای عجیب بن‌سلمان و نقشه انتقام از او شبنامه / قبایل سعودی، معترضین و خانواده زندانی‌ها نارضایتی ها از آل سعود را اعلام کرده اند / در کنار اینها حالا خود آل سعود هم در درون خودش با بحران‌هایی رو به رو شده است / این اما همه ماجرا نیست و حالا اسنادی منتشر شده که نشان می‌دهد بن سلمان در سال‌های قبل اقدام عجیبی رقم زده است / تا کنون بسیاری تصور می‌کردند بن سلمان پنج سال پیش از بن نایف بیعت گرفته است / حالا اما ماجرا متفاوت است و حکایت از یک کودتای تکان دهنده دارد.../ @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥ماجرای غصب فدک چه بود؟ 🔸 خیلی از ما کم و زیاد درباره فدک در روضه‌های فاطمیه شنیدیم، در این بخش قراره این ماجرای تاریخی رو به زبان ساده بررسی کنیم. ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ گروه جهادی منتظران موعودعج ایّام فاطمیه، مظلومیّت و شهادت صدیقه اطهر حضرت فاطمة الزهراء سلام الله علیها رابه شما همراهان گرامی تسلیت عرض میکند @mahale114
15669سلام-ای-مادر.mp3
12.93M
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ مداحی: 🏴سلام ای مادر 🏴سلام ای یار امام مداح: کربلایی حسین طاهری @mahale114
4_5812417922152270968.mp3
13.93M
🔊 صوتی | شور              📝 تو حقیقتی لولاکی، من ولی کمتر از خاکم 👤 حاج‌مهدی رسولی       ◼️◼️◼️◼️◼️◼️                         @mahale114
48.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مباحث مهدوی 👈💢 شرح و تفسیر دعای ندبه و امام شناسی 👈 رائفی پور جلسه دوم2⃣ قسمت سوم3⃣( ادامه دارد...) ✅به یاری خدا و یاری امام زمان (عج) ادامه مباحث را روزانه تقدیم حضورتان خواهیم کرد. 👈 حداکثری لطفا به ترتیب شماره بندی، با یک صلوات به نیت ظهور منتشر بفرمایید 🌺 ‏ @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل دهم : صفحه پنجم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل دهم : صفحه ششم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... یک روز به‌طور غیر طبیعی، مورد حملۀ خمپاره‌ای قرار گرفتیم و همه به سنگرها پناهنده شدند. از شدت آتش، پرنده‌ای در تپه پر نمی‌زد و جنبنده‌ای روی زمین پیدا نمی‌شد. ناگهان میان صدای انفجارها صدایی بلند شد: «سنگر مجید مولوی رو زدن.» مجید از طلبه‌های خوب ما بود. هرطور شده خودم را به سنگر مجید رساندم و دیدم با شکمی پاره وسط سنگر افتاده است. هم‌سنگر‌های او وضع خوبی نداشتند. امدادگرها به کمک آمدند و آن‌ها را از آن سنگر خارج کردند. در همان لحظه، از سمت چپ ما در دامنۀ گمو دود و گردوخاک بلند بود و مشخص بود حمله‌ای همه‌جانبه در دستور کار ارتش بعث عراق است. دوباره به سنگر برگشتم و این بار با دوربین، گمو را زیر نظر گرفتم. لشکر 57 حضرت اباالفضل لرستان آنجا مستقر بود و سنگر‌های گردان ثارالله بروجرد به‌خوبی دیده می‌شد. اگر دشمن این منطقه را می‌گرفت، می‌توانست جادۀ پشت آن را تصرف کند و راه ارتباطی ما و تمام محورهایی که سمت راستمان قرار داشت را به عقبه ببندد. پای دوربین، سنگرهای گردان ثارالله را دیدم که یک‌به‌یک خالی می‌شود و بعثی‌ها سنگربه‌سنگر جلو می‌آیند. کار به عقب‌نشینی کشیده بود و ما خودمان را برای جنگ در محاصره آماده کردیم. یک ساعتی بیشتر نگذشت که ورق برگشت و معرکۀ جنگ شاهد صحنه‌ای بی‌نظیر و دلاورانه شد. نیروهای گردان حمزه که در خط جانبی آنان حضور داشتند با جلو آمدن دشمن، غیرتی شدند و با شال و «سِتره» که لباس محلی لک‌هاست، و با سر دادن «گاله» به جنگ با دشمن آمدند. از آن فاصله، تحیر و اضطراب را می‌شد در لشکر کماندوهای کلاه‌قرمز دشمن دید. از هیبت آنان جا خورده بودند و از همان راهی که آمده بودند برگشتند. با خوشحالی و تعجب به بچه‌ها گفتم: «بچه‌های گردان حمزه رو ببینید چه می‌کنن!» آن‌ها فقط به عقب زدن دشمن راضی نشدند و با پیشروی خود یکی از تپه‌هایی که دست دشمن بود را هم تصرف کردند. با تمام شدن مأموریت پدافندی، پس از دو ماه به خانه برگشتم. جبهه رفتن‌های نسبتاً طولانی‌ام اقتضا می‌کرد در ایام استراحت در خدمت خانواده باشم و نبودن‌هایم را جبران کنم. برای همین، خودم را برای یک دل سیر در برزول ماندن آماده کردم. هنوز چند روزی نگذشته بود که زمزمه‌های عملیات بیت‌المقدس2 به گوش رسید. اصلاً دلم رضا نمی‌داد نقشی اگرچه ناچیز در جبهه داشته باشم یا کاری از دستم بربیاید و آن وقت در خانه بمانم. با همسرم مشورت کردم و گفتم: «دعوت شده‌ام.» «خیر باشه. کجا؟» «جبهه.» «تو که تازه اومدی.» «دعوت شهداست. هر کسی این کارت دعوت رو نداره.» «عیبی نداره، به‌هرحال من هم توی این جنگیدن‌ها شریک هستم و اجر می‌برم.» راست می‌گفت. او حق‌السهم اساسی در تمام مجاهدت‌هایم داشت و با وقوف به این مسئله بود که صبر پیشه می‌کرد. با خانواده خداحافظی کردم و برای حضور در جبهه، به گردان حضرت اباالفضل(ع) اضافه شدم. این بار مقصدمان جنوب کشور و اردوگاه شهید مدنی دزفول بود. حدود یک ماهی که آنجا بودیم در سدّ گتوند تمرینات آبی-خاکی دیدیم. قبل از کربلای4، یگان غواصی به لشکر انصار اضافه شده بود، اما با حجم تلفات آن گردان، اکثریت نیروها تازه‌وارد بودند. پوشیدن لباس غواصی برای من خاطره‌انگیز بود و مرا به دوران خوش حضور در واحد اطلاعات می‌برد؛ اما برای دیگر دوستان تجربه‌ای سخت و نفس‌گیر بود. با زحمتی که رزمندگان در امر تمرین و آموزش متحمل شدند، روزبه‌روز به آمادگی لازم برای عملیات نزدیک‌تر می‌شدیم و خود را در منطقه‌ای شبیه به فاو یا شلمچه برای عملیاتی آبی-خاکی تصور می‌کردیم. یک روز به‌گمان اینکه در همان حوالی حاضر می‌شویم، راه افتادیم و به‌طور غیرمنتظره‌ای، از ایستگاه قطار سر درآوردیم. گفتیم: «مگه می‌خوایم بریم مشهد که اومدیم ایستگاه قطار؟» گفتند: «این قطار مستقیم می‌ره به غرب کشور. ادامۀ مأموریت ما اونجاست.» واقعاً هم یکسره رفت و با حداقل توقف ما را به مراغه رساند. ایرج ظفری افتخار داده بود و به‌دعوت حاج‌مهدی، برادرش به گردان آمده بود. با او، شیخ حمزه سوری، نظام کیانی، عموعیسی فلکی هم‌کوپه بودیم. ایرج وسایلش را گذاشت و رفت بین نیروها. او بااینکه جزو کادر گردان بود اما طوری با بچه‌ها بُر خورده بود و شوخی و بگوبخند می‌کرد که شده بود یکی از آن‌ها. اگر رهگذری به کوپۀ آن‌ها می‌آمد و می‌خواست فرمانده را بشناسد هیچ رنگ و نشانی از جایگاه و پرستیژ برای شناسایی او پیدا نمی‌کرد. @mahale114
مگه هنوز کرونا هست ؟ یکی بود که مینوشت زمانی میرسه که مردم دنیا به ایرانیا نگاه میکنند و میگن مگه هنوز کرونا هست!... این آمار فوتی چند روز اخیر امریکاست در حالیکه ایران مدتهاست امار فوتی صفر و تک رقمی رو تجربه می‌کنه. البته ماله کش هرجایی می‌تونه حضوری پررنگ داشته باشه.... @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻هنرنزدایرانیان است و بس! 🔹ببین و لذت ببر، از شعورو فرهنگ و هوش سرشار پیشینیان خود لذت ببر. 🔸این یک نمونه ای از شاهکارهای مردم غیرتمند، عٰالِم، نجیب و مسلمان شیعه ایران است. ▪️دوستان عزیز خوب به تاریخ این اثر توجه کنید! در آن زمانی که مردم شریف ایران این ساعت را می‌ساختند، خیلی از کشورهایی که الآن دوست دارند برای ملت ما بزرگی کنند وجود نداشتند! ضمن اینکه ما تاریخ بسیار قویتر و با قدمتی به مراتب بیشتر از این رو هم داریم. 🔻ساعت خورشیدی ۹۰۰ ساله در ایران (برج طغرل، شهر ری) 🔹سندی که گواه از هوش و علاقه ی ایرانیان به نجوم است @mahale114