eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
416 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.7هزار ویدیو
98 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
کلمه «شهید»، یک کتاب است.mp3
3.66M
🎙 | کلمه «شهید»، یک کتاب است 🌷 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «عنوان «شهید» یک عنوانی است که نباید از آن آسان عبور کرد. در کلمه‌ی «شهید»، مجموعه‌ای از ارزشهای دینی و ملّی و انسانی نهفته است. وقتی شما میگویید «شهید»، در واقع این کلمه یک کتاب است؛ مجموعه‌ای از معارف دینی در این کلمه هست، مجموعه‌ای از معارف ملّی در این کلمه هست، مجموعه‌ای از معارف و مکارم اخلاقی در این کلمه هست؛ این کلمه خیلی کلمه‌ی مهمّی است.» ۱۴۰۱/۰۸/۰۸ 🔹 رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای استان قم، کلیپ صوتی «کلمه «شهید»، یک کتاب است» را منتشر میکند. @mahale114
58.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پهپادهای حرارتی وزارت اطلاعات در مهاباد عملیات کردند / در مهاباد چه گذشت؟ / تجزیه طلبها تنبیه شدند در روزهای گذشته مهاباد شاهد اتفاقات قابل تاملی بوده است. در بخشی از این رخدادها به خانه های عده ای از فرزندان ایران حمله شده و بی حرمتی هایی صورت گرفته است. پس از این حملات تمامی لیدرهای مهاباد در عملیات شبانه نیروهای مدافع امنیت بازداشت شده و در روزهم جمع کثیری از نیروهای مدافع امنیت در این شهر استقرار پیدا کرده اند. وزارت اطلاعات در این حملات از پهپادهای حرارتی استفاده کرده است... @mahale114
🚨 فوری ؛ کودتای سینما علیه قانون ! 🚨مهم ؛ قوه قضائیه در این مرحله به حمایت تمام قد نیاز دارد. تا آخر بخوانید... [ آهای سینما، دعوای ما با تو فراتر از حمایت چهار جوجه بازیگر از ناآرامی هاست...] ۱۴۰۱/۹/۱ 🔺 هفته ی پیش بیانیه‌ای خطاب به نوشته و در آن تاکید شد؛ مدیریت وضعیت فعلی نیاز به این دارد که با عوامل محرک و گمراه‌کننده مردم نیز برخورد شود و مادامی که "جماعتی شرور در لباسِ هنر" به این روند ادامه دهند بخشی از جامعه که مخاطبین آنها هستند گیج تر و کلافه تر شده و جنایت اشرار از چشم جامعه پنهان خواهد ماند. یک هفته پس از این بیانیه و مطالبات پر تعداد مشابه از قوه قضائیه، مشخص شد که دو سلبریتی بازداشت شده و از هشت سلبریتی دیگر خواسته شده به جهت اثبات ادعای خود به قوه قضائیه مراجعه کنند. 🔺 از دیروز و پس از اعلام این خبر تعدادی از سلبریتی‌ها زیر عنوان اعلام کرده‌اند که اگر این دو سلبریتی (کتی ریاحی و هنگامه قاضیانی) آزاد نشوند دست به اعتصاب خواهند زد. پیرامون این رخداد مهم طرح چند نکته ضروری ست. بر خلاف دیگر کشورها از جمله آمریکا که سلبریتی‌ها در پیروی از قانونی نانوشته موظف هستند متعهد باشند تولیدات آنها شامل محتواهای ضدِ ملی نشود، سینمای ایران در طول سال‌های اخیر رسماً تبدیل به یک توپخانه برای ، سیاه‌نمایی و تخریب باورهای ایرانیان شده است. 🔺 اسناد منتشر شده نشان می‌دهد هالیوود در جریان جنگ متعهد بوده فیلمنامه‌ها را به طور کامل با پنتاگون هماهنگ کرده تا محتوایی که خلاف منافع حاکمیت آمریکا باشد به مرحله ی تولید نرسد. این را بگذارید کنار سینمای ایران که نه تنها تولیدات ملی ندارد؛ بلکه کارش به جایی رسیده که اگر یک نفر پیدا شود و جرات کند فیلم "به وقت شام" بسازد او را به بیرحمانه‌ترین شکل ممکن از کرده‌اش پشیمان می‌کنند. سینمایی که صد در صد سیاسی و در دامنِ جناحِ چپ است؛ اما اگر کسی پیدا شود و باور کند که آزادی بیان در آن وجود دارد و یک وقت خدایی ناکرده "قلاده های طلا" بسازد، باید برای تک تک بازیگرانش تا قیامت فاتحه بخواند... این سینمایِ ول که هم 🔸تولیداتش کاملا سیاه بوده ؛ 🔸هم در حوزه‌ی بین الملل در هر عرصه‌ای رفته سیاه فروشی کرده 🔸هم در سیاستِ داخلی تمام و کمال در پازلِ جناحِ چپ بازی کرده 🔸هم در عرصه ی سیاست اعضایش را وادار به رفتارهای براندازانه کرده است، دوست ندارد به کسی پاسخگو باشد. 🔺 زنان در این سینما از تجاوز مردان می‌گویند و مردان خفه می‌شوند اما حالا همان مردان بیانیه می‌دهند که کتی ریاحی و هنگامه قاضیانی باید آزاد شوند. وقتی شما می بینید این "نَر" های ضدِ زن، حالا نگران دو زن شده‌اند باید به بازی شک کنید!! بله درست است. مسئله ی سینمای ایران اصلا کتی ریاحی و هنگامه قاضیانی نیست! آنها فهمیده‌اند که حاکمیت به این نتیجه رسیده که از این پس اگر یک سلبریتی چیزی منتشر کرد باید به او بگویم: بیا اثباتش کن و اگر نتوانستی پاسخ بده... قوه قضائیه در این مرحله از بازی با وجود نقد‌های بسیاری که به عملکردش وارد است، بسیار هوشمندانه عمل کرده؛ و استحقاق حمایت حداکثری در مسئله ی "برخورد قاطع با سلبریتی ها را دارد" 🔺 سینما فهمیده اگر به پاسخگو شدنِ دو عضوِ خود تن دهد، از فردایش باید دست از "بی همه چیز بازی" بردارد، در پازل وطن بازی کرده و اگر پایش را از گلیمش درازتر کرد پاسخگو میشود. 🔸 اشراری که لباس هنر بر تن کرده اند این را نمیخواهند. بر هر ایرانی که وطن را دوست دارد واجب است با قلمش، با اکانت اینستاگرامیش، با توئیت و حتی کامنتی که می‌گذارد در مقابل "کودتای سینما علیه قانون، ایستاده و قاطعانه برخورد قوه قضائیه با هرکسی که "سند ندارد" را مطالبه کند. 🔺 یک بار برای همیشه باید این سینمای ضدِ ملیِ شرورِ بی ادبِ بی همه چیزِ سیاه فروش را سر جایش نشاند. ما باور داریم که راهکار باز کردن گره‌های عرصه‌ی هنر و ورزش، چکمه و پادگان و برخورد امنیتی نیست. اما همه ی ما هزار برابر بیشتر یقین داریم که گره آشوب آفرینی سلبریتی‌ها فقط و فقط از راهِ باز میشود. هرکس نان ایران را می‌خورد اما به وقت بر چهره ی ایران پنجه کشیده و برای به میدان می‌آید باید نسبت به رفتارش پاسخگو شود. این بازی تازه آغاز شده؛ ممکن است با کولی بازیِ جماعتِ بازی گر که فیلم بازی کردن برای افکار عمومی را از حفظ هستند سخت پیش برود. اما به یاری خدا پایانش، اهلی شدنِ یک سینمایِ وحشیِ ضد ایرانی خواهد بود... @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | نقطه رهایی 🔍قطار فتنه‌انگیزی دشمن علیه ملت ایران در کدام ایستگاه متوقف خواهد شد؟ @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آتش به نزدیکی ویلای شخصی «نتانیاهو» رسید ♨️ در ادامه سلسله آتش‌سوزی‌های مشکوک هفته‌های اخیر در سرزمین‌های اشغالی، دیروز نیز آتش‌سوزی وسیعی در ساختمان تجاری قیصریه به وقوع پیوست که آتش‌نشان‌های چندین ایستگاه آتش‌نشانی را راهی این منطقه ساخت. 🔻کانون اصلی آتش‌سوزی در یکی از مراکز تجاری نزدیک به ویلای شخصی «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر مکلف رژیم صهیونیستی در شهر قیصریه به وقوع پیوست. 🔴 آتش‌سوزی گسترده دیروز سبب شد تا برخی از تیم‌های اطفای حریق به منظور جلوگیری از گسترش آتش به مناطق مجاور راهی خیابان دولف شوند و برخی اکیپ‌های امدادی و اطفای حریق نیز به خاموش کردن آتش در محل وقوع حادثه متمرکز شوند. 💢 شهر قیصریه در شمال منطقه شارون قرار دارد که از قضا ویلای خانوادگی بنیامین نتانیاهو نیز در همین منطقه واقع شده است. @mahale114
⭕️ آتش‌سوزی در شرکت داروسازی CTS کریات‌ملاخی در اسرائیل ♨️ با اعلام گزارش های مردمی مبنی بر آتش سوزی یک واحد صنعتی در شهر کریات‌ملاخی، واحدهای اطفا حریق به محل حادثه اعزام شدند. 🔻پس از بررسی‌ها مشخص شد که این آتش سوزی مربوط به شرکت داروسازی CTS رژیم صهیونیستی است که در حوزه صنایع پزشکی و دارویی فعالیت گسترده داخلی و بین المللی دارد. 🔹در حال حاضر اطلاعات جدیدی در خصوص ابعاد این حادثه در رسانه‌ها منتشر نشده است. 🔸رژیم صهیونیستی قریب به 10 روز است که درگیر حوادث در زیرساخت‌های خدماتی خود است. @mahale114
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 روایت دایی کیان پیرفلک از محل شهادت و نحوه به شهادت رسیدن وی @mahale114
🔴اسلامی: یک «گاوداری» را سایت هسته‌ای اعلام می‌کنند! رییس سازمان انرژی اتمی: 🔹ما در چارچوب قانون راهبردی ظرفیت هسته‌ای مان را پیش می‌بریم و بارها هم گفتیم صدور قطعنامه یا استفاده ابزاری از قطعنامه در شورای حکام نمی‌تواند نتایجی به دنبال داشته باشد. 🔹تولید اورانیوم ۶۰ درصد در فردو برای اولین بار و با همان ماشین‌های نسل جدید (IR-۶) انجام می‌شود. 🔹ما نمی‌توانیم بپذیریم آنها بیایند بگویند ایران «سایت اعلام نشده» دارد. جایی که گاوداری است و آهن قراضه در آن می‌فروشند، چطور می‌تواند سایت هسته‌ای باشد؟ 🔹چرا موارد اتهامی که تولیدکننده آنها یک جریان تروریستی است و در کشور ما اقدام به ترور دانشمندان ما کرده و انفجار و خرابکاری هسته‌ای انجام داده و با صدای بلند هم می‌گوید، من این کار را کردم، اینقدر راحت می‌تواند اتهام ناروای خود را پیش ببرد؟ @mahale114
🔴کارشناس اسرائیلی: پایان اسرائیل نزدیک است «گانور» کارشناس امور امنیتی و نظامی: 🔹یک دهه اخیر یکی از تاریک‌‌ترین و دشوار‌‌ترین دوره‌های تاریخ سیاسی و اجتماعی اسرائیل محسوب می‌شود. 🔹«نتانیاهو» در حالی در انتخابات کنست ۲۵ به پیروزی رسید که پرونده‌های فساد وی همچنان در دادگاه مفتوح و در مرحله محاکمه قرار دارند. 🔹اسرائیل شاهد شکاف و اختلافات شدید اجتماعی هم هست که با ورود به هر یک از پروسه‌های انتخاباتی شدیدتر از گذشته می‌شود و باعث شد تا کنست شاهد بی سابقه تری بحران خود شده و اسرائیل را تا آستانه جنگ داخلی پیش برده و اصولا وارد پروسه شمارش معکوس پایان خود کند. @mahale114
🔴وقوع دو انفجار مهیب در قدس اشغالی 🔹منابع خبری صهیونیستی از وقوع دو انفجار در قدس اشغالی خبر دادند. 🔹این انفجارها در ایستگاه‌های اتوبوس روی داده و چندین صهیونیست زخمی شده‌اند که حال چند نفر از زخمی‌ها وخیم گزارش شده 🔹بر اثر این انفجار اولی که رخ داد ۳صهیونیست به هلاکت رسیده و ۷ تن دیگر زخمی شدند. @mahale114
🔴۱۸ زخمی در انفجارهای قدس اشغالی 🔹رسانه‌های صهیونیستی گزارش دادند که در اثر انفجارهای امروز در شمال و غرب شهر قدس اشغالی ۱۸ نفر زخمی شدند که پزشکان از دو نفر آن‌ها قطع امید کرده و امیدی به احیای آن‌ها نیست. 🔹منابع خبری از وقوع سومین انفجار در محله راموت شهر قدس اشغالی خبر می‌دهند. 🔹این انفجار ۳ مجروح به همراه داشته است. @mahale114
4_5764934434469972914.mp3
12.75M
۴۸ 💥 در روز قیامت بسیاری از بانمازان، بی نماز محشور می‌شوند، و بسیاری از باحجاب‌ها، بی‌حجاب! اگر تمامِ حقیقت دین به خواندن نماز، رعایت حجاب و... است پس دلیل این تناقض در روز قیامت چیست؟ 🎤 @mahale114
امام صادق علیه السلام میفرماید: ✍️ إنّ المَيِّتَ إذا ماتَ بَعَثَ اللّهُ مَلَكا إلى أوجَعِ أهلِهِ، فَمَسَحَ على قَلبِهِ فَأنساهُ لَوعَةَ الحُزنِ، و لو لا ذلكَ لَم تَعمُرِ الدنيا 🔴 هرگاه كسى بميرد، خداوند فرشته‌اى را به سوى دردمندترين عضو خانواده او مى‌فرستد. پس بر قلب او دستى مى‌كشد و سوز و گداز غم را از ياد او مى‌برد و اگر چنين نبود، دنيا آباد نمى‌شد. 📚 الكافی جلد۳ صفحه۲۲۷ @mahale114
✍ به پروردگارت اعتماد کن 🔹شیخ حسن بصری برای عبادت به صحرا رفت. برای استراحت نزد چوپانی نشست و از او قدری شیر خواست. 🔸اندکی بعد، گله چوپان خواست از کوه پایین رود که چوپان ندایی داد و بلافاصله گله به جای خود برگشت. 🔹شیخ چون این صحنه را دید، حالش دگرگون شد. رنگ رخسارش پرید، صیحه‌ای زد و غش کرد. 🔸چون به هوش آمد، چوپان علت را پرسید. 🔹شیخ گفت:  گوسفندان تو عقل ندارند. اما می‌دانند که تو خیر آن‌ها را می‌خواهی. با شنیدن صدای تو، سریع اطاعت کردند و از بیراهه برگشتند. 🔸من انسانم و عاقل. ولی حرف و امر خالق خود را که به نفع من فرموده است، گوش نمی‌دهم. 🔹کاش به اندازه این گوسفندان، من از خدای خود می‌ترسیدم و امر و نهی او را گوش می‌دادم. @mahale114
شبنامه 1036.mp3
13.25M
کودتای_سینما علیه ایران / بیانیه داعشی شاد کن علیه قانون / خانه ی سینما، با ایران است یا علیه ایران؟ شبنامه / خانه سینما اخیرا بیانیه ای صادر کرده که بیش از هر چیز بوی علیه وطن می‌دهد / در این بیانیه آنها به بهانه دفاع از دو بازیگر بازداشتی نکاتی را خطاب به مسئولان قوه قضائیه مطرح کرده‌اند / بررسی رفتار خانه سینما و تحلیل رفتار بازیگران نشان می‌دهد که دستی در کار است تا این سازمان موثر و پر قدرت، یک بازو برای کسانی باشد که می‌خواهند بی‌رحمانه علیه ایران اقدام کرده، پروژه‌های ضد ایرانی ساخته و در این کشور به نمایش در آورند... / @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 استاد 📁 «تحرکات بهاییان در آشوب‌های اخیر کشور» لطفا بیشتر مواظب دشمن مشترک باشیم 📥 لینک دانلود سخنرانی کلیپ 👇 🌐 t.me/Masafbox/3943 @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل هشتم : صفحه چهارم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل هشتم : صفحه پنجم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... این بار برای پایین آمدن از دکل بیشتر اذیت شدم. به علی گفتم: «نمی‌شه من همین‌جا بمونم؟» گفت: «تا کی می‌خوای بمونی؟ بالاخره باید برگردی.» به ناچار خود را به پایۀ فلزی چسباندم و با هزار هول‌وولا آرام آرام پایین آمدم. مردم و زنده شدم تا پایم به زمین رسید. گروه دونفرۀ دیگری هم برای دیده‌بانی بود و شیفت‌ها بین ما دو گروه تقسیم می‌شد تا تمام روز کار دیده‌بانی بی‌وقفه انجام شود. وقتی نوبت استراحتمان بود، به مقری در جزیرۀ جنوبی می‌آمدیم و آنجا استراحت می‌کردیم. سنگر بچه‌های ادوات، پشتیبانی، ترابری و سنگر بچه‌های اطلاعات در کنار هم، این مقر را تشکیل می‌داد. قبلاً آنجا سراسر آب بود و به‌تازگی آن منطقه را خشک کرده بودند. جانوران آنجا نیز به‌خاطر تغییر اکوسیستم یا تلف شده بودند، یا زنده و گرسنه بودند. داستان موش‌های به‌جامانده در جزیرۀ جنوبی از همین قرار بود. هر موش به‌قاعدۀ یک بچه‌گربه بود و گرسنگی، آن‌ها را وحشی کرده بود. فقط کم مانده بود ما را زنده‌زنده بجوند. وقتی خسته از دیده‌بانی برمی‌گشتیم هنوز چشممان گرم نشده بود که موش‌ها سراغمان می‌آمدند و سرانگشتانمان یا لالۀ گوش را می‌جویدند. بااینکه هوا گرم و شرجی بود، من خودم را پتوپیچ می‌کردم و بدون اینکه جایی برای نفوذ موش‌ها باشد می‌خوابیدم. علی که در برف و بوران و منطقۀ کوهستانی مریانج بزرگ شده بود، به‌شدت گرمایی بود و نمی‌توانست در آن گرما زیر پتو بخوابد. حتی اگر با گرما کنار می‌آمد قد بلندش زیر پتو جا نمی‌شد. برای همین، تا می‌خوابید موش‌ها مثل مگس مزاحم روی پایش می‌نشستند و انگشتانش را زخمی ‌‌می‌کردند. بعضی اوقات علی عصبانی می‌شد و روی آن‌ها اسلحه خالی می‌کرد. می‌گفتم: «علی، توی سنگر تیراندازی نکن. کمونه می‌کنه یه بلایی سرمون می‌آری.» اما او گوش نمی‌کرد. موش‌ها نمی‌گذاشتند او بخوابد و او نمی‌گذاشت من بخوابم. یک روز علی‌آقا آمد و گفت: «چرا خون توی چشم‌هاتون افتاده؟ چرا این‌قدر خسته‌اید؟» گفتم: «چه عرض کنم؟ موش‌ها علی رو اذیت می‌کنن، علی هم روی اونا رگبار می‌گیره. اگر تیر به جای سفتی بخوره و برگرده چه کنیم؟» علی‌آقا به علی رو کرد و گفت: «راست می‌گه؟ واقعاً این کارو می‌کنی؟» علی گفت: «چه کنم؟ انگشتای پام‌و ببین.» اتفاقاً همان لحظه از انگشت شصت علی خون جاری بود و اوضاع رقت‌انگیزی داشت. علی‌آقا گفت: «یه امشب‌و تحمل کنید، فردا می‌دونم چه‌کار کنم.» آن شب را به‌انتظار علی‌آقا به صبح رساندیم تا ببینیم چه فکری در سر دارد. صبح علی‌آقا با گربه‌ای در بغل، به مقر آمد. با خنده گفتم: «علی‌آقا، عجب فکری کردی!» گفت: «بیاید این گربه رو بگیرید، کمی دست روی سرش بکشید تا با شما انس بگیره. بعد هم براتون موش می‌گیره.» علی‌آقا گربه را گذاشت و رفت. من و علی گربه را به سنگر آوردیم. ظرف آبی برایش گذاشتیم و نازش را کشیدیم. در همان دقایق اولیه، موشی درون سنگر آمد و گربه به‌سمتش دوید. ما خوشحال شدیم که سنگر چنین نگهبانی پیدا کرده و دیگر موشی به آن نزدیک نخواهد شد. یک آن، موشِ گرفتار جیغی کشید و انگار دیگر موش‌ها را برای کمک خبر کرده باشد، جلوی سنگر پر از موش شد. موش‌ها به گربۀ بیچاره حمله بردند و از سر و کولش آویزان شدند. گربه میومیو می‌کرد و به عجز افتاده بود. وقتی دید کاری از دستش برنمی‌آید فرار را بر قرار ترجیح داد. من و علی مثل مستند‌های جذاب حیات وحش، مات این صحنه شده بودیم و خشکمان زده بود. وقتی گربه فرار کرد به علی گفتم: «این گربه گناه داشت. اومده بود به کمک کنه و الان ما باید بهش کمک کنیم. بلند شو بریم نجاتش بدیم.» علی با حرف من جستی زد و از سنگر بیرون پرید و من هم دنبال او دوان شدم. جلوی سنگر یک راهروی اِل‌مانند بود تا از ورود ترکش‌های مستقیم جلوگیری کند. هنوز کامل از این راهرو بیرون نرفته بودم که گلولۀ توپی به سقف سنگر اصابت کرد و سنگر خراب شد. من که در حال دویدن بودم، افتادم و فقط پایم زیر گونی‌ها ماند. شنیدم از دیگر سنگرها بچه‌ها داد می‌زنند: «سنگر اطلاعات رو زدن... بچه‌ها زیر آوار موندن.» همگی سریع خودشان را به ما رساندند و وقتی ما را صحیح و سالم دیدند گفتند: «مگر شما نباید این وقت روز در حال استراحت باشید؟ اینجا چه می‌کنید؟» @mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌼اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃 🌿🌼🌿🌺🌿🌼🌿🌺 چه خوشحال می شوند عزیزان و شهیدان آسمانی مان وقتی... با فاتحه و صلوات و خیراتی هر چند کوچک یادآورشان باشیم🌺🙏 @mahale114
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : كسى كه نياز برادر دينى خود را بر طرف نمايد من در موقع سنجش اعمال او حاضر خواهم شد اگر موفق بود كه هيچ، وگرنه او را شفاعت مى‌كنم. سلام علیکم ان شاءالله با یاری وکمک شما گرامیان اول ماه پیش رو بتوانیم این کارخداپسندانه را بخوبی انجام دهیم... ........................... کارت اختصاصی ذبح مرغ بانک ملی 6037-9974-6911-6660 ....................... _------_-----_-----_ @mahale114.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ پاسخ_شبهه 🎥واکنش حجت_الاسلام_عزیزی امام جمعه شهرستان زابل به ادعای کذب ۴۳ سال ظلم نظام به اهل سنت 💥ببینید و انتشار دهید @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل هشتم : صفحه پنجم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل هشتم : صفحه ششم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... گفتیم: «بازی موش و گربه ما رو نجات داد، وگرنه ما الان باید زیر آوار باشیم.» بعداً به علی‌آقا گفتم: «اون گربه ما رو از شر موش‌ها نجات نداد، اما باعث نجات ما از شرّ توپ ویرانگر شد.» پس از اتمام مأموریت در دیده‌بانی، دوباره به گروه غواصی برگشتم. یک روز در حال تمرینِ صبحگاهیِ شنا بودیم که علی‌آقا از قرارگاه کربلا آمد و همه را فراخواند. سریع لباس‌هایمان را عوض کردیم و خدمتش رفتیم. «علی‌آقا، خیر باشه. مگه چه خبره؟» «ساک‌ها رو ببندید که قراره عده‌ای به زیارت امام‌رضا برن.» با شنیدن این خبر، ذوق‌زده شدیم و به ثانیه‌ای دلم در صحن‌وسرای باصفای حضرتش پر گرفت. یاد آخرین زیارتم افتادم که سال‌ها پیش با مادرم نصیب شده بود. آن زمان آن‌قدر بچه بودم که وقتی به جادۀ شمال رسیدیم و از بلندی، ماشین‌های دوردست را دیدم به مادرم گفتم: «من از اون ماشین کوچولوها می‌خوام.» حالا بعد از سال‌ها دوباره باب زیارت به رویم باز شده بود و خودم را در حرمش تصور می‌کردم. همهمۀ رزمندگان فرونشست تا ببینیم این عده چه کسانی هستند. علی‌آقا ادامه داد: «سهمیۀ واحد اطلاعات یه اتوبوس بیشتر نیست و کسایی که قراره برن، با قرعه‌کشی انتخاب می‌شن، حتی من.» گفتیم: «بدون رئیس کاروان که نمی‌شه؛ یا شما یا عمواکبر باید بیاید.» گفت: «حالا قرعه بندازیم ببینیم چی می‌شه. اما نام هرکس که دراومد می‌تونه یه نفر از خانواده رو همراهش بیاره.» من در همان مدت، عقد اخوت‌ها را شروع کرده بودم و علاوه‌بر سیدمجتبی، برادران دیگری در واحد اطلاعات داشتم. در بین برادران، اولین قرعه به‌نام سیدمجتبی افتاد. خوشحال شدم. سیدمجتبی هم خوشحال بود که این زیارت فرصتی است تا خانواده‌هایمان باهم آشنا شوند و برادری‌مان مستحکم‌تر شود. دومین نفر نام میرزایی، برادر دیگرم درآمد و این گمان را تقویت کرد که جمع برادرانۀ ما برای زیارت طلبیده شده است. برادر سومی ‌هم بود که نامش را فراموش کرده‌ام، اما قرعه به نامش افتاد. دیگر همه می‌گفتند نفر بعد شیراوند است. من دلم پیش امام‌رضا(ع) بود. واقعاً زیارت را می‌خواستم و از توسل، دعا و التماس چیزی کم نگذاشتم. تا آخرین قرعه هم امید داشتم نامم را بشنوم اما خبری از نام شیراوند نبود. خیلی دلم شکست. از درون ویران بودم، اما به روی خودم نمی‌آوردم. دوستان بیشتر از من بی‌قراری نشان دادند و به علی‌آقا سفارش مرا می‌کردند. صدای سیدمجتبی را شنیدم که می‌گفت: «شیراوند طلبۀ ماست. بذار با ما بیاد، روضه‌ای، احکامی، حدیثی برامون بخونه.» تشکرآمیز گفتم: «برادر، خب امام‌رضا نمی‌خواد من باشم؛ دیگه شما چه اصراری دارید؟» بچه‌ها از روی ظاهر من فکر و گمان خیری داشتند و از افسوس و دلداری و پیگیری‌های آنان برمی‌آمد که آقای شیراوند، ما هکذا الظن بک! اما من خودم از باطن خودم خبر داشتم و راضی شدم که در جمع خوبان نباشم. از آمدن علی‌آقا تا حرکت بچه‌ها چند ساعتی بیشتر زمان نبرد. زائران مشهد، سریع کوله‌بارشان را جمع کردند و برای برگشت به جای‌جای استان همدان و برداشتن خانواده‌ها مهیا شدند. هنگام خداحافظی با بچه‌ها سخت‌ترین دقایق برای من بود. بغض بر گلویم چنگ انداخته بود و دلم داشت از جا کنده می‌شد. در آغوش سیدمجتبی دیگر اختیار از کف دادم و به گریه افتادم. سید گفت: «بیا جای من برو.» گفتم: «اصلاً و ابداً. امام‌رضا تو رو دعوت کرده و باید بری.» تنها چیزی که برایم باقی مانده بود التماس‌دعایی بود که از زبانم نمی‌افتاد: «تو رو خدا ما رو فراموش نکنید. نایب‌الزیارۀ ما هم باشید.» زودتر از آنچه فکرش را کنیم بعدازظهر رسید. مشهدی‌ها رهسپار شدند و ما را در سکوتی که از آنان به‌جا مانده بود، تنها گذاشتند. هم‌زمان، اتفاقاتی در جزیرۀ مجنون در حال رخ دادن بود. مقر ما با خط مقدم فاصلۀ زیادی داشت، اما از دور مشخص بود تحرکات دشمن زیاد شده و در حال ریختن آتش‌تهیۀ سنگین در خط مقدم است. با این اتفاقات، عمواکبر که حالا فرماندهی را به‌دست داشت، برای کسب‌تکلیف به مقر فرماندهی رفت. @mahale114
shokr 37-1.mp3
7.44M
37 چه میدونی! شاید یه دقیقه،یه روز،یا یه سال دیگه؛ سوت پایانو زدن! و باید بارِسفر ببندی و...خداحافظ! اونجا؛بزرگترین مصیبت آرزوهای درازی بودن که ازتولدت غافلت کردن. 🎤 @mahale114
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: 💠 حَرامٌ على كُلِّ قَلبٍ مُتَوَلِّهٍ بِالدُّنيا أن تَسكُنَهُ التَّقوى ❇️ جاى گرفتن تقوا در هر دلى كه شيفته دنياست، حرام است. 📚 غررالحكم حدیث ۴۹۰۴ @mahale114
✍ آبروی بندهٔ خدا را نبر بزرگ‌زاده نجیبی با دوست خود در خیابان می‌رفتند که سائلی به‌سمت بزرگ‌زاده دست نیاز دراز کرد. بزرگ‌زاده نجیب، دست در لباس خود کرد و سکه‌ای به او داد. دوستش از او پرسید: مگر صدقه، بدترین حلال نیست؟! بزرگ‌زاده گفت: آری! گفت: پس چرا بدترین حلال را می‌بخشی؟ بزرگ‌زاده گفت: صدقه بدترین حلال برای گیرندۀ آن است، چون با دست‌درازکردن به‌سوی خلق، غیرت خدا را خدشه‌دار می‌کند. زمانی که بنده، خدای بزرگ را نمی‌بیند و نزد بندهٔ دیگر خود را خوار می‌کند. و نیز بدترین حرام برای کسی است که دست سائلی را که دست خداست و به‌سوی او دراز شده است با ندادن، خالی رد می‌کند. نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله فرمودند: هرگز دست سائلی را خالی رها نکنید. حتی با یک سُم گوسفندی که سوخته است. کلام به اینجا که رسید بزرگ‌زاده نجیب گریست و گفت: می‌دانی چرا نزد خداوند دست خالی رد کردن سائلش سنگین است؟! چون بر بندگانش غیرت دارد. او می‌بیند کسی را که او را نمی‌بیند، هوایش را دارد، کسی را که هوای او را ندارد. می‌گوید: سائلم مرا ندید و از من نخواست، پس دست به‌سوی تو دراز کرد. ولی من او را می‌بینم؛ دست خالی‌اش هرگز رد نکن که دچار عذاب من می‌شوی! او هوای مرا ندارد، ولی من هوای بنده‌ام را که حتی مرا نمی‌بیند، دارم‌. من نمی‌خواهم آبروی کسی را ببری که با دست‌درازکردن سمت تو آبروی مرا می‌برد. @mahale114