eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
404 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
103 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
202030_450801880.mp3
12.38M
🎧آنچه خواهید شنید؛ 👇👇 حقیقت وجودی شيطان چیست؟ نقش شيطان در عالم ، چه می باشد؟ @mahale114
✍ برای یک زندگی زاهدانه، تعلقات دنیا را از قلبت پاک کن، نه از زندگی‌ات روزی مرد فقیری به دیدن درویشی رفت و دید که او بر روی تشکی مخملین و در میان چادری زیبا که طناب‌هایش به گل میخ‌های طلایی گره خورده‌اند، نشسته است. فقیر وقتی این تجملات را دید، فریاد کشید: ای مرد خدا، این چه وضعیتی‌ست؟ من تعریف‌های زیادی از زهد و وارستگی شما شنیده‌ام، اما با دیدن این همه تجملات در اطراف شما کاملا سرخورده شدم. درویش خنده‌ای کرد و گفت: من آماده‌ام تا تمامی این چیزهایی که تو را به حیرت انداخته است، ترک کنم و با تو هر کجا که بگویی همراه شوم. با گفتن این حرف، درویش بلند شد و جلوتر از مرد فقیر راه افتاد. او حتی درنگ نکرد تا دمپایی‌هایش را به پا کند. بعد از مدت کوتاهی، فقیر اظهار ناراحتی کرد و گفت: من کاسه گدایی‌ام را در چادر تو جا گذاشته‌ام. من بدون کاسه گدایی چه کنم؟ لطفا کمی صبر کن تا بروم و آن را بیاورم. درویش خندید و گفت: دوست من، گل میخ‌های طلای خیمه من در زمین فرورفته‌اند، نه در دل من. اما کاسه گدایی تو، هنوز تو را تعقیب می‌کند!؟ وارستگی، تارک دنیاشدن و بریدن از اشیا و اموال و اشخاص نیست، بلکه بریدن از تعلقات و وابستگی به آن‌هاست. وارستگی، به امور بیرونی تعلق نمی‌گیرد، بلکه مربوط به امور درونی‌ست. در دنیابودن و از آن لذت‌بردن وابستگی نیست، بلکه وابستگی، حضور دنیا در ذهن و قلب انسان است. @mahale114
شبنامه 1054.mp3
10.25M
پشت پرده افزایش تحرکات اسرائیل در باکو / شمال غرب باید مانند کردستان و زاهدان فعال شود شبنامه / پشت پرده افزایش تحرکات رژیم صهیونیستی در / چرا فعالیت اسرائیل در شمال غرب ایران زیاد شده؟ / آیا عده‌ای به فعال کردن خشونت در مرزهای ایران، به شکلی قدم به قدم فکر می‌کنند؟ / پس از تلاش در و فعالیت امارات و عربستان در ، تمرکز بر روی شمال غرب گذاشته خواهد شد؟ / @mahale114
48.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مباحث مهدوی 👈💢 شرح و تفسیر دعای ندبه و امام شناسی 👈 رائفی پور جلسه اول ،قسمت سوم 3⃣( ادامه دارد...) ✅به یاری خدا و یاری امام زمان (عج) ادامه مباحث را روزانه تقدیم حضورتان خواهیم کرد. 👈 حداکثری لطفا به ترتیب شماره بندی، با یک صلوات به نیت ظهور منتشر بفرمایید 🌺 ‏ @mahale114
27.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من دیدم حالم خیلی خوب شد،گفتم شماهم نگاه کنی اول صبحی انرژی بگیری. 🎥 اطلاعاتی که در مورد ایران نمی‌دانیم! با عشق تقدیم به شهدای راه آبادانی وطنم ایران. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویدیویی تکان‌دهنده از ماجرای خرید اسلحه در چند دقیقه در ایام اخیر ماجرای کشته شدن عده‌ای از مردم بی‌گناه در شهرهای مختلف کشور مسئله‌ای بسیار تلخی بود؛ برخی‌ها می‌گویند مگر اغتشاشگران اسلحه دارند که بتوانند کسی را بکشند حتما این ویدئو را ببینید. پ ن: هموطنان عزیز برای مشارکت در نظم و امنیت کشور و خودمان هر اطلاعاتی که در این رابطه داریم را با تلفن‌های ۱۱۰ و یا ۱۱۳ و یا ۱۱۴ و یا ۱۱۶ مراکز امنیتی و انتظامی اطلاع دهیم. خواهش میکنم اطلاع رسانی کنید🙏 @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل نهم : صفحه دوازدهم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل نهم : صفحه سیزدهم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... با کشیدن ماشه همزمان تانک منهدم شد و شانه‌ام به‌شدت سوخت. سوزش آن به‌حدی بود که ابتدا گمان کردم تیر خورده‌ام، ولی دیدم قسمت شیپوری‌شکل قبضه که روی شانه قرار می‌گیرد، از قبل تیر خورده و آتشی که قرار است از پشت پرتاب شود از این سوراخ، شانه‌ام را سوزانده است. خطر رفع شد، اما دیگر شانۀ زخمی‌ام تاب و تحمل به دوش کشیدن آر‌پی‌جی را برایم نگذاشت. پس از مجروحیت سراغ تیرباری رفتم که به غنیمت در کانال جا مانده بود. برای راه‌اندازی تیربار، یک جا برایش انتخاب کردم و خوب که پایه‌هایش محکم شد شروع کردم به شلیک کردن. با هر سری رگبار گرفتن، تیربار پایین‌تر می‌رفت و نمی‌فهمیدم چرا زیر آن نرم است. در همین اثنا، چیزی زیر تیربار ترکید و پقی صدا کرد. نگاه کردم دیدم سر جنازۀ بعثی بین دو پایۀ تیربار قرار داشته و در تاریکی شب آن را با کلوخ اشتباه گرفته‌ام. جای تیربار را تغییر دادم و بار دیگر مشغول تیراندازی شدم. پس از دفع اولین پاتک دشمن و آرام شدن نسبی شرایط، به میدان‌مین رفتم تا به حاج‌آقا سعادت رسیدگی کنم. حواسم نبود نیروها در جریان مجروحیت او نیستند. بلند گفتم: «بچه‌ها حواستون به خط باشه، من به حاج‌آقا سعادت سربزنم و بیام.» بعضی با تعجب گفتند: «مگر حاج‌آقا چیزی‌ش شده؟» لاپوشانی کردم: «نه؛ فقط ببینم کجاست... پیداش نیست.» وقتی به میدان‌مین آمدم دیدم حاج‌آقا نیست. بعدها برایم تعریف کرد که وقتی همه از میدان‌مین خارج می‌شوند او خود را سینه‌خیز به عقب می‌کشاند. در این بین، چند بار بیهوش می‌شود و به‌هوش می‌آید تا جایی که رهگذران به داد او می‌رسند و درنهایت نجات پیدا می‌کند. با عجله به کانال برگشتم و دیدم این بار یک آیفا پر از نیرو دارد به‌سمت کانال می‌آید. شروع کردم به دادوبیداد کردن. گفتم: «بچه‌ها بلند شید بزنید؛ رسیدن به کانال؛ چرا بیکار نشستید؟!» مظاهر قره‌داغی از رزمنده‌های اعجوبۀ اسدآباد بود. به او مظاهری می‌گفتیم. بااینکه پانزده سال بیشتر سن نداشت، ولی مثل یک آدم چهل‌ساله می‌فهمید و حرف می‌زد. گفت: «چیه، آقای شیراوند؟ خب آیفاست دیگه، مگر زدنش کاری داره؟ خودتون بلند شید بزنید.» مظاهر از سوختگی شانه‌ام خبر نداشت. به علی بخشی گفتم: «بلند شو بزن.» تا او بجنبند دیر شد. آیفا به چندمتری ما رسید و کار از آرپی‌جی گذشت. داد زدم: «نارنجک!» نمی‌دانم مظاهر این‌همه نارنجک از کجا پیدا کرد. دامن پر از نارنجک خود را جلوی من خالی کرد و گفت: «بفرمایید.» من بیش از پنج نارنجک را پشت‌سرهم، به‌سمت آیفا پرت کردم. تعدادی از آن‌ها عمل کرد و تکاوران بعثی را به درک فرستاد و بعضی از آن‌ها عمل نکرد. در نتیجه، ماشین منفجر نشد و همین‌طور روشن در چندمتری ما متوقف ماند. اصلانی با آتش بازی‌هایی که به‌راه انداختم، محور خود را رها کرد و به‌سمت ما آمد. گفت: «چه خبره؟ قیامت به‌پا کردید.» گفتم: «هرچی نارنجک توی این آیفا انداختم اثر نکرد و همین‌طور روشن مونده.» گفت: «چه‌کارش داری؟ بذار روشن باشه.» باز دلم آرام نگرفت و مبادا کسی زنده‌ در ماشین، باقی مانده باشد، احتیاطاً دو نارنجک دیگر انداختم. با این انفجارهای تکمیلی، دو نفر از آیفا درآمدند و خودشان را در کانال انداختند. اصلانی با دیدن آن دو نفر، دست‌خالی از کانال بیرون پرید و رفت بالای سرشان. از بیرون کانال، خودش را پرت کرد روی آن‌ها و گردنشان را گرفت. من یک‌دفعه دیدم اصلانی گردن آن دو را زیر بغل زده و کشان‌کشان دارد می‌آورد. با خنده گفتم: «چه‌کار می‌کنی؟» وقتی به ما رسید، دید با همان نارنجک مجروح شده‌اند. گفت: «اینا رو سالم نذاشتید که. دیگه کبریت بی‌خطرن. بذارید همین‌جا بمونن.» در همین هنگام، دومین آیفا به‌سمت ما حرکت کرد. این بار، دیگر معطل کسی نماندم. آرپی‌جی را برداشتم. به‌جای اینکه سلاح را روی شانه‌ام بگذارم، زیر بغل گرفتم. رو به آیفا ایستادم. بدون نشانه‌گیری، «وما رمیت اذ رمیت» خواندم و شلیک کردم. موشک دقیق رفت و به اتاقک راننده اصابت کرد. آتش عظیمی به‌سمت آسمان زبانه کشید و شب را مثل روز روشن کرد. آیفا فقط حامل نیرو نبود و با مهمات زیادی که داشت، مثل یک زاغۀ مهمات متحرک آتش گرفت. آن آتش اولیه خرج مهمات را روشن کرد و پس از آن پشت‌سرهم انفجار رخ می‌داد. این ماشین صد متری با ما فاصله داشت؛ بااین‌حال، نه ما و نه بعثی‌ها تا یک ساعت نمی‌توانستیم سرمان را بلند کنیم. دائم خرج گلوله مثل فشفشه می‌سوخت و همراه با انفجار‌های هولناک، صدای سوت گلوله و ترکشی که به این‌سو و آن‌سو می‌رفت شنیده می‌شد. گفت: «برای پاتک فردا چه دارید؟» گفتم: «همۀ این سلاح و مهمات غنیمتی هست،بردارید.» یک‌دفعه دیدم هرچه هست را دارندجارو می‌کنند و می‌برند، @mahale114
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تو قمه بِکِش، آدم بُکش‌؛ ما قهرمانت می‌کنیم! ♨️ رسانه‌ای معاند و ضد انقلاب که تا دیروز به‌صورت عیان آدمکشی و جنایت را تبلیغ می‌کردند،حالا که نوبت مجازات این جانیان رسیده هیاهو به راه انداخته‌اند؛این نوع فضاسازی چیزی نیست جز تقلا برای تنفس مصنوعی. »»»»»»»««««««« پ ن: با مخالفین اعدام محاربین چه باید کرد؟ حمید رسایی: اگر جای قوه قضائیه بودم؛ تمام کسانی که با حکم اعدام قاتلین و محاربین (کسانی که با سلاح گرم و سرد، جو روانی جامعه را بهم ریخته‌اند و سبب رعب و وحشت آحاد جامعه شده‌اند) مخالفت می‌کنند را احضار و از آنها تعهد می‌گرفتم که حق هرگونه شکایت و پیگیری قضایی درباره هر کس که نسبت به رعب، وحشت، قتل و غارت آنها اقدام کند، را از خود سلب کنند. مطمئن باشید حتی یک نفرشان حاضر به پذیرش این شرط نیستند؛ مثل علی دایی و مهراب قاسمخانی که از سارقین اموالشان نگذشتند. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فواد ایزدی، کارشناس مسائل بین‌الملل: اگر محسن شکاری در آمریکا به پلیس با چاقو حمله می‌کرد، کار به دادگاه نمی‌کشید چون در همان محل توسط پلیس کشته می‌شد. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فواد ایزدی: حکم اعدام این فرد در یک دقیقه و ۲۰ ثانیه صادر و اجرا شد | جرم: عدم تمکین کامل به دستور نیروی انتظامی 🔸پلیس خودش رو معرفی می‌کنه و به راننده می‌گه دست‌هاش رو از پنجره ماشین بیرون ببره. 🔸راننده دست‌هاش رو بالا می‌بره و با گریه می‌گه نمی‌خواد درگیر بشه و به نظر می‌رسه مریضه. 🔸پلیس اول از تیزر (تفنگ برقی) و پلیس دوم از هفت‌تیر معمولی برای شلیک استفاده می‌کنه و جوان در محل کشته می‌شه. 🔸انتشار این نوع ویدئوها توسط پلیس جنبه آموزشی داره. مخاطب باید بدونه اگر به دستور پلیس دقيقا عمل نکنه، چه اتفاقی براش میفته. پ ن: در دادگاه های آمریکا کسی را به اعدام محکوم نمی کنند! چرا؟؟ چون کسی که با پلیس حتی بلند صحبت کند درجا اعدام میشود! یعنی این پلیس آمریکاست که در لحظه تصمیم میگیرد، حکم میدهد و خودش هم حکم را اجرا میکند.... قبلش نوک سلبریتی هاشو چیده بنابراین کسی جرآت نفس کشیدن نداره. ✍️سیدنا @mahale114