🌸مستند نیست ،حقیقت است .
🌷خاطرم هست دوران طلبگی با دوستان عزیزم ، در کنار درس ؛ نمایشگاه هایی ،با تم شهید، تو روستا و شهر با چندین غرفه می زدیم .
شهید علمدار هم تازه شهید شده بود و ما هم دلداده این شهید عزیز بودیم .
گعده های ما هم با فیلم شهید علمدار شروع می شد .
🌷اما مستند #تنهایی روایت زندگی شهید #برونسی از زبان همسر بزرگوارشان ،تفاوت اساسی با دیگر مستند های شهدا دارد .
زنی مقاوم و با ایمان که بعد از شهادت همسر چندین فرزند را تربیت می کند .
ببینید .
🌷مستندی راه گشا ، حقیقی ، زندگی ،الگو ،
توحید محور ،مقاومت ،توسل ،تربیت اسلامی ، مادر ،
حلال، دلنشین،
🌷#شهید #برونسی #مستند #تنهایی
♺چند و چونی درباره ترویج حجاب
انقلاب که شد ، یکی از دغدغه های جدی ، موضوع حجاب و پوشش خانم ها بود . رژیم منحوس طاغوت تا توانسته بود ، زنان جامعه را به سمت بی حجابی تشویق می کرد و بنیان زن را به جنسیت زنانه تقلیل داده بود .
حجاب و پوشش ، فرای ظاهر ، باورمند سازی زن بعنوان اشرف مخلوقات و نقش آفرین بودن در کنار مرد در همه عرصه های زندگی و اجتماعی را فریاد می زند .
انقلاب به حرکت خود ادامه داد.
اما جنگ فرهنگی شروع شد و دشمن همین چند تکه پارچه که بر سر زنان را هدف قرار داده بود . می خواست عفت وحیا را نابود کند که موفق نشد و به همین حجاب متوقف شد .
♺ چه باید کرد ؟ مشکل حجاب را چگونه باید در جامعه ترویج داد ؟
🍁 زیبا شناسی
حجاب اگر در ذهن و فکر دختران زیبا جلوه کند هیچ تانک و موشکی نمی تواند آن را آسیب بزند ، دختران و زنان چند بخش از فکر و اندیشه خود را به زیبایی اختصاص داده اند که این با نوع خلقت زنانه آنان سازگار است و خداوند هم توجه ویژه ای به زیبایی کرده است . پوشش و ظاهر آنچنان که در زنان توجه آمیز است در مردان نیست . دادن گل و ایجاد نمایشگاه ، و گفتن فواید حجاب فایده های اندک دارد . زیبای و شناخت زیبایی ها می تواند لکوموتیو حجاب و پوشش صحیح اسلامی را در میان زنان به حرکت سریع مبدل سازد .
✍سید جواد محمدزاده
نقش اراده
ملاصالح مازندرانی که از بزرگان و اندیشمندان شیعه است، در نقل حالات خود چنین می گوید:
اوایل خیلی فقیر بودم، آن قدر که پدر و مادرم می گفتند: تو حالا سی ساله شده ای و باید خرج خودت را تأمین کنی. آن زمان در مدرسه علمیه، شام و نهار می دادند. [با خود [گفتم، بروم مدرسه علمیه، به بهانه درس چیزی بخورم. اسمم را نوشتم، در اولین امتحان رد شدم و نتوانستم آنجا بمانم. گفتم می روم به مدرسه دیگری، باید به خاطر نهار هم که شده درس بخوانم. اومی گوید: من در سی سالگی رفتم الفبا را یاد گرفتم، آن قدر هم کند ذهن بودم که درس را بعد از چهل بار تکرار یاد می گرفتم. این طریق درس خواندن آسان نبود. غذایی هم که به من می دادند، سیرم نمی کرد. شب می رفتم باقیمانده غذاها را می خوردم تا از گرسنگی در امان باشم. چراغی هم برای درس خواندن نداشتم. شب ها در کنار دست شویی مطالعه می کردم. با این حال درس می خواندم. با اولین پولی که گرفتم، یک چراغ خریدم، تا مجبور نباشم کنار دست شویی درس بخوانم. من بر تمام عالَم، در فردای قیامت حجت هستم. اگر کسی بگوید سن من بالاست و نمی توانم درس بخوانم، بداند من از سی سالگی شروع کردم. کسی بگوید من فقیرم، بداند من را به خاطر فقر از خانه بیرون کردند. کسی بگوید ذهنم یاری نمی دهد، حداقل خواندن من چهل بار بود. هر کس بهانه ای در راه تحصیل علم بیاورد، خدا مرا در روز قیامت حجت برای او قرار دهد.
ملاصالح مازندرانی پس از گذراندن دوران تحصیل، در مقام یکی از عالمان برجسته دینی، شرحی بر اصول کافی نوشت که بی نظیر است.
@mahammmadzadeseyedjavad
♻چرا دانشگاه ؟
🔸 دو واحد چرایی ؟
📌همیشه با این پرسش مواجه می شوم ، چرا باید دانشگاه بروم ؟
دانشگاه چه بدردی می خورد؟
مسئولیت زندگی بر عهده مرد هاست ، خانم ها چرا باید درس و کنکور و دانشگاه را انتخاب کنند ؟
این همه سختی و مشقت چرا؟
📌ناآگاهی
گردن کشی جهالت و نادانی در انسان سر به فلک می کشد ،اگر با شمشیر علم و دانش گردنش را نزنی .
هیکل بزرگ کردن و چند بشقاب سیر غذا خوردن؛ رستم های درس نخوانده را چنان بر زمین نا آگاهی می کوبد که تا عرش صدایش به گوش می رسد .
📌رسالت
انسان ، انسان آفریده شده است. این تفاوت با سایر مخلوقات الهی نه در تسبیج و ذکر و نماز؛ بلکه در انسانیت نهفته است .
نجات انسانها از اعماق گمراهی ، فقر و نداری اقتصادی و فرهنگی ، رسالت افرادی است که پای کلاس دانشگاه و علم زانو می زنند و راه بر جامعه می شوند .
📌استعمار
تاریخ را دوباره بخوانید ، چند باره بخوانید "قرارد ترکمانچای ، رژی ، تنباکو. تحصیل کرده های دانشگاهی غربی،
ملت مظلوم ایران را با چند کلاس درس و مدرک فخیمه آکسفورد ؛ غارت کردند . زیر بنای استعمار کم آگاهی و عدم رشد علمی است .
📌عصر علم
چاه های نفت دیگر رمق ندارند ، نفس های آخر را می کشند ، برای زندگی بهتر نسل پیش رو باید دست از دوش نفت برداشت و بر گردن علم نهاد .
دانش بنیان شدن ، هسته ای ، نانو ، مراکز علمی می تواند غبار را از چهره جامعه آینده و حال بردارد .
📌 رشد
نظام آموزشی هر چند ایراداتی دارد ولی دانشگاه یک مرحله از رشد است که دختر یا پسر بعد از ورود به آن به یک رشد حقیقی و علمی خواهند رسید .
آشنا شدن با اساتید متبحر و خلاق ، افراد نخبه و تاثیر گذار ، مسئولیت اجتماعی و بسیاری دیگر از محاسن رشد است .
📌اثر گذاری
یک فرد چوپان و دانشگاه نرفته یا زن خانه دار هم می تواند اثر بگذارد ، اما چه میزان ؟ مقایسه کنید اثر گذاری یک عالم و اندیشمند مانند شهید شهریاری ، فخری زاده را با یک شخص معمولی .
نور خورشید با شمع را در یک ترازو بگذارید؛ سطح اثر گذاری را خواهید دانست . دانشگاه و مدارج علمی به انسان نور می دهد برای درخشندگی بر این اثر گذاری در جامعه.
📌تربیت نسل
نقش ها همیشه یکسان نیست روزی فررزند و روزی دیگر برادر یا خواهر ، وروزی هم مادر یا پدر خواهید شد.
این یعنی باید نسلی را تربیت کنید که برای سالهای آینده بدرخشد و رشد کند ، کسانی می توانند در نقش مادری یا پدری بر قله بنشیند و نظاره گر باشند که روزی از دامنه این قله یعنی دانشگاه بالا رفته باشند و درس و کلاس و واحد را پاس کرده باشند تا بتوانند از دیده ها بگویند و بسرایند .
📌 شکوفایی استعداد ها
مدرسه و نظام آموزش و پرورش مقدور نیست تا در دوازده سال تحصیلی به استعداد ها بپردازد و شرایط سنی و اقتضائات فردی هم مجال بروز استعدا را نمی دهد . دانشگاه بستری مناسب و مهیا برای گشودن استعداد ها و بارور سازی این شکوفه ها است .
📌مدرک
مدرک گرایی از سرطان های مزمن بر پیکره علم و دانشگاه است . اما داشتن مدرک و گذراندن مرحله به مرحله از تحصیل و ارتقای آن مذموم و ناپسند نیست . چرا که انسان وقتی به سنی می رسد خدا مدرک تکلیف به او می دهد و مجاز می شود به دریافت ثواب و عقاب . 📌تجربه
از قدیم بر پیشانی ما نوشتند تجربه بالاتر از علم است و دانشگاه می تواند دست نو آموز را بگیرد و با غواصی به دل دریاهای علمی و اساتید مبرز قدری از تجربه را به کام بنشاند .
✍سید جواد محمدزاده
🍁کجا ایستاده ایم ؟ گردن فرازی چین و چروک زندگی مدرن ،چه بسیار آدمها را به سردرگمی ،کشانده است .
🔸کجا ایستاده ایم ؟
📌مهم این است ...
بر فراز بالکن آپارتمان ، ایستاده ای ؟
یا بر قله فخر فروشی ، ایستاده ای ؟
یا کنج آلونک بی خیالی ،ایستاده ای ؟
یا میان قبرستان منیت ، ایستاده ای ؟
یا میان دو تفکر معاش و آخرت، ایستاده ای ؟
یا غرق در سیل جهاد ،ایستاده ای ؟
یا بر حجر الاسود ابرهیم، ایستاده ای ؟
یا بر قایق طمع و حرص، ایستاده ای ؟
یا بر دب اکبر کینه و خشم ، ایستاده ای ؟
یا بالای دوش پیامبر در کعبه ،ایستاده ای ؟
یا سر سجاده دعا، ایستاده ای ؟
یا کف پای پدر ،ایستاده ای ؟
یا بر دریچه قلب مادر ،ایستاده ای ؟
یا درون قفس خودخواهی ،
ایستاده ای ؟
یا زیر پای یتیم، ایستاده ای ؟
یا بر اریکه کاخ قدرت، ایستاده ای ؟
یا بر لب حوض عشق ،ایستاده ای ؟
یا برسیاهه دانش خود ،ایستاده ای ؟
یا دست بر دوش حاج قاسم،
ایستاده ای ؟
یا بالای دست حسین تشنه ایستاده ای ؟
یا میان سوال و جواب ،ایستاده ای ؟
یا رو در روی امام ،ایستاده ای ؟
یا پشت به پشت برادر ،ایستاده ای ؟
یا زیر خروارها خاک، ایستاده ای ؟
یا چشم در چشم نکیر و منکر،
ایستاده ای ؟
یا نشسته ،ایستاده ای ؟
یا با قلم، ایستاده ای ؟
🍀 ایستادن را باید آموخت ،
آموزش داد .
✍سید جواد محمدزاده
🍁اکوسیستم دخترانه
یورش آلاینده ها بر مولکول های ذهنی دختران ، اثری از مهارت های زندگی، باقی نگذاشته است .
گلدوزی ، قلاب بافی ، آشپزی ، کوبلن دوزی ، خیاطی ؛ دیگر بر انگشتان آنان نمی چرخد .
تربیت فرزند ، پرورش نبوغ و خلاقیت فرزند به مهد کودک ها کنترات واگذار شده است .
همسر ،همراهی، مجاهدت ، مقاومت ، تکامل ،رشد ،معنویت ؛تغییر دکوراسیون شده است .
🍁اما
درس و کلاس زبان انگلیسی ، کنکور ، کلاس تست زنی ؛ دو نیمکره مغزی دختر خانم ها را احاطه کرده است .
وگوش ، بینی و دستگاه هاضمه تحلیل و فکری آنان ، دچار آسیب های شنوایی ، بینایی ، بویایی ، و قدرت تصمیم گیری شده است.
اینکه توقع داشته باشیم دختران امروز ما ، مانند گذشته قالی ببافند و با چرخ خیاطی چند پیراهن و شلوار بدوزند ؛ خطای راهبردی است .
اما غرق ساختن دختران و زنان جامعه که مسئول مستقیم تربیت هستند ؛
در کنکور و تست زنی ، بدون مهارت های اختصاصی اشتباه اندر اشتباه است .
✍سید جواد محدزاده
🍁معمولی معمولی و انتظار
✔انتظار چیست ؟ منتظر کیست ؟ وظیفه منتطران کدام است ؟
زیر آسمان بارانی انتظار ؛این سوال به چهارده روایت بر زبان منادیان چرخیده است .
اما هنوز تیزی شمشیر سوال ،برق می زند ؟!
انتظار یعنی ؛خروج از یک انسان معمولی معمولی و صعود به یک انسان رشد یافته ؛
انتظار یعنی؛ خروج از تفکر خور و خواب وشهوت و صعود به جهاد و خدمت و شهادت ؛
انتظار یعنی ؛خروج از یک زندگی بی دردسر و پهلو گرفتن به یک زندگی سراسر دغدغه ؛
انتظار یعنی؛ علامه عسگری ها ، مطهری ها ، سلیمانی ها ، بهشتی ها ، رجایی ها ،
منتظر یعنی ؛ نماز تکراری ممنوع، سجده بی کالری ممنوع،
نشستن پای سجاده و خواستن بدون اشک یعنی معمولی معمولی.
منتظر یعنی ؛ بیداری ، قلم و دوات علم افشاندن ، خون دل خوردن ،با اشک نوشتن.
منتظر یعنی ؛ فرمانده شدن .
🍁وظیفه منتظر
انسان معمولی شدن ، چند کلاس درس و شغلی پیدا کردن ، صبح جمعه دعای ندبه خواندن ، نشانه یک انسان معمولی است .
وظیفه انسان منتظر درس خواندن و رسیدن به یک شغل و خدمت نیست . این همان اول راه است ؛ خدمت .
سیصدو سیزده نفر یک نشانه است ، علامت است ، چراغ است ، تا راه را گم نکنیم .
تلاش برای قرار گرفتن در لیست این لشکر ؛فارغ التحصیلی از دانشگاه انسان معمولی را می طلبد .
تا معمولی معمولی مشی کنیم هیچگاه نمی توانیم اعلام کنیم که ما به وظیفه یک منتظر عمل کرده ایم .
یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است را در همین خروج از انسان معمولی معنی کنید.
⛰سید جواد محمدزاده
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🍁 اکوسیستم دخترانه
یورش آلایندهها بر مولکولهای ذهنی دختران، اثری از مهارتهای زندگی، باقی نگذاشته است.
گلدوزی، قلاب بافی، آشپزی، کوبلندوزی، خیاطی؛ دیگر بر انگشتان آنان نمیچرخد.
تربیت فرزند، پرورش نبوغ و خلاقیت فرزند به مهد کودکها کنترات واگذار شده است.
همسر، همراهی، مجاهدت، مقاومت، تکامل، رشد، معنویت؛ تغییر دکوراسیون شده است.
🍁اما
درس و کلاس زبان انگلیسی، کنکور، کلاس تستزنی؛ دو نیمکره مغزی دختر خانمها را احاطه کرده است.
و گوش، بینی و دستگاه هاضمه تحلیل و فکری آنان، دچار آسیبهای شنوایی، بینایی، بویایی، و قدرت تصمیمگیری شده است...
✍ سید جواد محمدزاده
#دختران #همسرداری #خانواده
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔸کالبد شکافی تک لیف
رسیدن به سن تک لیف ، از حجله شب عروسی هم ، لذیذتر است .
آمدن و ایستادن ، سوگند خوردن.
نماز به پا داشتن ، کوله برداشتن برای مسیر پر پیچ و خم زندگی .
سند زدن به نام نامی انسان،
در دفتر اسناد رسمی ثبت احوال، عرش الهی .
تعظیم ، تسبیح ، تهلیل بر زبان جاری ساختن ؛تک لیف است.
شگفت آور ترین لحظات زندگی،
یک دختر و پسر نو رسیده است.
و نظاره گری این سکانس برای پدر و و مادر ، اوج احساس است.
🍁اما
بشکافید این وعده الهی را ؛
چه می گوییم ؟ چه می خوانیم ؟
این جوان تازه رسیده به این موقف، چه تصوری دارد از تک لیف ؟
*نماز بخوانید هر صبح دو رکعت ، ظهر چهار رکعت ، عصر چهار رکعت ، مغرب سه رکعت ، عشاء چهار رکعت ؛ در سال یک ماه قمری روزه ؛
اشانتیون را هم سخنران با بلندگو اعلام می کند : مبادا پای خود را جلوی پدر و مادر پهن کنید ، اول هر غذا بسم الله فراموش نشود ، والسلام .
🔹این سبک از تک لیف؛
نه حیات می دهد !
نه جان می بخشد !
نه قدرت ،به بازوان عقل می دهد !
نه نشاط به جسم و جان !
یک بخور و زنده باشی را به روح، می بخشد، که اگر همین چند رکعت هم دچار ویروس تکرار نشود و عادت تکرار جانش را نستاند.
♻تکلیف یک معراج برای جوان است .
یک مرحله دریافت پیام الهی است .
رسیدن به مقام گفت و گویی با خدا.
دختر عزیزم ،پسر گلم تکلیف ؛
♻ تکلیف یعنی ؛
اکنون که از بازی عروسک ها و گرگم به هوا ، دست برداشتی ؛
خود را در میان دستان خدا ببین .
فرشتگان الهی را گرداگرد اعمالت بنگر . زمین و آسمان را تسخیر خود بگردان .
♻ تکلیف یعنی؛
کوله افکار را ،مرتب بچین .
که هر فکر تو خانه ای در بهشت ، می سازد، اگر اندیشه را ساخته باشید .
♻تکلیف یعنی ؛
آنقدر بزرگ شده ای که می توانی رسالت خلیفه اللهی را بر دوش بگیری . بایستی در مقابل ظلم ، با ظالم بجنگی ، اسلحه به دست بگیری ،لباس رزم بپوشی ، مبارزه کنی در مقابل باطل .
♻تکلیف یعنی؛
زبان تو را، خدا اینک گشود ،
بگو ، می شنوم ،
بخواه ، می دهم ،
فریاد بزن ، نترس،
اشک بریز ،که من اشکهایت را پاک می کنم ،
ناله بزن در درگاه من، که کرور کرور ثواب می دهم.
♻تکلیف یعنی؛
شما وارد نظام امامت و ولایت شده اید . نام شما را امام بر زبان جاری می سازد ، ثبت نام شده اید ،
دستتان در دست امام است ،
این را محکم کن .
♻تکلیف یعنی؛
مسئولیت داری برای برپایی حکومت حضرت ولی عصر( عج).
تو هستی، تا بتوانی گامی برای تسریع در حکومت امام برداری .
نقش پیدا کردی ای جوان.
♻تکلیف یعنی؛
عقاب و ثواب ..
ثانیه ثانیه عمر شما، محاسبه می شود . حرف به حرف جملات شما، اندازه گیری می شود .
نگاه به نگاه شما ،نگاشته می شود .
نیت به نیت شما ،قلم می خورد .
♻تکلیف یعنی؛
از تو پرسیده می شود ، با علم چه کردی؟ با نعمت عمر چه کردی؟ با نعمت عقل چه کردی ؟با نعمت سلامتی چه کردی؟ با نعمت انقلاب چه کردی؟ با نعمت امام واهل بیت چه کردی؟ با نعمت استاد چه کردی ؟
این کم مقامی نیست جان عزیز.
♻تکلیف یعنی؛
دیگر حق نداری ساندویج را تنهایی در گلو ،فرو ببری ،
همسایه را مواظبت کن ،
دوست را محافظت کن ،
جامعه را بساز ، خانواده تشکیل بده .
✍سید جواد محمدزاده
🍁دانشگاه بین المللی کرونا
همه ما ؛ پذیرفته شده ایم .
و درآزمون تافل ماسک و دستکش؛ صاحب رتبه اول شده ایم .
مصاحبه را هم با قدری محلول ضد عفونی کننده گذراندیم.
ترم اول دانشگاه، با رعایت فاصله فیزیکی ؛ ممتاز گشته ایم .
جناب مستطاب کرونا ، ریاست محترم دانشگاه ،در سخنرانی سالانه خود در سالن آمفی تئاتر دانشکده ویروس ؛
پنهان نمودن دستها ، صمیمت ها ، دورهمی ها ، شادی ها ، خنده ها ، رفاقت ها ، فرصت ها ،را از اهداف عالیه سند جامع کرونا برشمرد .
فارغ التحصیلان دانشگاه کرونا با نگارش پایان نامه های خود به موضوعات ؛
شناخت فرصت ها ، قدرشناسی از خانواده ها ، درک سلامت ، امنیت ، جامعه و مردم پرداختند .
در منابع و کتب معتبر این دانشگاه کرونایی علاوه بر آموزش ماسک زدن و دستکش بر دستان آویختن ،به مسئله مجاهدت شبانه روزی پرستاران و کادر درمانی ، تهیه بسته های معیشتی ، اشاره شده است .
اساتید فرهیخته این دانشگاه فوق مدرن در قلب قاره زمین ؛ کرونا را یک پدیده عالم تاب معرفی کردند ؛
و از دانشجویان خواستند؛
اگر ماسک بر دهان می زنند؛
ماسکی را بر زبان غیبت بیاویزند که آن کشنده تر است .
اگر ماسک بر صورت می گذارند تا ویروس منتشر نشود ؛
ماسکی بر زبان آبرو ریز بکوبند؛ که دوز میراندن آن بالاتر است.
اگر دست به هم نباید بدهند ؛
دست از دامان وسواس شیطان برکشند،که آن لازم تر است .
اگر دست در دست هم نمی توان بگذارند ؛ دست به دامان اهل بیت بیاویزند؛ که آن نجات دهنده تر است .
اگر محلول می پاشند تا ضد عفونی کنند ؛ بر اخلاق تند و خشن، بشکه محلول ضد عفونی را بپاشند؛که آن نفس گیر تر است .
اگر قرنطینه شدند برای سلامت جسم ، قلب و روح را با نماز شب ، روزه قرنطینه کنند؛ که آن شفا بخش تر است .
اگر دستگاه تنفس به مریض متصل می کنند تا نفس بکشد ؛ دستگاه اخلاص را به اعمال متصل کنید؛ که آن نفس است.
اگر روزی تنگ شد ، کاسبی کساد شد ، روزی ایثار و خودگذشتی را به منزل ها ببرید که آن غنی تر است .
✍ سید جواد محمدزاده
🔵قطعی سخن گفتن نشانه #جهل است
💠 یکی از آداب قرآن این است که آدم چیزی را که یقین ندارد، نگوید. کلمات ِشاید، احتمال دارد، فکر میکنم و به نظر میرسد را زیاد به کار ببریم.
👈 نشانه آدم جاهل این است که قطعی حرف میزند. آدم عالم هم همهاش میگوید شاید.
🔹 امام خمینی در تلویزیون تفسیر قرآن میفرمود. نوارش را یکبار گوش بدهید، یک ساعت که تفسیر میگفت یک آیه را ترجمه نمیکرد، چه برسد به تفسیر. میگفت یحتمل که معنی این باشد، شاید که معنی این باشد. این طور آدمی عالم است.
🔹 کسی هم که به ضرس قاطع میگوید معنی این است، نشانه آدم جاهل میباشد. قطعی حرف زدن نشانه جهل و خلاف ادب قرآن است. ادب قرآن این است که جزم گرا نباشیم.
💠 ادب قرآن این است که بدانیم کسی که قطعی حرف میزند، خدا و چهارده معصوم علیهمالسلام هستند. ما هر چه میگوییم شاید، شاید... .
🔹 این را من مکرر گفتم، شاید 12- 10 سال داشتم که خدمت علامه طباطبایی بودم؛ یک آقایی آمد یک مسئله شرعی از علامه پرسید که من با آن سن، جواب مسئله را بلد بودم. علامه وقتی جواب داد، سه بار فرمود این مسئله را حتماً از کس دیگری بپرسید. این عالم است، قطعی حرف نمیزند و در فهم خودش تردید میکند.
🔹 نشانه جاهل بودن من هم این است که وقتی استاد مطلبی را میگوید، نمیگویم آقا سؤال دارم، فوری میگویم آقا مطلبتان اشکال دارد. خوب این نشانه جهل من است؛ لااقل بگو سؤال دارم یا این به ذهن من میرسد، از کجا میگویی که این اشکال دارد و غلط است؛ یعنی شما بهتر از آن آقا فهمیدید؟!
💠 ادب قرآن این است که این چیزها را رعایت کنیم، حرف کسی را راحت نگوییم اشتباه است، شاید من اشتباه میکنم.
👈 در درسهای خودمان در حوزه، چند درصد میشود که استاد به طلبه بگوید که حق با شما بود؟ آیا همیشه طلبهها اشتباه میگویند و استاد همیشه درست میگوید؟
استاد احمد عابدی