eitaa logo
258 دنبال‌کننده
230 عکس
20 ویدیو
4 فایل
مدرس حوزه و دانشگاه؛ نویسنده، پژوهشگر حوزه دین و فرهنگ ارتباط با نویسنده سید جواد محمدزاده: @seyedjmdz
مشاهده در ایتا
دانلود
حواست هست ! علی را شمشیر ابن ملجم مرادی نکُشت ؛ علی را شمشیر جهل مردم کُشت . بخوانید سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
☲چگونه اثرگذار باشیم ؟ آنچه از فرمول های اثر گذاری آموخته اید ، کپک زده است. همه کتابها را به دریا بیاندازید . ⤵ یک راه بیش نیست ؛ برای اثر گذاری باید با موثر حقیقی کانکت بشوید ، دست در دست او بنهید ، اتصال برقرار کنید . ✔نه با تکنیک و راهبرد ؛ ✔ با سجاده و چند قطره اشک . ✍ سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
سلام . از صبح با واژه ها گلاویز شدم ، یقه کلمه ها را گرفتم ، با حروف قهر کردم ، ناز دادم ، جملات را در اتاق ذهنم محبوس ساختم ، چشمانم را بستم تا تمرکز بیابم ، انواع روان نویس و خود نویس عوض کردم ، ترکیه رفتم و با مولانا همه مثنوی را چند بار خواندم ، فریاد زدم ، اشک ریختم ، ناله کردم ، ولی هیچ کلمه ای نیافتم ؛ در مقام تو ؛ 🏵استاد روزت مبارک . 🌺تقدیم همه اساتید گروه که در این مدت آشنایی آموختم نویسنده باید درد داشته باشد ، دردمند باشد ، تا بیافریند. شاگرد کوتاه قد . سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
💠 آچارکشی 💢 ویژه شب قدر 💢 🔹(کِ) [تر - فا.] (حامص.) وارسی، شل یا سفت بودن پیچ و مهره ها و سفت کردن پیچ های شُل را در فرهنگ لغت آچار کشی می گویند . شب قدر (شب بیست و یکم ) باید نشست و افکار را آچار کشی کرد . 🔹قارون قرین فرعون شد ، در بازار ناصر خسرو دلار و سکه خرید و فروش می کرد ! ثروت روی ثروت انباشت ! از همراهی با موسی کلیم سر باز زد ! فرصت نکرد شبی موتور مغزش را پایین بیاورد و آچار کشی کند ؛ تا زباله های غرور و نخوت را بیرون بریزد ! عاقبت زمین دهن باز کرد و او را با خانه اش بلعید ! 🔹بلعم باعورا اسم اعظم می دانست ، خدا مخازن دعا را به روی او گشوده بود ، خورشید با اجازه او طلوع و غروب می کرد ! کور را شفا می داد ! فلج مادر زاد را روی پا می ایستاند ، ولی فرصت نکرد ، مهره های هوس و شهوترانی را محکم آچار کشی کند ! ساختمان افکارش با یک نگاه حرام فرو ریخت ! با خاک یکسان شد و تمام . 🔹آسیه هم بالین فرعون ، هم سخن با دشمن ترین فرد هستی ، همراه یک ابر قاتل ، چنان مهره های ایمان را محکم آچار کشی کرده بود که کاخ خدایی فرعون هم نتوانست اپسیلونی از معرفتش به درگاه الهی بکاهد ؛ و شد ضرب المثل ، الگو برای هر مرد و زن مجاهد و مقاوم تا قیامت . 🔹اصحاب کهف ، هر چه دنیا بود ؛ داشتند (پست ، مقام ، ثروت ، احترام ، شهرت ، ویلا ) ،آنان مجذوب کف روی آب نشدند ؛ فریب ماشین قراضه را نخوردند ؛ باغ آلو و گیلاس آنان را مست نکرد ؛ چرا که شب قدر تمام پیچ و مهره های معرفت توحیدی خود را آچار کشی کرده بودند . و خدا جنس ناب توحیدشان را خودش خرید . ✔️شب قدر شب آچار کشی افکار است . ✔️باید گوشه ای نشست و دل و روده افکار شک و دو دلی را بیرون ریخت . ✔️یکی یکی مهره های ایمان را روغن کاری کرد . ✔️باور به قدرت خدا را به سلول ها تزریق کرد . ✔️ پیچ و مهره های ناباروری توحید را سفت کرد. ✔️ شک های ممتد زندگی را به یقین رساند . ✔️داستان مریم را هر روز خواند . ✔قلب زنگ زده را با قطرات اشک جلا داد . ✔ترمز زبان را در برابر حرفهای گفته باید سرویس کرد . ✔قطعات فرسوده چه کنم چه کنم ها را تعویض نمود . ✔ تک تک فصل های خداشناسی را ارتقاء داد . ✔️مزبله های دروغ ، کینه ، تهمت ، بی آبرویی ، را دور ریخت ، ✍سید جواد محمدزاده 🚩امام صادق (ع) : «التَّقْدیرُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشْرٍ، وَالاِْبْرامُ فی لَیْلَةِ اِحْدی وَ عِشْرینَ وَالْاِمْضاءُ فی لَیْلَةِ ثَلاثَ وَ عِشْرینَ ؛ « تقدیر امور و سرنوشت‌ها در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحكیم آن در شب بیست و یكم، و امضا ‏آن در شب بیست و سوم صورت می‏گیرد.» @mahammmadzadeseyedjavad
◾دو کلمه حرف حساب 🚩چه باید کرد ؟ چاره چیست ؟ سَر بچه های عزیزمان را در یک عدد گوشی همراه تا خِرخِرِه فرو کرده ایم ! نگرانیم ؟ دل شوره داریم ؟ چه باید کرد ؟ چاره چیست ؟ با تکنولوژی بجنگیم ؟ حذف کنیم ؟ خاموش کنیم ؟ کد گذاری کنیم ؟ شما بگو؛ من می گویم ؛ بچه های خود را در آغوش بگیرید. همین ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
✍بنویس پیشنهاد میکنم ، اگر میخواهید شب قدر را درک کنید ؛ یک عدد کاغذ بگیرید و وصیت نامه خود را بنویسید . مهم نیست دارا هستید یا ندار ، جوان یا پیر ، مرد هستید یا زن ! ✍ بنویسید . با وصیت نامه، قرآن به سَر بگیرید . شب قدر متفاوتی خواهید داشت . ✍بنویسید . ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
با سلام خدمت همکاران ارجمند. امسال سالگرد اخوی ما آقا سید علی اصغر با شهادت امیر المومنین علی علیه السلام مقارن شده است . اگر بزرگواری کنید صلواتی ، فاتحه ای برای این جوان مومن و متدین هدیه بفرمایید ممنون خواهم شد . متشکرم . سید جواد محمدزاده
ZekroAliienEbadat.mp3
7.87M
بشنوید 🔊 فایل صوتی: چرا و چگونه «ذکر علی عبادت است» ؟ 💠 بیانات استاد احمد عابدی درباره ذکر نام مبارک حضرت علی سلام الله علیه 🆔 @Ahmad_aabedi
💠خُودَت می دانی ؟ 💢ویژه شب های قدر 💢 🔺 تو را آفریدم ، حیات بخشیدم ،هر چه نیاز داشتی مهیا ساختم ؛ خودت می دانی ؟ نماز بخوان یا نخوان ! 🔺کوه و دریا را مسخر تو کردم ، شیر و پلنگ را برای زندگی زیبای تو روانه دنیا کردم ؛خودت می دانی ؟ روزه بگیر یا نگیر ! 🔺 عقل را سَرجَهازی آفرینش تو کردم ، شیطان را از بهشت بیرون راندم ؛خودت می دانی؟ قرآن بخوان یا نخوان ! 🔺بهشت را یک لنگ پا مننتظر تو نگه داشته ام ، جهنم را بر تو حرام کرده ام ؛خودت می دانی خمس بده یا نده ! 🔺در کنار هر مرد یک زن آفریدم ، محبت را آفریدم ، عشق را آفریدم تا غمی در دل تو نباشد ؛خودت می دانی ؟فرزند بیاور یا نیاور ! 🔺دست دادم ، پا دادم ، قیافه دادم ، شکل و صورت به تو دادم حیوانات را با تو متفاوت ساختم تو از همه موجودات زیبا تری ؛خودت می دانی؟ دستی بر سر یتیم بکش یا نکش ! 🔺 آسمان را زیر پای تو فرش کردم ، قدرت اختراع به تو دادم؛ خودت می دانی؟ یک عمر با گناه زندگی کن یا یک عمر با اعمال صالح زندگی کن ! 🔺گفتم بیا ؛خودت می دانی ؟ بیا یا نیا! 🔺 ماه رمضان را آفریدم ، شب قدر را سه شب قرار دادم ؛خودت می دانی ؟بیدار باش یا بخواب! 🎯 مقدرات تو را نوشتم ولی گفتم خودت هم حرف بزنی ، بگی از درد ودلها، از غمها، از نگرانی ها، از مریضی ها، از مشکلات ،تا گره باز کنم، مریض شفا بدم ،غم برطرف کنم ؛ ✋ خودت می دانی؟ شب بیست و سوم بیا یا نیا! 🔺همه دعاهای تو را مستجاب خواهم کرد ؛خودت می دانی ؟ بخواه یا نخواه ! 🔺گناهان تو را بخشیدم ، همه را ؛ خودت می دانی ؟ بیا یا نیا ! 🔺شب بیست و سوم آخرین شب قدر است ؛ خودت می دانی ؟ ✋ولی بیا. دلتنگ تو هستم ، تو عزیز من هستی ، بنده من هستی ؛ بیا ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
✍بنویس هر چه می خواهی بنویس ؛ زن زیبا ، ویلا ، ماشین شاسی بلند ، بینی سر بالا ، پروتز گونه ، وام خرید خانه ، یک عدد بچه پسر تپل مپل ؛ ✍هر چه می خواهی بنویس یک باب منزل دو طبقه در بهشت ، حور العین ، تور مسافرتی عرش الهی ، زیارت امام حسین؛ شب قدر شب نوشتن است. ✍ هر چه می خواهی بنویس ولی کوچک مخواه ، کم مخواه ، برای همه بخواه ، خوب بخواه ؛ ✍بنویس که تنها خواستن نمی تواند انسان را برساند ، تلاش می خواهد ، زهد ، ریاضت ، سکوت ، بخشش ، صداقت ، سلامت ، دستگیری می خواهد. ✍بنویس ، هر چه می خواهی بنویس سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
💠25 سال ، سکوت یا مبارزه ؟ کنکاشی محققانه درباره امام علی (ع) 🔹رنج آورترین کلمه ها بر آستان یگانه ترین مقتدر هستی امیر المومنین علی (ع) فرود آمده است ؛ « سکوت » . تاریخ نوشت ، ویل دورانت منتشر کرد ، سخنرانان تکرار کردند که علی(ع) بیست وپنج سال سکوت کرد ؟! بزرگترین رهبر ، درخشنده ترین چهره اسلام ، با فضیلت ترین انسان بعد از محمد مصطفی (ص) در علم و دانش ، تقوا ، جهاد وکوشش ، شجاعت ، مدیریت ، فداکاری، یک نسل از متن جامعه کنار کشید و به گوشه ای نشست ؟! بیست و پنج سال سکوت کرد ؟!! ظلم ؛ بریدن سر ، تکه تکه کردن دست و پا نیست ! ظلم کامل نگفتن تاریخ است ، درست ننوشتن از امام است ، نمایش کاریکاتوری از مقتدر عالم است ؛ ظلم مبارزه بیست و پنج ساله را سند به نام سکوت زدن است . 🔸مبارزه سلوکانه جامعه ای که در قعر دنیا ، دست و پا می زد تا شمش طلا را با هزران دروغ و نیرنگ به چنگ آورد و باکی نداشت که جان را بگیرد ! شکم مادر بارداری را بدرد !خانه ای را بسوزاند؛ به امید چند کیسه سیم و زر ! رقابت حاکمان در افزدودن شمش طلا برای لذت گرایی بود و حرمسرا برای شهوترانی ! علی(ع) به میدان آمد ؛ شمشیر کشید ، مبارزه کرد ؛ فریاد زد:《یا دنیا غُرّی و غَیری 》، سجاده پهن کرد ، عَلَم نماز به پا کرد ، سیل اشک راه انداخت ، مناجات کرد در مسجد کوفه{ مولی یا مولی انت المولی و انا العبد} ، کمیل را دعا آموخت ، تظاهرات کرد در دلهای مردم ، قیام کرد علیه جاه و جاه طلبی ، پست و مقام ، خوی درندگی مادیات . که زین العابدین سرآمد عبادت کنندگان ، خود را ناچیز در برابر او می دانست . 🔸مبارزه سَلُونِی شالوده تک تک مغز مردم زمانه علی(ع) را می شکافتید ، همه می خواستند بدانند چند عدد تار مو بر سر دارند ! جنگ نامرئی کتاب و قلم ، نوشتن یا ننوشتن ، دانستن یا ندانستن به راه افتاده بود و فرماندهان دستور داشتند تا علم و آگاهی عقیم شود و مردم در جهل و بی سوادی روزگار بگذزانند . علی (ع)به میدان آمد، شمشیر کشید ، مبارزه کرد ؛ جریان {سَلُونِی قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِی} به راه انداخت ، سنگ خورد ، تیر خورد ، جراحت برداشت ، انتشارات علمی او را مجوز چاپ نداند ، ولی سکوت نکرد ؛مبارزه کرد ،چاه افکار را با عنصر سوال و پاسخ به قنات رساند . بین المللی شد . یهودیان ، مسیحیان از سرتاسر جهان عازم مدینه شدند تا سوال بپرسند . 🔸مبارزه دیندارانه اعجواج در دین اسلام یک استراتژی بود و حاکمان با سپردن قرآن به موزه ؛ هر چه ارداه می کردند از مفاهیم دینی ، به کام مردم سرازیر می ساختند ،حذف و اضافه می کردند ، خط می کشیدند ، می سوزاندند ، منع می کردند ، ملاهای درباری تولید کرده بودند تا نام و نشانی از اسلام ناب باقی نماند . علی(ع) به میدان آمد ، شمشیر کشید ، مبارزه کرد ؛جلسه گذاشت ، منبر رفت سخنرانی آتشین کرد ، گفت ، تکرار کرد ، میانه دو حکم شرعی خود را رساند تا اسلام زنده بماند ، موازین شرعی را از چنگال منحرفین نجات ببخشد ، راه رفت ، نماز خواند ، احکام گفت . 🔸مبارزه انسان سازی دیگر انسانی باقی نمانده بود ، همه غرق در شهوات شده بودند ، هر روز که می گذشت انسانهای قوی هیکل در اثر ویروس نادانی می مردند !علی (ع)به میدان آمد ، شمشیر کشید ، مبارزه کرده ؛ آجر روی آجر گذاشت ، سنگ روی سنگ قرار داد ، خون دل خورد ، انسان ساخت ، مومن تربیت کرد ، رشید هجری ، میثم تمار ، مالک اشتر نخعی ، هاشم بن عتبه ، صعصعه بن صوحان . 🔸مبارزه خاموش تنبلی و کسلی در جامعه ارزش شده بود ، پر خوری و بی کاری فرهنگِ مردم گشته بود ، علی به میدان آمد ، شمشیر کشید ، مبارزه کرد ؛شال همت به کمر بست و راهی تلاش و کوشش شد ، بیل و کنگ را برداشت تا زمین را آباد کند ، چاه حفر کند ، نه از سر خوشگذرانی ، تا دست های خشکیده مردم تنبل را به زمین گرم بزند و پاهای فلج کسلی را به حرکت در بیاورد . 🔸مبارزه مسئولیت سپاری تکنولوژی هنوز پیشرفت نکرده بود ، خانه ها آپارتمانی نشده بودند ، تمدن غربی نیامده بود ولی مدیران و حکمرانان جامه را به سمت بی تفاوتی و فقر هدایت کرده بودند و بر بیلبوردها نوشتند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است . علی به میدان آمد ، شمشیر کشید ، مبارزه کرد ؛ پرچم بی مسئولیتی را به آتش کشید ، کوله برداشت ، چند عدد خرما ، نان گندم ، قدری گوشت برداشت و شبانه خانه فقرا را می کوبید تا شکمی را سیر کند ، برهنه ای را بپوشاند ، آبرومندی را سربلند سازد ؛فرهنگ بی تفاوتی را بزداید . ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
🙏برای بنده افتخاری است تا این کانال را به دوستان معرفی کنید. 🔰تفکر و اندیشه، کالبد روح را زنده می کند. 📝کانال یادداشت های سید جواد محمدزاده ♻️@mahammmadzadeseyedjavad
🖍لقمه را نچرخانید گاهی راه چنان ساده است که از فرط سادگی آن را می پیچانیم . برای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی ؛ «معرفی کتاب ، مسابقه کتاب ، چاپ گالینگور ، در دسترس قرار دادن » کافی نیست ! 🖍لقمه را نچرخانید تا سوالی نباشد ؛ پرسشی نجوشد ؛ سیل دانایی راه نیافتد ؛ کتابی خوانده نمی شود ! 🖍لقمه را نچرخانید ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
اُفُقِ نگاهت چیست ؟ اگر سالها سر به سجده بنهی ؛ ولی اُفقِ نگاهت ، یک دست کله و پاچه باشد ؛ چه سود ! اگر سالها سَر در درس و کتاب و علم بنهی؛ ولی اُفقِ نگاهت ،چند جلد کتاب باشد ؛ چه سود ! اگر سالها سکه روی سکه بنهی؛ ولی افق نگاهت ، همان زندگی لاکچری باشد ؛ چه سود ! اگر سالها یا صاحب الزمان بر زبان بنهی؛ ولی افق نگاهت ،تنها دیدن چهره آقا باشد ؛ چه سود ! اگر سالها زنده بمانی ؛ ولی افق نگاهت، همان ویلا ،جنگل و دریا باشد ؛ چه سود ! ماه مبارک رمضان ؛ ماه ساخت و ساز افق نگاهت است. . ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
✍جان حضرت قلم هُل نشو ! 🕪 پاسخ بده . اگر بگویند شما هزار سال زنده می مانی و عمر خواهی کرد ؛ 👈برنامه ای داری ؟ 👈چه پاسخ می دهید؟ ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
🕪 سوت پایان ! 🔔سوت پایان زده شد! و تو هنوز روی نیمکت نشسته ای ! دست زیر چانه ،محو تماشای بازی {رئال مادرید - بارسلونا }گشته ای ! 🔔سوت پایان زده شد ! ماه رفت ! رمضان رفت ! میهمانی تمام شد ! سفره جمع شد ! هلال آمد ! شوال رسید! 🔔سوت پایان زده شد ! و تو هنوز در ضاد والضالین لنگر انداخته ای ! مخارج حروف تو را زمین گیر نکند ! که راه تاریک و دشوار است ! 🔔 سوت پایان زده شد ! و تو هنوز در حال ویرایش موهای خود ایستاده ای ! آیینه را بشکن ؛که تو را محبوس خود ساخته است ! 🔔سوت پایان زده شد ! و تو هنوز چشم انتظارِ قسمت بعدی سریال اِحضار شده ای ! واویلا ! قلب غفلت گرفته را با ترنم قرآن جلا بده ! 🔔سوت پایان زده شد ! و تو هنوز در طبل تک فرزندی می کوبی ! ویروس کرونا ، توحید تو را کشته است ! 🔔سوت پایان زده شد ! و تو هنوز سَحر بیداری ! بخواب ؛که شاید خواب تو از بیداری ؛بیدار تر باشد ! 🔔 سوت پایان زده شد ! و تو هنوز نمی دانی بخشیده شده ای ! یا للعجب ! از این همه نادانی ! 🔔سوت پایان زده شد ! و تو هنوز روزه می گیری ! نمی خوری ، نمی آشامی ! روزه نگیر ؛ بگذار روزه تو را در آغوش بگیرد؛ 🔔سوت پایان زده شد ! و تو هنوز اشکی از چشمانت سرازیر نشده است ! دست بجنبان که فرصت اندک است ! 🔔 سوت پایان زده شد ! و تو هنوز بی حال و بی رمق پای سجاده می نشینی ! ماه رفت ! رمضان رفت ! 🔔 سوت پایان زده شد ! و تو هنوز مَست قصه یوسف و زلیخا مانده ای ! هوشیار باید شد . ✍سید جواد محمدزاده "شاگرد کوتاه قد " @mahammmadzadeseyedjavad
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
📌سوت پایان سوت پایان زده شد! و تو هنوز روی نیمکت نشسته ای! دست زیر چانه در حال تماشای مناظر طبیعت هستی! سوت پایان زده شد! و تو هنوز در ضاد والضالین لنگر انداخته ای! مخارج حروف تو را زمینگیر نکند که راه سخت و دشوار است! سوت پایان زده شد! و تو هنوز در حال ویرایش موهای خود نشسته ای ! آیینه را بشکن که تو را محبوس خود ساخته است! سوت پایان زده شد! و تو هنوز منتظر قسمت بعدی سریال احضار ایستاده ای! ماه رفت، هلال رفت، نیمه رفت، پایان نزدیک شده! سوت پایان زده شد! و تو هنوز نمی دانی تک فرزندی ، از هر ویروس کرونایی کشنده تر است! رسالت زندگی را نخوانده ای! سوت پایان زده شد! و تو هنوز سحر بیداری! بیداری که بیدار باشی! بخواب که شاید خواب تو از بیداری بیدار تر باشد! سوت پایان زده شد! تو هنوز نمی دانی بخشیده شده ای یا نه! سنگینی گناه را نمی بینی! فکری بکن! سوت پایان زده شد! و تو هنوز روزه می گیری! نمی خوری، نمی نوشی! روزه نگیر ؛ بگذار روزه تو را بگیرد تا راهی به درون روزه پیدا کنی، ببینی بهشت گمشده انسان را در اعماق ظلمت دنیا. سوت پایان زده شد! و تو هنوز اشکی از چشمانت سرازیر نشده است! دست بجنبان که فرصت اندک است! سوت پایان زده شد! و تو هنوز بی حال و بی رمق پای سجاده می نشینی! ماه رفت، هلال رفت، نیمه رفت، پایان نزدیک شده است! سوت پایان زده شد! و تو هنوز مست قصه یوست و زلیخا هستی! هوشیار باید شد، با هوشیاران عالم هم نشین گردید. ✍️ سیدجواد محمدزاده @HOWZAVIAN
👌گفتگو 🗣خدایا ؛ هر آنچه گفتی گفتم ؛ چشم . گفتی ؛ دست بکش، کشیدم . گفتی ؛ دهان ببند ، بستم . گفتی؛ بیا ، آمدم . 🗣حالا من می گویم ؛ و تو بگو چشم. گفتم ؛ دست بُگشا ، گُشودی . گفتم ؛ چشم ببند ، بستی . گفتم ؛ بیا ، آمدی . 🌺حرفی باقی نمانده است ؛ 🌻 عاقد را بگو صیغه عقد بندگی جاری کند. 👌عید سعید فطر ، عید بندگی مبارک ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
💢 برد و باخت 📌 در میدان فوتبال با پرتاب توپ به طاق دروازه ؛ برنده و بازنده مشخص می شود . در ماه مبارک رمضان؛ 💥 اگر خدا را به وکالت نپذیرید ! 💥 دل به او نسپارید ! 💥 بیل و کلنگ به دوش نگیرید ! 🚫بازنده اصلی شما هستید.شش هیچ باخته اید. ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
💢 فَصلِ دِرُو 🔸انسان بار و بندیل خود را جمع کرده بود ! شیطان همه را در تُور بوم گردی « خود فراموشی » ثبت نام کرده بود ! قابیل کت و شلوار به تن ؛ هلدینگ کینه و نفرت را جهانی ساخته بود ! خدا گوشه ای تنها و مبهوت ؛ نظاره می کرد ! اشک می ریخت ! خون می گریست ! چه بلایی بر سر انسان ؛ انسان آورده است ! کرّات را انسان درنوردیده بود ! اتم را شکافته بود ! نهنگ را یک لقمه چپ کرده بود ! ولی سردر گُم ، گِیج وگُنگ مانده بود ! 🚩 رمضان را آفریدم، ماه مبارک رمضان 🔸دست انسان عجول را گرفتم ، لنگ لنگان سوار کشتی نوح کردم ، بادبانها را کشیدم ، طوفان راه انداختم ، پارو زدم ، همان چند نفر باقی مانده از جنگ با شیطان را به ساحل رساندم . ناگاه دیدم ؛ یونس همه را به چوب نفرین رانده است ! طاقت نیاوردم ، یونس را به دل نهنگ سپردم تا دور از چشم او انسان را نجات ببخشم . دریا را شکافتم ، زمین باز کردم ؛قارون را بلعیدم ،آتش نمرود را به گلستان مبدل ساختم ، عدس و پیاز کاشتم ، کباب بریان طبخ کردم ، کشاورز شدم ، آسیابان گشتم تا گندمی آرد کنم ، درس طبابت خواندم تا انسان مریضی را شفا بخشم ! 🚩رمضان را آفریدم، ماه مبارک رمضان 🔸انسان هنوز دست از لجاجت خود برنداشته بود ، مغرور و خودخواه در برابر چند سنگ تعظیم می کرد . چاره ای نداشتم ؛ عصاره همه وجودم را مهیای رفتن به هستی کردم ؛ همه آنچه منِ خدا می دانستم به او آموختم ، محمد(ص) را فرستادم . 🚩رمضان را آفریدم، ماه مبارک رمضان 🔸سخت بود ولی مقاومت کردم ، ایستادم ، سنگ خوردم ، فحش شنیدم ، پشت به پشت علی (ع) داده بودم تا انسان را ، همان آفریده خودم را "نفخت فیه من روحی ام را" در آغوش بگیرم ، نوازش کنم . ولی چاره ای نداشتم ؛ علی را گفتم را بیا ؛ با چاه درد و دل کنیم ، او می گفت و من می گفتم ، حسین را به مسلخ بردم ، قربانی کردم تا انسان به مقام انسانیت برسد ، پر بگیرد ، پرواز کند ، بیایید در آغوش من . 🚩رمضان را آفریدم ، ماه مبارک رمضان 🔸جلسه گذاشتم ، مشورت کردم ، ماه رمضان را آفریدم، ماه مبارک رمضان را آفریدم . بخشیدم ، گشودم ، پاک کردم ، روزی دادم ، قرآن نازل کردم ، شب قدر را تاسیس کردم ، سفره پهن کردم ، یکی یکی دست انسان را گرفتم و پای سفره ماه رمضان نشاندم ، لقمه در دهان آنان نهادم ، فرشتگانم را مامور کردم تا بالهای خود را زیر پای انسان فرش کنند ، زمین را گهواره ساختم تا دمی بیاسایند . ✔بهشت را چراغانی کردم ، ✔خودم در کنار درب بهشت، ✔ایستاده منتظر تو هستم ، ✔ منتظر انسان هستم ، ✔ منتظر انسانها هستم، ✔ بیایید . 🌺عید سعید فطر ، عید بندگی مبارک ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
♨مجنون تو را خواستم ولی ؛ مجنون نبودم ! 🚩مهدی جان ؛ صبح های جمعه ندبه خواندم ؛ با اشک هم بالین شدم در فراق تو ؛ چشمانم را به مسلخ بردم ، خون گریستم ؛ کتاب انتظار برای کودکان خواندم ؛ زندانی از بند نجات بخشیدم ؛ چهل شب پیاده جمکران را پیمودم ؛ سجاده رنگین کمانی پهن نمودم ؛ دیگ حلیم صبر، بار گذاشتم ؛ مدرسه رفتم ، دانشگاه ، دکتر شدم ؛ ♨تو را خواستم ولی ؛ مجنون نبودم ! ندانستم ؛ شرط اول قدم آنست که مجنون باشی ! 🚩مهدی جان ❤مرا مجنون کن ❤مجنون خودت ❤مجنون خدایت ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
هدایت شده از تربیت و حکمرانی
امروز وقتی این غم‌انگیز را دیدم، ناخودآگاه یاد معروف مرحوم افتادم که در سال‌های کودکی‌مان در می‌خواندیم و کلی خاطره با آن داریم: باز هم آمده بود و معلم آرام اسم ها را می خواند: اصغر پورحسین! پاسخ آمد: حاضر قاسم هاشمیان! پاسخ آمد: حاضر اکبر لیلازاد .... پاسخش را کسی از جمع نداد بار دیگر هم خواند: اکبر لیلازاد! ... پاسخش را کسی از جمع نداد همه ساکت بودیم جای او اینجا بود اینک اما، تنها یک سبد لاله ی سرخ در کنار ما بود لحظه ای بعد، معلم سبد گل را دید شانه هایش لرزید همه ساکت بودیم ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم غنچه ای در دل ما می جوشید گل فریاد شکفت! همه پاسخ دادیم: حاضر! ما همه اکبر لیلازادیم! 🆔️ @m_rajaaei
✅ دو کلمه حرف حساب ❌ اشتباه است.خطا است. غلط است. اگر مربی شاگردانش را مُرید "خود کند ؛ 📌یعنی{ سقوط } 📌یعنی [ مرگ ] 📌یعنی | خودکشی | 🕪تربیت اسلامی؛ مُرید پَروَر نیست . ✔انسان ساز است . ✂️اُفتاد... ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
⚽️ اهل فوتبال نیستم ؛ خیلی تلاش کردم ،ولی نتوانستم طرفدار تیم پیروزی یا استقلال باشم . تیم ملی را هم کمی تا قسمتی دنبال می کردم . ولی سالها برنامه را می دیدم. شدم و این قدرت نوشتن را مدیون هستم . همان توپ گرد و چهل تیکه . ✍استادی داشتم که توصیه می کرد ؛ {اگر می خواهید نویسنده زبردستی بشوید حتما فوتبال ببینید . } تنبلی کردم واز فوتبال ،فقط برنامه را می دیدم . ✍استادم می گفت ؛ گزارشگر در زمین فوتبال یک نویسنده قهار و شاهکار واژه سازی است . یک توپ بیشتر در زمین نیست. گزارشگر چنان این توپ قلقلی را برای بیننده توصیف می کند، که ؛ گاهی از جا برمی خیزید ، گاهی حرص می خورد ، گاهی اشک می ریزد ، گاهی فحش می دهد ، گاهی تشویق می کند ، گاهی فریاد می زند ، گاهی سکوت می کند ، گاهی می ایستد ، گاهی می نشیند ، گاهی دندان روی هم می فشارد ، گاهی اخم می کند ، گاهی می خندد ، گاهی ساعت نگاه می کند ، این هنر بارور سازی دو کلمه « توپ و گل » را گزارشگر با هزاران هنرنمایی به نمایش می کشاند. و برنده بازی گزارشگر است . نویسنده هم باید همانند گزارشگر کلمات و واژه ها را چنان بیاراید که خواننده را به احوال مختلف برساند . ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
مرا ببخش ؛ امروز شنبه است و یاد تو هستم ! راستی ؛ چرا فقط جمعه ها دل تان هوای من میکند ؟ ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad