eitaa logo
شوق‌رویش🌱
823 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
696 ویدیو
226 فایل
خوب بودن کافے‌نیست؛ بایدموثرباشیم🍃 سید جعفر حسینی - مطهری پژوه-درحال آموختن...
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🔅ما باید به سمت منظومه سازی فکری برویم. (رهبر فرزانه انقلاب) ✅کارگاه نظام اندیشه اسلامی ✅نشست_آشنایی_با_نظام_فکری علامه طباطبائی ره 🔶ارائه دهنده: 🔸حجه الاسلام میثم قاسمی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍میگم چرا " ماسک " نمی زنی ؟ میگه : من به کرونا اعتقاد ندارم. یاد بنده خدایی افتادم که میگه من به بهشت و جهنم اعتقاد ندارم. پ ن :باید یاد بگیریم که اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک واقعیت ؛ واقعیت را عوض نمی کند.
من گاهی یک کتاب هفتصد صفحه ای را می خوانم .....برای یک مطلب......
...هیچ تشنه ای بی آب نمی ماند... ✨شهید بهشتی میفرمودند: در زمان طلبگی، من بحّاث بودم ( خیلی بحث و گفتگو میکردم) 🔹با اینکه استاد ما در فن خود متبحّر بود، گاهی هم اسفار می‌خواند و عبارات ابتدایی را با هم مرتبط می‌کرد، اما من اغنا نمی‌شدم. 🔹خلاصه یک دوره فلسفه خواندیم، ولی آرامش نیافتم، تا به پیر طریقتی دست یافتم که دست ما را گرفت، تازه فهمیدیم فلسفه خواندنی نیست و اندیشه کردن است! کسی باید خودش چشمه جوشان باشد و عطش انسان را جرعه نوش کند. 🔹 از او پرسیدیم پیر طریقت شما چه کسی بود که این هنر را داشت و شمای بیقرار را به سامان رساند؟ فرمود: طباطبایی... به نقل از: حجت الاسلام صدیقی، امام جمعه موقت تهران تفکر گمشده ی عصر ماست... سفارش خداوند به تفکر عمیق است...
یک زنبور، ناگزیر است دو میلیون دفعه روی گل ها بنشیند تا بتواند یک لیوان عسل تولید کند. شما برای رسیدن به اهدافتان، حاضرید چند مرتبه تلاش کنید؟!
بسم الله الرحمن الرحیم اربعین چند سال پیش بود که با همسرم به پیاده‌روی برای زیارت سیدالشهداء صلوات الله علیه رفته بودم. در نزدیکی ورودی کربلا، ذرت بوداده در دست افراد دیده می‌شد. از رو به رو مردی هیکلی و چاق از مقابل جمعیت به سمت ما می‌آمد. یک کاسه‌ی کوچک پف فیلا در دستش بود! وقتی به من رسید، کاسه را به من تعارف کرد! من هم که اصلا میل نداشتم، گفتم: نمی‌خورم! اصرار کرد و گفت: حاج آقا! ناز نکن! بگیــــر دیـــــگه... خلاصه به زور به من داد و رفت! من که اصلا میل نداشتم، به همسرم تعارف کردم و گفتم: خانم! می‌خوری؟! گفت: نه! بار زیادی داشتم! به همین دلیل کاسه اگرچه کوچک بود، ولی بر دستانم سنگینی می‌کرد و مزاحم بود. شاید ده دقیقه‌ای کاسه به دست به پیاده‌روی ادامه دادم. دوباره به همسرم گفتم: می‌خوری؟ گفت: نه! به سمت راست خود رو کردم و کسی که اتفاقا در آن لحظه کنارم بود، کاسه را تعارف کردم! گفتم: حاجی! می‌خوری؟ بهتش زد! چشمانش قرمز شد و شاید اشکی هم از چشمانش جاری شد! با حالتی منقلب‌شده، کاسه را از دستم گرفت! تعجب کردم ولی خیلی اعتنا نکردم. به مسیر ادامه دادم. بعد از چند دقیقه، دستی بر شانه‌ام خورد! برگشتم. دو نفر بودند. یکی از آن‌ها گفت: حاجی! ما را می‌شناسی؟!؟ گفتم: نه! گفتند: ما کنار آن کسی بودیم که به او پف فیلا دادی! گفتم: بله. یادم آمد. شما آن‌جا بودید! گفتند: ذرت را به چه حسابی به دوست ما دادی!؟ گفتم: میل نداشتم و خانمم نخورد، اتفاقا ایشان در کنارم قرار گرفته بود، به او تعارف کردم! گفتند: رفیق ما بعد از گرفتن ذرت خیلی منقلب شد! آخر چند لحظه قبل وقتی در دست مردم ذرت دید ولی جایی برای گرفتن آن پیدا نکرد، رو به کربلا کرد و گفت: امام حسین در این مسیر همه چی به ما دادی! ذرت ندادی! شاید چند ثانیه از این حرفش نگذشته بود که شما به او ذرت تعارف کردی. من با خودم فکر کردم! این جوان چند ثانیه از خواسته‌اش نگذشته بود که حاجتش برآورده شد! اما من چندین دقیقه بود که ذرت‌ها در دستم بود! نفر قبلی هم واسطه‌ای برای رساندن بود. شاید قبل از او هم واسطه‌ای در کار بوده است. بنا بود که مقدمات حاجتی که هنوز شخص آن را نخواسته است، از قبل فراهم شود تا زمانی که حاجتش را خواست، به او برسد! نظام هدایت خدا نیز چنین است. اگر گلی شایسته‌ی رسیدن آب هدایت یا علم یا نور یا تقوا باشد، لوله‌هایی دست اندر کارِ رساندن آب به گل هستند. کسی که شایسته‌ی پف فیلا باشد، به او پف فیلا می‌رسد. کسی که شایسته‌ی علم باشد، به او علم می‌رسد و کسی که شایسته‌ی هدایت باشد، به او هدایت می‌رسد. کسی که شایسته لوله و کانال پف فیلا باشد، مثل من، واسطه پف فیلا می‌شود. کسی که شایسته‌ی کانال علم و تقوا باشد، واسطه‌ی علم و تقوا می‌شود. یک عده شاهراه‌های هدایت هستند و حتی لوله‌ها و کانال‌ها هم از طریق آن‌ها تغذیه می‌شوند. یک عده هم مثل من، واسطه‌ی آخر هستند که به پای گل آنچه باید برسانند، می‌رسانند. 👈 در نظام ولایت، آنچه باید به اهلش برسد، خواهد رسید. مهم این است که اهل واسطه‌گری یا اهل دریافت باشیم. 👈 واسطه را خودشان فراهم می‌کنند. مقدمات حتی بدون هماهنگی کانال‌ها و لوله‌ها فراهم می‌شود. حتی بدون آگاهی لوله‌ها، در جایی که باید واسطه‌ها کنار یکدیگر قرار می‌گیرند تا آنچه باید را به بعدی برسانند تا در زمان خاص خود، آنچه بایسته است، رخ بدهد! 🔍 اگر جایی احساس می‌کنیم که به بن‌بست خورده‌ایم و مشکل حل نمی‌شود، مشکل در عمل نکردن به دانسته‌هاست و الا اگر به آن‌ها عمل کنیم، لیاقت پیدا می‌کنیم و از اسبابی که بایسته است، آنچه باید به ما برسد، می‌رسد! با تشکر از جناب آقای احمد میرزایی
📗بخشی از تدریس کتاب سیره امیرالمومنین(ع): ✍ شاید یکی از پر زحمت ترین کارها در دنیا ، تنظیم حب و بغض های انسان باشد . انسانی که از هر کدام خالی باشد از بخشی از هویت انسانی خود خالی است. بنابراین مومن فقط اهل محبت نیست اساسا مومن مومن نمیشود مگر اینکه اهل بغض و کینه هم باشد . شاید تعجب کنید ولی این یک واقعیتی ست مومن باید اهل بغض و کینه باشد حتی بغض هم کافی نیست بلکه جاهایی باید کینه هم داشته باشد. کینه همان شدت بغض است. بغض شدید را کینه میگویند . همان طور که قرآن سخن از شدت حب میکند در قبالش سخن از شدت بغض هم متصور است. قرآن میفرماید : الذین آمنوا اشدُّ حبا لله شدیدترین محبت ها را باید به خدا داشته باشید. این یعنی محبت به خدا باید در راس هرم قرار بگیرد. یک هرم را تصور کنید محبت به خدا باید در راس هرم باشد لذا فقط هر چیزی که ما را به راس هرم میرساند قابلیت عشق ورزیدن دارد .
(ع) ✍بنابراین مومن باید اهل بغض و بلکه بالاتر از بغض باید اهل کینه باشد تا به مقام اهل ایمان واقعی برسد. بغض از گناه و کینه نسبت به سران کفر . در زیارت عاشورا تقریبا دوبرابر سلام ، سخن از لعن است . این یعنی اگر چه تولی مهم است ولی خیلی بیشتر باید نسبت به دشمنان خدا و دین خدا تبری داشته باشیم و گرنه هضم در دستگاه طاغوت میشویم . یک نگاه به افراد مومنی که فقط در ابتدای امر " تمایل به مظاهر کفر " داشتند بیاندازید ببینید کارشان به کجا کشید.. 🔹یک مسئله دیگر این است که تنظیم این حب و بغض چون کار ساده ای نیست دائم به ما گفته اند مراقب باشید عقربه این حب و بغض " فی الله " باشد. این یعنی مراقب مراقب مراقب ⚠️نکند کینه ی کسی را به دل بگیرید که نباید از او کینه ای به دل داشته باشید و نکند کسی محبوب شما بشود در حالیکه باید از آنها تبری و بغض و کینه داشته باشید .
امیرالمومنین(ع) ✍آیا شما میدانید میزان سختی قبض روح هر کسی چقدر است ؟ و اصلا چرا عمدتا ما از مرگ وحشت داریم ؟ 🔹سختی یا شدت سختی و راحتی قبض روح هر کسی به میزان تعلقاتی ست که او دارد. اول باید ببیند به چه چیزهایی تعلق دارد . کسی که نظام حب و بغض وجودش را درست تنظیم کرده و شدیدترین محبت ها و تعلق ها را به خدا داشته است اصلا لحظه جان دادن سختی نمی کشد چه بسا شوق هم دارد. سختی برای کسی ست که تعلقاتش همه مادی است . اینجاست که هر چقدر محبوب هایش مادی باشد لحظه جدا شدنش از آنها سختی می کشد. و چون مرگ کار خداست و وقتی او میبیند خدا دارد او را از محبوب ها و متعلقاتش جدا میکند نسبت به حق تعالی نعوذ بالله بغض پیدا میکند. لذا تمام تلاش ما باید درست کردن تعلقاتمان باشد که خدایی نکرده کافر از دنیا نرویم. پ ن :محبت عشق می آورد و عشق تعلق.
_امیر_المومنین(ع) ✍علم خوب است ولی حرف نهایی در عاقبت به خیری انسان را " تعلقات او " میزند. 🔹تعلقات تعیین کننده است . شما با علم تون زندگی نمی کنید با تعلقاتتون زندگی میکنید. توصیه به علم هم بخاطر تنظیم تعلقات ماست ولی لزوما به علم و دانسته های ما بستگی ندارد. 🔹انسان باید به مخلوقات خدا محبت داشته باشد ولی تعلقش باید به خود خدا باشد. 🔹در نظام حب و بغض محبت ها و بغض های ما به موجودات نباید " یکسان " باشد. باید محبت ها و بغض ها نسبت به موجودات درجه بندی داشته باشد. کسی که خدا را به اندازه پدر و مادرش دوست دارد ، خلاصه یک جا به مشکل میخورد . 🔹در وجود ما ،محبت به خدا باید شدیدترین محبت ها و در راس "هِرَم حب و بغض" باشد بعد محبت به پیامبر است بعد محبت به امام است و بعد نائب امام و همین طور ادامه دارد. 🔹محبت اینها در عرض هم نیست بلکه در طول همدیگر است. یک بار دیگر باید برگردیم و "به نظام حب و بغض" های وجودمان نگاه کنیم که آیا همه چیز سر جای خودش است؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅با فرمایشی از امام حسن(علیه السلام) شما را دعوت به دیدن این ۴۵ ثانیه ارزشمند میکنم. ✨امام حسن علیه السلام: 🔹تمام کردن یک کار خوب از شروع کردن آن بهتر است. @maharatha313
✨خورشید اگر مست تماشای تو نیست... ✨دلگیر مشو ز پشت کوه آمده است... "سید جعفر حسینے"
نفس سرکش گاه گاهی در دلم آشوب کرد شکر،تنبیه تو بود و فتنه را سرکوب کرد قلبِ من با یاد عشقت می‌زد و عیبی نداشت غفلتِ از ذکر تو ، قلب مرا معیوب کرد تا ابد شرمنده هستم از کرام الکاتبین چون گناهان مرا هم دید و هم مکتوب کرد چشم‌پوشی کردی و در چشم مردم آمدم پرده‌پوشی‌های تو خیلی مرا محبوب کرد از شهیدان راهکار فتح را آموختیم لشگر ابلیس را شب می‌شود مغلوب کرد هر زمان وضع معاشم سخت و نامطلوب شد ذکر «یا حیدر مدد» اوضاع را مطلوب کرد در پی جاه و مقامی نیستم زیرا حسین(ع)... در مقام نوکریِ خود مرا منصوب کرد اربعین هر سال ثابت کرد با عشق حسین(ع)... می‌شود قلب تمام خلق را مجذوب کرد بی‌جهت گفتند روضه عامل افسردگی است بلکه روضه خیلی از افسرده‌ها را خوب کرد
🔔📃 یک ذهن خیلی شلوغ نمی تواند عملکرد خیلی بالایی داشته باشد. 🔹احتمالا شما هم با افرادی برخورد داشتید که فوق العاده افراد خلاق و باهوشی هستند, اما در زندگی شان هنوز دستاورد چشمگیری ندارند و یا اینکه با گذشت سالها هنوز موفق نشده اند کار مورد علاقه خود را پیدا کنند. 🔻زمانی که با چنین افرادی صحبت می کنید, می گویند که ایده خیلی خوبی به ذهنشان رسیده و درمورد آن توضیح می دهند, پس از چند روز که مجددا آن را می بینید, درباره ایده جالب دیگری که کاملا متفاوت از ایده قبلی است صحبت می کنند. 🔻چنین افراد خود را ملزم نمی کنند که بر یک موضوع تمرکز کنند و دائما از این شاخه به آن شاخه می روند و تعداد زیادی پروژه های ناتمام دارند. 🔻تمرکز فکری نقش بسیار زیادی بر نتایج و دستاوردهایی که در زندگی کسب می کنیم, دارند. 🔻اگر هنگام انجام هر کاری عادت کنیم که ذهن خود را فقط بر آن موضوع متمرکز کنیم, عملکرد بسیار بالایی خواهیم داشت. زمانی که فعالیتی را شروع می کنید, نباید به ذهن خود اجازه دهید تا درمورد موضوعات دیگر فکر کند. 🔻رویاپردازی در هنگام انجام فعالیت های مهم را کنار بگذارید و سعی کنید به خود یادآوری کنید که تمرکز ذهن نباید منحرف شود و فقط باید به فعالیت کنونی تمرکز کند. 🔻معمولا زمانی که مشغول به کاری می شوید ذهنتان دائما به فکر کارهای دیگر می افتد, بهترین کار در این حالت این است که آن کارها را در جایی یادداشت کنید و به فعالیت اصلی خود بپردازید.
در آثار (ع) ✍شهید مطهری در این کتاب به چهار تیپ شخصیتی میپردازد و شخصیتی که دارای جاذبه و دافعه است را ممتاز از سه گروه دیگر میداند . ↩️ بنظر میرسد یک بحث مهم و البته بسیار اساسی در این فصل مطرح نشده است که فهم و دانستن آن برای خواننده از نان شب لازم تر است و گرنه در یکی از گردنه های مهم معرفتی کتاب به دره ی بد فهمی سقوط میکند. 🔅و آن این مسئله است : اگر چه جاذبه و دافعه ی توامان مهم است و نشانه ی شخصیت ، منتها باید مشخص شود معیار جذب و دفع چیست؟ آیا در اینجا هر کسی از ظن خود باید به جذب و دفع بپردازد؟ و فهم خودش را معیار جذب و دفع قرار دهد؟ یا مسئله قاعده و ضابطه ای دارد ؟ ❗️این مسئله زمانی اهمیت مضاعف می یابد که هر کسی معیار خودش را معیار صحیح میداند و اقدامات دیگران را غلط می پندارد . 🔹براستی اگر هر فردی با متر خودش آدم ها را جذب و دفع کند این به نفع دین است یا به ضرر دین؟ ❗️خلاصه معیار چیست ؟ ✅ نقل است در مجلس مرحوم شیخ رجبعلی خیاط افرادی شرکت میکردند که بعضا محاسن خود را میتراشیدند . بعضی از متدینین گله می کردند که شما چرا این افراد را دور خود جمع کرده اید ؟ ایشان جواب می دهند هنر من جمع کردن اینهاست شما اگر هنر دارید کاری کنید آنها این منکر را ترک کنند. ❗️خلاصه معیار درست و مصون مانده از افراط و تفریط در جذب و دفع دیگران چیست ؟
16.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨این داستان واقعی است. ✨ ✅رویارویی عجیب جوان شیعی با دشمنان قسم خورده ی امیرالمومنین(علیه السلام) که از نام حضرت سخت به خود می پیچند... 📗... تاریخ، افراد سر از پا نشناخته زیادی را می‌شناسد که بی‌اختیار جان خود را در راه مهر علی (ع) فدا کرده‌اند. این جاذبه را در کجا می‌توان یافت؟ گمان نمی‌رود در جهان نظیری داشته باشد. علی(ع) به همین شدت دشمنان سرسخت دارد، دشمنانی که از نام او به خود می‌پیچیدند. (ع) ص ۲۸ (جاذبه و دافعه)
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✅چند کانال بینش مطهر که میتوانید از مطالب خوبشان استفاده نمایید. @bineshemotahar_qom @binesh_yazd @binesh_motahar_kerman @bineshjozve_mohara
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبانه 🔹خواهش خواهش خواهش به تک تک این جملات با حضور قلب با وضو و به نیت تاثیر پذیری گوش بدید. ۱۰:۴۷ ثانیه نور . لحظه لحظه اش ارزش ده ها بار شنیدن دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم 🖋امشب در حال رفتن به مسجد، یک لحظه تیزی شدیدی را در کنار انگشت بزرگ پای چپم احساس کردم. خیلی شدید بود. احساس کردم نزدیک بود که زخم شود. کناری ایستادم و پای خود را بالا آوردم و دیدم که فعلا زخمی نشده است. کف کفش را نیز با دقت نگاه کردم و حتی دستم را نیز بر روی آن کشیدم ولی چیز تیزی روی آن نبود. چند قدمی برداشتم و دوباره همان احساس درد شدید! دوباره داخل کفش را با دقت نگاه کردم و دستم را روی آن کشیدم و با کمال تعجب، چیزی نبود. به مسجد رفتم. نمازم را خواندم و هنگام بازگشت دوباره همان درد شدید! خیلی عجیب بود! این بار با دقت خیلی بیش‌تری موشکافی کردم. اتفاقا در جایی قرار داشتم که نور چراغ‌های پرنور مغازه‌ای با زاویه‌ای خاص در حال تابیدن به کفش من بود. با دقت نگاه کردم و احساس کردم چیزی در کف کفش من برق می‌زند. عجیب است. دستم را روی آن کشیدم و چیزی حس نکردم! کف کفش را خم کردم و در حالت فشرده قرار دادم. آری! تکه شیشه‌ای داخل آن گیر کرده بود و چون کف کفش، حالت پلاستیکی داشت، با فشار زیاد داخل آن رفته بود و لذا وقتی دست روی آن می‌کشیدم، شیشه داخل رویه گیر کرده بود و احساس نمی‌شد! چه زمان درد آن را حس می‌کردم؟! وقتی که با فشار زیاد، رویه‌ی پلاستیکی کفی کفش، تحت فشار قرار می‌گرفت و شیشه از آن بیرون می‌زد! شیشه‌ی تیزی بود که فقط در لحظات فشار زیاد، بیرون می‌زد و در همان لحظه، درد شدیدی ایجاد می‌کرد و بلافاصله با محتاطانه عمل کردن من، فشار بر روی آن قطع می‌شد و شیشه دوباره به حالت سابق خود بر می‌گشت. چند روز بود که حال و روزم این بود ولی مسأله را کشف نکرده بودم تا اینکه بالاخره امشب، کشف شد! حالا نوبت درآوردن شیشه بود! هر چه سعی کردم در حالت عادی، شیشه را در بیاورم نشد. حسابی به درون کفش فرو رفته بود. تنها راهش این بود که آن را تحت فشار قرار می‌دادم و با یک قطعه‌ی سخت آن را در می‌آوردم! نقطه ضعف‌های ما در زندگی خیلی شبیه این شیشه‌ی پنهان هستند. نقطه ضعف‌ها در درون ما پنهان هستند و صرفا هنگام فشار و سختی خودشان را نشان می‌دهند. آن قدر پنهان هستند که حتی وقتی در غیر حالت فشار و سختی، به درون خود نگاه می‌کنیم و حتی از حس لامسه‌ی خود نیز کمک می‌گیریم احساس می‌کنیم که نقطه ضعفی نداریم. اما در حالت سختی، همین نقطه ضعف‌ها سبب درد کشیدن می‌شود. سبب می‌شود که نتوانیم با جدیت همیشه، قدم برداریم. سبب می‌شود چند لحظه بایستیم و سرعت حرکتمان کم شود. بعد هم که در حالت سختی بیرون زد و با نور تواضع توانستیم پیدایش کنیم، در حالت عادی نمی‌توان بر طرفش کرد. باید خود را تحت فشار قرار دهیم تا بتوانیم با کارهای سخت و مجاهده با نفس، آن تکه را از وجودمان حذف کنیم. [خاطره یکی از دوستان]
زندگی با حرف مردم! ✍یکی از آفات بزرگ زندگی سپردن مدیریت آن به دست "معیارهای متغیر" است. یکی از معیارهای متغیر همین "حرف مردم" است. چقدر افراد سراغ داریم که خود به خود آدم بدی نبودند. ولی چون مقهور حرف مردم بودند و در واقع حرف مردم جهت دهنده ی زندگی آنها بود به بهانه ای پای ماهواره در زندگی شان باز شد ، این بوق کفر کم کم معیار و ملاک های زندگی شان را عوض کرد . حجاب شان آب رفت ، عفاف و غیرت شان بددلی تفسیر شد، برهنگی و عریانی به روز بودن معنا شد محصول همه ی اینها این شد : بدبینی بین زن و شوهر و کلا افراد خانواده ... خانواده ای که قرار بود مایه ی آرامش باشد بر هم زننده ی آرامش شد. 🔹این نتیجه ی همان ضرب المثل معروف ما ایرانی هاست که خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج ✅خشت اول مهم است خیلی مهم ، اگر بخواهیم دیوار زندگی سالم بالا برود باید محور ، حرف خالق باشد نه مخلوق