═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
#حکمت147
1⃣چرا یک حاکم اسلامی برای سخن گفتن با یکی از اصحابش به قبرستان کوفه میرود ؟ آن هم بیان اقسام مردم و... مگر شرایط زمانه چگونه بود؟
#جواب:
🔴یک نکته: شرایط و روحیات غالب بر مردم کوفه است که در نهج البلاغه در موارد بسیاری بیان شده است؛ مثلا:
📒√ بدنهای کنار هم اما خواسته های پراکنده(#خطبه29)
📒√ در شعار، سخت ولی در عمل، سست(#خطبه29)
📒√ بهانه جو برای فرار از جهاد (#خطبه29)
📒√ مانند زن بارداری که روزهای آخر بارداری جنین خود را سقط کند...(#خطبه71)
📒√ نسبت دروغگویی به علی زدن
📒√ آرزوی مرگ کردن مولا از دست مردم کوفه (#نامه35 و #خطبه180)
📒√ گرفتارگناه،به سازشکاری همداستان، جوانانشان بداخلاق و پیرانشان گناهکار و عالمشان دو رو و نزدیکانشان سودجو ، کودکان به بزرگترها احترام نمی گذارند و اغنیا دست فقرا را نمی گیرند(#خطبه233)
📒√ عدم اطاعت از امام (#خطبه180)
📒√نه دینی دارند و نه غیرتی(#همان)
📒√مردم بی اصل و ریشه(#خطبه39)
📒√ آنگونه که باطل را می شناسند حق را نمی شناسند!(#خطبه69)
📒√آنگونه که در نابودی حق تلاش می کنند در نابودی باطل تلاش نمی کنند.(#همان)
📒√شایستگی درک سخنان علی را ندارند(#خطبه71)
و....
که نشان می دهد لااقل از اواسط دوران ۴سال و ۵ ماهه حکومت امیرالمومنین ، ذائقه و گفتمان مردم با گفتمان مولا که همان اسلام ناب محمدی باشد، زاویه جدی بلکه تضاد جدی پیدا کرده است.
🔴نکته دوم: این که مطالب #حکمت147 اگرچه آن روز برای ما و بظاهر امور روشن و غیر اسرارآمیزی است اما در روزگاری که معاویه با راهبرد زر و زور و تزویر ، هم فرهنگ عمومی مردم و هم فرهنگ خواص انقلابی را تحت الشعاع سیاست دوبعدی رفاه طلبی و عافیت طلبی قرار داده و در این سیاست تا حدود زیادی کامروا شده است، فهم اینکه حاکم مظلوم جامعه برای بیان چنین مسایلی هم ناگزیر باشد که تقیه گونه رفتار کند، چندان دشوار نخواهد بود.
استمرار این فضا در زمان امام مجتبی کار را بجایی رسانده که حتی یک حدیث فقهی _ در طول ده سال _ از شهادت ایشان تا کربلا_ از امام حسین پرسیده نپرسیده اند!!!
2⃣: با توجه به این که «بهترین قلب ها فراگیرترین آنهاست»، چگونه قلبی فراگیرتر است و قلب دیگری خیر. و برای آنکه قلب ما کاملا یادگیرنده و فراگیر باشد باید چه مقدماتی فراهم کنیم و چگونه آن را تقویت کنیم؟
#جواب:
ابتدا باید حقیقت و جایگاه و اهمیت قلب را شناخت برای این منظور #حکمت108 و #حکمت388 را مطالعه و مورد تامل قرار دهید
سپس باید راه های مدیریت حالات قلب را فراگرفته و پیاده کرد #نامه31 بند ۲ و #خطبه214 بند ۳ و #حکمت312 و #حکمت409 و #حکمت193 را مطالعه بفرمایید.
✳️ما برای تنوع جلسه بخشی از #نامه31 را میخوانیم:
دلت را با اندرزِ نیکو زنده کن!
هوای نفسش رابا بی اعتنایی به حرام بمیران!
جان رابا یقین نیرومند کن وبا نور حکمت روشنایی بخش!وبا یاد مرگ آرام کن و به نابودی از او اعتراف بگیر وبا بررسی تحولات ناگوار دنیا به او آگاهی بخش واز دگرگونی روزگار وزشتی گردش شب وروز او را بترسان !
تاریخ گذشتگان را بر او بنما و آنچه که بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور
دردیار وآثار رفتگان گردش کن وبیاندیش که آنها چه کردند؟ از کحا کوچ کرده ودر کجا فرود آمدند؟ ازجمع دوستان جدا شده و به دیار غربت سفر کردند گویا زمانی نمیگذرد که تو هم یکی از آنانی!
3⃣: با توجه به این که حضرت خطاب به کمیل میفرمایند مردم 3 دسته هستند، آموزندگان بر راه رستگاری چه کسانی هستند؟ فقط آنهایی هستند که علوم اسلامی کسب می کنند؟ پس افراد دیگری که علوم غیر دینی کسب می کنند شامل پشه های سرگردان هستند؟؟؟
#جواب:
در هر تقسیم بندی یک وجه قسمت هست در این فرمایش وجه قسمت میزان توجه و اهتمام افراد به فراگیری و نشر و عمل به معارف دینی است فارق از اینکه چه رشته تحصیلی چه شغلی و چه موقعیتی دارند. یک پزشک یک راننده و یک کارمند هم موظف است در جستجوی معارف دینی اش باشد.
حالا هر کس با توجه به میزان اهتمامش در این زمینه در یکی از اقسام قرار می گیرد.
4⃣: منظور حضرت از " علم نگهبان توست " چیست؟
#جواب:
با توجه به اینکه یکی از عوامل اصلی انحراف و سقوط انسانها جهالت آنهاست لذا علم بواسطه روشن کردن حق و باطل و راه از چاه در حقیقت به نوعی نقش نگهدارنده از خطا را برای ما بازی می کند.
با توجه به اینکه یکی از عوامل اصلی انحراف و سقوط انسانها جهالت آنهاست لذا علم بواسطه روشن کردن حق و باطل و راه از چاه در حقیقت به نوعی نقش نگهدارنده از خطا را برای ما بازی می کند.
ازآنجا که یکی از مهمترین دلایل سقوط در چاههای انحراف و ضلالت و گمراهی جهل انسانهاست بنابراین کسی که به علم دسترسی پیدا میکند این علم مانع میشود که او دراین چاله های گمراهی گرفتار شود.
بنابراین علم درحقیقت نقش نگهبان انسان را دارد!
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 دلها را روی آوردن و پشت كردنی است، پس دلها را آنگاه به كار واداريد كه خواهشی دارند و روی آوردنی ؛ زيرا اگر دل را به اجبار بكاری واداری كور می گردد.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت193
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
╭┅═ঊঈ✨💠⚜💠✨ঊঈ═┅╮
#حکمت193
1⃣: آیا منظور به کار گرفتن دل، در امور الهی است (واجبات و مستحبات و...) یا خطاب عام دارد؟
2⃣: چه کنیم که دل های ما همیشه برای واجبات و مستحبات و ترک محرمات، اقبال داشته باشند؟
3⃣: این را تا چه حد باید در عباداتمان مد نظر قرار بدیم؟
#جواب:
✅ بله مراد بکارگرفتن دل در واجبات و مستحبات است.
✅✅برای این کار:
🔴اول باید #معرفت خود را حقیق و عمیق و گسترده کنیم که راهش انس با نهج البلاغه است.
🔴دوم باید با مراقبه خود را آرام آرام از مشغله های زاید و افکار پراکنده به تمرکز و جمعیت خاطر برسانیم.
🔴و سوم به نمازمان و سایر عبادتمان عشق بورزیم و برایشان برنامه ریزی داشته باشیم
✅✅✅حضرت در نهج البلاغه فرمول ساده ای ارایه می کنند به این صورت که درباره واجبات خیلی معطل اقبال قلب نباش ولی در مستحبات هرگاه قلب اقبال داشت برو سراغ مستحبات و به محض خستگی و ادبار قلب دست از مستحب بکش تا همیشه با لذت به سمت خوبیها بیاید.
4⃣: لطفاً این حکمت را توضیح بفرمایید.
#جواب:
✅✅✅✅یکی از دلایل بی میلی افراد نسبت به معنویات اعم از واجبات و مستحبات، #افراط در مستحبات است. اصولا در منطق نهج البلاغه، افراط و تفریط دو روی یک سکه، دو کفّه ی یک ترازو و هر دو از نشانه های دائمی و ثابت جاهل هستند.
👈فرمودند:" جاهل را نمی بینی جز اینکه یا در حال افراط است و یا تفریط"
🔴بنابراین هر افراطی، تفریطی در پی دارد و هر تفریطی، افراطی.
🔴از طرف دیگر روح و قلب و نفس انسان مانند جسم او گاهی سرحال و بانشاط است، گاهی خسته و کسل است. گاهی میل عبادت دارد و گاهی ندارد.
🔴 قاعده عاقلانه این است که در واجبات ، ملاحظه حال و نشاط را نکنیم یعنی به بهانه بی میلی، واجبات را ترک نکنیم ولی در مستحبات با نفس خود مدارا کنیم هر گاه آمادگی و اقبال نشان داد، مستحبات را به میزانی که با نشاط و لذت انجام می دهد، بر او تحمیل کنم و به محض اینکه احساس کردیم ممکن است زده شود، دست برداریم تا دوباره در فرصت دیگری نفس میل و رغبت و اقبال نشان بدهد. با اینکار نه تنها زدگی و نفرت نسبت به مستحبات ایجاد نمی شود بلکه میل و رغبت آن برای دفعه بعد بیشتر خواهد شد؛ چون خاطره شیرینی دارد.
📢#مثال: صبح جمعه توفیق پیدا می کنید و برای شرکت در دعای ندبه به مسجد محل می روید. ابتدای برنامه خیلی سرحالید و اشک میریزید و می فهمید که چه میخوانید ولی کم کم احساس می کنید که دیگر با رغبت ننشسته اید گویا دارید با زجر و فشار ادامه می دهید حالا یا بخاطر طول دادن مداح یا هر دلیل دیگری. در چنین وضعیتی چه می کنید؟
یا همانجا کتاب دعا را ببوسید و ببندید و بروید
یا ادامه دعا را خودتان سریعتر بخوانید و بروید
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
╰┅═ঊঈ✨💠⚜💠✨ঊঈ═┅╯