🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇
📣 (این خطبه در منبر کوفه ایراد شد و به خطبه «منبریه» معروف است، که در آن علل پذیرش حکومت و صفات یک رهبر عادل را بیان می دارد.)
1⃣ علل نكوهش كوفيان
♦️ای مردم رنگارنگ، و دل های پريشان و پراکنده، که بدن هايشان حاضر و عقل هايشان از آنها غايب و دور است! من شما را به سوی حق می کشانم، امّا چونان بزغاله هايی که از غرّش شير فرار کنند می گريزيد! هيهات که با شما بتوانم تاريکی را از چهره عدالت بزدايم، و کجی ها را که در حق راه يافته، راست نمايم.
2⃣فلسفه حكومت اسلامی
♦️ خدايا تو می دانی که جنگ و درگيریِ ما، برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنيا و ثروت نبود، بلکه می خواستيم نشانه های حق و دين تو را به جايگاه خويش بازگردانيم، و در سرزمين های تو اصلاح را ظاهر کنيم، تا بندگان ستمديده ات در أمن و أمان زندگی کنند، و قوانين و مقرّرات فراموش شده تو بار ديگر اجراء گردد.
3⃣ شرائط رهبر اسلامی
♦️خدايا! من نخستين کسی هستم که به تو روی آورد، و دعوت تو را شنيد و اجابت کرد؛ در نماز، کسی از من جز رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پيشی نگرفت؛ همانا شما دانستيد که سزاوار نيست بخيل بر ناموس و جان و غنيمت ها و احکام مسلمين، ولايت و رهبری يابد، و امامت مسلمين را عهده دار شود، تا در اموال آنها حريص گردد؛ و نادان نيز لياقت رهبری ندارد تا با نادانی خود مسلمانان را به گمراهی کشاند؛ و ستمکار نيز نمی تواند رهبر مردم باشد، که با ستم حقِّ مردم را غصب و عطاهای آنان را قطع کند؛ و نه کسی که در تقسيم بيت المال عدالت ندارد، زيرا در اموال و ثروت آنان حيف و ميل می کند و گروهی را بر گروهی مقدّم می دارد؛ و رشوه خوار در قضاوت نمی تواند امام باشد، زيرا برای داوری با رشوه گرفتن، حقوق مردم را پايمال، و حق را به صاحبان آن نمی رساند، و آن کس که سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله) را ضايع می کند، لياقت رهبری ندارد، زيرا که امّت اسلامی را به هلاکت می کشاند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه131
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه131
#بند_اول:
«ای مردم رنگانگ ودلهای پریشان وپراکنده که بدنهایشان حاضر وعقل هایشان از انها غایب و دور است...»
#سؤال: وصف حال چه افرادی است؟
#جواب:
📚از حوادث دردناک تاریخ اسلام، این است که پیشواى آگاه و مدیر و مدبّرى همچون على (علیه السلام) گرفتار گروهى از مردم نادان، هواپرست، پراکنده و متشتّت شد که ابزار بسیار بدى براى اقامه حکومت حق و عدالت بودند.
🔖و از آغاز کتاب تاکنون در خطبه هاى مختلف نهج البلاغه دیدیم که امام (علیه السلام) سخت از این معنا ناراحت و گله مند است و از طرق مختلف براى درمان این بیماریهاى اخلاقى آنان تلاش مى کند.
‼️امام (علیه السلام) در این جا انگشت روى نقطه اصلى درد جامعه ها و جمعیّت ها گذارده است و آن مسأله اختلاف و پراکندگى است که سبب درگیرى ها و از میان رفتن نیروها مى شود.
👈تعبیر به «الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ...» اشاره به حضور جسمانى آنها در اجتماع و غیبت فکرى و روحانى و بیگانگى آنان از حوادث خطیرى است که در جامعه مى گذرد.
↩️به هر حال شک نیست که براى زدودن تاریکیها از چهره عدالت و جداسازى باطل از حق، نیاز به اعوان و انصار و یاران آگاه و هوشیار و فداکارى است.
⏪ مردم نادان و بی وفا و پراکنده اى همچون مردم کوفه، کسانى نبودند که بتوان به وسیله آنها تاریکیها را، زدود و کژى ها را راست کرد.
◾️و این درد بزرگى است که پیشواى آگاه و شجاع و فداکارى همچون على بن ابى طالب (علیه السلام) به آن گرفتار شده بود.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛