╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه137
#بند_اول:
«به خدا سوگند آنان(طلحه و زبیر) نه منکری در کارهای من سراغ دارند که برابر آن بایستند و نه میان من و خودشان راه انصاف را پیمودند»
#سؤال1⃣: راه انصافی که حضرت از آن صحبت میکنند چیست؟
#جواب:
✍ شک نیست که «طلحه» و «زبیر» از کسانى بودند که مردم را بر ضدّ «عثمان» تحریک مى کردند و به گفته دوست و دشمن در قتل «عثمان» شریک بودند.
⬅️ همان گونه که «عایشه» نیز مخالفت خود را با کارهاى او با صراحت بیان مى کرد.
👌ولى عجب این که هنگامى که امام على (علیه السلام) با بیعت عامّه مردم زمام حکومت را بدست گرفت هم «طلحه» و «زبیر» بر ضدّ او برخاستند و هم «عایشه».
👈و جالب این که بهانه آنها در این کار خونخواهى عثمان بود و این نهایت بی انصافی آنها در حق مولا بود.
#بند_اول:
ناکثین(اصحاب جمل) گروهی سرکش و ستمگرند و خشم و کینه و زهر عقرب و شبهاتی چون شب ظلمانی در دلهایشان وجود دارد. درحالی که حقیقت پدیدار وباطل ریشه کن شده و زبانش از حرکت برضد خق فرومانده است»
#سؤال2⃣: کینه و شبهاتی که در دل ناکثین بود چه بودند؟
#سؤال3⃣: منظور از حقیقت، حکومت حضرت امیرالمومنین است؟
#سؤال4⃣: منظور از ریشه کن شدن باطل چیست؟
#جواب:
✍ مراد از کینه و شبهات ، جنجالى است که آتش افروزان جنگ جمل به عنوان خونخواهى عثمان بر پا کردند و در حالى که دستهاى آنها به خون عثمان آلوده بود، خود را به عنوان حامیان عثمان معرفى کردند.
👈منظور از حقیقت این است که حقیقت امر بر افراد عاقل و فهمیده پوشیده نیست.
‼️چرا که آنها از فتنه انگیزى لشکر جمل و تبلیغات دروغین آنها به خوبى آگاه بودند و می دانستند که طلحه و زبیر و عایشه خودشان از عوامل قتل عثمانند.
💯کلام مبارک امام (علیه السلام) اشاره به حدیث معروفى است که از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)صادر شده است.
📣آن جا که فرمود : شبها و روزها نمى گذرد تا زمانى که سگهاى آبادى معروفى در «عراق» که به آن «حوأب» گفته مى شود در برابر زنى از زنان من که در میان گروه ستمگرى قرار گرفته، پارس مى کنند».
🖇این همان حادثه معروفى است که «اصحاب جمل» به هنگامى که از «مدینه» به سوى «بصره» مى آمدند وقتى به سرزمین «حوأب» رسیدند سگهاى زیادى در اطراف «عایشه» پارس کردند.
↩️او به یاد این حدیث افتاد و بسیار وحشت کرد و فریاد کشید و گفت : مرا به «مدینه» بازگردانید ولى سیاست بازان حرفه اى گروهى از مردم محل را بسیج کردند که گواهى دهند این جا سرزمین «حوأب» نیست.
📚«ابن عساکر» در تاریخ «دمشق» و «متقى هندى» در «کنز العمال» این حدیث را نقل کرده اند که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) خطاب به على (علیه السلام) فرمود : «یَا عَلَیُّ (علیه السلام) سَتُقَاتِلُ الْفِئَةُ البَاغِیَةُ وَاَنْتَ عَلَى الْحَقِّ فَمَنْ لَمْ یَنْصُرْکَ یَومُئِذ فَلَیْسَ مِنّی
🔊اى على گروه ستمگر به جنگ با تو برمى خیزد در حالى که تو بر حق هستى، هر کس تو را یارى ندهد از من نیست».
📣امام (علیه السلام) مى فرماید : نه من در این خبر اشتباه کرده ام و نه کسى که آن به من فرموده، یعنى پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله)
#بند_اول:
«به خدا سوگند حوضی برایشان پر از آب نمایم که تنها خود بتوانم آبش را بیرون بکشم به گونه ای که از آب آن سیراب برنگردند و پس از آن از هیچ گودالی آب ننوشند»
#سؤال5⃣: منظور حضرت چیست ؟
#جواب :
✍ منظور امام (علیه السلام) از این تعبیر آن است که من میدان جنگ جمل را براى آنها به گردابى خطرناک مملوّ از آب، تبدیل مى کنم که راه فرار از آن نداشته باشند و ابتکار عمل را در دست مى گیرم و آتش فتنه را در همان جا خاموش مى کنم.آن گونه که در آینده فکر بازگشت به چنان صحنه اى براى آنها پیدا نشود.
🔖و آن گونه که تاریخ مى گوید : امام (علیه السلام) به گفتار خود جامه عمل پوشانید، سردمداران اصلى جنگ جمل کشته شدند و «عایشه» باشرمندگى تمام به «مدینه» بازگشت و فتنه انگیزان رسوا و پراکنده شدند.
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜
#خطبه133
#بند_اول:
«آسمانها و زمینها کلیدهای خویش را به او سپردند»
#سؤال1⃣: چرا فاعلِ سپردن اختیار بدست پروردگار را ، آسمانها و زمینها معرفی کرده اند؟ مگر نه اینکه آنان هیچ گونه اختیاری از خود ندارند و همیشه کلید شان بدست خدا بوده؟
#سؤال2⃣: کلید گفته شده در این خطبه چیست؟
#جواب:
✍ اولاً: این عبارت و عبارت قبلی و بعدی اش به زیبایی از صنعت تشبیه و استعاره بهره برده است.
👌ثانیاً: حضرت با توصیف مذکور میخواهند این حقیقت را بیان کنند که خداوند هر جا را اراده کند مى گشاید و هر جا را اراده کند قفل مى نماید و همه کارهاى او مطابق حکمت است.
👈این تبیین، شرح اسم قابض و باسط الهی یا اسم معطی و مانع است و امثال آن .
#بند_اول:
«و از شاخه های درختان،نور سرخ رنگی شعله ور شده، میوه های رسیده را به انسانها تقدیم می دارند»
#سؤال3⃣: منظور از نور سرخ رنگ از شاخه های درختان شعله ور شده چیست؟
#جواب:
✍ شاید مراد از این فراز آتشی باشد که با سوزاندن شاخه های درختان تولید می شود.
💯 همان طور که در سوره مبارکه واقعه فرمود.
📖ونیز مى فرماید : « (الَّذِى جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الاَْخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ)
📣همان خدایى که براى شما از درخت سبز آتش آفرید و شما به وسیله آن آتش مى افروزید»
#بند_سوم:
«خدا پیامبر را پس از یک دوران طولانی که دیگر پیامبران نبودند فرستاد»
#سؤال4⃣: آیا با توجه به اینکه ادیان پیامبران _ که حجت خدا بر مردم بودند_ تحریف شده بود، نتیجه این است که در آن زمان زمین از حجت خدا خالی بوده است ؟
#سؤال5⃣: در بین عرب جاهلیت(بجز مسیحیان و یهودیان آنان) آیا دین و مذهب خاصی بوده ؟ حال آنکه میدانیم اغلب به آداب آبا و اجدادیِ خود عمل میکردند.
#جواب:
✅اولاً: زمین از حجت خالی نبود زیرا ما یک رسول داریم، یک نبی!
💯اگرچه با عروج حضرت عیسی به آسمان تا زمان پیامبر اعظم نبی صاحب شریعتی نیامد اما رسولان الهی وجود داشته اند.
✅ثانیاً: کافران دو گروه بودند :
🔴گروهى که به کلى خدا را به فراموشى سپرده و اعتقادى به حق نداشتند
🔴و گروه دیگرى که مشرک بوده و براى خداوند همتایانى قرار داده بودند.
↩️پیامبر (صلى الله علیه وآله) با هر دو گروه جهاد کرد.
🖇نخست جهاد فرهنگى و تبلیغی سیزده سال تمام به این جهاد پرداخت و گروه زیادى را از این طریق به آیین اسلام درآورد.
📌سپس هنگامى که مشاهده کرد گروه معاندان و بندگان زر وزور، سدّ راه مردم پاکدل و مانع پذیرش آیین خدا هستند، دست به جهاد نظامى زد تا مانع را از سر راه بردارد، بى آن که کسى را مجبور به پذیرش آیین خود کند، چرا که (لاَ إکْراهَ فِی الدِّینْ).
#بند_پنجم:
«حیات و زندگی چونان حکمت و دانش است که حیات دل مرده و بینایی چشم های نابیناست و مایه شنوایی برای گوشهای کر و آبی گوارا برای تشنگان است که همه در آن سالم و بی نیازند»
#سؤال6⃣: لطفاً توضیح دهید.
#جواب :
✍ منظور از «حکمت» در عبارت فوق، علم و دانش است.
💯همان علم و دانشى که :
🔹انسان را به خدا نزدیک کند
🔹و امور زندگى مادى و معنوى را نظام بخشد
🔹و از بیهوده کارى باز دارد
🔹و در یک جمله، همان گونه که در قرآن مجید آمده است : خیر کثیر را عائد صاحبش بنماید.
📖(وَمَنْ یُؤتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیْراً کَثیراً)
📜امام (علیه السلام) در عبارت پر معنى بالا، اوصاف پنجگانه اى براى حکمت بیان مى کند، و موقعیّت آن را در زندگى مادى و معنوى بشر روشن مى نماید.
✅نخست مى فرماید : حکمت، حیات قلب مرده است .
🔖یعنى ارواح و افکارى که بر اثر جهل همچون مردگان هیچ حرکت و اثر مثبتى ندارند، در پرتو علم و حکمت جان مى گیرند و زنده مى شوند و به حرکت در مى آیند.
✅دوّم و سوّم این که : حکمت، چشمان کوردلان و گوشهاى ناشنوایان را بینا و شنوا مى کند و حقایقى را که به خاطر فرو افتادن پرده هاى جهل بر چشم و گوش ناآگاهان قابل دیدن و شنیدن نبود براى آنها روشن مى سازد.
🔁 به گونه اى که چهره حق را در سرتاسر آفرینش مى بینند و آواى تسبیح موجودات را مى شنوند و پیام رهبران الهى را درک مى کنند.
✅ و در چهارمین و پنجمین وصف مى فرماید : تشنگان حق از سر چشمه حکمت سیراب مى شوند و تمام بى نیازى و سلامت را در آن مى یابند و به این ترتیب چیزى از خیر و برکت و سعادت و خوشبختى باقى نمى ماند، جز این که در حکمت و دانش نهفته است.
📣در واقع امام (علیه السلام) مى فرماید : دو نوع حیات وجود دارد:
🔻حیات مادى و جسمانى که غالباً مردم از آن سیر نمى شوند.
🔻و حیات معنوى و روحانی: که از آن برتر است و آن، علم و دانش مى باشد که خردمندان و آگاهان هیچ گاه از آن، سیر و ملول نخواهند شد.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه131
#بند_اول:
«ای مردم رنگانگ ودلهای پریشان وپراکنده که بدنهایشان حاضر وعقل هایشان از انها غایب و دور است...»
#سؤال: وصف حال چه افرادی است؟
#جواب:
📚از حوادث دردناک تاریخ اسلام، این است که پیشواى آگاه و مدیر و مدبّرى همچون على (علیه السلام) گرفتار گروهى از مردم نادان، هواپرست، پراکنده و متشتّت شد که ابزار بسیار بدى براى اقامه حکومت حق و عدالت بودند.
🔖و از آغاز کتاب تاکنون در خطبه هاى مختلف نهج البلاغه دیدیم که امام (علیه السلام) سخت از این معنا ناراحت و گله مند است و از طرق مختلف براى درمان این بیماریهاى اخلاقى آنان تلاش مى کند.
‼️امام (علیه السلام) در این جا انگشت روى نقطه اصلى درد جامعه ها و جمعیّت ها گذارده است و آن مسأله اختلاف و پراکندگى است که سبب درگیرى ها و از میان رفتن نیروها مى شود.
👈تعبیر به «الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ...» اشاره به حضور جسمانى آنها در اجتماع و غیبت فکرى و روحانى و بیگانگى آنان از حوادث خطیرى است که در جامعه مى گذرد.
↩️به هر حال شک نیست که براى زدودن تاریکیها از چهره عدالت و جداسازى باطل از حق، نیاز به اعوان و انصار و یاران آگاه و هوشیار و فداکارى است.
⏪ مردم نادان و بی وفا و پراکنده اى همچون مردم کوفه، کسانى نبودند که بتوان به وسیله آنها تاریکیها را، زدود و کژى ها را راست کرد.
◾️و این درد بزرگى است که پیشواى آگاه و شجاع و فداکارى همچون على بن ابى طالب (علیه السلام) به آن گرفتار شده بود.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊
#خطبه128
#بند_اول
#سؤال1⃣ : در مورد این بند و تطابق آن با عملیات غواصان ایران در بصره ، و نیز توصیفاتی که از بصره شده توضیح بیشتری بفرمایید.
#جواب:
✍ این خطبه هیچ ارتباطی با عملیات والفجر ۸ یا کربلای ۴ غواصان دلاور ایرانی ندارد.
👈 زیرا در متن خطبه ویرانی و کشتار بصره آمده است در حالی که رزمندگان ایرانی اصلاً وارد بصره نشدند.
↩️بلکه در والفجر ۸ وارد شهر فاو شدند و در کربای ۴ هم به دلیل خیانت ستون پنجم، عملیات لو رفت و غواصان عزیز ما غریبانه تار و مار شدند.
👌اما اصل ماجرا مربوط به قیام صاحب الزنج است . زنج مُعَرّب ( عربی شدهء) واژه زنگ است یعنی سیاه پوست.
🔰در سال ۲۵۵ هجرى در عهد حکومت خلیفه عباسى «المهتدى» مردى در «بصره» ظهور کرد که خود را «على بن محمّد» از نسل «امام زین العابدین (علیه السلام) و زید بن على (علیه السلام)» مى نامید و بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند.
⚜و از آن جا که بردگان در سخت ترین شرایط زندگى مى کردند گروهى در مزارع و باغات، و گروهى در خانه ها به خدمت هاى طاقت فرسا با کمترین بهره مندى از زندگى، مشغول بودند دعوت او را به سرعت پذیرا شدند و در گروه هاى صد نفرى و هزار نفرى به او پیوستند.
🔖او به آنها وعده مى داد که نه فقط شما را از بندگى آزاد مى کنم، بلکه مالکان شما را همراه با اموال و مزارعشان ملک شما قرار خواهم داد.
💰و از آن جا که جامعه آن روز گرفتار فاصله طبقاتى شدیدى شده بود، گروهى مرفه در قصرها زندگى مى کردند که امیرمؤمنان (علیه السلام) در #خطبه128 به وضع خانه هاى پرزرق و برق آنها اشاره فرموده و گروه دیگرى بدترین شرایط زندگى را داشتند، جمعى عظیم از محرومان (غیر از بردگان) نیز به آنان پیوستند و به این ترتیب لشکر عظیمى براى او فراهم شد.
🚫او آتش انتقام جویى را در دل بردگان و محرومان شعلهور ساخت تا آن جا که پس از پیروزى بر ثروتمندان و برده داران دستور مى داد.
⏪هر یک از اربابان خود را پانصد تازیانه بزنند، و زنان آنها را اسیر مى کرد و براى تحقیر آنها هر یک را به دو سه درهم مى فروخت و در اختیار مردان یا زنان زنجى (سیاه پوست) قرار مى داد.
#بند_سوم:
«پیامبر برای من دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه ام جای دهد و اعضا و جوارح بدن من از آن پر گردد»
#سؤال2⃣: پس شیوه آموختن پیامبر(صلوات الله علیه و آله و سلم) به امیرالمومنین( علیه السلام) بصورت دعایی بوده است؟
#سؤال3⃣: یعنی پیامبر خودشان چیزی را مستقیماً به امیرالمؤمنین نمی آموختند بلکه دعا میکردند خدا علم آن را در سینه شان جای دهد؟
#سؤال4⃣: آیا منظور از «...و اعضا و جوارح من از آن(علم) پر گردد» این است که یاد بگیرند و عمل کنند؟
#سؤال5⃣: آیا این خطبه ارتباط با #حکمت 92دارد؟که در این حکمت در قسمت آخر گفته شده برترین علم علمی است که در اعضا و جوارح آشکار گردد.
#جواب:
✍ اولاً طبق #حکمت147 این دسته از علوم فقط با ظرفیت قلبی بالا قابل درک است.
↩️لذا اینکه پیامبر دعا می کنند به این معناست که از خداوند برای مولا توسعه ظرفیت قلب برای دریافت و نگهداری این علوم می کنند.
⬅️نه به این معنا که دعا می کنند تا خداوند این علوم را به مولا بدهد.
🔁بلکه رسول الله این علوم و حکمتها را به امیرالمؤمنین به اذن خدا منتقل می کنند ولی از خداوند می خواهد که به مولا ظرفیت و سعه وجودی این معارف غیبیه را عنایت کند.
‼️لطفاً کسانی که میخواهند بهره وافی از این مطلب ببرند یک بار دیگر با تأنی و توسل، #حکمت147 را ببینند.
✅ثانیاً نمی دانم چرا مرحوم دشتی تعبیر به اعضا و جوارح کرده است.
📚در حالی که در متن عربی واژهء "جوانحی" آمده است که به معنای قلب و باطن و قوای روحی است در مقابل "جوارح" که اعضا و جوارح است. لذا این ترجمه خطا به نظر می رسد!
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜
#خطبه123
#بند_اول:
«هرکدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاوری احساس کرد و برادرش را سست و ترسو یافت، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند آنگونه که از خود دفاع میکند زیرا اگر خدا بخواهد او را چون شما دلاور و شجاع گرداند»
#سؤال1⃣: آیا شجاعت در برابر دشمن متوقف بر تهذیب نفس است ؟
#سؤال2⃣: اگر خدا کسی را شجاع قرار نداده است پس ترس و فرار او از صحنه نبرد، طبیعی است. پس چرا اینهمه عذاب در صورت فرار ، تعریف شده است؟
#جواب :
✍ افعال خداوند گر چه همه از روى حکمت است، با این حال کسى که از مواهب بیشترى برخوردار شده است، باید به شکرانه آن، دیگران را هم زیر چتر آن موهبت قرار دهد تا عملاً شکر نعمت را به جاى آورده باشد.
⬅️از سوى دیگر، اگر همکارى و هماهنگى تنگاتنگ در میان نفرات لشکر نباشد، همه آسیب مى بینند، زیرا دشمن به آن بخشى که احساس مى کند، ضعیف تر است حمله مى کند، هنگامى که آن را در هم شکست، دور مى زند و بقیه را در حلقه محاصره قرار مى دهد.
↩️بنابراین علاوه، بر مسأله شکرانه، سیاست جنگى نیز ایجاب مى کند که بخشهاى نیرومندتر لشکر، مراقب بخشهاى ضعیف تر باشند و در حمایت و دفاع از آنان، کوتاهى نکنند، که ضربات بر خود آنان وارد خواهد آمد.
🖇بخصوص این که : اگر دشمن بتواند بخشى از لشکر را از کار بیندازد، ضربه سنگینى بر روحیه دیگران وارد مى شود.
امام در مشورتی که در #خطبه134 به خلیفه دوم داده بودند فرمودند : «هرگاه خود به جنگ دشمن روی و با آنان روبرو گردی و آسیب بینی، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود دیگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نیست تا بدان روی آورند»
#سؤال3⃣: چرا خود امام در این جنگهای سخت شرکت می کردند؟
#سؤال4⃣:چرا امام فرموده بودند پس از تو کسی نیست تا مردم بدان روی آورند؟
#سؤال5⃣: آیا واقعاً در آن زمان در صورت کشته شدن خلیفه دوم در جنگ کسی نبوده تا پناه مردم باشد؟
#جواب :
✍ آنچه امام مى فرماید این است : «اگر تو خود به سوى دشمن حرکت کنى و در میدان نبرد با آنها رو به رو شوى و مغلوب گردى پناهگاهى براى مسلمین در شهرهاى دور دست باقى نمى ماند، و (در این شرایط) بعد از تو کسى نیست که به او مراجعه کنند»
🔖اشاره به این که هر گاه تو در میدان جنگ کشته شوى تا مردم بخواهند با دیگرى بیعت کنند جامعه اسلامى فاقد مرکزیّت مى شود و مناطق دور دست که از همه جا آسیب پذیرترند متلاشى مى شود، سپس به سایر بلاد سرایت خواهد کرد.
💯اینکه امام خودشان در جنگها شرکت میکردند ۳ دلیل داشت:
🔻۱. اساساً مقایسه حضرت با دیگران غلط و قیاس مع الفارق است.
🔻۲. عمر خودش دنبال جنگ برای کشورگشایی بود ولی حضرت اصلاً با بیگانگان جنگ نکرد.
🔻۳. هر سه جنگ ایشان داخلی بود و تحمیلی:
▪️یکی با طلحه و زبیر در جنگ جمل
▪️یکی با معاویه در صفین برای آزاد کردن شام
▪️و سوم با خوارج شورشی در نهروان
#سؤال6⃣: چرا مقایسه ی حضرت با دیگران، قیاس مع الفارق است؟
#سؤال7⃣: در بحث حکومتداری ، نباید دلایل را جستجو کرد؟
#سؤال8⃣: یعنی توصیه ی حضرت، برای موارد کشورگشایی و جنگ با بیگانگان بوده است؟
#جواب:
✍ اولاً: در اینکه تمام معصوم را نباید با هیچ کس مقایسه کرد شکی نیست حتی حضرت خودشان در نهج البلاغه در جنگ صفین درباره امام حسن علیه السلام که بی مهابا به صفوف دشمن حمله می کردند فرمودند: " این جوان را بگیرید می ترسم شهید شود و..."
👈ثانیاً: در یک مورد در نهج البلاغه حضرت از حضور در خط مقدم خودداری و فرماندهان را دستور دادند که پیشقدم شوند.
⏪و در توضیح علت اینکار لزوم حفظ جان رهبر را متذکر شدند که اگر او کشته شود سربازان دشمن! جرأت پیدا می کنند و روحیه سربازان خودی تضعیف خواهد شد.
(#خطبه119)
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
#خطبه114
#بند_اول :
خدا را بر نعمتهایش آنگونه شکر می کنیم که بربلایش ...
#سؤال1⃣:آیا همه بلاها از جانب خداوند است ؟
#جواب:
✍ از یک منظر همه چیز از خداست.
↩️و از سوی دیگر چون خداوند مبدا خیر است لذا آنچه از حسنات و خوبیها به ما می رسد از اوست و آنچه از بدیها و مصیبتهاست از ماست.
⏪می ماند مصیبتهایی که ظاهرش تلخ ولی نتیجه اش شیرین است که انها آزمایشهای نیک خداست.
#سؤال2⃣: منظور از بلا چه بلاهایی است ؟
#جواب:
✍ اشاره به این که بلاهاى الهى هم در واقع، نوعى نعمت است .
‼️ گاه بلاها سبب بیدارى و بازگشت به سوى خدا و ترک معاصى است .
⬅️و گاه ظاهراً بلا است ولى در باطن، نعمت است و ما تشخیص نمى دهیم.
⬅️گاه کفاره گناهان است .
⬅️و گاهى سبب شناخت قدر نعمت هاست.
⚠️چرا که تا انسان نعمتى را از دست ندهد و به مصیبتى گرفتار نشود ارزش نعمت ها را نمى شناسد.
🖇وگرنه خداوند حیکم على الاطلاق بى جهت کسى را گرفتار بلایى نمى کند پس بلاى او هم رحمت است و درد او درمان.
#بند_اول :
«خدای را بر نعمتهایش آن گونه ستایش میکنیم که بر بلاهایش»
#سؤال3⃣: آیا بلا را داخل در معنای نعمت می دانند؟
#سؤال4⃣: آیا شکر بر بلایی که نمیدانیم از حکمت است یا حلول خشم خدا، درست است؟ چون اگر از خشم خدا باشد قاعدتاً باید از توبه ذکر می کردند.
#جواب:
✍ اگر در خود عبارت دقت بفرمایید معلوم می شود که حضرت نعمت و بلا را دو چیز می دانند و بلا را لزوماً نعمت نمی دانند .
↩️ به خاطر همین است که می فرمایند: همان طور که در نعمتها ستایش می کنم در بلاهایش هم ستایش می کنم .
🔰نمی خواهند بگویند نعمت و بلا یکی است ، می خواهند بگویند چون هر دوی آنها از خداست و با حکمت الهی نازل می شود پس هر دو جای شکر و سپاس دارد .
↔️حالا نعمت که خود مشخص است از رحمت الهی ناشی شده ، بلا به معنای امتحان و آزمایش هم از حکمت الهی ناشی شده تا مؤمن در این ابتلا رشد پیدا کرده و ایمانش تقویت شود و آنجایی هم که نفاقی در ایمان انسان هست حداقل برای خودش رو شده و برود خودش را اصلاح کند پس باز هم جای شکرگزاری دارد .
#بند_اول :
به خدا ایمان داریم ، ایمان کسی که غیبها را به چشم خود دیده ، ...
#سؤال5⃣: آیا در اینجا مراد خود حضرت علی هستند یا همه مؤمنان ؟
#سؤال6⃣: و منظور از غیوبی که حضرت فرموده اند با چشم خود دیده ایم چیست ؟
#جواب:
✍ ایمان به غیب مهمترین و اولین رکن ایمان و تقوای الهی است که در قرآن کریم آمده است.
✅ الذین یومنون بالغیب ... بنابراین اختصاص به امیرالمومنین سلام الله علیه ندارد.
💌 و منظور باور قلبی است نسبت به حقایقی که با چشم ظاهر قابل دیدن و با حس ظاهری قابل درک نیستند .
🔖مانند خود خدا و قیامت و روح و فرشتگان و ...
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
#خطبه114
#بند_اول :
می فرماید«ایمانی که اخلاص آن شرک را زدوده و یقین آن شک را نابود کرده»
#سؤال7⃣: یعنی تضمین میکنند که اگر اخلاص بیاوریم، خفی ترین و پیچیده ترین شرک های درونی مان بواسطه آن نابود می شود؟
#جواب:
✍ اساساً اخلاص چیزی غیر از این معنا نیست .
👌اخلاص که از باب افعال است یعنی خالص کردن .
⁉️اما خالص کردن چه چیزی از چه چیز دیگری ؟
⏪مثل اینکه شما ماده ای مثل عسل را می خواهید از آب خالصش کنید ، اینقدر خالصش می کنید تا درجه خلوص آن به نود و نه درصد می رسد .
🖇وقتی هم می گویند اخلاص بندگی یعنی اینقدر تلاش کنیم ، تا حرکاتمان ، نیاتمان ، مواضع مان ، گفتارمان ، حب و بغض و قهر و مهرمان ، فقط و فقط برای خدا باشد که وقتی چنین کاری کردیم یعنی از شرک و نفاق جدا شدیم .
🔖پس خود اخلاص عبارت است از اینکه انسان تلاش کند که ایمانش را از آلودگی به شرک نجات بدهد .
#بند_اول:
«این دو گواهی(شهادتین) گفتار را بالا میبرند و کردار و عمل را به پیشگاه خدا می رسانند. ترازویی که این دو گواهی را در آن نهند سبک نباشد و اگر بردارند با چیز دیگری سنگین نخواهد شد»
#سؤال8⃣: پس نقش شهادت سوم که شهادت به امامت امیرالمؤمنین است چه شد که تعیین کننده و میزان الاعمال است؟
#جواب:
✍خب شهادت به امیر المومنین👇👇
✅اولاً: از شهادتهای واجب شرعی نیست.
✅ثانیاً: خود امام که نمی توانند مطرح کنند.
✅ثالثاً: اساساً توحید و نبوت بدون ولایت به انحراف رفتن است .
#بند_چهارم :
«همه چیز دنیا شنیدن آن بزرگتر از دیدن آن است ، و هر چیز از آخرت دیدن آن بزرگتر از شنیدن آن است . پس کفایت می کند شما را شنیدن از دیدن و خبر دادن از پنهانی های آخرت» .
#سؤال9⃣: درباره این گفتار حضرت توضیحی بفرمایید .
#جواب:
✍ این یک واقعیت است که مواهب مادى همچون سراب است از دور جلوه خاصى دارد ولى هنگامى که انسان به آن مى رسد مطلب ارزشمندى نمى یابد.
💒قصرها و کاخ ها، ثروت ها و قدرت ها، لذات و خوشى ها همه دورنماى خوبى دارند ولى هنگامى که انسان به آن مى رسد و مشکلات آن را مى بیند گاه شدیداً وحشت مى کند و آرزو مى نماید اى کاش هرگز به آن نرسیده بود.
↔️این در حالى است که درباره نعمت هاى گسترده خداوند در قیامت مى خوانیم :
📚«اَعْدَدْتُ لِعِبادِی مَا لاَ عَیْنٌ رأَتْ وَلاَ اُذُنٌ سَمِعَتْ وَلاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر؛
📌من براى بندگان خود نعمت هایى آماده کرده ام که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به فکر انسانى خطور نکرده است»
🖇حتى گاه لذاتى را که انسان در لحظات خاصى از مناجات پروردگار و احساس قرب او در این دنیا پیدا مى کند مى بیند با هیچ زبان و بیانى قابل توصیف نیست.
📖و در ادامه این سخن اضافه مى کند :
«حال که چنین است مى بایست شنیدن (حقایق مربوط به آخرت به وسیله پیامبران و اولیاء الله) شما را از دیدن آن بى نیاز سازد، همچنین اخبار آنها از آنچه در پشت پرده غیب پنهان است»
📜(فَلْیَکْفِکُمْ مِنَ الْعِیَانِ السَّمَاعُ، وَمِنَ الْغَیْبِ الْخَبَرُ).
⏪بدیهى است تا انسان در زندانِ تن و در خانه تنگ و تاریک دنیا قرار دارد نمى تواند جهان بیرونِ از آن را بنگرد، از این رو چاره اى جز این نیست که براى درک اوضاع و شرایط آخرت به خبر رسانى این بزرگواران قناعت کند.
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه113
#بند_اول
«دنیا...فراهم آمده اش پراکنده و ملک آن غارت شده است»
#سؤال1⃣: منظور حضرت چیست؟
#جواب :
✍این عبارت در واقع بیان کننده وجه فانی شدن دنیا است .
📣حضرت می خواهند به ما بفرمایند که اگر با نگاه با بصیرت به دنیا بنگرید ، مُلک و قدرت و مسؤلیت و پست و مقامی که همین امروز به کسی میرسد درست است که به ظاهر او و دنیا پرستان را شاد می کند ، اما برای انسان مؤمنی که پایان کار را دارد میبیند اتمام دوران پست و مقام را هم انگار دارد میبیند ، لذا همین الان انگار آن مُلک و مقام از دست رفته است .
⁉️یا مال و امکاناتی مثل مسکن و تجارتی که امروز به آن مغرور هستیم بزودی ما او را رها کرده و به قبر می رویم و او در دنیا برای دیگران می ماند .
⏪بنابراین دنیا ویژگی فانی شدنش خیلی خیلی روشن است . اگر ما چشم حقیقت بین داشته باشیم .
🔰می فرماید : «دنیا فراهم آمده اش پراکنده »
💯 یعنی آنچه را که امروز به زحمت خیال می کنیم با کلی کار و تلاش و حرام و حلال کردن جمع کرده ای در آینده بسیار بسیار نزدیک با مردن تو بعنوان ارث پراکنده می شود بین وراث .
‼️«و ملک آن غارت شده است»
⚠️قدرت و مسؤلیت و مقامی که امروز پیدا کردی بزودی از تو گرفته شده و به دیگران داده می شود .
📛 گویا کسانی به تو حمله کردند و پادشاهی تو را غارت کرده اند.
#سؤال2⃣: هر دو #خطبه113 و #خطبه111 با جمله «فإنِّی اُحَذِرُکُمُ الدُّنیا» ، شروع شده ، اما در یکی دنیا پرستی و در دیگری دنیای حرام معنا شده ، علت چیست ؟
#جواب:
✅اولاً: عبارت حرام را خود مرحوم دشتی در ترجمه نهج البلاغه اضافه کرده اند و در متن جز واژه الدنیا چیز دیگری وجود ندارد.
✅ثانیاً: اما به قرینه کلام حضرت روشن می شود که هرجا امام دنیا را مذمت می فرمایند قطعاً آن جنبه از دنیا و آن نوعی از مواجهه با دنیا مد نظرشان است که باعث سقوط انسان می گردد.
↩️لذا تعبیر به دنیای حرام در واقع به همان معنای دنیاپرستی است.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه109
#بند_اول:
«و چه باعظمت است آنچه را که از ملکوت تو مشاهده می کنم»
#سؤال1⃣: راز توانایی مشاهده ملکوت چیست؟
#جواب:
‼️آنچه که بعنوان ملکوت معرفی می شود یعنی حقیقتهای پشت پرده ظواهر دنیا !
👌طبیعی است همانطور که ظواهر همیشه موجود هستند و ما آنها را میبینیم یا حس می کنیم ، حقایق آنها به طریق اولی موجود هستند .
⁉️مشکل ما با ملکوت این است که ما پشت حجاب غفلت ، جهل و معصیت قرار گرفتیم .
⬅️ پس راه عبور از این حجابها ترک جهل و غفلت و عصیان است تا ما به ملکوت برسیم و آن را مشاهده کنیم .
🔖همانطور که خدا در قرآن وعده داده هر کس مثل ابراهیم علیه السلام از حجاب نفس عبور کند و فقط به خداوند متعال متوجه باشد؛
"و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض "
🖇همه ی ملکوت آسمانها و زمین را مثل ابراهیم به او ارائه میکنیم .
✍پاسخ دیگر استاد درباره ملکوت :
✅اولاً: مراد از ملکوت در برابر مُلک، مشاهده اسرار نهفته در پشت پرده ظاهر دنیا است.
♻️دنیا ظاهری دارد که به آن عالم مُلک می گویند .
♻️و باطنی دارد که به آن عالم ملکوت می گویند که با چشم سِرّ قابل مشاهده است.
↩️بحث ملکوت و ابعاد و راه های ورود به ملکوت بحث بسیار مهم اما دامنه داری است که اینجا مجال بیان همه آن نیست لذا به یک نکته اش اکتفا می کنم.
📝یکی از تعابیری که حکایت از باز شدن چشم مؤمن به ملکوت می کند واژه #حکمت است.
📣خداوند در قرآن کریم می فرماید:" خداوند به هر کس که مشیت اش تعلق بگیرد، حکمت می دهد و به هر کس حکمت داده شود، به او خیر کثیر داده شده است.
‼️حالا شما با مطالعه نهج البلاغه به دو حقیقت می رسید:
🔘۱. برخی راههایی که حضرت برای رسیدن به چشمه حکمت بیان فرموده اند مانند صَمت که فرمودند:" الصَّمتُ بابً مِن ابوابِ الحِکمه"
🔘۲. خود نهج البلاغه به شرط 👇👇
● اعتقاد قلبی
● مطالعه با نیت فهم و عمل کردن
● طهارت نفس
👈تمامش حکمت بلکه چشمه حکمت است.
#بند_اول:
«رهایی از تو جز به تو ممکن نیست»
#سؤال2⃣: این جمله یعنی چه؟
#جواب:
✍ یعنی اگر بنده با ارتکاب به گناه و عصیان مبتلا به سخط و غضب تو شود راهی جز عفو غفران خودت برای نجات وی از عواقب خشم تو ندارد.
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه106
#بند_اول:
«اسلام...روشن بینی برای صاحبان عزم و اراده است»
«نشانه های (اسلام) در بلندترین جایگاه است»
«میدان مسابقه آن پاکیزه است»
#سؤال1⃣ : در مورد این عبارات لطفاً توضیح بیشتری دهید.
#جواب:
✍ سؤال شما سه بخش دارد که به ترتیب بیان می کنم:
🔻۱. یعنی اسلام مایه بصیرت است براى آن کس که عزم بر درک حقیقت دارد.
👌همانطور که خداوند فرموده است :" قَد تبیّن الرّشدُ من الغَیّ" حقیقت در اسلام چنان از غی و باطل جدا شده که انسان منصف و عاقل خودبخود راه و روش اسلام را می پذیرد بدون اکراه و اجبار لذا "لااکراهَ فی الدّین"
🔻۲. در هر جاده و مسیری نیاز به تابلوهایی هست که به عنوان نشانه و نشان دهنده خطرها و گردنه ها و لغزندگی جاده ها و فاصله تا منزل بعدی و ... کار کند.
‼️هر چه این نشانه ها و تابلوها بالا تر و مرتفع تر باشند بهتر قابل رؤیت است.
🚷نشانه های اسلام در این کلام به تابلوهای راهنمایی در جاده تشبیه شده اند.
🔻۳. حضرت اسلام را به مسابقه اى تشبیه مى کند که تمام ارکانش در بالاترین مرتبه حسن و کمال است.
⏪مسابقه ها معمولاً نیاز به ارکانى دارد:
✔️۱- میدان تمرین
✔️۲- محلّ پایان مسابقه
✔️۳- اسب هاى آماده و ورزیده
✔️۴- جایزه عالى
✔️۵- سوارکاران شریف و باارزش.
⁉️میدان مسابقه اگر پاک نباشد اسب ها در حرکت دچار مشکل و اذیت می شوند.
⬅️در اسلام هم میدان زندگی پاکیزه از دست اندازها و سخت گیری هاست .
#بند_اول:
«برنامه این مسابقه، تصدیق کردن به حق، راهنمایان آن اعمال صالح، پایان آن مرگ...است»
#سؤال2⃣ : آیا منظور این است که اعمال صالح ما را به سوی اسلام راهنمایی می کنند؟
#سؤال3⃣: در مورد برنامه این مسابقه توضیح بیشتر بفرمایید.
#جواب:
✍ یعنی راه پیروزی در این مسابقه دو چیز است :
🔻۱) ایمان به معنای تصدیق کردن عقاید حقه ی اسلام مانند توحید
🔻۲)اعمال صالح
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه102
#بند_اول
«نیکوحال ترین آنها کسی است که جای گذاشتن دو پایش را پیدا کند یا جایی برای آسوده ماندن بیابد»
#سؤال1⃣: یعنی حتی برای مؤمنین هم چنین حالت رقت بار و شدیدی وجود دارد؟
#سؤال2⃣: جایی برای آسوده ماندن؟ آیا این تعبیر به معنی این است که ابدا چنین جایی نمی یابد؟
#جواب:
✍ از تعبیر روایات بر مى آید که هول محشر و وحشت حساب رسى اعمال، مسأله عامّى است که همه حاضران در محشر را فرا مى گیرد.
♨️چرا که حتّى نیکوکاران از حساب رسى دقیق پروردگار، بیم ناکند!
⏪هول محشر عوامل فراوانى دارد که یکى از آنها همان ضیق مکان است که در جمله بالا آمده است.
#سؤال3⃣: اگر ممکن است درباره هول محشر توضیحات بیشتری بدهید ، یا کتابی معرفی بفرمایید .
#جواب:
✍ ظاهراً آنچه که از آیات و روایات برمی آید ترس مبعوث شدن از قبرها و محشور شدن در محشر برای حساب و کتاب و میزان امری بسیار بسیار نگران کننده و وحشتناک است و گریزی هم از آن نیست مگر آنچه که در روایات برای کاستن از این ترس و هراس آمده و شاید فقط عده ای از مخلَصین باشند که این هول و هراس را ندارند .
🔖خداوند در ابتدای #سوره مبارکه #حج میفرماید :" آن روز چنان ترسناک است که زنهای باردار بارشان و فرزند داخل شکمشان را سقط میکنند.
🖇و بعد می فرماید: آنقدر وحشتناک است که مادری که در حال شیر دادن به فرزند خود است از هول قیامتی که در حال برپا شدن است فرزند شیرخواره اش را رها می کند و می رود تا به داد خودش برسد . "
‼️اگر خواستید مطالعه کنید در اینطور موارد شاید یکی از بهترین کتابها ، کتاب منازل الاخرة نوشته مرحوم حاج شیخ عباس قمی است که به زبان فارسی هم هست.
#بند_سوم
«در این هنگام وای بر تو ای بصره از سپاهی که نشانه خشم و انتقام الهی است.بی گردوغبار و صدایی به تو حمله خواهند کرد و چه زود ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی غبارآلود دچار می گردند»
#سؤال4⃣: آیا این توصیفات باتوجه به پاورقی آقای دشتی، با حمله غواصان رزمنده ایران به بصره همخوانی دارد؟
#جواب:
✍ با توجه به اینکه بعد از امیرالمؤمنین علیه السلام ، بارها شهر بصره مورد هجوم قرار گرفته ، هیچگاه نمیتوان بطور قاطع گفت حتماً منظور امیرالمؤمنین حمله والفجر ۸ هست که رزمندگان عزیز ما از اروند عبور کرده و بصره را تهدید کردند ، ضمن اینکه ما در این عملیات اصلاً وارد شهر بصره نشدیم .
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾
#خطبه101
#بند_اول:
«ای مردم! دشمنی و مخالفت بامن شما را تا مرز گناه نراند»
#سؤال1⃣: چرا فرمودند« تا مرز گناه» حال آنکه دشمنی و مخالفت با امام گناه بزرگی است.
#سؤال2⃣: آیا منظور آنست که اگر به این مرز رسیدید دیگر ممکن است هر گناهی مرتکب شوید؟!
#جواب :
✍ اشاره به این است که: کینه توزى ها و لجاجت ها و حسادت ها در بسیارى از موارد، انسان را به گناه مى کشاند و پرده اى در مقابل چشم او مى افکند و چهره حقیقت را نمى بیند.
👈این عبارت نوعی پیشگویی است که متأسفانه بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام محقق شد .
👌و حاکمان و بخشی از مردم به دلیل کینه نسبت به امیرالمؤمنین دست به انواع ظلم ها و غارتگری ها در حق اهل بیت زدند که نمونه اش ماجرای کربلا بود.
#بند_اول:
«به هنگام شنیدن سخن من به گوشه چشم، یکدیگر را ننگرید»
#سؤال3⃣: منظور حضرت چه بوده است؟
#سؤال4⃣: آیا مردم با این نگاه گوشه چشمی، صحبت های امام را تمسخر میکرده اند؟
#سؤال5⃣:تاریخی برای این خطبه ذکر شده است؟
#جواب:
✍ منظور حضرت از این عبارت این است که : به سخنان من با دیده انکار ننگرید.
💯چون در همان زمان که حضرت این فرمایشات و امثال آنرا می فرمودند در جمع مردم ، تعداد زیادی بودند که منکر این حرفها بودند.
⚠️و امیرالمؤمنین را حداقل در دلهایشان متهم می کردند به اینکه غیر واقع صحبت می کند .
↩️لذا حضرت می فرماید: که با دیده انکار به صحبتهای من گوش ندهید بلکه سعی کنید صحبتها را درست بفهمید و قبول کنید .
‼️شاهد این معنا هم عبارتهای بعدی است که امیرالمؤمنین مجبور می شوند قسم بخورند و برای اثبات فرمایشات خودشان دلیل و سوگند بیاورند.
# بند_دوم:
«و آنگاه که کشتزار او به بار نشست و میوه او آبدار شد و چون شتر مست، خروشید و چون برق درخشید، پرچم های سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز درآید»
#سؤال6⃣: با توجه به این که مقدمات فتنه را اینچنین توصیف کرده اند و جامعه ما نیز از فتنه دور نیست، فضای قبل از فتنه، تازمانی که میوه یآن آبدار و کشتزارش آماده شود توضیحاتی بفرمایید.
#جواب:
✍امیرالمؤمنین علیه السلام درباره فتنه نکات خیلی دقیق و کاملی در نهج البلاغه دارند که باید همه عزیزان مطالعه کنند .
👌اما یک نکته که بیشتر مرتبط با سؤال خواهر بزرگوار ماست این است که حضرت در نهج البلاغه می فرمایند : "همانا آغاز فتنه ها با شبهه شروع می شود .
👈" مثلا در ماجرا و فتنه ۸۸ با ایجاد یک شبهه ی دروغین در سلامت انتخابات یک فتنه بزرگ راه افتاد .
⏪ این شبهه را در ذهن مردمی که در ایام انتخابات هم بصورت طبیعی دچار هیجانات و احساسات غلیان یافته هستند انداختند که در نتیجه انتخابات تقلب شده است.
⛔️با این دروغ بزرگ و ایجاد این شبهه ی جدی بخشی از مردم عزیز ما را نگران سلامت انتخابات و نگران رأیشان کردند و این شبهه را چنان دامن زدند که مردم بخشی شان باور کردند و به این اعتقاد که باید حق خودشان را پس بگیرند به خیابانها ریختند و آن اتفاق ناگوار و تلخی افتاد که همه شاهد بودیم .
↔️بنابراین آغاز فتنه ها با شبهه است .
💯باید مراقب باشیم هر وقت فضای شبهه در جامعه شدید شد باید ببینیم نقطه تمرکز شبهه ها کجاست ؟
⁉️و متوجه باشیم که دشمن می خواهد از آن نقطه حداقل جمعی از مردم را دچار عصبانیت کند و با عصبانیت آنها را به صحنه خیابانها بکشد و از این هیجان آنها استفاده کند برای فتنه انگیزی .
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾