eitaa logo
تبیان مهدوی
2.9هزار دنبال‌کننده
32 عکس
18 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تبیان مهدوی
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═ #نامه31_قسمت_اول #سوال 1⃣: این نامه بعداز سخت ترین جنگ حضرت که منتج به شقاق بین ام
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════ : ⃣: منظور حضرت از « جان را با نور حکمت روشنایی بخش » چیست ؟ : ✳️حکمت عبارتست از حقیقت زیبای نهفته در پشت پرده ظاهر اتفاقات ، سخنان و رفتارها . 💯 مؤمن وقتی به حکمت میرسد انگار که از تاریکی به نور میرسد ، و وقتی به این حقیقت دست پیدا می کند ، جانی که تشنه رسیدن به آن نور حقیقت است ، روشنایی از حکمت پیدا میکند . *⃣لذاست که امیرالمؤمنین علیه السلام در می فرمایید: « حکمت گمشده مؤمن است » که هرجا او را پیدا کند ، درمی یابد » ⏪ و در توصیه می فرمایند حکمت را هر جا پیدا کردید؛ به سمت آن بشتابید حتی اگر در قلب یک منافق بوده باشد . ⃣:حضرت می فرمایند: «برای حق در مشکلات و سختی ها شنا کن » در حال حاضر بخاطر شرایط خاص اجتماعی و جهانی نیاز به کار زیاد است و استراحت کم ، پس حق البدن چه میشود آیا قیامت از من بازخواست نخواهند کرد ؟ گاهی برای جهاد در راه خدا و مؤثر بودن در حل مشکلات اجتماعی باید از حضور صد در صدی کنار خانواده و فرزندان چشم پوشید چگونه باید وظایفمان را بفهمیم ؟ : ✳️زمانی که موقعیت ، موقعیت جنگی است ، موقعیت نیاز به جهاد است ، یقیناً توجه به بدن هیچ جایگاهی ندارد . ⁉️ همانگونه که وقتی جنگ پیش می آید ، رزمنده نمی تواند بگوید اگر به میدان جنگ بروم به بدنم فشار می آید و از حق البدنم محروم میشوم و غافل میشوم . ♨️لذا حضرت در به مالک اشتر می فرمایند: در راه خدا و رفع حاجات مردم ،آنقدر خود را به سختی بیفکنی که بدنت فرسوده شود ، هیچ نگران نباش چون در مقابل اجر و ثواب و مقامی که در انتظار توست ، قابل مقایسه با این سختی ها و فرسایش جسمی که پیدا میکنی ، نیست . ⏪نتیجه میگیریم وقتی عرصه ، عرصه جهاد و کار جهادی برای اسلام شد. اصلاً مسأله تن و بدن و رسیدگی به استراحت اولویت ندارد . ⃣: چرا در آغاز نامه حضرت فرزند خود امام حسن ع را این گونه توصیف کردند آیا با مقام عصمت ایشان منافاتی ندارد؟ : ❇️اوصافی که امیرالمؤمنین در ابتدای برای خودشان و حضرت امام حسن علیه السلام بیان کرده اند ، در واقع از این نگاه است که طبیعت انسان در پیری این اوصاف است و در جوانی اوصافی که برای فرزندشان فرموده اند. ✅بحث عصمت مسأله جدایی است ، یعنی حضرت می خواهند بفرمایند ، سیر طبیعی دنیا اینگونه است. ♻️ انسانها در اواخر عمرشان حسرت این را میخورند که عمر و فرصت عمر رو به اتمام است ، و در وقت جوانی و نوجوانی، این تصورات را دارند که به همه آرزوهایشان خواهند رسید. نه در حالی که اینان آماج تیرهای بلایا و ابتلائات و...هستند . ⚠️حضرت این جنس زندگی را مورد توجه قرار میدهند ، نه این که بخواهند درباره شخص امام حسن علیه السلام به عنوان معصوم ، یا شخص امام علی علیه السلام به عنوان معصوم ، صحبت میفرمایند. ❎حتی اسم از امام حسن علیه السلام نبرده اند، فرمودند" مولود" هر به دنیا آمده جدیدی ، هرجوان و نوجوانی ، جایگاه زندگی در آن دوران اینگونه اقتضا میکند ، که باید با توصیه هایی که به امام حسن علیه السلام میکنند ، و در واقع با این توصیه ها به تمام جوانان توصیه میکنند ، چگونه زندگی کردن را می آموزند تا مبتلا به این ۱۴ صفت نشود، حضرت ۶ صفت درباره پدر و ۱۴ صفت درباره پسر عنوان می فرمایند ، هر پدری و هر فرزندی در چنین شرایطی ، ممکن است دچار چنین وضعیتی شود . ⏪این نامه هم برای همین نوشته شده است که آنچه به عنوان ۱۴صفت اختصاصا برای هرجوان و نوجوانی ممکن است پیش بیاید ، برای فرزندشان تبدیل به فرصت رشد و تعالی شود. ⃣: حضرت می فرمایند: "به فرزندی که امیدوار به چیزی است که بدست نمی آید" ... ، آرزوهای دور و دراز است. توضیح بفرمایید. : ✅یعنی بصورت طبیعی و عمومی انسان در نوجوانی و جوانی به دنبال دنیایى خالى از هرگونه مشکلات و ناراحتى ها و ناکامى ها است، در حالى که طبیعت دنیا آمیخته با مشکلات و رنج ها و مصائب است. ⃣: "به خاک درافتاده ی خواهش ها" یعنی خواهش ها او را به خاک در انداخته اند؟ : ✳️یعنی دوران جوانی و نوجوانی ، دوره ای است که شیطان و نفس اماره ، در تلاشند از هر طرف ، فرد را از طریق شهوات و خواسته های دل به زمین بزنند و مانع شوند تا مستقیم و با استقامت به سمت خداوند متعال و صراط مستقیم حرکت کند . ⭕️لازم است تأکید کنم این اوصاف که گفته شده درباره امام حسن علیه السلام نیست ، اوصاف دوره نوجوانی است . ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
تبیان مهدوی
═════ ೋღ💎ღೋ════ #نامه31_قسمت_سوم: #سؤال🔟: "همانا گذشت عمر و چیرگی روزگار و روی آرودن آخرت مرا از ی
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══ ⃣1⃣:"و از هرحادثه ای؛ زیبا و شیرین آن را برای تو برگزیدم و ناشناخته های آن را دور کردم" منظور از ناشناخته های آن را دور کردم چیست؟ : ✅یعنی امور مبهم ، بی فایده و غیر ضروری تاریخ را که هیچ اثری که خوشبختی و روشنگری تو ندارد ، از تو دور کردم . ✳️چون بخش هایی از تاریخ است که علیرغم جذابیت هایی که برای انسانهای محقق دارد ، هیچ اثر فایده و خاصیتی در زندگی انسانها ندارد ، مثل بسیاری از جزییات زندگی شخصیت های تاریخ ، که دانستن یا ندانستن آن هیچ فایده ای و ضرری ندارد . ⃣1⃣: "پس در آغاز تربیت تصمیم گرفتم تا کتاب خدای توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات به تو بیاموزم و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام به تو تعلیم دهم و به چیز دیگری نپردازم اما از آن ترسیدم که مبادا رأی و هوایی که مردم را دچار اختلاف کرد و کار را برآنان شبهه ناک ساخت به تو نیز هجوم آورد گرچه آگاه کردن تو را نسبت به این آموز خوش نداشتم..." منظور رأی و هوای خوارج است؟ منظور چیست؟ : ❇️بله همانطور که در ابتدای این نامه بیان شده است حضرت در مسیر بازگشت از جنگ صفین این نامه را مرقوم فرموده اند که یکی از تلخ وقایع تاریخ و عمر شریفشان در آن اتفاق افتاد و آن قصه پرغصه حکمیت و بی بصیرتی و جمود یاران حضرت در این ماجرا بود. ♨️عوارض این مسأله در جامعه خیلی عمیق تر از اصل آن بود چون بلافاصله خوارج تبدیل شدند به حزبی قوی و اعتقادی که همه همت خود را صرف شبهه افکنی در حقانیت اول مظلوم عالم کردند تا جایی که با استناد به قرآن ، علی علیه السلام را مرتد اعلام می کردند. ⃣1⃣: گویی حضرت کراهت از تعلیم مباحث و معضلات اجتماعی دارند که خطاب به امام حسن علیه السلام میفرمایند:« آگاه کردن تو را نسبت به این امور خوش نداشتم »، حال آنکه در ادامه آگاهی های اجتماعی را عامل استواری و ثبات قدم می دانند .دلیل این کراهت چیست؟ : ✅اتفاقاً به دلیلی که گفته شد ، حضرت شروع به تبیین مسایل دیگری غیر از قران و شریعت خدا کردند چون اگر شرایط عادی باشد بهتر این است که انسان عمر خود را صرف معارف عالی ، معارف توحیدی و معارف اخلاقی و... صرف کند . ⏪اما از آنجایی که چاره و گریزی نیست ، حضرت علیرغم میل و خواسته شان ، درباره مسایل دیگر جامعه ، که از مسایل دست چندم هستند ، نگران امام حسن علیه السلام بلکه نگران همه جوانان هستند و شروع به آگاهی دادن به فرزندانشان میشوند. سوال8⃣1⃣:حضرت در قسمتی از نامه ، آنجا که به دستیابی به هدایت و درخواست هدایت الهی اشاره دارند ، میفرمایند :« اگر در این راه آنچه را دوست می داری فراهم نشد ....بدان راهی را که ایمن نیست می پیمایی » نقش حب و بغض من در صحت و سقم راهی که میروم چگونه است ؟ گاه می بینیم نفس من به چیزی تمایل دارد که عین باطل است ،پس چرا حضرت تمایل مرا معیار قرار داده اند؟ : ✅اصلاً در این فراز از نامه حضرت میل فرد را معیار قرار نداده اند بلکه اگر به چند جمله قبل و چند جمله بعد دقت کنید می بینید که موضوع بحث چیز دیگری است. ◀️امیرالمؤمنین دارند به امام حسن تأکید می کنند با استمداد از خدا و پیمودن راه پاکان و اندیشیدن در چیزی که من برایت تفسیر می کنم قطعاً باید حالت یقین در طلب دین برایت حاصل شود و اگر دیدی چنین حالتی در تو نیست دچار شک و تردید هستی بدان راهی را که ایمن نیست می پیمایی و ... ⃣1⃣:« پس خواسته های تو به گونه ای باشد که جمال و زیبایی تو را تأمین کند» لطفاً توضیح بفرمایید ؟ : ✅یعنی از خدا چیزهایی بخواه که حقیقتا مفید باشند و باعث کمال و اصلاح تو بشوند نه اینکه فقط به مادیات بیاندیشی و از نیازهای اصلی معنوی که جمال و زیبایی شخصیتی و ملکوتی ات را تأمین می کند؛ غافل بشوی . 🔴مثل نیاز به هدایت، توفیق عبادت و ترک معصیت،حفظ آبرو و عاقبت به خیری و عافیت. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ : «به گمان خود ادعا دارد که به خدا امیدوار است!به خدای بزرگ سوگند که دروغ میگوید. چه می‌شود او را که امیدواری در کردارش پیدا نیست؟ پس هرکس به خدا امیدوار باشد باید امید او در کردارش آشکار شود....هر امیدواری جز به خدای تعالی ناقص است ...گروهی در کارهای بزرگ به خدا امید بسته و درکارهای کوچک به بندگان خدا رو می آورند. پس حق بنده ادا می‌شود و حق خدا را برزمین می‌گذارند. چرا در حق خدای متعال کوتاهی می‌شود و کمتر از حق بنده رعایت میشود؟» ⃣ : آیا پیدا بودن امیدواری به خدا در‌کردار، فقط همین یک مصداق را دارد که در همه امور تنها به او امیدوار بوده و تنها به او روی آوریم؟ ⃣:یعنی همین احساس مثبتی که نسبت به روبراه شدن کارمان توسط بندگان خدا داریم هم مصداق امید ناخالص است؟ ⃣:پس اگر در کارها‌ از کمک دیگران استفاده نکنیم چه کنیم؟ درحالی‌که هم موظف به تلاشیم و هم از روی نیت مثبت بسراغ دیگران می‌رویم تا بکمک آنها گره کارمان بازشود. ⃣: مگر روی آوردن به بنده، حق او محسوب میشود که اینجا با رعایت حق بنده و فروگزاری حق خدا مقایسه شد؟ ⃣: منظور چه نوع ترسی هست که جز از خدا نارواست؟ خیلی ترس ها غیرارادی و در ذات ماست. : ✍ اولاً مسأله امید یک امر قلبی و اعتقادی است اما کمک گرفتن از دیگران در امور یک امر عملی و رفتاری است. ‼️هر گاه قلب یقین کرد که فقط خدا در عالم و در همه امور و مشکلات مؤثر است و نه غیر او... می شود ایاک نعبد و هرگاه بر این اساس باور کرد که یاری اصلی را فقط باید از خدا خواست می شود و ایاک نستعین و هرگاه دیگران را فقط به عنوان اسباب و وسائط فیض و امداد الهی دید منافاتی پیدا نمی شود. 💯اما اگر در رجوع به اسباب به آنها اعتماد صددرصد و استقلالی داشت و امید داشت که انها کارش را راه بیاندازند حق خدا را که توحید در استعانت است به اسباب داده در حالی که حق اسباب صرفاً استفاده به عنوان واسطه فیض خداست و بس! ✅ترسی نارواست که از اسباب باشد . : ⃣ : در اینجا حضرت فرموده اند: اگر خدا را اطاعت می کنید،راه و رسم زندگی پیامبر (ص) را برگزینید. در جامعه کنونی،چه اندازه باید ساده زیست باشیم؟کاربردش در زمان حاضر چگونه است؟ ⃣: آیا استفاده از وسایل لوکس و راحت کننده ی زندگی ، تجمل و مخالفت با شیوه ی پیغمبر است؟ : ✅اولاً: ساده زیستی در هر شرایطی فضیلت و مایه آرامش دنیا و آخرت است.« طوبی للزاهدین فی الدنیا الراغبین الی الآخره» ✅ثانیاً: کیفیت ساده زیستی بسته به جایگاه شخص و اوضاع عمومی جامعه از نظر فقر و غنا متفاوت است. ✅ثالثا: معیار این است که مسئولین علما و کسانی که در نظر مردم انتسابشان به دین و حکومت دینی بیشتر و نزدیکتر است باید در سطح متوسط به پایین جامعه زندگی کنند. : «اگر خواهی از عیسی بن مریم(علیه السلام) بگویم....زنی نداشت که او را فریفته ی خود کند و فرزندی نداشت تا او را غمگین سازد...» ⃣1⃣ : آیا خدا احساس تعلق به همسر را نامطلوب و موجب خفیف شدن بنده قرار داده بود که حضرت عیسی(علیه السلام) برای خود همسری برنگزید و مولا نیز میفرمایند از این جهت آسوده بودند که همسری نداشته تا او را فریفته خود کند؟ : ✍ با تشکر از سؤال خوبتون قبلاً هم به عرض رسید که بیانات حضرت را باید با توجه به موقعیت کلام و بقول اهل علم با توجه به لحن الخطاب خواند و فهمید یعنی وقتی حضرت در مقام تحریض وتشویق مؤمنین به جهاد هستند سخن از بی باکی و عدم هراس و ... می زنند اما وقتی در مقام موعظه اخلاقی هستند توصیه به احتیاط در عمل می کنند و... ⁉️در مورد سؤال شما حضرت در مقام تبیین اوج زهد و ریاضت حضرت عیسی هستند و در این مقام از هرچه احتمال دل مشغولی دارد سخن به میان می آید که اوج آن زن و فرزند و مال است . 📣«بقول قرآن کریم لاتُلهِکُم اموالُکم و اولادُکم عن ذکر الله» نه اینکه مطلقا زن و زندگی مایه غفلت باشد وگرنه وقتی پیامبر پس از عروسی مولا با حضرت صدیقه مظلومه از ایشان پرسیدند : زهرا چگونه همسری است؟ نمی فرمودند نعم العون علی طاعت الله. ↩️ادامه دارد.... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ : «...و آفرینش پدیده های نو ، بر ازلی بودن او گواه است...» ⃣ : نو بودن نسبت به چه زمان؟ وقتی ما از عدم ، به هستی رسیدیم، پس از زمان ِ ماقبل مان خبری نداریم که نو یا تکراری بودن پدیده ها را تشخیص دهیم. ⃣:نو بودن پدیده ها چه ارتباطی به ازلی‌بودن خدا دارد؟ : ✍ نو بودن یعنی حادث بودن یعنی قبلاً نبود و الان بود شد! ⁉️خب ! سؤال پیش می آید که اگر چیزی سابقه عدم داشته است برای به وجود آمدن نیاز به علتی دارد که او را به وجود بیآورد و چیزی که نیاز به چیز دیگری داشته باشد که نمی تواند خدا و واجب الوجود باشد. ↩️پس طبق برهان خلف! چون خدا محتاج غیر نیست پس محال است که دوره ای نبوده باشد و بعد بود شده باشد و این یعنی ازلی است و بی آغاز است. : «...آنکه خدا را به شمارش آورد، ازلیت او را باطل کرده است» ⃣ : منظور از به شمارش در آوردن خدا چیست؟ ⃣:به شمارش آوردن چه ارتباطی به ابطال ازلیت دارد؟ : ✍ کلام مولا را باید با قبل و بعدش فهمید می فرمایند: هر کس خدا را وصف کند او را محدود کرده است چرا؟ ‼️جواب را در داده اند که هر صفتی شهادت می دهد که غیر از موصوفش است و همچنین هر موصوفی گواهی می دهد که با صفتش فرق دارد. ↩️پس موصوف یک چیز می شود و صفت چیز دیگری آن گاه صفت ، موصوف را محدود می کند مثلاً اگر گفتید کفش قهوه ای یعنی دیگر مشکی و زرد و ... نیست. ⬅️و اگر خدا را با توصیف محدود کردید او را قابل شمارش کرده اید یعنی گویا گفته اید خدا یکی و فلان صفت یکی دیگه و فلان یکی دیگر و .... 👌و اگر چیزی قابل شمارش شد و در عِداد چیزهای دیگر قرار گرفت و محدود شد نمی تواند ازلی باشد چون قبل از ان معدود دیگری قابل تصور است. ♨️ مثلاً اگر ۳ عدد باشد قبل از آن هم عدد دیگری قابل فرض است و قبل از آن هم باز عدد دیگری و ... بدون انتها و این یعنی ازلیت ندارد . : «...خداوند گروهی را به گروهی‌تبدیل و روزی را برابر روزی قرار داد...» ⃣ : منظور چیست؟ : ✍ یعنی با ظهور اسلام خداوند آقایی و سیادت را از گروهی که شایسته آن نبودند(مشرکین و کفار) گرفت و به گروهی که لایق آن بودند داد (اهل بیت و مؤمنان) ⬅️و روزی برابر روزی یعنی روز پیروزی اهل ایمان را در مقابل روز گردنکشی مشرکین قرار داد. 🔊یک روز فریاد می زدند : لات و هُبَل لات و هبل اما یک روز فقط این ندا به گوشها می رسید که الله اعلی و اجل . : «اسلام، ظاهرش علم و باطنش حکمت است» ⃣ : آیا مرتبه ی حکمت ، نزد خداوند بالاتر از علم است؟ ⃣ :چرا علم به ظاهر اختصاص داده می شود؟ ⃣ :آیا به علمی که به فعلیت رسیده میتوان گفت حکمت؟ : ✍ بله حکمت از علم بالاتر است زیرا حضرت درباره اش در نهج البلاغه فرموده است گاهی حکمت در سینه منافق است ولی آنجا قرار نمی گیرد آنقدر خلجان می کند تا از سینه منافق خارج شده و در سینه مؤمن قرار و آرام می گیرد. ‼️اما منافق می تواند به علم ظاهر برسد حتی به علم فقه و تفسیر و عرفان و ... ✅حکمت آن مرتبه ای از مواجهه با حق است که با قلب شهود شود و به یقین متصف گردد. ⏪ محل ظهور و قرار حکمت، است و اگر در دلی قرار داده شد به او خیر کثیر داده شده است. ◀️یوءتِ الحکمهَ من یشآء و من یؤتَ الحکمه فقد اوتِیَ خیراً کثیرا : «مرزهایش محفوظ و چراگاه هایش را خود نگهبان است » ⃣ : مرز همان حدود الهی(واجبات و محرمات) است؟ اگر بله ، آیا بهتر نبود می‌فرمودند مرزهای آن آشکار است؟(چون این مرزها از طرف‌ مسلمانان گاهی محفوظ نیست) ⃣1⃣: منظور از چراگاه چیست؟ : ✍ آنچه در عبارت عربی آمده این است قد اُحمَی حماه و این تعبیر استعاری یعنی حمایت هایش قطعی است به این معنا که هر کس خود را در حمایت قرآن قرار بدهد حمایت کردن قران از او قطعی است و بهتر بود مرحوم دشتی از واژه مرز استفاده نمی کردند تا با حدود شرعی اشتباه نشود. 👌البته برای ترجمه ایشان هم می شود توجیه خوبی درست کرد و آن این است که وقتی شما وارد حد و مرز یک دژ و قلعه بشوید در واقع با خیال راحت در حمایت و حصن ان قرار گرفته اید. ↔️مراد از چراگاه همان است که در خود خطبه امده آنجا که فرمود :" در قرآن برکات و خیرات چونان سرزمین های پر اب و گیاه در اول بهار، فراوان است." ⃣ : «...هربی نیازی را در طلب، کافیست» یعنی چه؟ ✍ عبارت عربی این است و کفایه المکتفی یعنی قرآن برای کسی طالب چیزی باشد که امور و احتیاجاتش را تأمین کند، کفایت می کند. 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 : ⃣: لطفاً این مطلب را توضیح بدهید : نخستین آنان پیشوای آخرین و آخرین گمراهان اقتدا کننده به اولین می‌باشند . : ✍ یعنی فتنه گران _ بنی امیه_ یکی پس از دیگری دنباله رو افکار و روش همدیگر هستند قبلی‌ها پیشوای بعدی ها و بعدیها دنباله رو قبلی‌ها. : «...افکار و اندیشه ها به هنگام هجوم این فتنه ها پراکنده ... میشود» ⃣: لطفاً در مورد این مطلب توضیحاتی بفرمایید. : ✍ مى دانیم «بنى امیّه و بنى عباس» گرچه هر دو یک هدف شیطانى را تعقیب مى کردند، ولى «بنى امیّه» همان گونه که سردمدار آن ها معاویه گفت کار به نماز و روزه و برنامه هاى دینى مردم نداشتند، مگر در جایى که با حکومت خودکامه آن ها مزاحمت داشت. ↩️ در حالى که «بنى عباس» پنجه در عقاید مردم افکندند و مى دانیم بسیارى از مکتب هاى انحرافى و مذاهب فاسد در عصر آن ها به وجود آمد و اختلاف در مسائلى مانند «حدوث و قدم قرآن» و «جبر و تفویض» و اختلافات «اشاعره و معتزله» در زمان آن ها بالا گرفت و به یقین بنى عباس به دنبال آن بودند تا مردم و حتى دانشمندان و علما و متفکران را به این مباحث سرگرم کنند و خودشان به حکومت ادامه دهند. ⁉️در چنین فتنه عقیدتی_مذهبی روشن است که بسیاری از صاحبان فکر و اندیشه دچار شبهه و اختلاف و پراکندگی می شدند. : «حکمت و دانش کاهش می یابد...» ⃣ :این مسئله در همه ی فتنه ها رخ می دهد؟ ⃣1⃣: راه مقابله با کاستی حکمت و دانش در این فضا چیست؟ ⃣1⃣:چه حکمت و دانشی مدنظر است؟ : ✍ وقتی فتنه ای در جامعه ظهور می کند، حق و باطل درهم آمیخته و تشخیص آن جز برای اندک افراد دارای آگاهی و بصیرت ناممکن یا دشوار می شود. ⏪اهل فتنه با انواع دسیسه ها کاری می کنند که دانش و حکمت دانایان و اهل بصیرت در جامعه تأثیرگذار نشود. ⁉️ دقیقاً مانند کاری که بی بی سی و صدای امریکا و... در فتنه ۸۸ کردند. ان قدر اخبار کذب و هیجانی را به ذهن جامعه تزریق کردند که ندای اصحاب حق و بصیرت حتی رهبر معظم انقلاب به خیلی ها نرسید... 💯 این است مقصود از کاهش یافتن حکمت و دانش. : «...آن کس که به مقابله با فتنه ها برخیزد کمرش را میشکند و کسی که در فرونشاندن آن تلاش میکند، او را درهم میکوبد...» ⃣1⃣:آیا این مطلب یعنی در هنگام فتنه کاری نکنیم چون خودمان مغلوب میشویم؟ ⃣1⃣:این چه فتنه ای است که افرادی که به مقابله با آن به پا خیزند و برای اصلاح تلاش کنند، چنین درهم کوبیده میشوند؟ : ✍ نه به هیچ وجه به معنای منفعل بودن و دست روی دست گذاشتن نیست؛ بلکه این تعبیر، تأکیدى است بر آن چه در بخش پیشین خطبه درباره فتنه اوّل ذکر شد که سردمداران فتنه ها در آغاز متحدند، ولى هنگامى که پیروز شدند براى حذف یکدیگر تلاش مى کنند. ↩️ لذا کسانی که در ابتدای فتنه به مقابله با آن برخیزند باید بدانند که کاری بس دشوار و شکننده در پیش خواهند داشت. در آمده : فتنه ها با تلخی خواسته ها وارد میشود و خونهای تازه را میدوشد... ⃣1⃣: خونهای تازه را میدوشد ؟ : ✍ یعنی انسانهای بی گناهی را از بین می برد . ⃣1⃣: در پاسخ سوال هفت ، اشاره به بنی عباس کردید یعنی حضرت منظورشان ایشان بوده ؟ : ✍ با توجه به نوع فتنه ای که تبیین فرمودند و جنس کلامشون که پیش بینی و پیشگوییه، تاریخ اینگونه نشان داده است. «...فتنه هایی که افراد زیرک از آن بگریزند و افراد پلید در تدبیر آن بکوشند...» ⃣1⃣: لطفاً توضیح بفرمایید چرا آنها که در صدد رفع فتنه برمی آیند پلید شمرده شده اند؟ : ✍ مراد از " تدبیر کردن" مدیریت کردن فتنه است. ⏪یعنی افراد پلید در جامعه تولید فتنه می کنند و آن را مهندسی و مدیریت می کنند. : «در آن میان، کشته ای ست که خونش به رایگان ریخته و افراد ترسویی که طالب امانند، با سوگندها آنان را فریب میدهند و با تظاهر به ایمان، آنها را گمراه میکنند» ⃣1⃣: آیا آن کشته ای که خونش به رایگان ریخته است، اشاره به امام حسین(علیه السلام) دارد؟ : ⁉️ دلیلی نداریم برای اینکه منظور از کشته ای که به رایگان خونش ریخته می شود ، فقط سید الشهدا علیه السلام باشد ، چون بعد از امیرالمؤمنین ، توسط بنی امیه و بنی العباس و دیگران خون خیلی از انسانهای شریف و پاک بی گناه ریخته شد. ↩️ ادامه دارد... 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 : «پس سعی کنید که شما پرچم فتنه ها و نشانه بدعت ها نباشید» ⃣1⃣: چگونه به این امر ملتزم شویم؟ گاهی افرادی ، ‌کاری را با نیت خیر انجام می‌دهند اما از آن فتنه ساخته می‌شود. در‌تاریخ هم نمونه هایی مشاهده شده است. : ✍ راه پیشگیری از پرچمدار فتنه شدن ، در نهج البلاغه آمده است. ✅اول: بصیرت که را آن شناخت شاخص های حق و شاخص های باطل است تا در فتنه ها آنها را بر افراد و گروهها تطبیق دهیم و اهل حق و اهل باطل را از هم بتوانیم تشخیص بدهیم. ✅دوم: صبر و استقامت است یعنی در پیدایش فتنه که با شبهه همراه است ، از اقدام عجولانه پرهیز کنیم و بر مواضع اصولی و انقلابی خود پابرجا بمانیم تا گرد و غبار فتنه رفع شود. ✅سوم: تمسک جدی و التزام عملی به ولی زمان است. ⃣1⃣: در مورد شاخصهای حق و باطل در فضای فتنه بفرمایید. : ✍ مهمترین راههای مصون ماندن از باطل و ماندن در مسیر حق در ادامه همین خطبه آمده است: ۱_ التزام به وحدت امت اسلامی ۲_ التزام بر امامت و ولایت که پایه های اطاعت امت بر ان استوار است ۳_ ظلم نکردن حتی به قیمت مظلوم شدن ۴_ مراقبت از دام‌های شیطان (گناه و ...) ۵_ پرهیز از دشمنی ها ۶_ پرهیز از لقمه های حرام ‼️اما از همه مهمتر اطاعت محض از امام عادل و ولیّ زمان ما را در شناخت حق و باطل یاری می دهد . ↩️همانطور که حضرت در به حارث بن حوط (كه از ياران آن حضرت علیه السلام محسوب مى شد؛ ولى راه خطا را مى پيمود) و خدمت حضرت آمد و عرض كرد : ⁉️ شما فكر مى كنيد من هم لشكر جمل را گمراه مى دانم؟ (چنين نيست) 📣 امام علیه السلام فرمود : «اى حارث! تو به پايين نگاه كردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران و سرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر صلی الله علیه وآله نگاه مى كردى در شناخت حق گرفتار سرگردانى نمى شدى) تو حق را نشناختى تا كسانى را كه به سراغ حق آمده اند بشناسى. باطل را نيز نشناخته اى تا كسانى را كه به سراغ باطل رفته اند شناسايى كنى». ⛔️حارث (براى تبرئه خود) گفت: «من همراه سعید بن مالك (سعید بن مالك، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبدالله بن عمر كناره گيرى مى كنم (و بى طرف مى مانم)». ↔️ امام علیه السلام فرمود: «سعيد (سعد) و عبدالله بن عمر حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار نساختند (آنها راه خطا پيمودند، چگونه به آنها اقتدا مى كنى؟) : «...آنچه پیوند امت اسلامی بر آن استوار و پایه های طاعت برآن پایدار است برخود لازم شمارید...» ⃣2⃣: لطفا توضیح بفرمایید. : ✍ اشاره به این که تا مى توانید قوانین و دستورات الهى را که ضامن بقاى جامعه اسلامى و اطاعت پروردگار است، حتى درگیر و دار فتنه ها تا آن جا که مى توانید محترم بشمرید. ↩️ چرا که اگر راه نجاتى از فتنه باشد پیروى ازاین دستورات است. ⬅️این سخن مخصوصاً برنامه هایى همچون جمعه و جماعت و حج و کمک به محرومان و ستمدیدگان را شامل مى شود؛ چرا که حفظ آن ها سبب نجات از فتنه هاست. 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾ ↩️ سؤال قبل... ✅دوم :طهارت باطن است. ‼️انسان اگر باطنش آلوده شود ، کم کم حقیقت مسائل را نمی تواند درک کند ، چون سنخیت با حقیقت پیدا نمی کند . ⛔️انسان گنهکار چون میل و کشش به گناه دارد دائما مسائل را بگونه ای که نفسش می پسندد می بیند و از مسائلی که نفس اماره اش از آن ها روی برگردان است خوشش نمی آید و نسبت به آنها ضعف دارد در فهم و بینش ، ↩️ لذا گناه بعنوان یکی از عوامل نفهمیدن و ضعف معرفت در روایات معرفی شده . ✅سوم : داشتن شاخص است . ⏪انسان اگر بخواهد با حقیقت امور و اشیاء مرتبط شود باید شاخص حق در دستش باشد . 💯مثلاً کسی که وارد می شود در معارف اهل بیت علیهم السلام و می خواهد نظر بدهد اگر مسلط به ابعاد گوناگون قرآن کریم و علوم مربوط به روایات یعنی علم حدیث شناسی نباشد ممکن است با چهار تا آیه و دو تا روایت خیال کند که فهمیده و نسبت به مسائل دینی نظری بدهد که بعدها خودش یا دیگران که از او دقیقتر و عمیق‌تر هستند به این نتیجه برسند که او به نیت تبلیغ دین داشته تخریب دین می کرده است چون با حقیقت این آیات و روایات آشنا نبوده است . ⏪ داشتن شاخص و معیار و مبنا یکی دیگر از راههایی است که انسان می تواند با حقیقت امور آشنا شود . ⁉️حالا جایگاه حکمت کجاست ؟ ♦️قلبی که پاک می شود ، عقلی که کامل می شود و نگاهی که بواسطه شاخص‌های درست به مسائل نگاه می کند انسان را محکم می کند . 📌حکمت اصلاً یعنی همین ، و انسانی که دارای حکمت شده پرده های پوشیده ی پشت معارف و مسائل و آدمها را می تواند پرده برداری کند و با حقیقت آنها آشنا شود . بند_سوم: « روزگار آنها به طول انجامید تا رسوایی آنها به نهایت رسید و خود را سزاوار بلای زمانه گرداندند.... تا آنجا که اراده الهی به پایان دوره جاهلیت موافق شد» ⃣ :این جملات اشاره به زمان قبل از پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه وآله دارد ؟ و جملات بعد به زمان رسالت حضرت ؟ ⃣:این که خود را سزاوار بلای زمانه کردند را لطفاً توضیح بفرمایید. ⃣1⃣: اگر مراد، مردم قبل از بعثت باشند که با بعثت رسول خدا(صلوات الله علیه و آله و سلم) به بزرگی دست یافتند نه بلا آیا زمان بعد از وفات پیامبر را میتوان منطبق با زمانه کنونی و بعد از ارتحال امام ره دانست ؟ : ✍ اولاً: همانطور که فرمودید این عبارات در توصیف اوضاع دوران جاهلیت است. ↩️ لذا عده ای از مردم که در ضلالت غرق شده بودند خود را سزاوار بلای زمانه کردند مانند خیلی از سران قریش که نمی توانستند منافع مادی طالمانه خود را رها کنند و دین پیامبر را بپذیرند. ⏪زمان بعد از رسول مکرم اسلام از جهاتی شبیه دوره ما هست اما نه کاملاً منطبق بر آن. ♨️مثلاً از جهت حجم نسبت های دروغ به پیامبر و تحریف سیره ایشان و خاطره نگاری‌های کذب خیلی شبیه به دوران بعد از امام است. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : «... و سلامت آنانکه میدانند قدرت خدا چه اندازه می باشد در این است که برابر فرمانش تسلیم باشند...» ⃣: آیا منظور، سلامت دین است؟ : 👌بله منظور سلامت معنوی و سعادت انسانهاست . : «...بدانید که هیچگاه حق را نخواهید شناخت جز آنکه ترک کننده آن را بشناسید . هرگز به پیمان خدا وفادار نخواهید بود ، مگر آنکه پیمان شکنان را بشناسید ، و هرگز به قرآن چنگ نمی زنید ، مگر آنکه رها کننده آنرا شناسایی کنید...» ⃣: چطور می‌توان بدون شناخت حق ، ترک کننده آن را شناخت ؟ ⃣: آیا چنین شناختی، بالاترین وبهترین مرتبه ی شناخت حق است؟ یا شناخت مقدماتی و ابتدایست؟ ⃣:چطور با شناخت پیمان شکنان می‌توان به پیمانها وفادار ماند ؟ ⃣1⃣: و چطور می‌توان رهاکننده قرآن را شناخت و با شناخت آن به قرآن چنگ زد ؟ ⃣1⃣: آیا موارد گفته شده، یک تربیت سلبی نیست؟ ابتدا با پیمان شکنان و رها کنندگان قرآن و ترک کنندگان حق آشنا بشویم و سپس بگوییم اینگونه نباشید؟ ⃣1⃣:باتوجه به اینکه در اصول تربیت ، استفاده از شیوه های ایجابی ترجیح دارد بر سلبی... و بالاتر اینکه حضرت می‌فرمایند هیچ‌گاه حق ، وفاداران به پیمان قرآن و متمسکان به آن را نمی‌شناسید جز با شناخت این گروهها...لطفاً توضیح بفرمایید. : ✍ اگر در ادامه خطبه دقت بفرمایید حضرت راه دوم شناخت حق را تمسک به اهل بیت پیامبر معرفی فرموده اند. ‼️ اما شناخت اهل باطل در واقع یکى از از طرق شناخت حق و باطل است و مشمول قاعده معروف «تُعْرَفُ الاَْشْیَاءُ بِاضْدَادِها؛ هر چیزى را با ضد آن مى توان شناخت»، مى باشد. ⏪تا انسان بیمار نباشد، معنى سلامتى را نمى فهمد و تا تاریکى را نبیند مفهوم روشنایى را تشخیص نمى دهد.   👈امام (علیه السلام) در این بخش از خطبه چنانکه در بالا آمد راهیابى به سوى حق را شناخت تارکان و مخالفان حق شمرده است و به سه اشاره فرموده است :👇👇 ⏪گروهى که حق را ترک کرده اند. ⏪و گروهى که پیمان قرآن را شکسته اند. ⏪و گروهى که آن را پشت سرافکنده اند. 🖇 تفاوت این سه گروه روشن است: ✅ بعضى حق را رها مى کنند بى آن که آن را تحقیر کنند . ✅بعضى علاوه بر آن به تحقیر حق مى پردازند . ✅و بعضى دیگر پیمانهاى الهى را مى شکنند. 🔻 که ظاهراً اشاره به آیه شریفه قرآن است که مى فرماید : « اَلَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِّیِثَاقُ الْکِتَابِ أَنْ لاَ یَقُولُوا عَلَى اللهِ إِلاَّ الحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِیهِ آیا پیمان کتاب خدا از آنها گرفته نشده بود که بر خدا دروغ نبندند و جز حق نگویند و آنان بارها آن را خوانده بودند» ⛔️گرچه این آیه به ظاهر در مورد «بنى اسرائیل» است ولى درباره دیگران نیز مى تواند صادق باشد. 👌آرى با شناخت این تارکان حق، و ناقضان پیمانهاى الهى، و تحقیرکنندگان کتاب خدا و شناخت اصولى که بر زندگى آنها حاکم است و مخالفت با آن، مى توان راه حق را پیدا کرد. 💯در واقع امیرالمؤمنین علیه السلام در این تبیین ، رعایت درجه فهم و بصیرت افراد را می کنند . ‼️درست است که راه ایجابی بهترین راه و روشنترین و منطقی ترین راه است ، اما اکثر انسانها چون در صحنه واقعیت و در عینیت می خواهند با حقایق و باطل و حق مواجه شوند بیشتر با دیدن وجه سلبی است که به آن وجه اصلی می رسند . 💢ما تا بیمار نشویم قدر سلامتی را نمیدانیم ، تا کسی از عزیزانمان نمیرد به یاد نعمت حیات نمی افتیم . تا آبرومان در خطر نمی افتد نسبت به شخصیت و آبرو و عزتمان جدی نمی شویم . ⬅️ بنابراین اکثر انسانها در واقع از وجه سلبی بیشتر متوجه نعمتها و ارزشها می شوند . ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ بند_دوم : «خدایا طلحه و زبیر پیوند مرا گسستند ، برمن ستم کرده و بیعت مرا شکستند و مردم را برای جنگ با من شوراندند» در جامعه ای که انقلابیون پشیمان (مانند طلحه و زبیرها) از مواضع انقلابی خود منصرف می‌شوند و در مقابل ولی حق جبهه میگیرند و مردم را علنی یا آشکار بر ضد ولی حق ، صف بندی می کنند:👇👇 ⃣: ولی حق چگونه باید با آنها برخورد کند؟ ⃣: مردم ، چگونه؟ (درحالی که آنان وجهه و آبرو دارند و هنوز عداوت خود را کاملاً آشکار نکرده اند. ⃣: آیا نفی آنان توسط مردم مساوی با مخدوش کردن وحدت جامعه است؟ ⃣: ظاهراً ناکثین با خوارج شباهت زیادی دارند. لطفاً ناکثین را با خوارج مقایسه کنید. ⃣1⃣: چگونه شر چنین خواصی را که با اتحاد تعداد کمی از آنان، آشوبهای بزرگ و هزینه های سنگین بر جامعه اسلامی تحمیل میشود را خنثی کنیم؟ ⃣1⃣: تحلیلی از وضعیت جبهه حق و ضعف و قوت آن در ایجاد ماجرای ناکثین، برخورد با آنان و رفع آن بفرمایید. ⃣1⃣: آیا ماجرای ناکثین، مصداق فتنه بود؟ : ✍ اولاً یقیناً هر دو ماجرای ناکثین (طلحه و زبیر) و مارقین (خوارج) از مصادیق بزرگ فتنه بود همچنان که حضرت در نهج البلاغه هر دو را نامیده است. ‼️دلیل این مطلب در مورد هر دو گروه _ که به نوعی شباهت آنها هم هست_ این بود که: ✅ اولاً: هر دو ماجرا به دلیل حضور افراد سرشناس، مقدس و سابقه دار در اسلام ظرفیت متحیر شدن جامعه را فراهم می کرد. ⏪یعنی بسیاری از عوام و توده مردم مردد می شدند که آیا حق با علی علیه السلام است یا با جریان مقابل وی؟ 👌حداقل در نوع مواجهه حضرت در ایستگاه آخر با هر دو گروه، در دلها شک و تردید بوجود می آمد که آیا کشتن انها درست و مشروع است یا نه؟ 📖که باز هم این نکته در نهج البلاغه اشاره شده است ماجرای ربیع بن خثیم و قصه حارث بن حوط در ✅ثانیاً: در هر دو ، دو بهانه به ظاهر شرعی در دست مخالفین بود: ⛔️در جمل، بهانه دروغین نقش علی در قتل عثمان ! ⛔️و در جمل، بهانه جاهلانه خروج علی از دین به دلیل پذیرش حکمیت غیر خدا در صفین! ↩️اما بین این دو ماجرا فرقهایی هم بود نظیر اینکه خوارج جاهل بودند ولی اصحاب جمل عالمانه و عامدانه ضربه می زدند. ⁉️اما عکس العمل ولی حق: 🔻۱. روشنگری گسترده و مستمر و مرحله ای 🔻۲. دعوت از سران فتنه قبل و در حین فتنه برای ارشاد آنها و لااقل اتمام حجت با آنها 🔻۳. صبر و مدارا به نیت پیشگیری از درگیری 🔻۴. برحذر داشتن آنها از عواقب فتنه ای که به راه انداخته اند 🔻۵. تبیین دقیق و شفاف مرز بین جبهه حق و جبهه باطل برای بصیرت یابی توده مردم 🔻۶. کمک گرفتن از خواص جبهه حق برای روشنگری 🔻۷. در نهایت برخورد با فتنه و حفظ امنیت جامعه و اقتدار حکومت اسلامی به عنوان دو امانت الهی : «خدایا آنچه را بستند تو بگشا» ⃣1⃣:منظور چیست؟ : ✍ یعنی بیعتى را که از مردم گرفته اند نافرجام کن : «خدایا...آنچه را محکم رشته اند پایدار مفرما» ⃣1⃣:چه چیز را محکم رشته بودند؟ : ✍ یعنی کارهایى را که تصمیم قطعى بر آن گرفته اند استحکام نبخش، مرادشان براندازی حکومت امیرالمؤمنین بود . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 : «این است آن علم غیبی(ذاتی) که غیر از خدا کسی نمیداند. جز اینها علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده (علم غیب اکتسابی) و او به من آموخته است.» ⃣: یعنی خدا علم «قیامت و نزول باران و آنچه در شکم مادران است، و کاری‌که هر فرد در فردای خود می‌کند و سرزمینی که در آن می میرد» را به پیامبر نداده است؟ چون فرموده است سوای اینها علومی است که خدا به پیامبرش داده است. ⃣: بعضی از این علوم، امروزه از طریق تکنولوژی های روز قابل فهم است مانند آنچه در بطن مادران است. پس چگونه است که فرمودند اینها را غیر از خدا کسی نمی داند؟ ⃣: آیا این تکنولوژی ها که غالباً خاستگاه آنها غرب است، مصداق علوم دزدی است؟ ⃣: باتوجه به سؤال قبل آیا علم غیب، با تکنولوژی های بشری قابل کشف است؟! : ✅اولاً: یادمان باشد که فهم همه آنچه که حضرت دارند و حتی همه آنچه که ایشان بیان می کنند برای هر کسی و با هر روشی مقدور نیست. 👌همانطور که فهم همه آنچه خداوند دارد برای پیامبر و اهل بیت علیهم السلام جز با اذن و عنایت خود پروردگار مقدور نیست. ✅ثانیاً: همانطور که در آمده راه رسیدن به پشت پرده غیب، جستجو و ژرف نگری نیست. ↩️بلکه این ها اعتراف به عجز و ترک ژرف نگری اهل بیت را راسخون فی العلم (آیه ۷ آل عمران) کرد و مورد مدح الهی. ⬅️با این دو مقدمه؛ مطلب بسیار ذی قیمتی درباره نحوه علم غیب اهل بیت علیهم السلام دارم که حیفم می‌آید به همین راحتی بیانش کنم تا خدای ناکرده هدر نشود. ‼️لذا خواهش می کنم با دقت و حوصله به مطالب زیر گوش بدهید.👇👇👇 🔰مطلب اول اینکه: اول باید به نیت خودتان مراجعه کنید ، ببینید برای چه می خواهید از پاسخ این سؤالی که کردید سر در بیاورید ؟ ⁉️ما برای چه می خواهیم ببینیم نحوه و اقسام علم غیب چیست ؟ ⁉️بالاخره اهل بیت علیهم السلام علم غیب دارند یا ندارند ؟ ⁉️اگر علم غیب دارند ، به چه اموری تعلق می گیرد ؟ ⁉️اگر علم غیب ندارند پس چرا بعضی از خبرها و پیشگویی ها را جلو جلو انجام می دهند؟ 💯قصد و غرض و نیت در این قصه بسیار بسیار مهم است . ⚠️خواهش میکنم این مسأله را جدی بگیرید . ⏳گاهی وقتها نداشتن یک نیت درست حتی در قالب یک پرسش اعتقادی تیرگی برای قلب و روح ما می آورد . 📜همانطور که حضرت در این خطبه و خطبه متقین در مقابل یک سؤال اولاً هشدار می دهند ، عصبانی می شوند و بعد هم آن را نسبت به شیطان می دهند . 🔊می گویند : شیطان این سؤال را در زبان تو قرار داد . ⏪با اینکه ظاهر سؤال ، سؤال اعتقادی است و بالاخره پرسش را باید پرسید تا از جهل خارج شد؛ اما حضرت بدون تعارف و اغماض می‌فرمایند این پرسش را شیطان در زبانت قرار داده تا بیانش کنی . 🔰ثانیاً :اینکه مفسرین بزرگوار تلاش کرده اند توجیهی برای این مسأله ایجاد کنند ، با تمام احترام و تکریمی که نسبت به همه بزرگواران داریم روش درستی به نظر نمی رسد . 🔎بعنوان نمونه فقط عرض می کنم ، قصدی ندارم ، مثلاً در تفسیر همین مراجعه کنید به فرمایشات مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیةالله العظمی مکارم شیرازی ، ببینید در آن تلاشی که ایشان و تیم محققین زیر نظر ایشان کرده اند ، چقدر ناکام مانده اند . 🖇آخر آن‌هم مشخص نشد که پاسخ این سؤال چه می شود؟! 🔖دلیلش هم این است که خیلی وقتها فهم این حقایق با تلاش ذهنی و مطالعه و فیش برداری و امثال این ، میسور نمی شود . 📝بلکه چند نکته در اینجا باید مورد توجه باشد : 🔻۱- اساسا قرار نیست ما خیال کنیم همه چیز را می فهمیم . ◀️ما هم باید مثل اهل بیت علیهم السلام که در مقابل خدا اظهار به عجز کرده اند و در آن جاهایی که دسترسی نداشته اند و تکلیف دسترسی هم نداشته اند ترک ژرف نگری کرده اند ، امتحان پس بدهیم . ♨️این امتحان ، امتحان بسیار پیچیده ایست که عبارت باشد که از طرفی معتقد باشیم که دین اسلام دین تحقیقی است و حرف زور و بی حکمت و دلیل در آن نیست . 💢و از طرف دیگر معتقد باشیم که قرار نیست ما همه دلایل و حکمتها را بفهمیم . 👈در سوره مبارکه آل عمران ، عبارت بسیار ظریفی هست که متأسفانه بسیاری از مفسرین قرآن به آن دقت نکرده اند. 📖آنجا می فرماید: که اهل بیت علیهم السلام در مقابل آنچه که از خدا دارند ، «یقولون کُلٌ مِن عندِ ربِّنا » 🔁بصورت کلی و اجمالی می گویند که هر چه که هست از نزد پروردگار است دیگر ، نه اینکه دانه دانه باید برایشان باز شود تا قبول کنند . 💯نه !! آنها پایه ها و اساس را که قبول کردند حالا در ادامه هر چیزی که از خداست می دانند درست بوده و حکیمانه است و خدا گزاف نمی گوید . ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : می فرماید«ایمانی که اخلاص آن شرک را زدوده و یقین آن شک را نابود کرده» ⃣: یعنی تضمین می‌کنند که اگر اخلاص بیاوریم، خفی ترین و پیچیده ترین شرک های درونی مان بواسطه آن نابود می شود؟ : ✍ اساساً اخلاص چیزی غیر از این معنا نیست . 👌اخلاص که از باب افعال است یعنی خالص کردن . ⁉️اما خالص کردن چه چیزی از چه چیز دیگری ؟ ⏪مثل اینکه شما ماده ای مثل عسل را می خواهید از آب خالصش کنید ، اینقدر خالصش می کنید تا درجه خلوص آن به نود و نه درصد می رسد . 🖇وقتی هم می گویند اخلاص بندگی یعنی اینقدر تلاش کنیم ، تا حرکاتمان ، نیاتمان ، مواضع مان ، گفتارمان ، حب و بغض و قهر و مهرمان ، فقط و فقط برای خدا باشد که وقتی چنین کاری کردیم یعنی از شرک و نفاق جدا شدیم . 🔖پس خود اخلاص عبارت است از اینکه انسان تلاش کند که ایمانش را از آلودگی به شرک نجات بدهد . : «این دو گواهی(شهادتین) گفتار را بالا می‌برند و کردار و عمل را به پیشگاه خدا می رسانند. ترازویی که این دو گواهی را در آن نهند سبک نباشد و اگر بردارند با چیز دیگری سنگین نخواهد شد» ⃣: پس نقش‌ شهادت سوم که شهادت به امامت امیرالمؤمنین است چه شد که تعیین کننده و میزان الاعمال است؟ : ✍خب شهادت به امیر المومنین👇👇 ✅اولاً: از شهادتهای واجب شرعی نیست. ✅ثانیاً: خود امام که نمی توانند مطرح کنند. ✅ثالثاً: اساساً توحید و نبوت بدون ولایت به انحراف رفتن است . : «همه چیز دنیا شنیدن آن بزرگتر از دیدن آن است ، و هر چیز از آخرت دیدن آن بزرگتر از شنیدن آن است . پس کفایت می کند شما را شنیدن از دیدن و خبر دادن از پنهانی های آخرت» . ⃣: درباره این گفتار حضرت توضیحی بفرمایید . : ✍ این یک واقعیت است که مواهب مادى همچون سراب است از دور جلوه خاصى دارد ولى هنگامى که انسان به آن مى رسد مطلب ارزشمندى نمى یابد. 💒قصرها و کاخ ها، ثروت ها و قدرت ها، لذات و خوشى ها همه دورنماى خوبى دارند ولى هنگامى که انسان به آن مى رسد و مشکلات آن را مى بیند گاه شدیداً وحشت مى کند و آرزو مى نماید اى کاش هرگز به آن نرسیده بود. ↔️این در حالى است که درباره نعمت هاى گسترده خداوند در قیامت مى خوانیم : 📚«اَعْدَدْتُ لِعِبادِی مَا لاَ عَیْنٌ رأَتْ وَلاَ اُذُنٌ سَمِعَتْ وَلاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر؛ 📌من براى بندگان خود نعمت هایى آماده کرده ام که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به فکر انسانى خطور نکرده است» 🖇حتى گاه لذاتى را که انسان در لحظات خاصى از مناجات پروردگار و احساس قرب او در این دنیا پیدا مى کند مى بیند با هیچ زبان و بیانى قابل توصیف نیست.  📖و در ادامه این سخن اضافه مى کند : «حال که چنین است مى بایست شنیدن (حقایق مربوط به آخرت به وسیله پیامبران و اولیاء الله) شما را از دیدن آن بى نیاز سازد، همچنین اخبار آنها از آنچه در پشت پرده غیب پنهان است» 📜(فَلْیَکْفِکُمْ مِنَ الْعِیَانِ السَّمَاعُ، وَمِنَ الْغَیْبِ الْخَبَرُ).  ⏪بدیهى است تا انسان در زندانِ تن و در خانه تنگ و تاریک دنیا قرار دارد نمى تواند جهان بیرونِ از آن را بنگرد، از این رو چاره اى جز این نیست که براى درک اوضاع و شرایط آخرت به خبر رسانى این بزرگواران قناعت کند. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ «فرشتگانی که در پشت پدران قرار‌ نگرفته و در رحم مادران پرورش نیافته اند و از آبی پست خلق ‌نشده اند و ناراحتی و مشکلات زندگی آنان را پراکنده نساخته است» ⃣: اگر انسان خلیفه خداست چرا چنین خلقتِ مادیِ پستی دارد(به توصیف خود خطبه) ؟ ⃣: آیا فرشتگان از این جهت بر انسان برتری ندارند؟ : ✍ روشن است قرار گرفتن در مکانى محدود، همچون صلب پدران و سپس رحم مادران و آفریده شدن از قطره آبى به ظاهر پست و بى مقدار، نقصان هایى است که دامن انسان ها را گرفته است؛ در حالى که فرشتگان نه ازدواجى دارند و نه تولّدى همچون انسان ها. 👌اضافه بر این، آنها نه مرگ و میر دارند و نه تغییر و دگرگونى بر اثر گذشت زمان، نه بیمارى دامان آنها را مى گیرد و نه پیرى و فرسودگى. 👈وجود این امتیازات در فرشتگان، گر چه نشانه شرافت خلقت آنهاست و انسان ها از این نظر بى شکّ نسبت به آنها در مقام پایین ترى قرار مى گیرند. ⏪ولى آنچه سبب عظمت انسان و برترى او بر فرشتگان مى شود، همان روح الهى است که در جمله «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» به آن اشاره شده است و همین امر سبب سجده تمام آنها در برابر آفرینش آدم شد. با توجه به این پاسخ استاد 👆👆👆 ⃣: حال آیا فرشتگان از نفخه روح الهی برخوردار نیستند ؟ : ✍ نه نحوه حیات فرشتگان به گونه ای دیگر است که اینجا مجال بیانش نیست. : «فرشتگان با مقام و مرتبتی که دارند و از ارزشی که نزد تو برخوردارند و آنگونه که تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت میکنند که اندک غفلتی در فرمان تو ندارند» ⃣: این چگونه محبتی است که فرشتگان را از کوچکترین غفلتی از فرمان خدا بازمیدارد اما ما را از لغزش در پیشگاه خدا باز نمی‌دارد...؟ : ✍همانطور که می‌دانید هر چقدر که معرفت ما نسبت به یک موجودی بیشتر و دقیق‌تر باشد ، اگر آن موجود لایق دوست داشتن باشد ، محبت ما نسبت به آن بیشتر می شود . 👌اگر آن موجود لایق نفرت باشد نفرت ما نسبت به آن بیشتر می شود . ⏪این دسته از فرشتگان مقرب خاصی که امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه از آنها یاد کرده اند ، فرشتگانی هستند که در درجه بسیار بالایی از شناخت خداوند متعال قرار دارند . ↩️ لذا محبت آنها ریشه در اوج معرفت آنها دارد. : «خدایا ستایش تو را سزاست که آفریننده و معبودی و بندگان را بدرستی آزمایش کردی» ⃣: چرا از صفت «درستی» برای آزمایش استفاده کردند؟ ⃣: آزمایش درست چگونه آزمایشی است؟ ⃣: ما چگونه می‌توانیم دیگران را درست آزمایش‌کنیم؟( آنگونه که در‌ فرمودند مردم را ببازمای تا دشمن گردی «و به باطن آنها پی ببری» ) : ✍در عبارت عربی این بند از واژه ی"حسن بلائک " آمده ، یعنی بلا وابتلای نیکو ، که به معنای این است که به بندگانت نعمتهای فراوان و رنگارنگی عنایت کرده ای ، فرصتهای گوناگون داده ای تا آنها خودشان به گوهره ی درونی خود پی ببرند ، به این حسن بلا گفته می شود یعنی امتحان نیک . ⬅️ما هم می توانیم به تبعیت از خداوند متعال با خوش اخلاقی ، بخشش و با فرصت دادن به دوستان و حتی کسانی که با ما دشمنی می کنند آنها را برای خودشان در بوته ی آزمایش قرار بدهیم تا خودشان نتیجه گیری کنند که چه رفتاری با ما داشته باشند . : «هرکس به چیزی عشق ناروا ورزد نابینایش میکند و قلبش را بیمار‌کرده با چشمی بیمار می‌نگرد و با گوشی بیمار می شنود» ⃣1⃣:عشق ناروا که اینقدر‌خطرناک است،‌چگونه عشقی است؟ : ✍ عشق منقطع از توجه به مبدا و معاد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ : «کسانی از شما می ترسند که نه ترس از حکومت شما دارند و نه شما بر آنان حکومتی دارید» ⃣:پس از چه چیزی می‌ترسند؟ : ✍ مسلّم است، به مضمون حدیث شریف: «مَنْ خَافَ اللهَ أَخَافَ اللهُ مِنْهُ کُلَّ شَىْء وَ مَنْ لَمْ یَخِفِ اللهُ أخافَهُ اللهُ مِنْ کُلِّ شَىْء; 📣کسى بنده خدا باشد و از خدا بترسد، دیگران از او مى ترسند و براى او هیبت قائلند و آن کس که بنده هوا و شیطان باشد، از همه چیز بیمناک و ترسناک است». ☑️مسلمانانى که به حقیقت اسلام عمل کنند و دستورات خداوند را به درستى اجرا نمایند و تقواى الهى را پیشه سازند، نزد دیگران نیز محترم و پرهیبتند. ↔️این یک واقعیّت است و هرگز مبالغه اى در آن نیست. 📚مورّخ و جامعه شناس معروف غربى «گوستاولبون» در «تاریخ تمدّن اسلام و عرب» نقل مى کند: 📌هنگامى که بعضى از فرماندهان بزرگ آماده جنگ و ستیز با مسلمین مى شدند، آگاهان تعجب کردند که حمله بردن به محلّ و موطن نیرویى که تا مدّت پانصد سال، تمام اروپا را به وحشت و اضطراب انداخت، اقدامى متهوّرانه است». 🖇اینها به خاطر آن بود که مسلمین در پرتو ایمان، افرادى شجاع و فداکار و از جان گذشته و شکست ناپذیر شده بودند. 💯اضافه بر این، امدادهاى غیبى و عنایات الهى نیز شامل حال آنها بود. 🔖«ابن ابى الحدید» داستان عبرت انگیزى نقل مى کند که شاهد گویاى این معناست. 📜مى گوید: «هنگامى که لشکر اسلام از دجله به سوى کاخ سفید مدائن عبور کرد، در زمانى بود که دجله در حال «مَد» و همچون دریاى موّاجى بود. آنها سوار بر اسب (و اسب ها شناکنان) در حالى که نیزه ها بر دست داشتند، نه زرهى در تن و نه کلاه خودى بر سر آنها، راه مى پیمودند. ⏪لشکر ساسانیان بعد از یک تیراندازى شدید، عقب نشینى کردند و مسلمانان همچنان پیش مى آمدند و از تیرها نمى ترسیدند. ◀️کشاورزى که در آن نزدیکى بود و بیلى در دست داشت، به یکى از لشکریان ساسانى که از تیراندازان ماهر بود گفت: «واى برشما! شما با این همه سلاح از برابر این جمعیّت بى دفاع فرار مى کنید! راستى شرم آور و خجلت آور است!» ⁉️آن مرد لشکرى که سوار بر مرکب بود، گفت: بیل خود را در گوشه اى روى زمین نصب کن! او چنین کرد. ↔️سوارِ تیرانداز، آن را هدف قرار داد، به طورى که تیر بیل را شکافت و از سوى مقابل درآمد. سپس به آن مرد کشاورز گفت: «الآن نگاه کن!» در همین حال، بیست تیر به سوى یکى از لشکریان اسلام پرتاب کرد، ولى یکى از آنها نه به او و نه به اسبش اصابت نکرد، در حالى که فاصله زیادى نداشت. ‼️بعد به او گفت: دیدى؟ گویى این جمعیت در پوششى از حمایت (الهى) قرار دارند!». : «به خدا سوگند اگر دشمنان، شما را در زیر ستارگان آسمان بپراکنند باز خداوند شما را برای انتقام گرفتن از دست ستمگران گرد هم می آورد» ⃣: بنظر این جمله با چند جمله قبل همخوانی ندارد چون آنجا امام از خشم نگرفتن مردم به نقض قوانین و پیمانهای الهی و... ناراحتند پس چگونه بلافاصله به همین افراد جمله بالا را می فرمایند؟ ⃣:آیا منظور در روز ظهور امام عصر است؟ ⃣1⃣: این «شما» خطاب عام است؟یعنی همه مسلمین را خداوند برای انتقام گیری از ستمگران جمع می کند؟ : ✍ برخی گمان کرده اند که مراد از این بخش خطبه، زمان ظهور امام زمان ارواحنافداه است. ⁉️اما چنین نیست بلکه مقصود این است که خداوند علیرغم گنهکاری قومی می تواند از همان ها برای در هم کوبیدن کفار استفاده کند. ⬅️همانطور که عباسیون را عامل نابودی بنی امیه قرار داد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾ : ⃣: معنی «فتنه ، فرزند خویش را به دندان کشد» چیست؟ ⃣: چرا از این تعبیر استفاده شده است؟ : ✍ جمله «عَصَّنتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْیَابِهَا; فتنه فرزندان خود را با دندان مى گزد» 👈 اشاره به این است که این آشوبها و فتنه ها همه جا و همه کس را فرا می گیرد. 🔎مانند گربه ای که اطفال کوچک خود را به دهان می گیرد و با خود به این سو و آن سو می برد. 🖇حتّى دامن فتنه گردان را نیز رها نمى کند! ⏪ آنها نیز با اختلافات داخلى به جان هم مى افتند و یا دشمنانشان - آن گونه که در تاریخ اسلام آمده - به پا مى خیزند و طعم تلخ ظلم و بیدادگرى را به آنان نیز مى چشانند و در هر حال، فضاى جهان اسلام تاریک مى شود و پیر و جوان و خُرد و کلان در امواج فتنه غرق مى شوند. : «و بزودی دستجات مختلف به جان یکدیگر یورش آورند.آنها که سر پا ایستادند درو شوند و آنها که بر زمین افتادند لگدمال گردند» ⃣: آیا منظور از دستجات مختلف،‌ دستجات مختلف فتنه گر هستند که به جان مردم می افتند؟ ⃣1⃣: و آیا منظور از «آنها که بر سر پا ایستادند درو شوند و آنها که بر زمین افتادند لگدمال گردند» توده های‌ مختلف مردم هستند که به مقابله با فتنه گران بلند شوند؟ : ✍ مراد حضرت از دسته جات، گروه های مردم هستند که به دلیل شبهه افکنی فتنه گران هر یک به طرفداری از جریانی که آن را حق می پندارند به جان گروه دیگر می افتند. 👌مراد از کسانی که سرپا هستند کسانی است که قدرت در آن روز و تا آن روز در دست آنها بوده که بزودی به زیر کشیده خواهند شد مانند بنی امیه که با قیام بنی العبای به زیر کشیده شدند. ‼️و مقصود از زیر دست ماندگان افراد بی بصیرتی است که به دلیل نداشتن بصیرت مانند کسی هستند که زیر دست و پاها مانده و دید درستی نداند لذا لگدمال فتنه ها خواهند شد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾