eitaa logo
تبیان مهدوی
2.9هزار دنبال‌کننده
32 عکس
18 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══ : «زبان و دل را هماهنگ کنید» 7⃣ :هماهنگ کردن زبان و دل چگونه ممکن است؟ ما خیلی وقتها حرف یا عمل خوبی را وقتی در رو دربایستی قرار می گیریم می گوییم یا انجام می دهیم در حالی که قلباً مایل به آن نبودیم...چگونه آن دو را هماهنگ کنیم؟ و یا برای عمل خیر دشواری که می خواهیم انجام بدهیم و قلباً راضی نیستیم، باید به زحمت دل خود را قانع کنیم به انجام آن... و جالب است که از این مسئله رنج هم می بریم.آیا اینها بیماری‌ و بدی برای دل است؟ آنها را چگونه زایل کنیم؟ : ✅اولاً: آنچه در این فراز از سخنان حضرت مدنظر بوده اهمیت کنترل زبان و نقش آن در تقویت و صدق ایمان است. ✅ثانیاً: اینکه برای ما که در مراتب اولیه ایمان هستیم انجام خوبیها، تلخ و انجام گناه شیرین است نشانه نفاق نیست. ⏪زیرا تلاش داریم می کنیم که اصلاح شویم و ان شاءالله اگر این دشواریها را بپذیریم آهسته آهسته به مراحلی می رسیم که اطاعت شیرین و معصیت تلخ خواهد شد. ان شاءالله «ایمان بنده ای استوار نشود تا دل او استوار شود و دل استوار نشود تا زبان، استوار شود» 8⃣: اهمیت کنترل زبان درحد استواری ایمان است؟!! 9⃣:چگونه اظهار کردن یا نکردن کلامی موجب استواری یا سستی ایمان میشود؟! : ‼️انسانی که زبان خودش را کنترل نمی کند ، قطعاً در بین گفته های خودش به آبروی مردم تعرض می کند ، نسبت به شخصیت انسانهای مؤمن دچار غیبت ، تهمت ، تمسخر و امثال این می شود . ⁉️خب معلوم است کسی که در پرونده اعمال خودش دائماً چنین گناهان کبیره ای را ثبت می کند آرام آرام این خصلت های نادرست و این رذیلت های اخلاقی ایمان او را تضعیف و بلکه نابود می کند . : « و همانا مردم دو دسته اند: گروهی پیرو شریعت دین و برخی بدعت گذارند که از طرف خدا دلیلی از سنت پیامبر و نوری از براهین حق ندارند» 🔟:یعنی هرکس که از شریعت پیروی نکرده است، در شمار بدعت گذاران حساب میشود؟ 1⃣1⃣: آیا بیانگر آن است که هرکس برای عملش، شاهدی از سنت پیامبر‌(ص) و یا برهان الهی باید داشته باشد؟ 2⃣1⃣: «ازطرف خدا» ، دلیلی بر سنت پیامبر ندارند یعنی چه؟ : ⚠️بله هر کس که آگاهانه شریعت پیامبر را کنار زده و به دروغ خواسته و روش خود را سیره و سنت پیامبر جا می زند بدعت گذار است. 🔰مثل خلفای بعد از رسول الله و امروز علمای وهابی و ... ↩️لذا هر کس ادعا می کند که عملش بر اساس سنت پیامبر است باید بر این ادعا حجت اقامه کند. 🔴یکی از این حجت ها سازگاری سنت ادعایی با آیات قرآن است. ⏪مثلاً :در ماجرای غصب فدک خلیفه اول ادعا کرد که انبیا برای ورثه خود مال و زمین به ارث نمی گذارند بلکه فقط علم و دانش میراث می دهند. 💯حضرت زهرا در رد این بدعت به او فرمود ای پسر ابی قحافه آیا این در کتاب خدا آمده که تو از پدرت ارث می بری ولی من نمی برم؟؟؟ «ظلمی که نا بخشودنی است، شرک است» 3⃣1⃣: آیا سخن حضرت شامل شرک های خفی هم می شود؟ 4⃣1⃣: چه کنیم شرک های ناشناخته یا عادت کرده ی درون مان را که فقط در لحظه عمل، خود را نشان می دهند بشناسیم و درمان کنیم؟ : ✅ظاهراً منظور حضرت علی علیه السلام از این شرک ، شرک خفی به معنای ریا نیست به دو دلیل: ⭕️اول اینکه: در قرآن کریم در سوره مبارکه فرقان خدا سه گناه را ذکر کرده است. 👈و بعد فرموده است هر کس این سه گناه را انجام بدهد؛ ‼️اولاً در دنیا او را به خاری می کشانم، ‼️ثانیاً در قیامت با خفت وارد جهنم می شود . ‼️و ثالثاً برای همیشه در جهنم می ماند. ⚠️سه گناه فرموده یکی از این گناهان شرک است . ⏪علامه طباطبایی (رحمت الله علیه) وقتی بحث را باز می کنند نکات خیلی جالبی می فرمایند و یکی از آنها همین نکته است که عرب در زمان جاهلیت به هر سه این گناهان مبتلا بوده است از جمله شرک . 💯خوب معلوم است آن شرکی که عرب به آن مبتلا بوده ریا در عبادت نبوده است ، بت پرستی، گاو پرستی ، ستاره پرستی و... بوده است. ↩️بنابراین این شرک عبادت کردن هر خدا است نه اینکه در عبادت خدا غیر خدا را هم شریک کردند،اگرچه شرک خفی هم نوعی ظلم است چون حق خدا بر ما این است که ما خالص فقط او را بپرستیم . 🔁پس وقتی غیر خدا را هم در نیت خود شریک می کنیم حق خدا را ضایع می کنیم و تضییع حق هر کسی ظلم است. ♻️اما این ظلمی نیست که نابخشودنی باشد. 📣خدا در قرآن فرمودند: ان الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلك لمن یشاء (خدا کسی را که مشرک باشد نمی بخشد ولی پایین تر از آن را می بخشد) 🔴این لسان و این لحن کلام نشان می دهد که منظور این ریاهایی که ما از روی ضعف مبتلا به آن ها هستیم نیست، و الا باید اکثر بندگانش را نبخشد. 🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع ════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ : «به گمان خود ادعا دارد که به خدا امیدوار است!به خدای بزرگ سوگند که دروغ میگوید. چه می‌شود او را که امیدواری در کردارش پیدا نیست؟ پس هرکس به خدا امیدوار باشد باید امید او در کردارش آشکار شود....هر امیدواری جز به خدای تعالی ناقص است ...گروهی در کارهای بزرگ به خدا امید بسته و درکارهای کوچک به بندگان خدا رو می آورند. پس حق بنده ادا می‌شود و حق خدا را برزمین می‌گذارند. چرا در حق خدای متعال کوتاهی می‌شود و کمتر از حق بنده رعایت میشود؟» ⃣ : آیا پیدا بودن امیدواری به خدا در‌کردار، فقط همین یک مصداق را دارد که در همه امور تنها به او امیدوار بوده و تنها به او روی آوریم؟ ⃣:یعنی همین احساس مثبتی که نسبت به روبراه شدن کارمان توسط بندگان خدا داریم هم مصداق امید ناخالص است؟ ⃣:پس اگر در کارها‌ از کمک دیگران استفاده نکنیم چه کنیم؟ درحالی‌که هم موظف به تلاشیم و هم از روی نیت مثبت بسراغ دیگران می‌رویم تا بکمک آنها گره کارمان بازشود. ⃣: مگر روی آوردن به بنده، حق او محسوب میشود که اینجا با رعایت حق بنده و فروگزاری حق خدا مقایسه شد؟ ⃣: منظور چه نوع ترسی هست که جز از خدا نارواست؟ خیلی ترس ها غیرارادی و در ذات ماست. : ✍ اولاً مسأله امید یک امر قلبی و اعتقادی است اما کمک گرفتن از دیگران در امور یک امر عملی و رفتاری است. ‼️هر گاه قلب یقین کرد که فقط خدا در عالم و در همه امور و مشکلات مؤثر است و نه غیر او... می شود ایاک نعبد و هرگاه بر این اساس باور کرد که یاری اصلی را فقط باید از خدا خواست می شود و ایاک نستعین و هرگاه دیگران را فقط به عنوان اسباب و وسائط فیض و امداد الهی دید منافاتی پیدا نمی شود. 💯اما اگر در رجوع به اسباب به آنها اعتماد صددرصد و استقلالی داشت و امید داشت که انها کارش را راه بیاندازند حق خدا را که توحید در استعانت است به اسباب داده در حالی که حق اسباب صرفاً استفاده به عنوان واسطه فیض خداست و بس! ✅ترسی نارواست که از اسباب باشد . : ⃣ : در اینجا حضرت فرموده اند: اگر خدا را اطاعت می کنید،راه و رسم زندگی پیامبر (ص) را برگزینید. در جامعه کنونی،چه اندازه باید ساده زیست باشیم؟کاربردش در زمان حاضر چگونه است؟ ⃣: آیا استفاده از وسایل لوکس و راحت کننده ی زندگی ، تجمل و مخالفت با شیوه ی پیغمبر است؟ : ✅اولاً: ساده زیستی در هر شرایطی فضیلت و مایه آرامش دنیا و آخرت است.« طوبی للزاهدین فی الدنیا الراغبین الی الآخره» ✅ثانیاً: کیفیت ساده زیستی بسته به جایگاه شخص و اوضاع عمومی جامعه از نظر فقر و غنا متفاوت است. ✅ثالثا: معیار این است که مسئولین علما و کسانی که در نظر مردم انتسابشان به دین و حکومت دینی بیشتر و نزدیکتر است باید در سطح متوسط به پایین جامعه زندگی کنند. : «اگر خواهی از عیسی بن مریم(علیه السلام) بگویم....زنی نداشت که او را فریفته ی خود کند و فرزندی نداشت تا او را غمگین سازد...» ⃣1⃣ : آیا خدا احساس تعلق به همسر را نامطلوب و موجب خفیف شدن بنده قرار داده بود که حضرت عیسی(علیه السلام) برای خود همسری برنگزید و مولا نیز میفرمایند از این جهت آسوده بودند که همسری نداشته تا او را فریفته خود کند؟ : ✍ با تشکر از سؤال خوبتون قبلاً هم به عرض رسید که بیانات حضرت را باید با توجه به موقعیت کلام و بقول اهل علم با توجه به لحن الخطاب خواند و فهمید یعنی وقتی حضرت در مقام تحریض وتشویق مؤمنین به جهاد هستند سخن از بی باکی و عدم هراس و ... می زنند اما وقتی در مقام موعظه اخلاقی هستند توصیه به احتیاط در عمل می کنند و... ⁉️در مورد سؤال شما حضرت در مقام تبیین اوج زهد و ریاضت حضرت عیسی هستند و در این مقام از هرچه احتمال دل مشغولی دارد سخن به میان می آید که اوج آن زن و فرزند و مال است . 📣«بقول قرآن کریم لاتُلهِکُم اموالُکم و اولادُکم عن ذکر الله» نه اینکه مطلقا زن و زندگی مایه غفلت باشد وگرنه وقتی پیامبر پس از عروسی مولا با حضرت صدیقه مظلومه از ایشان پرسیدند : زهرا چگونه همسری است؟ نمی فرمودند نعم العون علی طاعت الله. ↩️ادامه دارد.... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ : «...به خدا سوگند موسی(علیه السلام)جز قرص نانی که گرسنگی را بر طرف سازد چیز دیگری نخواست زیرا موسی(علیه السلام)از سبزیجات زمین میخورد تا آنجا که از لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گیاه از پشت پرده ی شکم او آشکار بود...» ⃣1⃣: آیا چنین سیره ای باتوجه به نیازهای طبیعی بدن ، صحیح هست؟ ⃣1⃣:همچنین باتوجه به اینکه داریم«قَوِّ علی خدمتک جوارحی» ، آیا جسم با خوردن سبزیجات و یا ریاضت های سخت، برای خدمت به خدا قوی میشود؟ : 📣جواب شما را امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه فرموده اند وقتی به عثمان ابن حنیف که بر سر سفره سرمایه داران نشسته بود نامه می نویسند و ایشان را توبیخ می‌کنند که تو چه طور شیعه و پیروی هستی که امامت به دو قرص نان اکتفا کرده و بعد شروع می‌کنند ویژگی های انسانهای اینگونه را می گویند . 🔴نکته اول: بلافاصله می‌فرمایند: البته شما نمی توانید مثل علی زندگی کنید اما لااقل می توانید من را با تلاش خودتان و ورع و دوری از محرمات کمک کنید یعنی لااقل جهت گیری تان بسمت من باشد نه به سمت پرخوری و حرام خواری و دنیا طلبی . 🔴نکته دوم این است که: این جمله « قو علی خدمتک جوارحی » بمعنای خوب خوردن و خوب مثلاً ورزش کردن نیست. ‼️خود حضرت در جای دیگری توضیح میدهند که خیال کرده اید بعضی ها می نشینند پشت سر من می گویند که این علی با این کم غذایی و ریاضت هایش چطور جان دارد که اینقدر می جنگد و قوت دارد ؟ ⁉️بعد هم مثال میزنند که درختی که در وسط بیابان رشد کرده باشد یعنی در دل سختی ها و مشکلات و ریاضتها ، این در مقابل باد و طوفان خیلی مستحکم تر است تا درختی که در گلخانه رشدش داده باشند. 🔴نهایتا آنچه که مؤمن را قوی میکند حتی از نظر جسمانی ، در واقع و اصل آن ایمان عظیم ، آن خدا ترسی بزرگ و تقوایی است که در مؤمن هر لحظه باید تقویت بشود. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛ ⃣: لطفاً در مورد فضای این خطبه توضیحاتی بفرمایید. آیا مولا پس از اینکه از رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله و سلم) درمورد فتنه سؤال می‌کنند و حضرت می‌فرمایند بعد از من امت اسلامی به فتنه و آزمون دچار می‌شوند، ترس آن پیدا میکنند که خودشان در فتنه چه وضعیتی خواهند داشت که به رسول خدا از روز احد و وعده شهادت خودشان می گویند؟ : ✍ نه ترس حضرت از این نیست که خودشان در زمان فتنه دچار مشکل بشوند چرا که علیُُّ مع الحقّ و الحقُّ مع علیِِّ . ↩️ بلکه سؤالشان از شهادت برای این است که آیا آن فتنه ها را خواهند دید یا اینکه طبق وعده ای که رسول الله داده اند پیش از فرارسیدن فتنه ها شهادت روزیشان می شود؟ ⃣:«...ای علی! همانا این مردم بزودی با اموالشان دچار فتنه و آزمایش میشوند... » باتوجه به اینکه خداوند در قرآن ، اسباب آزمایش را «اموال» و «انفس» و «ثمرات» فرموده است، «همه » ی فتنه های بعد از پیامبر با اموال بوده؟ ⃣: آیا واقعاً اینهمه مصیبت که در تاریخ اسلام بر ائمه و بر مسلمین رفته است بخاطر اموال بوده؟! : ‼️حضرت نفرمودند که مردم فقط به فتنه مالی مبتلا می شوند ، بلکه امور مختلفی را بیان کردند که در مجموع در یک عبارت حلال کردن حرام خدا و حرام کردن حلال خدا جمع شده . ✅مثلاً می‌فرمایند : شرب خمر را به این بهانه که آب انگور است ، توجیه میکنند و حلالش میکنند. ⏪یا ربا را به این بهانه که این هم یک جور بیع و معامله است ، حلال میکنند ، و خیلی از مسائل دیگر . ↩️ لذا در عبارت خطبه صرفاً فتنه مالی نیامده است . «گفتم ای رسول خدا...در آن زمان مردم را درچه پایه ای بدانم؟ آیا در پایه ارتداد؟ یا فتنه و آزمایش؟...فرمود در پایه ای از فتنه و آزمایش» : ⃣: آیا ما حق نداریم حتی افرادی را که در فتنه، دچار گمراهی و سرگردانی شدند ، مرتد بدانیم؟ : ✍ بله حق نداریم هر کسی را که در فتنه دچار شبهه و خطا شده است، مرتد و از دین برگشته بدانیم مگر کسی که با پایان دوران فتنه و برطرف شدن گردوغبار شبهه و روشن شدن حقیقت همچنان بر انحراف خود استقامت و لجاجت کند. 📣حضرت در می فرمایند:" هر فریب خورده ای را نمی توان سرزنش کرد" ⃣:چگونه تازمانی که پیامبر در میان آنها بود آزمایش نمی شدند؟ : ✍ مراد از آزمایش در این عبارت فتنه هایی است که در اثر نبودن نبی بر امت وارد می شود. ‼️مثلاً وقتی حضرت موسی ۴۰ روز به دلیل وعده مناجات از بنی اسرائیل دور شدند آنها به فتنه سامری مبتلا و اکثرا گوساله پرست شدند وگرنه در زمان پیامبر هم آزمایش‌هایی وجود داشت ، اما با وجود پیامبر عذاب بر امت نازل نمی شد. 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 : «پس سعی کنید که شما پرچم فتنه ها و نشانه بدعت ها نباشید» ⃣1⃣: چگونه به این امر ملتزم شویم؟ گاهی افرادی ، ‌کاری را با نیت خیر انجام می‌دهند اما از آن فتنه ساخته می‌شود. در‌تاریخ هم نمونه هایی مشاهده شده است. : ✍ راه پیشگیری از پرچمدار فتنه شدن ، در نهج البلاغه آمده است. ✅اول: بصیرت که را آن شناخت شاخص های حق و شاخص های باطل است تا در فتنه ها آنها را بر افراد و گروهها تطبیق دهیم و اهل حق و اهل باطل را از هم بتوانیم تشخیص بدهیم. ✅دوم: صبر و استقامت است یعنی در پیدایش فتنه که با شبهه همراه است ، از اقدام عجولانه پرهیز کنیم و بر مواضع اصولی و انقلابی خود پابرجا بمانیم تا گرد و غبار فتنه رفع شود. ✅سوم: تمسک جدی و التزام عملی به ولی زمان است. ⃣1⃣: در مورد شاخصهای حق و باطل در فضای فتنه بفرمایید. : ✍ مهمترین راههای مصون ماندن از باطل و ماندن در مسیر حق در ادامه همین خطبه آمده است: ۱_ التزام به وحدت امت اسلامی ۲_ التزام بر امامت و ولایت که پایه های اطاعت امت بر ان استوار است ۳_ ظلم نکردن حتی به قیمت مظلوم شدن ۴_ مراقبت از دام‌های شیطان (گناه و ...) ۵_ پرهیز از دشمنی ها ۶_ پرهیز از لقمه های حرام ‼️اما از همه مهمتر اطاعت محض از امام عادل و ولیّ زمان ما را در شناخت حق و باطل یاری می دهد . ↩️همانطور که حضرت در به حارث بن حوط (كه از ياران آن حضرت علیه السلام محسوب مى شد؛ ولى راه خطا را مى پيمود) و خدمت حضرت آمد و عرض كرد : ⁉️ شما فكر مى كنيد من هم لشكر جمل را گمراه مى دانم؟ (چنين نيست) 📣 امام علیه السلام فرمود : «اى حارث! تو به پايين نگاه كردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران و سرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر صلی الله علیه وآله نگاه مى كردى در شناخت حق گرفتار سرگردانى نمى شدى) تو حق را نشناختى تا كسانى را كه به سراغ حق آمده اند بشناسى. باطل را نيز نشناخته اى تا كسانى را كه به سراغ باطل رفته اند شناسايى كنى». ⛔️حارث (براى تبرئه خود) گفت: «من همراه سعید بن مالك (سعید بن مالك، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبدالله بن عمر كناره گيرى مى كنم (و بى طرف مى مانم)». ↔️ امام علیه السلام فرمود: «سعيد (سعد) و عبدالله بن عمر حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار نساختند (آنها راه خطا پيمودند، چگونه به آنها اقتدا مى كنى؟) : «...آنچه پیوند امت اسلامی بر آن استوار و پایه های طاعت برآن پایدار است برخود لازم شمارید...» ⃣2⃣: لطفا توضیح بفرمایید. : ✍ اشاره به این که تا مى توانید قوانین و دستورات الهى را که ضامن بقاى جامعه اسلامى و اطاعت پروردگار است، حتى درگیر و دار فتنه ها تا آن جا که مى توانید محترم بشمرید. ↩️ چرا که اگر راه نجاتى از فتنه باشد پیروى ازاین دستورات است. ⬅️این سخن مخصوصاً برنامه هایى همچون جمعه و جماعت و حج و کمک به محرومان و ستمدیدگان را شامل مى شود؛ چرا که حفظ آن ها سبب نجات از فتنه هاست. 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : «...پس رستگاری را از اهل آن جستجو کنید که اهل بیت پیامبر، رمز حیات دانش و راز مرگ جهل و نادانی هستند...» ⃣1⃣: درمورد این جمله توضیح بیشتری بفرمایید. : ✍ در این جمله هاى کوتاه و پر معنا، امام (علیه السلام) ائمه اهل بیت (علیهم السلام) را به اوصافى معرفى مى کند . ✅نخست این که : آنها مایه حیات علم و مرگ جهل اند . ⏪زیرا علوم الهى و سنّت پیامبر (صلى الله علیه وآله) نزد آنهاست هر جا باشند نور افشانى مى کنند و پرده هاى ظلمانى جهل را مى درند. ✅ دیگر این که : حکم آنها (خواه حکم به معنى داورى باشد و یا حکم به معنى هرگونه دستور و بیان راه حلها) حکایت از علمشان مى کند. 👈و سکوت پرمعنایشان حکایت از منطق و مقصود آنها مى نماید. (زیرا در بسیارى از موارد، سکوت گویاتر از سخن است) ↩️و ظاهر آنها آن قدر آراسته و پاک و خالصانه و مخلصانه است که از درون پاک و خالصشان خبر مى دهد. ✅از ویژگیهاى دیگر آنها این است که هرگز عملشان بر خلاف دین نیست و در تفسیر حقیقت دین، با هم اختلافى ندارند. 💯چرا که علوم همه آنها از منبع واحدى سرچشمه مى گیرد.  👌به همین دلیل حقیقت و روح دین و قرآن، در میان آنهاست و همه چیز را از قرآن مى فهمند. 📣و همان گونه که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) در حدیث ثقلین فرمود : هیچ گاه جدایى میان آنها و قرآن نمى افتد و تمسّک به این دو مسلمین را از گمراهى و ضلالت مى رهاند. ‼️با توجه به اینکه الحمدلله رب العالمین به مرور سؤالات خواهران خیلی دقیقتر و عمیقتر میشود ، بنظرم میرسد اجازه دهید در همین سؤال کمی عمق بیشتری پیدا کنیم . ⁉️پرسش این است که مگر می‌شود با شناخت باطل حق را شناخت؟ ⁉️مخصوصاً با شناخت اهل باطل در حالیکه در جای دیگری حضرت به حارث همدان می گوید حق را با اشخاص نمی شود شناخت ، باید شاخص ها را پیدا کرد . 🔖اگر اجازه دهید من متنی را از حضرت آیة الله مکارم در این موضوع برایتان بگذارم ؛ چون جنس مطلب جنس تفسیر و تدبر درنهج البلاغه از نهج البلاغه است ، به کار ما می آید : 👇👇👇 ✍ گاه تصور مى شود که این خطبه، با آنچه در عبارت دیگرى از امام (علیه السلام) آمده است که به «حارث همدانى» فرمود : «إنَّ دِیْنَ اللهِ لاَ یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفْ الْحَقَّ تَعْرِفْ اَهْلَه.» ⬅️دین خدا را به وسیله اشخاص نمى توان شناخت بلکه به نشانه هاى روشن حق باید شناخت بنابراین حق را بشناس تا اهل آن را بشناسى» ↩️ولى این هر دو صحیح است اما هر کدام در جایى، در آن جا که حق به روشنى شناخته مى شود شخصیت افراد را با معیار آن باید شناخت 🔴آنها که با حق هماهنگ ترند درستکار، و آنها که ناهماهنگ ترند بدکارانند. 📌در این جا اشخاص را با معیار حق مى شناسیم و آن جا که افراد به خوبى شناخته شده اند و طریق حق مخفى و ناشناخته است باید حق و باطل را به وسیله آنها از هم تشخیص دهیم. 🔎 مثلاً هنگامى که عمّار یاسر و ابوجهل را در مقابل هم مى بینیم به خوبى مى دانیم روش عمّار روش حق است و روش هاى ابو جهل ها روش هاى باطلى است.  🔗گاه، هم شناختن اشخاص مشکل مى شود و هم شناختن حق، در این جا به دوستان و هواداران آن افراد نگاه مى کنیم اگر فرضاً در شخصیت معاویه شک کردیم و دیدیم اطرافیان او جمعى منافق، دنیاپرستانى همچون عمروعاص و مطرودان عصر پیامبر (صلى الله علیه وآله) و بازماندگان دوران جاهلیت اند به خوبى مى توان او را شناخت. ⬅️کوتاه سخن این که شناخت حق و باطل طرق مختلفى دارد که در هر مورد باید از طریق مناسب آن استفاده کرد. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ ⃣1⃣: در ارتباط با شناخت حق است آیا در زمان حضرت علی علیه السلام جبهه حق وباطل شناختشون راحت تر نبوده است ؟ ⃣1⃣: در وضعییت کنونی می‌بینیم افرادی را که بر حق هستند اما گاها اطرافیانشون منافق هستند وحتی خود آن افراد هم اطلاعی از نفاق اطرافیانشان ندارند اینجا برای شناخت حق از باطل چه باید کرد ؟ : ‼️شناخت حق از باطل همانطور که در این خطبه ها هم خواندیم ، مسئله پیچیده ای نیست ، بشرطی که انسان قلب و ذهن خودش را از وابستگی و شیفتگی به اشخاص رها کند. 👈و ابتدا شاخصهای حق و شاخصهای باطل را بشناسد. ⏪وقتی شاخصها و ویژگی های حق و باطل را درست شناخت ، آن موقع در هر زمان و موقعیتی می تواند آن شاخصها را برافراد، برجناحها، بر احزاب، بر گروهها، برشعارها تطبیق دهد و براحتی تشخیص دهد که چه کسی حق و چه کسی باطل است . 👌و حتی تشخیص ریزتر و دقیق‌تر بدهد که چه کسی الان حقی است که دارد منحرف به باطل می شود و آنموقع موضعش روشن می شود . ‼️در این صورت حال دیگر اطرافیان طرف چه ویژگی هایی دارند ؛خودش حق است ، اطرافیانش منافق هستند این دیگر برای مؤمن بصیر هیچ فرقی نمی کند . ⁉️چون ممکن است کسی پسر نوح باشد و کافر باشد . ممکن است کسی همسر پیامبر باشد و از خط خارج شود . 💯برای انسانی که بصیرت پیدا کرده بعد سراغ افراد رفته جبهه حق و باطل کاملا از هم متمایز هستند . : «...آنانکه حکمتشان شمارا از دانش آنان و سکوتشان از منطق آنان و ظاهرشان از باطنشان اطلاع میدهد...» ⃣1⃣: با توجه به اینکه می‌دانیم منطق، از ریشه نطق، یعنی سخن گفتن می آید پس منطق را از کلام در می یابیم. پس چرا حضرت سکوت را گواه منطق اهل بیت مطهر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بیان می کنند؟ : ✍ منطق در این عبارت به معنای نطق نیست . 📌منطق یعنی چهارچوب فکری ، که از می آید که به معنای چهار چوب و نگهدارنده در می باشد . ↔️و در بواسطه تکیه به آن چهارچوب است که حرکت می کند و باز و بسته می شود و نمی افتد . 📣حضرت می خواهند بگویند شما اگر اهل بیتتان را خوب بشناسید آن موقع می بینید که حتی سکوتشان هم حکایت از چهار چوب فکری و چهارچوب زندگی شان می‌کند . 💯 یعنی آنجایی که حتی سکوت می کنند و چیزی نمی گویند می شود حق را پیدا کرد ، چه رسد به وقتی که سخن بگویند و تشخیص بدهند عملی انجام بدهند . ↔️اهل بیت علیهم السلام درباره چیزی سکوت می کنند که ممکن است دیگران آنجا صحبت کنند یا عمل و اقدامی انجام دهند ، ما با سکوت اهل بیت متوجه می شویم . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════ : «گویا فاسق آنها(عبدالملک مروان) را می‌بینم .... کف بر لب به مردم یورش آورذ چونان موج خروشانی ک از غرق کردم هرچیزی بی‌پروا باشد» ⃣ :آیا صرفاً فقط یک تشبیه است؟ : 👆اینها صرفاً یک تشبیه نیست. ‼️بلکه است. ⏪یعنی هر جا امیرالمؤمنین علیه السلام از آینده می فرمایند ، دقیقاً آنچه را توصیف می کنند که می بینند . ↩️حتی وقتی از قیافه ظاهری بعضی از حاکمان پست و جلاد آینده مثل حجاج ابن یوسف و ... بیاناتی دارند اینها دقیقاً توصیف واقعیت است نه فقط یک تشبیه. : «کجایند دلهای به خدا پیشکش شده و در اطاعت خدا پیمان بسته؟» ⃣: در مورد دلهای به خدا پیشکش شده بیشتر توضیح بفرمایید. : ✍ به و و و مراجعه بفرمایید. ↔️برای آنکه همه از اثر روحانی این پاسخ های امیرالمؤمنین بهره ببریم بخشی را می نویسم: 📩در خطاب به حارث همدان مینویسند: 🗞"بدان برترين مؤمنان کسانى هستند که خود و خانواده و اموالشان را تقديم (به پروردگار و جلب رضاى او) مى کنند (آنها از همه در اين راه پيشگام ترند) ⬅️هرچه از کارهاى خير را از پيش بفرستى براى تو ذخيره خواهد شد و آنچه (از مال و ثروت) باقى بگذارى خيرش براى ديگران خواهد بود (و حسابش بر تو). 🚫 از همنشينى با کسى که فکرش ضعيف و عملش زشت است بپرهيز، زيرا معيار سنجش شخصيت هر کس، يارانش هستند. 🏙در شهرهاى بزرگ مسکن گزين، زيرا آنجا مرکز اجتماع مسلمانان است. 🎡و از اماکن غفلت زا و خشونت و جاهايى که ياران مطيع خدا در آن کم اند بپرهيز و فکرت را به چيزى مشغول دار که به تو مربوط است. 🌆از نشستن در دکه هاى بازارها اجتناب کن چون آنجا محل حضور شيطان و معرض فتنه هاست. 🤲بيشتر به افراد پايين تر از خود نگاه کن، زيرا اين کار درهاى شکر را بر روى تو مى گشايد." ⃣: با وجود تذکر جهت وحدت و یکسانی ملل و اقوام به جز مواردی مثل بنی اسرائیل چرا تأکید بر قریش و خاندان بنی هاشم شده است؟ ⃣: آیا برای این است که اگر کسی ادعای امامت کرد، حقیقت آشکار باشد؟ : 👌بله ، دقیقاً همینطور است. 👈چون این خطبه ای که امیر المؤمنین علی علیه السلام بیان فرمودند؛ همانطور که از متن آنهم می توانید متوجه بشوید در واقع این بخش آن در برابر ادعاهایی است که بنی امیه دارند که معتقدند جانشینان پیامبران شدند ، حضرت می‌خواهند یادآوری کنند که خداوند به حکمت خودش نبوت و بعد امامت را فقط در قریش و آنهم در تیره ی بنی هاشم قرار داده است . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : می فرماید«ایمانی که اخلاص آن شرک را زدوده و یقین آن شک را نابود کرده» ⃣: یعنی تضمین می‌کنند که اگر اخلاص بیاوریم، خفی ترین و پیچیده ترین شرک های درونی مان بواسطه آن نابود می شود؟ : ✍ اساساً اخلاص چیزی غیر از این معنا نیست . 👌اخلاص که از باب افعال است یعنی خالص کردن . ⁉️اما خالص کردن چه چیزی از چه چیز دیگری ؟ ⏪مثل اینکه شما ماده ای مثل عسل را می خواهید از آب خالصش کنید ، اینقدر خالصش می کنید تا درجه خلوص آن به نود و نه درصد می رسد . 🖇وقتی هم می گویند اخلاص بندگی یعنی اینقدر تلاش کنیم ، تا حرکاتمان ، نیاتمان ، مواضع مان ، گفتارمان ، حب و بغض و قهر و مهرمان ، فقط و فقط برای خدا باشد که وقتی چنین کاری کردیم یعنی از شرک و نفاق جدا شدیم . 🔖پس خود اخلاص عبارت است از اینکه انسان تلاش کند که ایمانش را از آلودگی به شرک نجات بدهد . : «این دو گواهی(شهادتین) گفتار را بالا می‌برند و کردار و عمل را به پیشگاه خدا می رسانند. ترازویی که این دو گواهی را در آن نهند سبک نباشد و اگر بردارند با چیز دیگری سنگین نخواهد شد» ⃣: پس نقش‌ شهادت سوم که شهادت به امامت امیرالمؤمنین است چه شد که تعیین کننده و میزان الاعمال است؟ : ✍خب شهادت به امیر المومنین👇👇 ✅اولاً: از شهادتهای واجب شرعی نیست. ✅ثانیاً: خود امام که نمی توانند مطرح کنند. ✅ثالثاً: اساساً توحید و نبوت بدون ولایت به انحراف رفتن است . : «همه چیز دنیا شنیدن آن بزرگتر از دیدن آن است ، و هر چیز از آخرت دیدن آن بزرگتر از شنیدن آن است . پس کفایت می کند شما را شنیدن از دیدن و خبر دادن از پنهانی های آخرت» . ⃣: درباره این گفتار حضرت توضیحی بفرمایید . : ✍ این یک واقعیت است که مواهب مادى همچون سراب است از دور جلوه خاصى دارد ولى هنگامى که انسان به آن مى رسد مطلب ارزشمندى نمى یابد. 💒قصرها و کاخ ها، ثروت ها و قدرت ها، لذات و خوشى ها همه دورنماى خوبى دارند ولى هنگامى که انسان به آن مى رسد و مشکلات آن را مى بیند گاه شدیداً وحشت مى کند و آرزو مى نماید اى کاش هرگز به آن نرسیده بود. ↔️این در حالى است که درباره نعمت هاى گسترده خداوند در قیامت مى خوانیم : 📚«اَعْدَدْتُ لِعِبادِی مَا لاَ عَیْنٌ رأَتْ وَلاَ اُذُنٌ سَمِعَتْ وَلاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر؛ 📌من براى بندگان خود نعمت هایى آماده کرده ام که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به فکر انسانى خطور نکرده است» 🖇حتى گاه لذاتى را که انسان در لحظات خاصى از مناجات پروردگار و احساس قرب او در این دنیا پیدا مى کند مى بیند با هیچ زبان و بیانى قابل توصیف نیست.  📖و در ادامه این سخن اضافه مى کند : «حال که چنین است مى بایست شنیدن (حقایق مربوط به آخرت به وسیله پیامبران و اولیاء الله) شما را از دیدن آن بى نیاز سازد، همچنین اخبار آنها از آنچه در پشت پرده غیب پنهان است» 📜(فَلْیَکْفِکُمْ مِنَ الْعِیَانِ السَّمَاعُ، وَمِنَ الْغَیْبِ الْخَبَرُ).  ⏪بدیهى است تا انسان در زندانِ تن و در خانه تنگ و تاریک دنیا قرار دارد نمى تواند جهان بیرونِ از آن را بنگرد، از این رو چاره اى جز این نیست که براى درک اوضاع و شرایط آخرت به خبر رسانى این بزرگواران قناعت کند. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : «خداوند روزی شما را ضمانت کرده و شما را به کار وتلاش امر فرموده ، پس نباید روزی تضمین شده را بر آنچه که واجب شده مقدم دارید . با اینکه به خدا سوگند آنچنان نادانی و شک و یقین به هم آمیخته است که گویا روزی تضمین شده بر شما واجب است و آنچه را که واجب کرده اند ، برداشتند.» ⃣1⃣: آیا منظور حضرت علی علیه السلام از آنچه که واجب شده ، امر به کار و تلاش و در جملات بعد منظور دست کشیدن از آن ، به امید روزی که خدا ضمانت کرده است ؟ لطفاً در این باره توضیح دهید . : ✍ دو چیز در برابر ما وجود دارد یکى تحصیل روزى است و دیگرى انجام فرائض الهى. 👆اوّلى را خداوند براى ما تضمین فرموده و دوّمى را بر عهده ما گذارده است. ⏪ بنابراین تمام همّت ما باید مصروف دوّمى شود در حالى که قضیه بر عکس است و بسیارى از مردم تمام تلاش و کوشش و دقت و فکر خود را به صورت حریصانه اى صرف تحصیل معاش مى کنند و وظایف اصلى انسانى و الهى خودرا به دست فراموشى مى سپارند. 📌سپس در ادامه این سخن مى فرماید : «با این که به خدا سوگند ! آن چنان (در این موضوع براى مردم) شک و تردید حاصل شده و با یقین به هم آمیخته که گویى آنچه تضمین شده (یعنى تحصیل رزق) بر شما فرض شده، و آنچه واجب گردیده (یعنى انجام اوامر الهى) از شما برداشته شده است. 💯البته شک نیست که منظور از عبارات فوق این نیست که مردم فعالیت هاى مثبت اقتصادى خود را متوقف کنند و تلاش براى زندگى آبرومندانه را کنار بگذارند و یا برنامه هاى اقتصادى جامعه تعطیل شود یا به کُندى گراید. ‼️بلکه هدف این است که از حرص و آز و دنیاپرستى و افزون طلبى که انسان را از علم و دانش و معنویّت دور مى سازد باز ایستند. : «پس در اعمال نیکو شتاب کنید، و از فرا رسیدن مرگ ناگهانی بترسید ، زیرا آنچه از روزی که از دست رفته ، امید بازگشت آن وجود دارد ، اما عمر گذشته را نمی‌توان بازگرداند . آنچه را امروز از بهره دنیا کم شده می توان فردا بدست آورد اما آنچه دیروز از عمر گذشته ، امید به بازگشت آن نیست . به آینده امیدوار و از گذشته ناامید باشید . از خدا بترسید و جز بر مسلمانی نمیرید .» ⃣1⃣: منظور از روزی که از دست رفته و آنچه امروز از بهره دنیا کم شده چیست ؟ ⃣1⃣: چگونه فردی که فرصت جوانی را از دست داده می تواند به آینده امیدوار باشد و آنچه از دست داده را بازیابد ؟ ⃣1⃣: آیا باتوجه به معنای زهد(حسرت نخوردن برآنچه ازدست رفته و شادمان نشدن به چیزی که به ما رسیده)، این عبارت حاوی معنای زهد است؟ : ✍ آرى ! «امید به آینده است و نومیدى از گذشته !» (الرَّجَاءُ مَعَ الْجَائِی، والْیَأْسُ مَعَ الْمَاضِی). 👌به راستى این منطق بسیار روشن و گویایى است که ساعات عمر به هیچ قیمتى قابل بازگشت نیست. ↩️در حالى که متاع دنیا و مواهب آن در هر شرایطى قابل بازگشت و جبران است . 💯بنابراین عقل و خرد مى گوید انسان باید نسبت به چیزى که قابل بازگشت نیست سخت گیر و حساس باشد، نه امورى که اگر امروز از دست رفت فردا ممکن است به دست آید . ⁉️در حالى که غالب مردم بر خلاف این اصل اساسى گام برمى دارند با از دست رفتن کمى از دنیایشان فریادشان به آسمان بلند مى شود. ⏪در حالى که به خاطر از دست رفتن روزها و هفته ها و ماه و سال، کمتر تأسف مى خورند و این عجیب است. 🔖و این که مى بینیم امام (علیه السلام) در این خطبه و خطبه هاى دیگر بارها روى این مطلب یا شبیه آن تأکید مى کند به همین خاطر است. 📚در حدیثى از امام سجاد (علیه السلام) مى خوانیم که شخصى نزد آن حضرت آمد و از وضع زندگى خود شکایت کرد (گویا گرفتار زرق و برق دنیا بود) 📣امام (علیه السلام)فرمود : «بیچاره فرزندان آدم، در هر روز گرفتار سه مصیبت مى شوند که هیچ کدام مایه عبرت آنها نمى شود، حال آن که اگر عبرت مى گرفتند مصائب دنیا بر آنها آسان مى شد. ◾️مصیبت اوّل این که هر روز که مى گذرد بخشى از عمر آنها کم مى شود (ولى به آن تأسف نمى خورند) ‼️و اگر مقدارى از مالش کم شود غمگین مى گردد در حالى که درهم (و دینار) جانشین دارد ولى عمر هرگز برنمى گردد. ◾️دوّم این است که هر روز از رزق خود استفاده مى کنند رزقى که اگر حلال باشد باید حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد کیفر مى بینند. ◾️ سپس فرمود مصیبت سوّم از اینها بزرگتر است عرض کردند، مصیبت سوّم چیست ؟ ⏪ فرمود : «مَا مِنْ یَوْم یُمِسی إلاّ وَقَدْ دَنَا مِنَ الآخِرَةِ مَرْحَلَةً لاَ یَدْرِی عَلَى الجَنَّةِ أَمْ عَلَى النّارِ; ♣️هر روز که غروب مى شود یک منزل به آخرت نزدیکتر شده اند ونمى دانند به بهشت نزدیکتر شده اند یا به دوزخ!! 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ «فرشتگانی که در پشت پدران قرار‌ نگرفته و در رحم مادران پرورش نیافته اند و از آبی پست خلق ‌نشده اند و ناراحتی و مشکلات زندگی آنان را پراکنده نساخته است» ⃣: اگر انسان خلیفه خداست چرا چنین خلقتِ مادیِ پستی دارد(به توصیف خود خطبه) ؟ ⃣: آیا فرشتگان از این جهت بر انسان برتری ندارند؟ : ✍ روشن است قرار گرفتن در مکانى محدود، همچون صلب پدران و سپس رحم مادران و آفریده شدن از قطره آبى به ظاهر پست و بى مقدار، نقصان هایى است که دامن انسان ها را گرفته است؛ در حالى که فرشتگان نه ازدواجى دارند و نه تولّدى همچون انسان ها. 👌اضافه بر این، آنها نه مرگ و میر دارند و نه تغییر و دگرگونى بر اثر گذشت زمان، نه بیمارى دامان آنها را مى گیرد و نه پیرى و فرسودگى. 👈وجود این امتیازات در فرشتگان، گر چه نشانه شرافت خلقت آنهاست و انسان ها از این نظر بى شکّ نسبت به آنها در مقام پایین ترى قرار مى گیرند. ⏪ولى آنچه سبب عظمت انسان و برترى او بر فرشتگان مى شود، همان روح الهى است که در جمله «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» به آن اشاره شده است و همین امر سبب سجده تمام آنها در برابر آفرینش آدم شد. با توجه به این پاسخ استاد 👆👆👆 ⃣: حال آیا فرشتگان از نفخه روح الهی برخوردار نیستند ؟ : ✍ نه نحوه حیات فرشتگان به گونه ای دیگر است که اینجا مجال بیانش نیست. : «فرشتگان با مقام و مرتبتی که دارند و از ارزشی که نزد تو برخوردارند و آنگونه که تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت میکنند که اندک غفلتی در فرمان تو ندارند» ⃣: این چگونه محبتی است که فرشتگان را از کوچکترین غفلتی از فرمان خدا بازمیدارد اما ما را از لغزش در پیشگاه خدا باز نمی‌دارد...؟ : ✍همانطور که می‌دانید هر چقدر که معرفت ما نسبت به یک موجودی بیشتر و دقیق‌تر باشد ، اگر آن موجود لایق دوست داشتن باشد ، محبت ما نسبت به آن بیشتر می شود . 👌اگر آن موجود لایق نفرت باشد نفرت ما نسبت به آن بیشتر می شود . ⏪این دسته از فرشتگان مقرب خاصی که امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه از آنها یاد کرده اند ، فرشتگانی هستند که در درجه بسیار بالایی از شناخت خداوند متعال قرار دارند . ↩️ لذا محبت آنها ریشه در اوج معرفت آنها دارد. : «خدایا ستایش تو را سزاست که آفریننده و معبودی و بندگان را بدرستی آزمایش کردی» ⃣: چرا از صفت «درستی» برای آزمایش استفاده کردند؟ ⃣: آزمایش درست چگونه آزمایشی است؟ ⃣: ما چگونه می‌توانیم دیگران را درست آزمایش‌کنیم؟( آنگونه که در‌ فرمودند مردم را ببازمای تا دشمن گردی «و به باطن آنها پی ببری» ) : ✍در عبارت عربی این بند از واژه ی"حسن بلائک " آمده ، یعنی بلا وابتلای نیکو ، که به معنای این است که به بندگانت نعمتهای فراوان و رنگارنگی عنایت کرده ای ، فرصتهای گوناگون داده ای تا آنها خودشان به گوهره ی درونی خود پی ببرند ، به این حسن بلا گفته می شود یعنی امتحان نیک . ⬅️ما هم می توانیم به تبعیت از خداوند متعال با خوش اخلاقی ، بخشش و با فرصت دادن به دوستان و حتی کسانی که با ما دشمنی می کنند آنها را برای خودشان در بوته ی آزمایش قرار بدهیم تا خودشان نتیجه گیری کنند که چه رفتاری با ما داشته باشند . : «هرکس به چیزی عشق ناروا ورزد نابینایش میکند و قلبش را بیمار‌کرده با چشمی بیمار می‌نگرد و با گوشی بیمار می شنود» ⃣1⃣:عشق ناروا که اینقدر‌خطرناک است،‌چگونه عشقی است؟ : ✍ عشق منقطع از توجه به مبدا و معاد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛ : «پیامبر طبیبی است که برای درمان بیماران سیار است . مرهم های شفا بخش او آماده و ابزار داغ کردن زخمها گداخته . برای شفای قلب‌های کور و گوشهای ناشنوا و زبانهای لال ، آماده و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است .» ⃣: آیا ویژگی «سیار» بودن برای یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان، براستی در پیامبر بوده؟ یعنی پیامبر به شهرهای مختلف سفر می‌کرده اند؟ ⃣: منظور از این تعبیرات درباره بیماران ، مرهم های شفا بخش ، ابزار داغ کردن زخمها ، چیست ؟ ⃣: منظور از بیماران فراموش شده چه کسانی می باشد ؟ : ✍ یعنی پیامبر رحمتش را با نهایت خضوع و تواضع به همه جا نشر و گسترش می داد. 👌گاه خودش به خانه مرد یهودی که هر روز بر سر مبارک حضرت زباله می ریخت و چند روزی از او خبری نبود می رفت و او با دیدن این بزرگواری پیامبر، مسلمان می شد. ⬅️گاه محرومان و زجردیدگان را مورد ملاطفت خویش قرار می داد و به یتیمان و جزامیان رسیدگی می کرد. ⏪و گاه بیماران اعتقادی را با اعزام مبلغ و ازسال نامه ها به چشمه سلامت یعنی اسلام دعوت می نمود. 🖇آری شرک و کفر و نفاق و گناه اگر باطنش خوب درک شود جز زخم و چرک و نقص چیزی نیست و دعوت به توحید و تقوا و اخلاق در حکم مرهم و دارو است همان طور که قرآن شفا و رحمت است برای مؤمنین. : «ای مردم کوفه...چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحیت می بینم» ⃣: مگر عبادت کردن صلاحیت می خواهد؟ ⃣ :صلاحیت عبادت یافتن در چیست؟ : ✍ امام(علیه السلام) در این عبارات، با تشبیهات زیبا و رسایى که فرموده، یک حقیقت مهم را بیان مى کند که یکى از سرچشمه هاى گمراهى، تکیه کردن بر پندارهاى بى اساس و گمان هاى باطل و آراى فاسد و غیر مستدل است. ‼️اینها گاه ظاهر فریبنده اى دارد! همچون لب رودخانه ها، یا پرتگاه هایى که ظاهرش محکم، امّا زیر آن خالى شده است! 📛افراد بى خبر، پاى بر آن مى نهند و ناگهان در درون رودخانه، یا قعر درّه سقوط مى کنند. 🚫اینها با اصرار بر پندارهاى جاهلانه خود، همانند کسانى هستند که اسباب مرگ و سقوط خویش را بر دوش گرفته، به هر سو مى برند. ⁉️و یکى از ناهنجارى ها و بدبختى هاى آنان این است که براى توجیه افکار باطل خود به امور باطل دیگرى استناد مى کنند و به این ترتیب، روز به روز و لحظه به لحظه، در گمراهى عمیق ترى فرو مى روند. ⚠️اینها نقطه مقابل کسانى هستند که در آغاز این بخش، به آنان اشاره شد: کسانى که از چراغ هدایت رهروان راستین، نور مى گیرند و از چشمه هاى زلال علم آنها سیراب مى شوند. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ : «کسانی از شما می ترسند که نه ترس از حکومت شما دارند و نه شما بر آنان حکومتی دارید» ⃣:پس از چه چیزی می‌ترسند؟ : ✍ مسلّم است، به مضمون حدیث شریف: «مَنْ خَافَ اللهَ أَخَافَ اللهُ مِنْهُ کُلَّ شَىْء وَ مَنْ لَمْ یَخِفِ اللهُ أخافَهُ اللهُ مِنْ کُلِّ شَىْء; 📣کسى بنده خدا باشد و از خدا بترسد، دیگران از او مى ترسند و براى او هیبت قائلند و آن کس که بنده هوا و شیطان باشد، از همه چیز بیمناک و ترسناک است». ☑️مسلمانانى که به حقیقت اسلام عمل کنند و دستورات خداوند را به درستى اجرا نمایند و تقواى الهى را پیشه سازند، نزد دیگران نیز محترم و پرهیبتند. ↔️این یک واقعیّت است و هرگز مبالغه اى در آن نیست. 📚مورّخ و جامعه شناس معروف غربى «گوستاولبون» در «تاریخ تمدّن اسلام و عرب» نقل مى کند: 📌هنگامى که بعضى از فرماندهان بزرگ آماده جنگ و ستیز با مسلمین مى شدند، آگاهان تعجب کردند که حمله بردن به محلّ و موطن نیرویى که تا مدّت پانصد سال، تمام اروپا را به وحشت و اضطراب انداخت، اقدامى متهوّرانه است». 🖇اینها به خاطر آن بود که مسلمین در پرتو ایمان، افرادى شجاع و فداکار و از جان گذشته و شکست ناپذیر شده بودند. 💯اضافه بر این، امدادهاى غیبى و عنایات الهى نیز شامل حال آنها بود. 🔖«ابن ابى الحدید» داستان عبرت انگیزى نقل مى کند که شاهد گویاى این معناست. 📜مى گوید: «هنگامى که لشکر اسلام از دجله به سوى کاخ سفید مدائن عبور کرد، در زمانى بود که دجله در حال «مَد» و همچون دریاى موّاجى بود. آنها سوار بر اسب (و اسب ها شناکنان) در حالى که نیزه ها بر دست داشتند، نه زرهى در تن و نه کلاه خودى بر سر آنها، راه مى پیمودند. ⏪لشکر ساسانیان بعد از یک تیراندازى شدید، عقب نشینى کردند و مسلمانان همچنان پیش مى آمدند و از تیرها نمى ترسیدند. ◀️کشاورزى که در آن نزدیکى بود و بیلى در دست داشت، به یکى از لشکریان ساسانى که از تیراندازان ماهر بود گفت: «واى برشما! شما با این همه سلاح از برابر این جمعیّت بى دفاع فرار مى کنید! راستى شرم آور و خجلت آور است!» ⁉️آن مرد لشکرى که سوار بر مرکب بود، گفت: بیل خود را در گوشه اى روى زمین نصب کن! او چنین کرد. ↔️سوارِ تیرانداز، آن را هدف قرار داد، به طورى که تیر بیل را شکافت و از سوى مقابل درآمد. سپس به آن مرد کشاورز گفت: «الآن نگاه کن!» در همین حال، بیست تیر به سوى یکى از لشکریان اسلام پرتاب کرد، ولى یکى از آنها نه به او و نه به اسبش اصابت نکرد، در حالى که فاصله زیادى نداشت. ‼️بعد به او گفت: دیدى؟ گویى این جمعیت در پوششى از حمایت (الهى) قرار دارند!». : «به خدا سوگند اگر دشمنان، شما را در زیر ستارگان آسمان بپراکنند باز خداوند شما را برای انتقام گرفتن از دست ستمگران گرد هم می آورد» ⃣: بنظر این جمله با چند جمله قبل همخوانی ندارد چون آنجا امام از خشم نگرفتن مردم به نقض قوانین و پیمانهای الهی و... ناراحتند پس چگونه بلافاصله به همین افراد جمله بالا را می فرمایند؟ ⃣:آیا منظور در روز ظهور امام عصر است؟ ⃣1⃣: این «شما» خطاب عام است؟یعنی همه مسلمین را خداوند برای انتقام گیری از ستمگران جمع می کند؟ : ✍ برخی گمان کرده اند که مراد از این بخش خطبه، زمان ظهور امام زمان ارواحنافداه است. ⁉️اما چنین نیست بلکه مقصود این است که خداوند علیرغم گنهکاری قومی می تواند از همان ها برای در هم کوبیدن کفار استفاده کند. ⬅️همانطور که عباسیون را عامل نابودی بنی امیه قرار داد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄ «با خستگان مدارا کرد و شکسته حالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت فرمود. جز آنکه راه گمراهی پیمودند و در آنها خیری نبود همه را نجات داد و در جایگاه مناسب رستگاری استقرارشان بخشید تا که آسیاب زندگی آنان به چرخش در آمد و نیزه شان تیز شد» ⃣: خستگان چه کسانی بودند؟ ⃣: آیا این وصف پیامبر ، الگوی امروز ماست برای بازیابی قوای خود و جمع کردن همه اقشار جامعه زیر پرچم ولی خدا؟ : ✍ بله اما متأسفانه ما سیره پیامبر را فراموش کرده ایم و هرکس حجاب ندارد یا ریش ندارد را دفع می کنیم. 👌اما پیامبر بدترین ها را جذب و اصلاح کرد. ⁉️واقعاً ما چند نفر خانم غیرچادری در نهج البلاعه ایها داریم؟ یا اگر این طیف افراد وارد جمع ما بشوند چگونه با انها برخورد می کنیم؟ 💯تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل «در این راه هرگز ناتوان نشدم و نترسیدم و خیانت نکردم و سستی در من راه نیافت» ⃣: چگونه ممکن است هرگز ناتوانی و سستی در‌ انسان رسوخ نکند؟ : ✍ اولاً: این امیرالمؤمنین علیه السلام است ، که هیچ عیب و نقص و کسالتی درباره پیگیری حق در او هرگز ایجاد نمی شود . 👈 ثانیاً: برای ما هم امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه توصیه کرده اند و یاد داده اند که چه کسانی هیچگاه در حق سست نمی شوند . 📚به خطبه متقین مراجعه کنید ، یعنی این نهج البلاغه شریف ، امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام وقتی می خواهند متقین را توصیف کنند. 🔖در این خطبه می فرمایند : « یکی از نشانه های پرهیزکاران این است که او را اینگونه می بینی در دینداری نیرومند ، نرمخو و دوراندیش است . دارای ایمانی پر از یقین ، حریص در کسب دانش ، با داشتن علم بردبار ، در توانگری میانه رو ، در عبادت فروتن ، در تهیدستی آراسته ، در سختی ها بردبار ، در جستجوی کسب حلال و در راه هدایت شادمان و با نشاط است و از طمع ورزی پرهیز می کند .» ↩️بنابراین تقوا و ایمان و یقین هر چه بالاتر برود انسان در راه هدایت با نشاط تر و با حوصله تر و قوی تر می شود . «به خدا سوگند درون باطل را میشکافم تا حق را از پهلویش بیرون کشم» ⃣: آیا این یعنی آنچنان بصیرت و فهمی وجود داشته باشد که بتواند حق را بطور تمام و کمال از احاطه ی باطل تشخیص داده و نه تنها تشخیص بلکه بیرون هم بکشند؟ ⃣: بنظر می رسد منظور حضرت فضای فتنه است.درست است ؟ ⃣: ما چگونه به چنین بینش دقیق و زیرکانه و نافذی برسیم که عملکرد ما در مواجهه با فتنه، این‌چنین باشد ؟ : ✍ بله این مربوط به دوران حکومت حضرت است که مانند دوران ۳۸ ساله جمهوری اسلامی پر از فتنه بود. 🖇هر روز شبهه ای در حقانیت حکومت امیرالمؤمنین با روش جنگ نرم القا می شد و در این اوضاع تقویت ایمان و بصیرت جز با محوریت تمسک جدی و عملی به ولی حق جامعه ممکن نیست. 📝در درباره اهل بیت علیهم السلام می خوانیم : آنان ستونهای استوار اسلام و پناهگاه مردم می باشند، حق به وسیله آنها به جایگاه خویش بازگشت و باطل از جای خویش رانده و نابود و زبان باطل از ریشه کنده شد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄