╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه137
#بند_اول:
«به خدا سوگند آنان(طلحه و زبیر) نه منکری در کارهای من سراغ دارند که برابر آن بایستند و نه میان من و خودشان راه انصاف را پیمودند»
#سؤال1⃣: راه انصافی که حضرت از آن صحبت میکنند چیست؟
#جواب:
✍ شک نیست که «طلحه» و «زبیر» از کسانى بودند که مردم را بر ضدّ «عثمان» تحریک مى کردند و به گفته دوست و دشمن در قتل «عثمان» شریک بودند.
⬅️ همان گونه که «عایشه» نیز مخالفت خود را با کارهاى او با صراحت بیان مى کرد.
👌ولى عجب این که هنگامى که امام على (علیه السلام) با بیعت عامّه مردم زمام حکومت را بدست گرفت هم «طلحه» و «زبیر» بر ضدّ او برخاستند و هم «عایشه».
👈و جالب این که بهانه آنها در این کار خونخواهى عثمان بود و این نهایت بی انصافی آنها در حق مولا بود.
#بند_اول:
ناکثین(اصحاب جمل) گروهی سرکش و ستمگرند و خشم و کینه و زهر عقرب و شبهاتی چون شب ظلمانی در دلهایشان وجود دارد. درحالی که حقیقت پدیدار وباطل ریشه کن شده و زبانش از حرکت برضد خق فرومانده است»
#سؤال2⃣: کینه و شبهاتی که در دل ناکثین بود چه بودند؟
#سؤال3⃣: منظور از حقیقت، حکومت حضرت امیرالمومنین است؟
#سؤال4⃣: منظور از ریشه کن شدن باطل چیست؟
#جواب:
✍ مراد از کینه و شبهات ، جنجالى است که آتش افروزان جنگ جمل به عنوان خونخواهى عثمان بر پا کردند و در حالى که دستهاى آنها به خون عثمان آلوده بود، خود را به عنوان حامیان عثمان معرفى کردند.
👈منظور از حقیقت این است که حقیقت امر بر افراد عاقل و فهمیده پوشیده نیست.
‼️چرا که آنها از فتنه انگیزى لشکر جمل و تبلیغات دروغین آنها به خوبى آگاه بودند و می دانستند که طلحه و زبیر و عایشه خودشان از عوامل قتل عثمانند.
💯کلام مبارک امام (علیه السلام) اشاره به حدیث معروفى است که از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)صادر شده است.
📣آن جا که فرمود : شبها و روزها نمى گذرد تا زمانى که سگهاى آبادى معروفى در «عراق» که به آن «حوأب» گفته مى شود در برابر زنى از زنان من که در میان گروه ستمگرى قرار گرفته، پارس مى کنند».
🖇این همان حادثه معروفى است که «اصحاب جمل» به هنگامى که از «مدینه» به سوى «بصره» مى آمدند وقتى به سرزمین «حوأب» رسیدند سگهاى زیادى در اطراف «عایشه» پارس کردند.
↩️او به یاد این حدیث افتاد و بسیار وحشت کرد و فریاد کشید و گفت : مرا به «مدینه» بازگردانید ولى سیاست بازان حرفه اى گروهى از مردم محل را بسیج کردند که گواهى دهند این جا سرزمین «حوأب» نیست.
📚«ابن عساکر» در تاریخ «دمشق» و «متقى هندى» در «کنز العمال» این حدیث را نقل کرده اند که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) خطاب به على (علیه السلام) فرمود : «یَا عَلَیُّ (علیه السلام) سَتُقَاتِلُ الْفِئَةُ البَاغِیَةُ وَاَنْتَ عَلَى الْحَقِّ فَمَنْ لَمْ یَنْصُرْکَ یَومُئِذ فَلَیْسَ مِنّی
🔊اى على گروه ستمگر به جنگ با تو برمى خیزد در حالى که تو بر حق هستى، هر کس تو را یارى ندهد از من نیست».
📣امام (علیه السلام) مى فرماید : نه من در این خبر اشتباه کرده ام و نه کسى که آن به من فرموده، یعنى پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله)
#بند_اول:
«به خدا سوگند حوضی برایشان پر از آب نمایم که تنها خود بتوانم آبش را بیرون بکشم به گونه ای که از آب آن سیراب برنگردند و پس از آن از هیچ گودالی آب ننوشند»
#سؤال5⃣: منظور حضرت چیست ؟
#جواب :
✍ منظور امام (علیه السلام) از این تعبیر آن است که من میدان جنگ جمل را براى آنها به گردابى خطرناک مملوّ از آب، تبدیل مى کنم که راه فرار از آن نداشته باشند و ابتکار عمل را در دست مى گیرم و آتش فتنه را در همان جا خاموش مى کنم.آن گونه که در آینده فکر بازگشت به چنان صحنه اى براى آنها پیدا نشود.
🔖و آن گونه که تاریخ مى گوید : امام (علیه السلام) به گفتار خود جامه عمل پوشانید، سردمداران اصلى جنگ جمل کشته شدند و «عایشه» باشرمندگى تمام به «مدینه» بازگشت و فتنه انگیزان رسوا و پراکنده شدند.
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه137
بند_دوم :
«خدایا طلحه و زبیر پیوند مرا گسستند ، برمن ستم کرده و بیعت مرا شکستند و مردم را برای جنگ با من شوراندند»
در جامعه ای که انقلابیون پشیمان (مانند طلحه و زبیرها) از مواضع انقلابی خود منصرف میشوند و در مقابل ولی حق جبهه میگیرند و مردم را علنی یا آشکار بر ضد ولی حق ، صف بندی می کنند:👇👇
#سؤال6⃣: ولی حق چگونه باید با آنها برخورد کند؟
#سؤال7⃣: مردم ، چگونه؟ (درحالی که آنان وجهه و آبرو دارند و هنوز عداوت خود را کاملاً آشکار نکرده اند.
#سؤال8⃣: آیا نفی آنان توسط مردم مساوی با مخدوش کردن وحدت جامعه است؟
#سؤال9⃣: ظاهراً ناکثین با خوارج شباهت زیادی دارند. لطفاً ناکثین را با خوارج مقایسه کنید.
#سؤال0⃣1⃣: چگونه شر چنین خواصی را که با اتحاد تعداد کمی از آنان، آشوبهای بزرگ و هزینه های سنگین بر جامعه اسلامی تحمیل میشود را خنثی کنیم؟
#سؤال1⃣1⃣: تحلیلی از وضعیت جبهه حق و ضعف و قوت آن در ایجاد ماجرای ناکثین، برخورد با آنان و رفع آن بفرمایید.
#سؤال2⃣1⃣: آیا ماجرای ناکثین، مصداق فتنه بود؟
#جواب:
✍ اولاً یقیناً هر دو ماجرای ناکثین (طلحه و زبیر) و مارقین (خوارج) از مصادیق بزرگ فتنه بود همچنان که حضرت در نهج البلاغه هر دو را #فتنه نامیده است.
‼️دلیل این مطلب در مورد هر دو گروه _ که به نوعی شباهت آنها هم هست_ این بود که:
✅ اولاً: هر دو ماجرا به دلیل حضور افراد سرشناس، مقدس و سابقه دار در اسلام ظرفیت متحیر شدن جامعه را فراهم می کرد.
⏪یعنی بسیاری از عوام و توده مردم مردد می شدند که آیا حق با علی علیه السلام است یا با جریان مقابل وی؟
👌حداقل در نوع مواجهه حضرت در ایستگاه آخر با هر دو گروه، در دلها شک و تردید بوجود می آمد که آیا کشتن انها درست و مشروع است یا نه؟
📖که باز هم این نکته در نهج البلاغه اشاره شده است ماجرای ربیع بن خثیم و قصه حارث بن حوط در #حکمت262
✅ثانیاً: در هر دو ، دو بهانه به ظاهر شرعی در دست مخالفین بود:
⛔️در جمل، بهانه دروغین نقش علی در قتل عثمان !
⛔️و در جمل، بهانه جاهلانه خروج علی از دین به دلیل پذیرش حکمیت غیر خدا در صفین!
↩️اما بین این دو ماجرا فرقهایی هم بود نظیر اینکه خوارج جاهل بودند ولی اصحاب جمل عالمانه و عامدانه ضربه می زدند.
⁉️اما عکس العمل ولی حق:
🔻۱. روشنگری گسترده و مستمر و مرحله ای
🔻۲. دعوت از سران فتنه قبل و در حین فتنه برای ارشاد آنها و لااقل اتمام حجت با آنها
🔻۳. صبر و مدارا به نیت پیشگیری از درگیری
🔻۴. برحذر داشتن آنها از عواقب فتنه ای که به راه انداخته اند
🔻۵. تبیین دقیق و شفاف مرز بین جبهه حق و جبهه باطل برای بصیرت یابی توده مردم
🔻۶. کمک گرفتن از خواص جبهه حق برای روشنگری
🔻۷. در نهایت برخورد با فتنه و حفظ امنیت جامعه و اقتدار حکومت اسلامی به عنوان دو امانت الهی
#بند_دوم:
«خدایا آنچه را بستند تو بگشا»
#سؤال3⃣1⃣:منظور چیست؟
#جواب:
✍ یعنی بیعتى را که از مردم گرفته اند نافرجام کن
#بند_دوم:
«خدایا...آنچه را محکم رشته اند پایدار مفرما»
#سؤال4⃣1⃣:چه چیز را محکم رشته بودند؟
#جواب:
✍ یعنی کارهایى را که تصمیم قطعى بر آن گرفته اند استحکام نبخش، مرادشان براندازی حکومت امیرالمؤمنین بود .
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
#خطبه136
در این خطبه حضرت فرموده اند: « من شما را برای خدا میخواهم و شما مرا برای خود میخواهید» .
#سؤال1⃣: آیا خواستن برای خود معنایش همان است که در جمله بعد فرموده اند یعنی اصلاح خود ؟ یا منظور برای منافع خود هست ؟
#سؤال2⃣: و آیا میتوان گفت اینکه مردم زمانه ما هم امام زمان را برای منافع خود میخواهند نه برای اصلاح خودشان ، این امر باعث عدم ظهور حضرت است ؟
#جواب:
✍ بله مراد حضرت دقیقاً این است که من شما را برای یاری دین خدا و پیشبرد اهداف دین خدا می خواهم اما شما مرا برای تأمین منافع پست خود می خواهید.
«بیعت شما مردم با من بی مطالعه و ناگهانی نبود»
#سؤال3⃣: آیا «بی مطالعه» درست ترجمه شده؟
#جواب:
✍ «فلته» به معنى کارى است که بى مطالعه و ناگهانى و بدون استحکام صورت گیرد.
‼️امام علی (علیه السلام) مى خواهد:
✅اوّلاً: روشن سازد که بیعت با او کاملاً حساب شده و بعد از مشورت مردم و سران قوم با یکدیگر صورت گرفت.
✅وثانیاً: تعریضى است به بیعت «ابو بکر» که در یک محیط کاملاً بسته با موافقت عده اى معدود صورت گرفت.
⬅️تا آن جا که «عمر» در سخن معروفش گفت : «إِنَّ بَیْعَةَ أَبِی بَکْر کَانَتْ فَلْتَةً، وَقَى اللهُ شَرَّها»
📩«بیعت با ابوبکر بى مطالعه بود، خداوند مسلمانان را از پیامدهاى بد آن حفظ کرد»
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜
#خطبه133
#بند_اول:
«آسمانها و زمینها کلیدهای خویش را به او سپردند»
#سؤال1⃣: چرا فاعلِ سپردن اختیار بدست پروردگار را ، آسمانها و زمینها معرفی کرده اند؟ مگر نه اینکه آنان هیچ گونه اختیاری از خود ندارند و همیشه کلید شان بدست خدا بوده؟
#سؤال2⃣: کلید گفته شده در این خطبه چیست؟
#جواب:
✍ اولاً: این عبارت و عبارت قبلی و بعدی اش به زیبایی از صنعت تشبیه و استعاره بهره برده است.
👌ثانیاً: حضرت با توصیف مذکور میخواهند این حقیقت را بیان کنند که خداوند هر جا را اراده کند مى گشاید و هر جا را اراده کند قفل مى نماید و همه کارهاى او مطابق حکمت است.
👈این تبیین، شرح اسم قابض و باسط الهی یا اسم معطی و مانع است و امثال آن .
#بند_اول:
«و از شاخه های درختان،نور سرخ رنگی شعله ور شده، میوه های رسیده را به انسانها تقدیم می دارند»
#سؤال3⃣: منظور از نور سرخ رنگ از شاخه های درختان شعله ور شده چیست؟
#جواب:
✍ شاید مراد از این فراز آتشی باشد که با سوزاندن شاخه های درختان تولید می شود.
💯 همان طور که در سوره مبارکه واقعه فرمود.
📖ونیز مى فرماید : « (الَّذِى جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الاَْخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ)
📣همان خدایى که براى شما از درخت سبز آتش آفرید و شما به وسیله آن آتش مى افروزید»
#بند_سوم:
«خدا پیامبر را پس از یک دوران طولانی که دیگر پیامبران نبودند فرستاد»
#سؤال4⃣: آیا با توجه به اینکه ادیان پیامبران _ که حجت خدا بر مردم بودند_ تحریف شده بود، نتیجه این است که در آن زمان زمین از حجت خدا خالی بوده است ؟
#سؤال5⃣: در بین عرب جاهلیت(بجز مسیحیان و یهودیان آنان) آیا دین و مذهب خاصی بوده ؟ حال آنکه میدانیم اغلب به آداب آبا و اجدادیِ خود عمل میکردند.
#جواب:
✅اولاً: زمین از حجت خالی نبود زیرا ما یک رسول داریم، یک نبی!
💯اگرچه با عروج حضرت عیسی به آسمان تا زمان پیامبر اعظم نبی صاحب شریعتی نیامد اما رسولان الهی وجود داشته اند.
✅ثانیاً: کافران دو گروه بودند :
🔴گروهى که به کلى خدا را به فراموشى سپرده و اعتقادى به حق نداشتند
🔴و گروه دیگرى که مشرک بوده و براى خداوند همتایانى قرار داده بودند.
↩️پیامبر (صلى الله علیه وآله) با هر دو گروه جهاد کرد.
🖇نخست جهاد فرهنگى و تبلیغی سیزده سال تمام به این جهاد پرداخت و گروه زیادى را از این طریق به آیین اسلام درآورد.
📌سپس هنگامى که مشاهده کرد گروه معاندان و بندگان زر وزور، سدّ راه مردم پاکدل و مانع پذیرش آیین خدا هستند، دست به جهاد نظامى زد تا مانع را از سر راه بردارد، بى آن که کسى را مجبور به پذیرش آیین خود کند، چرا که (لاَ إکْراهَ فِی الدِّینْ).
#بند_پنجم:
«حیات و زندگی چونان حکمت و دانش است که حیات دل مرده و بینایی چشم های نابیناست و مایه شنوایی برای گوشهای کر و آبی گوارا برای تشنگان است که همه در آن سالم و بی نیازند»
#سؤال6⃣: لطفاً توضیح دهید.
#جواب :
✍ منظور از «حکمت» در عبارت فوق، علم و دانش است.
💯همان علم و دانشى که :
🔹انسان را به خدا نزدیک کند
🔹و امور زندگى مادى و معنوى را نظام بخشد
🔹و از بیهوده کارى باز دارد
🔹و در یک جمله، همان گونه که در قرآن مجید آمده است : خیر کثیر را عائد صاحبش بنماید.
📖(وَمَنْ یُؤتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیْراً کَثیراً)
📜امام (علیه السلام) در عبارت پر معنى بالا، اوصاف پنجگانه اى براى حکمت بیان مى کند، و موقعیّت آن را در زندگى مادى و معنوى بشر روشن مى نماید.
✅نخست مى فرماید : حکمت، حیات قلب مرده است .
🔖یعنى ارواح و افکارى که بر اثر جهل همچون مردگان هیچ حرکت و اثر مثبتى ندارند، در پرتو علم و حکمت جان مى گیرند و زنده مى شوند و به حرکت در مى آیند.
✅دوّم و سوّم این که : حکمت، چشمان کوردلان و گوشهاى ناشنوایان را بینا و شنوا مى کند و حقایقى را که به خاطر فرو افتادن پرده هاى جهل بر چشم و گوش ناآگاهان قابل دیدن و شنیدن نبود براى آنها روشن مى سازد.
🔁 به گونه اى که چهره حق را در سرتاسر آفرینش مى بینند و آواى تسبیح موجودات را مى شنوند و پیام رهبران الهى را درک مى کنند.
✅ و در چهارمین و پنجمین وصف مى فرماید : تشنگان حق از سر چشمه حکمت سیراب مى شوند و تمام بى نیازى و سلامت را در آن مى یابند و به این ترتیب چیزى از خیر و برکت و سعادت و خوشبختى باقى نمى ماند، جز این که در حکمت و دانش نهفته است.
📣در واقع امام (علیه السلام) مى فرماید : دو نوع حیات وجود دارد:
🔻حیات مادى و جسمانى که غالباً مردم از آن سیر نمى شوند.
🔻و حیات معنوى و روحانی: که از آن برتر است و آن، علم و دانش مى باشد که خردمندان و آگاهان هیچ گاه از آن، سیر و ملول نخواهند شد.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
┏─┅═ঊঈ💠🌺💠ঊঈ═┅─┑
#خطبه132
#بند_سوم:
«کسی که جامه ی تقوا بر قلبش بپوشاند، کارهای نیکوی او آشکار شود و در کارش پیروز می گردد»
#سؤال1⃣: چرا در اینجا، وعده ی آشکارشدن کارهای نیکو را دادند؟
#سؤال2⃣: آیا اشکار شدن آنها خیلی مهم است؟
#جواب:
✍ روشن است اگر تقواى الهى در اعماق دل انسان ریشه بدواند، شاخ و برگ و میوه هایش از دست و زبان و چشم و گوش او ظاهر مى شود.
🖇چرا که تقوا همان حالت خدا ترسى درون است که انگیزه اى است نیرومند براى اعمال نیک و عامل بازدارنده اى است در برابر گناه.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰─┅═ঊঈ💠🌺💠ঊঈ═┅─╯
•┈••✾🔸◆✨💠✨◆🔸✾••┈•
#خطبه_130
#سؤال1⃣: گفته شده عثمان حضرت ابوذر را در بیابان ربذه تبعید کرد. دلیل این تبعید چه بود؟
#سؤال2⃣:اقدام امیرالمومنین( علیه السلام) را که برخلاف دستور عثمان، ابوذر را همراهی کرد، از نظر آثار روانی بر اجتماع و پیامد این اقدام تحلیل بفرمایید.
#جواب:
✍ «ابوذر» در «مدینه» همواره ملازم پیامبر (صلى الله علیه وآله) و در خدمت آن حضرت بود.
⏪پس از پیامبر (صلى الله علیه وآله) هنگامى که خلافت به «عثمان» رسید و او بیت المال را به دامادش «مروان» همان فرد منحرف دنیاپرست سپرد، «ابوذر» زبان به اعتراض گشود .
🔊و در کوچه ها آیه (وَالَّذِینَ یَکْنِزُوْنَ الَّذَهَبَ والْفِضَّةَ...) را که تعریضى به «عثمان» و اطرافیانش در زمینه غارت بیت المال مسلمین بود، با صداى بلند مى خواند و آنان را به باد انتقاد مى گرفت.
⛔️این سخن بارها به گوش عثمان رسید و در برابر آن سکوت اختیار کرد ولى چیزى نگذشت که وجود «ابوذر» و سخنان او براى «عثمان» و دار و دسته اش غیر قابل تحمل شد.
‼️«عثمان» کسى را به سراغ «ابوذر» فرستاد و به او توصیه کرد که دست از این کار بردارد.
⁉️ابوذر گفت: آیا «عثمان» مرا از خواندن قرآن نهى مى کند ؟ به خدا قسم رضاى خدا را بر خشم «عثمان» مقدّم مى دارم.
⬅️این وضع همچنان ادامه داشت تا این که روزى «عثمان» در میان جمعیّت مردم نشسته بود و «کعب الاحبار» و «ابوذر» نیز حاضر بودند.
📣 «عثمان» رو به مردم کرده گفت : آیا پیشواى مسلمین نمى تواند چیزى از بیت المال قرض کند و به هنگام توانایى بپردازد ؟
📌«کعب الاحبار» گفت : چه مانعى دارد ؟ «ابوذر» برآشفت و گفت : اى یهودى زاده تو مى خواهى اسلام را به ما بیاموزى ؟ ! (این گونه کارها در بیت المال مسلمین جایز نیست)
👈«عثمان» ناراحت شد، گفت : اى ابوذر تو زیاد مرا آزار مى دهى و به یارانم بد مى گویى، باید از «مدینه» خارج شوى و به «شام» روى و به این ترتیب او را به «شام» تبعید کرد.
👌ولى ابوذر در شام نیز آرام ننشست، هنگامى که کاخ سلطنتى «خضراى» معاویه و اسراف و تبذیر دستگاه «بنى امیه» را در کنار خانه هاى محقّر مردم محروم شام مشاهده کرد، بر پاخاست و فریاد زد و به «معاویه» گفت : اگر این کاخ را از بیت المال ساخته اى خیانت است و اگر از مال شخصى تو است اسراف است. به خدا سوگند آنچه در شام مى بینم، نه در کتاب خداست نه در سنت پیامبر (صلى الله علیه وآله). من مى بینم حق دارد، خاموش مى شود و باطل زنده مى گردد، راست گویان تکذیب مى شوند، وحکومت از تقوا تهى مى گردد.
🚫این سخنان و مانند آن برمعاویه گران آمد، به عثمان نوشت اگر ابوذر در شام بماند شام را فاسد خواهد کرد.
⚠️عثمان دستور داد او را به وضع فجیع و ناگوارى به مدینه بازگردانند.
↔️سرانجام عثمان از انتقادهاى ابوذر بر خلاف کارى هاى بى حسابش به تنگ آمد و با اطرافیانش مشورت کرد و نظر دادند او را از مدینه تبعید کنند.
↩️ابوذر پیشنهاد شام وعراق را کرد ولى هیچ کدام را نپذیرفتند چون مى دانستند شورش به پا مى شود.
🔰سرانجام او را به نقطه بسیار بد آب وهوایى در اطراف مدینه به نام «ربذه» تبعید کردند که در آن سرزمین بى آب و علف جان سپرد.
❌حتى کفنى براى دفن شدن نداشت تا این که گروهى به همراهى «مالک اشتر» از آن جا عبور کردند.
♻️ تنها دختر و همسفر ابوذر که بر سر راه نشسته بود آنان را خبر کرد، آمدند کفن گران بهایى بر او پوشاندند و «عبدالله بن مسعود» صحابى بزرگوار پیامبر (صلى الله علیه وآله) بر او نماز خواند و با احترام تمام او را به خاک سپردند.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈••✾🔸◆✨💠✨◆🔸✾••┈•
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊
#خطبه128
#بند_اول
#سؤال1⃣ : در مورد این بند و تطابق آن با عملیات غواصان ایران در بصره ، و نیز توصیفاتی که از بصره شده توضیح بیشتری بفرمایید.
#جواب:
✍ این خطبه هیچ ارتباطی با عملیات والفجر ۸ یا کربلای ۴ غواصان دلاور ایرانی ندارد.
👈 زیرا در متن خطبه ویرانی و کشتار بصره آمده است در حالی که رزمندگان ایرانی اصلاً وارد بصره نشدند.
↩️بلکه در والفجر ۸ وارد شهر فاو شدند و در کربای ۴ هم به دلیل خیانت ستون پنجم، عملیات لو رفت و غواصان عزیز ما غریبانه تار و مار شدند.
👌اما اصل ماجرا مربوط به قیام صاحب الزنج است . زنج مُعَرّب ( عربی شدهء) واژه زنگ است یعنی سیاه پوست.
🔰در سال ۲۵۵ هجرى در عهد حکومت خلیفه عباسى «المهتدى» مردى در «بصره» ظهور کرد که خود را «على بن محمّد» از نسل «امام زین العابدین (علیه السلام) و زید بن على (علیه السلام)» مى نامید و بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند.
⚜و از آن جا که بردگان در سخت ترین شرایط زندگى مى کردند گروهى در مزارع و باغات، و گروهى در خانه ها به خدمت هاى طاقت فرسا با کمترین بهره مندى از زندگى، مشغول بودند دعوت او را به سرعت پذیرا شدند و در گروه هاى صد نفرى و هزار نفرى به او پیوستند.
🔖او به آنها وعده مى داد که نه فقط شما را از بندگى آزاد مى کنم، بلکه مالکان شما را همراه با اموال و مزارعشان ملک شما قرار خواهم داد.
💰و از آن جا که جامعه آن روز گرفتار فاصله طبقاتى شدیدى شده بود، گروهى مرفه در قصرها زندگى مى کردند که امیرمؤمنان (علیه السلام) در #خطبه128 به وضع خانه هاى پرزرق و برق آنها اشاره فرموده و گروه دیگرى بدترین شرایط زندگى را داشتند، جمعى عظیم از محرومان (غیر از بردگان) نیز به آنان پیوستند و به این ترتیب لشکر عظیمى براى او فراهم شد.
🚫او آتش انتقام جویى را در دل بردگان و محرومان شعلهور ساخت تا آن جا که پس از پیروزى بر ثروتمندان و برده داران دستور مى داد.
⏪هر یک از اربابان خود را پانصد تازیانه بزنند، و زنان آنها را اسیر مى کرد و براى تحقیر آنها هر یک را به دو سه درهم مى فروخت و در اختیار مردان یا زنان زنجى (سیاه پوست) قرار مى داد.
#بند_سوم:
«پیامبر برای من دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه ام جای دهد و اعضا و جوارح بدن من از آن پر گردد»
#سؤال2⃣: پس شیوه آموختن پیامبر(صلوات الله علیه و آله و سلم) به امیرالمومنین( علیه السلام) بصورت دعایی بوده است؟
#سؤال3⃣: یعنی پیامبر خودشان چیزی را مستقیماً به امیرالمؤمنین نمی آموختند بلکه دعا میکردند خدا علم آن را در سینه شان جای دهد؟
#سؤال4⃣: آیا منظور از «...و اعضا و جوارح من از آن(علم) پر گردد» این است که یاد بگیرند و عمل کنند؟
#سؤال5⃣: آیا این خطبه ارتباط با #حکمت 92دارد؟که در این حکمت در قسمت آخر گفته شده برترین علم علمی است که در اعضا و جوارح آشکار گردد.
#جواب:
✍ اولاً طبق #حکمت147 این دسته از علوم فقط با ظرفیت قلبی بالا قابل درک است.
↩️لذا اینکه پیامبر دعا می کنند به این معناست که از خداوند برای مولا توسعه ظرفیت قلب برای دریافت و نگهداری این علوم می کنند.
⬅️نه به این معنا که دعا می کنند تا خداوند این علوم را به مولا بدهد.
🔁بلکه رسول الله این علوم و حکمتها را به امیرالمؤمنین به اذن خدا منتقل می کنند ولی از خداوند می خواهد که به مولا ظرفیت و سعه وجودی این معارف غیبیه را عنایت کند.
‼️لطفاً کسانی که میخواهند بهره وافی از این مطلب ببرند یک بار دیگر با تأنی و توسل، #حکمت147 را ببینند.
✅ثانیاً نمی دانم چرا مرحوم دشتی تعبیر به اعضا و جوارح کرده است.
📚در حالی که در متن عربی واژهء "جوانحی" آمده است که به معنای قلب و باطن و قوای روحی است در مقابل "جوارح" که اعضا و جوارح است. لذا این ترجمه خطا به نظر می رسد!
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
#خطبه127
#بند_دوم:
«بهترین مردم نسبت به من گروه میانه رو هستند »
#سؤال1⃣:آیا حضرت این میانه روی را حد فاصل دوستیِ افراطی ایی که ایشان را خدا بدانند تا کینه توزی و دشمنی می دانند؟
#جواب:
👌بله منظور همین است .
🖇یعنی کسانیکه در محبت امیرالمؤمنین مسیر اعتدال و حق را می روند.
↔️یعنی همان جایی که خداوند برای اهل بیت علیهم السلام قرار داده را به آن اعتقاد دارند و در آن افراط نمی کنند .
#بند_دوم:
«همواره با بزرگترین جمعیتها باشید که دست خدا با جماعت است»
#سؤال2⃣: منظور حضرت از بزرگترین جمعیتها چیست؟
#جواب:
✍ همیشه توده هاى مؤمن، در مسیر حق حرکت مى کنند و اگر گروهى دچار اشتباه شوند، گروه دیگر آنها را آگاه مى سازند و از خطر گمراهى نجات مى دهند.
👌ولى افراد تکرو و گروه هاى کوچک و منزوى از جامعه اسلامى، گرفتار انواع خطاها و انحرافات مى گردند.
📛و شیطان همیشه وسوسه هاى خود را در میان آنها تشدد مى کند، و صید خوبى براى لشکر شیطانند .
⏪همان گونه که وقتى گوسفندى از گله گوسفندان جدا و از زیر نظر چوپان خارج مى شود، گرگها به او حمله مى کنند و طعمه خود مى سازند.
#بند_دوم:
«از پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها، بهره ی شیطان است آنگونه که گوسفند تنها طعمه ی گرگ خواهد بود»
#سؤال3⃣: آیا تنهایی مذکور، تنهاییِ حاصل از تفرقه های دینی و اعتقادی ست(باتوجه به ابتدای جمله) ؟
#سؤال4⃣: و آیا کلاً انسانی که تنهاست طعمه ی شیطان است؟
#جواب:
✅مراد از تنها و تنهایی در این خطبه همان جدا شدن از اکثریت مؤمنین است که حاصل تفرقه و پراکندگی است.
💯اگرچه تنها بودن فردی هم در بسیاری از موارد برای انسانهای عادی مقدمه گناه می شود و شیطان انسان تنها را بهتر فریب می دهد ، اما در این خطبه مراد از تنهایی در مقابل #اتحاد و وحدت جامعه است .
#بند_دوم:
«آگاه باشید هرکس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید هرچند که زیر عمامه ی من باشد»
#سؤال5⃣: مگر حضرت در جای دیگری فرمان تحمل خوارج را نداده بودند؟
#جواب:
✍ آنجا که حضرت امر به مدارا می کنند و خود نیز بیش از همه مدارا می کنند، تا جایی است که خوارج فقط به توهین و تشکیک نسبت به حقانیت حضرت مبتنی بر خطای پذیرش حکمیت مشغولند.
⬅️ اما وقتی با جمع آوری عده و عُدّه قصد اختلاف افکنی در متن جامعه را کردند دیگر مدارا مشروع و منطقی نیست.
↩️لذا خود حضرت با آنان جنگیدند .
#بند_دوم:
آگاه باشید ! هر کس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید ، هر چند که زیر عمامه ی من باشد .
#سؤال6⃣: با توجه به اینکه ، این فرموده حضرت در زمان ما مصادیق بسیاری دارد ، (از جمله سید صادق شیرازی ) و طرفدارانی که گاها از دوستان و نزدیکان ما هستند ، وظیفه ما نسبت به رهبران آنها چیست ؟
#سؤال7⃣: و برخوردمان در مواجهه با طرفدارانشان چگونه باید باشد ؟
#جواب:
✍ تفرقه در همه شرایط مخلّ به مصالح اسلام و مسلمین است .
👈خصوصاً وقتی سازمان یافته و با هدف براندازی نظام اسلامی باشد.
👌اما کشتن و مواجهه فیزیکی از هر سنخ آن محتاج اذن ولی امر است. مثل زمان امیرالمؤمنین.
#سؤال8⃣: آیا باتوجه به این خطبه و تلخی هایی که خوارج به کام امام ریختند، میتوان گفت خوارج(که انقلابیون ِ بسیار پشیمان! بودند) موجب قتل اباعبدالله (علیه السلام) شدند؟
#جواب:
⛔️اگر منظورتان این است که قاتلان ابی عبدالله الحسین علیه السلام از خوارج بودند به معنای خوارج که در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام ظهور کردند ، این حرف چندان درست نیست .
⏪اما اگر مقصود این باشد که همانطور که خوارج به نوعی پشیمان شدند یا به انحراف کشیده شدند از انقلابی گری حقیقی، کسانی هم که در کربلا مسبب اصلی این مصیبت اعظم شدند مثل عمر سعدها ، اینها انقلابیهای آلوده به دنیا بودند ؛ که نوعی پشیمانی و انحراف محسوب می شود .
⚠️به عشق رسیدن به قدرت مثل همان حکومت ری برای عمرسعد ناگزیر شدند تا روی ارزشهایی که قبلاً به آن اعتقاد اجمالی داشتند پا بگذارند و سوابق و جایگاه خود و پدرشان را ضایع کنند .
‼️از این جهت درسته .
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛
#خطبه126
«آگاه باشید بخشیدن مال به آنها که استحقاق ندارند زیاده روی و اسراف است. ممکن است در دنیا مقام بخشنده آن را بالا برد اما در آخرت پست خواهد کرد»
#سؤال1⃣: آیا بخشش به بعضی سائلین هم شامل اسراف و خوار شدن در آخرت می شود؟
#سؤال2⃣: چه کسانی استحقاق بخشش ندارند؟
#جواب:
‼️این خطبه ارتباطی به سؤال شما ندارد چون درباره تقسیم کردن بیت المال به ناحق است .
↩️در حالیکه بخشیدن به فقیر و به قول شما گدا و ... بخشش از مال شخصی است .
🚫در این خطبه عده ای از شیعیان در اول حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام به خیال خودشان به خیر خواهی و نصیحت حضرت پرداختند که شما چه اشکالی دارد در همین ابتدای کار سهم کسانی که مثلاً رئیس قبیله هستند و بزرگان یک قومی هستند و احتمال داده می شود که بعداً بخواهند علیه حکومت شما اقدامی انجام بدهند را از بیت المال زیاد کنید تا دل آنها را بدست آورده و جلوی شورش آنها رابگیرید ؟
⛔️که حضرت منکر شدند و مخالفت کردند یعنی تقسیم بیت المال بصورت غیر عادلانه را در این خطبه در موردش بحث می کنند .
در این خطبه پس از آنکه در مورد تقسیم بیت المال فرمودند، حضرت در مورد مال شخصی می فرمایند:
«کسی مالش را در راهی که خدا اجازه نفرمود مصرف نکرد و به غیر آن نپرداخت جز آنکه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود و دوستی آنان را متوجه دیگری ساخت.»
#سؤال3⃣: آیا اینجا هم باتوجه به پاسخ جلسه گذشته، همچنان منظور مال شخصی نیست؟
#سؤال4⃣: منظور از غیراهل برای پرداخت مال شخصی به وی ، چه کسی است؟
#جواب:
✍ اصل خطبه همانطور که عرض شد درباره توصیه ناحق بعضی از اطرافیان به بخشش اضافی از بیت المال به افراد و مردمی بود که دلشان بدست بیاید و در واقع با حکومت امیرامؤمنین علیهالسلام همراه بشوند .
⏪که حضرت اصل این کار را باطل دانسته و رد کردند .
📖در ادامه امیرالمؤمنین یک قاعده کلی معرفی میفرمایند.
💯که هم شامل بخشش نا بجا از بیت المال می شود و هم بخشش نابجا از مال شخصی و آن قاعده کلی مبتنی بر #نیت ناحق است .
⬅️یعنی اگر کسی مال شخصی خود را به دیگران ببخشد ، فقط به این نیت که بخواهد آنها را فریب بدهد و دل آنها را بدست بیاورد که طرفدارش بشوند ، خداوند این خفت و خواری که حضرت در #خطبه126 فرمودند بر سرش می آورد .
⏪یعنی هم مالش را داده و هم به آن هدف باطل و شیطانی نرسیده است .
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
═════ ೋღ💎ღೋ════
#خطبه125
#سؤال1⃣: آیا این خطبه مربوط به بازگشت لشکر امام از جنگ صفین است؟
#سؤال2⃣: عدم پذیرش حکمیت مربوط به چه زمانی بود؟
#جواب:
👌بله این خطبه درباره حکمیت در جنگ صفین بود و بعد از جنگ صفین مطرح شده است.
⏪ منظور از اینکه خوارج حکمیت را نمی پذیرفتند این است که ، خوارج زیر بار این مسأله نمی رفتند که چطور امیرالمؤمنین قبول کرد که حکمیت را بپذیرد .
⁉️ یعنی می گفتند ما اشتباه کردیم حکمیت را اصرار کردیم که بپذیر ، تو که آگاه بودی چرا پذیرفتی و حضرت در حال جواب دادن به آنها هستند .
⚠️در توجیه اینکه چرا امیرالمؤمنین علیهالسلام در صفین حکمیت را قبول کردند .
#سؤال3⃣: ماجرای تعیین مدت برای حکمیت چه بود؟
#جواب:
✍ در این عهدنامه یک سال به حکمین فرصت داده شده بود که درباره حلّ مشکل اختلاف امّت بیندیشند و در کار خود عجله نکنند.
🚫خرده گیران بى خبر و نادان گاه به اصل حکمیّت ایراد مى گرفتند که امام (علیه السلام)در بخش گذشته این خطبه جواب روشن و منطقى و دقیق به آنان داد و گاه به شاخ و برگ آن، یعنى مسأله قرار دادن مدت ایراد مى گرفتند.
💯امام (علیه السلام) چند فایده براى ضرب الاجل یک مسأله در مسأله حکمیّت بیان فرموده اند: 👇👇👇
◀️نخست این که : ناآگاهان از جوش و خروش تعصّب باز ایستند و بتوانند درباره این مسأله سرنوشت ساز تحقیق کنند.
◀️ و دیگر این که علماى امّت در اصحاب على (علیه السلام) جوانب مسأله را به خوبى بررسى کنند و آنچه ضایعات کمترى در بردارد برگزینند و حکمین را براى انتخاب صحیح ارشاد کنند.
◀️دیگر این که در این مدّت طرقى براى اصلاح امر امّت به طور کلّى اندیشیده شود و از کارهاى عجولانه که سبب گمراهى است بپرهیزند.
🖇عجب این که : گروه متعصّب لجوج و ناآگاه از «خوارج» اصرار داشتند که عجولانه در این زمینه تصمیم گیرى شود و سرنوشت امّت را بدون مطالعه و تحقیق و دقّت به خطر بیفکنند و این است راه و رسم افراد نادان در هر عصر و هر زمان.
⏪جمله «وَلاَ تُؤْخَدُ بِأَکْظَامِهَا» که به معنى نگرفتن بیخ گلو و آزاد گذاشتن راه نفس است کنایه از آزادى براى مطالعه و تصمیم گیرى و انتخاب مى باشد کنایه اى است گویا و فصیح و بلیغ.
↩️جمله «وَتَنْقَادَ لأَوَّلِ الْغَیِّ» (مبادا تسلیم اوّلین گمراهى شوند) اشاره به این است که تصمیم هاى عجولانه غالباً گمراه کننده است.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
═════ ೋღ💎ღೋ════
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
#خطبه124
#بند_سوم:
«همانا شامیان، بدون ضربت نیزه های پیاپی هرگز از حای خود خارج نشوند. ضرباتی که بدنهایشان را سوراخ نماید چنان که وزش باد از این سو فرو شده بدان سو در آید. ضربتی که ماسه سر را بپراند و استخوان های بدن را خرد و بازوان و پاها را قطع و به اطراف پخش کند!!!»
#سؤال1⃣: اینها تعبیرات شگفتی است! یعنی تنها راه برخورد باشامیان، کشتن آنها بود ؟
#سؤال2⃣: عامل چنین دشمنی شدید شامیان با امیرمومنان چه بوده است که تنها راه رفعش چنین جنگی است؟
#جواب:
✍ از نکات مهمى که امام علی(علیه السلام) در این بخش از خطبه به آن پرداخته، این است که پیروزى بر دشمن را نیمه کاره نگذارند.
‼️اى بسا عقب نشینى ها جنبه غافلگیرانه دارد، و هدف، حملات سخت ترى است، باید دشمن را تا اقصى نقاط شهرهایش تعقیب کنند و همه جا را تحت اشغال خود درآورند تا احتمال حمله مجدّد به کلّى از میان برود.
⬅️اگر لشکر امام (علیه السلام) در «صفّین» که این خطبه، قبل از جنگ «صفّین» ایراد شده، همین یک دستور را عمل مى کردند فتنه بنى امیّه براى همیشه خاموش مى شد و بساط ظلمشان برچیده و سایه حکومت شومشان از سر مسلمانان کوتاه مى گشت.
↩️ ولى با نهایت تأسّف همه این دستورات امام (علیه السلام) را شنیدند ولى به هنگام عمل کنار گذاشتند و طعم تلخ آن را نیز چشیدند.
🔰عامل دشمنی عمیق شامیان با امیرالمؤمنین علیه السلام این بود که از ابتدا شامیان اسلام را با قرائت معاویه و بنی امیه شناختند.
⏪ یعنی اسلام آوردن آنها در پایان دوران پیامبر بود و چون از مرکز حکومت اسلامی یعنی مدینه دور بودند دسترسی به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نداشتند و دستگاه بنی امیه بغض اهل بیت را به عنوان دین به آنها منتقل کرده بود.
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜
#خطبه123
#بند_اول:
«هرکدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاوری احساس کرد و برادرش را سست و ترسو یافت، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند آنگونه که از خود دفاع میکند زیرا اگر خدا بخواهد او را چون شما دلاور و شجاع گرداند»
#سؤال1⃣: آیا شجاعت در برابر دشمن متوقف بر تهذیب نفس است ؟
#سؤال2⃣: اگر خدا کسی را شجاع قرار نداده است پس ترس و فرار او از صحنه نبرد، طبیعی است. پس چرا اینهمه عذاب در صورت فرار ، تعریف شده است؟
#جواب :
✍ افعال خداوند گر چه همه از روى حکمت است، با این حال کسى که از مواهب بیشترى برخوردار شده است، باید به شکرانه آن، دیگران را هم زیر چتر آن موهبت قرار دهد تا عملاً شکر نعمت را به جاى آورده باشد.
⬅️از سوى دیگر، اگر همکارى و هماهنگى تنگاتنگ در میان نفرات لشکر نباشد، همه آسیب مى بینند، زیرا دشمن به آن بخشى که احساس مى کند، ضعیف تر است حمله مى کند، هنگامى که آن را در هم شکست، دور مى زند و بقیه را در حلقه محاصره قرار مى دهد.
↩️بنابراین علاوه، بر مسأله شکرانه، سیاست جنگى نیز ایجاب مى کند که بخشهاى نیرومندتر لشکر، مراقب بخشهاى ضعیف تر باشند و در حمایت و دفاع از آنان، کوتاهى نکنند، که ضربات بر خود آنان وارد خواهد آمد.
🖇بخصوص این که : اگر دشمن بتواند بخشى از لشکر را از کار بیندازد، ضربه سنگینى بر روحیه دیگران وارد مى شود.
امام در مشورتی که در #خطبه134 به خلیفه دوم داده بودند فرمودند : «هرگاه خود به جنگ دشمن روی و با آنان روبرو گردی و آسیب بینی، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود دیگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نیست تا بدان روی آورند»
#سؤال3⃣: چرا خود امام در این جنگهای سخت شرکت می کردند؟
#سؤال4⃣:چرا امام فرموده بودند پس از تو کسی نیست تا مردم بدان روی آورند؟
#سؤال5⃣: آیا واقعاً در آن زمان در صورت کشته شدن خلیفه دوم در جنگ کسی نبوده تا پناه مردم باشد؟
#جواب :
✍ آنچه امام مى فرماید این است : «اگر تو خود به سوى دشمن حرکت کنى و در میدان نبرد با آنها رو به رو شوى و مغلوب گردى پناهگاهى براى مسلمین در شهرهاى دور دست باقى نمى ماند، و (در این شرایط) بعد از تو کسى نیست که به او مراجعه کنند»
🔖اشاره به این که هر گاه تو در میدان جنگ کشته شوى تا مردم بخواهند با دیگرى بیعت کنند جامعه اسلامى فاقد مرکزیّت مى شود و مناطق دور دست که از همه جا آسیب پذیرترند متلاشى مى شود، سپس به سایر بلاد سرایت خواهد کرد.
💯اینکه امام خودشان در جنگها شرکت میکردند ۳ دلیل داشت:
🔻۱. اساساً مقایسه حضرت با دیگران غلط و قیاس مع الفارق است.
🔻۲. عمر خودش دنبال جنگ برای کشورگشایی بود ولی حضرت اصلاً با بیگانگان جنگ نکرد.
🔻۳. هر سه جنگ ایشان داخلی بود و تحمیلی:
▪️یکی با طلحه و زبیر در جنگ جمل
▪️یکی با معاویه در صفین برای آزاد کردن شام
▪️و سوم با خوارج شورشی در نهروان
#سؤال6⃣: چرا مقایسه ی حضرت با دیگران، قیاس مع الفارق است؟
#سؤال7⃣: در بحث حکومتداری ، نباید دلایل را جستجو کرد؟
#سؤال8⃣: یعنی توصیه ی حضرت، برای موارد کشورگشایی و جنگ با بیگانگان بوده است؟
#جواب:
✍ اولاً: در اینکه تمام معصوم را نباید با هیچ کس مقایسه کرد شکی نیست حتی حضرت خودشان در نهج البلاغه در جنگ صفین درباره امام حسن علیه السلام که بی مهابا به صفوف دشمن حمله می کردند فرمودند: " این جوان را بگیرید می ترسم شهید شود و..."
👈ثانیاً: در یک مورد در نهج البلاغه حضرت از حضور در خط مقدم خودداری و فرماندهان را دستور دادند که پیشقدم شوند.
⏪و در توضیح علت اینکار لزوم حفظ جان رهبر را متذکر شدند که اگر او کشته شود سربازان دشمن! جرأت پیدا می کنند و روحیه سربازان خودی تضعیف خواهد شد.
(#خطبه119)
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه116
#بند_دوم
«مردم! اگر همانند من از آنچه بر شما پنهان است باخبر بودید ازخانه ها کوچ می کردید، در بیابانها سرگردان می شدید و بر کردارتان اشک میریختید و چونان زنان مصیبت دیده بر سر و سینه خود می زدید و سرمایه خود را بدون نگهبان و جانشین رها میکردید و هرکدام ازشما تنها به کارخود می پرداختید و به دیگری توجه نداشتید. افسوس آنچه را به شما تذکر دادند فراموش کردید و از آنچه شما را ترساندند ایمن گشتید. گویا عقل از سر شما پریده و کارهای شما آشفته شده است.»
#سؤال1⃣: آیا منظور امام، خبرهای آینده و آینده ناگوار کوفیان بوده است؟
#سؤال2⃣: این خطبه در مورد نبرد کوفیان در کدام جنگ است؟
#جواب :
✍در مورد اینکه مقصود امیرالمؤمنین از این دو اوصاف و توصیفات هولناک و نگران کننده آینده چیست ؟ می توان دو احتمال داد که به نظر من باهم منافاتی ندارند و قابل جمع هستند .
✅یکی درباره احوال روز قیامت است که امیرالمؤمنین علیهالسلام گویا می خواهند بفرمایند اگر شما هم مثل من عالم قبر و برزخ و ترس و حول قیامت را می دیدید و خبر داشتید اینقدر آرامش کاذب نداشتید .
✅یکی احتمال اینکه چون حضرت این فرمایشات را برای تحریک و تشویق مردم جهت مبارزه و جهاد علیه مردم شام و بنی امیه و معاویه بیان می کردند و مردم اطاعت نمی کردند ، چون در این مسیر فرموده باشند ، شاید احتمال این باشد که بعد از من به حاکمی مثل حجاج ابن یوسف سقفی مبتلا می شوید که چنان روزگاری را بر سر شما می آورد که اگر می فهمیدید از الان سر به بیابان می گذاشتید.
↩️ و کذا و کذا ... .
⏪بنابراین هر دو احتمال می تواند با هم جمع شود ، یعنی هم آینده نزدیک که دوران حکومت حاکمان ظالم بعد از شهادت امیرالمؤمنین باشد و هم آینده دور که دوران قبر و برزخ و قیامت باشد .
#بند_سوم:
«...آنان مردمی بودند نیک اندیش، ترجیح دهنده بردباری، گویندگان حق و ترک کنندگان ستم. پیش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در بدست آوردن زندگی جاویدان و کرات گوارا پیروز شدند»
#سؤال3⃣: آیا منظور از راه راست، شهادت است؟ (باتوجه به جمله ی: پیش از ما به راه راست قدم گذاشتند)
#سؤال4⃣: کرامت گوارا چیست؟
#جواب:
✍ این تعبیرات، اشاره روشنى به پیامبر و گروهى از اصحاب خاص او دارد که داراى ویژگیهاى ششگانه بالا بودند.
🔹دو ویژگى در فکر و اندیشه (داشتن اندیشه هاى پربار و عقل کافى)
🔹و دو ویژگى در برنامه هاى زندگى (طرفدارى از حق و مبارزه با ظلم)
🔹و دو ویژگى در عمل (گام برداشتن در طریق حق و سرعت براى رسیدن به مقصد)
🔁و نتیجه این ویژگیها را که سعادت جاویدان و زندگى گوارا و پرارزش است نیز بیان فرموده اند.
⬅️مراد از کرامت گوارا زندگی کریمانه در نعمت های گوارای بهشت است.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
#خطبه114
#بند_اول :
خدا را بر نعمتهایش آنگونه شکر می کنیم که بربلایش ...
#سؤال1⃣:آیا همه بلاها از جانب خداوند است ؟
#جواب:
✍ از یک منظر همه چیز از خداست.
↩️و از سوی دیگر چون خداوند مبدا خیر است لذا آنچه از حسنات و خوبیها به ما می رسد از اوست و آنچه از بدیها و مصیبتهاست از ماست.
⏪می ماند مصیبتهایی که ظاهرش تلخ ولی نتیجه اش شیرین است که انها آزمایشهای نیک خداست.
#سؤال2⃣: منظور از بلا چه بلاهایی است ؟
#جواب:
✍ اشاره به این که بلاهاى الهى هم در واقع، نوعى نعمت است .
‼️ گاه بلاها سبب بیدارى و بازگشت به سوى خدا و ترک معاصى است .
⬅️و گاه ظاهراً بلا است ولى در باطن، نعمت است و ما تشخیص نمى دهیم.
⬅️گاه کفاره گناهان است .
⬅️و گاهى سبب شناخت قدر نعمت هاست.
⚠️چرا که تا انسان نعمتى را از دست ندهد و به مصیبتى گرفتار نشود ارزش نعمت ها را نمى شناسد.
🖇وگرنه خداوند حیکم على الاطلاق بى جهت کسى را گرفتار بلایى نمى کند پس بلاى او هم رحمت است و درد او درمان.
#بند_اول :
«خدای را بر نعمتهایش آن گونه ستایش میکنیم که بر بلاهایش»
#سؤال3⃣: آیا بلا را داخل در معنای نعمت می دانند؟
#سؤال4⃣: آیا شکر بر بلایی که نمیدانیم از حکمت است یا حلول خشم خدا، درست است؟ چون اگر از خشم خدا باشد قاعدتاً باید از توبه ذکر می کردند.
#جواب:
✍ اگر در خود عبارت دقت بفرمایید معلوم می شود که حضرت نعمت و بلا را دو چیز می دانند و بلا را لزوماً نعمت نمی دانند .
↩️ به خاطر همین است که می فرمایند: همان طور که در نعمتها ستایش می کنم در بلاهایش هم ستایش می کنم .
🔰نمی خواهند بگویند نعمت و بلا یکی است ، می خواهند بگویند چون هر دوی آنها از خداست و با حکمت الهی نازل می شود پس هر دو جای شکر و سپاس دارد .
↔️حالا نعمت که خود مشخص است از رحمت الهی ناشی شده ، بلا به معنای امتحان و آزمایش هم از حکمت الهی ناشی شده تا مؤمن در این ابتلا رشد پیدا کرده و ایمانش تقویت شود و آنجایی هم که نفاقی در ایمان انسان هست حداقل برای خودش رو شده و برود خودش را اصلاح کند پس باز هم جای شکرگزاری دارد .
#بند_اول :
به خدا ایمان داریم ، ایمان کسی که غیبها را به چشم خود دیده ، ...
#سؤال5⃣: آیا در اینجا مراد خود حضرت علی هستند یا همه مؤمنان ؟
#سؤال6⃣: و منظور از غیوبی که حضرت فرموده اند با چشم خود دیده ایم چیست ؟
#جواب:
✍ ایمان به غیب مهمترین و اولین رکن ایمان و تقوای الهی است که در قرآن کریم آمده است.
✅ الذین یومنون بالغیب ... بنابراین اختصاص به امیرالمومنین سلام الله علیه ندارد.
💌 و منظور باور قلبی است نسبت به حقایقی که با چشم ظاهر قابل دیدن و با حس ظاهری قابل درک نیستند .
🔖مانند خود خدا و قیامت و روح و فرشتگان و ...
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
#خطبه114
#بند_چهارم:
«خداوند روزی شما را ضمانت کرده و شما را به کار وتلاش امر فرموده ، پس نباید روزی تضمین شده را بر آنچه که واجب شده مقدم دارید . با اینکه به خدا سوگند آنچنان نادانی و شک و یقین به هم آمیخته است که گویا روزی تضمین شده بر شما واجب است و آنچه را که واجب کرده اند ، برداشتند.»
#سؤال0⃣1⃣: آیا منظور حضرت علی علیه السلام از آنچه که واجب شده ، امر به کار و تلاش و در جملات بعد منظور دست کشیدن از آن ، به امید روزی که خدا ضمانت کرده است ؟
لطفاً در این باره توضیح دهید .
#جواب:
✍ دو چیز در برابر ما وجود دارد یکى تحصیل روزى است و دیگرى انجام فرائض الهى.
👆اوّلى را خداوند براى ما تضمین فرموده و دوّمى را بر عهده ما گذارده است.
⏪ بنابراین تمام همّت ما باید مصروف دوّمى شود در حالى که قضیه بر عکس است و بسیارى از مردم تمام تلاش و کوشش و دقت و فکر خود را به صورت حریصانه اى صرف تحصیل معاش مى کنند و وظایف اصلى انسانى و الهى خودرا به دست فراموشى مى سپارند.
📌سپس در ادامه این سخن مى فرماید : «با این که به خدا سوگند ! آن چنان (در این موضوع براى مردم) شک و تردید حاصل شده و با یقین به هم آمیخته که گویى آنچه تضمین شده (یعنى تحصیل رزق) بر شما فرض شده، و آنچه واجب گردیده (یعنى انجام اوامر الهى) از شما برداشته شده است.
💯البته شک نیست که منظور از عبارات فوق این نیست که مردم فعالیت هاى مثبت اقتصادى خود را متوقف کنند و تلاش براى زندگى آبرومندانه را کنار بگذارند و یا برنامه هاى اقتصادى جامعه تعطیل شود یا به کُندى گراید.
‼️بلکه هدف این است که از حرص و آز و دنیاپرستى و افزون طلبى که انسان را از علم و دانش و معنویّت دور مى سازد باز ایستند.
#بند_چهارم :
«پس در اعمال نیکو شتاب کنید، و از فرا رسیدن مرگ ناگهانی بترسید ، زیرا آنچه از روزی که از دست رفته ، امید بازگشت آن وجود دارد ، اما عمر گذشته را نمیتوان بازگرداند . آنچه را امروز از بهره دنیا کم شده می توان فردا بدست آورد اما آنچه دیروز از عمر گذشته ، امید به بازگشت آن نیست . به آینده امیدوار و از گذشته ناامید باشید . از خدا بترسید و جز بر مسلمانی نمیرید .»
#سؤال1⃣1⃣: منظور از روزی که از دست رفته و آنچه امروز از بهره دنیا کم شده چیست ؟
#سؤال2⃣1⃣: چگونه فردی که فرصت جوانی را از دست داده می تواند به آینده امیدوار باشد و آنچه از دست داده را بازیابد ؟
#سؤال3⃣1⃣: آیا باتوجه به معنای زهد(حسرت نخوردن برآنچه ازدست رفته و شادمان نشدن به چیزی که به ما رسیده)، این عبارت حاوی معنای زهد است؟
#جواب:
✍ آرى ! «امید به آینده است و نومیدى از گذشته !» (الرَّجَاءُ مَعَ الْجَائِی، والْیَأْسُ مَعَ الْمَاضِی).
👌به راستى این منطق بسیار روشن و گویایى است که ساعات عمر به هیچ قیمتى قابل بازگشت نیست.
↩️در حالى که متاع دنیا و مواهب آن در هر شرایطى قابل بازگشت و جبران است .
💯بنابراین عقل و خرد مى گوید انسان باید نسبت به چیزى که قابل بازگشت نیست سخت گیر و حساس باشد، نه امورى که اگر امروز از دست رفت فردا ممکن است به دست آید .
⁉️در حالى که غالب مردم بر خلاف این اصل اساسى گام برمى دارند با از دست رفتن کمى از دنیایشان فریادشان به آسمان بلند مى شود.
⏪در حالى که به خاطر از دست رفتن روزها و هفته ها و ماه و سال، کمتر تأسف مى خورند و این عجیب است.
🔖و این که مى بینیم امام (علیه السلام) در این خطبه و خطبه هاى دیگر بارها روى این مطلب یا شبیه آن تأکید مى کند به همین خاطر است.
📚در حدیثى از امام سجاد (علیه السلام) مى خوانیم که شخصى نزد آن حضرت آمد و از وضع زندگى خود شکایت کرد (گویا گرفتار زرق و برق دنیا بود)
📣امام (علیه السلام)فرمود : «بیچاره فرزندان آدم، در هر روز گرفتار سه مصیبت مى شوند که هیچ کدام مایه عبرت آنها نمى شود، حال آن که اگر عبرت مى گرفتند مصائب دنیا بر آنها آسان مى شد.
◾️مصیبت اوّل این که هر روز که مى گذرد بخشى از عمر آنها کم مى شود (ولى به آن تأسف نمى خورند)
‼️و اگر مقدارى از مالش کم شود غمگین مى گردد در حالى که درهم (و دینار) جانشین دارد ولى عمر هرگز برنمى گردد.
◾️دوّم این است که هر روز از رزق خود استفاده مى کنند رزقى که اگر حلال باشد باید حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد کیفر مى بینند.
◾️ سپس فرمود مصیبت سوّم از اینها بزرگتر است عرض کردند، مصیبت سوّم چیست ؟
⏪ فرمود : «مَا مِنْ یَوْم یُمِسی إلاّ وَقَدْ دَنَا مِنَ الآخِرَةِ مَرْحَلَةً لاَ یَدْرِی عَلَى الجَنَّةِ أَمْ عَلَى النّارِ;
♣️هر روز که غروب مى شود یک منزل به آخرت نزدیکتر شده اند ونمى دانند به بهشت نزدیکتر شده اند یا به دوزخ!!
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه113
#بند_اول
«دنیا...فراهم آمده اش پراکنده و ملک آن غارت شده است»
#سؤال1⃣: منظور حضرت چیست؟
#جواب :
✍این عبارت در واقع بیان کننده وجه فانی شدن دنیا است .
📣حضرت می خواهند به ما بفرمایند که اگر با نگاه با بصیرت به دنیا بنگرید ، مُلک و قدرت و مسؤلیت و پست و مقامی که همین امروز به کسی میرسد درست است که به ظاهر او و دنیا پرستان را شاد می کند ، اما برای انسان مؤمنی که پایان کار را دارد میبیند اتمام دوران پست و مقام را هم انگار دارد میبیند ، لذا همین الان انگار آن مُلک و مقام از دست رفته است .
⁉️یا مال و امکاناتی مثل مسکن و تجارتی که امروز به آن مغرور هستیم بزودی ما او را رها کرده و به قبر می رویم و او در دنیا برای دیگران می ماند .
⏪بنابراین دنیا ویژگی فانی شدنش خیلی خیلی روشن است . اگر ما چشم حقیقت بین داشته باشیم .
🔰می فرماید : «دنیا فراهم آمده اش پراکنده »
💯 یعنی آنچه را که امروز به زحمت خیال می کنیم با کلی کار و تلاش و حرام و حلال کردن جمع کرده ای در آینده بسیار بسیار نزدیک با مردن تو بعنوان ارث پراکنده می شود بین وراث .
‼️«و ملک آن غارت شده است»
⚠️قدرت و مسؤلیت و مقامی که امروز پیدا کردی بزودی از تو گرفته شده و به دیگران داده می شود .
📛 گویا کسانی به تو حمله کردند و پادشاهی تو را غارت کرده اند.
#سؤال2⃣: هر دو #خطبه113 و #خطبه111 با جمله «فإنِّی اُحَذِرُکُمُ الدُّنیا» ، شروع شده ، اما در یکی دنیا پرستی و در دیگری دنیای حرام معنا شده ، علت چیست ؟
#جواب:
✅اولاً: عبارت حرام را خود مرحوم دشتی در ترجمه نهج البلاغه اضافه کرده اند و در متن جز واژه الدنیا چیز دیگری وجود ندارد.
✅ثانیاً: اما به قرینه کلام حضرت روشن می شود که هرجا امام دنیا را مذمت می فرمایند قطعاً آن جنبه از دنیا و آن نوعی از مواجهه با دنیا مد نظرشان است که باعث سقوط انسان می گردد.
↩️لذا تعبیر به دنیای حرام در واقع به همان معنای دنیاپرستی است.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
═════ ೋღ🕊ღೋ════
#خطبه111
#بند_دوم
«دنیای حرام،...کشنده ای تبهکار است»
#سؤال1⃣: در این که دنیا کشنده است حرفی نیست اما چرا حضرت او را تبهکار (گناهکار و مجرم) نامیده اند ؟
#جواب:
✍ به نظرم پاسخ شما در خود خطبه داده شده است آنجا که می فرماید:
📣«چه بسيار کسانى که بر آن (دنيا) تکيه کردند ناگهان آنها را به درد و رنج افکند، و چه بسيار افرادى که به آن اطمينان نمودند ولى آنها را بر زمين کوبيد.
🚫چه افراد صاحب جاه و جلال که دنيا آنها را حقير و کوچک ساخت
‼️و متکبران فخر فروشى که بر خاک مذلّتشان افکند، حکومتش ناپايدار و همواره دست به دست مى گردد، زندگى گوارايش ناگوار، شيرينى آن تلخ، غذاى آن مسموم، و طنابهايش کهنه و پوسيده است.
📛 زندگانش همواره در معرض مرگند، و تندرستانش در معرض بيمارى.
♨️حکومتش بر باد است، نيرومندانش مغلوب، صاحبان نعمتش رو به فنا، و همسايگانش غارت زده اند.
#بند_پنجم
#سؤال2⃣: آیا در واقع این عذابهای دوزخ هست که عنوان شده یا برزخ است ؟
#جواب:
✍بند آخر بخشی مربوط به دورانی است که جسم ما در قبر و روح ما در برزخ است .
📛و بخشی هم مربوط می شود به محشر و روزی که از قبرها مبعوث و برانگیخته می شویم یعنی قیامت .
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
═════ ೋღ🕊ღೋ════
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه109
#بند_اول:
«و چه باعظمت است آنچه را که از ملکوت تو مشاهده می کنم»
#سؤال1⃣: راز توانایی مشاهده ملکوت چیست؟
#جواب:
‼️آنچه که بعنوان ملکوت معرفی می شود یعنی حقیقتهای پشت پرده ظواهر دنیا !
👌طبیعی است همانطور که ظواهر همیشه موجود هستند و ما آنها را میبینیم یا حس می کنیم ، حقایق آنها به طریق اولی موجود هستند .
⁉️مشکل ما با ملکوت این است که ما پشت حجاب غفلت ، جهل و معصیت قرار گرفتیم .
⬅️ پس راه عبور از این حجابها ترک جهل و غفلت و عصیان است تا ما به ملکوت برسیم و آن را مشاهده کنیم .
🔖همانطور که خدا در قرآن وعده داده هر کس مثل ابراهیم علیه السلام از حجاب نفس عبور کند و فقط به خداوند متعال متوجه باشد؛
"و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض "
🖇همه ی ملکوت آسمانها و زمین را مثل ابراهیم به او ارائه میکنیم .
✍پاسخ دیگر استاد درباره ملکوت :
✅اولاً: مراد از ملکوت در برابر مُلک، مشاهده اسرار نهفته در پشت پرده ظاهر دنیا است.
♻️دنیا ظاهری دارد که به آن عالم مُلک می گویند .
♻️و باطنی دارد که به آن عالم ملکوت می گویند که با چشم سِرّ قابل مشاهده است.
↩️بحث ملکوت و ابعاد و راه های ورود به ملکوت بحث بسیار مهم اما دامنه داری است که اینجا مجال بیان همه آن نیست لذا به یک نکته اش اکتفا می کنم.
📝یکی از تعابیری که حکایت از باز شدن چشم مؤمن به ملکوت می کند واژه #حکمت است.
📣خداوند در قرآن کریم می فرماید:" خداوند به هر کس که مشیت اش تعلق بگیرد، حکمت می دهد و به هر کس حکمت داده شود، به او خیر کثیر داده شده است.
‼️حالا شما با مطالعه نهج البلاغه به دو حقیقت می رسید:
🔘۱. برخی راههایی که حضرت برای رسیدن به چشمه حکمت بیان فرموده اند مانند صَمت که فرمودند:" الصَّمتُ بابً مِن ابوابِ الحِکمه"
🔘۲. خود نهج البلاغه به شرط 👇👇
● اعتقاد قلبی
● مطالعه با نیت فهم و عمل کردن
● طهارت نفس
👈تمامش حکمت بلکه چشمه حکمت است.
#بند_اول:
«رهایی از تو جز به تو ممکن نیست»
#سؤال2⃣: این جمله یعنی چه؟
#جواب:
✍ یعنی اگر بنده با ارتکاب به گناه و عصیان مبتلا به سخط و غضب تو شود راهی جز عفو غفران خودت برای نجات وی از عواقب خشم تو ندارد.
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛
#خطبه108
#بند_دوم :
«پیامبر طبیبی است که برای درمان بیماران سیار است . مرهم های شفا بخش او آماده و ابزار داغ کردن زخمها گداخته . برای شفای قلبهای کور و گوشهای ناشنوا و زبانهای لال ، آماده و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است .»
#سؤال1⃣: آیا ویژگی «سیار» بودن برای یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان، براستی در پیامبر بوده؟ یعنی پیامبر به شهرهای مختلف سفر میکرده اند؟
#سؤال2⃣: منظور از این تعبیرات درباره بیماران ، مرهم های شفا بخش ، ابزار داغ کردن زخمها ، چیست ؟
#سؤال3⃣: منظور از بیماران فراموش شده چه کسانی می باشد ؟
#جواب:
✍ #طبیب_دوار یعنی پیامبر رحمتش را با نهایت خضوع و تواضع به همه جا نشر و گسترش می داد.
👌گاه خودش به خانه مرد یهودی که هر روز بر سر مبارک حضرت زباله می ریخت و چند روزی از او خبری نبود می رفت و او با دیدن این بزرگواری پیامبر، مسلمان می شد.
⬅️گاه محرومان و زجردیدگان را مورد ملاطفت خویش قرار می داد و به یتیمان و جزامیان رسیدگی می کرد.
⏪و گاه بیماران اعتقادی را با اعزام مبلغ و ازسال نامه ها به چشمه سلامت یعنی اسلام دعوت می نمود.
🖇آری شرک و کفر و نفاق و گناه اگر باطنش خوب درک شود جز زخم و چرک و نقص چیزی نیست و دعوت به توحید و تقوا و اخلاق در حکم مرهم و دارو است همان طور که قرآن شفا و رحمت است برای مؤمنین.
#بند_چهارم:
«ای مردم کوفه...چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحیت می بینم»
#سؤال4⃣: مگر عبادت کردن صلاحیت می خواهد؟
#سؤال5⃣ :صلاحیت عبادت یافتن در چیست؟
#جواب:
✍ امام(علیه السلام) در این عبارات، با تشبیهات زیبا و رسایى که فرموده، یک حقیقت مهم را بیان مى کند که یکى از سرچشمه هاى گمراهى، تکیه کردن بر پندارهاى بى اساس و گمان هاى باطل و آراى فاسد و غیر مستدل است.
‼️اینها گاه ظاهر فریبنده اى دارد! همچون لب رودخانه ها، یا پرتگاه هایى که ظاهرش محکم، امّا زیر آن خالى شده است!
📛افراد بى خبر، پاى بر آن مى نهند و ناگهان در درون رودخانه، یا قعر درّه سقوط مى کنند.
🚫اینها با اصرار بر پندارهاى جاهلانه خود، همانند کسانى هستند که اسباب مرگ و سقوط خویش را بر دوش گرفته، به هر سو مى برند.
⁉️و یکى از ناهنجارى ها و بدبختى هاى آنان این است که براى توجیه افکار باطل خود به امور باطل دیگرى استناد مى کنند و به این ترتیب، روز به روز و لحظه به لحظه، در گمراهى عمیق ترى فرو مى روند.
⚠️اینها نقطه مقابل کسانى هستند که در آغاز این بخش، به آنان اشاره شد: کسانى که از چراغ هدایت رهروان راستین، نور مى گیرند و از چشمه هاى زلال علم آنها سیراب مى شوند.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه106
#بند_اول:
«اسلام...روشن بینی برای صاحبان عزم و اراده است»
«نشانه های (اسلام) در بلندترین جایگاه است»
«میدان مسابقه آن پاکیزه است»
#سؤال1⃣ : در مورد این عبارات لطفاً توضیح بیشتری دهید.
#جواب:
✍ سؤال شما سه بخش دارد که به ترتیب بیان می کنم:
🔻۱. یعنی اسلام مایه بصیرت است براى آن کس که عزم بر درک حقیقت دارد.
👌همانطور که خداوند فرموده است :" قَد تبیّن الرّشدُ من الغَیّ" حقیقت در اسلام چنان از غی و باطل جدا شده که انسان منصف و عاقل خودبخود راه و روش اسلام را می پذیرد بدون اکراه و اجبار لذا "لااکراهَ فی الدّین"
🔻۲. در هر جاده و مسیری نیاز به تابلوهایی هست که به عنوان نشانه و نشان دهنده خطرها و گردنه ها و لغزندگی جاده ها و فاصله تا منزل بعدی و ... کار کند.
‼️هر چه این نشانه ها و تابلوها بالا تر و مرتفع تر باشند بهتر قابل رؤیت است.
🚷نشانه های اسلام در این کلام به تابلوهای راهنمایی در جاده تشبیه شده اند.
🔻۳. حضرت اسلام را به مسابقه اى تشبیه مى کند که تمام ارکانش در بالاترین مرتبه حسن و کمال است.
⏪مسابقه ها معمولاً نیاز به ارکانى دارد:
✔️۱- میدان تمرین
✔️۲- محلّ پایان مسابقه
✔️۳- اسب هاى آماده و ورزیده
✔️۴- جایزه عالى
✔️۵- سوارکاران شریف و باارزش.
⁉️میدان مسابقه اگر پاک نباشد اسب ها در حرکت دچار مشکل و اذیت می شوند.
⬅️در اسلام هم میدان زندگی پاکیزه از دست اندازها و سخت گیری هاست .
#بند_اول:
«برنامه این مسابقه، تصدیق کردن به حق، راهنمایان آن اعمال صالح، پایان آن مرگ...است»
#سؤال2⃣ : آیا منظور این است که اعمال صالح ما را به سوی اسلام راهنمایی می کنند؟
#سؤال3⃣: در مورد برنامه این مسابقه توضیح بیشتر بفرمایید.
#جواب:
✍ یعنی راه پیروزی در این مسابقه دو چیز است :
🔻۱) ایمان به معنای تصدیق کردن عقاید حقه ی اسلام مانند توحید
🔻۲)اعمال صالح
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🌹🕊🌹🕊؛
🕊؛
🌹؛
🕊؛
#خطبه105
#بند_دوم:
«اگاه باشید بینا ترین چشم ها آنست که در دل نیکی ها نفوذ کند»
#سؤال1⃣: آیا منظور آنست که بیناترین دیدگان آنست که نیکی و درستی ها را ببیند؟
#جواب:
✍ با توجه به کل خطبه و لحن آن نتیجه می گیریم که این سخن اشاره دارد به اینکه اگر شما و سایر مردم، چشم و گوش باز داشته باشید؛ پیداکردن راه خیر و سعادت، مخفى و پیچیده نیست.
‼️ولى افسوس! که هواى نفس و هوس هاى سرکش، چنان پرده ظلمانى بر چشم و گوش انسان مى اندازد، که حقایق واضح را نمى بیند و دوستانه ترین اندرز را نمى شنوند.
#بند_سوم:
«ای مردم ...ظرفهای جان را از آب زلال چشمه هایی که از آلودگیها پاک است پر نمایید»
#سؤال2⃣: آیا منظور از چشمه ، حکمت است؟
#جواب :
✍ منظور کلام و بیان خود امیرالمؤمنین است که همه حکمت است.
👌زیرا قبل از آن میفرمایند: ای مردم چراع دل را از نور گفتار گوینده با عمل روشن سازید"
📣 و گوینده با عمل طبق #خطبه175، #بند۳ خود امیرالمؤمنین هستند آنجا می فرمایند: ای مردم! سوگند به خدا من شما را به هیچ طاعتی وادار نمی کنم مگر این که پیش از آن خود عمل کرده ام..."
#بند_سوم:
«خدا را ، خدا را ، مبادا شکایت نزد کسی برید که آن را برطرف سازد و توان گره گشایی ندارد»
#سؤال3⃣: چرا حضرت برای این امر، قسم داده اند؟
#سؤال4⃣: آیا حاکم طاغوت هم شامل این افراد می شود؟
#جواب:
‼️این سخنرانی همانطور که در متن ترجمه آن هست ، فقط پنج روز بعد از بیعت گرفتن از مردم و بدست گرفتن حکومت ایراد شده است .
↩️لذا امیرالمؤمنین علیه السلام گویا دارند میفرمایند: همانطور که سه دوره شکایت خودتان را نزد نااهلانی که قبلاً خلیفه بودند بردید و هیچ نتیجه ای جز ضرر ندیدید دیگر این کار را نکنید .
⏪با وجود حاکم الهی و حاکم مورد تأیید شریعت مقدس ما حق نداریم سراغ حاکم غیر الهی که حاکم طاغوت است برویم .
👌پس امیر المؤمنین علیه السلام همانطور که شما فرمودید دارند به ما اشاره می کنند که ما نمی توانیم سراغ حکومت طاغوت برویم .
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
🕊
🌹
🕊
🌹🕊🌹🕊
┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄
#خطبه104
«با خستگان مدارا کرد و شکسته حالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت فرمود. جز آنکه راه گمراهی پیمودند و در آنها خیری نبود همه را نجات داد و در جایگاه مناسب رستگاری استقرارشان بخشید تا که آسیاب زندگی آنان به چرخش در آمد و نیزه شان تیز شد»
#سؤال1⃣: خستگان چه کسانی بودند؟
#سؤال2⃣: آیا این وصف پیامبر ، الگوی امروز ماست برای بازیابی قوای خود و جمع کردن همه اقشار جامعه زیر پرچم ولی خدا؟
#جواب:
✍ بله اما متأسفانه ما سیره پیامبر را فراموش کرده ایم و هرکس حجاب ندارد یا ریش ندارد را دفع می کنیم.
👌اما پیامبر بدترین ها را جذب و اصلاح کرد.
⁉️واقعاً ما چند نفر خانم غیرچادری در نهج البلاعه ایها داریم؟ یا اگر این طیف افراد وارد جمع ما بشوند چگونه با انها برخورد می کنیم؟
💯تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
«در این راه هرگز ناتوان نشدم و نترسیدم و خیانت نکردم و سستی در من راه نیافت»
#سؤال3⃣: چگونه ممکن است هرگز ناتوانی و سستی در انسان رسوخ نکند؟
#جواب:
✍ اولاً: این امیرالمؤمنین علیه السلام است ، که هیچ عیب و نقص و کسالتی درباره پیگیری حق در او هرگز ایجاد نمی شود .
👈 ثانیاً: برای ما هم امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه توصیه کرده اند و یاد داده اند که چه کسانی هیچگاه در حق سست نمی شوند .
📚به خطبه متقین مراجعه کنید ، یعنی این #خطبه193 نهج البلاغه شریف ، امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام وقتی می خواهند متقین را توصیف کنند.
🔖در #بند_چهارم این خطبه می فرمایند :
« یکی از نشانه های پرهیزکاران این است که او را اینگونه می بینی در دینداری نیرومند ، نرمخو و دوراندیش است . دارای ایمانی پر از یقین ، حریص در کسب دانش ، با داشتن علم بردبار ، در توانگری میانه رو ، در عبادت فروتن ، در تهیدستی آراسته ، در سختی ها بردبار ، در جستجوی کسب حلال و در راه هدایت شادمان و با نشاط است و از طمع ورزی پرهیز می کند .»
↩️بنابراین تقوا و ایمان و یقین هر چه بالاتر برود انسان در راه هدایت با نشاط تر و با حوصله تر و قوی تر می شود .
«به خدا سوگند درون باطل را میشکافم تا حق را از پهلویش بیرون کشم»
#سؤال4⃣: آیا این یعنی آنچنان بصیرت و فهمی وجود داشته باشد که بتواند حق را بطور تمام و کمال از احاطه ی باطل تشخیص داده و نه تنها تشخیص بلکه بیرون هم بکشند؟
#سؤال5⃣: بنظر می رسد منظور حضرت فضای فتنه است.درست است ؟
#سؤال6⃣: ما چگونه به چنین بینش دقیق و زیرکانه و نافذی برسیم که عملکرد ما در مواجهه با فتنه، اینچنین باشد ؟
#جواب:
✍ بله این مربوط به دوران حکومت حضرت است که مانند دوران ۳۸ ساله جمهوری اسلامی پر از فتنه بود.
🖇هر روز شبهه ای در حقانیت حکومت امیرالمؤمنین با روش جنگ نرم القا می شد و در این اوضاع تقویت ایمان و بصیرت جز با محوریت تمسک جدی و عملی به ولی حق جامعه ممکن نیست.
📝در #خطبه239 درباره اهل بیت علیهم السلام می خوانیم : آنان ستونهای استوار اسلام و پناهگاه مردم می باشند، حق به وسیله آنها به جایگاه خویش بازگشت و باطل از جای خویش رانده و نابود و زبان باطل از ریشه کنده شد.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه103
#بند_دوم :
«در نادانی انسان این بس که ارزش خویش نداند.»
#سؤال1⃣: لطفاً در اینباره توضیحی بفرمایید .
#جواب:
✍همانطور که میدانید ؛ اَنفَعُ المعارف مَعرفةُ النَّفس ، یعنی سودمندترین شناختها ، خودشناسی است .
⁉️چرا ؟ چون انسان اولین و محبوبترین ، نزدیکترین و مهمترین موجودی را که ابتدا با آن سروکار دارد خودش است .
👈اگر انسان خودش را ارزشمند پیدا نکند ، خودش را درست نشناسد چطور می تواند دیگر چیزها را بشناسد ؟؟!!
#بند_سوم:
«و این روزگاری است که جز مؤمن بی نام و نشان از ان رهایی نیابد. اگر درمیان مردم باشد او را نمی شناسند و اگر در میان مردم نباشد کسی سراغ او را نمی گیرد. آنها چراغ های هدایتند»
#سؤال2⃣: آیا صفت «بی نام و نشان» بودن برای مؤمنی که نجات می یابد هم بمعنای «ناشناس بودن درمیان مردم» و هم «شناخته شده درمیان مردم اما مهجور» است؟
#جواب:
✍ بدیهى است در زمان هایى که فساد جامعه را فرا مى گیرد و مدیران و سردمداران اجتماع، افراد فاسد و آلوده هستند؛ افراد مؤمن و با شخصیّت، اگر چهره هاى شناخته شده اى باشند جبّاران آنها را رها نمى کنند.
⛔️یا باید تسلیم شان شوند و در ردیف کارگزاران آنها قرار گیرند و یا در صورت مقاومت و امتناع، آنها را از میان برمى دارند.
↩️بنابراین، صلاح کار افراد مؤمن و با شخصیّت در این است که گمنام و دور از شهرت زندگى کنند، تا کسى به سراغ آنها نیاید.
⏪در عین حال این گمنامى ظاهرى، چیزى از مقام آنها نمى کاهد و نقش معنوى خود را در جامعه خواهند داشت.
⤵️📣 از این رو امام(علیه السلام) در ادامه سخن مى افزاید: «آنها چراغ هاى هدایت و نشانه هایى براى حرکت در شب هاى تاریک رهروان راه حقّ اند».
💫(أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الْهُدَى، وَ أَعْلاَمُ السُّرَى).
🔖گر چه خاموشند، ولى راه و رسم آنها براى افراد آگاه و بیدار سرمشق بزرگى است و به چراغ ها و نشانه هایى مى مانند که در مسیر مسافران نصب مى شود، تا در شب تاریک راه را گم نکنند و بى راهه نروند.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه102
#بند_اول
«نیکوحال ترین آنها کسی است که جای گذاشتن دو پایش را پیدا کند یا جایی برای آسوده ماندن بیابد»
#سؤال1⃣: یعنی حتی برای مؤمنین هم چنین حالت رقت بار و شدیدی وجود دارد؟
#سؤال2⃣: جایی برای آسوده ماندن؟ آیا این تعبیر به معنی این است که ابدا چنین جایی نمی یابد؟
#جواب:
✍ از تعبیر روایات بر مى آید که هول محشر و وحشت حساب رسى اعمال، مسأله عامّى است که همه حاضران در محشر را فرا مى گیرد.
♨️چرا که حتّى نیکوکاران از حساب رسى دقیق پروردگار، بیم ناکند!
⏪هول محشر عوامل فراوانى دارد که یکى از آنها همان ضیق مکان است که در جمله بالا آمده است.
#سؤال3⃣: اگر ممکن است درباره هول محشر توضیحات بیشتری بدهید ، یا کتابی معرفی بفرمایید .
#جواب:
✍ ظاهراً آنچه که از آیات و روایات برمی آید ترس مبعوث شدن از قبرها و محشور شدن در محشر برای حساب و کتاب و میزان امری بسیار بسیار نگران کننده و وحشتناک است و گریزی هم از آن نیست مگر آنچه که در روایات برای کاستن از این ترس و هراس آمده و شاید فقط عده ای از مخلَصین باشند که این هول و هراس را ندارند .
🔖خداوند در ابتدای #سوره مبارکه #حج میفرماید :" آن روز چنان ترسناک است که زنهای باردار بارشان و فرزند داخل شکمشان را سقط میکنند.
🖇و بعد می فرماید: آنقدر وحشتناک است که مادری که در حال شیر دادن به فرزند خود است از هول قیامتی که در حال برپا شدن است فرزند شیرخواره اش را رها می کند و می رود تا به داد خودش برسد . "
‼️اگر خواستید مطالعه کنید در اینطور موارد شاید یکی از بهترین کتابها ، کتاب منازل الاخرة نوشته مرحوم حاج شیخ عباس قمی است که به زبان فارسی هم هست.
#بند_سوم
«در این هنگام وای بر تو ای بصره از سپاهی که نشانه خشم و انتقام الهی است.بی گردوغبار و صدایی به تو حمله خواهند کرد و چه زود ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی غبارآلود دچار می گردند»
#سؤال4⃣: آیا این توصیفات باتوجه به پاورقی آقای دشتی، با حمله غواصان رزمنده ایران به بصره همخوانی دارد؟
#جواب:
✍ با توجه به اینکه بعد از امیرالمؤمنین علیه السلام ، بارها شهر بصره مورد هجوم قرار گرفته ، هیچگاه نمیتوان بطور قاطع گفت حتماً منظور امیرالمؤمنین حمله والفجر ۸ هست که رزمندگان عزیز ما از اروند عبور کرده و بصره را تهدید کردند ، ضمن اینکه ما در این عملیات اصلاً وارد شهر بصره نشدیم .
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾
#خطبه101
#بند_اول:
«ای مردم! دشمنی و مخالفت بامن شما را تا مرز گناه نراند»
#سؤال1⃣: چرا فرمودند« تا مرز گناه» حال آنکه دشمنی و مخالفت با امام گناه بزرگی است.
#سؤال2⃣: آیا منظور آنست که اگر به این مرز رسیدید دیگر ممکن است هر گناهی مرتکب شوید؟!
#جواب :
✍ اشاره به این است که: کینه توزى ها و لجاجت ها و حسادت ها در بسیارى از موارد، انسان را به گناه مى کشاند و پرده اى در مقابل چشم او مى افکند و چهره حقیقت را نمى بیند.
👈این عبارت نوعی پیشگویی است که متأسفانه بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام محقق شد .
👌و حاکمان و بخشی از مردم به دلیل کینه نسبت به امیرالمؤمنین دست به انواع ظلم ها و غارتگری ها در حق اهل بیت زدند که نمونه اش ماجرای کربلا بود.
#بند_اول:
«به هنگام شنیدن سخن من به گوشه چشم، یکدیگر را ننگرید»
#سؤال3⃣: منظور حضرت چه بوده است؟
#سؤال4⃣: آیا مردم با این نگاه گوشه چشمی، صحبت های امام را تمسخر میکرده اند؟
#سؤال5⃣:تاریخی برای این خطبه ذکر شده است؟
#جواب:
✍ منظور حضرت از این عبارت این است که : به سخنان من با دیده انکار ننگرید.
💯چون در همان زمان که حضرت این فرمایشات و امثال آنرا می فرمودند در جمع مردم ، تعداد زیادی بودند که منکر این حرفها بودند.
⚠️و امیرالمؤمنین را حداقل در دلهایشان متهم می کردند به اینکه غیر واقع صحبت می کند .
↩️لذا حضرت می فرماید: که با دیده انکار به صحبتهای من گوش ندهید بلکه سعی کنید صحبتها را درست بفهمید و قبول کنید .
‼️شاهد این معنا هم عبارتهای بعدی است که امیرالمؤمنین مجبور می شوند قسم بخورند و برای اثبات فرمایشات خودشان دلیل و سوگند بیاورند.
# بند_دوم:
«و آنگاه که کشتزار او به بار نشست و میوه او آبدار شد و چون شتر مست، خروشید و چون برق درخشید، پرچم های سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز درآید»
#سؤال6⃣: با توجه به این که مقدمات فتنه را اینچنین توصیف کرده اند و جامعه ما نیز از فتنه دور نیست، فضای قبل از فتنه، تازمانی که میوه یآن آبدار و کشتزارش آماده شود توضیحاتی بفرمایید.
#جواب:
✍امیرالمؤمنین علیه السلام درباره فتنه نکات خیلی دقیق و کاملی در نهج البلاغه دارند که باید همه عزیزان مطالعه کنند .
👌اما یک نکته که بیشتر مرتبط با سؤال خواهر بزرگوار ماست این است که حضرت در نهج البلاغه می فرمایند : "همانا آغاز فتنه ها با شبهه شروع می شود .
👈" مثلا در ماجرا و فتنه ۸۸ با ایجاد یک شبهه ی دروغین در سلامت انتخابات یک فتنه بزرگ راه افتاد .
⏪ این شبهه را در ذهن مردمی که در ایام انتخابات هم بصورت طبیعی دچار هیجانات و احساسات غلیان یافته هستند انداختند که در نتیجه انتخابات تقلب شده است.
⛔️با این دروغ بزرگ و ایجاد این شبهه ی جدی بخشی از مردم عزیز ما را نگران سلامت انتخابات و نگران رأیشان کردند و این شبهه را چنان دامن زدند که مردم بخشی شان باور کردند و به این اعتقاد که باید حق خودشان را پس بگیرند به خیابانها ریختند و آن اتفاق ناگوار و تلخی افتاد که همه شاهد بودیم .
↔️بنابراین آغاز فتنه ها با شبهه است .
💯باید مراقب باشیم هر وقت فضای شبهه در جامعه شدید شد باید ببینیم نقطه تمرکز شبهه ها کجاست ؟
⁉️و متوجه باشیم که دشمن می خواهد از آن نقطه حداقل جمعی از مردم را دچار عصبانیت کند و با عصبانیت آنها را به صحنه خیابانها بکشد و از این هیجان آنها استفاده کند برای فتنه انگیزی .
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾