eitaa logo
تبیان مهدوی
2.9هزار دنبال‌کننده
32 عکس
18 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛ : «...ریشه هایی رفتند که ما شاخه های آن می باشیم...» ⃣: چگونه شاخه ها بدون ریشه ها برقرار می مانند ؟ ⃣:منظور حضرت چیست؟ : ✍ باید عبارت حضرت را دقیق و کامل بخوانیم. ‼️خود حضرت در ادامه می فرمایند مگر می شود که شاخه ها بدون ریشه بمانند. 👌مقصود این است که ما نسبت به آباء و نیاکانمان مثل شاخه نسبت به ریشه ایم چون ما از انها بوجود آمدیم. ⬅️حالا وقتی می بینیم که ریشه های ما به حکم و سنت مرگ و فنا محکوم بوده اند مگر می‌شود ما که محصول و شاخه های آنان هستیم محکوم به مرگ و فنا نباشیم؟ : «وبدترین کارها آنچه که تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست» ⃣: پس هرکاری چه خوب چه بد باید سالیانی بر آن بگذرد تا آینده ی درست یا غلطش معلوم شود. پس چرا حضرت در بخش دوم چنین کارها را به بدترین تعبیرکرده اند ؟ ⃣: اگر هرچیز جز سنت، بدعت است پس چرا همان سنت هم نیازمند گذر زمان است تا خوبی آن اثبات شود؟ (حضرت فرمودند: بهترین کارها سنتی است که سالیانی گذشته و درستی آن ثابت گردد) ⃣: گاهی اوقات اموری هست که سنت نیست مثل دخیل بستن به دست، اما بعد از گذشت مدت زمانی افراد می‌گویند از آن حاجت گرفتیم و به ما اثبات شده که صحیح است... این مطلب چگونه با جمله ی خطبه در مورد نیازمندی به زمان برای اثبات درشتی یک امر، قابل جمع است. درستی از دید چه کسی منظور است؟ مردم؟ : ✍ اولاً: سنت اساساً به رفتاری گفته می شود که مطابق با عقل و شرع باشد و مدت زمان زیادی توسط خوبان انجام و تکرار شود تا بصورت رفتار حسنه ثابت دربیاید . ↩️پس در سنت شدن یک رفتار گذشت و طول زمان شرط است وگرنه به کار خوبی که همین الان از کسی برای اولین بار سر بزند سنت نمی گویند. ✅بدعت هم عبارت است از: عملی که در دین و مربوط و متناسب با دین نیست ولی آن را به دین نسبت بدهند . 🖇نوآوریها اگر از طریق دقت و تحقیق بیشتر در ادلّه احکام شرع باشد و حقایق تازه اى به کمک کتاب و سنّت و دلیل قاطع عقل کشف شود، نه تنها بدعت نیست بلکه سبب شکوفایى و بالندگى آیین خداست. 📌 و به تعبیر دیگر : کشف، چیز تازه اى است و إلاَّ مکشوف، در آیین خدا از قبل بوده است. 👌ولى اگر ذوق و سلیقه هاى شخصى و استحسانات ظنّى پایه و اساس نوآوریهاى دینى باشد، جز گمراهى و ضلالت و مسخ شدن چهره دین نتیجه اى نخواهد داشت. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════ : «گویا فاسق آنها(عبدالملک مروان) را می‌بینم .... کف بر لب به مردم یورش آورذ چونان موج خروشانی ک از غرق کردم هرچیزی بی‌پروا باشد» ⃣ :آیا صرفاً فقط یک تشبیه است؟ : 👆اینها صرفاً یک تشبیه نیست. ‼️بلکه است. ⏪یعنی هر جا امیرالمؤمنین علیه السلام از آینده می فرمایند ، دقیقاً آنچه را توصیف می کنند که می بینند . ↩️حتی وقتی از قیافه ظاهری بعضی از حاکمان پست و جلاد آینده مثل حجاج ابن یوسف و ... بیاناتی دارند اینها دقیقاً توصیف واقعیت است نه فقط یک تشبیه. : «کجایند دلهای به خدا پیشکش شده و در اطاعت خدا پیمان بسته؟» ⃣: در مورد دلهای به خدا پیشکش شده بیشتر توضیح بفرمایید. : ✍ به و و و مراجعه بفرمایید. ↔️برای آنکه همه از اثر روحانی این پاسخ های امیرالمؤمنین بهره ببریم بخشی را می نویسم: 📩در خطاب به حارث همدان مینویسند: 🗞"بدان برترين مؤمنان کسانى هستند که خود و خانواده و اموالشان را تقديم (به پروردگار و جلب رضاى او) مى کنند (آنها از همه در اين راه پيشگام ترند) ⬅️هرچه از کارهاى خير را از پيش بفرستى براى تو ذخيره خواهد شد و آنچه (از مال و ثروت) باقى بگذارى خيرش براى ديگران خواهد بود (و حسابش بر تو). 🚫 از همنشينى با کسى که فکرش ضعيف و عملش زشت است بپرهيز، زيرا معيار سنجش شخصيت هر کس، يارانش هستند. 🏙در شهرهاى بزرگ مسکن گزين، زيرا آنجا مرکز اجتماع مسلمانان است. 🎡و از اماکن غفلت زا و خشونت و جاهايى که ياران مطيع خدا در آن کم اند بپرهيز و فکرت را به چيزى مشغول دار که به تو مربوط است. 🌆از نشستن در دکه هاى بازارها اجتناب کن چون آنجا محل حضور شيطان و معرض فتنه هاست. 🤲بيشتر به افراد پايين تر از خود نگاه کن، زيرا اين کار درهاى شکر را بر روى تو مى گشايد." ⃣: با وجود تذکر جهت وحدت و یکسانی ملل و اقوام به جز مواردی مثل بنی اسرائیل چرا تأکید بر قریش و خاندان بنی هاشم شده است؟ ⃣: آیا برای این است که اگر کسی ادعای امامت کرد، حقیقت آشکار باشد؟ : 👌بله ، دقیقاً همینطور است. 👈چون این خطبه ای که امیر المؤمنین علی علیه السلام بیان فرمودند؛ همانطور که از متن آنهم می توانید متوجه بشوید در واقع این بخش آن در برابر ادعاهایی است که بنی امیه دارند که معتقدند جانشینان پیامبران شدند ، حضرت می‌خواهند یادآوری کنند که خداوند به حکمت خودش نبوت و بعد امامت را فقط در قریش و آنهم در تیره ی بنی هاشم قرار داده است . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ « آنکس که خدا او را مالی بخشید پس «باید» به خویشاوندان خود بخشش نماید و سفره مهمانی خوب بگستراند و اسیر آزاد کند و رنج‌دیده را بنوازد و مستمند را بهره مند کند و قرض وامدار را بپردازد» ⃣: آیا واژه «مالی» به مال هرچند اندک اشاره دارد؟ حتی اگر به قدر مخارج خودمان باشد؟ ⃣: این بخشش از مال را به هرکدام از گروه بالا که بخواهیم اعطا کنیم یا چیدمان تمام، براساس اولویت است و به ترتیب اولویت تا هرجا که توانستیم ببخشیم؟ ⃣:و یا اینکه به همه ی گروههای بالا، همزمان کمک کنیم هرچند اندک؟ : ‼️اگر به متن خطبه دقت بفرمایید ، اصلاً موضوع بحث تقابل دو صفت بخل و جود است. ⬅️یعنی حضرت می خواهند در مقابل صفت زشت بخل مسأله احسان و جود و بخشش را مطرح کنند . ↩️بنابراین داستان این نیست کسیکه حتی خودش گرفتاری مالی دارد از او انتظار داشته باشند که همه کارهایی را که حضرت فرموده اند را انجام بدهد . ⏪بلکه مراد این است که اگر کسی از نظر مالی توانمند شد ، مازاد مالی که خدا به او عنایت کرده که وضعش خوب شده را در این راهها باید مصرف کند و بخل نورزد. «...و برای درک ثواب الهی، دربرابر پرداخت حقوق دیگران و مشکلاتی که در این راه به او می‌رسد شکیبا باشد زیرا بدست آوردن صفات یاد شده شرافت و بزرگی دنیا و درک فضایل سرای آخرت است» ⃣ :توصیه به شکیبایی در برابر مشکلاتی که به او میرسد، ذهن انسان را بدانجا میرساند که گویا باید تا آنجا به دیگران بخشش کند که خود دچار زحمت شود... آیا این برداشت صحیح است؟ ⃣: حد این بخشش که واجب نیز هست تا کجاست؟ : ✍ ✅اولاً: برای نفس انسان هرگونه بخشش مال ، امری سخت و رنج آور است مگر نفس تربیت شده در دستگاه تربیتی الهی داشته باشد. ✅ثانیاً: حد هر نوع بخششی در شریعت مشخص است . ♨️مثلاً در زکات و خمس نصاب و اندازه تعیین شده است. 🔖 ولی در کل حدی که قرآن و دین برای بخشش ها معین فرموده همان است که قرآن می فرماید: " نه دستت را ببند از انفاق بطور کامل و نه آن را بطور کامل باز کن بگونه ای که خودت محتاج شوی بلکه راه میانه بین این دو را برگزین" 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾ «مردم! هیچ کس پیش از من در پذیرش دعوت حق شتاب نداشت و چون من کسی در صله رحم و بخشش فراوان تلاش نکرد» ⃣: چرا حضرت در چنان فضایی که با رأی ناحق ، از خلافت کنار گذاشته شد، پس از پیشتازی در قبول دعوت حق، از تلاش برای صله رحم سخن گفته اند؟ ⃣: آیا این امر را دومین شاخص حاکم اسلامی باید دانست که حضرت بعد از قبول دعوت حق، آنرا نام برده اند؟ ⃣: بخشش فراوان چطور؟ : ✍متناسب با محل و موقعیت بحث که انتخاب خلیفه بعد از خلیفه دوم هست ، معلوم می شود که حضرت در این سه صفتی که بیان می‌فرمایند ، منظورشان مباحث عام نیست. 👌بعبارت ساده تر در حال اثبات این موضوع هستند که اگر قرار است بر اساس شایسته سالاری کسی بجای پیامبر انتخاب بشود آن فرد من هستم ، چون از همه برترم: 🔴اولاً: از جهت سبقت در پذیرش دعوت پیامبر . 🔴دوماً: از این جهت که نسبت به پیامبر صله رحم کرده ام . ⬅️یعنی حق خویشاوندی نسبت به پیامبر راهم بیش از همه من به جا آورده ام . 🔴و سوم اینکه: من بودم که در دفاع از پیغمبر و حفظ جان پیغمبر بیش از همه شما تلاش کردم و زجر کشیدم و زحمت کشیدم . ↩️لذا منظور از صله رحم در اینجا و آن بخششی که حضرت بیان می‌فرمایند این نوع صله رحم و این نوع بخششی است که نسبت به پیامبر اعظم انجام دادند . «و منطق مرا دریابید که در آینده ای نه چندان دور برای تصاحب خلافت، شمشیرها کشیده شده و عهد و پیمانها شکسته خواهد شد تا آنکه بعضی از شما پیشوای‌گمراهان و پیرو جاهلان خواهید شد» ⃣: در مورد منطق امام بیشتر توضیح بفرمایید. ⃣: آیا اشاره به قتل عثمان دارد؟ : 🔖 امیرالمومنین عبارت بود از شایسته سالاری . 🖇یعنی توجه به شایستگی‌ها در انتخاب که همان سبقت در اسلام و صله رحم و جانبازی در راه حفظ جان پیامبر باشد. ‼️اگرچه این عبارات را هم می توان بر حوادث دوران عثمان تطبیق داد و هم بر حوادث دوران رهبری امیرالمؤمنین علیه‌السلام؛ ولی با توجه به موقعیت بیان این عبارات که در روز انتخاب عثمان بود ، روشن است که مقصود امام کشته شدن عثمان در شورش مردمی است. 💯همان گونه که امام (علیه السلام) پیش بینى کرده بودند با روى کارآمدن عثمان: ⛔️حیف و میل در بیت المال آغاز شد، و بستگان و اطرافیان او مقامهاى حسّاس کشور اسلامى را در اختیار گرفتند، خود را روى بیت المال افکندند و هر کارى خواستند با بیت المال مسلمین انجام دادند، و این امر خشم مسلمین را برانگیخت و بر ضد او قیام کردند. ⁉️گروهى همچون طلحه و زبیر، سردمدار این قیام بودند، و گروهى هم به دنبال آنها افتادند و شد آنچه نمى بایست بشود. ⏪در حالى که اگر تعصّبهاى خویشاوندى و ملاحظات شخصى بر آن شوراى آن چنانى حاکم نمى شد، و خلافت را به دست اهلش مى سپردند، نه آن حوادث به وجود مى آمد، و نه حوادث نامطلوب بعد از آن، چرا که ریشه هاى فتنه ناکثین و قاسطین و مارقین را نیز باید در حوادث عصر عثمان جستجو کرد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 : «مردم...به نام تفسیر، نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می‌کنند» ⃣: ما این تفاسیر را چگونه تشخیص بدهیم درحالی‌که علم فهم تفسیر نداریم؟ : ✍در جای جای نهج البلاغه شریف امیرالمؤمنین علیه السلام ، اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین را معیار فهم درست دین از جمله قرآن کریم معرفی کرده اند. ↩️ بنابراین اگر مراجعه شود به آنچه که اهل بیت علیهم السلام در تفسیر آیات قرآن و در اصول و چهارچوبهای تفسیر آیات قرآن بیان کرده اند ، آن موقع از این انحراف مصون می مانیم . ‼️این چهارچوب ها را فقهای بزرگوار ، مفسران شیعه از اهل بیت علیهم السلام گرفته اند و آنها را تبیین کرده اند و بر اساس همان ، تفاسیر را نوشته اند . ⏪بنابراین ما می توانیم با مراجعه به علمای ربانی ، مفسران حقیقی از تفسیر قرآنی که ان شاالله نزدیک به فهم اهل بیت علیهم السلام است استفاده کنیم ، ضمن اینکه احادیثی که قرآن را تفسیر کرده اند ، هم در اختیار ماست . 💢رهبر معظم انقلاب که معتقدند ، اصلاً نهج البلاغه تفسیر قرآن کریم است. بند_اول: ⃣: جنگی که در این بخش توصیف شده چه جنگی است و آیا اتفاق افتاده است؟ : ⁉️مراد امیرالمؤمنین از این جنگها ، جنگها و نزاعها و درگیری های خونینی است که در آخرالزمان در جهان بویژه علیه امت اسلام رخ می‌دهد. 🚫منظور ایشان یک جنگ خاص نیست . همانطور که امروز می بینید دائم در جهان بخصوص در مناطقی که بیشتر مسلمین هستند توسط ایادی استکبار جنگ و خونریزی و غارتگری شکل می گیرد . ☄امروزه در سوریه ، یمن ، لبنان ،فلسطین ، عراق و انواع و اقسام کشورهایی که مسلمانان در آن مناطق اکثریت را تشکیل می دهند دشمنان دارند با تحریک مزدوران خودشان دائم جنگ راه اندازی می کنند . 🖇این یکی از نشانه های آخر الزمان و نزدیک شدن و ظهور امام زمان ارواحنا فداه است . : «زمین...کلیدهایش را به او می سپارد» ⃣: منظور از کلید چیست؟ آیا راههای‌ رسیدن به گنجینه های زمین است؟ : ✍ حضرت در این فراز از خطبه به اوضاع رضایت بخش و پر خیر و برکتى که بعد از قیام او به وجود مى آید، اشاره کرده اند. 📣مى فرمایند : «در آن زمان، زمین گنجهاى درونش را بیرون مى ریزد و کلیدهایش را تسلیم وى مى کند، آن وقت او روش عدالت گسترى را به شما نشان مى دهد، که چگونه است و آنچه را از کتاب و سنت مرده است زنده مى کند !» 🔖«وَتُخْرِجُ لَهُ الاَْرْضُ أَفَالِیذَ کَبِدِهَا، وَتُلْقِی إلَیْهِ سِلْماً مَقَالِیدَهَا، فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَةِ، وَیُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَالسُّنَّةِ». ◀️از یکسو : در حکومت مهدى (علیه السلام) معادن گرانبهاى درون زمین به آسانى کشف مى شود. ◀️واز سوى دیگر : کلید این منابع و یا کلید حکومت سرتاسر زمین در اختیار او قرار مى گیرد. ◀️و از سوى سوّم : با برخوردارى از آن منابع غنى و این حکومت فراگیر، آیین عدالت را در سراسر زمین گسترش مى دهد. ◀️از سوى چهارم : تعلیمات و ارزشهاى فراموش شده قرآن و سنّت را احیا مى کند، و به این ترتیب مردم از نظر مادّى و معنوى در مسیر تکامل قرار مى گیرند، و آسوده خاطر در این راه پیش مى روند. 💫 در سایه حکومت مهدى (علیه السلام)عقلها کامل مى شود وارزشهاى انسانى زنده مى گردد و انواع مواهب الهى در اختیار انسانها قرار مى گیرد و عوامل ظلم و ستم برچیده مى شود. ⛅️و این همان حقیقتی است که در سایر روایات با عبارات دیگر امده است. 📣مثلاً: از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که درباره حضرت مهدى (عج الله تعالی فرجه الشریف) مى فرماید : 📜«وَتَظْهَرُ لَهُ الْکُنُوزُ وَ یَبْلُغُ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَالْمَغِرْبَ وَیُظْهِرُ اللهُ دِیَنُهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَو کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ فَلاَ یَبْقَى عَلَى وَجْهِ الاَْرْضِ خَرابٌ إلاَّ عُمِّرَ» ⌛️گنجهاى درون زمین براى او آشکار مى شود و حکومت او شرق و غرب جهان را مى گیرد. و آیین او بر همه آیین‌ها پیروز مى شود، هر چند مشرکان ناخوش داشته باشند و در آن زمان هیچ ویرانه اى بر صفحه زمین باقى نمى ماند مگر این که آباد مى شود» 📣در جاى دیگر مى فرماید : «یَمْلاَُ اللهُ الاَْرْضَ بِهِ عَدلاً وَقِسطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمَاً وَجُورَاً فَیَفْتَحُ اللهُ لَهُ شَرْقَ الاَْرْضِ وَغَرْبَها... وَتُطْوِى لَهُ الاَْرْضُ» 📖 زمین را به برکت او پر از عدل و داد مى کند آن گونه که از ظلم و جور پر شده است و خداوند شرق و غرب زمین را براى او فتح مى کند و زمین براى او پیچیده مى شود. (با سرعت از نقطه اى به نقطه دیگر نقل مکان مى کند) 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ : «به خدا سوگند آنان(طلحه و زبیر) نه منکری در کارهای من سراغ دارند که برابر آن بایستند و نه میان من و خودشان راه انصاف را پیمودند» ⃣: راه انصافی‌ که حضرت از آن صحبت می‌کنند چیست؟ : ✍ شک نیست که «طلحه» و «زبیر» از کسانى بودند که مردم را بر ضدّ «عثمان» تحریک مى کردند و به گفته دوست و دشمن در قتل «عثمان» شریک بودند. ⬅️ همان گونه که «عایشه» نیز مخالفت خود را با کارهاى او با صراحت بیان مى کرد. 👌ولى عجب این که هنگامى که امام على (علیه السلام) با بیعت عامّه مردم زمام حکومت را بدست گرفت هم «طلحه» و «زبیر» بر ضدّ او برخاستند و هم «عایشه». 👈و جالب این که بهانه آنها در این کار خونخواهى عثمان بود و این نهایت بی انصافی آنها در حق مولا بود. : ناکثین(اصحاب جمل) گروهی سرکش و ستمگرند و خشم و کینه و زهر عقرب و شبهاتی چون شب ظلمانی در دلهایشان وجود دارد. درحالی که حقیقت پدیدار وباطل ریشه کن شده و زبانش از حرکت برضد خق فرومانده است» ⃣: کینه و شبهاتی که در دل ناکثین بود چه بودند؟ ⃣: منظور از حقیقت، حکومت حضرت امیرالمومنین است؟ ⃣: منظور از ریشه کن شدن باطل چیست؟ : ✍ مراد از کینه و شبهات ، جنجالى است که آتش افروزان جنگ جمل به عنوان خونخواهى عثمان بر پا کردند و در حالى که دستهاى آنها به خون عثمان آلوده بود، خود را به عنوان حامیان عثمان معرفى کردند. 👈منظور از حقیقت این است که حقیقت امر بر افراد عاقل و فهمیده پوشیده نیست. ‼️چرا که آنها از فتنه انگیزى لشکر جمل و تبلیغات دروغین آنها به خوبى آگاه بودند و می دانستند که طلحه و زبیر و عایشه خودشان از عوامل قتل عثمانند. 💯کلام مبارک امام (علیه السلام) اشاره به حدیث معروفى است که از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)صادر شده است. 📣آن جا که فرمود : شبها و روزها نمى گذرد تا زمانى که سگهاى آبادى معروفى در «عراق» که به آن «حوأب» گفته مى شود در برابر زنى از زنان من که در میان گروه ستمگرى قرار گرفته، پارس مى کنند». 🖇این همان حادثه معروفى است که «اصحاب جمل» به هنگامى که از «مدینه» به سوى «بصره» مى آمدند وقتى به سرزمین «حوأب» رسیدند سگهاى زیادى در اطراف «عایشه» پارس کردند. ↩️او به یاد این حدیث افتاد و بسیار وحشت کرد و فریاد کشید و گفت : مرا به «مدینه» بازگردانید ولى سیاست بازان حرفه اى گروهى از مردم محل را بسیج کردند که گواهى دهند این جا سرزمین «حوأب» نیست.   📚«ابن عساکر» در تاریخ «دمشق» و «متقى هندى» در «کنز العمال» این حدیث را نقل کرده اند که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) خطاب به على (علیه السلام) فرمود : «یَا عَلَیُّ (علیه السلام) سَتُقَاتِلُ الْفِئَةُ البَاغِیَةُ وَاَنْتَ عَلَى الْحَقِّ فَمَنْ لَمْ یَنْصُرْکَ یَومُئِذ فَلَیْسَ مِنّی 🔊اى على گروه ستمگر به جنگ با تو برمى خیزد در حالى که تو بر حق هستى، هر کس تو را یارى ندهد از من نیست». 📣امام (علیه السلام) مى فرماید : نه من در این خبر اشتباه کرده ام و نه کسى که آن به من فرموده، یعنى پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) : «به خدا سوگند حوضی برایشان پر از آب نمایم که تنها خود بتوانم آبش را بیرون بکشم به گونه ای که از آب آن سیراب برنگردند و پس از آن از هیچ گودالی آب ننوشند» ⃣: منظور حضرت چیست ؟ : ✍ منظور امام (علیه السلام) از این تعبیر آن است که من میدان جنگ جمل را براى آنها به گردابى خطرناک مملوّ از آب، تبدیل مى کنم که راه فرار از آن نداشته باشند و ابتکار عمل را در دست مى گیرم و آتش فتنه را در همان جا خاموش مى کنم.آن گونه که در آینده فکر بازگشت به چنان صحنه اى براى آنها پیدا نشود. 🔖و آن گونه که تاریخ مى گوید : امام (علیه السلام) به گفتار خود جامه عمل پوشانید، سردمداران اصلى جنگ جمل کشته شدند و «عایشه» باشرمندگى تمام به «مدینه» بازگشت و فتنه انگیزان رسوا و پراکنده شدند. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ بند_دوم : «خدایا طلحه و زبیر پیوند مرا گسستند ، برمن ستم کرده و بیعت مرا شکستند و مردم را برای جنگ با من شوراندند» در جامعه ای که انقلابیون پشیمان (مانند طلحه و زبیرها) از مواضع انقلابی خود منصرف می‌شوند و در مقابل ولی حق جبهه میگیرند و مردم را علنی یا آشکار بر ضد ولی حق ، صف بندی می کنند:👇👇 ⃣: ولی حق چگونه باید با آنها برخورد کند؟ ⃣: مردم ، چگونه؟ (درحالی که آنان وجهه و آبرو دارند و هنوز عداوت خود را کاملاً آشکار نکرده اند. ⃣: آیا نفی آنان توسط مردم مساوی با مخدوش کردن وحدت جامعه است؟ ⃣: ظاهراً ناکثین با خوارج شباهت زیادی دارند. لطفاً ناکثین را با خوارج مقایسه کنید. ⃣1⃣: چگونه شر چنین خواصی را که با اتحاد تعداد کمی از آنان، آشوبهای بزرگ و هزینه های سنگین بر جامعه اسلامی تحمیل میشود را خنثی کنیم؟ ⃣1⃣: تحلیلی از وضعیت جبهه حق و ضعف و قوت آن در ایجاد ماجرای ناکثین، برخورد با آنان و رفع آن بفرمایید. ⃣1⃣: آیا ماجرای ناکثین، مصداق فتنه بود؟ : ✍ اولاً یقیناً هر دو ماجرای ناکثین (طلحه و زبیر) و مارقین (خوارج) از مصادیق بزرگ فتنه بود همچنان که حضرت در نهج البلاغه هر دو را نامیده است. ‼️دلیل این مطلب در مورد هر دو گروه _ که به نوعی شباهت آنها هم هست_ این بود که: ✅ اولاً: هر دو ماجرا به دلیل حضور افراد سرشناس، مقدس و سابقه دار در اسلام ظرفیت متحیر شدن جامعه را فراهم می کرد. ⏪یعنی بسیاری از عوام و توده مردم مردد می شدند که آیا حق با علی علیه السلام است یا با جریان مقابل وی؟ 👌حداقل در نوع مواجهه حضرت در ایستگاه آخر با هر دو گروه، در دلها شک و تردید بوجود می آمد که آیا کشتن انها درست و مشروع است یا نه؟ 📖که باز هم این نکته در نهج البلاغه اشاره شده است ماجرای ربیع بن خثیم و قصه حارث بن حوط در ✅ثانیاً: در هر دو ، دو بهانه به ظاهر شرعی در دست مخالفین بود: ⛔️در جمل، بهانه دروغین نقش علی در قتل عثمان ! ⛔️و در جمل، بهانه جاهلانه خروج علی از دین به دلیل پذیرش حکمیت غیر خدا در صفین! ↩️اما بین این دو ماجرا فرقهایی هم بود نظیر اینکه خوارج جاهل بودند ولی اصحاب جمل عالمانه و عامدانه ضربه می زدند. ⁉️اما عکس العمل ولی حق: 🔻۱. روشنگری گسترده و مستمر و مرحله ای 🔻۲. دعوت از سران فتنه قبل و در حین فتنه برای ارشاد آنها و لااقل اتمام حجت با آنها 🔻۳. صبر و مدارا به نیت پیشگیری از درگیری 🔻۴. برحذر داشتن آنها از عواقب فتنه ای که به راه انداخته اند 🔻۵. تبیین دقیق و شفاف مرز بین جبهه حق و جبهه باطل برای بصیرت یابی توده مردم 🔻۶. کمک گرفتن از خواص جبهه حق برای روشنگری 🔻۷. در نهایت برخورد با فتنه و حفظ امنیت جامعه و اقتدار حکومت اسلامی به عنوان دو امانت الهی : «خدایا آنچه را بستند تو بگشا» ⃣1⃣:منظور چیست؟ : ✍ یعنی بیعتى را که از مردم گرفته اند نافرجام کن : «خدایا...آنچه را محکم رشته اند پایدار مفرما» ⃣1⃣:چه چیز را محکم رشته بودند؟ : ✍ یعنی کارهایى را که تصمیم قطعى بر آن گرفته اند استحکام نبخش، مرادشان براندازی حکومت امیرالمؤمنین بود . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═ در این خطبه حضرت فرموده اند: « من شما را برای خدا می‌خواهم و شما مرا برای خود می‌خواهید» . ⃣: آیا خواستن برای خود معنایش همان است که در جمله بعد فرموده اند یعنی اصلاح خود ؟ یا منظور برای منافع خود هست ؟ ⃣: و آیا می‌توان گفت اینکه مردم زمانه ما هم امام زمان را برای منافع خود می‌خواهند نه برای اصلاح خودشان ، این امر باعث عدم ظهور حضرت است ؟ : ✍ بله مراد حضرت دقیقاً این است که من شما را برای یاری دین خدا و پیشبرد اهداف دین خدا می خواهم اما شما مرا برای تأمین منافع پست خود می خواهید. «بیعت شما مردم با من بی مطالعه و ناگهانی نبود» ⃣: آیا «بی مطالعه» درست ترجمه شده؟ : ✍ «فلته» به معنى کارى است که بى مطالعه و ناگهانى و بدون استحکام صورت گیرد. ‼️امام علی (علیه السلام) مى خواهد: ✅اوّلاً: روشن سازد که بیعت با او کاملاً حساب شده و بعد از مشورت مردم و سران قوم با یکدیگر صورت گرفت. ✅وثانیاً: تعریضى است به بیعت «ابو بکر» که در یک محیط کاملاً بسته با موافقت عده اى معدود صورت گرفت. ⬅️تا آن جا که «عمر» در سخن معروفش گفت : «إِنَّ بَیْعَةَ أَبِی بَکْر کَانَتْ فَلْتَةً، وَقَى اللهُ شَرَّها» 📩«بیعت با ابوبکر بى مطالعه بود، خداوند مسلمانان را از پیامدهاى بد آن حفظ کرد» 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜 : «آسمانها و زمینها کلیدهای خویش را به او سپردند» ⃣: چرا فاعلِ سپردن اختیار بدست پروردگار را ، آسمانها و زمینها معرفی کرده اند؟ مگر نه اینکه آنان هیچ گونه اختیاری از خود ندارند و همیشه کلید شان بدست خدا بوده؟ ⃣: کلید گفته شده در این خطبه چیست؟ : ✍ اولاً: این عبارت و عبارت قبلی و بعدی اش به زیبایی از صنعت تشبیه و استعاره بهره برده است. 👌ثانیاً: حضرت با توصیف مذکور می‌خواهند این حقیقت را بیان کنند که خداوند هر جا را اراده کند مى گشاید و هر جا را اراده کند قفل مى نماید و همه کارهاى او مطابق حکمت است. 👈این تبیین، شرح اسم قابض و باسط الهی یا اسم معطی و مانع است و امثال آن . : «و از شاخه های درختان،‌نور سرخ رنگی‌ شعله ور شده، میوه های رسیده را به انسانها تقدیم می دارند» ⃣: منظور از نور سرخ‌ رنگ از شاخه های درختان شعله ور شده چیست؟ : ✍ شاید مراد از این فراز آتشی باشد که با سوزاندن شاخه های درختان تولید می شود. 💯 همان طور که در سوره مبارکه واقعه فرمود. 📖ونیز مى فرماید : « (الَّذِى جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الاَْخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ) 📣همان خدایى که براى شما از درخت سبز آتش آفرید و شما به وسیله آن آتش مى افروزید» : «خدا پیامبر را پس از یک دوران طولانی که دیگر پیامبران نبودند فرستاد» ⃣: آیا با توجه به اینکه ادیان پیامبران _ که حجت خدا بر مردم بودند_ تحریف شده بود، نتیجه این است که در آن زمان زمین از حجت خدا خالی بوده است ؟ ⃣: در بین عرب جاهلیت(بجز مسیحیان و یهودیان آنان) آیا دین و مذهب خاصی بوده ؟ حال آنکه می‌دانیم اغلب به آداب آبا و اجدادیِ خود عمل می‌کردند. : ✅اولاً: زمین از حجت خالی نبود زیرا ما یک رسول داریم، یک نبی! 💯اگرچه با عروج حضرت عیسی به آسمان تا زمان پیامبر اعظم نبی صاحب شریعتی نیامد اما رسولان الهی وجود داشته اند. ✅ثانیاً: کافران دو گروه بودند : 🔴گروهى که به کلى خدا را به فراموشى سپرده و اعتقادى به حق نداشتند 🔴و گروه دیگرى که مشرک بوده و براى خداوند همتایانى قرار داده بودند. ↩️پیامبر (صلى الله علیه وآله) با هر دو گروه جهاد کرد. 🖇نخست جهاد فرهنگى و تبلیغی سیزده سال تمام به این جهاد پرداخت و گروه زیادى را از این طریق به آیین اسلام درآورد. 📌سپس هنگامى که مشاهده کرد گروه معاندان و بندگان زر وزور، سدّ راه مردم پاکدل و مانع پذیرش آیین خدا هستند، دست به جهاد نظامى زد تا مانع را از سر راه بردارد، بى آن که کسى را مجبور به پذیرش آیین خود کند، چرا که (لاَ إکْراهَ فِی الدِّینْ). : «حیات و زندگی‌ چونان حکمت و دانش است که حیات دل مرده و بینایی چشم های نابیناست و مایه شنوایی برای گوشهای کر و آبی گوارا برای تشنگان است که همه در آن سالم و بی نیازند» ⃣: لطفاً توضیح دهید. : ✍ منظور از «حکمت» در عبارت فوق، علم و دانش است. 💯همان علم و دانشى که : 🔹انسان را به خدا نزدیک کند 🔹و امور زندگى مادى و معنوى را نظام بخشد 🔹و از بیهوده کارى باز دارد 🔹و در یک جمله، همان گونه که در قرآن مجید آمده است : خیر کثیر را عائد صاحبش بنماید. 📖(وَمَنْ یُؤتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیْراً کَثیراً)  📜امام (علیه السلام) در عبارت پر معنى بالا، اوصاف پنجگانه اى براى حکمت بیان مى کند، و موقعیّت آن را در زندگى مادى و معنوى بشر روشن مى نماید. ✅نخست مى فرماید : حکمت، حیات قلب مرده است . 🔖یعنى ارواح و افکارى که بر اثر جهل همچون مردگان هیچ حرکت و اثر مثبتى ندارند، در پرتو علم و حکمت جان مى گیرند و زنده مى شوند و به حرکت در مى آیند. ✅دوّم و سوّم این که : حکمت، چشمان کوردلان و گوشهاى ناشنوایان را بینا و شنوا مى کند و حقایقى را که به خاطر فرو افتادن پرده هاى جهل بر چشم و گوش ناآگاهان قابل دیدن و شنیدن نبود براى آنها روشن مى سازد. 🔁 به گونه اى که چهره حق را در سرتاسر آفرینش مى بینند و آواى تسبیح موجودات را مى شنوند و پیام رهبران الهى را درک مى کنند.  ✅ و در چهارمین و پنجمین وصف مى فرماید : تشنگان حق از سر چشمه حکمت سیراب مى شوند و تمام بى نیازى و سلامت را در آن مى یابند و به این ترتیب چیزى از خیر و برکت و سعادت و خوشبختى باقى نمى ماند، جز این که در حکمت و دانش نهفته است.  📣در واقع امام (علیه السلام) مى فرماید : دو نوع حیات وجود دارد: 🔻حیات مادى و جسمانى که غالباً مردم از آن سیر نمى شوند. 🔻و حیات معنوى و روحانی: که از آن برتر است و آن، علم و دانش مى باشد که خردمندان و آگاهان هیچ گاه از آن، سیر و ملول نخواهند شد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 ⃣ : در مورد این بند و تطابق آن با عملیات غواصان ایران در بصره ، و نیز توصیفاتی که از بصره شده توضیح بیشتری بفرمایید. : ✍ این خطبه هیچ ارتباطی با عملیات والفجر ۸ یا کربلای ۴ غواصان دلاور ایرانی ندارد. 👈 زیرا در متن خطبه ویرانی و کشتار بصره آمده است در حالی که رزمندگان ایرانی اصلاً وارد بصره نشدند. ↩️بلکه در والفجر ۸ وارد شهر فاو شدند و در کربای ۴ هم به دلیل خیانت ستون پنجم، عملیات لو رفت و غواصان عزیز ما غریبانه تار و مار شدند. 👌اما اصل ماجرا مربوط به قیام صاحب الزنج است . زنج مُعَرّب ( عربی شدهء) واژه زنگ است یعنی سیاه پوست.  🔰در سال ۲۵۵ هجرى در عهد حکومت خلیفه عباسى «المهتدى» مردى در «بصره» ظهور کرد که خود را «على بن محمّد» از نسل «امام زین العابدین (علیه السلام) و زید بن على (علیه السلام)» مى نامید و بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند. ⚜و از آن جا که بردگان در سخت ترین شرایط زندگى مى کردند گروهى در مزارع و باغات، و گروهى در خانه ها به خدمت هاى طاقت فرسا با کمترین بهره مندى از زندگى، مشغول بودند دعوت او را به سرعت پذیرا شدند و در گروه هاى صد نفرى و هزار نفرى به او پیوستند. 🔖او به آنها وعده مى داد که نه فقط شما را از بندگى آزاد مى کنم، بلکه مالکان شما را همراه با اموال و مزارعشان ملک شما قرار خواهم داد. 💰و از آن جا که جامعه آن روز گرفتار فاصله طبقاتى شدیدى شده بود، گروهى مرفه در قصرها زندگى مى کردند که امیرمؤمنان (علیه السلام) در به وضع خانه هاى پرزرق و برق آنها اشاره فرموده و گروه دیگرى بدترین شرایط زندگى را داشتند، جمعى عظیم از محرومان (غیر از بردگان) نیز به آنان پیوستند و به این ترتیب لشکر عظیمى براى او فراهم شد. 🚫او آتش انتقام جویى را در دل بردگان و محرومان شعله‌ور ساخت تا آن جا که پس از پیروزى بر ثروتمندان و برده داران دستور مى داد. ⏪هر یک از اربابان خود را پانصد تازیانه بزنند، و زنان آنها را اسیر مى کرد و براى تحقیر آنها هر یک را به دو سه درهم مى فروخت و در اختیار مردان یا زنان زنجى (سیاه پوست) قرار مى داد. : «پیامبر برای من دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه ام جای دهد و اعضا و جوارح بدن من از آن پر گردد» ⃣: پس شیوه آموختن پیامبر(صلوات الله علیه و آله و سلم) به امیرالمومنین( علیه السلام) بصورت دعایی بوده است؟ ⃣: یعنی پیامبر خودشان چیزی را مستقیماً به امیرالمؤمنین نمی آموختند بلکه دعا می‌کردند خدا علم آن را در سینه شان جای دهد؟ ⃣: آیا منظور از «...و اعضا و جوارح من از آن(علم) پر گردد» این است که یاد بگیرند و عمل کنند؟ ⃣: آیا این خطبه ارتباط با 92دارد؟که در این حکمت در قسمت آخر گفته شده برترین علم علمی است که در اعضا و جوارح آشکار گردد. : ✍ اولاً طبق این دسته از علوم فقط با ظرفیت قلبی بالا قابل درک است. ↩️لذا اینکه پیامبر دعا می کنند به این معناست که از خداوند برای مولا توسعه ظرفیت قلب برای دریافت و نگهداری این علوم می کنند. ⬅️نه به این معنا که دعا می کنند تا خداوند این علوم را به مولا بدهد. 🔁بلکه رسول الله این علوم و حکمتها را به امیرالمؤمنین به اذن خدا منتقل می کنند ولی از خداوند می خواهد که به مولا ظرفیت و سعه وجودی این معارف غیبیه را عنایت کند. ‼️لطفاً کسانی که می‌خواهند بهره وافی از این مطلب ببرند یک بار دیگر با تأنی و توسل، را ببینند. ✅ثانیاً نمی دانم چرا مرحوم دشتی تعبیر به اعضا و جوارح کرده است. 📚در حالی که در متن عربی واژهء "جوانحی" آمده است که به معنای قلب و باطن و قوای روحی است در مقابل "جوارح" که اعضا و جوارح است. لذا این ترجمه خطا به نظر می رسد! ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════ : «بهترین مردم نسبت به من گروه میانه رو هستند » ⃣:آیا حضرت این میانه روی را حد فاصل دوستیِ افراطی ایی که ایشان را خدا بدانند تا کینه توزی و دشمنی می دانند؟ : 👌بله منظور همین است . 🖇یعنی کسانیکه در محبت امیرالمؤمنین مسیر اعتدال و حق را می روند. ↔️یعنی همان جایی که خداوند برای اهل بیت علیهم السلام قرار داده را به آن اعتقاد دارند و در آن افراط نمی کنند . : «همواره با بزرگترین جمعیت‌ها باشید که دست خدا با جماعت است» ⃣: منظور حضرت از بزرگترین جمعیت‌ها چیست؟ : ✍  همیشه توده هاى مؤمن، در مسیر حق حرکت مى کنند و اگر گروهى دچار اشتباه شوند، گروه دیگر آنها را آگاه مى سازند و از خطر گمراهى نجات مى دهند. 👌ولى افراد تکرو و گروه هاى کوچک و منزوى از جامعه اسلامى، گرفتار انواع خطاها و انحرافات مى گردند. 📛و شیطان همیشه وسوسه هاى خود را در میان آنها تشدد مى کند، و صید خوبى براى لشکر شیطانند . ⏪همان گونه که وقتى گوسفندى از گله گوسفندان جدا و از زیر نظر چوپان خارج مى شود، گرگها به او حمله مى کنند و طعمه خود مى سازند. : «از پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها، بهره ی شیطان است آنگونه که گوسفند تنها طعمه ی گرگ خواهد بود» ⃣: آیا تنهایی مذکور، تنهاییِ حاصل از تفرقه های دینی و اعتقادی ست(باتوجه به ابتدای جمله) ؟ ⃣: و آیا کلاً انسانی که تنهاست طعمه ی شیطان است؟ : ✅مراد از تنها و تنهایی در این خطبه همان جدا شدن از اکثریت مؤمنین است که حاصل تفرقه و پراکندگی است. 💯اگرچه تنها بودن فردی هم در بسیاری از موارد برای انسانهای عادی مقدمه گناه می شود و شیطان انسان تنها را بهتر فریب می دهد ، اما در این خطبه مراد از تنهایی در مقابل و وحدت جامعه است . : «آگاه باشید هرکس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید هرچند که زیر عمامه ی من باشد» ⃣: مگر حضرت در جای دیگری فرمان تحمل خوارج را نداده بودند؟ : ✍ آنجا که حضرت امر به مدارا می کنند و خود نیز بیش از همه مدارا می کنند، تا جایی است که خوارج فقط به توهین و تشکیک نسبت به حقانیت حضرت مبتنی بر خطای پذیرش حکمیت مشغولند. ⬅️ اما وقتی با جمع آوری عده و عُدّه قصد اختلاف افکنی در متن جامعه را کردند دیگر مدارا مشروع و منطقی نیست. ↩️لذا خود حضرت با آنان جنگیدند . : آگاه باشید ! هر کس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید ، هر چند که زیر عمامه ی من باشد . ⃣: با توجه به اینکه ، این فرموده حضرت در زمان ما مصادیق بسیاری دارد ، (از جمله سید صادق شیرازی ) و طرفدارانی که گاها از دوستان و نزدیکان ما هستند ، وظیفه ما نسبت به رهبران آنها چیست ؟ ⃣: و برخوردمان در مواجهه با طرفدارانشان چگونه باید باشد ؟ : ✍ تفرقه در همه شرایط مخلّ به مصالح اسلام و مسلمین است . 👈خصوصاً وقتی سازمان یافته و با هدف براندازی نظام اسلامی باشد. 👌اما کشتن و مواجهه فیزیکی از هر سنخ آن محتاج اذن ولی امر است. مثل زمان امیرالمؤمنین. ⃣: آیا باتوجه به این خطبه و تلخی هایی که خوارج به کام امام ریختند، می‌توان گفت خوارج(که انقلابیون ِ بسیار پشیمان! بودند) موجب قتل اباعبدالله (علیه السلام) شدند؟ : ⛔️اگر منظورتان این است که قاتلان ابی عبدالله الحسین علیه السلام از خوارج بودند به معنای خوارج که در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام ظهور کردند ، این حرف چندان درست نیست . ⏪اما اگر مقصود این باشد که همانطور که خوارج به نوعی پشیمان شدند یا به انحراف کشیده شدند از انقلابی گری حقیقی، کسانی هم که در کربلا مسبب اصلی این مصیبت اعظم شدند مثل عمر سعدها ، اینها انقلابیهای آلوده به دنیا بودند ؛ که نوعی پشیمانی و انحراف محسوب می شود . ⚠️به عشق رسیدن به قدرت مثل همان حکومت ری برای عمرسعد ناگزیر شدند تا روی ارزشهایی که قبلاً به آن اعتقاد اجمالی داشتند پا بگذارند و سوابق و جایگاه خود و پدرشان را ضایع کنند . ‼️از این جهت درسته . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛ «آگاه باشید بخشیدن مال به آنها که استحقاق ندارند زیاده روی و اسراف است. ممکن است در دنیا مقام بخشنده آن را بالا برد اما در آخرت پست خواهد کرد» ⃣: آیا بخشش به بعضی سائلین هم شامل اسراف و خوار شدن در آخرت می شود؟ ⃣: چه کسانی استحقاق بخشش ندارند؟ : ‼️این خطبه ارتباطی به سؤال شما ندارد چون درباره تقسیم کردن بیت المال به ناحق است . ↩️در حالیکه بخشیدن به فقیر و به قول شما گدا و ... بخشش از مال شخصی است . 🚫در این خطبه عده ای از شیعیان در اول حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام به خیال خودشان به خیر خواهی و نصیحت حضرت پرداختند که شما چه اشکالی دارد در همین ابتدای کار سهم کسانی که مثلاً رئیس قبیله هستند و بزرگان یک قومی هستند و احتمال داده می شود که بعداً بخواهند علیه حکومت شما اقدامی انجام بدهند را از بیت المال زیاد کنید تا دل آنها را بدست آورده و جلوی شورش آنها رابگیرید ؟ ⛔️که حضرت منکر شدند و مخالفت کردند یعنی تقسیم بیت المال بصورت غیر عادلانه را در این خطبه در موردش بحث می کنند . در این خطبه پس از آنکه در مورد تقسیم بیت المال فرمودند، حضرت در مورد مال شخصی می فرمایند: «کسی مالش را در راهی که خدا اجازه نفرمود مصرف نکرد و به غیر آن نپرداخت جز آنکه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود و دوستی آنان را متوجه دیگری ساخت.» ⃣: آیا اینجا هم باتوجه به پاسخ جلسه گذشته، همچنان منظور مال شخصی نیست؟ ⃣: منظور از غیراهل برای پرداخت مال شخصی به وی ، چه کسی است؟ : ✍ اصل خطبه همان‌طور که عرض شد درباره توصیه ناحق بعضی از اطرافیان به بخشش اضافی از بیت المال به افراد و مردمی بود که دلشان بدست بیاید و در واقع با حکومت امیرامؤمنین علیه‌السلام همراه بشوند . ⏪که حضرت اصل این کار را باطل دانسته و رد کردند . 📖در ادامه امیرالمؤمنین یک قاعده کلی معرفی می‌فرمایند. 💯که هم شامل بخشش نا بجا از بیت المال می شود و هم بخشش نابجا از مال شخصی و آن قاعده کلی مبتنی بر ناحق است . ⬅️یعنی اگر کسی مال شخصی خود را به دیگران ببخشد ، فقط به این نیت که بخواهد آنها را فریب بدهد و دل آنها را بدست بیاورد که طرفدارش بشوند ، خداوند این خفت و خواری که حضرت در فرمودند بر سرش می آورد . ⏪یعنی هم مالش را داده و هم به آن هدف باطل و شیطانی نرسیده است . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
═════ ೋღ💎ღೋ════ ⃣: آیا این خطبه مربوط به بازگشت لشکر امام از جنگ صفین است؟ ⃣: عدم پذیرش حکمیت مربوط به چه زمانی بود؟ : 👌بله این خطبه درباره حکمیت در جنگ صفین بود و بعد از جنگ صفین مطرح شده است. ⏪ منظور از اینکه خوارج حکمیت را نمی پذیرفتند این است که ، خوارج زیر بار این مسأله نمی رفتند که چطور امیرالمؤمنین قبول کرد که حکمیت را بپذیرد . ⁉️ یعنی می گفتند ما اشتباه کردیم حکمیت را اصرار کردیم که بپذیر ، تو که آگاه بودی چرا پذیرفتی و حضرت در حال جواب دادن به آنها هستند . ⚠️در توجیه اینکه چرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در صفین حکمیت را قبول کردند . ⃣: ماجرای تعیین مدت برای حکمیت چه بود؟ : ✍ در این عهدنامه یک سال به حکمین فرصت داده شده بود که درباره حلّ مشکل اختلاف امّت بیندیشند و در کار خود عجله نکنند.  🚫خرده گیران بى خبر و نادان گاه به اصل حکمیّت ایراد مى گرفتند که امام (علیه السلام)در بخش گذشته این خطبه جواب روشن و منطقى و دقیق به آنان داد و گاه به شاخ و برگ آن، یعنى مسأله قرار دادن مدت ایراد مى گرفتند. 💯امام (علیه السلام) چند فایده براى ضرب الاجل یک مسأله در مسأله حکمیّت بیان فرموده اند: 👇👇👇 ◀️نخست این که : ناآگاهان از جوش و خروش تعصّب باز ایستند و بتوانند درباره این مسأله سرنوشت ساز تحقیق کنند. ◀️ و دیگر این که علماى امّت در اصحاب على (علیه السلام) جوانب مسأله را به خوبى بررسى کنند و آنچه ضایعات کمترى در بردارد برگزینند و حکمین را براى انتخاب صحیح ارشاد کنند. ◀️دیگر این که در این مدّت طرقى براى اصلاح امر امّت به طور کلّى اندیشیده شود و از کارهاى عجولانه که سبب گمراهى است بپرهیزند. 🖇عجب این که : گروه متعصّب لجوج و ناآگاه از «خوارج» اصرار داشتند که عجولانه در این زمینه تصمیم گیرى شود و سرنوشت امّت را بدون مطالعه و تحقیق و دقّت به خطر بیفکنند و این است راه و رسم افراد نادان در هر عصر و هر زمان. ⏪جمله «وَلاَ تُؤْخَدُ بِأَکْظَامِهَا» که به معنى نگرفتن بیخ گلو و آزاد گذاشتن راه نفس است کنایه از آزادى براى مطالعه و تصمیم گیرى و انتخاب مى باشد کنایه اى است گویا و فصیح و بلیغ. ↩️جمله «وَتَنْقَادَ لأَوَّلِ الْغَیِّ» (مبادا تسلیم اوّلین گمراهى شوند) اشاره به این است که تصمیم هاى عجولانه غالباً گمراه کننده است. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ💎ღೋ════
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══ ⃣: آیا اسلام اجازه میداده بلاد جدیدی که مسلمان می‌شوند با قرائت هرکسی مسلمان شوند که شامیان با قرائت معاویه با اسلام آشنا شده اند؟ ⃣: آیا همین مسئله دلیل موجهی برا عناد دائمی شامیان نبوده است؟ ⃣: آنها از کجا باید سیره پیامبری که ندیده اند را بعنوان قرائت درست از اسلام، می آموختند؟ ⃣: مگر قرار نبوده اسلام عالم گیر شود؟ پس چگونه در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) منطقه ای مسلمان می شوند اما مسلمانان نمی‌توانند اسلام حقیقی را از همان ابتدا به آنان نشان می‌دهند. ⃣: آیا با این اوضاع، اسلام می‌توانست در آن زمان، بدرستی عالم گیر شود؟ : ✍ اینکه در بعضی از نقاط عده ای از افراد ، اسلام را اشتباه می‌فهمیدند یا قرائتهای غلط و انحرافی به آنها ارائه می شده ، به این معنی نیست که اسلام اجازه می داده که هر کسی هر نوع قرائتی را از اسلام داشته باشد . 💯 آن کاری که باید پیامبر عزیز اسلام می کردند این بود که قرآن کریم را به همه جا رساندند توسط مبلغین ، کاتبان قرآن و امثال این . ♻️از طرف دیگر برای هر سرزمینی مبلغینی را اعزام می کردند تا دین را آنجا برسانند و از هر سرزمینی هم معمولاً کسانی به مدینه و بعدها به مکه که رفت و آمد می کردند ، یقیناً با اسلام می توانستند آشنا شوند . ↩️لذا یا کوتاهی خود مردم بود ، که آن طور که باید با اسلام آشنا نمی شدند ، همانطور که الان هم همین طور است و همه ما با اسلام آنگونه که باید آشنا هستیم. ⁉️ و اگر آشنا نیستیم این تقصیر اسلام و پیامبر اسلام است ؟ یا کوتاهی خود ماست ؟ ⏪عقل ، فطرت و فرصتهای تحقیق و تأمل در منابع اسلامی ، برای همه فراهم بوده ، که اکثر ما از آنها درست بهره نمی بریم . ↔️از آن طرف اینکه قرائت غلطی را بنی امیه به خورد مردم شام می دادند ، برای همگان حجت نبود که آنها معذور باشند از شناخت اسلام . 💢بله عده ای که امکان شناخت دقیق را نداشتند آنها جاهل قاصر بودند لذا تکلیفی نداشتند . 🔖اما اکثر مردم می توانستند در آن روزگار با ارتباط گرفتن با منبع اصلی، با تفکر و تأمل کردن و با شناخت درست حتی خود معاویه و بنی امیه ، که خباثت از سر تا پای آنها می ریخت ، به حقانیت اسلام پی ببرند و اسلام و اهل بیت را درست بشناسند . 📌همانطور که بعضی اوقات در سیره تمام ائمه علیهم السلام دیده ایم ، بویژه ائمه ای که در ابتدا بودند مثل خود امیرالمؤمنین ، امام حسن و امام حسین تا امام صادق علیهم السلام ، که عده ای از شام می آمدند در مدینه و اگر چه شاید اول کار هم با کینه و بغض و بی ادبی ، با امامان ما برخورد میکردند و سؤالهایی کرده و رفتارهایی انجام می دادند ، در عکس العمل امام ما تامل می کردند و شیعه می شدند و به اعتقاد حق بر می گشتند . 🖇لذا آنهایی که در مناطقی مثل شام بودند بخشی از آنها جاهل قاصر بودند ، یعنی امکان شناخت نداشتند ، آنها معذور بودند . 🔍اما اکثریت آنها جاهل مقصر بودند یعنی می توانستند شناخت پیدا کنند و نکردند . ⬅️برای جهانی شدن اسلام هم الحمدلله رب العالمین ، هم فطرت هم عقل ، هم گسترده شدن امکان ارتباطات و تبلیغ باعث می شود که ان شاالله اسلام حقیقی به عالم نشر پیدا کند. ✅خصوصاً به برکت حکومت اسلامی که امکانات در اختیار آن قرار می گیرد و می تواند با قدرت و شتاب بیشتری اسلام ناب را به همه دنیا معرفی کند . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜 : «هرکدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاوری احساس کرد و برادرش را سست و ترسو یافت، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند آنگونه که از خود دفاع میکند زیرا اگر خدا بخواهد او را چون شما دلاور و شجاع گرداند» ⃣: آیا شجاعت در برابر دشمن متوقف بر تهذیب نفس است ؟ ⃣: اگر خدا کسی را شجاع قرار نداده است پس ترس و فرار او از صحنه نبرد، طبیعی است. پس چرا این‌همه عذاب در صورت فرار ، تعریف شده است؟ : ✍ افعال خداوند گر چه همه از روى حکمت است، با این حال کسى که از مواهب بیشترى برخوردار شده است، باید به شکرانه آن، دیگران را هم زیر چتر آن موهبت قرار دهد تا عملاً شکر نعمت را به جاى آورده باشد. ⬅️از سوى دیگر، اگر همکارى و هماهنگى تنگاتنگ در میان نفرات لشکر نباشد، همه آسیب مى بینند، زیرا دشمن به آن بخشى که احساس مى کند، ضعیف تر است حمله مى کند، هنگامى که آن را در هم شکست، دور مى زند و بقیه را در حلقه محاصره قرار مى دهد. ↩️بنابراین علاوه، بر مسأله شکرانه، سیاست جنگى نیز ایجاب مى کند که بخشهاى نیرومندتر لشکر، مراقب بخشهاى ضعیف تر باشند و در حمایت و دفاع از آنان، کوتاهى نکنند، که ضربات بر خود آنان وارد خواهد آمد. 🖇بخصوص این که : اگر دشمن بتواند بخشى از لشکر را از کار بیندازد، ضربه سنگینى بر روحیه دیگران وارد مى شود. امام در مشورتی که در به خلیفه دوم داده بودند فرمودند : «هرگاه خود به جنگ دشمن روی و با آنان روبرو گردی و آسیب بینی، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود دیگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نیست تا بدان روی آورند» ⃣: چرا خود امام در این جنگهای سخت شرکت می کردند؟ ⃣:چرا امام فرموده بودند پس از تو کسی نیست تا مردم بدان روی آورند؟ ⃣: آیا واقعاً در آن زمان در صورت کشته شدن خلیفه دوم در جنگ کسی نبوده تا پناه مردم باشد؟ : ✍ آنچه امام مى فرماید این است : «اگر تو خود به سوى دشمن حرکت کنى و در میدان نبرد با آنها رو به رو شوى و مغلوب گردى پناهگاهى براى مسلمین در شهرهاى دور دست باقى نمى ماند، و (در این شرایط) بعد از تو کسى نیست که به او مراجعه کنند» 🔖اشاره به این که هر گاه تو در میدان جنگ کشته شوى تا مردم بخواهند با دیگرى بیعت کنند جامعه اسلامى فاقد مرکزیّت مى شود و مناطق دور دست که از همه جا‌ آسیب پذیرترند متلاشى مى شود، سپس به سایر بلاد سرایت خواهد کرد. 💯اینکه امام خودشان در جنگها شرکت میکردند ۳ دلیل داشت: 🔻۱. اساساً مقایسه حضرت با دیگران غلط و قیاس مع الفارق است. 🔻۲. عمر خودش دنبال جنگ برای کشورگشایی بود ولی حضرت اصلاً با بیگانگان جنگ نکرد. 🔻۳. هر سه جنگ ایشان داخلی بود و تحمیلی: ▪️یکی با طلحه و زبیر در جنگ جمل ▪️یکی با معاویه در صفین برای آزاد کردن شام ▪️و سوم با خوارج شورشی در نهروان ⃣: چرا مقایسه ی حضرت با دیگران، قیاس مع الفارق است؟ ⃣: در بحث حکومتداری ، نباید دلایل را جستجو کرد؟ ⃣: یعنی توصیه ی‌ حضرت، برای موارد کشورگشایی و جنگ با بیگانگان بوده است؟ : ✍ اولاً: در اینکه تمام معصوم را نباید با هیچ کس مقایسه کرد شکی نیست حتی حضرت خودشان در نهج البلاغه در جنگ صفین درباره امام حسن علیه السلام که بی مهابا به صفوف دشمن حمله می کردند فرمودند: " این جوان را بگیرید می ترسم شهید شود و..." 👈ثانیاً: در یک مورد در نهج البلاغه حضرت از حضور در خط مقدم خودداری و فرماندهان را دستور دادند که پیشقدم شوند. ⏪و در توضیح علت اینکار لزوم حفظ جان رهبر را متذکر شدند که اگر او کشته شود سربازان دشمن! جرأت پیدا می کنند و روحیه سربازان خودی تضعیف خواهد شد. () 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ «مردم! اگر همانند من از آنچه بر شما پنهان است باخبر بودید ازخانه ها کوچ می کردید، در بیابانها سرگردان می شدید و بر کردارتان اشک می‌ریختید و چونان زنان مصیبت دیده بر سر و سینه خود می زدید و سرمایه خود را بدون نگهبان و جانشین رها می‌کردید و هرکدام ازشما تنها به کارخود می پرداختید و به دیگری توجه نداشتید. افسوس آنچه را به شما تذکر دادند فراموش کردید و از آنچه شما را ترساندند ایمن گشتید. گویا عقل از سر شما پریده و کارهای شما آشفته شده است.» ⃣: آیا منظور امام، خبرهای آینده و آینده ناگوار کوفیان بوده است؟ ⃣: این خطبه در مورد نبرد کوفیان در کدام جنگ است؟ : ✍در مورد اینکه مقصود امیرالمؤمنین از این دو اوصاف و توصیفات هولناک و نگران کننده آینده چیست ؟ می توان دو احتمال داد که به نظر من باهم منافاتی ندارند و قابل جمع هستند . ✅یکی درباره احوال روز قیامت است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام گویا می خواهند بفرمایند اگر شما هم مثل من عالم قبر و برزخ و ترس و حول قیامت را می دیدید و خبر داشتید اینقدر آرامش کاذب نداشتید . ✅یکی احتمال اینکه چون حضرت این فرمایشات را برای تحریک و تشویق مردم جهت مبارزه و جهاد علیه مردم شام و بنی امیه و معاویه بیان می کردند و مردم اطاعت نمی کردند ، چون در این مسیر فرموده باشند ، شاید احتمال این باشد که بعد از من به حاکمی مثل حجاج ابن یوسف سقفی مبتلا می شوید که چنان روزگاری را بر سر شما می آورد که اگر می فهمیدید از الان سر به بیابان می گذاشتید. ↩️ و کذا و کذا ... . ⏪بنابراین هر دو احتمال می تواند با هم جمع شود ، یعنی هم آینده نزدیک که دوران حکومت حاکمان ظالم بعد از شهادت امیرالمؤمنین باشد و هم آینده دور که دوران قبر و برزخ و قیامت باشد . : «...آنان مردمی بودند نیک اندیش، ترجیح دهنده بردباری، گویندگان حق و ترک کنندگان ستم. پیش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در بدست آوردن زندگی جاویدان و کرات گوارا پیروز شدند» ⃣: آیا منظور از راه راست، شهادت است؟ (باتوجه به جمله ی: پیش از ما به راه راست قدم گذاشتند) ⃣: کرامت گوارا چیست؟ : ✍ این تعبیرات، اشاره روشنى به پیامبر و گروهى از اصحاب خاص او دارد که داراى ویژگیهاى ششگانه بالا بودند. 🔹دو ویژگى در فکر و اندیشه (داشتن اندیشه هاى پربار و عقل کافى) 🔹و دو ویژگى در برنامه هاى زندگى (طرفدارى از حق و مبارزه با ظلم) 🔹و دو ویژگى در عمل (گام برداشتن در طریق حق و سرعت براى رسیدن به مقصد) 🔁و نتیجه این ویژگیها را که سعادت جاویدان و زندگى گوارا و پرارزش است نیز بیان فرموده اند. ⬅️مراد از کرامت گوارا زندگی کریمانه در نعمت های گوارای بهشت است. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : خدا را بر نعمتهایش آنگونه شکر می کنیم که بربلایش ... ⃣:آیا همه بلاها از جانب خداوند است ؟ : ✍ از یک منظر همه چیز از خداست. ↩️و از سوی دیگر چون خداوند مبدا خیر است لذا آنچه از حسنات و خوبیها به ما می رسد از اوست و آنچه از بدیها و مصیبتهاست از ماست. ⏪می ماند مصیبتهایی که ظاهرش تلخ ولی نتیجه اش شیرین است که انها آزمایشهای نیک خداست. ⃣: منظور از بلا چه بلاهایی است ؟ : ✍ اشاره به این که بلاهاى الهى هم در واقع، نوعى نعمت است . ‼️ گاه بلاها سبب بیدارى و بازگشت به سوى خدا و ترک معاصى است . ⬅️و گاه ظاهراً بلا است ولى در باطن، نعمت است و ما تشخیص نمى دهیم. ⬅️گاه کفاره گناهان است . ⬅️و گاهى سبب شناخت قدر نعمت هاست. ⚠️چرا که تا انسان نعمتى را از دست ندهد و به مصیبتى گرفتار نشود ارزش نعمت ها را نمى شناسد. 🖇وگرنه خداوند حیکم على الاطلاق بى جهت کسى را گرفتار بلایى نمى کند پس بلاى او هم رحمت است و درد او درمان. : «خدای را بر‌ نعمتهایش آن گونه ستایش می‌کنیم که بر بلاهایش» ⃣: آیا بلا را داخل‌ در معنای نعمت می دانند؟ ⃣: آیا شکر بر بلایی که نمی‌دانیم از حکمت است یا حلول خشم خدا، درست است؟ چون اگر از خشم خدا باشد قاعدتاً باید از توبه ذکر می کردند. : ✍ اگر در خود عبارت دقت بفرمایید معلوم می شود که حضرت نعمت و بلا را دو چیز می دانند و بلا را لزوماً نعمت نمی دانند . ↩️ به خاطر همین است که می فرمایند: همان طور که در نعمتها ستایش می کنم در بلاهایش هم ستایش می کنم . 🔰نمی خواهند بگویند نعمت و بلا یکی است ، می خواهند بگویند چون هر دوی آنها از خداست و با حکمت الهی نازل می شود پس هر دو جای شکر و سپاس دارد . ↔️حالا نعمت که خود مشخص است از رحمت الهی ناشی شده ، بلا به معنای امتحان و آزمایش هم از حکمت الهی ناشی شده تا مؤمن در این ابتلا رشد پیدا کرده و ایمانش تقویت شود و آنجایی هم که نفاقی در ایمان انسان هست حداقل برای خودش رو شده و برود خودش را اصلاح کند پس باز هم جای شکرگزاری دارد . : به خدا ایمان داریم ، ایمان کسی که غیبها را به چشم خود دیده ، ... ⃣: آیا در اینجا مراد خود حضرت علی هستند یا همه مؤمنان ؟ ⃣: و منظور از غیوبی که حضرت فرموده اند با چشم خود دیده ایم چیست ؟ : ✍ ایمان به غیب مهمترین و اولین رکن ایمان و تقوای الهی است که در قرآن کریم آمده است. ✅ الذین یومنون بالغیب ... بنابراین اختصاص به امیرالمومنین سلام الله علیه ندارد. 💌 و منظور باور قلبی است نسبت به حقایقی که با چشم ظاهر قابل دیدن و با حس ظاهری قابل درک نیستند . 🔖مانند خود خدا و قیامت و روح و فرشتگان و ... ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : «خداوند روزی شما را ضمانت کرده و شما را به کار وتلاش امر فرموده ، پس نباید روزی تضمین شده را بر آنچه که واجب شده مقدم دارید . با اینکه به خدا سوگند آنچنان نادانی و شک و یقین به هم آمیخته است که گویا روزی تضمین شده بر شما واجب است و آنچه را که واجب کرده اند ، برداشتند.» ⃣1⃣: آیا منظور حضرت علی علیه السلام از آنچه که واجب شده ، امر به کار و تلاش و در جملات بعد منظور دست کشیدن از آن ، به امید روزی که خدا ضمانت کرده است ؟ لطفاً در این باره توضیح دهید . : ✍ دو چیز در برابر ما وجود دارد یکى تحصیل روزى است و دیگرى انجام فرائض الهى. 👆اوّلى را خداوند براى ما تضمین فرموده و دوّمى را بر عهده ما گذارده است. ⏪ بنابراین تمام همّت ما باید مصروف دوّمى شود در حالى که قضیه بر عکس است و بسیارى از مردم تمام تلاش و کوشش و دقت و فکر خود را به صورت حریصانه اى صرف تحصیل معاش مى کنند و وظایف اصلى انسانى و الهى خودرا به دست فراموشى مى سپارند. 📌سپس در ادامه این سخن مى فرماید : «با این که به خدا سوگند ! آن چنان (در این موضوع براى مردم) شک و تردید حاصل شده و با یقین به هم آمیخته که گویى آنچه تضمین شده (یعنى تحصیل رزق) بر شما فرض شده، و آنچه واجب گردیده (یعنى انجام اوامر الهى) از شما برداشته شده است. 💯البته شک نیست که منظور از عبارات فوق این نیست که مردم فعالیت هاى مثبت اقتصادى خود را متوقف کنند و تلاش براى زندگى آبرومندانه را کنار بگذارند و یا برنامه هاى اقتصادى جامعه تعطیل شود یا به کُندى گراید. ‼️بلکه هدف این است که از حرص و آز و دنیاپرستى و افزون طلبى که انسان را از علم و دانش و معنویّت دور مى سازد باز ایستند. : «پس در اعمال نیکو شتاب کنید، و از فرا رسیدن مرگ ناگهانی بترسید ، زیرا آنچه از روزی که از دست رفته ، امید بازگشت آن وجود دارد ، اما عمر گذشته را نمی‌توان بازگرداند . آنچه را امروز از بهره دنیا کم شده می توان فردا بدست آورد اما آنچه دیروز از عمر گذشته ، امید به بازگشت آن نیست . به آینده امیدوار و از گذشته ناامید باشید . از خدا بترسید و جز بر مسلمانی نمیرید .» ⃣1⃣: منظور از روزی که از دست رفته و آنچه امروز از بهره دنیا کم شده چیست ؟ ⃣1⃣: چگونه فردی که فرصت جوانی را از دست داده می تواند به آینده امیدوار باشد و آنچه از دست داده را بازیابد ؟ ⃣1⃣: آیا باتوجه به معنای زهد(حسرت نخوردن برآنچه ازدست رفته و شادمان نشدن به چیزی که به ما رسیده)، این عبارت حاوی معنای زهد است؟ : ✍ آرى ! «امید به آینده است و نومیدى از گذشته !» (الرَّجَاءُ مَعَ الْجَائِی، والْیَأْسُ مَعَ الْمَاضِی). 👌به راستى این منطق بسیار روشن و گویایى است که ساعات عمر به هیچ قیمتى قابل بازگشت نیست. ↩️در حالى که متاع دنیا و مواهب آن در هر شرایطى قابل بازگشت و جبران است . 💯بنابراین عقل و خرد مى گوید انسان باید نسبت به چیزى که قابل بازگشت نیست سخت گیر و حساس باشد، نه امورى که اگر امروز از دست رفت فردا ممکن است به دست آید . ⁉️در حالى که غالب مردم بر خلاف این اصل اساسى گام برمى دارند با از دست رفتن کمى از دنیایشان فریادشان به آسمان بلند مى شود. ⏪در حالى که به خاطر از دست رفتن روزها و هفته ها و ماه و سال، کمتر تأسف مى خورند و این عجیب است. 🔖و این که مى بینیم امام (علیه السلام) در این خطبه و خطبه هاى دیگر بارها روى این مطلب یا شبیه آن تأکید مى کند به همین خاطر است. 📚در حدیثى از امام سجاد (علیه السلام) مى خوانیم که شخصى نزد آن حضرت آمد و از وضع زندگى خود شکایت کرد (گویا گرفتار زرق و برق دنیا بود) 📣امام (علیه السلام)فرمود : «بیچاره فرزندان آدم، در هر روز گرفتار سه مصیبت مى شوند که هیچ کدام مایه عبرت آنها نمى شود، حال آن که اگر عبرت مى گرفتند مصائب دنیا بر آنها آسان مى شد. ◾️مصیبت اوّل این که هر روز که مى گذرد بخشى از عمر آنها کم مى شود (ولى به آن تأسف نمى خورند) ‼️و اگر مقدارى از مالش کم شود غمگین مى گردد در حالى که درهم (و دینار) جانشین دارد ولى عمر هرگز برنمى گردد. ◾️دوّم این است که هر روز از رزق خود استفاده مى کنند رزقى که اگر حلال باشد باید حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد کیفر مى بینند. ◾️ سپس فرمود مصیبت سوّم از اینها بزرگتر است عرض کردند، مصیبت سوّم چیست ؟ ⏪ فرمود : «مَا مِنْ یَوْم یُمِسی إلاّ وَقَدْ دَنَا مِنَ الآخِرَةِ مَرْحَلَةً لاَ یَدْرِی عَلَى الجَنَّةِ أَمْ عَلَى النّارِ; ♣️هر روز که غروب مى شود یک منزل به آخرت نزدیکتر شده اند ونمى دانند به بهشت نزدیکتر شده اند یا به دوزخ!! 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ «فرشتگانی که در پشت پدران قرار‌ نگرفته و در رحم مادران پرورش نیافته اند و از آبی پست خلق ‌نشده اند و ناراحتی و مشکلات زندگی آنان را پراکنده نساخته است» ⃣: اگر انسان خلیفه خداست چرا چنین خلقتِ مادیِ پستی دارد(به توصیف خود خطبه) ؟ ⃣: آیا فرشتگان از این جهت بر انسان برتری ندارند؟ : ✍ روشن است قرار گرفتن در مکانى محدود، همچون صلب پدران و سپس رحم مادران و آفریده شدن از قطره آبى به ظاهر پست و بى مقدار، نقصان هایى است که دامن انسان ها را گرفته است؛ در حالى که فرشتگان نه ازدواجى دارند و نه تولّدى همچون انسان ها. 👌اضافه بر این، آنها نه مرگ و میر دارند و نه تغییر و دگرگونى بر اثر گذشت زمان، نه بیمارى دامان آنها را مى گیرد و نه پیرى و فرسودگى. 👈وجود این امتیازات در فرشتگان، گر چه نشانه شرافت خلقت آنهاست و انسان ها از این نظر بى شکّ نسبت به آنها در مقام پایین ترى قرار مى گیرند. ⏪ولى آنچه سبب عظمت انسان و برترى او بر فرشتگان مى شود، همان روح الهى است که در جمله «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» به آن اشاره شده است و همین امر سبب سجده تمام آنها در برابر آفرینش آدم شد. با توجه به این پاسخ استاد 👆👆👆 ⃣: حال آیا فرشتگان از نفخه روح الهی برخوردار نیستند ؟ : ✍ نه نحوه حیات فرشتگان به گونه ای دیگر است که اینجا مجال بیانش نیست. : «فرشتگان با مقام و مرتبتی که دارند و از ارزشی که نزد تو برخوردارند و آنگونه که تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت میکنند که اندک غفلتی در فرمان تو ندارند» ⃣: این چگونه محبتی است که فرشتگان را از کوچکترین غفلتی از فرمان خدا بازمیدارد اما ما را از لغزش در پیشگاه خدا باز نمی‌دارد...؟ : ✍همانطور که می‌دانید هر چقدر که معرفت ما نسبت به یک موجودی بیشتر و دقیق‌تر باشد ، اگر آن موجود لایق دوست داشتن باشد ، محبت ما نسبت به آن بیشتر می شود . 👌اگر آن موجود لایق نفرت باشد نفرت ما نسبت به آن بیشتر می شود . ⏪این دسته از فرشتگان مقرب خاصی که امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه از آنها یاد کرده اند ، فرشتگانی هستند که در درجه بسیار بالایی از شناخت خداوند متعال قرار دارند . ↩️ لذا محبت آنها ریشه در اوج معرفت آنها دارد. : «خدایا ستایش تو را سزاست که آفریننده و معبودی و بندگان را بدرستی آزمایش کردی» ⃣: چرا از صفت «درستی» برای آزمایش استفاده کردند؟ ⃣: آزمایش درست چگونه آزمایشی است؟ ⃣: ما چگونه می‌توانیم دیگران را درست آزمایش‌کنیم؟( آنگونه که در‌ فرمودند مردم را ببازمای تا دشمن گردی «و به باطن آنها پی ببری» ) : ✍در عبارت عربی این بند از واژه ی"حسن بلائک " آمده ، یعنی بلا وابتلای نیکو ، که به معنای این است که به بندگانت نعمتهای فراوان و رنگارنگی عنایت کرده ای ، فرصتهای گوناگون داده ای تا آنها خودشان به گوهره ی درونی خود پی ببرند ، به این حسن بلا گفته می شود یعنی امتحان نیک . ⬅️ما هم می توانیم به تبعیت از خداوند متعال با خوش اخلاقی ، بخشش و با فرصت دادن به دوستان و حتی کسانی که با ما دشمنی می کنند آنها را برای خودشان در بوته ی آزمایش قرار بدهیم تا خودشان نتیجه گیری کنند که چه رفتاری با ما داشته باشند . : «هرکس به چیزی عشق ناروا ورزد نابینایش میکند و قلبش را بیمار‌کرده با چشمی بیمار می‌نگرد و با گوشی بیمار می شنود» ⃣1⃣:عشق ناروا که اینقدر‌خطرناک است،‌چگونه عشقی است؟ : ✍ عشق منقطع از توجه به مبدا و معاد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛ : «پیامبر طبیبی است که برای درمان بیماران سیار است . مرهم های شفا بخش او آماده و ابزار داغ کردن زخمها گداخته . برای شفای قلب‌های کور و گوشهای ناشنوا و زبانهای لال ، آماده و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است .» ⃣: آیا ویژگی «سیار» بودن برای یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان، براستی در پیامبر بوده؟ یعنی پیامبر به شهرهای مختلف سفر می‌کرده اند؟ ⃣: منظور از این تعبیرات درباره بیماران ، مرهم های شفا بخش ، ابزار داغ کردن زخمها ، چیست ؟ ⃣: منظور از بیماران فراموش شده چه کسانی می باشد ؟ : ✍ یعنی پیامبر رحمتش را با نهایت خضوع و تواضع به همه جا نشر و گسترش می داد. 👌گاه خودش به خانه مرد یهودی که هر روز بر سر مبارک حضرت زباله می ریخت و چند روزی از او خبری نبود می رفت و او با دیدن این بزرگواری پیامبر، مسلمان می شد. ⬅️گاه محرومان و زجردیدگان را مورد ملاطفت خویش قرار می داد و به یتیمان و جزامیان رسیدگی می کرد. ⏪و گاه بیماران اعتقادی را با اعزام مبلغ و ازسال نامه ها به چشمه سلامت یعنی اسلام دعوت می نمود. 🖇آری شرک و کفر و نفاق و گناه اگر باطنش خوب درک شود جز زخم و چرک و نقص چیزی نیست و دعوت به توحید و تقوا و اخلاق در حکم مرهم و دارو است همان طور که قرآن شفا و رحمت است برای مؤمنین. : «ای مردم کوفه...چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحیت می بینم» ⃣: مگر عبادت کردن صلاحیت می خواهد؟ ⃣ :صلاحیت عبادت یافتن در چیست؟ : ✍ امام(علیه السلام) در این عبارات، با تشبیهات زیبا و رسایى که فرموده، یک حقیقت مهم را بیان مى کند که یکى از سرچشمه هاى گمراهى، تکیه کردن بر پندارهاى بى اساس و گمان هاى باطل و آراى فاسد و غیر مستدل است. ‼️اینها گاه ظاهر فریبنده اى دارد! همچون لب رودخانه ها، یا پرتگاه هایى که ظاهرش محکم، امّا زیر آن خالى شده است! 📛افراد بى خبر، پاى بر آن مى نهند و ناگهان در درون رودخانه، یا قعر درّه سقوط مى کنند. 🚫اینها با اصرار بر پندارهاى جاهلانه خود، همانند کسانى هستند که اسباب مرگ و سقوط خویش را بر دوش گرفته، به هر سو مى برند. ⁉️و یکى از ناهنجارى ها و بدبختى هاى آنان این است که براى توجیه افکار باطل خود به امور باطل دیگرى استناد مى کنند و به این ترتیب، روز به روز و لحظه به لحظه، در گمراهى عمیق ترى فرو مى روند. ⚠️اینها نقطه مقابل کسانى هستند که در آغاز این بخش، به آنان اشاره شد: کسانى که از چراغ هدایت رهروان راستین، نور مى گیرند و از چشمه هاى زلال علم آنها سیراب مى شوند. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ : «اسلام...روشن بینی برای صاحبان عزم و اراده است» «نشانه های (اسلام) در بلندترین جایگاه است» «میدان مسابقه آن پاکیزه است» ⃣ : در مورد این عبارات لطفاً توضیح بیشتری دهید. : ✍ سؤال شما سه بخش دارد که به ترتیب بیان می کنم: 🔻۱. یعنی اسلام مایه بصیرت است براى آن کس که عزم بر درک حقیقت دارد. 👌همانطور که خداوند فرموده است :" قَد تبیّن الرّشدُ من الغَیّ" حقیقت در اسلام چنان از غی و باطل جدا شده که انسان منصف و عاقل خودبخود راه و روش اسلام را می پذیرد بدون اکراه و اجبار لذا "لااکراهَ فی الدّین" 🔻۲. در هر جاده و مسیری نیاز به تابلوهایی هست که به عنوان نشانه و نشان دهنده خطرها و گردنه ها و لغزندگی جاده ها و فاصله تا منزل بعدی و ... کار کند. ‼️هر چه این نشانه ها و تابلوها بالا تر و مرتفع تر باشند بهتر قابل رؤیت است. 🚷نشانه های اسلام در این کلام به تابلوهای راهنمایی در جاده تشبیه شده اند. 🔻۳. حضرت اسلام را به مسابقه اى تشبیه مى کند که تمام ارکانش در بالاترین مرتبه حسن و کمال است. ⏪مسابقه ها معمولاً نیاز به ارکانى دارد: ✔️۱- میدان تمرین ✔️۲- محلّ پایان مسابقه ✔️۳- اسب هاى آماده و ورزیده ✔️۴- جایزه عالى ✔️۵- سوارکاران شریف و باارزش. ⁉️میدان مسابقه اگر پاک نباشد اسب ها در حرکت دچار مشکل و اذیت می شوند. ⬅️در اسلام هم میدان زندگی پاکیزه از دست اندازها و سخت گیری هاست . : «برنامه این مسابقه، تصدیق کردن به حق، راهنمایان آن اعمال صالح، پایان آن مرگ...است» ⃣ : آیا منظور این است که اعمال صالح ما را به سوی اسلام راهنمایی می کنند؟ ⃣: در مورد برنامه این مسابقه توضیح بیشتر بفرمایید. : ✍ یعنی راه پیروزی در این مسابقه دو چیز است : 🔻۱) ایمان به معنای تصدیق کردن عقاید حقه ی اسلام مانند توحید 🔻۲)اعمال صالح ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🌹🕊🌹🕊؛ 🕊؛ 🌹؛ 🕊؛ : «اگاه باشید بینا ترین چشم ها آنست که در دل نیکی ها نفوذ کند» ⃣: آیا منظور آنست که بیناترین دیدگان آنست که نیکی و درستی ها را ببیند؟ : ✍ با توجه به کل خطبه و لحن آن نتیجه می گیریم که این سخن اشاره دارد به اینکه اگر شما و سایر مردم، چشم و گوش باز داشته باشید؛ پیداکردن راه خیر و سعادت، مخفى و پیچیده نیست. ‼️ولى افسوس! که هواى نفس و هوس هاى سرکش، چنان پرده ظلمانى بر چشم و گوش انسان مى اندازد، که حقایق واضح را نمى بیند و دوستانه ترین اندرز را نمى شنوند. : «ای مردم ...ظرفهای جان را از آب زلال چشمه هایی که از آلودگیها پاک است پر نمایید» ⃣: آیا منظور از چشمه ، حکمت است؟ : ✍ منظور کلام و بیان خود امیرالمؤمنین است که همه حکمت است. 👌زیرا قبل از آن می‌فرمایند: ای مردم چراع دل را از نور گفتار گوینده با عمل روشن سازید" 📣 و گوینده با عمل طبق ، خود امیرالمؤمنین هستند آنجا می فرمایند: ای مردم! سوگند به خدا من شما را به هیچ طاعتی وادار نمی کنم مگر این که پیش از آن خود عمل کرده ام..." : «خدا را ، خدا را ، مبادا شکایت نزد کسی برید که آن را برطرف سازد و توان گره گشایی ندارد» ⃣: چرا حضرت برای این امر، قسم داده اند؟ ⃣: آیا حاکم طاغوت هم شامل این افراد می شود؟ : ‼️این سخنرانی همانطور که در متن ترجمه آن هست ، فقط پنج روز بعد از بیعت گرفتن از مردم و بدست گرفتن حکومت ایراد شده است . ↩️لذا امیرالمؤمنین علیه السلام گویا دارند می‌فرمایند: همانطور که سه دوره شکایت خودتان را نزد نااهلانی که قبلاً خلیفه بودند بردید و هیچ نتیجه ای جز ضرر ندیدید دیگر این کار را نکنید . ⏪با وجود حاکم الهی و حاکم مورد تأیید شریعت مقدس ما حق نداریم سراغ حاکم غیر الهی که حاکم طاغوت است برویم . 👌پس امیر المؤمنین علیه السلام همانطور که شما فرمودید دارند به ما اشاره می کنند که ما نمی توانیم سراغ حکومت طاغوت برویم . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊 🌹 🕊 🌹🕊🌹🕊
┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄ «با خستگان مدارا کرد و شکسته حالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت فرمود. جز آنکه راه گمراهی پیمودند و در آنها خیری نبود همه را نجات داد و در جایگاه مناسب رستگاری استقرارشان بخشید تا که آسیاب زندگی آنان به چرخش در آمد و نیزه شان تیز شد» ⃣: خستگان چه کسانی بودند؟ ⃣: آیا این وصف پیامبر ، الگوی امروز ماست برای بازیابی قوای خود و جمع کردن همه اقشار جامعه زیر پرچم ولی خدا؟ : ✍ بله اما متأسفانه ما سیره پیامبر را فراموش کرده ایم و هرکس حجاب ندارد یا ریش ندارد را دفع می کنیم. 👌اما پیامبر بدترین ها را جذب و اصلاح کرد. ⁉️واقعاً ما چند نفر خانم غیرچادری در نهج البلاعه ایها داریم؟ یا اگر این طیف افراد وارد جمع ما بشوند چگونه با انها برخورد می کنیم؟ 💯تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل «در این راه هرگز ناتوان نشدم و نترسیدم و خیانت نکردم و سستی در من راه نیافت» ⃣: چگونه ممکن است هرگز ناتوانی و سستی در‌ انسان رسوخ نکند؟ : ✍ اولاً: این امیرالمؤمنین علیه السلام است ، که هیچ عیب و نقص و کسالتی درباره پیگیری حق در او هرگز ایجاد نمی شود . 👈 ثانیاً: برای ما هم امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه توصیه کرده اند و یاد داده اند که چه کسانی هیچگاه در حق سست نمی شوند . 📚به خطبه متقین مراجعه کنید ، یعنی این نهج البلاغه شریف ، امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام وقتی می خواهند متقین را توصیف کنند. 🔖در این خطبه می فرمایند : « یکی از نشانه های پرهیزکاران این است که او را اینگونه می بینی در دینداری نیرومند ، نرمخو و دوراندیش است . دارای ایمانی پر از یقین ، حریص در کسب دانش ، با داشتن علم بردبار ، در توانگری میانه رو ، در عبادت فروتن ، در تهیدستی آراسته ، در سختی ها بردبار ، در جستجوی کسب حلال و در راه هدایت شادمان و با نشاط است و از طمع ورزی پرهیز می کند .» ↩️بنابراین تقوا و ایمان و یقین هر چه بالاتر برود انسان در راه هدایت با نشاط تر و با حوصله تر و قوی تر می شود . «به خدا سوگند درون باطل را میشکافم تا حق را از پهلویش بیرون کشم» ⃣: آیا این یعنی آنچنان بصیرت و فهمی وجود داشته باشد که بتواند حق را بطور تمام و کمال از احاطه ی باطل تشخیص داده و نه تنها تشخیص بلکه بیرون هم بکشند؟ ⃣: بنظر می رسد منظور حضرت فضای فتنه است.درست است ؟ ⃣: ما چگونه به چنین بینش دقیق و زیرکانه و نافذی برسیم که عملکرد ما در مواجهه با فتنه، این‌چنین باشد ؟ : ✍ بله این مربوط به دوران حکومت حضرت است که مانند دوران ۳۸ ساله جمهوری اسلامی پر از فتنه بود. 🖇هر روز شبهه ای در حقانیت حکومت امیرالمؤمنین با روش جنگ نرم القا می شد و در این اوضاع تقویت ایمان و بصیرت جز با محوریت تمسک جدی و عملی به ولی حق جامعه ممکن نیست. 📝در درباره اهل بیت علیهم السلام می خوانیم : آنان ستونهای استوار اسلام و پناهگاه مردم می باشند، حق به وسیله آنها به جایگاه خویش بازگشت و باطل از جای خویش رانده و نابود و زبان باطل از ریشه کنده شد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ «نیکوحال ترین آنها کسی است که جای گذاشتن دو پایش را پیدا کند یا جایی برای آسوده ماندن بیابد» ⃣: یعنی حتی برای مؤمنین هم چنین حالت رقت بار و شدیدی وجود دارد؟ ⃣: جایی برای آسوده ماندن؟ آیا این تعبیر به معنی این است که ابدا چنین جایی نمی یابد؟ : ✍ از تعبیر روایات بر مى آید که هول محشر و وحشت حساب رسى اعمال، مسأله عامّى است که همه حاضران در محشر را فرا مى گیرد. ♨️چرا که حتّى نیکوکاران از حساب رسى دقیق پروردگار، بیم ناکند! ⏪هول محشر عوامل فراوانى دارد که یکى از آنها همان ضیق مکان است که در جمله بالا آمده است. ⃣: اگر ممکن است درباره هول محشر توضیحات بیشتری بدهید ، یا کتابی معرفی بفرمایید . : ✍ ظاهراً آنچه که از آیات و روایات برمی آید ترس مبعوث شدن از قبرها و محشور شدن در محشر برای حساب و کتاب و میزان امری بسیار بسیار نگران کننده و وحشتناک است و گریزی هم از آن نیست مگر آنچه که در روایات برای کاستن از این ترس و هراس آمده و شاید فقط عده ای از مخلَصین باشند که این هول و هراس را ندارند . 🔖خداوند در ابتدای مبارکه می‌فرماید :" آن روز چنان ترسناک است که زنهای باردار بارشان و فرزند داخل شکمشان را سقط میکنند. 🖇و بعد می فرماید: آنقدر وحشتناک است که مادری که در حال شیر دادن به فرزند خود است از هول قیامتی که در حال برپا شدن است فرزند شیرخواره اش را رها می کند و می رود تا به داد خودش برسد . " ‼️اگر خواستید مطالعه کنید در اینطور موارد شاید یکی از بهترین کتابها ، کتاب منازل الاخرة نوشته مرحوم حاج شیخ عباس قمی است که به زبان فارسی هم هست. «در این هنگام وای بر تو ای بصره از سپاهی که نشانه خشم و انتقام الهی است.بی گردوغبار و صدایی به تو حمله خواهند کرد و چه زود ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی‌ غبارآلود دچار می گردند» ⃣: آیا این توصیفات باتوجه به پاورقی آقای دشتی، با حمله غواصان رزمنده ایران به بصره همخوانی دارد؟ : ✍ با توجه به اینکه بعد از امیرالمؤمنین علیه السلام ، بارها شهر بصره مورد هجوم قرار گرفته ، هیچگاه نمیتوان بطور قاطع گفت حتماً منظور امیرالمؤمنین حمله والفجر ۸ هست که رزمندگان عزیز ما از اروند عبور کرده و بصره را تهدید کردند ، ضمن اینکه ما در این عملیات اصلاً وارد شهر بصره نشدیم . ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾ : «ای مردم! دشمنی و مخالفت بامن شما را تا مرز گناه نراند» ⃣: چرا فرمودند« تا مرز گناه» حال آنکه دشمنی و مخالفت با امام گناه بزرگی است. ⃣: آیا منظور آنست که اگر به این مرز رسیدید دیگر ممکن است ‌هر گناهی مرتکب شوید؟! : ✍ اشاره به این است که: کینه توزى ها و لجاجت ها و حسادت ها در بسیارى از موارد، انسان را به گناه مى کشاند و پرده اى در مقابل چشم او مى افکند و چهره حقیقت را نمى بیند. 👈این عبارت نوعی پیشگویی است که متأسفانه بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام محقق شد . 👌و حاکمان و بخشی از مردم به دلیل کینه نسبت به امیرالمؤمنین دست به انواع ظلم ها و غارتگری ها در حق اهل بیت زدند که نمونه اش ماجرای کربلا بود. : «به هنگام شنیدن سخن من به گوشه چشم، یکدیگر را ننگرید» ⃣: منظور حضرت چه بوده است؟ ⃣: آیا مردم با این نگاه گوشه چشمی، صحبت های امام را تمسخر میکرده اند؟ ⃣:تاریخی برای این خطبه ذکر شده است؟ : ✍ منظور حضرت از این عبارت این است که : به سخنان من با دیده انکار ننگرید. 💯چون در همان زمان که حضرت این فرمایشات و امثال آنرا می فرمودند در جمع مردم ، تعداد زیادی بودند که منکر این حرفها بودند. ⚠️و امیرالمؤمنین را حداقل در دلهایشان متهم می کردند به اینکه غیر واقع صحبت می کند . ↩️لذا حضرت می فرماید: که با دیده انکار به صحبتهای من گوش ندهید بلکه سعی کنید صحبتها را درست بفهمید و قبول کنید . ‼️شاهد این معنا هم عبارتهای بعدی است که امیرالمؤمنین مجبور می شوند قسم بخورند و برای اثبات فرمایشات خودشان دلیل و سوگند بیاورند. # بند_دوم: «و آنگاه که کشتزار او به بار نشست و میوه او آبدار شد و چون شتر مست، خروشید و چون برق درخشید، پرچم های سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز درآید» ⃣: با توجه به این که مقدمات فتنه را این‌چنین توصیف کرده اند و جامعه ما نیز از فتنه دور نیست، فضای قبل از فتنه، تازمانی که میوه ی‌آن آبدار ‌و کشتزارش آماده شود توضیحاتی بفرمایید. : ✍امیرالمؤمنین علیه السلام درباره فتنه نکات خیلی دقیق و کاملی در نهج البلاغه دارند که باید همه عزیزان مطالعه کنند . 👌اما یک نکته که بیشتر مرتبط با سؤال خواهر بزرگوار ماست این است که حضرت در نهج البلاغه می فرمایند : "همانا آغاز فتنه ها با شبهه شروع می شود . 👈" مثلا در ماجرا و فتنه ۸۸ با ایجاد یک شبهه ی دروغین در سلامت انتخابات یک فتنه بزرگ راه افتاد . ⏪ این شبهه را در ذهن مردمی که در ایام انتخابات هم بصورت طبیعی دچار هیجانات و احساسات غلیان یافته هستند انداختند که در نتیجه انتخابات تقلب شده است. ⛔️با این دروغ بزرگ و ایجاد این شبهه ی جدی بخشی از مردم عزیز ما را نگران سلامت انتخابات و نگران رأیشان کردند و این شبهه را چنان دامن زدند که مردم بخشی شان باور کردند و به این اعتقاد که باید حق خودشان را پس بگیرند به خیابانها ریختند و آن اتفاق ناگوار و تلخی افتاد که همه شاهد بودیم . ↔️بنابراین آغاز فتنه ها با شبهه است . 💯باید مراقب باشیم هر وقت فضای شبهه در جامعه شدید شد باید ببینیم نقطه تمرکز شبهه ها کجاست ؟ ⁉️و متوجه باشیم که دشمن می خواهد از آن نقطه حداقل جمعی از مردم را دچار عصبانیت کند و با عصبانیت آنها را به صحنه خیابانها بکشد و از این هیجان آنها استفاده کند برای فتنه انگیزی . ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾