🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿؛
🌹🌿؛
🌿؛
#خطبه186_بند_اول:
«...کسی که کیفیتی برای خدا قائل شد یگانگی او را انکار کرده است...»
#سؤال1⃣:در پاورقی آمده که حتی توصیف هم شامل این موضوع میشود... آیا اگر قائل به صفات خدا مثل رحمانیت و رحیمیت و ...باشیم هم یگانگی او را انکار کرده ایم؟
#جواب:
✍ برای فهم دقیق این نکته راهی بهتر از مراجعه به تبیین خود نهج البلاغه نمی شناسم در #خطبه1 فرمود:
⏪سرآغاز دين، معرفت و شناخت اوست
🔻و کمال معرفتش تصديق به ذات پاک اوست.
🔻و کمال تصديق به او همان توحيد اوست
🔻و کمال توحيدش، اخلاص براى اوست.
🔻و کمال اخلاص براى او، نفى صفات ممکنات از اوست.
✅چرا که هر صفتى (از اين صفات) گواهى مى دهد که غير از موصوف است و هر موصوفى (از ممکنات) شهادت مى دهد که غير از صفت است.
↩️پس هر کس خداوند سبحان را (با صفاتى همچون صفات مخلوقات) توصيف کند؛
⬅️او را با امور ديگرى قرين ساخته و آن کس که او را با چيز ديگرى قرين کند دوگانگى در ذات او قائل شده
⬅️و کسى که دوگانگى براى او قائل شود اجزايى براى او پنداشته.
⏪و هر کس براى او اجزايى قائل شود به راستى او را نشناخته است.
⏪و کسى که او را نشناسد به او اشاره مى کند
⏪و هر کس به او اشاره کند او را محدود شمرده.
‼️و هر کس او را محدود بداند او را به شمارش درآورده است (و در وادى شرک افتاده است)
#بند_اول :
«...از ابزار و وسایل کمک نگرفته است...»
2⃣: آیا خلقت آسمانها توسط آبی که خدا در فضا خلق کرد و سپس طوفانی بر آن افکند و از ابتدایش برمیداشت و به انتهایش میریخت و سپس کفی درست شد پس از آن، هفت آسمان پدید آمد، استفاده از اسباب نیست؟
#جواب:
✍ وسیله عبارتست از چیزی خارج از اراده و مخلوقات خدا که خدا بخواهد از آن استفاده کند تا اراده خودش را محقق سازد.
✅مثل توسل ما به وسایل و وسائط اما آیا آسمان و زمین و جن و انس و ملک و .... خارج از دایره اراده و مخلوقات باری تعالی هستند؟
#بند_سوم:
«...نمیشود گفت بین خدا و پدیده ها جداییست.. تا سازنده و ساخته شده ، همانند تصور شوند و خالق و پدید آمده، به یکدیگر شبیه گردند...»
3⃣: پس نسبت خدا و پدیده ها چگونه است؟
#جواب:
✍ نسبت خدا به مخلوقاتش نسبت غنی به فقیر است.
🔴نسبت عالم به معلوم است به علم حضوری.
↔️یعنی همه هستی محضر خداست و مخلوقات همه در محضر و مرآ و مسمع اویند.
هو معکم اینما کنتم
اینما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ الله
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌿
🌹🌿
🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه152
#بند_اول:
«...و آفرینش پدیده های نو ، بر ازلی بودن او گواه است...»
#سؤال1⃣ : نو بودن نسبت به چه زمان؟ وقتی ما از عدم ، به هستی رسیدیم، پس از زمان ِ ماقبل مان خبری نداریم که نو یا تکراری بودن پدیده ها را تشخیص دهیم.
#سؤال2⃣:نو بودن پدیده ها چه ارتباطی به ازلیبودن خدا دارد؟
#جواب:
✍ نو بودن یعنی حادث بودن یعنی قبلاً نبود و الان بود شد!
⁉️خب ! سؤال پیش می آید که اگر چیزی سابقه عدم داشته است برای به وجود آمدن نیاز به علتی دارد که او را به وجود بیآورد و چیزی که نیاز به چیز دیگری داشته باشد که نمی تواند خدا و واجب الوجود باشد.
↩️پس طبق برهان خلف! چون خدا محتاج غیر نیست پس محال است که دوره ای نبوده باشد و بعد بود شده باشد و این یعنی ازلی است و بی آغاز است.
#بند_اول:
«...آنکه خدا را به شمارش آورد، ازلیت او را باطل کرده است»
#سؤال3⃣ : منظور از به شمارش در آوردن خدا چیست؟
#سؤال4⃣:به شمارش آوردن چه ارتباطی به ابطال ازلیت دارد؟
#جواب:
✍ کلام مولا را باید با قبل و بعدش فهمید می فرمایند: هر کس خدا را وصف کند او را محدود کرده است چرا؟
‼️جواب را در #خطبه1 داده اند که هر صفتی شهادت می دهد که غیر از موصوفش است و همچنین هر موصوفی گواهی می دهد که با صفتش فرق دارد.
↩️پس موصوف یک چیز می شود و صفت چیز دیگری آن گاه صفت ، موصوف را محدود می کند مثلاً اگر گفتید کفش قهوه ای یعنی دیگر مشکی و زرد و ... نیست.
⬅️و اگر خدا را با توصیف محدود کردید او را قابل شمارش کرده اید یعنی گویا گفته اید خدا یکی و فلان صفت یکی دیگه و فلان یکی دیگر و ....
👌و اگر چیزی قابل شمارش شد و در عِداد چیزهای دیگر قرار گرفت و محدود شد نمی تواند ازلی باشد چون قبل از ان معدود دیگری قابل تصور است.
♨️ مثلاً اگر ۳ عدد باشد قبل از آن هم عدد دیگری قابل فرض است و قبل از آن هم باز عدد دیگری و ... بدون انتها و این یعنی ازلیت ندارد .
#بند_دوم :
«...خداوند گروهی را به گروهیتبدیل و روزی را برابر روزی قرار داد...»
#سؤال5⃣ : منظور چیست؟
#جواب:
✍ یعنی با ظهور اسلام خداوند آقایی و سیادت را از گروهی که شایسته آن نبودند(مشرکین و کفار) گرفت و به گروهی که لایق آن بودند داد (اهل بیت و مؤمنان)
⬅️و روزی برابر روزی یعنی روز پیروزی اهل ایمان را در مقابل روز گردنکشی مشرکین قرار داد.
🔊یک روز فریاد می زدند : لات و هُبَل لات و هبل اما یک روز فقط این ندا به گوشها می رسید که الله اعلی و اجل .
#بند_سوم:
«اسلام، ظاهرش علم و باطنش حکمت است»
#سؤال6⃣ : آیا مرتبه ی حکمت ، نزد خداوند بالاتر از علم است؟
#سؤال7⃣ :چرا علم به ظاهر اختصاص داده می شود؟
#سؤال8⃣ :آیا به علمی که به فعلیت رسیده میتوان گفت حکمت؟
#جواب:
✍ بله حکمت از علم بالاتر است زیرا حضرت درباره اش در نهج البلاغه فرموده است گاهی حکمت در سینه منافق است ولی آنجا قرار نمی گیرد آنقدر خلجان می کند تا از سینه منافق خارج شده و در سینه مؤمن قرار و آرام می گیرد.
‼️اما منافق می تواند به علم ظاهر برسد حتی به علم فقه و تفسیر و عرفان و ...
✅حکمت آن مرتبه ای از مواجهه با حق است که با قلب شهود شود و به یقین متصف گردد.
⏪ محل ظهور و قرار حکمت، #قلب است و اگر در دلی قرار داده شد به او خیر کثیر داده شده است.
◀️یوءتِ الحکمهَ من یشآء و من یؤتَ الحکمه فقد اوتِیَ خیراً کثیرا
#بند_سوم:
«مرزهایش محفوظ و چراگاه هایش را خود نگهبان است »
#سؤال9⃣ : مرز همان حدود الهی(واجبات و محرمات) است؟
اگر بله ، آیا بهتر نبود میفرمودند مرزهای آن آشکار است؟(چون این مرزها از طرف مسلمانان گاهی محفوظ نیست)
#سؤال0⃣1⃣: منظور از چراگاه چیست؟
#جواب:
✍ آنچه در عبارت عربی آمده این است قد اُحمَی حماه و این تعبیر استعاری یعنی حمایت هایش قطعی است به این معنا که هر کس خود را در حمایت قرآن قرار بدهد حمایت کردن قران از او قطعی است و بهتر بود مرحوم دشتی از واژه مرز استفاده نمی کردند تا با حدود شرعی اشتباه نشود.
👌البته برای ترجمه ایشان هم می شود توجیه خوبی درست کرد و آن این است که وقتی شما وارد حد و مرز یک دژ و قلعه بشوید در واقع با خیال راحت در حمایت و حصن ان قرار گرفته اید.
↔️مراد از چراگاه همان است که در خود خطبه امده آنجا که فرمود :" در قرآن برکات و خیرات چونان سرزمین های پر اب و گیاه در اول بهار، فراوان است."
#سؤال9⃣ : «...هربی نیازی را در طلب، کافیست» یعنی چه؟
✍ عبارت عربی این است و کفایه المکتفی یعنی قرآن برای کسی طالب چیزی باشد که امور و احتیاجاتش را تأمین کند، کفایت می کند.
🖊 حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯