💙!“•••
میگـفت؛هرڪـسیروز؎³مـرتـبہ
خطـاببـهحضـرتمهـدی(عج)بـگه:
﴿بابـیانـتَوامےیاابـاصـالحالمهـدے﴾
حضـرتیجـورخاصےبراشدعـامیـکنن...𐇵!
به کانال مهدویت بپیوندید👇
http://eitaa.com/mahdavieat
‴🦋‴
شــهید در این دنیــا
نامــش شــهید
درصــحرای محشــر
نامــش شــفیع
#شهید_احمد_مشلب
#داداش_احمد
به کانال مهدویت بپیوندید👇
http://eitaa.com/mahdavieat
🔔# *تلنگر | #منتظرانه* 👀
گفتم:یا صاحب الزمان بیا...
گفت: مگر منتظری
گفتم:بله آقا منتظرم
گفت: چه انتظارے نه ڪوششے نه تلاشے فقط میگویے آقا بیا
گفتم: مگر بد است آقا
گفت: به جدم حسین هم گفتن بیا اما وقتے آمدڪشتنش
گفتم : پس چه ڪنیم
گفت: مرا بشناسید
گفتم: مگر نمیشناسیم
گفت : اگر میشناختید ڪه این_طور_گناه نمیڪردید
گفتم : آقا تو ما را میبخشے ؟
گفت: من هر شب براے شما تا صبح گریه میڪنم
گفتم : آقا چه ڪنم به تو برسم؟
گفت: ترڪ محرمات...
انجام واجبات...
همین ڪافیست
#مهدویت
#امام زمان
#شرمندمکهنبضمدارهبیتومیزنه♥️😰😔
به کانال مهدویت بپیوندید👇
http://eitaa.com/mahdavieat
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃
🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری
#مادر_شهید_محمد_معماریان
#نویسنده_اکرم_اسلامی
فصل دوم ...( قسمت اول)🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
#سرنوشتی_خوش
پولدار بود آن قدر که گفته بودند جهیزیه می خواهیم عقدش می کنیم یک چادر می اندازیم سرش و می بریم داماد کار و بارش سکه است و همه چیز دارد این ها را یواشکی وقتی زن عموی مادرم داشت برای مادرم تعریف می کرد شنیدم خانواده اش هم آن قدر خوب بودند که می دانستم آقا جان نه نمی آورد زن عموی مادرم واسطه شان بود روزها داشتند بلند می شدند که بک بعد از ظهر با خواهر های پسر آمدند خانه مان زیر چشمی نگاهم می کردند و از لبخند رضایتشان می شد فهمید مورد پسندشان شده ام سینی چای به دست گونه هایم شده بود گل آتش. عکس داماد را که در آوردند و دست به دست کردند تا نشان مادرم دهند عزیز همان طور که لبخند به لب داشت سرش گرداند سمت من با گوشه چشم و ابرویش در را نشانم داد که بروم بیرون سینی را گذاشتم وسط اتاق و پکر آمدم بیرون ولی من هم زبلی های خودم را داشتم یواشکی از لای در نگاه می کردم دیدم مادر عکس را گرفت نگاهی انداخت و با همان لبخندش حرف را ادامه داد و ازشان اجازه گرفت که عکس را انشان آقا جان بدهد از جایش بلند شد و رفت عکس را گذاشت لای قرآن سر طاقچه مهمان ها خداحافظی کردند و رفتند ولی من جرئت نداشتم از مادرم چیزی بپرسم مدام فکر می کردم یعنی قیافه اش چه شکلیه؟
قدش چقدره؟ دیدم حریف کنجکاوی اش نمی شوم و نمی توانم بی خیال باشم یک دستمال دستم گرفتم و رفتم مثلا گرد گیری کنم همین طور که با دستمال ایینه را تمیز می کردم خودم را رساندم به قرآن برگشتم ک پشت سرم را نگاه کردم صدای قلبم را می شنیدم به گمانم صورتم هم قرمز شده بود تا دیدم خبری نیست و کسی نمی آید یواشکی جلد قرآن را با انگشت گرفتم و بازص کردم عکس را که دیدم چشم هایم شد چهار تا باور نمی کردم ابروهایم هشتی شده بودند و لب و لوچه ام آویزان وا رفتم کاش فقط کچل بود شاید دلم را خوش می کردم که عوضش پولدار است ولی مردی که داشتم عکسش را نگاه می کردم هم مو نداشت و هم سنش زیاد بود با غصه و کلافه چرخیدم و خواستم برگردم دامنم گرفت به شیر سماور دسته اش چرخید و شیر باز شد آب جوش ریخت روی پایم و از سوزشش نفسم بند آمد جرئت نداشتم صدایم را در بیاورم لب هایم را بهم فشار دادم اما نتوانستم خیلی تحمل کنم بالاخره اشکم در آمد هی پایم را فوت می کردم بلکه کمی خنک شود ولی تاثیری نداشت حرصم گرفته بود داماد آن شکلی از آب در آمده بود که هیچ خودم را هم سوزانده بودم توی دلم می گفتم ای کاش کمی جوان تر بود و بر روی داشت تا حداقل برای آن همه سختی پلیس بازی و پای سوخته دلم نمی سوخت ولی زهی خیال باطل از جایم بلند شدم و سعی کردم لنگان لنگان هم شده خودم را برسانم پیش بقیه که شک نکنند راه می رفتم و با دامنم پایم را باد می زدم تا سوزشش بیفتد خدا رحم کرد که قد دامن بلند بود و کسی نمی توانست سرخی پایم را ببیند.
#شهیدانه
#ادامه_دارد
#مهدویت
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
به کانال مهدویت بپیوندید👇
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید غواص
✍در کربلای ۴ برخی از شهدا را آب با خودش به دریا برد.
مادر شهید : ماهی نمی خورم ....😭😔
#شهیدانه
به کانال مهدویت بپیوندید👇
http://eitaa.com/mahdavieat
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رجعت
صحبت های دلنشین مادر 😳سه شهید.
🌹شهیدان کارکوب زاده
به کانال مهدویت بپیوندید👇
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎سنگ ها را نمی دانم
اما گنجشک ها مفت نیستند!
💎قلبشان می تپد.
نگویید سنگ مفت، گنجشک مفت ...!
💎بعضی آدمها ؛
ناخواسته ؛ همیشه متهم اند!
همیشه مقصرند…
💎بخاطر سکوتشان،
مهربانیشان
گذشتشان،
بی کینه بودنشان ...
کمک نخواستنشان،
بی آزار بودنشان!
💎گویی جان می دهند برای اتهام بستن.
و از همه بدتر اینکه ؛
خوبی هایشان زود فراموش می شود!
#مهدویت
به کانال مهدویت بپیوندید👇
http://eitaa.com/mahdavieat