eitaa logo
سه شنبه مهدوی شهریار
145 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3هزار ویدیو
32 فایل
ارتباط با ما @ansarol_khamenee @orhossajn @S_Abbasi313
مشاهده در ایتا
دانلود
13.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 از نماز آغاز کنیم 🔰استاد یزدان پناه
26.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌نمازت را یقینی بخوان! 🔰آیت الله جاودان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوز بعد از ۱۴۰۰ سال چادر زینب سلام الله علیها حریف ندارد.
دلش می‌خواست ازدواج کند. دستش اما خالی بود. نه پول داشت، نه خانه. یکدفعه فکری به سرش زد. رفت خانه باب الحوائج، حاجتش را برای امام کاظم علیه السلام گفت...
خوشا آنان كه پاسى از شب را به عبادت مى گذرانند ؛ آنان كسانى اند كه نورى ماندگار به ارث مى برند .
مردم کوفه با (ع) آزمایش نشدند، چون هنوز امام حسین(ع) به کوفه نرسیده بود و آنها هنوز حضرت را درک نکرده بودند. 👈 بلکه آنها با امام یعنی آزمایش شدند و چون در این آزمایش مردود شدند وقتی امام حسین(ع) رسید، مقابل او هم ایستادند. 👈 ما در زمان غیبت با نایب عجل الله تعالی فرجه الشریف امتحان می‌شویم و وقتی حضرت آمد دیگر وقت امتحان نیست، بلکه اگر در اطاعت از نایبش امتحان پس داده باشیم یار او خواهیم بود ان‌شاءالله. اما اگر نسبت به منویات نایبش کوتاهی کنیم در یاری از امام زمان(عج) هم کوتاهی خواهیم کرد. ✅ لذا فرمود: شرط عاقبت‌ بخیری ارتباط دلی و قلبی و حقیقی با است. هر کس صدای نایب امام زمان را نشنود صدای امام زمان(عج) را نخواهد شنید. ✅ ✅ ✅
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 قطعا مقام معظم رهبری امروز ! عالم اول، رهبر اول، شخصیت عالمانه اول است که از مقاومت در ،، بدون هیچ ،مدارا و تعارفی حمایت کرد . 🌱🌱🌱 بله! او به حق این لیاقت را دارد که رهبر و امام و ولی باشد اما دشمنان صبح تا شب مشغول تخریب این شخصیت عالیقدر و مقدس هستند ✅✅✅ 🎙(از رهبران عراق)
🔹اگه بتونی این سه روز (۲۷ و ۲۸ و ۲۹ رجب) رو روزه بگیری چه شود!!! 🔹 اگر هم میخوای فقط دو روز روزه بگیری، ۲۷ ام و ۲۹ ام رو دریاب!! 🔹اگر خواستی فقط یک روز روزه بگیری حتما فردا رو اگر معذور نیستی از دست نده! از ما گفتن ....
⚪️ نظر صاحبان مطلقه حامل نور يقظه مى‏ باشد ⚪️ ⬛️ ...چه بسا در مواردى كاملا تعجب آور و تحير آور باشد و كسانى با توجه و نظر آنان بخود آمده و بيدار گشته و متنبه شده باشند كه بظاهر و طبق محاسبات معمولى چنين انتظارى نمى‏ رفت. و اين در حقيقت بدان جهت است كه نور الهى و جذب حق كه اصل مسئله است و از طريق آنان به ظهور مى‏ رسد ، چنين نيست كه حد و حدودى داشته باشد، بلكه ، نور او ، نور قاهر ، و مشيت او ، مشيت غالب است. ▪️ماشاء الله كان و مالم يشأ لم يكن▪️. نمونه‏ هاى زيادى در اين باب نقل گرديده و ديده شده است، چه از آنهايى كه در زمان خود حضرات معصومين "صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين " ، بوده‏ اند، و چه از آنهايى كه در زمانهاى بعدى و در هر زمانى بوده‏ اند و مشمول عطف و نظر خاص پروردگار شده و از ورطه اوهام و غفلت و اسارت نجات يافته و بخود آمده و سر در طريق نهاده‏ اند، بنحوى كه چنين انتظارى نمى‏ رفت. « بشر حافی » كه لقب «حافى» بخود گرفت، از جمله آنهاست. گفته‏ اند: او در زمان حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر " سلام الله عليه " و در بغداد مي زيسته است. در اول امر خود مردى غوطه ور در و غرق در اوهام و اهل عيش و نوش بوده است. در يكى از روزها كه او با مأنوسان خود در منزل خويش مجلس عشرت برگزار نموده و مشغول بود ، در همان حال گذر آن حضرت از كنار منزل وى افتاد و صداى ساز و آواز و نى و رقص از آنجا شنيد و در همان هنگام هم كنيزى كه خدمتگزار بود از داخل منزل وى براى بيرون ريختن خاكروبه خارج شد. "علیه السلام" به آن كنيز فرمودند : صاحب اين خانه آزاد است يا بنده؟ كنيز گفت : آزاد است. امام فرمودند : راست گفتى، زيرا اگر بنده بود از مولاى خود مى‏ ترسيد. اين مكالمه تا حدودى موجب تأخير در برگشت همان كنيز خدمتكار گرديد و طبعاً وقتى داخل منزل شد ، بُشر در حالى كه در سر سفره شراب بود پرسيد، چه چيز باعث گرديد كه دير آمدى؟ او جريان گفت و گوى خود با آن حضرت را براى وى نقل كرد. جملاتى كه امام فرموده بود ، چنان در وجود «بشر» و در او اثر گذاشت كه از همان سر سفره با سرعت و با پاى برهنه بيرون دويد و به محضر آن حضرت شتافت. همين كه امام را مشاهده نمود ، گريه كرد و شرمنده شد و عذر خواست و به دست شريف امام نمود. از همين لحظه او بخود آمده و «يقظه» و «انتباه» يافت و راه خود را در پيش گرفت. صحبت جمله يا جمله‏ ها نيست بلكه ، نور و انتباه ، و توجه و نظر كارساز امام "سلام الله عليه" كه اين نور را با خود همراه داشت او را يكسره برخلاف انتظار از آن وادى سراپا وهم و خيال و از آن ورطه و ظلمت بيرون آورده و در عالم ديگرى قرار داد. و الا چه بسيار كسانى كه از اين جمله‏ ها از آن حضرت و از حضرات ديگر معصومين به گوش آنان مى‏ خورد وليكن آن نمى‏ شود كه در خصوص «بشر» شد. بالاخره از سويى توجه خاص است و از سوى ديگر ، آمادگى. اين استعداد و آمادگى چه بوده است و چه مى‏ باشد؟ چيزى است كه آنچنان كه بايد ، خدا مى‏ داند، و شايد هم جهاتى به نظر بيايد. بشر را «حافى» مى‏ گفتند و « بشر حافى » مى‏ ناميدند و اين چنين نيز معروف شد. كلمه «حافى» بمعنى «پا برهنه» است. او هميشه و تا آخر عمر پا برهنه بود و اين بدان جهت بود كه با پاى برهنه در همان روز بيدارى خويش به خدمت امام شتافت و حيات خود را به دست آن حضرت يافت. بعضى گفته‏ اند كه از خود او سرّ پا برهنگى او را پرسيدند، در جواب گفت: «والله جعل لكم الارض بساطا» و ادب نباشد كه بر بساط بزرگان يا كفش روند 📓 منبع : کتاب مقالات صفحه ۳۵ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه "
♦️روزی سلطان محمّدخدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست. آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند. سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله. در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت: جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.) عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد. سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند. وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند. علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش) خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست. عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند : دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟!* سلطان گفت: او عالِم است. دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید.* آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟ علامه گفت: رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام می‌کردند و خدای تعالی نیز فرموده است : (چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)* از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است. پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست. پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟ علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید. علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟ ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد. علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود. احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است. علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند. علامه گفت: پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند. در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند... سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد. سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟ علامه پرسدید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نموده اید سلطان گفت: نه! علامه گفت: در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است. آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند. اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج 🇮🇷🌹🇮🇷🌹❤️🌺🥀🍀 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈