💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت0⃣2⃣
او دستور داده است تا #سران و #بزرگان از سراسر كشور در #پايتخت جمع بشوند. پيش بينى مى شود كه تعداد آنها به #چهار هزار نفر برسد.
سيصد نفر از #روحانيّون كليسا هم دعوت شده اند تا در اين #مراسم حضور داشته باشند.
#قصر بزرگ و زيبايى براى اين #مراسم در نظر گرفته شده است.
#قيصر مى خواهد براى #ملكه آينده روم #جشن بزرگى بگيرد، #جشنى كه نشانه اقتدار و عظمت #خاندانش باشد.
#مليكا هيچ چاره اى ندارد، بايد به اين #عروسى رضايت بدهد.
اكنون، تمام #قصر غرق #نور است، عدّه اى مى رقصند و #گروهى هم مى نوازند. همه #مهمانان آمده اند و #قيصر بر روى تخت خود نشسته است.
درِ #قصر باز مى شود، #داماد در حالى كه #گروهى او را همراهى مى كنند وارد مى شود.
او به سوى #قيصر مى آيد، خم مى شود و دست #قيصر را مى بوسد و به سوى تخت دامادى مى رود تا بر روى آن بنشيند.
همه كف مى زنند و سوت مى كشند، داماد افتخار مى كند كه امشب زيباترين دختر #روم، #همسر او مى شود.
او مى خواهد بر روى #تخت بنشيند كه ناگهان همه چيز مى لرزد!
زلزله اى #سهمگين، همه را به وحشت مى اندازد. آن قدر #سريع كه فرصت فرار يا #ماندن را به هيچ كس نمى دهد.
همه چيز در يك لحظه #اتفاق مى افتد، گرد و غبار همه جا را فرا مى گيرد. پايه هاى تخت #داماد شكسته و داماد بى هوش بر روى زمين افتاده است!
#ادامه_دارد
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
@mahdaviyatilam
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت1⃣2⃣
هيچ كس حرفى نمى زند، همه مات و مبهوت به هم نگاه مى كنند، آيا #عذابى نازل شده است❓
#عروسى به هم مى خورد، #قيصر بسيار ناراحت مى شود، چه راز و رمزى در كار است❓
هيچ كس نمى داند.
#شب از نيمه گذشته و سكوت همه جا را فرا گرفته است.
نورِ مهتاب از پنجره بر اتاق #مليكا مى تابد.
اكنون #مليكا خواب مى بيند:
#عيسى(ع) به اين #قصر آمده است. همه #ياران او نيز آمده اند.
آيا #شمعون را مى شناسى❓
او #وصىّ و جانشين #حضرت_عيسى(ع) است و مليكا هم از نسل اوست.
#شَمعُون، پدربزرگِ مادرى #مليكا است.
هر جا را نگاه مى كنى #فرشتگان ايستاده اند. در وسط قصر #منبرى از نور گذاشته اند.
گويا همه، #منتظر آمدن كسى هستند.
#ادامه_دارد
@mahdaviyatilam
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت2⃣2⃣
هيچ كس حرفى نمى زند، همه مات و مبهوت به هم نگاه مى كنند، آيا عذابى #نازل شده است❓
#عروسى به هم مى خورد، #قيصر بسيار ناراحت مى شود، چه راز و رمزى در كار است؟
هيچ كس نمى داند.
شب از نيمه گذشته و #سكوت همه جا را فرا گرفته است. نورِ مهتاب از پنجره بر اتاق #مليكا مى تابد.
اكنون #مليكا خواب مى بيند:
#عيسى(ع) به اين قصر آمده است. همه ياران او نيز آمده اند.
آيا #شمعون را مى شناسى❓
او #وصىّ و جانشين #حضرت_عيسى(ع) است و مليكا هم از نسل اوست.
#شَمعُون، پدربزرگِ مادرى #مليكا است.
هر جا را نگاه مى كنى #فرشتگان ايستاده اند. در وسط #قصر منبرى از نور گذاشته اند.
گويا همه، #منتظر آمدن كسى هستند.
#ملكيا در شگفتى مى ماند، به راستى چه كسى قرار است به اينجا بيايد كه #عيسى(رحمهم الله) در انتظارش، سراپا ايستاده است.
ناگهان در #قصر باز مى شود.
#مردانى نورانى وارد مى شوند. بوى گل #محمّدى به مشام مى رسد. #بانويى جوان و نورانى هم همراه آنها آمده است.
#عيسى(ع) به استقبال آنها مى رود، سلام مى كند و خوش آمد مى گويد: "سلام و درود خدا بر تو اى آخرين #پيامبر! اى #محمّد!".
#ادامه_دارد
@mahdaviyatilam
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت3⃣2⃣
#عيسى(ع) #محمّد(ص) را در آغوش مى گيرد و از او مى خواهد به قسمت پذيرايى #قصر بروند.🎀🏳🎀
همه مى نشينند. چهره #عيسى(ع) همچون #گل شكفته شده و سكوت بر فضاى #قصر سايه افكنده است.
#مليكا فقط نگاه مى كند. به راستى در اينجا چه خبر است❓
بعد از لحظاتى، #محمّد(ص) رو به #عيسى(ع) مى كند و مى گويد: "اى #عيسى! جانشين تو، #شمعون دخترى به نام #مليكا دارد، من آمده ام او را براى يكى از فرزندانم #خواستگارى كنم".
#محمّد(ص) با دست اشاره به #جوانى مى كند كه در كنارش نشسته است.
#مليكا نگاه مى كند #جوانى را مى بيند كه صورتش چون #ماه مى درخشد.
اين جوان، #امام يازدهم #شيعيان و نام او #حسن است.
#محمّد(ص) منتظر جواب است. در اين هنگام #عيسى(ع) رو به شمعون، پدربزرگ #مليكا مى كند و مى گويد:
"اى شمعون! #سعادت و خوشبختى به سوى تو آمده است. آيا دخترت #مليكا را به عقد ازدواج فرزند #محمّد در مى آورى؟".
#ادامه_دارد
✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟
@mahdaviyatilam
🎊 #آخرین_عروس 🎊
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت4⃣2⃣
#محمّد(ص) منتظر جواب است. در اين هنگام #عيسى(ع) رو به شمعون، پدربزرگ #مليكا مى كند و مى گويد: "اى شمعون!
#سعادت و خوشبختى به سوى تو آمده است. آيا دخترت #مليكا را به عقد ازدواج فرزند #محمّد_ص در مى آورى؟".
اشك شوق در چشمان #شمعون حلقه مى زند و بعد نگاهى به دخترش #مليكا مى كند و مى گويد: "آرى، با كمال #افتخار قبول مى كنم".
#محمّد(ص) از جا برمى خيزد و بر بالاى منبرى از #نور قرار مى گيرد و خطبه #عقد را مى خواند:
☘بسم الله الرّحمن الرّحيم☘
امشب #مليكا، دختر #شمعون را به #ازدواج يازدهمين #امام بعد از خود، #حسن در آوردم.
شاهدان اين ازدواج، #عيسى و #شمعون و #حواريّون و #على و #فاطمه و همه #خاندان من هستند".
وقتى سخن #محمّد(ص) تمام مى شود همه به يكديگر #تبريك مى گويند و همه جا غرق #نور مى شود.
#مليكا از خواب بيدار مى شود. نور #مهتاب به داخل اتاق #تابيده است. او از روى #تخت بلند مى شود به كنار #پنجره مى آيد:
#خدايا اين چه #خوابى بود من ديدم!
او مى فهمد كه #عشقى آسمانى در #قلب او منزل كرده است.
او احساس مى كند كه #حسن(ع) را دوست دارد.
#ادامه_دارد...
✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟
@mahdaviyatilam
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت5⃣2⃣
يا #مريم مقدّس! من چه كنم!
آيا اين خواب را براى #مادرم بگويم؟ آيا مى توانم #پدربزرگ را از اين #راز با خبر كنم؟
نه، او نبايد اين كار را بكند.
#مليكا نمى تواند به آنها بگويد كه عاشق فرزند #محمّد(ص) شده است؟
آخر چگونه ممكن است كه نوه #قيصر روم بخواهد با فرزند #پيامبر مسلمانان ازدواج كند⁉️
مدّت هاست كه ميان #مسلمانان و #مسيحيان جنگ است.
كافى است آنها بفهمند كه #مليكا به #اسلام علاقه پيدا كرده است، آن وقت او را #مجازات سختى خواهند كرد!
هيچ كس نبايد از اين #خواب با خبر بشود.
اين #عشق آسمانى بايد در قلب #مليكا مثل يك #راز بماند.
چند روزى گذشته است و #عشق ديدار جگر گوشه #پيامبر در همه وجود #مليكا ريشه دوانده است.
#رنگ او زرد شده و خواب و خوراك او نيز كم شده است. همه خيال مى كنند كه او #بيمار شده است.
#قيصر بهترين #پزشكان را براى درمان #مليكا مى آورد; امّا هيچ فايده اى ندارد. آنها #درد او را نمى فهمند تا برايش #درمانى داشته باشند.
#ادامه_دارد...
@mahdaviyatilam
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت6⃣2⃣
#مليكا روز به روز #لاغرتر مى شود. #چشمانش به گودى نشسته است. هيچ كس نمى داند چه شده است.
#مادر براى او گريه مى كند و غصّه مى خورد كه چگونه #عروسى دخترش با زلزله اى به هم خورد.
بعد از آن #بيمارىِ ناشناخته اى به سراغ #مليكا آمده است.
امروز #قيصر، پدربزرگ #مليكا به عيادت او آمده است:
#دخترم!
#مليكا عزيزم! صداى مرا مى شنوى!
#مليكا چشمان خود را باز مى كند. نگاهش به چهره #مهربان پدربزرگش مى خورد كه در كنارش نشسته است.
اشكِ چشم او بر صورت
#مليكا مى چكد:
ــ دخترم! نمى دانم اين چه #بلايى بود كه بر سر ما آمد؟ من #آرزو داشتم كه تو #ملكه روم شوى; امّا ديدى كه چه شد.
ــ گريه نكن #پدربزرگ.
ــ چگونه #گريه نكنم در حالى كه تو را اين گونه مى بينم؟
ــ چيزى نيست. من #راضى به رضاى #خدا هستم.
ــ دخترم! آيا خواسته اى از من ندارى؟
ــ پدربزرگ! #مسلمانان زيادى در زندان هاى تو شكنجه مى شوند.
آنها #اسير تو هستند. كاش همه آنها را #آزاد مى ساختى و در حقّ آنها #مهربانى مى كردى، شايد #مسيح و #مريم_مقدّس مرا شفا بدهند!
#قيصر اين سخن را مى شنود و به #مليكا قول مى دهد كه هر چه زودتر اسيران #مسلمان را آزاد كند.
بعد از مدّتى به #مليكا خبر مى رسد كه گروهى از #اسيران آزاد شده اند. او براى اين كه #پدربزرگ خود را خوشحال كند، قدرى #غذا مى خورد.
#پدربزرگ خشنود مى شود و دستور مى دهد تا همه #مسلمانانى كه در جنگ ها اسير شده اند #آزاد شوند.
اكنون #مليكا دست به دعا برمى دارد و مى گويد: "اى #مريم مقدّس! من كارى كردم تا #اسيران آزاد شوند، من دل آنها را #شاد كردم.
از تو مى خواهم كه دل مرا هم #شاد كنى".
#مليكا منتظر است شايد بار ديگر در خواب #محبوبش را ببيند
. شايد يار آسمانى اش، #حسن(ع) به ديدارش بيايد.
#ادامه_دارد...
@mahdaviyatilam
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت7⃣2⃣
#مليكا اعتقاد دارد كه #مسيح، پسر خداست، براى همين او #خدا را به حقّ #پسرش مى خواند تا شايد خدا به او نگاهى كند و مشكلش را حل كند.
امشب دل #مليكا خيلى گرفته است. هجران #محبوب براى او سخت شده است. نيمه شب فرا مى رسد. همه اهل #قصر خواب هستند.
او از جاى بر مى خيزد و كنار #پنجره مى رود. نگاه به #ستاره ها مى كند. با محبوبش، #حسن(ع) سخن مى گويد:
"تو كيستى كه چنين مرا #شيفته خود كردى و رفتى! تو #كجا هستى، چرا #سراغم نمى آيى! آيا درست است كه مرا #فراموش كنى".
بعد به ياد #مريم_مقدّس(س) مى افتد، اشك در چشمانش حلقه مى زند، از صميم #دل او را به يارى مى خواند.
#مليكا به سوى تخت خود مى رود. هنوز صورتش خيس #اشك است.
او نمى داند گره كار در كجاست؟ آن قدر #گريه مى كند تا به #خواب مى رود.
او #خواب مى بيند:
تمام #قصر نورانى شده است. نگاه مى كند هزاران #فرشته به ديدارش آمده اند. گويا قرار است براى او #مهمانان عزيزى بيايند.
او از جاى خود بلند مى شود و با احترام مى ايستد. ناگهان دو #بانو از آسمان مى آيند. بوى گلِ #ياس به مشام مليكا مى رسد.
#مليكا نمى داند راز اين بوى #ياس چيست؟
#ادامه_دارد...
@mahdaviyatilam
💞 #آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت8⃣2⃣
#مليكا همين طور #گريه مى كند و اشك مى ريزد.
#فاطمه(س) در كنار او نشسته است و با #مهربانى به سخنانش گوش مى دهد.
#فاطمه(س) اشك چشمان #مليكا را پاك مى كند و مى گويد:
ــ آرام باش دخترم! #آرام باش!
ــ چگونه #آرام باشم. دردِ #عشق را درمانى نيست، مادر!
ــ دخترم! آيا مى دانى چرا فرزندم #حسن به ديدارت نمى آيد؟🕊💜🕊
ــ نه.
ــ تو بر دين #مسحيّت هستى. اين دين تحريف شده است، اين دين #عيسى را پسر #خدا مى داند. اين سخن #كفر است. #خدا هيچ #پسرى ندارد. خود عيسى(ع) هم از اين سخن بيزار است. اگر دوست دارى كه #خدا و #عيسى(ع) از تو #راضى باشند بايد مسلمان بشوى. آن وقت فرزندم #حسن به ديدار تو خواهد آمد.
ــ باشد. من چگونه بايد #مسلمان بشوم.
ــ با تمام وجودت بگو:
☘اَشْهَدُ اَنْ لا الهَ الاّ الله، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله ☘ يعنى شهادت مى دهم كه #خدايى جز الله نيست و #محمّد بنده او و فرستاده اوست
مليكا اين كلمات را تكرار مى كند. ناگهان آرامشى بس بزرگ را در وجود خويش احساس مى كند.
آرى، حالا #مليكا مسلمان شده و پيرو آخرين دين آسمانى گشته است.
اكنون #فاطمه(س) او را در آغوش مى گيرد، #مليكا احساس مى كند گويى در آغوش بهشت است.
#فاطمه(س) در حالى كه لبخند مى زند رو به او مى كند و مى گويد: "منتظر #فرزندم باش. من به او مى گويم كه به ديدارت بيايد".
مليكا از شدّت شوق از خواب بيدار مى شود. اشك در #چشمانش حلقه مى زند.
كجا رفتند آن عزيزان خدا⁉️
#ادامه_دارد..
@mahdaviyatilam
🎊 #آخرین_عروس 🎊
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🌺
#قسمت9⃣2⃣
#مليكا از جا برمى خيزد و به سوى پنجره مى رود، نگاهى به آسمان مى كند. چشمانش به #ستاره روشنى خيره مى ماند.
او با خود سخن مى گويد: بار #خدايا! مرا براى چه برگزيده اى؟
بين اين همه #مسيحى كه در اين سوى جهان بى خبر و غافل زندگى مى كنند مرا انتخاب كردى تا به دست بانويم #فاطمه(ع) مسلمان بشوم.
اين چه #سعادت بزرگى است!
او بى اختيار به #سجده مى رود تا #خدا را شكر كند.
او #منتظر است تا شب فرا برسد و #محبوبش به ديدارش بيايد.
نسيم میوزد و بوى #بهشت مى آيد. #حسن(ع) به ديدار #مليكا آمده است.
ــ آقاى من! دل مرا اسير #محبّت خود كردى و رفتى!
ــ اگر من به ديدارت نيامدم براى اين بود كه تو هنوز #مسلمان نشده بودى، بدان كه هر شب #مهمان تو خواهم بود.
از آن شب به بعد هر شب، #حسن(ع) به ديدار #مليكا مى آيد.
#مليكا در خواب او را مى بيند و با او سخن مى گويد.
#ادامه_دارد...
@mahdaviyatilam
برای امام زمانم چه کنم؟
#آخرین_عروس. 4⃣0⃣1⃣
حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
راه نجات از آن فتنه ها مشخص شده است. هر كس بخواهد در آن روزگار، اهل نجات باشد، بايد به دو ويژگى توجّه كند:
الف:ثابت بودن بر اعتقاد به مهدى(عج)
ب:دعا كردن براى ظهور مهدى(عج)
شيخ با خود مى گويد كه وقتى به قم بروم اين سخن ارزشمند را براى مردم نقل خواهم كرد
تا آنها به وظيفه خود آشنا شوند، او در همين فكر است كه صدايى توجّه او را به خود جلب مى كند:
🌹اَنا بَقِيّةُ الله : من ذخيره خدا هستم🌹
اين صدا از كيست⁉️
درست حدس زدى، اين امام توست كه خود را معرّفى مى كند.
چرا #مهدى(عج) خود را اين گونه معرّفى مى كند⁉️
حتماً ديده اى بعضى افراد، وسايل قيمتى تهيّه كرده و آن را در جايى مطمئن قرار مى دهند. آن وسايل، ذخيره هاى آنها هستند.
خدا هم براى خود ذخيره اى دارد.
او پيامبران زيادى براى هدايت بشر فرستاد.
پيامبران همه تلاش خود را انجام دادند امّا آنها نتوانستند يك حكومت الهى را به صورت هميشگى تشكيل بدهند، زيرا زمينه آن فراهم نشده بود.
ادامه_دارد...
#امام_زمان
@mahdaviyatilam
برای امام زمانم چه کنم؟
#آخرین_عروس 5⃣0⃣1⃣
حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
خدا مهدى(عج) را براى روزگارى ذخيره كرده است كه زمينه ظهور فراهم شود و در آن روز، مهدى(عج)، حكومت عدل الهى را در همه جهان برپا خواهد نمود.
آرى، مهدى(عج)، بَقيّةُ الله است، او ذخيره خداست. او يادگار همه پيامبران است.
همسفرم! امروز كه مهدى(عج) در آغوش پدر است و بيش از سه سال ندارد، خودش را #بَقيّةُ_الله معرّفى مى كند، فردا نيز خود را اين گونه معرّفى خواهد كرد.
فرداى #ظهور را مى گويم. فردايى كه در انتظارش هستى.
وقتى كه خدا به مهدى(عج) اجازه ظهور بدهد او به كنار كعبه مى آيد. آن روز فرشتگان دسته دسته براى يارى او خواهند آمد.
جبرئيل با كمال ادب به نزد او خواهد رفت و چنين خواهد گفت: "آقاى من! وقت ظهور تو فرا رسيده است".
#مهدى(عج) به كنار درِ كعبه رفته و به خانه توحيد تكيه خواهد زد و اين آيه را خواهند خواند:
🌹بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ🌹
اگر شما اهل ايمان هستيد بقيّةُ الله برايتان بهتر است.
آن روز صداى مهدى(عج) در همه دنيا خواهد پيچيد:
🌹من بقيةُ الله و حجّت خدا هستم🌹
همسفرم! #قرآن، چقدر زيبا، مهدى(عج) را معرّفى مى كند: بَقِيَّةُ اللَّه.
از اين به بعد هر وقت اين آيه قرآن را مى خوانى به ياد مهدى(عج) مى افتى.
✅نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
#قسمت_پایانی
#امام_زمان
@mahdaviyatilam