🔰 جمهوری اسلامی و اصالت دانشجو
🖊 دانشجو، عنصر فرهنگی هر جامعه تعالی خواه و ترقی جو است. کسوت دانشجویی افتخاری است که نصیب قشری از جوانان جامعه می شود. دانشجو به مثابه عنصر فرهنگی از نگاهی اجتماعی و عقلایی امری زینتی و تشریفاتی نیست. چون جامعه تعالی خواه و ترقی جو بخاطر اهداف والا و مترقیانه ای که دارد چنین عنصر فرهنگی را در خود پدید می آورد. چنانکه دانشگاه و استاد نیز مولود همین اهداف تعالی خواهانه است. بنابر این، دانشجو از منظر عقلانیت غیر ابزاری اصالت دارد. بدین معنا که جامعه بدون دانشجو قادر به تحقق اهداف مترقیانه خود نیست. اما نکته اساسی در عینیت اصالت دانشجو است. ممکن است که جوان این آب و خاک در کسوت دانشجو قرار گیرد؛ لکن تا رسیدن به محتوای دانشجویی گام های زیادی را لازم است.
🖊 بدون تردید، حضور استاد دانا و فرهیخته و متعهد در دانشگاه و رابطه علمی و اخلاقی خوب میان استاد و دانشجو به همراه محیط روح افزا، اخلاقی و دانش ورزانه دانشگاه در عینیت اصالت دانشجو نقش بسیار زیادی دارد. در کنار این شرایط، الزامات دیگری نیز وجود دارد که مربوط به خود دانشجو است. روحیه فروتنانه علم آموزی و ارج نهادن به مقام استاد و اهتمام به علم آموزی از او، خود آگاهی تاریخی صادقانه،تعهد اخلاقی به جامعه و روحیه مردمی و فداکاری جهادی و دغدغه مندی دینی و حس غیریت ملی برابر بیگانگان همگی از جمله الزامات اخلاقی و علمی و اجتماعی و سیاسی است که موجبات اصالت دانشجو را فراهم می سازد. برای هریک از این الزامات، مطالب زیادی را می توان در جای خود ارایه کرد و توضیح مبسوطی داد.
🖊 با وصف این، راه برای عمومی سازی اصالت دانشجو بسیار است. چون ممکن است یک یا چند دانشجو با التزام به این شرایط، اصالت دانشجویی را در خود احیا کرده باشند؛ لکن برای عمومی سازی اصالت دانشجو به کار بیشتری نیاز است که مربوط به نظام سیاسی و اجتماعی است. فلسفه سیاسی و نظام حکمرانی است که می تواند موجب یا مانع عمومی سازی اصالت دانشجو شود. آنچنان که جامعه دانشگاهی بویژه دانشجویان ایرانی هر دو حالت را در یکصد سال اخیر تجربه کردند.
🖊 دانشگاه با همه عناصر اصلی آن؛ یعنی استاد و دانشجو و کتاب و کارکنانش در نظام استبدادی غربزدة وابسته پهلوی اصالت نداشت. شهادت سه دانشجو معترض به دخالت استکبار جهانی در سال 32 در دانشگاه تهران نشانه بی اصالت بودن دانشجو نزد حاکمان سلطنت طلب پهلوی بود. حضور گسترده مستشاران نظامی و غیر نظامی بیگانگان و بدخواهان ملت در ایران و سپردن امور به دست آنان، بی اعتنایی به فارغ التحصیلان دانشگاه و اساتید آن، وجه دیگری از اصالت نداشتن دانشجو و دانشگاهی در دیکتاتوری پهلوی بود. سلطه فرهنگ غربزدگی و لا ابالی گری و بی قیدی به اصول اخلاقی و دینی همراه با فقدان غیریت دینی و ملی در میان عموم دانشجویان از جمله موانع پا گیری اصالت دانشجو بود. بدین ترتیب، نظام سیاسی استبدادی وابسته پهلوی بزرگترین مانع عمومی سازی اصالت دانشجو در جامعه ایرانی بود.
🖊 به همین خاطر، ملت ایران از آنجا که بی اصالتی دانشجو را به مثابه تحقیر و بی حرمتی خود می دانست و حاضر نبود فرزندانش را به نظام حکمرانی بسپارد که نتیجه آن بی اصالتی و بی هویتی باشد، به رهبری فقیه و دردمند و اصالت خواه لبیک گفت و مردمی ترین انقلاب در دوران معاصر را پدید آوردند(1357ش/ 1979م ). بطوری که دانشجویان و حوزویان از پیشتازان وقوع انقلاب اسلامی بودند. به دنبال این انقلاب، نظام سیاسی جمهوری اسلامی مبتنی بر اصل ولایت مطلقه فقیه با رای اکثریت قاطع مردم ایران تاسیس شد.
🖊 اکنون بعد گذشت چهل و اندی سال از تجربه نظام جمهوری اسلامی و کنار گذاشتن نظام و فرهنگ استبدادی و غربزده سلطنت پهلوی شاهد اصالت یابی جامعه ایرانی هستیم. دانشگاه و دانشجو با جمهوری اسلامی اصالت خود را پیدا کرده است. رهبران و دلسوزان نظام اسلامی همواره راه سربلندی ایران و ایستادگی برابر تجاوز طلبی و سهم خواهی های نامشروع نظام سلطه جهانی به رهبری امپریالیسم آمریکا را در اصالت مندی نهادها بویژه اصالت دانشگاه و دانشجو دانسته و می داند. چنانکه تجربه موفق جمهوری اسلامی تا به امروز بر دانشگاه اصیل و مستقل استوار بوده است. تمام ارزش های دانشگاه ایرانی پیش از انقلاب در تجربه جمهوری اسلامی به ضد ارزش تبدیل شده است. دقیقاً راز سربلندی نظام اسلامی و تبدیل شدن به ایران قوی در همین ضدیت های اصیل بوده است. هر آنچه که اصالت داشت در جمهوری اسلامی اصالت خود را پیدا کرد. چنانکه اصالت دانشجو بواسطه جمهوری اسلامی در دانشگاه و جامعه عمومیت پیدا کرد.
ادامه متن 👇👇👇
ادامه متن: 👇👇👇
🖊 اگر تاریخ سیاسی معاصر ایران را نیک بنگریم، متوجه می شویم که دشمنی استبداد و استعمار با اسلام سیاسی و ایده جمهوری اسلامی دیرینه است و به وقایع بعد انقلاب اسلامی محدود نمی شود بلکه به زمان قیام مردمی پانزده خرداد و بلکه خیلی پیشتر باز می گردد. از همان زمان که اسلام سیاسی داعیه اصالت مندی داشت و بخاطر آن وارد صحنه سیاست شد. این دشمنی از آن زمان تا کنون نه فقط تغییر نکرده است بلکه شدت سبعانه و خشونت بار و سرکوب گرانه ای پیدا کرده است. استکبار جهانی و مزدورانش همچنان نه تنها خواهان افتادن ایران و ایرانی از اسب پیشرفت و ترقی هستند بلکه رویای افتادن از اصل را در سر می پروراند. به همین خاطر، همواره تابلو تاریخ تاریک دوران استبداد و دیکتاتوری پیش از انقلاب را به مثابه رویای دانشجوی ایران غلم کرده است. یعنی ایرانی ضعیف و چند تکه و بی قید و بی غیریت، ایرانی وابسته و غربزده را طلب می کند. امروز همچون گذشته، سلطه گران و عوامل ارتجاع، اصالت دانشجو را که به برکت جمهوری اسلامی و خون شهدای دانشجو به دست آمده نشانه رفته است و در پی باز ستاندن اصالت از دانشجویان این مرز و بوم هستند. این است که 16 آذر برای دانشجویان صرفاً تجدید خاطره سیاسی نیست بلکه تجدید عهد و پیمان برای حفظ و حراست از اصالت دانشجو است. اصالتی که این روزها از ناحیه بدخواهان ایران قوی مورد تهدید جدی قرار گرفته است. بطور قطع، دانشجویان اصیل بسیجی وار به پشتوانه حمایت مردمی و رهبری حکیمانه ی ولی فقیه و به فضل الهی بر توطئه اصالت ستیزان همچون گذشته فائق خواهد آمد. انشا الله.
16 آذر 1401
@mahdavizadegan
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرمداحی دوسهتا شاهکار داره
یکی ازشاهکارهای مهدی رسولی همین نماهنگ #مادر_غمخوار هستش. حتما ببینید
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو تسلیت عرض میکنم
#حسین_دارابی 👈 عضوشوید
@hosein_darabi
♦️امروز کنار مزار طلبه شهید آرمان علی وردی و دیگر شهدای مدافع امنیت و حرم جمهوری اسلامی با ذکر صلوات و فاتحه، آرام گرفتیم. اینان مجاهدان جهاد کبیر بودند که ناجوانمردانه به شهادت رسیدند. خیلی سخت و دردناک است که بسیجی جان برکف را در شهر خودش غریب و مظلومانه گیر آورند و بی رحمانه شهیدش کنند. کجا شدند آن مدعیان حقوق شهروندی که از خون شهدای امنیت، دفاع کنند.
🔸درود و سلام خدا و رسول خدا و اولیای الهی بر همه شهیدان که حیات و ممات شان برای این ملت رحمت و برکت است.
جمعه 18 آذر 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
کمترین فساد عالم این است که در تولید آگاهی کاذب نقش آفرینی می کند. طرف، استاد دانشگاه است و اینگونه نه فقط عمل #محارب را توجیه می کند بلکه مقابله با آن را نامشروع می داند!!
اولاً، مگر نمی گویند، صف اعتراض از اغتشاش جدا است. معترض که دست به سلاح نمی برد. ثانیاً، ترساندن مامور امنیتی و انتظامی جرم است. چون مأموران امنیتی و انتظامی وظیفه تامین امنیت مردم را بر عهده دارند. پس، تهدید و ارعاب ماموران امنیتی تهدید امنیت عمومی و ارعاب مردم است. ثالثاً تشجیع و ایجاد قوت قلب اغتشاشگران با سلاح، جرم دیگر #محارب است. بنابر این، شرایط جرم #محارب محرز است.
به همین سادگی جامعه را به سمت هرج و مرج و نا امنی سوق می دهند و در این راه آنارشیستی دانش را به خدمت می گیرند.
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 چرا معترضان حاضر به محکوم کردن ارعاب و خشونت ورزی اغتشاشگران نیستند؟
داود مهدوی زادگان
بیش از هفتاد روز است که از دور جدید خشونت و آشوب خیابانی توسط اشرار ضد انقلاب می گذرد. جماعت معترض هم در این مدت اعلام کرده که صف ما از اغتشاشگران جدا است. با وصف این، هیچگاه سعی نکرده اند این جدایی را با محکوم کردن اعمال سرکوبگرانه و خشونت بار اغتشاشگران نشان دهند. بلکه همواره زبان نقدشان متوجه حاکمیت بوده است و او را مقصر اصلی اعلام می کنند. حتی در مواردی آتش معرکه را نیز بیشتر کرده اند. چنانکه برخی از آنان به دنبال اعدام یکی از اغتشاشگران به جرم محاربه، این اقدام حاکمیت را محکوم کردند. این امر، ذهنیت تفکیک اعتراض و اغتشاش را تخریب می کند. اینگونه حمایت و تعزیت برای محارب معدوم، مردم و حاکمیت را دچار تردید و شبهه می کند که آیا اصولاً فرقی میان معترض و اغتشاشگر وجود دارد؟
به نظر می رسد که مردم و حاکمیت علیرغم شکل گیری چنین شبهه ای همچنان می خواهند صف معترضان را از خشونت طلبان جدا فرض کنند. لکن هر روز که می گذرد و خشونت و ارعاب اغتشاشگران عیان تر می شود، این پرسش برای مردم پر رنگ تر می شود که چرا جماعت معترض حاضر به محکوم کردن اعمال اغتشاشگران نیستند؟ چرا حتی حاضر نیستند درباره فجایع و جنایات ضد بشری آنان بیاندیشند و تأمل کنند؟ چرا برابر سوزاندن مامور امنیتی، هجوم به خانه بسیجی و آتش زدن آن، آتش زدن مسجد و حوزه علمیه و قرآن سوزی، ترور نیروی امنیتی و امام جمعه اهل سنت و شکنجه طلبه و ایجاد رعب و وحشت در سطح شهر و مجبور کردن کسبه به بستن مغازه و موارد دیگر، چرا برابر این اعمال شنیع سکوت کرده و می کنند؟ این پرسش اساسی است که مردم از جماعت معترض دارند.
نویسنده معترضی اقدام حاکمیت در برخورد با اغتشاشگران را موجب تشدید خشونت از ناحیه آنان و حتی متحد کردن « محیط خارجی » ( ! ) دانسته است و از این جهت خواهان کوتاه آمدن حاکمیت شده است. و یا نویسنده دیگری هرگونه اقدام حاکمیت علیه اغتشاشگران را تندروی می داند که راه میانجی گری جریان خشونت پرهیز را می بندد. اما به نظر می رسد که اینگونه تحلیل ها بیشتر توجیهی برای سکوت آنان برابر جنایات ضد انقلاب اغتشاشگر است. مگر از دید آنان خشونت محکوم نیست. چرا از دشمن خارجی با عنوان محیط خارجی یاد می کند؟ آن میانجی هم که از همان آغاز فتنه بی طرفانه برخورد نکرد و آتش فتنه را شعله ور کرد.
تمام این پاسخ ها پذیرش ضمنی خشونت و ضرورت تن دادن به خواسته های نامشروع و سرکوبگرانه ضد انقلاب آشوب طلب است. باطن حرف این دسته از نویسندگان معترض این است که اغتشاشگر و آشوب طلب که از خشونت ورزی خود دست بردار نیست؛ پس شما کوتاه بیایید. اینجاست که آن شعار روشنفکر مآبانه ی ضدیت با فرهنگ بردگی این قبیل نویسندگان رنگ می بازد. اگر ترس از ارعاب خشونت طلبان نبود؛ بجای اینگونه توجیهات نا مربوط، جنایت اغتشاشگر را محکوم می کردند. باید جماعت معترض شجاعت محکوم کردن اغتشاشگران را پیدا کند. در غیر این صورت، آنان در تشدید نا امنی ناشی از اغتشاش و آشوب سهیم هستند. چون آنان در این مدت، موضع بی طرفانه نداشتند. عقل سلیم نمی پذیرد که از سویی مردم و حاکمیت را به خویشتن داری دعوت کنند و از سوی دیگر برابر جنایات اغتشاشگران سکوت کنند.
19 آذر 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج
#لبیک-یا-خامنه-ای
#امام-زمان
دوستان کانال مون رو دنبال و تبلیغ🔽🔽🔽🔽
@khamenei_1401
🔰اندر حکایت هفته پژوهش
داود مهدوی زادگان
◀️ شکار پژوهش
داستان پژوهش، داستان شکار موضوع برای تحقیق و کاوش است. پژوهشگر موضوع را شناسایی می کند و پیرامون آن مسأله ای را طرح می کند و به حل مساله مشغول می شود. بدین ترتیب، درک و فهم پژوهشگر از موضوع عمیق تر می شود. با این حساب، پژوهش همواره مشغول شکار موضوع است. در حالی که دلایل زیادی را می توان بر شمرد که باید خود پژوهش شکار هم شود. یعنی گاهی وقت ها ضرورت پیدا می کند که پژوهش در تور پژوهش بیافتد و موضوع پژوهش واقع شود. ارزش و اهمیت هفته پژوهش از این جهت است که فرصتی برای موضوع شدن پژوهش است. پژوهشگر در هفته پژوهش دست از موضوع پژوهشی خود بر می دارد و لختی درباره ارزش و اهمیت کارهای پژوهشی خود می اندیشد و خود ارزیابی پژوهشی می کند. از این رو، بهتر آن است که هفته پژوهش به مسائل پیرامون پژوهش و خود ارزیابی پژوهشی محدود شود.
◀️ ارزش پژوهش
اگر از شما درباره ارزش پژوهش پرسش کنند، چه پاسخی می دهید. چرا باید پژوهش کرد و عمر و بودجه شخصی یا عمومی کم یا زیاد را صرف آن کنیم. نمی دانم تا کنون کسی این پرسش را از شما کرده یا نه؛ ولی یکبار خانم کتابدار کتابخانه ای این سوال را حین تحویل کتاب از من پرسید. او به من گفت این همه کتاب نوشته شده به کجا رسیدیم؟ به نظرم پرسش مهمی است و همه پژوهشگران، لااقل یک بار هم که شده باید به این سوال پاسخ دهند. من فی البداهه این پاسخ به ذهنم رسید و گفتم که این همه که کتاب نوشته شده به اینجا رسیدیم، تصور کن که اگر کتاب نمی نوشتیم، کجا بودیم. انسان با همین تحقیق و پژوهش هایی که انجام داده و می دهد، از حیوانیت فاصله می گیرد. البته مواقعی هم هست که پژوهش عامل امتیاز انسان از حیوان نه فقط نمی شود بلکه آدمی را حیوانی تر می کند. شاید پرسش آن خانم کتابدار از همین تاملات ناشی شده باشد. لذا اینکه پیرامون کدام موضوع و مساله ای و با چه هدف و انگیزه ای پژوهش می کنیم، اهمیت دارد.
◀️ دامنه پژوهش
چقدر باید پژوهش کرد؟ از نگاه برخی باید به قدر رفع نیازمان تحقیق کنیم. اما مگر نیاز آدمی در دنیای خاکی تمام شدنی است که برای خاتمه پژوهش نقطه پایانی ترسیم کنیم. مسلماً خیر، سبد نیاز های بشری تمام شدنی نیست. چون اصولا انسان با نیاز، به دنیا می آید و با نیاز گذران عمر می کند و با نیاز هم از دنیا می رود. عامل نیاز نمی گذارد پژوهش خاتمه پیدا کند. به عبارتی تا نیاز هست، پژوهش هم هست. منتها نوع نیاز بر ماهیت و جهت دهی پژوهش سایه می افکند. به عبارتی نیاز ها به امر پژوهش رنگ و بو می دهد. رنگی که پژوهش از نیازهای معنوی کسب می کند با رنگی که از نیاز های مادی به دست می آورد خیلی فرق می کند. پس برای پژوهشگر چه سعادتی از این بالاتر که رنگ پژوهش او به رنگ خدا باشد.
◀️ طعم پژوهش
چون حرف از رنگ و بوی پژوهش به میان آمد، خوب است که به این نکته نیز اشاره شود که اگر پژوهش مزه و طعم نداشته باشد، ابتر می ماند و استمرار پیدا نمی کند. پژوهش کار سخت و دشواری است و کار هر کسی نیست. در جایی این جمله جالب را از انیشتین را خوانده بودم که اگر دانشورزی کار ساده ای بود، همه تنبل ها به این کار مشغول می شدند. اینکه عالمان و دانشمندان در راه دانش ورزی خود را به سختی و مشقت می اندازند، بخاطر آن است که طعم و لذت پژوهش را چشیده و حس کردند و الا میل به تحمل سختی پژوهش را پیدا نمی کرد. طعم و لذت پژوهش با هیچ طعم و لذتی قابل قیاس نیست. و تا این لذت در پژوهشگر درک نشود، او وارد وادی پژوهش نمی شود.
◀️ مرجعیت علمی
یکی از تاکیدات دکتر زلفی گل بزرگوار، وزیر محترم عتف، بر مفهوم مرجعیت علمی است. از ایشان درباره این مفهوم در خطاب به دانشگاهیان زیاد شنفته ایم. به نظرم سخن بسیار مهمی است و باید پیرامون آن خیلی زیاد تأمل کرد. حتی اگر در این زمینه همایش و نشست های علمی و کرسی های علمی برگزار شود، ارزش دارد. خیلی ها گمان می کنند که با تاسیس دانشگاه یا مرکز علمی، امر مرجعیت علمی تحقق پیدا می کند. در حالی که همه می دانیم واقعیت امر این چنین نیست. به گمان بنده مرجعیت علمی آن ترازی از دانشورزی است که نتوانند نادیده اس بگیرند. پژوهش های زیادی شکل می گیرد ولی چه تعدادی از آنها به گونه ای است که مجبور به مطالعه آن باشیم. اگر نتوان تحقیقی را نادیده گرفت و بخاطر نخواندن آن، مؤاخذه و سرزنش شویم؛ آن تحقیق شأنیت مرجعیت علمی را پیدا کرده است. ویژگی مرجعیت علمی آن است که دیگران به سراغ آن می روند و نه پژوهشگر به سراغ دیگران.
به هر روی، در هفته پژوهش برای همه پژوهشگران این مرز و بوم که دغدغه اعتلای علمی میهن اسلامی مان را دارند، آرزوی توفیقات روز افزون دارم. انشالله
👇👇👇
@mahdavizadegan
مهدوی زادگان
بازسازی انقلابی قصدِ جمعی
✍ جعفرعلیاننژادی
🔺برای دومین سال پیاپی است که مقاممعظمرهبری بر ضرورت بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور تاکید کردند. این تذکر دوباره، چند روزی است که نگارنده را به تامل و تفکر واداشته است.
🔺بعد از خواندن چندینباره بیانات رهبری در جلسه اخیر ایشان با اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی، به این نتیجه رسیدم که شاید پرسش یا مساله اساسی ما معطوف به این جمله مهم باشد: «منظور از ساختار، ساختار فرهنگی جامعه و ذهنیت و فرهنگ حاکم بر آن و در یک کلام نرمافزاری است که افراد جامعه براساس آن در زندگی فردی و جمعی خود عمل میکنند.»
🔺به نظر میرسد میتوان با تأمل روی این جمله، نقطه تمرکز بازسازی انقلابی را شناسایی کرد و احیانا در روالهای فعلا موجود، بازاندیشی کرد.
🔺فرضیه نگارنده آن است که بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی، منوط به بازیابی قصد جمعی مردم در دوران پیروزی انقلاب اسلامی است. بازیابی قصد جمعی به معنای یافتن چیزی که اکنون وجود ندارد نیست، بلکه در وهله اول به معنای ملتفت کردن توجهات عمومی به واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی پس از انقلاب و در مرحله بعد، همراستا شدن قصد جمعی با چنین واقعیتهایی است.
🔺 با چنین توصیفی است که از نظر نگارنده بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی به معنای بازسازی انقلابی قصد جمعی است.
🔺 بازیابی قصد جمعی آنچنان پراهمیت است که حتی گلایه رهبری به اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی، متوجه هویت جمعی این شورا بود. اینکه چرا با وجود غنا و تراز بالای افراد حاضر در این شورا، هویت جمعی آن به تناسب اعضا بروز و ظهور لازم را ندارد.
🔺نگارنده در این خصوص، امروز ۲۳آذرماه، یادداشتی بلند را در اختیار روزنامه فرهیختگان قرار داد. در این یادداشت بطور تفصیلی منظور خود را از احیای قصد جمعی بهعنوان شاخص اصلی بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی ارائه کردهام.
http://fdn.ir/76335
آدرس کانال:
@jafaraliyan
🔰 طبیعت سیاست استعماری
داود مهدوی زادگان
✔️ این روزها، آشکارا شاهد حمایت برخی دولت های اروپایی به همراه دولت آمریکا از آشوب های خیابانی هستیم. همزمان با آن، از همین کشورها خبر می رسد که حرکت های اعتراضی مردم آنجا از سوی دولت به شدت سرکوب می شوند. چنانکه در آلمان طی عملیات گسترده و خشن، عده ای از شهروندان مخالف با حاکمیت دستگیر می شوند. در کانادا برای مجازات معترضان جریمه های سنگینی وضع شده است. ماموران انتظامی در آمریکا در همان صحنه اعتراض، حکم اعدام را صادر می کنند و فرد معترض را به رگبار گلوله می بندند. نخست وزیر انگلیس صریحاً از برخورد خشن نیروی های انتظامی با معترضان حمایت می کند. این امر در نظر بسیاری از تحلیل گران و افکار عمومی به رفتار دو گانه یا سیاست یک بام و دو هوای غرب تفسیر شده است. اما آیا چنین تفسیری از رفتار غرب، تحلیل دقیق و رسایی است؟
✔️ به نظر میرسد هر گونه تحلیل و تفسیر از رفتارهای سیاسی دولت های غربی که هر یک آنها مصداقی از دولت مدرن هستند، خارج از دیدگاه و سیاست استعماری چندان دقیق و رسا نیست. بیرون از چارچوب نظری سیاست استعماری، طبیعی و عادی انگاشتن دو گانگی و تناقض در رفتار سیاسی دولت های مدرن غربی را توضیح نمی دهد. چنانکه پروپاگاندای رسانه ای غرب هم تلاش جدی در کتمان این واقعیت ندارد. چون توصیف دوگانگی و تناقض در چارچوب نظریه استعمار طرح نمی شود.
✔️ بی تفاوتی و بعضاً همسویی و همدلی برخی از شهروندان و روشنفکران کشورهای پیرامونی با رفتار دو گانه دولت های غربی هم عمدتاً به دلیل عدم درک و التفات آنان به نظریه استعمار است. در غیر این صورت، چرا باید برخی از روشنفکران همزمانی که در برخورد با دولت های متبوع خود داعیه آزادی و استقلال و برابری خواهی دارند، با سیاست دو گانه و متناقض دولت های مدرن غربی کنار می آیند؟!
✔️ توماس هابز انگلیسی در تبیین فلسفه سیاسی دولت مدرن یا همان لویاتان، بر اصل " آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگری مپسند"، تاکید زیادی کرده است ( ر. ک: لویاتان ). لکن هابز، کاربست این اصل مترقی و انسانی در حوزه بین المللی را مسکوت گذاشته است. مقصود هابز از دیگری، اتباع دیگر دولت ها نیست. بلکه مقصود همه دیگری هایی است که با او در تکوین لویاتان انگلیسی شریک هستند. برای مثال، اتباع ایرانی که شهروند انگلیسی نیستند تا سهمی در تکوین دولت مدرن انگلیسی داشته باشند. به عبارتی، اگر دیگری ها را به خودی و غیر خودی تقسیم کنیم، مقصود هابز دیگری خودی یا همان شهروندان لویاتان است و نه شهروندانی که اتباع لویاتان نیستند.
✔️ بدین ترتیب، اصل آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگری مپسند، محدود به شهروندان لویاتان است و مبنایی برای سیاست خارجی دولت مدرن در تعامل با نظام بین الملل نیست. اینچنین نیست که اگر لویاتان براندازی و نا امنی و اغتشاش را برای خود نمی پسندد برای اتباع دیگر جوامع سیاسی هم نپسندد. بلکه طبیعت لویاتان در تعامل با جامعه جهانی مبتنی بر سیاست استعماری است؛ یعنی هر آنچه را که برای خود نمی پسندد برای اتباع دیگری در نظام بین الملل می پسندد. چنانکه دولت های آمریکا و انگلیس، خواهان آشوب و اغتشاش و نا امنی و هرج و مرج برای دیگری مثل ایران است.
✔️ بر پایه سیاست استعماری، رفتارهای دوگانه و متناقض امر طبیعی است. لذا اگر چه دوگانگی و تناقض در رفتار سیاسی توجیه پذیر نیست؛ اما باید نقد بنیادین دولت مدرن معطوف به سیاست استعماری و سرچشمه های آن باشد.
24 آذر 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 چرا جرم را محکوم نمی کنند؟
اعدام، مجازات قهری قتل و ایجاد نا امنی عمومی است. بنابر این، چرا به جای سرزنش یا درخواست لغو مجازات جرم، مانع وقوع جرم و سرزنش آن نمی شویم؟ چرا حاضر نیستیم از باب پیش گیری، جرم را محکوم کنیم تا بعد مجبور به درخواست کوتاه آمدن از مجازات مجرم نشویم. تلخ تر اینکه حتی حین درخواست #اعدام_نکنید، حاضر نیستند جرم واقع شده را محکوم کنند! در حالی که همه موظف به جلوگیری از وقوع یا تکرار جرم هستیم. این همه نخوت و تکبر از کجا ناشی می شود؟ آیا نباید در صداقت و شفقت این دسته از افراد که حاضر نیستند جرم را محکوم کنند، تردید کنیم؟
👇👇👇
@mahdavizadegan