نصیحت به معنای خیرخواهی است و به فرمایش حضرات معصومین علیهم السلام و به حکم عقل سلیم، حق مردم بر حاکم است.
نصیحت و خیر خواهی لزوماً به معنای انتقاد از حاکم نیست. خیر خواهی می تواند همراه با انتقاد نباشد. مانند پیشنهاد عمل خوب و سازنده به حاکم بی آنکه ناظر به نقد عملی باشد.
مشروعیت حق انتقاد به حق واضح و روشن است ولی مبنای مشروعیت انتقاد نا حق از کجا ست؟ مگر حق به امر نا حق تعلق می گیرد که گفته شود مردم حق دارند انتقاد ناحق بکنند؟! چنین سخنی تالی فاسد های زیادی دارد که گوینده ملتزم به آنها نخواهد بود. از جمله فرض حق سخن ناحق برای حاکم مستبد است. در این صورت، حق انتقاد از او منتفی می شود. چون پیش تر حق سخن ناحق به حاکم مستبد داده شده است.
فرضاً حق " انتقاد نا حق " را قبول کنیم. اما در این حالت وظیفه حاکم چیست، آیا باید به نقد ناحق عمل کند یا به دلیل نا حق بودن انتقاد نباید آن را بپذیرد؟
وقتی در مواجهه با حاکم از سبیل انصاف خارج شویم، دچار اینگونه تناقض گویی ها و مغالطه ها می شویم. آنگونه که خوارج زمان امیر المومنین علی علیه السلام نیز گرفتارش بودند.
✍مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 فروپاشی بیرق باطل
مخالفین نظام ولایی و حکومت اسلامی جمعیت رنگارنگ گسترده ای است و هر یک به قدر توان باطل شان در جهت براندازی نظام و عادی سازی انقلاب اسلامی فعالیت می کنند. فعالیت آنان غالباً جزیره ای بوده است. مهم ترین چالش جریانات برانداز در همین پراکندگی و جزیره ای عمل کردن آنان است. چنانکه استراتژیست های استکبار جهانی کاملاً بر این مساله اساسی واقف اند. از این رو، اصلی ترین هدف راهبردی آنان ساماندهی ضد انقلاب در جهت عبور از پراکندگی تا رسیدن به اقدامات مشترک همسو با اهداف نظام سرمایه داری جهانی، ترسیم شده است.
دشمنان و مخالفین جمهوری اسلامی تا پیش از فتنه پاییز 401 بیرق واحدی نداشتند تا آنها را در کنار هم یکپارچه سازد. اما به نظر می رسد که با فتنه 401 این مساله تا اندازه ای رفع شده است. اکنون شاهد آن هستیم که شعار « زن زندگی آزادی » به مثابه بیرق باطل در حال گرد هم آوری مخالف و معارض و ضد انقلاب است. این روزها طیف گسترده ای از مخالفین و معارضین ذیل بیرق « زن زندگی آزادی » در حال تهاجم نرم فرهنگی علیه نظام سیاسی مبتنی بر اصل ولایت مطلقه فقیه هستند.
از ورشکستگان وتجدید نظرطلبان سیاسی، زیاده خواهان و افراطیون بریده و خسته تا متحجرین مذهبی و عافیت طلبان و سکولارهای حوزوی و روحانیون عرفی گرا گرفته تا جریان منافقین، اشراف نوکیسه و سلطنت طلبان و تجزیه طلبان و جنسی گرایان و همجنس بازان و روشنفکران غربزده و فمنیست ها و تن گرایان و غیره همگی زیر بیرق زن زندگی آزادی جمع شده علیه نظام اسلامی هجوم آورده اند. اما آیا دشمنان ملت و نظام اسلامی از این ترفند و سامان دهی جدید بهره ای خواهند برد؟
گرچه جریانات معارض از این اتفاق سرخوش اند که بالاخره بیرقی را علم کردند که بتوان زیر آن خود را ساماندهی کنند. لکن به دلایل مختلف این سرخوشی دوامی نخواهد داشت و به زودی فرو می ریزد و دود می شود و به هوا میرود. فقدان گفتمان مادر و بی محتوایی و بلکه فرو مایگی شعار زن زندگی آزادی در مقابل دفاع منزًهانه گفتمان انقلاب اسلامی از این سه مفهوم به همراه تشتت فکری غیر قابل جمع این جریانات و از همه مهم تر عدم اقبال عمومی از جریان معارض موجبات فروپاشی ساماندهی جدید آنان را فراهم ساخته است. روند عادی سازی این حرکت ضد انقلابی به حدی تند است که نمی گذارد آنان در شرایط عادی همدیگر را تحمل کنند. در واقع، مجمع الجزایر براندازان به ظاهر در کنار هم گرد آمده اند ولی در واقع امر، هیچ اتحاد استراتژیکی رخ نداده است. هر کدام بیرق باطل را در جزیره خود علم کرده اند ولی این امر موجب نزدیکی و یکپارچگی نشده است.
قرآن کریم درباره چنین اجتماعی که همه دشمنان مسلمانان را شامل می شود و منافق و متحجر و کافر و بی دین و ضد دین را در بر می گیرد، این امیدواری را می دهد که آنان در ظاهر متحد و یکپارچه به نظر می آیند ولی در باطن دشمن هم هستند و یکدیگر را قبول ندارند بلکه جنگ و خصومتی که میان خودشان هست بسیار شدیدتر از دشمنی است که با مومنین دارند. و این هم بخاطر آن است که آنان خرد ورز نیستند: « بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ » ( الحشر : 14 ).
بطور قطع، خسارت ناشی از فروپاشی پروژه بیرق باطل برای جریان معارض و ضد انقلاب بسیار تلخ و گران خواهد بود و بدنبال آن سرخوردگی های دردناکی به دنبال خواهد داشت. لکن در این ماجرا بدترین خسارت از آن متحجرین و سکولار های مذهبی و حوزوی خواهد بود که دنیا و آخرت شان را به ثمن بخس فروختند.
بدترین عاقبت برای یک مومن و فاضل حوزوی این است که گفتار و خواسته و شعارش در کنار و همراه با گفتار و مطالبات جنسی گرایان، تن خواهان، هم جنس گرایان، تن آسایان، اشراف لگام گسیخته و بی دین ها و خدا ناباوران قرا گیرد و هیچ اهتمامی برای مرز گذاری با آنها نورزد. چه بد دمساز و قرینی است که اینان در این جهان برای خود انتخاب کرده اند: « حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ » ( الزخرف : 38 ».
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
7e9dfeb598adc1fc919bc34c9fa88a1c.pdf
219.9K
🔰اراده های باطل
برشی از متن:
بطور قطع و یقین، حکمرانی نبوی و علوی کلمه حق است ولی باید مراقب بود که از این کلمه حق، اراده باطل نشود. نشانه اراده باطل آن است که ضمن برخورد گزینشی با کلمه حق در نهایت آن را ابطال می کنند. اگر گفته شود که « حکمرانی علوی حق است، پس باید اصل حکومت یا حکومت دینی را نفی کرد»؛ این سخن همان اراده باطل است. چون جوهره حکومت علوی دینی است و غایتی غیر از اجرای احکام الله و تعظیم شعائر الله ندارد. اما باطل اندیشان از حکمرانی دینی امام علی، حکمرانی غیر دینی را اراده می کنند.
✍ مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
فروپاشی بیرق باطل | خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.ir/news/14020129000634/%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%82-%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D9%84
🖌 راستی آزمایی رفراندم خواهی
✔️ همه پرسی یکی از آن اموری است که قدرت طلبان و تمامیت خواهان از آن در جهت به چالش کشاندن حاکمیت مردم سالار بهره برداری ابزاری می کنند. بنابر این، مردم حق دارند که بدانند مدعیان رفراندم آنان را به بازی نگرفته نمی خواهند مردم را نردبان اقتدارگرایی سازند. این است که باید مدعیان رفراندم خواهی راستی آزمایی شوند تا معلوم گردد در شعار مردم گرایی صداقت دارند.
✔️ جمهوری اسلامی در راستی آزمایی همه پرسی سر بلند است و با افتخار می تواند بگوید مشروعیت خود را از همه پرسی کاملاً آزاد به دست آورده است. رفراندم جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن در سال 1358 بهترین دلیل بر صداقت نظام اسلامی در امر همه پرسی خواهی است.
✔️ اما آیا جبهه معارضین نظام اسلامی که هر از گاهی با شعار رفراندم خواهی به مصاف جمهوری اسلامی بر می آیند در راستی آزمایی همه پرسی خواهی رو سفید بیرون آمده اند ما چاره ای از ارزیابی کارنامه سیاسی آنها در گذشته وحال نداریم.
✔️ مشروطه چیان یا همان نیروهای به اصطلاح جامعه مدنی بعد از فتح تهران، نظام سیاسی مشروطیت را به همه پرسی نگذاشتند. تغییر نظام سلطنتی از قاجار به پهلوی محصول همه پرسی مردمی نبوده است. بلکه مردم از این تغییر کاملاً بی خبر بودند. مردم به یکباره خبردار شدند که قاجارها رفتند و رضا خان آمد. و این تغییر هم توسط همان نیروهای جامعه مدنی در مجلس فرمایشی مشروطه خواه اتفاق افتاد.
✔️ اما راستی آزمایی کارنامه نیروهای جامعه مدنی در همه پرسی خواهی بعد انقلاب اسلامی تیره تر از کارنامه سیاسی آنها در دوران پیش از انقلاب است. چون جمهوری اسلامی در قالب پذیرش دولت چپ گرای میر حسین موسوی، دولت های راست گرای سازندگی و اصلاحات و دولت تدبیر فرصت کنش گری مردمی را به آنها داد. لکن این نیروها با رأی اعتماد مردم، سیاسی رفتار کردند.
✔️ انتخابات 88 نا خواسته به آزمون دموکراسی خواهی نیروهای جامعه مدنی تبدیل شد. آنها در اقدامی باور نکردنی برابر رأی اکثریت مردم عصیان کردند و تن به نتیجه همه پرسی مردم ندادند. با وصف این، جمهوری اسلامی فرصت مجددی به آنها داد تا در قالب دولت تدبیر به اداره امور مملکتی بپردازند. ولی متاسفانه شاهد ضد مردمی ترین و بی درد ترین دولت بعد انقلاب بودیم. زیر ساخت های اقتصادی در مدت هشت سال آنچنان تخریب شده است که دولت مردمی آیت الله رییسی برای تحصیل رفاه نسبی مردم با چالش جدی وضعیت موجود مواجه است.
✔️ به راستی دولتی که شعارش کنار آمدن با کدخدا است، چگونه می تواند هوا خواه راستین مردم باشد. اکنون این دولت نا نجیبانه به منظور فرار از باز خواست مردمی از کارنامه ناکارآمدش با شعار رفراندم برای جمهوری اسلامی خط و نشان می کشد.
✔️ به هر روی، اگر بنا بر راستی آزمایی همه پرسی خواهی جمهوری اسلامی و جبهه معارض و ضد انقلاب پیش آید، تنها جمهوری اسلامی سر بلند این ماجرا است. مردم ایران هیچ نشانی از صداقت جبهه معارض در همه پرسی خواهی سراغ ندارند، نه در گذشته و نه اکنون. مادامی که این راستی آزمایی رفراندم خواهی آنان نتیجه مثبت نداشته باشد، چنین شعاری از ناحیه آنان تهی و بی محتوا است.
✍ داود مهدوی زادگان
31 فروردین 1402
👇👇👇
@mahdavizadegan
راستی آزمایی رفراندم خواهی.docx
16.2K
متن کامل یادداشت « راستی آزمایی رفراندم خواهی »
داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
🖌 پشتوانه رفراندم جمهوری اسلامی
🔹اینکه « هیچ یک از انقلابات مشهور تاریخ اعم از فرانسه و روسیه و کوبا و ویتنام و الجزایر و ... از طریق ارجاع به آرای عمومی، نظام سیاسی مورد نظر خویش را حاکم نساختند » سخن کاملاً درست و دقیقی است. تنها جمهوری اسلامی است که پس از پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم ستم شاهی پهلوی همه پرسی برگزار کرد و قاطبه مردم به آن رأی مثبت دادند. بعد آن نیز قانون اساسی را به همه پرسی گذاشت و در آن نیز رأی اکثریت مردم را جلب کرد.
🔹 در واقع، امام خمینی ره در عالم سیاست تنها رهبر انقلابی بود که تاسیس حکومت انقلابی را با برگزاری رفراندم پی گرفت. این اقدام امام راحل ره فراتر از دور اندیشی است. زیرا دور اندیشی های بزرگ به شجاعت انقلابی نیاز دارد. بنابر این، اهمیت جایگاه رأی مردم در جمهوری اسلامی کاملاً روشن و شفاف است وخدشه بردار نیست.
🔹 با وصف این، هنوز بزرگی رفراندم جمهوری اسلامی در 12 فروردین 58 بر خیلی ها بویژه برای کسانی که از مفهوم همه پرسی برای به چالش کشیدن حاکمیت دینی بهره برداری می کنند، روشن نشده است. مردم ایران 44 سال قبل برای برگزاری رفراندم جمهوری اسلامی بهای سنگینی دادند. همه پرسی جمهوری اسلامی به پشتوانه خون شهدا و جانبازی انقلابیون برگزار شد. مردم رفراندم جمهوری اسلامی را به بهاء برگزار کردند و نه به بهانه.
🔹 برخی از سر خامی یا تجاهل ورزی گمان کرده اند که رژیم منحوس پهلوی با برگزار کردن همه پرسی و با طیب خاطر کنار رفت. در حالی که این رژیم با انقلابی خونین کنار رفت. هزاران نفر در راه به ثمر نشستن انقلاب اسلامی شکنجه دیدند و به شهادت رسیدند. مردم هر چه به روزهای پیروزی انقلاب در 22 بهمن 57 نزدیک تر می شدند بیشتر با سفاکی و خونریزی شاه مواجه شدند. مزدوران رژیم با راهنمایی مستشاران آمریکایی و اسراییلی در تهران و سایر بلاد حمام خون به راه انداختند. دیکتاتوری پهلوی با رفراندم سرنگون نشد بلکه با مجاهدت و شهادت طلبی مردم انقلابی فروپاشید.
🔹 بزرگ منشی و شجاعت مردم انقلابی ایران بود که با برگزاری همه پرسی، جمهوری اسلامی را پایه گذاری کرد. در حالی که آنها می توانستند بی اعتنا به رأی نیروهای غیر انقلابی بدون برگزاری همه پرسی جمهوری اسلامی را حاکم کنند. البته این همه پرسی نشان داد که نیروهای غیر انقلابی در میان مردم جایگاهی ندارند. بنابر این، چه حرفی است که به بهانه رفراندم، بهای گران رفراندم جمهوری اسلامی را پایمال کنیم و خون شهیدان را هدر دهیم.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
هدایت شده از جعفر علیاننژادی
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴جای خالی «ادب»!
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به گواهی ایرانشناسان و مورخان و حتی مستشرقان، ايرانيان جزء باادبترين ملتها بودهاند. شاردن (1643-1713م)، مستشرق فرانسوي که در زمان صفويه به ايران آمده بود، در سفرنامه خود دربارة ادب ايرانيان چنين مينويسد:
من هيچ ملت را مؤدبتر و ملايمتر از ملت ايران نديدهام و ادب و نزاکت در ايرانيها فطري است و اگر سالها با يک ايراني دوستي يا معامله بکنيد، محال است از زبان او چيزي بشنويد که شما را برنجاند و محال است که او حاضر باشد يک خبر بد به شما بدهد و اگر مجبور شود راجع به مرگ يک نفر صحبت کند ميگويد «عمرش را به شما داد» يا «عمرش را به شما بخشيد». يعني او نميخواست بميرد تا اينکه باعث تأثر شما بشود؛ بلکه چون شما را دوست ميداشت براي ابراز دوستي عمرش را به شما واگذار کرد و رفت.
🔻اما متأسفانه در دوران معاصر در میان جمع کثیری از ایرانیان، نه تنها اثری از این فضیلت اجتماعی نمیبینیم! بلکه در حوزههای مختلفی از زیست اجتماعی شاهد بیادبیها و بینزاکتیها و گستاخیهای آشکار نیز هستیم. و این خود یکی از امالمفاسد اجتماعی است؛ یعنی آثار و پیامدهای بسیار مخربی برای فرد و جامعه دارد. به تعبیر امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«مَنْ قَلَّ أَدَبُهُ كَثُرَتْ مَسَاوِيهِ؛ کسی که ادب او کم باشد، بدیها او زیاد میشود».
و به تعبیر مولوی:
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم گشت از لطف رب
بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلک آتش در همه آفاق زد
هر چه بر تو آید از ظلمات و غم
آن ز بیباکی و گستاخیست هم
هر که بیباکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
از ادب پرنور گشتهست این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد ملک
بد ز گستاخی کسوف آفتاب
شد عزازیلی ز جرات رد باب
🔻به گمان این بنده، جامعه ما به شدت نیازمند آموزش «ادب» در حوزههای مختلف و در سطوح گوناگون است: «ادب لباس پوشیدن»، «ادب آرایش کردن»، «ادب راه رفتن»، «ادب سخن گفتن»، «ادب گوش دادن»، «ادب نقد کردن»، «ادب مخالفت کردن»، «ادب مواجهه با بزرگان»، «ادب مواجهه با معلم و استاد»، «ادب برخورد با پدر و مادر»، «ادب برخورد با همسایه» و ....
امیدوارم نظامهای رسمی و غیررسمی آموزشی و پرورشی در کشور ما به وظیفه سترگ خود در آموزش و نهادینهسازی ادب فردی و اجتماعی عمل کنند.
#اخلاق
#ادب
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🖌 مشکله نسبت پارلمان و رفراندوم
🔸 پارلمان یا مجلس قانونگذاری و همه پرسی یا رفراندوم دو مقوله سیاسی است که مبنای مشترکی دارند. هر دو مبتنی بر اصالت رأی مردم است. هیئتی را که در هر کشور برای وضع و تصویب قوانین و نظارت بر آنها از سوی مردم برگزیده می شود، پارلمان گویند. وجود پارلمان، نظراً، نماد حاکمیت مردم یا دموکراسی است ( آشوری داریوش، 1389، دانشنامه سیاسی: 76 ). اما همه پرسی یا رفراندوم، رأیگیری مستقیم از همه اعضای سازمان یا جامعه برای رد یا تصویب سیاستی که رهبران یا نمایندگان پیشنهاد کرده اند ( همان: 327 ).
🔸 طبق تعریف بالا، دو روش برای مشارکت و اخذ رأی مردم در نظام های مردم سالار وجود دارد؛ یعنی مشارکت و رأی گیری مستقیم و غیر مستقیم. البته تفاوت های زیادی میان این دو روش وجود دارد. عمده ترین آنها مساله تخصص و کار کارشناسی است. شیوه پارلمانی این ویژگی را دارد. مردم از آنجا که فرصت و تخصص لازم و کافی در همه امور ملکداری را ندارند، این کار را به نمایندگان آگاه و متخصص واگذار می کنند. نمایندگان هم روی مسایل مختلف ملکداری مطالعه و کار کارشناسی می کنند و قانونی را پیشنهاد می دهند و بعد به نمایندگی از ملت آن را رد یا تصویب می کنند.
🔸 مضافاً اینکه شیوه پارلمانی با حفظ همه شرایط معقول و مشروع در تحقق مردم سالاری عملی تر است. مردم نمی توانند همه روزه دست از کار بکشند و مشغول مطالعه و تصویب قوانین مملکتی بشوند. در این صورت، چرخ زندگی خصوصی و عمومی متوقف می شود. بر این امر، باید مساله بورکراسی یا دیوان سالاری را نیز افزود. بورکراسی در شیوه همه پرسی شدت بیشتری پیدا می کند.
🔸 اکنون با ملاحظه فروق اساسی یاد شده کدامیک از دو شیوه تحقق مردم سالاری را می توان ترجیح داد؟ این پرسش همان مشکله اصلی در نسبت میان روش پارلمانی و شیوه رفراندم است. مسلماً هیچیک از دو شیوه را به دلیل غیر مردمی بودن نمی توان کنار گذاشت. چون گفته شد وجه مشترک هر دو در مردمی بودن است. پس، باید بر مبنای وجوه تفارق یکی را بر دیگری ترجیح داد و در وضع و تصویب قوانین، مطابق با آن شیوه عمل کرد. و علی الظاهر رجحان عمل با انتخاب شیوه پارلمانی است.
🔸 اما آیا نمی شود هر دو شیوه را در نظام مردم سالار همراه کرد؟ به نظر می رسد که چنین خواسته ای میسر است مشروط بر اینکه مفروض ما از نسبت میان این دو روش تغییر کند.
🔸 مشکله اصلی یاد شده از این فرض ناشی می شود که روش پارلمان و رفراندوم را هم عرض تصور کرده ایم. وقتی این دو هم عرض فرض شود، طبیعی است که باید یکی را بر گزید. نمی شود در تصویب یا رد قانون پیشنهادی همزمان به هر دو شیوه مستقیم و غیر مستقیم عمل کرد. چون دوباره کاری عبث و بیهوده است. اما اگر رابطه میان این دو شیوه، طولی فرض شود و نه عرضی؛ آن وقت مشکله حل خواهد شد و می توان در نظام مردم سالار هر دو شیوه را همراه داشت.
🔸 پارلمان مردمی همواره مسبوق و در چارچوب قانون اساسی عمل می کند و مسایل بسیار اساسی چون تغییر نظام و قانون اساسی به آن واگذار نمی شود. اینگونه مسایل اساسی و نیز مسایل اساسی خاصی که مجلس نمایندگان در رد یا تصویب آنها به توافق نمی رسند و به رأی مستقیم مردم واگذار می کنند، محدوده همه پرسی یا رفراندم را تعیین می کند. در این حالت، نمایندگان همچنان به امور مهمه و اساسی مملکتداری مشغول خواهند بود و به واسطه دخالت دادن شیوه رفراندم به مجلسی فرمایشی و تشریفاتی مردمی تبدیل نخواهند شد.
🔸 امروزه نظام های دموکراتیک سکولار به چنین فرضی از رابطه پارلمان و همه پرسی رسیده اند. چنانکه در این باره چنین گفته شده که « در نظام های نمایندگی و پارلمانی جدید از همه پرسی تنها برای تصویب قانون اساسی یا تغییر اساسی در رژیم بهره می گیرند، ولی در برخی جامعه های کوچک برای همه امور رأی همگان پرسیده می شود ( همان: 327 ).
🔸 چنین تلفیق و همراهی دو شیوه مردم سالار در نظام ولایی جمهوری اسلامی نظراً و عملاً اتفاق افتاده است. انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که انتخاب نوع حکومت و قانون اساسی را به رفراندم گذاشت ( فروردین 58 ). علاوه بر آن، جایگاه و قلمرو رفراندم در قانون اساسی جمهوری اسلامی کاملاً روشن و شفاف است.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan