eitaa logo
مهدوی زادگان
364 دنبال‌کننده
188 عکس
57 ویدیو
19 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 بسیجی یعنی غیرت 🔸 براندازها می گویند شهید حمید رضا الداغی بسیجی نبود. اما مگر بسیجی چیست و کیست که نتوان الداغی را بسیجی نامید؟ او با غیرت بود و همین یک خصلت برای بسیجی بودن کافی است. چون بسیج یعنی غیرت، یعنی ناموس، یعنی جوانمردی و شجاعت، یعنی امنیت. بسیج از دل همین معانی قدسی پدید آمد و بالیدن گرفت. 🔸 روزگاری نه چندان دور، شروری زورگو و متجاوز بر این آب و خاک طمع ورزید و چشمان نا پاکش را بر جان و مال و ناموس میهن عزیزمان ایران باز نمود و یورش برد و تعرض کرد. به خیال اینکه مملکت بی صاحب است و جوانان با غیرت ندارد. ولی خوابش با فرمان عمومی آن عالم ربانی که درود و رحمت خدا بر او باد، پریشان شد. از هر گوشه این مرز و بوم جوانان با غیرت به سوی دشمن متجاوز هجوم آوردند و در این راه چه جان نثاری ها و جان بازی ها که نکردند. جهان از این همه غیرت جوان ایرانی مات و مبهوت مانده بود. اکنون هم مبهوت است. 🔸 شهید الداغی امتداد همان غیرت جوانان بسیجی دفاع مقدس است. هیچ مرز و تمایزی میان آن غیرت و این غیرت نیست. اگرچه یکی در مرزها برابر دشمن متجاوز رخ می نماید و یکی در شهر برابر اشرار خیابانی. غیرت همان نخ تسبیح همه جوانان بسیجی است. 🔸 بنابر این، نام ‌شهید الداغی به عنوان بسیجی با غیرت ایران زمین باقی خواهد ماند. جبهه برانداز هم باید فکری به حال خود کند که خون آن شهید باطن بی غیرت آنان را بیش از پیش آشکار ساخت. 🖌 داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ نوشت | روایت رهبر انقلاب از عهد جهاد تا شهادت 👈 حضرت فرمود بی‌محابا می‌رویم تا لحظه شهادت 🗓 ۱۵ شوال سالروز شهادت حضرت حمزه (علیه‌السلام) 💻 Farsi.Khamenei.ir
آدم افراطی راه گریزی از افراطی بودن ندارد 🔗 بالاخره مدیر مسئول صبح، دو نقد اساسی جبهه انقلابی را پذیرفت و صراحتاً درستی افراطی بودن گذشته و استحاله سیاسی و فرهنگی خود را اذعان کرد. با این حال، او کوشیده با مغالطه و سفسطه شدت این اعتراف را بکاهد و سرافکندگی را سرافرازی جلوه دهد. 🔗 اکنون سوال این است که آیا ایشان از آن افراطی گری که نوعی خروج از رفتار عادلانه است، عدول کرده است و متعادل عمل می کند یا آنکه همچنان بر همان خصلت افراطی گری باقی است و فقط سویه افراطش تغییر کرده است؛ دیروز با ضدانقلاب به افراط برخورد می کرد و امروز، افراطش علیه جبهه انقلابی است؟ آیا ایشان همچنان در وضع و موضع افراطی گری است یا آنکه تعدیل شده و به عدالت رفتار می کند؟ 🔗 متأسفانه مدیر مسئول سابق روزنامه کیهان همچنان به همان وضع و حال گذشته افراطی باقی مانده است و هیچ نشانی از عبرت آموزی و اصلاح در رفتار و موضع گری ایشان دیده نمی شود. هنوز هم با همان دست فرمان گذشته که بر جبهه برانداز یورش می برد، اما این بار بر جبهه انقلابی حمله می برد. با این تفاوت که سوخت افراطی گری وی در گذشته حقایق مکشوفه بود ولی امروز به شیوه مغالطه و سفسطه و دروغ پردازی به رفتار افراطی خود ادامه می دهد. به همین خاطر، دیگر در کارهای وی خبری از افشاگری نیست. بطور قطع، این شکل از افراطی گری بدترین نوع از رفتار نا عادلانه است. چنانکه در همین اعتراف نامه در مواجهه با ولی فقیه نا عادلانه مغالطه کرده است. 🔗 اما افراط و تفریط، هر دو، خروج از عدالت است و لذا راه تعدیل به افراط و تفریط نیست. خون به خون شستن محال است و محال. همچون برخی از تازه مسلمان های صدر اسلام که تا پیش از اسلام آوردن با مسلمانان به افراط رفتار می کردند و بعد مسلمان شدن بر مشرکان افراط می ورزیدند. تاریخ صدر اسلام از این نوع تازه مسلمانی که به ماجرای سقیفه ختم شد به نیکی یاد نمی کند. چنانکه راه تعدیل هم در استحاله سیاسی و فرهنگی نیست. 🔗 بنابر این، اعتراف به خطای در گذشته وقتی ارزشمند است که در اصلاح رفتار حال و آینده تاثیر کند و الا به غیر از گردن فرازی و معربدی جلوه دیگری ندارد. ارزش اینکه می گوید " آری من یک افراطی بودم! " در جایی است که دست از افراط بشوید و به عدالت رفتار کند. حال آنکه افراط امروز وی شدیدتر از افراط دیروز است. اقرار عقلا علی انفسهم جایز قاعده فقهی اقرار می گوید اگر کسی به ضرر خود اقرار و اعتراف کند، نافذ است و قاضی مطابق آن می تواند حکم صادر کند ولی اعتراف مقر علیه دیگری مسموع نیست و باید بینه اقامه کند. بر این اساس، مدیر مسئول صبح از آنجا که بر افراطی بودن رفتارش در گذشته اقرار و اعتراف کرده است و چنین اقراری نافذ است‌، محکوم و مورد مؤاخذه است. ولی این اقرار وی علیه دیگری نافذ و مسموع نیست. 🔗 اما استدلال مقر مبنی بر اینکه در دوران مدیریت روزنامه کیهان مورد حمایت و تایید ولی فقیه بوده است، مردود است. زیرا احتمالات زیادی بر این تایید مترتب است. در نتیجه اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال. بلکه بالاتر از احتمال است. مسلم است که ولی فقیه نفس کنش انقلابی بودن را تایید می کند، نه افراط در انقلابی گری. باید مقر ثابت کند که ولی فقیه از او رفتار افراطی طلب کرده است، نه صرف عمل انقلابی. بلکه مقر اعتراف دارد که ولی فقیه در چند مورد نسبت به عمل افراطی او تذکر داده است. مضافاً اینکه دعوت ولی فقیه به رفتار افراطی غیر عقلایی است و از ایشان به دور است. چنانکه سیره ولی فقیه در سه دهه حکمرانی بر اعتدال و نفی افراطی گری بوده است. 🔗 بلکه به نظر می‌رسد که سنت حکمرانی ولی فقیه در مواجهه با افراد افراطی بر این امر استوار است که از طریق حمایت های معقول نگذارد آنها از نجابت و حد متعارف خارج شوند. ولی افسوس که مدیر مسئول سابق کیهان مانند دیگر افراطیون، ناسپاسی را از حد گذراند و قدر دان محبت های ولی فقیه نماند. 🔗 باید این نکته را نیز افزود که هر گونه اقدام مدیر مسئول صبح در تطهیر گذشته افراطی خود، بنیان استدلالش در اتهام زنی به ولی فقیه فرو می ریزد. 🔗 به هر حال، شاکر و قدر دان بودن، توفیق بزرگی است که کمتر نصیب افراد افراطی می شود. آدم افراطی ممکن است موضوع و متعلق افراطش را تغییر دهد ولی به سختی می تواند روحیه افراطی گریش را کنار بگذارد. مگر اینکه خدا نجاتش دهد. ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
آدم افراطی راه گریزی از افراطی بودن ندارد| فرهیختگان آنلاین https://farhikhtegandaily.com/page/237193/
دکتر داود مهدوی‌زادگان رئیس «سازمان مطالعه و تدوین» با دکتر محمد‌علی زلفی‌گل وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در محل سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران دیدار کردند. https://samt.ac.ir/fa/news/557/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3-%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8
🔰 فرآیند گذار از جامعه استبداد زده به جامعه مسئول 🖌 درباره تفاوت های اساسی میان دو جامعه قبل و بعد انقلاب اسلامی ( بهمن 57 ) مطالب بسیاری است که خیلی از آنها بعد چهار دهه همچنان نا گفته و نا نوشته باقی مانده است. در اینجا به اجمال یکی از آن وجوه اختلافی را توضیح می دهیم و آن عبارت از جامعه استبداد زده است. 🖌 اگر به ادبیات روشنفکری ایران رجوع کنید متوجه می شوید که این جریان همچنان متاثر از اندیشه سکولار غربی، جامعه ایرانی را به استبدادزدگی توصیف می کنند. از این منظر، قبل و بعد انقلاب هیچ فرقی نکرده است بلکه استبداد دینی به آن اضافه شده است. سکولارهای حوزوی با این انگاره همفکر اند و آنان نیز ایده استبداد دینی را زیاد تکرار می کنند. اما آیا واقعیت امروز جامعه ایرانی اینچنین است که سکولارهای ایرانی اعم از حوزوی و غیر حوزوی می پندارند؟ 🖌 قطعاً برای فهم حقیقت نیاز به شاخص سنجش و ملاک راستی آزمایی است. در اینجا به یکی از مهم ترین شاخص ها و ملاکات ارزیابی اشاره می شود و بر اساس آن به تحلیل جامعه ایرانی در قبل و بعد انقلاب و نیز ارزیابی دیدگاه سکولارهای ایرانی می پردازیم. 🖌 شاید بتوان گفت که مهم ترین شاخصه جامعه استبدادی، خود تحقیری است. چنین جامعه ای تمام مصائب و خرابی ها و نا سامانی ها را به خود نسبت می دهد و خود را مستحق و مستوجب نکوهش و سرزنش می داند. این جامعه خود را عامل همه خطاها و اشتباهات دانسته حاکمان را از ندانم کاری و اشتباهات در پدید آمدن نا بسامانی های موجود منزه می داند و خوف آن دارد که حاکمان بر جامعه خشم گیرند و تعذیب شان کنند. 🖌 این خود تحقیری توسط دو گروه اصلی در جامعه استبدادی نهادینه می شود. نخست، حاکمان مستبد که از طریق ایجاد رعب و وحشت مردمان شان را خوار و ذلیل می کنند. دیگری، عاملان فرهنگی که از طریق تولید ادبیات سیاسی خود تحقیری جامعه را به پذیرش فرهنگ استبدادی به مثابه سرنوشت محتوم متقاعد می کنند. اینچنین ادبیاتی در ظاهر، ضد استبدادی است ولی در باطن رکن فرهنگی استبداد است. چون استبداد هیچگاه از چنین ادبیاتی احساس خطر نمی کند. 🖌 به هر روی وجه مشترک این دو کنش گر سیاسی در جامعه استبدادی تحقیر و سرزنش ملت است. چنانکه قرآن کریم این عمل را به فرعون نسبت داده که ملتش را تحقیر می کرد تا از او اطاعت کنند: " فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ " ( الزخرف : 54 ). 🖌 البته نباید دو مفهوم خود تحقیری و خود انتقادی را یکی دانست. زیرا خود انتقادی محرکی برای پویایی و شکل گیری نهضت مردمی است. برخلاف خود تحقیری که عامل بی تحرکی و تسلیم جامعه برابر استبداد است. در واقع، خود تحقیری بیماری است که درمان آن در خود انتقادی است. و قوام استبداد در تداوم بیماری است و نه در درمان آن. به همین خاطر، حاکمان مستبد با هر گونه تولید و نشر ادبیات خود انتقادانه مقابله می کنند ولی از ادبیات خود تحقیری حمایت و پشتیبانی می کنند. 📌 اکنون با ملاک یاد شده بهتر می توان درباره واقعیت تمایز میان جامعه ایرانی قبل و بعد انقلاب اسلامی سخن گفت. جامعه ایرانی پیش از انقلاب اسلامی دچار بیماری خود تحقیری بود و روحیه استبداد زدگی را پذیرفته بود. رژیم مستبد پهلوی از یک سو، روشنفکری غرب گرا از سوی دیگر در بسط و تولید روحیه و ادبیات سیاسی خود تحقیری همداستان و همراه بودند. تولید چنین ادبیاتی از سوی روشنفکری در آن زمان آزاد بود و اجازه نشر پیدا می کرد مانند کتاب " خلقیات ایرانی " جمالزاده. اما تولید و نشر ادبیات خود انتقادی مجاز نبود و توقیف می شد. مانند کتاب " غربزدگی " مرحوم سید جلال آل احمد که در همان چاپخانه توقیف شد. 🖌 اما بعد انقلاب اسلامی، روحیه و ادبیات خود تحقیری از جامعه ایرانی رخت بر بسته است. اکنون نشانه های خود تحقیری و سرزنش خود در جامعه دیده نمی‌شود. مردم نا سامانی ها و نا هنجاری های اجتماعی و اقتصادی را به خودشان نسبت نمی دهند و خود را مستحق سرزنش و نکوهش نمی دانند. بلکه غالباً حاکمان و دولت مردان را مسئول وضعیت بوجود آمده می دانند. 🖌 به اعتباری، دیگر از آن ادبیات سیاسی خود تحقیری سکولارهای ایرانی خبری نیست. بلکه خطابه های روشنفکر مآبانه عموما متوجه حاکمیت است و تمام نابسامانی‌ها را حتی نا سامانی هایی که جماعت روشنفکری نقش مستقیمی در وقوع آنها داشته و دارند، به حاکمیت نسبت داده می شود. این چنین خطابه روشنفکری با حاکمیت اسلامی را در پیش از انقلاب اسلامی سراغ نداریم. 🖌 باری، بر پایه همین یک شاخص می توان گفت که جامعه ایرانی پس از انقلاب اسلامی از روحیه و خصلت استبداد زدگی عبور کرده است. چون این جامعه از خود تحقیری دست بر داشته است و نشانه ای از آن دیده نمی شود. حاکمیت اسلامی نیز در چهار دهه حکمرانی چنین روحیه و فرهنگی را تقبیح و سرزنش کرده است و با آن مخالفت کرده است. ادامه 👇👇
برای همین است که با ادبیات سیاسی آل احمدی هیچ معارضه ای ندارد بلکه آن را محترم و بزرگ می شمارد. 🖌 بی تردید واقعیت گذار از جامعه استبداد زده به جامعه باز ایرانی که از افتخارات گفتمان اسلام سیاسی است، بدون تفکر ناب و مجاهدت امامین انقلاب و بزرگانی که معتقد و متعهد به این گفتمان بوده و هستند و در این راه به شهادت رسیده اند، شکل نمی گرفت. 🖌 با وصف این، دو خطر اساسی جامعه باز امروز ایرانی را تهدید می کند: نخست، بازگشت فرهنگ استبداد توسط عوامل فرهنگی استبداد که همچنان فعال هستند. دوم، نا تمام ماندن پروژه گذار از جامعه استبداد زده. تمامیت این پروژه در تحقق روحیه خود انتقادی است. جامعه ایرانی از روحیه خود تحقیری گذر کرده است و وارد جامعه باز شده است لکن هنوز وارد جامعه مسئول که مرتبه عالیه جامعه باز است و نشانه آن خود انتقادی است، نشده است. مسلماً اگر این روحیه که در خلقیات شهدا و ایثارگران موج می زند در جامعه ایرانی نهادینه نشود، تاریک اندیشان استبداد فرصت و جولان پیدا خواهند کرد. جامعه باز دانیه یا غیر مسئول جای توقف نیست. ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 هدف چیست، نقد اندیشه یا برجسته‌سازی فرد؟ چند سال قبل، من و یکی از اعضای علمی هواخواه مشروطه در برنامه زاویه برای گفتگو درباره آزادی و مشروطیت دعوت شدیم. در آن گفتگو نقدهای مهمی را مطرح کردم و برنامه به خیر و خوشی خاتمه یافت. اما هفته بعد همان شخص در برنامه زاویه مجددا دعوت شد و ایشان هم بدون حضور من در آن برنامه مجالی برای پاسخ به نقدهای وارده و بسط گفته های خود را پیدا کرده بود. اکنون می بینم سیمای جمهوری اسلامی همین کار را با آقای دکتر غنی نژاد کرد و ایشان را بدون حضور آقای دکتر درخشان که طرف دیگر مناظره بود، مجددا دعوت کرد. این اقدام سیمای جمهوری اسلامی جدای از اینکه بی عدالتی در ایجاد فرصت برابر به هر دو طرف مناظره است، گویی مساله اصلی نقد لیبرالیسم اقتصادی نیست بلکه قصد اصلی برجسته سازی شخص است. مگر در ایران، طرفدار و مدافع لیبرالیسم همین یک نفر است ( آقای غنی نژاد ) است که سیمای جمهوری اسلامی فقط او را دعوت می کند. آیا در ایران صاحب نظر دیگری غیر از دکتر غنی نژاد نیست که از لیبرالیسم دفاع کند؟! اگر اینطور باشد، باید برای اندیشه لیبرال تاسف خورد که تا کنون نتوانسته در جامعه علمی ایران هواخواه و مدافع علمی دست و پا کند. لذا این اقدام سیمای جمهوری اسلامی در تعامل با لیبرالیسم اقتصادی ذم شبیه به مدح است. البته اگر مقصود نقد لیبرالیسم بوده باشد و نه برجسته سازی شخص. اگر هم مقصود این نباشد، تاسف مان دو چندان می شود که اینگونه سیمای جمهوری اسلامی وارد شخصیت پردازی های کاذب شده است. چون مترجم اندیشه وارداتی را به عنوان صاحب نظر معرفی می کند! ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔶 مجلس خوب، مجلس با برکت است مهم‌ترین ایراد یا مشکله جبهه معارض و برانداز سیاسی فقدان تفکر سیستمی در چارچوب فلسفه سیاسی مطلوب است. همین امر موجب اعوجاج و بی نظمی فکری آنان در اتخاذ مواضع سیاسی علیه جمهوری اسلامی شده است. بطوری که مواضع متناقض آنان زحمت دفاع جمهوری اسلامی از خود را بسیار کم کرده است. از جمله این مواضع متناقض جریان معارض که از فقدان اندیشه ورزی فلسفی سرچشمه می گیرد، تقابل کاذب میان دو موضوع رفراندم یا همه پرسی و مجلس نمایندگان مردم است. اصرار غیر عقلانی جریان برانداز بر ایده رفراندم که برخی ها را متاثر کرده است، جایگاه و مشروعیت مجلس نمایندگان مردم را به محاق برده است. بطوری که این پرسش چالش برانگیز در اذهان عمومی بویژه در ذهن جوان دانشجو پدید آمده است که با وجود ساز و کار همه پرسی در اداره مملکت چه نیازی به کاربست ایده نمایندگی غیر مستقیم مردم است. این مساله چندی پیش ولی فقیه را وا داشته بود تا در دیدار رمضانی با دانشجویان از باب ضرورت جهاد تبیین به دفاع عقلانی از جایگاه نهاد مردمی مجلس نمایندگان در نظام اسلامی بپردازد. ایشان در آن دیدار صمیمانه دلایل بطلان تقابل کاذب میان همه پرسی و مجلس نمایندگان را که همواره از سوی جریان برانداز مطرح می شود، بیان فرمودند و از مشروعیت نهاد نمایندگی مردم در نظام اسلامی دفاع کردند. از این رو طبیعی بود که ولی فقیه در موقعیت مناسب دیگری به تبیین فلسفی چیستی و تکالیف این نهاد مردمی بپردازند. دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سوم خرداد سال جاری( 1402 ) سالروز آزادسازی خرمشهر، با ولی فقیه فرصت مناسبی را برای تبیین فلسفی چیستی و کار ویژه این نهاد مردمی از سوی ایشان پیش آورده بود. از این رو، ولی فقیه در این دیدار به بیان ماهیت قانون گذاری مجلس به عنوان اصلی ترین وظیفه مجلس نمایندگان همراه با لزوم مأموریت نظارتی آن بر حسن اجرای قوانین مصوب پرداختند. ولی فقیه پاسخ پرسش فلسفی از ضرورت مجلس نمایندگان را در کار ویژه آن دانسته است. جامعه برای عبور از روزمرگی و بی نظمی به قانون نیاز دارد. چون قانون جامعه را به نظم در می آورد و مانع هرج و مرج و آشوب و بی برنامگی می شود. علاوه بر آن، جامعه برای قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و ترقی می بایست قانونمند عمل کند. قانونمندی جامعه امکان پیش بینی و برنامه ریزی را به همه عوامل اجتماعی دولتی و خصوصی می دهد. اگر التزام به قانون نباشد؛ تاجر و کشاورز و صنعت گر قادر به برنامه ریزی های کلان نیستند. این بیان از نیازمندی جامعه پاسخی است به فلسفه قانون. ولی فقیه این پاسخ را در بیان ضرورت مجلس نمایندگان آورده است. زیرا وظیفه بنیادی مجلس نمایندگان چیزی غیر از قانون گذاری نیست. بنابر این، به عبارتی فلسفه قانون پاسخی به ضرورت و فلسفه مجلس نمایندگان هم هست. این چنین تبیینی از فلسفه مجلس نمایندگان بسیار اهمیت دارد. زیرا طبق آن، مجلس نمایندگان نهادی ‌‌شخصی و متعلق به صنف خاصی مانند اشراف و زمین داران و صاحبان عمده سرمایه نیست. بلکه مجلس نمایندگان متعلق به آحاد جامعه است. به همین خاطر، مجلس شورا، نمایندگی همه اقشار ملت را می کند. با چنین تعریفی است که مردم در قدرت سهیم شده مشارکت پیدا می کنند. مضافاً اینکه مجلس نمایندگان با این تعریف به عنوان یکی از عوامل اصلی پیشرفت و توسعه شناخته می شود و برنامه ریزان و کارگزاران حاکمیت نمی توانند و حق ندارند مجلس نمایندگان را نادیده بگیرند. اما جهاد تبیینی ضرورت و جایگاه مجلس نمایندگان به همین جا ختم نمی شود بلکه پرسش مهم تر در مفهوم مجلس خوب است. صرف قانون گذاری، مجلس نمایندگان را ارزشمند نمی کند بلکه باید مجلس خوب قانون خوب وضع کند تا موصوف به مجلس خوب بشود. این امر مهم، بحث را از اصطلاح قانون بد بهتر از بی قانونی است، فراتر می برد. گرچه ضرورت نجات جامعه از هرج و مرج و نا امنی قانون بد را توجیه می کند لکن نباید مجلس نمایندگان خود را با این اصطلاح توجیه کند. چنین توجیهی نازلترین وجه نیاز به مجلس نمایندگان است. بلکه توجیه برتر در بیان مجلس خوب است. با وصف این، ولی فقیه مفهوم برکت را که مفهومی دینی است بر مفهوم مجلس خوب افزوده است تا کار ويژه و تمایز مجلس خوب در حاکمیت دینی با مجلس نمایندگان در حاکمیت غیر دینی را معلوم سازد. طبیعی است که هر مجلسی خوب نیست. خوب بودن مجلس به رعایت و التزام به شرایطی است. مقام معظم رهبری با بیان این شرایط، مجلس خوب و با برکت را توضیح داده است. از جمله آنها هماهنگی و انطباق قانون گذاری مجلس نمایندگان با اصول قانون اساسی و سیاست‌های کلی حاکمیت مردمی است. بدین ترتیب، می توان انتظار داشت که مجلس نمایندگان در امر عبور جامعه از هرج و نا امنی و قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و آبادانی نقش جدی دارد.
چنین تبیینی از ضرورت مجلس نمایندگان کاملا معقول و معروف است و جای هیچگونه شبه افکنی و تردید در آن را باقی نمی گذارد. از این رو، جریان برانداز نمی تواند از طریق تقطیع استدلال و بیان عقلی رهبری شبه افکنی کند. این جریان، اگر می تواند خود را از فقدان فلسفه سیاسی و دوگانه کاذب مجلس نمایندگان و همه پرسی برهاند که سالهای مدیدی است گرفتار آن است بلکه راز ناکامی و نا فرجامی هایش در همین مساله است. ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
مجلس خوب، مجلس با برکت است | خبرگزاری فارس https://www.farsnews.ir/news/14020305000146/%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%AE%D9%88%D8%A8-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA اصرار غیر عقلانی جریان برانداز بر ایده رفراندم که برخی ها را متاثر کرده است، جایگاه و مشروعیت مجلس نمایندگان مردم را به محاق برده است. بطوری که این پرسش چالش برانگیز در اذهان عمومی پدید آمده است که با وجود ساز و کار همه پرسی در اداره مملکت چه نیازی به کاربست ایده نمایندگی غیر مستقیم مردم است.