eitaa logo
مهدوی زادگان
348 دنبال‌کننده
137 عکس
40 ویدیو
17 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 آفات اجتماعی قاضیان خود خوانده یکی از چالش های امروز جامعه، پدیده قاضیان خود خوانده ای است که با تحلیل های ناروا و نسنجیده و ناداوری پیرامون مسائل اجتماعی افکار عمومی را مسموم می کنند. افراد غیر مسئولی هستند که قبل از ورود مراجع مربوطه وارد صحنه می شوند و پرونده قضایی را دست می گیرند و جای قاضی می نشینند و با کمترین اطلاعات و بیشترین حب و بغض و اغراض سیاسی قضاوت کرده منتظر اجرای حکم شان توسط کارگزار حکومتی می مانند. لذا جماعت خود خوانده، اگر ببینند که مراجع مربوطه بر خلاف حکم آنها سخن بگویند و حکم صادر کنند، آن حکم را نمی پذیرند. افکار عمومی هم بخاطر مسمومیتی که توسط آنها دچار آن شده نمی پذیرد. بدین ترتیب، کار مراجع قانونی مضاعف و سخت تر می شود. چون هم باید به پرونده رسیدگی کنند و هم باید افکار عمومی را نسبت به درستی عمل و حکم شان متقاعد کنند. در حالی که اگر افکار عمومی مسموم نباشد صرف صدور حکم برای پذیرش عمومی کافی است. مسلماً اینگونه رفتار های خود خوانده و غیرمسئولانه نه فقط افکار عمومی را مخدوش می سازد بلکه بنیاد مدنیت جامعه را نابود می کند و دیگر نمی توان در وضع مدنی به زیست اجتماعی مسالمت آمیز امیدوار بود. جامعه در چنین شرایطی گرفتار وضع جنگلی و انسان گرگ انسان می شود. همین قاضیان خود خوانده به جان یکدیگر و آحاد جامعه می افتند. طبیعی است که با بی اعتبار شدن مراجع قانونی جامعه در آستانه فروپاشی پیش می رود. بنابراين، اگر قاضیان خود خوانده به راستی خیرخواه جامعه و نگران فروپاشی وضع مدنی هستند، می بایست مراقب گفتارشان باشند. نباید به بیش از گشودن پرونده تخلفات احتمالی اقدام کرد. بلکه باید در جهت قوت وضع مدنی و نهادهای قانونی گام بردارند. باید قاضیان خود خوانده خیرخواه از هر گونه قضاوت و پیش داوری دوری گزینند و بگذارند مراجع قانونی ذیربط در کمال آرامش و بدون فشارهای سیاسی و اجتماعی به رسیدگی پرونده بپردازند و به حکمی که صادر می‌شود تن دهند. نقدشان را هم بگذارند برای بعد صدور حکم و کسب اطلاعات جامع و کامل. اما اگر کار قاضیان خود خوانده از روی خیرخواهی جامعه نباشد، مانند جبهه مخالف و معاند و معارض انقلاب و نظام اسلامی، در این صورت، باید جامعه و افکار عمومی مراقبت کند و تحت تاثیر تحلیل ها و قضاوت های ناروا قرار نگیرد. چون هرگونه پیش داوری های غیر مسئولانه توأم با اغراض سیاسی تهدیدی برای انسجام جامعه است و جامعه را به سوی هرج و مرج سوق می دهد. خداوند عاقبت جامعه را از شر قاضیان خود خوانده مغرض ختم بخیر بفرماید. انشالله ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🔸 عزل پر خیر و برکت قائم مقامی ۶ فروردین سال ۶۸ سالروز عزل آقای منتظری از قائم مقامی است. بدون شک این واقعه در تاریخ انقلاب اسلامی بسیار مهم و فراموش نشدنی است و برنامه های مطالعاتی و پژوهشی زیادی را می طلبد. لذا در این باره چند نکته را عرض می کنم: ۱. برخی ها که با معیارهای مدرن قادر به فهم حکمرانی امام خمینی ره نیستند عمدتاً ایشان را بر مبنای سیادت کاریزمایی تحلیل می کنند. در حالی که امام راحل در طول دوران ولایت فقهی شان بر مبنای سیادت قانونی/ شرعی عمل کردند مگر در دو جا؛ یکی در پذیرش قطعنامه 598 و دیگری عزل آقای منتظری از قائم مقامی. چون این دو واقعه بویژه دومی از توان و جرأت نهادهای قانونی خارج بود. این کار تنها با تکیه بر قدرت کاریزمایی امکان پذیر بود. خصوصاً عزل آقای منتظری بدون امداد غیبی میسر نبود. اکنون بعد گذشت سالها و مشاهده میراث ناصواب و انحرافی آقای منتظری بهتر می توان عمق بصیرت امام خمینی ره را درک کرد و فهمید. ۲. اساساً اقدام برخی از خبرگان برای تعیین قائم مقام رهبری که با حمایت گروه های فشار بیرونی انجام شده بود، حرکتی غیر قانونی بود. چون چنین منصبی در قانون اساسی جمهوری اسلامی منظور نشده بود. و این نکته ای است که مریدان آقای منتظری سعی در کتمان آن دارند. لذا امام خمینی ره می توانستند با آن مخالفت کنند؛ لکن ایشان بخاطر مصالح مهمه سکوت اختیار کردند تا وقتی که خود را مکلف به عزل ایشان دیدند. ۳. هنر حکمرانی فضیلتی است که در توان هر دانش آموخته ای اعم از فقیه و غیر فقیه، دانشگاهی و حوزوی نیست. فقیهان بزرگی در گذشته بودند که قدرت بالایی در امر مدیریت بویژه در تعامل با پادشاهان داشته اند. مرحوم آیت الله شیخ عبد الکریم حائری یزدی و مرحوم آیت الله بروجردی از جمله فقیهان مدیر و مدبر بودند. اما آقای منتظری جزو این دسته از فقیهان نبود. گرچه ایشان مبارز انقلابی نستوهی بود ولی از فضیلت حکمرانی بهره ای نداشت. و امام خمینی ره به ظرافت این مساله را در ایشان فهمیده بود. ۴. امام خمینی ره با عزل آقای منتظری از قائم مقامی دو خدمت بزرگ تاریخی از خود بر جای گذاشت. یکی خدمت به شخص آقای منتظری است که ایشان را به دلیل نا توانی در امر حکمرانی از در غلطیدن در عاقبت سوء مدیریت نابخشودنی نجات داد. اما افسوس که ایشان به توصیه های حکیمانه استاد و ولی امر خود عمل نکرد و با کارنامه ای نا مطلوب از این دنیا رفت. غفر الله لنا و له دومین خدمت بزرگ امام راحل در تدبیر عزل قائم مقامی مربوط به جامعه انقلابی است. بدون تردید اگر آقای منتظری بر کرسی ولایت می نشست، فرآیند عادی سازی و عرفی شدن انقلاب اسلامی با سرعتی سرسام‌آور به وقوع می پیوست و هیچ کاری هم از دست کسی بر نمی آمد. چون جریان اقتدارگرا و گروه‌های فشاری که هدایت گر مساله قائم مقامی بودند برای دوره جانشینی برنامه سنگینی را تدارک دیده بودند. جریان سید مهدی هاشمی و اصلاح طلبان دوم خردادی و خوارجی مسلکان امروز از جمله این جماعت عرفی گرای اقتدار طلب بودند. اینان فقه صاحب دراسات ( منتظری ) را خیلی مستعد عرفی سازی فقه شیعه می دانستند ( بنگرید به مقاله " امام خمینی ره فقیه دوران گذار"، نبشته سعید حجاریان در کتاب از شاهد قدسی تا شاهد بازاری ). ۵. جریان عرفی گرای اقتدار طلب بعد آنکه راه عادی سازی و عرفی شدن را خصوصاً با جانشینی آیت الله خامنه ای از درون فقه ولایی بسته و نا امید کننده دید سراغ به کارگیری مفاهیم و نمادهای مدرن مانند جامعه مدنی و دموکراسی و حقوق بشر و آزادی های فردی رفتند. در نتیجه این مفاهیم و انگاره های مدرن توأم با تفسیرهای مخدوش اقتدارگرایانه وارد ایران پسا انقلابی شد. بطوری که بدفهمی های ناشی از آن تا به امروز همچنان برجای مانده است. بدین ترتیب، امام خمینی ره خطر عادی سازی را برای مدت مدیدی از انقلاب و نظام اسلامی دور ساخت. بحمدالله این دفع خطر توسط جانشین بر حق ایشان با صلابت و اقتدار قدسی همچنان تداوم دارد. انشالله ✍داود مهدوی‌زادگان 👉 @mahdavizadegan
📢 میلاد حُسن مجسّم بر زبان پیغمبر خاتم ✏️ رهبر انقلاب: میلاد امام مجتبی، امام حسن (علیه الصّلاة و السّلام)؛ حُسن مجسّم بر زبان پیغمبر خاتم (صلّی الله علیه و آله) که این نام را ایشان بر روی این مولود گذاشتند -و این خیلی با عظمت است، خیلی مهم است که پیغمبر این بزرگوار را، این کودک مبارک را «حسن» بنامند- ان‌شاءالله بر همه‌تان مبارک باشد. 🌙 | روز پانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ 💻 Farsi.Khamenei.ir
🖌 ارزش حق انتخاب مطلق نیست هر انتخابی پیامد های مثبت یا منفی می تواند داشته باشد. لذا وظیفه امام عادل تنها این نیست که مردم را متوجه حق انتخاب کند بلکه وظیفه مهم تر او آن است که اگر پیامد انتخاب، بدفرجام و ناگوار باشد مردم را آگاه کند و هشدار دهد و آنها را به قدر توان از چنین انتخابی منصرف سازد. مفهوم قرآنی چنین وظیفه ای در واژه " وال " نهفته است که وصفی از اوصاف الله است. اگر خدا قومی را بخاطر اعمال زشت شان عذاب کند کسی جز خدا نمی تواند آن قوم را از راه انتخاب شده عذاب آور بازگرداند: " وَ إِذَا أَرَادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ " ( رعد: ۱۱ ). واقعه حکمیت در جنگ صفین و صلح امام حسن علیه السلام دو نمونه تاریخی عبرت آموزی است که برای دو امام معصوم علیهما السلام اتفاق افتاد. هر دو امام عادل تمام تلاش مشفقانه و سوزناک خود را کردند تا بیعت کنندگان از یک انتخاب نامیمون؛ یعنی کنار آمدن و صلح با معاویه ملعون، منصرف شوند و به ضرر و زیان خود عمل نکنند. مع الأسف، هر دو امام ناچار از تن دادن به انتخاب شوم و پذیرش توافقنامه‌ای شوم تر شدند. پیامد این دو واقعه ناگوار برای مسلمانان جز خفت و خواری و ترکتازی و غارتگری دشمن و تضعیف قدرت امیر المومنین علی علیه السلام از یک سو، و نجات معاویه از شکست حتمی و استیلای نامشروع وی بر کیان اسلامی و تبدیل شدن حکومت نبوی به سلطه استبدادی اموی از سوی دیگر، چیز دیگری نبود. ❗️اکنون بنگرید به گفتار برخی از عالمان فاسد العقیده و قلم بدستان سکولار که چگونه این دو واقعه تاریخی را که هر دو امام معصوم از آنها با نا رضایتی و نامیمونی یاد کرده اند، اینان به نیکی و الگوی سیاسی مطلوب یاد می کنند. ناشایسته ترین بخش گفتار جماعت فاسد العقیده این است که انتخاب رخ داده در هر دو واقعه ( حکمیت و صلح ) را به امام علی و امام حسن علیهما السلام نسبت می دهند و می گویند آن دو حضرت علیرغم مخالفت شان ولی بخاطر اصل حق انتخاب، با تصمیم جمعیت بر توافق با معاویه راضی شدند!! فاسد اندیشان اینگونه دو واقعه تاریخی عبرت آموز را به مثابه دو الگوی درس آموز معرفی می کنند. می گویند هر انتخابی حتی اگر پیامد ناصواب و ناگواری داشته باشد به دلیل حرمت حق انتخاب، مطلوب و مقبول است. و این گفتاری است که با عقل سلیم و آموزه های وحیانی سازگاری ندارد. ارزش اصل حق انتخاب مطلق نیست بلکه این اصل توأم با پذیرش مسئولیت، ارزش و احترام دارد. مشکل امام علی و امام حسن با عوامل تحمیل توافقنامه با معاویه در همین عدم پذیرش مسئولیت پیامدهای بد فرجام آن از سوی آنها بود. اسفبارتر آنکه اهل خوارج و کج اندیشان مسئولیت این بد فرجامی را به آن دو حضرت نسبت می دهند. مانند برجام که دنبال کنندگانش آن را به عنوان خواست نظام معرفی می کنند ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🖌 خصومت مثلث طاغوت با حکمرانی علوی جامعه ایمانی همواره مبتلا به سه آفت خانمان سوز سیاسی و اجتماعی است: ( ۱ ) تنزّه طلبان خشک مقدس، ( ۲ ) پیمان شکنان بد عهد، ( ۳ ) قدرت طلبان ستم گر است. این سه جریان شوم مادامی‌که خطری تهدیدشان نکند با آسودگی خاطر سرگرم خشکاندن ریشه های دینی جامعه ایمانی هستند. اما وقتی احساس خطر کنند فرعون وار برآشفته شده کمر به مقابله با تهدیدات احتمالی و بالفعل می بندند و در این راه، مثلث شوم طاغوت را پدید می آورند. ظهور مردان خداجوی طاغوت ستیز و شکل گیری نهضت و انقلاب دینی و بالاخره برآمدن حکمرانی ناب دینی مهم ترین تهدیدات برای این سه جریان مفسد است. هیچ متحجر عافیت طلب و پیمان شکن و اقتدارگرا یافت نمی شود که با این سه پدیده متعالی کنار آمده باشند. چنانکه در چهره نفاق با رسول خدا صلی الله علیه و آله کنار نیامدند و آشکارا با امام علی علیه السلام مخالفت کردند و درگیر شدند. این سه جریان فاسد در مدت ۲۵ سال کناره گیری و صبوری امام علی علیه السلام دست به فتنه گری و اغتشاش و افتراق جامعه نوپای اسلامی نزدند. اما به مجرد برآمدن حکمرانی علوی برآشفته شده هر یک بنا به ادبیات و گفتمان خاص خود برابر آن حضرت صف آرایی کردند و حکومت آن حضرت را با چالش های جدی روبرو ساختند. امام علی علیه السلام در خطبه معروف شقشقیه ( خ ۳ نهج‌البلاغه ) می فرماید به مجرد آن که زمام اداره جامعه اسلامی را به دست گرفتم سه جریان مفسد مارقین و ناکثین و قاسطین سر برآوردند و دست به کار ستیزه جویی و تضعیف حکومت اسلامی شدند. هر یک از دشمنان حکمرانی علوی خواسته نا مشروعی را مطالبه کردند؛ یک جریان ( طلحه و زبیر ) سهمی از قدرت، جریان دیگر ( معاویه ) تمام قدرت را می طلبید و جریان سوم ( خوارج ) با اساس حکمرانی مخالف بود: فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ أُخْرَى وَ قَسَطَ آخَرُونَ؛ اما همين كه به امر حکومت اقدام نمودم گروهى پيمان شكستند، و عده اى از مدار دين بيرون رفتند، و جمعى ديگر سر به راه طغيان نهادند. امام علیه السلام در بطلان هر سه جریان چنین استدلال می آورد که اینان دعوی ایمان به الله و آخرت را دارند ولی گویی این سخن خدا را نشنیده اند که اهل تقوی و آخرت در روی زمین برتری جو نیستند و مفسده به پا نمی کنند: " كَأَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ : تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ". ولی چنین نیست که این سخن خدا را نشنیده باشند بلکه آن را حفظ کرده اند؛ لکن دنیا در چشم شان از آخرت زیباتر آمده است و زیورهای دنیوی آنها را شیفته خود ساخته است:  " بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوهَا وَ وَعَوْهَا. وَ لَكِنَّهُمْ حَلِيَتِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا ". این طبیعی است که هر گاه حکمرانی علوی حسب تقدیر الهی برپا شود، این سه طایفه مفسده جو نیز مثلث شوم طاغوت را برپا می کنند و دست به کار براندازی از درون و برون نظام اسلامی می شوند. و البته بد عاقبت ترین این سه طایفه همانا جماعت خوارجی مسلکان هستند که نه دنیا را دارند و نه آخرت. بنابر این اگر در حکمرانی دینی وجود این سه جریان مفسد دنیا طلب را شناسایی نکنیم و یا آنکه مشاهده کردیم که هر سه طایفه از آن حکومت حمایت می کنند، باید در اسلامیت و علوی بودن آن حکمرانی تردید کرد. چنانکه در جمهوری اسلامی آشکارا شاهد شکل گیری و ستیز مثلث طاغوت با آن هستیم ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🔸 رفراندم جمهوری اسلامی؛ تبلور خواست اراده مطلقاً جمعی مردم جامعه شناسان قیام های مردمی را به دو دسته کلی شورش و انقلاب تقسیم می کنند. شورش مردمی اعتراض علیه وضع موجود است بی آنکه تقاضایی برای وضع جایگزین داشته باشند. لذا حاکمیت می تواند شورش مردمی را با انجام پاره‌ای تغییرات در وضع موجود یا سرکوب، خاموش کند. نهضت ملی شدن نفت از این دسته اعتراض های مردمی بود. چون اساساً رهبری نهضت تقاضا و برنامه ای برای تغییر رژیم نداشت. لذا این شورش مردمی از طریق کودتای آمریکایی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرکوب شد. حتی می توان نهضت مشروطیت را در این دسته از اعتراضات مردمی قرار داد. معترضین در میانه راه به یکباره هنگام بست نشینی در سفارت انگلیس به خواسته شان رنگ مشروطه خواهی دادند. با وصف این، خواست مردم مشروطه خواه تغییر هیئت حاکمه از قاجار به پهلوی نبود. اما انقلاب مردمی نوعی اعتراض علیه وضع موجود توأم با تقاضای جایگزینی نوع دیگری از نظام سیاسی است. یعنی قیام مردم تنها این نیست که چه چیزی را نمی خواهند بلکه خواسته معین و مشخصی برای تغییر هیئت حاکمه دارند. مانند انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ که منجر به تغییر رژیم طاغوت شد. میشل فوکو به عنوان تاثیر گذارترین نظریه پرداز قرن بیستم که از نزدیک شاهد انقلاب ملت ایران بود این نکته اساسی را خوب متوجه شده بود که این اعتراض، انقلاب است و نه شورش. مردم می دانند که چی می خواهند. به عقیده وی مردم حتی در شعار " شاه باید برود " خواسته بزرگی را دنبال می کردند: " همیشه صحبت از یک چیز است، یک چیز واحد و بسیار مشخص: شاه باید برود. اما برای مردم ایران، این چیز ِ یگانه معنیش همه چیز است... اما این همه چیزی که می خواهند" آزادی امیال " نیست بلکه آزادی از هر چیزی که در کشورشان و زندگی روزانه شان نشانه حضور قدرت های جهانی است " ( فوکو میشل، ۱۳۷۷، ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟، ترجمه حسین معصومی همدانی، هرمس: ۶۴ ). به عقیده میشل فوکو اراده جمعی که ابزار نظری حقوق دانان و فیلسوفان برای تحلیل و توجیه نهادها و کنش های اجتماعی است به مثل خدا یا روح، قابل رؤیت نیست و هرگز کسی نمی تواند با آن رو برو شود. " اما ما در تهران و سرتاسر ایران با اراده جمعی یک ملت برخورد کردیم " ( فوکو میشل، ۱۳۷۹، ایران: روح یک جهان بی روح، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهان دیده، نشر نی: ۵۷ ). به گفته فوکو این روح مطلقاً جمعی خواسته ای رادیکال تر از صرف تغییر رژیم را در سر داشت: " یعنی اراده به تغییر کل هستی شان با بازگشت به تجربه ای معنوی که فکر می کنند در قلب اسلام شیعه می یابند" ( همان: ۶۱ ). و همین امر بود که خشم همه هواداران چپ یا راست را بر انگیخته بود! ( همان: ۵۳ ). خیلی از غرب باوران و غربزدگان اعم از چپ ها و راست های غربگرا در بحبوحه‌ی انقلاب ملت ایران تلاش کردند این خواسته اراده جمعی را تغییر دهند یا بر آن خدشه وارد کنند تا کسی انقلاب ۵۷ را انقلاب اسلامی نخواند. اما قاطبه ملت کمتر از دو ماه پس از پیروزی انقلاب، خیلی صریح و شفاف در رفراندم ۱۲ فروردين ۵۸ خواسته انقلابی خود را بیان کردند. رفراندم ۱۲ فروردين برگ زرینی از تاریخ انقلاب اسلامی است که نشان داد قیام ملت ایران یک انقلاب است و خواسته ای فراتر از انقلاب های مدرن دارد و آن خواسته چیزی غیر از جمهوری اسلامی نیست. بدین ترتیب، رفراندم جمهوری اسلامی فصل الخطاب همه منازعات بیهوده و تفسیر های ناصواب احتمالی آینده در فهم خواست واقعی اراده مطلقاً جمعی مردم ایران است. و بدون تردید، این اتفاق بزرگ دست نیافتنی می شد، اگر تدبیر و اصرار امام خمینی ره بر برگزاری آن نبود. روح شان همراه با ارواح طیبه شهدای انقلاب اسلامی از ابتدا تا به امروز شاد و پر رهرو باد. انشالله ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🏴 سوگواری با طبیعت در روز بیست و یکم رمضان برای اینکه مردم قصد کنند که یک روز از سیصد و شصت و پنج روز سال را به کوه و دشت و چمنزار بروند و با شادابی و دلنوازی طبیعت خالق هستی نفسی تازه کنند و شکر گزار نعمت های الهی باشند، هیچ نیازی به اسطوره سازی نیست بلکه توصیه کتاب وحی است که در زمین سیر کنید و بنگرید چگونه قادر مطلق این طبیعت را چنین زیبا و با شکوه خلق کرده است و به یاد آخرت افتید: " قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ۚ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ "( العنكبوت : ۲۰ ) و نیز بدانند و بفهمند که طبیعت با همه وجودش تسبیح گوی الله است: " يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ " ( الجمعة : ۱ ) طبیعتِ تسبیح گو در هر روز و شب چشم به عرش واسعه الله تعالی دوخته از انبساط آن گشوده می شود و از غضب و خشمش غمگین و عزادار می شود. چنانکه طبیعت در روز ولادت ولی خدا مفرح می گردد و در روز شهادت ولی خدا به عزا می نشیند. فرق نمی کند که این روز عزا با چه روزی از روزهای بنی آدم مصادف شود. پس، کمترین انتظار طبیعت از بنی آدم آن است که در روز عزا، همچون او حرمت بگذارند و به سوگ بنشینند. و به یقین بیست و یکم ماه رمضان، روز شهادت والاترین ولی خدا بعد رسول الله امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام، یکی از همان روزهایی است که طبیعت در ماتم و عزا است. روز طبیعت روز تکریم و احترام طبیعت است. التماس دعا ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 زمینه های فکری اسلام سیاسی قدمای امامیه در تدوین نهج‌البلاغه کتاب شریف نهج‌البلاغه مجموعه ای از سخنان امیر بیان و ولاء علی بن ابی طالب علیه السلام است که در سه بخش خطبه ها ( ۲۴۱ ) و نامه ها ( ۷۹ ) و کلمات قصار یا حکمت ها ( ۴۸۰ ) توسط محمد بن حسین موسوی بغدادی مشهور به سید رضی علیه الرحمه ( ۳۵۹ - ۴۰۶ ق ) گردآوری و تنظیم شده است. سید رضی ره که نسبش از پدر به ابراهیم مجاهد فرزند امام کاظم علیه السلام و از مادر به امام سجاد علیه السلام می رسد، از شاگردان برجسته شیخ مفید رحمت الله علیه است. وی در همان دوران جوانی در علوم مختلف تبحر یافته بود ولی شهرتش در ادبیات عرب بود چنانکه او را سرآمد شاعران آل ابی طالب دانسته اند. سید رضی ره نگارش نهج‌البلاغه را در ماه رجب ۴۰۰ هجری قمری به اتمام رسانده است او در مقدمه کتاب، دلیل نامگذاری آن به نهج‌البلاغه را در شگفتی و عظمت رسایی و بلاغت سخنان امام علی علیه السلام عنوان کرده است: " بعد از تمام شدن كتاب، خوب ديدم كه نامش را نهج البلاغه بگذارم؛ زيرا اين كتاب درهاي بلاغت را به روي بيننده مي گشايد، حاجت عالم و متعلم و هم خواسته ي شخص بليغ و زاهد در آن يافت مي شود. در بين كلمات امام ـ عليه السّلام ـ سخنان شگفت انگيزي در مورد توحيد، عدل و تنزيه خداوند از شباهت به خلق مي بينم كه تشنگان را سيراب مي كند و پرده ها را از روي تاريكي شبهات برمي گيرد ". اما شاید اگر سید رضی در روزگار خواجه نظام الملک طوسی ( ۴۰۸ - ۴۸۵ ق ) که اندکی بعد از درگذشت وی بدنیا آمده است، می زیست و یا در دنیای معاصر که توجه به سیاست نامه و فلسفه سیاسی نویسی شدت یافته است به سر می‌برد، نام دیگری مانند سیاست‌نامه علوی، نهج السیاسه یا نهج الحکومه را برای کتاب خود انتخاب می کرد. شاید هم سید رضی ره بر همین قصد بوده است ولی از باب تقیه چنین عنوانی را برای کتاب خود برگزیده است. چون سید در همان مقدمه اشاره به این نکته دارد که برخی خطبه های حضرت وصی درباره زهد و تقوی به حدی جذاب و پندآموز است که شنونده گمان می کند گوینده آن تارک دنیا بوده و به خانه و غار نشینی رو آورده است در حالی که این چنین نیست و این سخنان از کسی است که امیر لشکر و کشور بوده است: " هر گاه كسي در سخن آن حضرت درباره ي زهد و مواعظ تأمل كند بدون آن كه توجه داشته باشد كه اين سخن شخصي عظيم القدر و نافذ الامر است كه همه در برابر او سر فرود مي آورند، شك و ترديد نخواهد كرد كه گوينده ي اين سخن كسي است كه جز در وادي زهد و پارسايي قدم نگذاشته و هيچ اشتغالي به جز عبادت نداشته و در گوشه ي خانه اي يا در يكي از غارها تنها و دور از اجتماع قرار گرفته كه جز صداي خودش را نمي شنود و غير خويش، ديگري را نمي بيند و همواره مشغول عبادت است؛ و هيچ گاه نمي تواند باور كند كه اين سخنان از كسي است كه به هنگام جنگ در درياي لشكر دشمن فرو مي رفت و پهلوانان و جنگ جويان نيرومند را بر زمين مي افكند و، با اين حال،در زهد و درستكاري و پاكي نمونه اي بي نظير است". اینکه اغلب خطبه ها و تمام نامه های نهج‌البلاغه مربوط به دوره حکمرانی امام علی علیه السلام است، دلیل آشکاری است بر اینکه سید رضی ره توجه ویژه‌ای به امر حکمرانی آن حضرت داشته است و در پی حفظ آن بوده است. خصوصاً که وی سعی نکرده مطالب را موضوع بندی کند و مثلاً اخلاقیات را از سیاسات جدا کند. این امر، فرض زمینه دیدگاه اسلام سیاسی در اندیشه سید رضی ره را قوت می بخشد. بلکه دیدگاه قدمای امامیه بر فکر اسلام سیاسی استوار بوده است. لکن به دلیل وجود شرایط تقیه آمیز و حوادث ایام مجبور به پنهان نگاری بودند. اگر اسلام سیاسی در اندیشه قدمای امامیه تا این اندازه قوت حضور نمی داشت، کتاب شریف نهج‌البلاغه به اینگونه که هست گردآوری نمی شد و به همان سخنان اخلاقی و حکمت آموز بسنده می شد. درک قدمای امامیه از جامعیت سیره نبوی و علوی در عدم تفکیک دین از سیاست بود که سخنان امام علی علیه السلام اینچنین گردآوری شد و به یادگار مانده است. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
📢 هم‌اکنون؛ KHAMENEI.IR 🔹پیام تسلیت رهبر انقلاب درپی شهادت سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و همرزمانش؛ 🔹️رژیم خبیث صهیونیستی را از این جنایت پشیمان خواهیم کرد 👈‌ به حول و قوه‌ی الهی. 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔹️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت شهادت سردار رشید اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و جمعی از همرزمان وی بدست رژیم غاصب و منفور صهیونیست، تاکید کردند: آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد، به حول و قوه‌ی الهی. ✍ متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: ✏️ بسم الله الرحمن الرحیم سردار رشید و فداکار اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، در کنار همرزم بزرگوارش سردار محمد هادی حاج رحیمی، با جنایت رژیم غاصب و منفور صهیونیست به شهادت رسیدند. سلام و رحمت خدا و اولیائش بر آنان و دیگر شهیدان این حادثه، و لعنت و نفرین بر سردمداران رژیم ظالم و متجاوز. ✏️ شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدتِ درازمدت خود را دریافت کردند و هم‌اکنون در جمع اولیاء و صلحاء، متنعم به نِعَم الهی‌اند. ✏️ سردار زاهدی از دهه شصت در میدان‌های خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کرده‌اند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران به‌ویژه هرکه آنان را می‌شناخت سنگین است. رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوه‌ی الهی. والسلام علی عبادالله الصالحین سیّدعلی خامنه‌ای ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ 💻 Farsi.Khamenei.ir