🔸 نیاز جامعه به آرامش و خشونت پرهیزی
دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ همچون دوره های گذشته با حضور پر شور و نشاط مردم در پای صندوق های رأی برگزار شد.
ملت باز هم همگان را اعم از دوستان و دشمنان را با مشارکت قوی خود شگفت زده کرد. چون اتمسفر سنگینی از سوی رسانه ها و فضای مجازی دشمن بر افکار عمومی در عدم مشارکت در انتخابات مسلط شده بود.
سیاه نمایی عظیمی از سوی جریانات سیاسی برانداز و غربزده و سکولار برای القای بی فایده بودن مشارکت در انتخابات به راه افتاده بود. اما واکنش مثبت مردم به انتخابات تمام این تلاشهای مذبوحانه را بر باد داد و به اصطلاح دود کرد و به هوا فرستاد.
بی تردید هدایت گری چند ماهه اخیر ولی فقیه در قالب جهاد تبیین و روشنگری در هشیار ساختن مردم به اهمیت و ضرورت مشارکت قوی و محکم بسیار تاثیر گذار بوده است. علاوه بر این تلاشها و زحمت های بی وقفه رئیس جمهور مردمی در امید آفرینی و بازگشت مردم به پای صندوق های رأی نیز موثر بوده است.
باری، مشارکت قوی مردم در این انتخابات متضمن معانی زیادی از آری و نه ها است و از جهات مختلف می توان آن را تحلیل و تفسیر کرد. از جمله این تحلیل ها اشارهای است که به سطح بالای هشیاری و درک مقتضیات زمانی دارد. ملت خیلی خوب به این فهم عمیق رسیده است که دشمن و بدخواهانش چه چیزی را نشانه رفته است.
دشمن ملت آرامش و آسایش و امنیت ملی را مورد هدف قرار داده است. بی تردید هر گونه پیشرفت و ترقی و ساماندهی امور در پرتو آرامش جامعه است. تمام ارکان توسعه بخش جامعه در آرامش و امنیت خاطر می توانند خوب بيانديشند و خوب عمل کنند و خوب ارزیابی کنند.
دهه گذشته، دهه پر اضطراب و استرس و تنش زایی های بی حد و حصری بود که می توانست اتفاق نیافتد. دولتی که با شعار تدبیر و امید روی کار آمده بود، با بی تدبیری کوهی از نا امیدی و اضطراب و نگرانی برجای گذاشت و کنار رفت.
همین امر، فرصت خوبی بود تا بدخواهان ملت با به راه انداختن آتش فتنه و اغتشاش این نگرانی و اضطراب را تشدید کنند. روشنفکرانی هم هستند که همواره تمام تلاش شان معطوف به تزریق کینه و نفرت و خصومت در شریان های فرهنگی جامعه بوده و هست.
اما ملت بویژه در زمان وقوع اغتشاشات ۴۰۱ به این سو به تدریج متوجه نیاز واقعی خود شد. ملت به این درک درست و عمیق رسید که بیش از گذشته به آرامش و تسامح و خشونت پرهیزی نیاز دارد. و این مقصود مهم و حیاتی نه فقط با عدم مشارکت در انتخابات حاصل نمی شود بلکه اضطراب و نگرانی و خشونت طلبی را تشدید می کند.
آری، ملت پای صندوقهای رأی آمد تا به دوست و دشمن بفهماند که جامعه در شرایط کنونی بیش از گذشته به آرامش و خشونت پرهیزی نیاز دارد و باید برای تثبیت و تقویت آن وارد میدان انتخابات شد.
اکنون بر منتخبان ملت است که در راه امید آفرینی و آرامش بخشی و اضطراب زدایی از جامعه گام های استوار و محکمی بر دارد. انشالله
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan
🔸 خوارجی مسلکان را چه به درخشش نجف اشرف
نجف اشرف مانند دیگر شهرهای مقدس که مشرف به وجود اولیا الله و علمای ربانی هستند، پذیرای هر مومن و کافر، دیندار و عرفی گرایی هست. بد اندیشی است که یکی از این شهرهای مقدس را تیره و دیگری را در درخشش بدانیم.
البته درخشش این شهر مقدس عالم گیر است تا چه کسی از این نور قدسی بهره ببرد و جان تازه ای بگیرد. اما نگون بخت آن کسی است که بخواهد این درخشش را در راه تایید عقاید و افکار باطل خود تصرف کند.
بی تردید، نفس کشیدن در کوچه و خیابان نجف و حرم مولی الموحدین امام علی علیه السلام برای همه مغتنم و روح افزاست مگر برای آن سه جریانی که ذکرشان در خطبه شقشقیه آمده است.
مگر خوارج، کوفه ی ولي و وصی خدا را مغتنم و روح افزا می دانستند که حالا هم مسلکان و همفکران امروزی شان سرخوش از نفس کشیدن در حرم مولی الموحدین علیه السلام باشند. خوارج هم کوفه را با حضور امام علی علیه السلام در تیرگی می دانستند.
هیچگاه خوارجی مسلکان دیروز و امروز در کوفه و نجف جایگاهی نداشته و نخواهند داشت. آنان ممکن است در پس کوچه های شهر همفکری بیابند و درباره عقاید باطل و سکولار شان نجوا کنند ولی به یقین آن نجوا از تیرگی فکرشان است و نه از درخشش نجف اشرف.
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan
🖌 تهدیدات زبان خاموش
انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ۱۱ اسفند ماه با حضور چهل و دو درصدی که بیش از ۲۵ میلیون نفر از جمعیت رأی دهنده را شامل می شود در کمال سلامت و آرامش برگزار شد.
به دنبال آن، جریان معارض و مخالف که پروژه "من رأی نمی دهم" خود را شکست خورده دید تلاش می کند که این شکست را از طریق تفسیرات نادرست عدم مشارکت کنندگان در انتخابات جبران کنند.
اما سوال اینجاست که چرا آنان فقط می توانند کنش این بخش از مردم را که در انتخابات شرکت نکردند، تفسیر کنند و قادر به تفسیر کنش شرکت کنندگان در انتخابات نیستند؟!
پاسخ مساله خیلی روشن است. واقعیت این است که زبان و عمل گویا نیاز به مفسر ندارد. بدون شک، اقدام عملی کنشگران هر تفسیری را بر نمی تابد. وقتی مردم پای صندوق رأی حاضر می شوند قلمرو و قدرت تفسیر از عمل خود را محدود و کنترل می کنند. چون آن عمل صریح و روشن است.
اما زبان خاموش ( جمع رأی نداده ها ) این اجازه را به مفسران می دهد که عدم مشارکت شان را تفسیر کنند. و طبعاً مفسران نا اهل؛ همان کسانی که هیچ نسبتی با مردم ندارند و سابقه زی مردمی بودن در کارنامه شان نیست با تفسیر به رأی شان زبان خاموش را به سود مقاصد خود تصرف می کنند.
بنابر این، مهم ترین تهدید برای زبان های خاموش تفسیر به رأی مفسران نا اهل است. چنانکه یکی از دلایل وجودی امر ولایت و امامت در اسلام دفع همین تهدید ویرانگر است. مسلماً بخشی از آرای باطله با فراست در همین مساله ی تهدید بوده است.
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan
مسأله انتخابات؛ اکثریت مشروع یا مشروعیت اکثریت
نقدی بر ادعانامههای انتخاباتی شیخ برجامی #سروش_محلاتی/۲
💥اختصاصی|| حجتالاسلام والمسلمین داود مهدویزادگان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸 انتخابات همزمان دو مجلس مردمی خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ علیرغم خواست و پیش گویی های جبهه معارض و برانداز برگزار شد. بیش از بیست و پنج میلیون نفر از مردم ایران پای صندوق رأی حاضر شدند و نمایندگان دو مجلس را انتخاب کردند.
🔸حضور بیست و پنج میلیون انسان بالغ و عاقل پای صندوق رأی چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. با وصف این، نویسندگان و صاحب منبران جبهه معارض با القای شبهات و تفسیرهای غلط و مغالطه آمیز سعی در ندیدن این جمعیت میلیونی مردم را دارند.
🔸یکی از مغالطات شبهه افکنان پیرامون این انتخابات مغالطه اکثریت است. به زعم آنان حضور ۴۱ درصدی مردم نشانه اقلیتی است(!) که مشروعیت نظام ولایی را مخدوش می کند و تصمیم خبرگان را بدون پشتوانه و اعتبار شرعی و قانونی می سازد.
🔸ندیدن و به حساب نیاوردن رأی ۴۱ درصد از مردم برای هر انسان منصفی کافی است که در ارزیابی نهایی خود جریان معارض را عاری و تهی از احساس مردمی بودن و احترام بالاصاله به رأی مردم بداند. با وصف این، پاسخ های دیگری نیز به این مساله وجود دارد.
🔸اما مساله اصلی در باب مفهوم اکثریت در امر انتخابات این است که با فرض دعوت عمومی حاکمیت و آزادی مشارکت مردم در انتخابات، کدام اکثریت مشروعیت دارد، اکثریت شرکت کننده یا اکثریت بیرون از صندوق؟
🔸وجه مغالطه آمیز و پارادوکسیکال این شبهه (اکثریت مشارکت داخل و خارج صندوق) از همین جا ناشی می شود.
🔸عقل سلیم و تجربه دموکراسی های موفق دنیا اکثریت شرکت کننده در انتخابات را مشروع و حجت می داند. چون نظر اکثریت بیرون از صندوق بر خلاف نظر جریان معارض بسیط نیست و تفسیر های مختلفی از آن می شود و لذا پشتوانه هیچ دیدگاهی نمی تواند باشد و با آن نمی توان چیزی را نفی یا اثبات کرد. برخلاف اکثریت شرکت کننده که نظرش روشن و شفاف است.
🔸بر همین اساس، اصل پنجم قانون اساسی در سال ۶۸ به منظور دفع چنین شبهه ای بدین صورت اصلاح شده است: "در زمان غیب حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهده دار آن می گردد".
🔸مطابق اصل یکصد و هفتم، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. یعنی مطلق منتخب مردم بودن خبرگان کفایت می کند. این امر با مبانی فقه امامیه که برای تشخیص مرجع تقلید اعلم جامع الشرایط، شهادت دو نفر عالم عادل را کافی می داند، سازگاری دارد.
🔸وقتی مرجعیت فقیه با شهادت دو عالم عادل ثابت شدنی است (العروة الوثقی، احکام التقلید، مسأله ۲۰) حجیت ولایت امری فقیه با رأی بیست و پنج میلیونی بطریق اولی اثبات می شود.
🔸بدیهی است که مقصود امام خمینی ره از آرای اکثریت مسلمین، اکثریت شرکت کننده در انتخابات است. چون ایشان تصریح به قانون اساسی دارند (صحیفه امام ج ۲۰ ص ۴۵۹).
قانون اساسی هم نظر به اکثریت شرکت کننده دارد نه مطلق اکثریت.
🔸آری، همانطور که امام خمینی ره انتخابات را نوعی بیعت در صدر اسلام تعبیر کرده است (صحیفه امام ج ۲۰ ص ۴۵۹)، بیعت به معنای مشارکت مستقیم مردم در انتخاب حاکم شرعی و قانونی است.
🔸بنابر این، کسانی که در مجلس بیعت حضور نیافته اند نمی توانند از تبعیت از حاکم منتخب طفره روند. چنانکه معاویه با طرح چنین مساله ای (عدم حضور در مجلس بیعت) سعی در سرپیچی از ولایت حضرت وصی را داشت.
🔸اما امام علی علیه السلام طی نامه ای خطاب به معاویه پاسخ داد که راه گریزی از پذیرش نتیجه بیعت ندارد:
"بيعت كردن فقط يك بار است و دوباره در آن نظر نتوان كرد. گزينش از سر گرفته نشود. هر كه از بيعت بيرون رود، طعن زننده است، و هر كه در پذيرفتنش درنگ كند و دو دلى نشان دهد، منافق است" (نهجالبلاغه: نامه هفتم).
🔸نتیجه گفتار بالا این است که اکثریت در همه دموکراسی ها و مردم سالاری دینی در چارچوب قانون انتخابات مشروعیت پیدا می کند. لذا عدم مشارکت اکثریت در انتخابات به مثابه اسقاط حق و سلب مشروعیت از خود است.
از این رو، انتخابات در نسبت با پدیده اکثریت، مشروعیت ساز و مشروعیت سوز است. با دیدگاه خوارجی و اموی نمی توان از پذیرش انتخابات دموکراتیک طفره رفت!
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
👉 @mahdavizadegan
سلام و ادب
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحال و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
توأمانی سال نو با ماه خدا را به فال نیک گرفته از مالک ملک و زمان قبولی طاعات و عبادات، سلامتی و بهروزی، توفیقات روز افزون معنوی را برای مخاطبان محترم خواستارم.
به امید دفع شر دشمنان اسلام و مسلمین بویژه شر جانکاه آمریکا و اسرائیل غاصب از مردم مظلوم غزه انشالله
مهدویزادگان
@mahdavizadegan
🔹 آفات اجتماعی قاضیان خود خوانده
یکی از چالش های امروز جامعه، پدیده قاضیان خود خوانده ای است که با تحلیل های ناروا و نسنجیده و ناداوری پیرامون مسائل اجتماعی افکار عمومی را مسموم می کنند.
افراد غیر مسئولی هستند که قبل از ورود مراجع مربوطه وارد صحنه می شوند و پرونده قضایی را دست می گیرند و جای قاضی می نشینند و با کمترین اطلاعات و بیشترین حب و بغض و اغراض سیاسی قضاوت کرده منتظر اجرای حکم شان توسط کارگزار حکومتی می مانند.
لذا جماعت خود خوانده، اگر ببینند که مراجع مربوطه بر خلاف حکم آنها سخن بگویند و حکم صادر کنند، آن حکم را نمی پذیرند. افکار عمومی هم بخاطر مسمومیتی که توسط آنها دچار آن شده نمی پذیرد.
بدین ترتیب، کار مراجع قانونی مضاعف و سخت تر می شود. چون هم باید به پرونده رسیدگی کنند و هم باید افکار عمومی را نسبت به درستی عمل و حکم شان متقاعد کنند. در حالی که اگر افکار عمومی مسموم نباشد صرف صدور حکم برای پذیرش عمومی کافی است.
مسلماً اینگونه رفتار های خود خوانده و غیرمسئولانه نه فقط افکار عمومی را مخدوش می سازد بلکه بنیاد مدنیت جامعه را نابود می کند و دیگر نمی توان در وضع مدنی به زیست اجتماعی مسالمت آمیز امیدوار بود.
جامعه در چنین شرایطی گرفتار وضع جنگلی و انسان گرگ انسان می شود. همین قاضیان خود خوانده به جان یکدیگر و آحاد جامعه می افتند. طبیعی است که با بی اعتبار شدن مراجع قانونی جامعه در آستانه فروپاشی پیش می رود.
بنابراين، اگر قاضیان خود خوانده به راستی خیرخواه جامعه و نگران فروپاشی وضع مدنی هستند، می بایست مراقب گفتارشان باشند. نباید به بیش از گشودن پرونده تخلفات احتمالی اقدام کرد. بلکه باید در جهت قوت وضع مدنی و نهادهای قانونی گام بردارند.
باید قاضیان خود خوانده خیرخواه از هر گونه قضاوت و پیش داوری دوری گزینند و بگذارند مراجع قانونی ذیربط در کمال آرامش و بدون فشارهای سیاسی و اجتماعی به رسیدگی پرونده بپردازند و به حکمی که صادر میشود تن دهند. نقدشان را هم بگذارند برای بعد صدور حکم و کسب اطلاعات جامع و کامل.
اما اگر کار قاضیان خود خوانده از روی خیرخواهی جامعه نباشد، مانند جبهه مخالف و معاند و معارض انقلاب و نظام اسلامی، در این صورت، باید جامعه و افکار عمومی مراقبت کند و تحت تاثیر تحلیل ها و قضاوت های ناروا قرار نگیرد. چون هرگونه پیش داوری های غیر مسئولانه توأم با اغراض سیاسی تهدیدی برای انسجام جامعه است و جامعه را به سوی هرج و مرج سوق می دهد.
خداوند عاقبت جامعه را از شر قاضیان خود خوانده مغرض ختم بخیر بفرماید. انشالله
✍ داود مهدوی زادگان
@mahdavizadegan
🔸 عزل پر خیر و برکت قائم مقامی
۶ فروردین سال ۶۸ سالروز عزل آقای منتظری از قائم مقامی است. بدون شک این واقعه در تاریخ انقلاب اسلامی بسیار مهم و فراموش نشدنی است و برنامه های مطالعاتی و پژوهشی زیادی را می طلبد. لذا در این باره چند نکته را عرض می کنم:
۱. برخی ها که با معیارهای مدرن قادر به فهم حکمرانی امام خمینی ره نیستند عمدتاً ایشان را بر مبنای سیادت کاریزمایی تحلیل می کنند. در حالی که امام راحل در طول دوران ولایت فقهی شان بر مبنای سیادت قانونی/ شرعی عمل کردند مگر در دو جا؛ یکی در پذیرش قطعنامه 598 و دیگری عزل آقای منتظری از قائم مقامی. چون این دو واقعه بویژه دومی از توان و جرأت نهادهای قانونی خارج بود. این کار تنها با تکیه بر قدرت کاریزمایی امکان پذیر بود. خصوصاً عزل آقای منتظری بدون امداد غیبی میسر نبود.
اکنون بعد گذشت سالها و مشاهده میراث ناصواب و انحرافی آقای منتظری بهتر می توان عمق بصیرت امام خمینی ره را درک کرد و فهمید.
۲. اساساً اقدام برخی از خبرگان برای تعیین قائم مقام رهبری که با حمایت گروه های فشار بیرونی انجام شده بود، حرکتی غیر قانونی بود. چون چنین منصبی در قانون اساسی جمهوری اسلامی منظور نشده بود. و این نکته ای است که مریدان آقای منتظری سعی در کتمان آن دارند. لذا امام خمینی ره می توانستند با آن مخالفت کنند؛ لکن ایشان بخاطر مصالح مهمه سکوت اختیار کردند تا وقتی که خود را مکلف به عزل ایشان دیدند.
۳. هنر حکمرانی فضیلتی است که در توان هر دانش آموخته ای اعم از فقیه و غیر فقیه، دانشگاهی و حوزوی نیست. فقیهان بزرگی در گذشته بودند که قدرت بالایی در امر مدیریت بویژه در تعامل با پادشاهان داشته اند. مرحوم آیت الله شیخ عبد الکریم حائری یزدی و مرحوم آیت الله بروجردی از جمله فقیهان مدیر و مدبر بودند. اما آقای منتظری جزو این دسته از فقیهان نبود. گرچه ایشان مبارز انقلابی نستوهی بود ولی از فضیلت حکمرانی بهره ای نداشت. و امام خمینی ره به ظرافت این مساله را در ایشان فهمیده بود.
۴. امام خمینی ره با عزل آقای منتظری از قائم مقامی دو خدمت بزرگ تاریخی از خود بر جای گذاشت. یکی خدمت به شخص آقای منتظری است که ایشان را به دلیل نا توانی در امر حکمرانی از در غلطیدن در عاقبت سوء مدیریت نابخشودنی نجات داد. اما افسوس که ایشان به توصیه های حکیمانه استاد و ولی امر خود عمل نکرد و با کارنامه ای نا مطلوب از این دنیا رفت. غفر الله لنا و له
دومین خدمت بزرگ امام راحل در تدبیر عزل قائم مقامی مربوط به جامعه انقلابی است. بدون تردید اگر آقای منتظری بر کرسی ولایت می نشست، فرآیند عادی سازی و عرفی شدن انقلاب اسلامی با سرعتی سرسامآور به وقوع می پیوست و هیچ کاری هم از دست کسی بر نمی آمد. چون جریان اقتدارگرا و گروههای فشاری که هدایت گر مساله قائم مقامی بودند برای دوره جانشینی برنامه سنگینی را تدارک دیده بودند.
جریان سید مهدی هاشمی و اصلاح طلبان دوم خردادی و خوارجی مسلکان امروز از جمله این جماعت عرفی گرای اقتدار طلب بودند. اینان فقه صاحب دراسات ( منتظری ) را خیلی مستعد عرفی سازی فقه شیعه می دانستند ( بنگرید به مقاله " امام خمینی ره فقیه دوران گذار"، نبشته سعید حجاریان در کتاب از شاهد قدسی تا شاهد بازاری ).
۵. جریان عرفی گرای اقتدار طلب بعد آنکه راه عادی سازی و عرفی شدن را خصوصاً با جانشینی آیت الله خامنه ای از درون فقه ولایی بسته و نا امید کننده دید سراغ به کارگیری مفاهیم و نمادهای مدرن مانند جامعه مدنی و دموکراسی و حقوق بشر و آزادی های فردی رفتند. در نتیجه این مفاهیم و انگاره های مدرن توأم با تفسیرهای مخدوش اقتدارگرایانه وارد ایران پسا انقلابی شد. بطوری که بدفهمی های ناشی از آن تا به امروز همچنان برجای مانده است.
بدین ترتیب، امام خمینی ره خطر عادی سازی را برای مدت مدیدی از انقلاب و نظام اسلامی دور ساخت. بحمدالله این دفع خطر توسط جانشین بر حق ایشان با صلابت و اقتدار قدسی همچنان تداوم دارد. انشالله
✍داود مهدویزادگان
👉 @mahdavizadegan
📢 میلاد حُسن مجسّم بر زبان پیغمبر خاتم
✏️ رهبر انقلاب: میلاد امام مجتبی، امام حسن (علیه الصّلاة و السّلام)؛ حُسن مجسّم بر زبان پیغمبر خاتم (صلّی الله علیه و آله) که این نام را ایشان بر روی این مولود گذاشتند -و این خیلی با عظمت است، خیلی مهم است که پیغمبر این بزرگوار را، این کودک مبارک را «حسن» بنامند- انشاءالله بر همهتان مبارک باشد.
🌙 #بهار_معنویت | روز پانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵
💻 Farsi.Khamenei.ir
🖌 ارزش حق انتخاب مطلق نیست
هر انتخابی پیامد های مثبت یا منفی می تواند داشته باشد. لذا وظیفه امام عادل تنها این نیست که مردم را متوجه حق انتخاب کند بلکه وظیفه مهم تر او آن است که اگر پیامد انتخاب، بدفرجام و ناگوار باشد مردم را آگاه کند و هشدار دهد و آنها را به قدر توان از چنین انتخابی منصرف سازد.
مفهوم قرآنی چنین وظیفه ای در واژه " وال " نهفته است که وصفی از اوصاف الله است. اگر خدا قومی را بخاطر اعمال زشت شان عذاب کند کسی جز خدا نمی تواند آن قوم را از راه انتخاب شده عذاب آور بازگرداند: " وَ إِذَا أَرَادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ " ( رعد: ۱۱ ).
واقعه حکمیت در جنگ صفین و صلح امام حسن علیه السلام دو نمونه تاریخی عبرت آموزی است که برای دو امام معصوم علیهما السلام اتفاق افتاد.
هر دو امام عادل تمام تلاش مشفقانه و سوزناک خود را کردند تا بیعت کنندگان از یک انتخاب نامیمون؛ یعنی کنار آمدن و صلح با معاویه ملعون، منصرف شوند و به ضرر و زیان خود عمل نکنند. مع الأسف، هر دو امام ناچار از تن دادن به انتخاب شوم و پذیرش توافقنامهای شوم تر شدند.
پیامد این دو واقعه ناگوار برای مسلمانان جز خفت و خواری و ترکتازی و غارتگری دشمن و تضعیف قدرت امیر المومنین علی علیه السلام از یک سو، و نجات معاویه از شکست حتمی و استیلای نامشروع وی بر کیان اسلامی و تبدیل شدن حکومت نبوی به سلطه استبدادی اموی از سوی دیگر، چیز دیگری نبود.
❗️اکنون بنگرید به گفتار برخی از عالمان فاسد العقیده و قلم بدستان سکولار که چگونه این دو واقعه تاریخی را که هر دو امام معصوم از آنها با نا رضایتی و نامیمونی یاد کرده اند، اینان به نیکی و الگوی سیاسی مطلوب یاد می کنند.
ناشایسته ترین بخش گفتار جماعت فاسد العقیده این است که انتخاب رخ داده در هر دو واقعه ( حکمیت و صلح ) را به امام علی و امام حسن علیهما السلام نسبت می دهند و می گویند آن دو حضرت علیرغم مخالفت شان ولی بخاطر اصل حق انتخاب، با تصمیم جمعیت بر توافق با معاویه راضی شدند!!
فاسد اندیشان اینگونه دو واقعه تاریخی عبرت آموز را به مثابه دو الگوی درس آموز معرفی می کنند. می گویند هر انتخابی حتی اگر پیامد ناصواب و ناگواری داشته باشد به دلیل حرمت حق انتخاب، مطلوب و مقبول است. و این گفتاری است که با عقل سلیم و آموزه های وحیانی سازگاری ندارد.
ارزش اصل حق انتخاب مطلق نیست بلکه این اصل توأم با پذیرش مسئولیت، ارزش و احترام دارد. مشکل امام علی و امام حسن با عوامل تحمیل توافقنامه با معاویه در همین عدم پذیرش مسئولیت پیامدهای بد فرجام آن از سوی آنها بود.
اسفبارتر آنکه اهل خوارج و کج اندیشان مسئولیت این بد فرجامی را به آن دو حضرت نسبت می دهند. مانند برجام که دنبال کنندگانش آن را به عنوان خواست نظام معرفی می کنند
✍ داود مهدوی زادگان
@mahdavizadegan
🖌 خصومت مثلث طاغوت با حکمرانی علوی
جامعه ایمانی همواره مبتلا به سه آفت خانمان سوز سیاسی و اجتماعی است: ( ۱ ) تنزّه طلبان خشک مقدس، ( ۲ ) پیمان شکنان بد عهد، ( ۳ ) قدرت طلبان ستم گر است.
این سه جریان شوم مادامیکه خطری تهدیدشان نکند با آسودگی خاطر سرگرم خشکاندن ریشه های دینی جامعه ایمانی هستند. اما وقتی احساس خطر کنند فرعون وار برآشفته شده کمر به مقابله با تهدیدات احتمالی و بالفعل می بندند و در این راه، مثلث شوم طاغوت را پدید می آورند.
ظهور مردان خداجوی طاغوت ستیز و شکل گیری نهضت و انقلاب دینی و بالاخره برآمدن حکمرانی ناب دینی مهم ترین تهدیدات برای این سه جریان مفسد است.
هیچ متحجر عافیت طلب و پیمان شکن و اقتدارگرا یافت نمی شود که با این سه پدیده متعالی کنار آمده باشند. چنانکه در چهره نفاق با رسول خدا صلی الله علیه و آله کنار نیامدند و آشکارا با امام علی علیه السلام مخالفت کردند و درگیر شدند.
این سه جریان فاسد در مدت ۲۵ سال کناره گیری و صبوری امام علی علیه السلام دست به فتنه گری و اغتشاش و افتراق جامعه نوپای اسلامی نزدند. اما به مجرد برآمدن حکمرانی علوی برآشفته شده هر یک بنا به ادبیات و گفتمان خاص خود برابر آن حضرت صف آرایی کردند و حکومت آن حضرت را با چالش های جدی روبرو ساختند.
امام علی علیه السلام در خطبه معروف شقشقیه ( خ ۳ نهجالبلاغه ) می فرماید به مجرد آن که زمام اداره جامعه اسلامی را به دست گرفتم سه جریان مفسد مارقین و ناکثین و قاسطین سر برآوردند و دست به کار ستیزه جویی و تضعیف حکومت اسلامی شدند.
هر یک از دشمنان حکمرانی علوی خواسته نا مشروعی را مطالبه کردند؛ یک جریان ( طلحه و زبیر ) سهمی از قدرت، جریان دیگر ( معاویه ) تمام قدرت را می طلبید و جریان سوم ( خوارج ) با اساس حکمرانی مخالف بود:
فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ أُخْرَى وَ قَسَطَ آخَرُونَ؛ اما همين كه به امر حکومت اقدام نمودم گروهى پيمان شكستند، و عده اى از مدار دين بيرون رفتند، و جمعى ديگر سر به راه طغيان نهادند.
امام علیه السلام در بطلان هر سه جریان چنین استدلال می آورد که اینان دعوی ایمان به الله و آخرت را دارند ولی گویی این سخن خدا را نشنیده اند که اهل تقوی و آخرت در روی زمین برتری جو نیستند و مفسده به پا نمی کنند:
" كَأَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ : تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ".
ولی چنین نیست که این سخن خدا را نشنیده باشند بلکه آن را حفظ کرده اند؛ لکن دنیا در چشم شان از آخرت زیباتر آمده است و زیورهای دنیوی آنها را شیفته خود ساخته است:
" بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوهَا وَ وَعَوْهَا. وَ لَكِنَّهُمْ حَلِيَتِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا ".
این طبیعی است که هر گاه حکمرانی علوی حسب تقدیر الهی برپا شود، این سه طایفه مفسده جو نیز مثلث شوم طاغوت را برپا می کنند و دست به کار براندازی از درون و برون نظام اسلامی می شوند. و البته بد عاقبت ترین این سه طایفه همانا جماعت خوارجی مسلکان هستند که نه دنیا را دارند و نه آخرت.
بنابر این اگر در حکمرانی دینی وجود این سه جریان مفسد دنیا طلب را شناسایی نکنیم و یا آنکه مشاهده کردیم که هر سه طایفه از آن حکومت حمایت می کنند، باید در اسلامیت و علوی بودن آن حکمرانی تردید کرد. چنانکه در جمهوری اسلامی آشکارا شاهد شکل گیری و ستیز مثلث طاغوت با آن هستیم
✍ داود مهدوی زادگان
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولی فقیه: مردم برای چیزی که نمی دانند چطور فداکاری می کنند.
#رفراندم_۱۲_فروردین
#جمهوری_اسلامی
👉 @mahdavizadegan
🔸 رفراندم جمهوری اسلامی؛ تبلور خواست اراده مطلقاً جمعی مردم
جامعه شناسان قیام های مردمی را به دو دسته کلی شورش و انقلاب تقسیم می کنند. شورش مردمی اعتراض علیه وضع موجود است بی آنکه تقاضایی برای وضع جایگزین داشته باشند. لذا حاکمیت می تواند شورش مردمی را با انجام پارهای تغییرات در وضع موجود یا سرکوب، خاموش کند.
نهضت ملی شدن نفت از این دسته اعتراض های مردمی بود. چون اساساً رهبری نهضت تقاضا و برنامه ای برای تغییر رژیم نداشت. لذا این شورش مردمی از طریق کودتای آمریکایی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرکوب شد.
حتی می توان نهضت مشروطیت را در این دسته از اعتراضات مردمی قرار داد. معترضین در میانه راه به یکباره هنگام بست نشینی در سفارت انگلیس به خواسته شان رنگ مشروطه خواهی دادند. با وصف این، خواست مردم مشروطه خواه تغییر هیئت حاکمه از قاجار به پهلوی نبود.
اما انقلاب مردمی نوعی اعتراض علیه وضع موجود توأم با تقاضای جایگزینی نوع دیگری از نظام سیاسی است. یعنی قیام مردم تنها این نیست که چه چیزی را نمی خواهند بلکه خواسته معین و مشخصی برای تغییر هیئت حاکمه دارند. مانند انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ که منجر به تغییر رژیم طاغوت شد.
میشل فوکو به عنوان تاثیر گذارترین نظریه پرداز قرن بیستم که از نزدیک شاهد انقلاب ملت ایران بود این نکته اساسی را خوب متوجه شده بود که این اعتراض، انقلاب است و نه شورش. مردم می دانند که چی می خواهند. به عقیده وی مردم حتی در شعار " شاه باید برود " خواسته بزرگی را دنبال می کردند:
" همیشه صحبت از یک چیز است، یک چیز واحد و بسیار مشخص: شاه باید برود. اما برای مردم ایران، این چیز ِ یگانه معنیش همه چیز است... اما این همه چیزی که می خواهند" آزادی امیال " نیست بلکه آزادی از هر چیزی که در کشورشان و زندگی روزانه شان نشانه حضور قدرت های جهانی است " ( فوکو میشل، ۱۳۷۷، ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟، ترجمه حسین معصومی همدانی، هرمس: ۶۴ ).
به عقیده میشل فوکو اراده جمعی که ابزار نظری حقوق دانان و فیلسوفان برای تحلیل و توجیه نهادها و کنش های اجتماعی است به مثل خدا یا روح، قابل رؤیت نیست و هرگز کسی نمی تواند با آن رو برو شود. " اما ما در تهران و سرتاسر ایران با اراده جمعی یک ملت برخورد کردیم " ( فوکو میشل، ۱۳۷۹، ایران: روح یک جهان بی روح، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهان دیده، نشر نی: ۵۷ ).
به گفته فوکو این روح مطلقاً جمعی خواسته ای رادیکال تر از صرف تغییر رژیم را در سر داشت: " یعنی اراده به تغییر کل هستی شان با بازگشت به تجربه ای معنوی که فکر می کنند در قلب اسلام شیعه می یابند" ( همان: ۶۱ ). و همین امر بود که خشم همه هواداران چپ یا راست را بر انگیخته بود! ( همان: ۵۳ ).
خیلی از غرب باوران و غربزدگان اعم از چپ ها و راست های غربگرا در بحبوحهی انقلاب ملت ایران تلاش کردند این خواسته اراده جمعی را تغییر دهند یا بر آن خدشه وارد کنند تا کسی انقلاب ۵۷ را انقلاب اسلامی نخواند. اما قاطبه ملت کمتر از دو ماه پس از پیروزی انقلاب، خیلی صریح و شفاف در رفراندم ۱۲ فروردين ۵۸ خواسته انقلابی خود را بیان کردند.
رفراندم ۱۲ فروردين برگ زرینی از تاریخ انقلاب اسلامی است که نشان داد قیام ملت ایران یک انقلاب است و خواسته ای فراتر از انقلاب های مدرن دارد و آن خواسته چیزی غیر از جمهوری اسلامی نیست.
بدین ترتیب، رفراندم جمهوری اسلامی فصل الخطاب همه منازعات بیهوده و تفسیر های ناصواب احتمالی آینده در فهم خواست واقعی اراده مطلقاً جمعی مردم ایران است.
و بدون تردید، این اتفاق بزرگ دست نیافتنی می شد، اگر تدبیر و اصرار امام خمینی ره بر برگزاری آن نبود. روح شان همراه با ارواح طیبه شهدای انقلاب اسلامی از ابتدا تا به امروز شاد و پر رهرو باد. انشالله
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan
🏴 سوگواری با طبیعت در روز بیست و یکم رمضان
برای اینکه مردم قصد کنند که یک روز از سیصد و شصت و پنج روز سال را به کوه و دشت و چمنزار بروند و با شادابی و دلنوازی طبیعت خالق هستی نفسی تازه کنند و شکر گزار نعمت های الهی باشند، هیچ نیازی به اسطوره سازی نیست بلکه توصیه کتاب وحی است که در زمین سیر کنید و بنگرید چگونه قادر مطلق این طبیعت را چنین زیبا و با شکوه خلق کرده است و به یاد آخرت افتید:
" قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ۚ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ "( العنكبوت : ۲۰ )
و نیز بدانند و بفهمند که طبیعت با همه وجودش تسبیح گوی الله است: " يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ " ( الجمعة : ۱ )
طبیعتِ تسبیح گو در هر روز و شب چشم به عرش واسعه الله تعالی دوخته از انبساط آن گشوده می شود و از غضب و خشمش غمگین و عزادار می شود. چنانکه طبیعت در روز ولادت ولی خدا مفرح می گردد و در روز شهادت ولی خدا به عزا می نشیند. فرق نمی کند که این روز عزا با چه روزی از روزهای بنی آدم مصادف شود.
پس، کمترین انتظار طبیعت از بنی آدم آن است که در روز عزا، همچون او حرمت بگذارند و به سوگ بنشینند. و به یقین بیست و یکم ماه رمضان، روز شهادت والاترین ولی خدا بعد رسول الله امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام، یکی از همان روزهایی است که طبیعت در ماتم و عزا است. روز طبیعت روز تکریم و احترام طبیعت است.
التماس دعا
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan
🖌 زمینه های فکری اسلام سیاسی قدمای امامیه در تدوین نهجالبلاغه
کتاب شریف نهجالبلاغه مجموعه ای از سخنان امیر بیان و ولاء علی بن ابی طالب علیه السلام است که در سه بخش خطبه ها ( ۲۴۱ ) و نامه ها ( ۷۹ ) و کلمات قصار یا حکمت ها ( ۴۸۰ ) توسط محمد بن حسین موسوی بغدادی مشهور به سید رضی علیه الرحمه ( ۳۵۹ - ۴۰۶ ق ) گردآوری و تنظیم شده است.
سید رضی ره که نسبش از پدر به ابراهیم مجاهد فرزند امام کاظم علیه السلام و از مادر به امام سجاد علیه السلام می رسد، از شاگردان برجسته شیخ مفید رحمت الله علیه است. وی در همان دوران جوانی در علوم مختلف تبحر یافته بود ولی شهرتش در ادبیات عرب بود چنانکه او را سرآمد شاعران آل ابی طالب دانسته اند.
سید رضی ره نگارش نهجالبلاغه را در ماه رجب ۴۰۰ هجری قمری به اتمام رسانده است او در مقدمه کتاب، دلیل نامگذاری آن به نهجالبلاغه را در شگفتی و عظمت رسایی و بلاغت سخنان امام علی علیه السلام عنوان کرده است:
" بعد از تمام شدن كتاب، خوب ديدم كه نامش را نهج البلاغه بگذارم؛ زيرا اين كتاب درهاي بلاغت را به روي بيننده مي گشايد، حاجت عالم و متعلم و هم خواسته ي شخص بليغ و زاهد در آن يافت مي شود. در بين كلمات امام ـ عليه السّلام ـ سخنان شگفت انگيزي در مورد توحيد، عدل و تنزيه خداوند از شباهت به خلق مي بينم كه تشنگان را سيراب مي كند و پرده ها را از روي تاريكي شبهات برمي گيرد ".
اما شاید اگر سید رضی در روزگار خواجه نظام الملک طوسی ( ۴۰۸ - ۴۸۵ ق ) که اندکی بعد از درگذشت وی بدنیا آمده است، می زیست و یا در دنیای معاصر که توجه به سیاست نامه و فلسفه سیاسی نویسی شدت یافته است به سر میبرد، نام دیگری مانند سیاستنامه علوی، نهج السیاسه یا نهج الحکومه را برای کتاب خود انتخاب می کرد.
شاید هم سید رضی ره بر همین قصد بوده است ولی از باب تقیه چنین عنوانی را برای کتاب خود برگزیده است. چون سید در همان مقدمه اشاره به این نکته دارد که برخی خطبه های حضرت وصی درباره زهد و تقوی به حدی جذاب و پندآموز است که شنونده گمان می کند گوینده آن تارک دنیا بوده و به خانه و غار نشینی رو آورده است در حالی که این چنین نیست و این سخنان از کسی است که امیر لشکر و کشور بوده است:
" هر گاه كسي در سخن آن حضرت درباره ي زهد و مواعظ تأمل كند بدون آن كه توجه داشته باشد كه اين سخن شخصي عظيم القدر و نافذ الامر است كه همه در برابر او سر فرود مي آورند، شك و ترديد نخواهد كرد كه گوينده ي اين سخن كسي است كه جز در وادي زهد و پارسايي قدم نگذاشته و هيچ اشتغالي به جز عبادت نداشته و در گوشه ي خانه اي يا در يكي از غارها تنها و دور از اجتماع قرار گرفته كه جز صداي خودش را نمي شنود و غير خويش، ديگري را نمي بيند و همواره مشغول عبادت است؛ و هيچ گاه نمي تواند باور كند كه اين سخنان از كسي است كه به هنگام جنگ در درياي لشكر دشمن فرو مي رفت و پهلوانان و جنگ جويان نيرومند را بر زمين مي افكند و، با اين حال،در زهد و درستكاري و پاكي نمونه اي بي نظير است".
اینکه اغلب خطبه ها و تمام نامه های نهجالبلاغه مربوط به دوره حکمرانی امام علی علیه السلام است، دلیل آشکاری است بر اینکه سید رضی ره توجه ویژهای به امر حکمرانی آن حضرت داشته است و در پی حفظ آن بوده است. خصوصاً که وی سعی نکرده مطالب را موضوع بندی کند و مثلاً اخلاقیات را از سیاسات جدا کند.
این امر، فرض زمینه دیدگاه اسلام سیاسی در اندیشه سید رضی ره را قوت می بخشد. بلکه دیدگاه قدمای امامیه بر فکر اسلام سیاسی استوار بوده است. لکن به دلیل وجود شرایط تقیه آمیز و حوادث ایام مجبور به پنهان نگاری بودند.
اگر اسلام سیاسی در اندیشه قدمای امامیه تا این اندازه قوت حضور نمی داشت، کتاب شریف نهجالبلاغه به اینگونه که هست گردآوری نمی شد و به همان سخنان اخلاقی و حکمت آموز بسنده می شد.
درک قدمای امامیه از جامعیت سیره نبوی و علوی در عدم تفکیک دین از سیاست بود که سخنان امام علی علیه السلام اینچنین گردآوری شد و به یادگار مانده است.
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan
📢 هماکنون؛ #تیتر_یک KHAMENEI.IR
🔹پیام تسلیت رهبر انقلاب درپی شهادت سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و همرزمانش؛
🔹️رژیم خبیث صهیونیستی را از این جنایت پشیمان خواهیم کرد
👈 به حول و قوهی الهی.
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔹️حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت شهادت سردار رشید اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و جمعی از همرزمان وی بدست رژیم غاصب و منفور صهیونیست، تاکید کردند:
آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد، به حول و قوهی الهی.
✍ متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
✏️ بسم الله الرحمن الرحیم
سردار رشید و فداکار اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، در کنار همرزم بزرگوارش سردار محمد هادی حاج رحیمی، با جنایت رژیم غاصب و منفور صهیونیست به شهادت رسیدند. سلام و رحمت خدا و اولیائش بر آنان و دیگر شهیدان این حادثه، و لعنت و نفرین بر سردمداران رژیم ظالم و متجاوز.
✏️ شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدتِ درازمدت خود را دریافت کردند و هماکنون در جمع اولیاء و صلحاء، متنعم به نِعَم الهیاند.
✏️ سردار زاهدی از دهه شصت در میدانهای خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کردهاند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران بهویژه هرکه آنان را میشناخت سنگین است.
رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوهی الهی.
والسلام علی عبادالله الصالحین
سیّدعلی خامنهای
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
💻 Farsi.Khamenei.ir
🖌 اسرائیل رفتنی است و آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند
حمله تروریستی صهیونیست های جنایتکار به کنسولگری ایران در سوریه که منجر به شهادت هفت نفر از دلاورمردان مستشاری بلند پایه میهن عزیزمان شد؛ موجی از خشم و نفرت مردمی علیه این حرکت مذبوحانه را به دنبال داشت و افکار عمومی را بر اصل لزوم انتقام سخت بسیج کرد.
صهیونیست های غاصب با این خبط بزرگ شان نه فقط درماندگی و استیصال خود را نشان دادند بلکه نا توانی شان در مهندسی و مدیریت میدان را آشکار کردند. بدین ترتیب، خود نیز در تسریع پایان عمر منحوس شان سهیم شده اند.
البته این درماندگی و بیچارگی را در جمع اپوزیسیون داخلی نظام خصوصاً بعد نتیجه انتخابات ۱۱ اسفند سال گذشته کاملا مشهود است. هر دو جریان مخالف نظام اسلامی ( محور آمریکایی - صهیونیستی و جریان ضد انقلاب ) روی نتایج متوقع شان از انتخابات امید زیادی داشتند. ولی انتخابات بر خلاف انتظار آنان موجب افزایش یکپارچگی ملت شد.
اکنون شاهد آن هستیم که از یک سو، رژیم صهیونیستی از روی خشم و عصبانیت دیوانه وار در آتش اعمال جنایتکارانه بر مردم مظلوم غزه و رفتار تروریستی خود دمیده است. از سوی دیگر، رفتار و ادبیات اپوزیسیون داخلی خشونت بارتر و غیرعقلانی تر شده است. چون هر دو دنبال راهی برای نجات از مخمصه و تله ای که گرفتارش شده اند، می گردند. به همین خاطر، تشدید رفتار و گفتار خشونت آمیز آنان قابل پیش بینی است.
اما ضد انقلاب درمانده در شرایط کنونی همسو با پروژه شکست خورده صهیونیست ها دو هدف مهم را تعقیب می کنند. نخست، منصرف کردن ایران از انتقام سخت علیه رژیم صهیونیستی و دیگری برهم زدن انسجام و یکپارچگی ملی از طریق تزریق افکار سازشکارانه و ترس از دشمن.
همین ها که اگر خبطی از کارگزار حکومت سر بزند با بی رحمانه ترین ادبیات در پی دریدن و حذف فیزیکی او هستند، اما نسبت به جنایات صهیونیست ها یا ساکت اند و یا از ادبیات به شدت محافظهکارانه بهره می گیرند. بنابراین، باید مراقب تاثیر گذاری منفی و حقیرانه این جریان بود.
امروز باید ملت و حاکمیت بیش از گذشته در راستای مصالح ملی و امت اسلامی و نفی دشمن صهیونیستی، یکپارچه و متحد عمل کند. مردم با پیروی قاطع تر از فرامین و هدایت گری های ولی فقیه امکان مناسبی را برای مسئولین امر فراهم می سازند تا در اجرای انتقام سخت تصمیم معقول و حکیمانه ای را اتخاذ کنند.
بی تردید، برخی ها از روی عمد یا نا آگاهی سعی دارند میان مساله انتقام سخت و جنگ رابطه مثبتی برقرار کنند تا بدین ترتیب، دلاورمردان ایران را از گزینه انتقام منصرف سازند. لکن انتقام سخت لزوماً منجر به جنگ نمی شود. چنانکه ایران پایگاه عین الاسد را موشک باران کرد ولی آمریکایی ها دست به هیچ اقدامی نزدند. بلکه انتقام سخت می تواند از جهت وقوع جنگ بازدارنده باشد و دشمن را وادار به عقب نشینی و ترس کند.
یکی از اشتباهات محاسباتی که همواره ولی فقیه ملت و دولت مردان را از ابتلای به آن حذر داده است، همین مترادف گرفتن انتقام سخت و جنگ است. ایشان بارها تاکید داشته اند که دوره بزن و در رفتن گذشته است. اگر دشمن ملت بزند سیل پشیمان کننده ای خواهد خورد. اما این سخن هیچگاه به معنای آغاز گری جنگ نبوده است.
نباید فراموش کرد که قرآن کریم در چهار آیه شریفه باری تعالی را به " ذو الانتقام " توصیف کرده است ( آل عمران: ۴؛ مائده: ۹۵؛ ابراهیم: ۴۷؛ زمر: ۳۷ ). علاوه بر این که قرآن کریم مساله مقابله به مثل را برای کسی که ظلمی بر او شده جایز شمرده است تا چه رسد به ظلمی که بر یک ملت وارد آمده است:
"فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ "( البقرة : ۱۹۴ )؛ " أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ " ( الحج : ۳۹ ).
مردم در راهپیمایی روز جهانی قدس با فریاد مرگ بر اسرائیل و حمایت از مردم مظلوم غزه گوشه ای از خشم و خواست انتقام سخت از صهیونیست های جنایتکار را ابراز می دارند. اما آن انتقام سخت در وقت حساب شده در میدان اتفاق خواهد افتاد انشالله
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan
بیانیه ضدصهیونیستی جمعی از اساتید و فضلای حوزوی سراسر کشور
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ كَتَبنَا عَلَيهِمۡ فِيهَآ أَنَّ ٱلنَّفسَ بِٱلنَّفسِ وَ ٱلعَينَ بِٱلعَينِ وَ ٱلانفَ بِٱلأَنفِ وَ ٱلأُذُنَ بِٱلأذُنِ وَ ٱلسِّنَّ بِٱلسِّنِّ وَ ٱلجُرُوحَ قِصَاصٌ»(مائده/45)
شهادت سرداران و پاسداران رشید اسلام به ویژه شهید سردار زاهدی داغ تازهای بر قلوب مؤمنین و همه آزادگان از ایران تا لبنان، از عراق تا یمن و فلسطین و اقصی نقاط جهان گذاشت.
این تهاجم وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی، مهر تأیید دیگری بر کارنامه پرافتخار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گذاشت.
ملت عزیز ما، ملتی امام حسینی است که «القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة» را در طول بیش از چهار دهه و در جبهههای مختلف به اثبات رسانده است و شکی نیست که به فرموده امام خمینی کبیر «هر پرچمی از دست توانای سرداری بیفتد سردار دیگری آن را برداشته و به میدان آید و با قدرت بیشتر در حفظ پرچم اسلامی به کوشش برخیزد»(صحیفه،ج15،ص226)
حضور مستمر مردم در میدان مبارزه با استکبار و صهیونیسم جهانی اقتضای آن دارد که به تکلیف شرعی و ملی در حفظ اقتدار جمهوری اسلامی بعنوان امالقرای تحولات آخرالزمانی و قلب تپنده مستضعفان جهان با جدیت عمل کنیم.
مجاهدت خستگیناپذیر رزمندگان بدونمرز ایران در حفظ دماء مردم مقتدر و مظلوم غزه که بر دوست و دشمن پوشیده نیست، مایهی آبرو و عزت ملت ایران در بین جهانیان و همه ملتهای ستمدیده است.
ارتقای سطح تهدیدات خصمانه از ترورهای فردی به حمله رسمی و علنی به کنسولگری جمهوری اسلامی نشانگر ناکارآمدی مدعاهای واهی و انتزاعی پیروان خط سازش در توصیف واقعیتهای میدانی است که در مواردی، اقدامات مدافعان غیور امنیت برای تحقق انتقام سخت و اعلان علنی آن را با محدودیتهایی مواجه میکرد.
ضرورت حفاظت از امنیت ایران و حراست از فرزندان جانبرکف ملت اقتضای آن دارد که در عقبه این نبرد بزرگ و تاریخساز مقاومت، اجماعسازی ملی و فراملی صورت بگیرد.
درصورت شکلگیری و صیانت از چنین اجماعی، اصابت ضربت متقابل و پیشگیری از همه تهدیدات و مقابله سخت و متناسب برای نیروهای میدانی مقاومت کاملا دستیافتنی است.
اکنون که رهبر معظم انقلاب اسلامی صراحتا راهبرد اقدام پشیمانکننده را اعلان فرمودهاند، باید تمام مطالبات و هدفگذاریها و اجماعسازیها در همین جهت پیش برود و برای مقابله با زمزمههای عناصر معدود از اصحاب خط سازش در داخل کشور و وسوسههای شیطانی برخی مزدوران خارجی، راهی جز جهاد تبیین وجود ندارد که بار اصلی آن بر دوش ما حوزویان است.
امروز ارکان نظام اسلامی بهویژه نیروهای نظامی، در اوج اقتدار، شهامت و کیاستاند و هرگونه تصویرسازی چهرهای انفعالی و غیرانقلابی، جز جفا به نظام و یاران پاکباخته آن نیست.
حضور میدانی و پرشور و شعور مردم سراسر کشور در ساعات اولیه اعلام خبر حمله وحشیانه رژیم غاصب، نشان داد که ملت شهادتطلب ایران بههیچ وجه از تحلیلهای بیپایهای که عقبنشینی، انفعال و سازش با شیطان بزرگ را تنها راه نجات معرفی میکند، تأثیر نگرفته و همچنان با اعتماد به قدرت درونزای جمهوری اسلامی فریاد مطالبه انتقام سرمیدهند.
ما بعنوان جمعی از اساتید، پژوهشگران و مبلغین حوزههای علمیه سراسر کشور با تکیه بر پیام الهی_سیاسی مقام معظم رهبری و فرمان قاطع ایشان مبنی بر اقدام پشیمانکننده علیه رژیم منفور صهیونیستی، با اعتماد کامل به مسئولین نظامی و امنیتی و کارگزاران سیاسی جمهوری اسلامی ایران، مطالبات و نکات ذیل را صراحتا اعلام میداریم:
۱.انتقام پشیمانکننده و سخت علیه رژیم کودککش صهیونیستی و اعلان جهانی آن جهت صیانت از چهره مقتدر جمهوری اسلامی در جبهه جهانی مقاومت که با مجاهدتهای طولانی یاران حاجقاسم عزیز به دست آمده است.
۲.تبیین حداکثری در جهت آمادهسازی ذهنی جامعه برای درک واقعیتهای جنگ فعلی و
تعریف جامعهی اسلامی ایران به عنوان یک جامعه در جنگ دائمی با دشمنان بشریت، برای خروج افکار عمومی و فضای رسانهای از شرطی شدن نسبت به شروع جنگ
۳.برنامهریزی جدی برای شبکهسازی نخبگانی و مردمی در جهت تحقق جبهه جهانی مستضعفین و خصوصا مردم محور مقاومت و تقویت تولیدات رسانهای بینالمللی بهجهت حمایت معنوی از جبهه مقاومت، بهویژه فلسطین
۴.اقدام مؤثر متولیان حوزوی در جهت تحقق فرمان راهبردی ولی فقیه مبنی بر تشکیل کانون بزرگ تبلیغی؛ که در تقویت عمق راهبردی مقاومت و پیشگیری از وسوسههای خط سازش و مطالبه در جهت تسریع در خدمترسانی به مردم، فوریت دارد.
۵.اجماعسازی حول آرمانهای انقلاب اسلامی بر محور فرامین صریح و قاطع ولایت
عموم حوزویان با رصد دقیق تحولات، در کنار دانشگاهیان ارجمند و سایر اقشار، بهوظیفه ذاتی خود در صیانت از آرمانهای امام و شهدا عمل خواهند کرد.
▫️اسامی امضاءکنندگان👇
ص ۱
ص ۲
ص ۳
ص ۴
ص ۵
@rozaneebefarda
بیانیه جمعی از اساتید، مبلغان و پژوهشگران حوزوی در محکومیت جنایات رژیم غاصب صهیونیستی، حمایت از مدافعان امنیت و تأکید بر ضرورت انتقام و اقدام پشیمانکننده
[صفحه ۱ از ۵]
#اختصاصی_روزنه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
▫️اسامی امضاکنندگان؛ حجج اسلام والمسلمین آقایان:
۱.محمدعلی برکتین استاد درس خارج، مدیر مدرس دارالعلم امام حسن(ع) و مدیر مؤسسه فقهی صاحب الامر(عج) قم
۲.حسام الدین ربانی|| استاد سطح عالی حوزه قم
۳.رجبعلی مقیسه|| استاد سطح عالی و خارج حوزه قم
۴.محمدمهدی حقانی|| استاد مبانی انقلاب اسلامی و مدیر مؤسسه فرهنگی حدیث لوح و قلم قم
۵.عبدالله کیوانی|| استاد سطح عالی حوزه علمیه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری
۶.علی رستمپور|| مدیر مؤسسه فقهی امام علی بن موسیالرضا(ع) قم
۷.سیدجواد ابنالرضا|| مدیر مؤسسه فقهی سیدالساجدین(ع) قم
۸.حسین مظفری|| استاد سطوح عالی حوزه و عضو مجلس خبرگان رهبری
۹.روحالله شاکری زواردهی|| استاد رشته کلام و ریاست دانشگاه معارف اسلامی
۱۰.داود مهدویزادگان|| رئیس سازمان سمت
۱۱.جواد مجتهد شبستری|| استاد سطح عالی حوزه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری
۱۲.سعید صلحمیرزائی|| استاد سطح عالی قم و عضو مجلس خبرگان رهبری
۱۳.ناصر فقیه|| استاد سطح عالی حوزه قم
۱۴.حسین ارجینی|| معاون آموزش دانشگاه معارف اسلامی
۱۵.محمد الهی خراسانی|| استاد سطح عالی حوزه مشهد، پژوهشگر علوم قرآن و حدیث، استاد دانشگاه
۱۶.سیدعلیرضا موسوی جوردی|| استاد سطح عالی حوزه قم
۱۷.محمد عابدی|| استاد سطح عالی قم
۱۸.حسن غفاریفر|| استاد جریانشناسی و عضو هیأت علمی مؤسسه امام رضا(ع)
۱۹.عبدالمجید مقامی|| استاد سطح عالی قم و نائب رئیس مجمع عمومی جامعه مدرسین
۲۰.عبدالجلیل محمودی|| مدیر مدرسه علمیه خاتمالانبیاء(ص)
۲۱.محىالدين مكارم شیرازی|| استاد سطح عالی قم
۲۲.محمدباقر پورامینی|| استاد سطح عالی قم
۲۳.احمد پاکنهاد|| استاد سطح عالی قم
۲۴.علیاصغر گرجی|| استاد سطح عالی قم
۲۵.علی کرمزاده|| استاد سطح عالی و مدیر مؤسسه فقهی حضرت قائم(ع) قم
۲۶.محمدجواد بوربور|| استاد سطح عالی و مدیر مؤسسه فقهی شمسالشموس(ع) قم
۲۷.سیدمجید غنائی|| استاد سطح عالی قم و معاون آموزش مؤسسه فقهی صاحب الامر(عج)
۲۸.حامد دارابینیا|| استاد سطح عالی و معاون آموزش مؤسسه فقهی امام حسین(ع) قم
۲۹.سیدمحمد مجیدی|| استاد سطح عالی قم و معاون آموزش مؤسسه فقهی علی بن موسی الرضا(ع) قم
۳۰.محمدباقر علیمردانی|| استاد سطح عالی و مدیر مرکز پژوهشی فقهالرضا(ع)قم
۳۱.محسن انبیائی|| استاد سطح عالی قم
۳۲.علی صادقیان|| استاد سطح عالی قم
۳۳.مهدی گرامیپور|| استاد سطح عالی قم
۳۴.محمدرضا تیموری|| استاد سطح عالی قم
۳۵.سیدجواد پنجتنیان|| مدیر مدرسه علمیه جعفریه(ع) مشهد
۳۶.محسن پوراکبر|| استاد سطح عالی حوزه قم
۳۷.روح الله شیرمهد|| استاد سطح عالی قم
۳۸.محمدعلی طائب|| استاد سطح عالی قم
۳۹.سیدموسی صدر|| استاد سطح عالی مشهد
۴۰.سیدمحمدحسین احمدی|| استاد سطح عالی مشهد
۴۱.محسن قدیری|| استاد سطح عالی مشهد
۴۲.مجتبی فرحناکی|| استاد سطح عالی مشهد
۴۳.سیدعباس علوی|| استاد سطح عالی مشهد
۴۴.حسین شریعتی|| استاد سطح عالی مشهد
۴۵.محمدعلی حسینی|| استاد سطح عالی مشهد
۴۶.علی نعمتشاهی|| استاد سطح عالی مشهد
۴۷.مجتبی جاهد|| استاد سطح عالی مشهد
۴۸.سیدجواد شریعتی|| استاد سطح عالی مشهد
۴۹.محمود احمدی|| استاد سطح عالی مشهد
۵۰.رضا جهانگیر فیضآباد|| استاد سطح عالی مشهد
۵۱.سیدمحمود محمدی چنارانی|| استاد سطح عالی مشهد
۵۲.سیدعلی دریاباری|| استاد سطح عالی مشهد
۵۳.علیرضا عابدینی|| استاد سطح عالی مشهد
۵۴.محسن قمصریفر|| استاد سطح عالی مشهد
۵۵.حامد کاظمنژاد|| استاد سطح عالی مشهد
۵۶.حسین مرادی|| استاد سطح عالی مشهد
۵۷.سیدسعید مرتضوی|| استاد سطح عالی مشهد
۵۸.سیدحسن موسویمهر|| استاد سطوح عالی مشهد
۵۹.محمدرضا با خدا|| استاد سطح عالی مشهد
۶۰.محمدحسین سلیمانی|| استاد سطح عالی قم
۶۱.علیرضا محمدینژاد|| استاد سطح عالی قم
۶۲.روحالله مسعودیان|| استاد سطح عالی قم
۶۳.علی زهرابی|| استاد سطح عالی قم
۶۴.محمدمهدی خسروی|| استاد سطح عالی قم
۶۵.حمیدرضا نصیبینیا|| استاد سطح عالی قم
۶۶.محمدرضا زارع|| استاد سطح عالی مشهد
۶۷.روحالله قدرتی|| استاد سطح عالی قم
۶۸.محمدصادق حیدری|| استاد سطح عالی قم
۶۹.محمدجواد قاسمی|| استاد سطح عالی قم
۷۰.سیدمحمدرضا موسوی|| استاد سطح عالی قم
۷۱.محسن چگینی|| استاد سطح عالی قم
۷۲.محمد رئیسی|| استاد سطح عالی قم
۷۳.سیدمصطفی احمدی|| استاد سطح عالی قم
۷۴.سیدعلی هاشمی|| استاد سطح عالی قم
۷۵.حسین عاقلی|| استاد سطح عالی قم
۷۶.قربان یاسبلاغی|| استاد سطح عالی قم
۷۷.محمدتقی نصرالهینیا|| استاد سطح عالی قم
۷۸.محمد مروارید|| استاد سطح عالی حوزه خراسان
۷۹.محمد مختاری|| استاد دوره مقدمات حوزه مشهد
۸۰.سیدمهدی سجادیخصال|| استاد سطح عالی قم
@rozaneebefarda
🔸 توصیه های حکومتی مرجعیت دینی نجف اشرف
سایت عصر ایران وابسته به جریان فکری که از لزوم کاهش سطح مشارکت مرجعیت دینی در امر سیاسی دفاع می کند گفته ای قدیمی از استاندار اسبق نجف اشرف، عدنان الزرفیه ( ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ م ) را که به نظر همسو با این دیدگاه می آید با ذوق زدگی باز نشر داده است ( ر. ک: asriran.com/0040g9 ).
این گفته برداشت استاندار اسبق نجف از نحوه تعامل مرجع تقلید نجف حضرت آیت الله سید علی سیستانی با حکومت عراق است.
به نقل از عصر ایران وی گفته است که: " این مرجع بزرگ تقلید، در طول 15 سال از استانداری، سه مطالبه اصلی داشته است و هیچ گاه توصیه های دینی مانند امر به معروف و نهی از منکر و نظایر آن نداشته است.
عدنان الزرفیه تاکید می کند: بهخدا قسم تمام توصیههای آیت الله سیستانی یا "حفظ امنیت" بود و یا "خدمات اجتماعی" یا "رسیدگی به فقرا".
عصر ایران گمان کرده سند خوبی برای دیدگاه عدم مداخله مرجعیت دینی در امر سیاست یافته است؛ لکن این چنین نیست که آنان فکر می کنند و سخت در اشتباهند بلکه این نقل قول مویدی برای دیدگاه مقابل است.
وقتی مرجعیت دینی نجف خطاب به کارگزار حکومت رسیدگی به سه مساله مهم سیاست را گوشزد می کند؛ این توصیه ها به معنا ورود مستقیم مرجعیت دینی در امر سیاست است. خصوصاً با این فرض استاندار که این توصیه ها دینی نیست. اگر دینی بود می توانستیم بپذیریم که توصیه های مرجعیت دینی از چارچوب توصیه های دینی خارج نشده است.
بلکه درست آن است که گفته شود مرجعیت دینی نجف با چنین توصیه هایی ( توجه به حفظ امنیت، خدمات اجتماعی و رسیدگی به فقرا ) در صدد آن است که برداشت سکولارها ( بخوانید عرفی گرایان ) از دامنه شمول آموزه دینی امر به معروف و نهی از منکر را اصلاح کند.
آموزه دینی امر به معروف و نهی از منکر بر خلاف تصور سکولارهای حوزوی و غیر حوزوی مضیق نبوده شامل پرداختن به مسائل حکومتی نیز می شود بلکه این مسایل از اهم معروف هایی است که می بایست به حاکمیت گوشزد نمود. چون این سه توصیه از ماموریت های اصلی حکومت های مردمی است.
بنابر این، مرجعیت دینی نجف اشرف با اینگونه توصیه ها به حاکمیت پیام مستقیم و رسایی را به جهان مخابره می کند که فقه و علمای امامیه هیچگاه نه در گذشته و نه امروز از پرداختن به مسائل مهم سیاسی و اجتماعی بدور نبوده است و همواره وظیفه دینی و شرعی خود دانسته حاکمان را در انجام وظایف شرعی و قانونی شان توصیه و تشویق و احیاناً عتاب کند. برداشت غلط این است که مرجعیت دینی جدا از سیاست فرض شود.
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan
🔸 حلول ماه شوال و عید سعید فطر بر عموم مسلمانان جهان بویژه ملت شریف ایران و رزمندگان جبهه مقاومت علیه رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیستی مبارک باد. انشالله
🌸🌸🌸
@mahdavizadegan
🔸 وظیفه اعلام هلال ماه با کیست.
مساله مهم در باب هلال ماه های قمری بویژه ماه های تکلیف آور رمضان و ذی الحجه آن است که اعلام رؤیت هلال وظیفه کیست. آیا علاوه بر حاکم شرع یا ولی فقیه سایر مراجع دینی نیز مکلف به اعلام رؤیت هستند یا خیر؟
وظیفه مرجع دینی بیان احکام شرعی موضوعات مختلف مانند رؤیت هلال ماه های قمری است. مجتهد فتوای می دهد که روزه ماه رمضان با رؤیت هلال این ماه آغاز و با رویت هلال ماه شوال خاتمه می یابد. اما تشخیص آن مانند تشخیص سایر موضوعات احکام جزو وظایف مرجع دینی نیست. اگر مرجع دینی رؤیت هلال ماه را تشخیص ندهد یا اعلام نکند، کوتاهی نکرده است.
اما تشخیص و اعلام رؤیت هلال ماه های قمری مانند هلال ماه رمضان یا شوال بخشی از وظایف شرعی ولی فقیه است. چون ولی فقیه علاوه بر مفتی شرع بودن حاکم شرع است و حاکم شرع مکلف به صدور حکم بر اساس تشخیص موضوع است.
لذا اعلام رؤیت هلال از باب تشخیص موضوع، وظیفه ولی فقیه است و مرجع دینی از این باب تکلیفی ندارد. مفتی مکلف به تشخیص موضوع نیست. می توان گفت که تشخیص و اعلام رویت هلال از احکام حاکمیتی ولی فقیه است.
بر این اساس، کارگزار حکومت در مقام تشخیص رؤیت هلال ماه مکلف به رأی تشخیص ولی فقیه است و نمی تواند در امر کارگزاری به تشخیص خود عمل کند. چون در عرصه حکمرانی فقط تشخیص ولی فقیه رسمیت دارد. با این بیان، مساله تکثر رأی مراجع دینی برای کارگزار حکومت نیز حل می شود.
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan
🔹 اعتراف به حقانيت ایران در انتقام سخت
* * *
نتانیاهو: هرکس به ما آسیب بزند او را می زنیم
نخست وزیر رژیم صهیونیستی: ما برای سناریوها و چالشهای حوزههای دیگر آماده میشویم و هرکس به ما آسیب برساند، او را خواهیم زد
@Afsaran_ir
نخست وزیر منحوس و جنایتکار رژيم صهيونيستی با این گفته اعتراف به حقانيت ایران برای انتقام سخت کرده است.
👉 @mahdavizadegan
🖌 پوستین وارونه اسلام رحمانی
امام علی علیه السلام در خطبه بلیغی دینداری برخی از مردمان در آینده را چنین توصیف کرده است که پوستین اسلام را به گونه ای وارونه به تن می کنند: «لُبِسَ الإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً» ( نهجالبلاغه: خ ۱۰۸ ).
گرچه ما علم به آخر الزمان نداریم و فقط خدا می داند و بس، اما دلیل نمی شود که این خطبه امام علی علیه السلام را بویژه همین جمله آخر را با زمانه خود انطباق ندهیم. شاید هم ما به آخر الزمان نزدیک شده ایم.
امروز شاهد فعالیت جریانی هستیم که خود را نواندیش دینی می نامند و از بر تن داشتن پوستین اسلام رحمانی سخن می گویند و مردم را به آن دعوت می کنند؛ لکن از گفتار و کردار شان پیداست که آنان لباس اسلام رحمانی را وارونه بر تن کرده اند.
برای فهم اینکه آیا لباس اسلام را مقلوبه و وارونه بر تن کرده ایم یا نه، باید به کلام وحی رجوع کرد. آیات قرآن کریم بهترین محک برای درست پوشیدن لباس اسلام است. در اینجا به آیه ای اشاره می شود که ما را متوجه پوستین وارونه مدعیان اسلام رحمانی می کند.
" مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا "؛ محمّد فرستادهی خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند پيوسته آنها را درحال ركوع و سجود مىبينى درحالىكه همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند ( فتح: ۲۹ ).
مطابق این آیه شریفه، اسلام فقط رحمانیت نیست بلکه زاجریت و تندی و سرسختی هم دارد. رحمانیت اسلام معطوف به مؤمنین و مومنات است و تندی و شدت اسلام متوجه کفار و منافقین و بطور کلی متوجه دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و آله است. باید با مومنین به مهربانی رفتار کرد و با دشمنان خدا به سختی و درشتی.
اکنون بنگرید به گفتار و رفتار مدعیان اسلام رحمانی که چگونه آن را بر تن کرده اند. آنان با مؤمنین و دینداران انقلابی به درشتی و تندی برخورد می کنند ولی با دین ستیزان و ظالمین و مستکبرین با ادبیاتی نرم و لطیف و دوستانه مواجه می شوند.
اگر مؤمنی خبطی کند، اینان تا مرزهای هتاکی و تهمت و حذف فیزیکی پیش می روند و بخاطر آن قیصریه را به آتش می کشند. اما وقتی اغتشاش گران مسجد و قرآن و مامور امنیت را آتش می زنند و طلبه مؤمن را با شکنجه به شهادت می رسانند و پیکر بی جان بسیجی را کف خیابان می کشند، با آنان مدارا می کنند و در توجیه جنایت و کینه توزی آنان به اضطرار سیاسی احتجاج می کنند .
جماعت اسلام رحمانی برابر جنایات رژیم صهیونیستی علیه مسلمانان بی دفاع غزه سکوت می کنند و حاضر نیستند حتی بیانیه خنثی انسان دوستانه صادر کنند.
ترور دلاورمردان خدایی را محکوم نمی کنند بلکه دفاع آنان از مظلومان فلسطین و لبنان و یمن و سوریه را با ادبیات سخیف تقبیح می کنند ولی با جنایتکاران تروریست از سر نرم خویی و مهربانی وارد می شوند بلکه به نمایندگی از آنها با جامعه ایمانی تندی و پرخاشگری می کنند که چرا به دشمنان خدا چپ نگاه می کنید.
بنگرید به ادبیات تند و پرخاشگرانه این جماعت با جامعه ایمانی تا معلوم گردد که هیچ نشانی از رحمانیت و شفقت در فکر و جان شان نیست. اما در برابر دشمنان دین و ملت از ادبیاتی نرم و خائفانه و برده وار بهره می گیرند.
طبیعی است که اسلام رحمانی وارونه مؤمنین و مومنات را به خواری و خفت می کشاند و دشمنان دین و ملت را به شادکامی و سلطه می رساند. و خداوند چه بد عاقبتی در دنیا و آخرت برای کسانی که اسلام رحمانی را وارونه بر تن کردهاند، مقدر فرموده است.
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan