eitaa logo
مهدوی زادگان
363 دنبال‌کننده
146 عکس
44 ویدیو
18 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 حلول ماه شوال و عید سعید فطر بر عموم مسلمانان جهان بویژه ملت شریف ایران و رزمندگان جبهه مقاومت علیه رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیستی مبارک باد. انشالله 🌸🌸🌸 @mahdavizadegan
🔸 وظیفه اعلام هلال ماه با کیست. مساله مهم در باب هلال ماه های قمری بویژه ماه های تکلیف آور رمضان و ذی الحجه آن است که اعلام رؤیت هلال وظیفه کیست. آیا علاوه بر حاکم شرع یا ولی فقیه سایر مراجع دینی نیز مکلف به اعلام رؤیت هستند یا خیر؟ وظیفه مرجع دینی بیان احکام شرعی موضوعات مختلف مانند رؤیت هلال ماه های قمری است. مجتهد فتوای می دهد که روزه ماه رمضان با رؤیت هلال این ماه آغاز و با رویت هلال ماه شوال خاتمه می یابد. اما تشخیص آن مانند تشخیص سایر موضوعات احکام جزو وظایف مرجع دینی نیست. اگر مرجع دینی رؤیت هلال ماه را تشخیص ندهد یا اعلام نکند، کوتاهی نکرده است. اما تشخیص و اعلام رؤیت هلال ماه های قمری مانند هلال ماه رمضان یا شوال بخشی از وظایف شرعی ولی فقیه است. چون ولی فقیه علاوه بر مفتی شرع بودن حاکم شرع است و حاکم شرع مکلف به صدور حکم بر اساس تشخیص موضوع است. لذا اعلام رؤیت هلال از باب تشخیص موضوع، وظیفه ولی فقیه است و مرجع دینی از این باب تکلیفی ندارد. مفتی مکلف به تشخیص موضوع نیست. می توان گفت که تشخیص و اعلام رویت هلال از احکام حاکمیتی ولی فقیه است. بر این اساس، کارگزار حکومت در مقام تشخیص رؤیت هلال ماه مکلف به رأی تشخیص ولی فقیه است و نمی تواند در امر کارگزاری به تشخیص خود عمل کند. چون در عرصه حکمرانی فقط تشخیص ولی فقیه رسمیت دارد. با این بیان، مساله تکثر رأی مراجع دینی برای کارگزار حکومت نیز حل می شود. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔹 اعتراف به حقانيت ایران در انتقام سخت * * * نتانیاهو: هرکس به ما آسیب بزند او را می زنیم نخست وزیر رژیم صهیونیستی: ما برای سناریوها و چالش‌های حوزه‌های دیگر آماده می‌شویم و هرکس به ما آسیب برساند، او را خواهیم زد @Afsaran_ir نخست وزیر منحوس و جنایتکار رژيم صهيونيستی با این گفته اعتراف به حقانيت ایران برای انتقام سخت کرده است. 👉 @mahdavizadegan
🖌 پوستین وارونه اسلام رحمانی امام علی علیه السلام در خطبه بلیغی دینداری برخی از مردمان در آینده را چنین توصیف کرده است که پوستین اسلام را به گونه ای وارونه به تن می کنند: «لُبِسَ الإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً» ( نهج‌البلاغه: خ ۱۰۸ ). گرچه ما علم به آخر الزمان نداریم و فقط خدا می داند و بس، اما دلیل نمی شود که این خطبه امام علی علیه السلام را بویژه همین جمله آخر را با زمانه خود انطباق ندهیم. شاید هم ما به آخر الزمان نزدیک شده ایم. امروز شاهد فعالیت جریانی هستیم که خود را نواندیش دینی می نامند و از بر تن داشتن پوستین اسلام رحمانی سخن می گویند و مردم را به آن دعوت می کنند‌؛ لکن از گفتار و کردار شان پیداست که آنان لباس اسلام رحمانی را وارونه بر تن کرده اند. برای فهم اینکه آیا لباس اسلام را مقلوبه و وارونه بر تن کرده ایم یا نه، باید به کلام وحی رجوع کرد. آیات قرآن کریم بهترین محک برای درست پوشیدن لباس اسلام است. در اینجا به آیه ای اشاره می شود که ما را متوجه پوستین وارونه مدعیان اسلام رحمانی می کند. " مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا "؛ محمّد فرستاده‌ی خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند پيوسته آن‌ها را در‌حال ركوع و سجود مى‌بينى درحالى‌كه همواره فضل خدا و رضاى او را مى‌طلبند ( فتح: ۲۹ ). مطابق این آیه شریفه، اسلام فقط رحمانیت نیست بلکه زاجریت و تندی و سرسختی هم دارد. رحمانیت اسلام معطوف به مؤمنین و مومنات است و تندی و شدت اسلام متوجه کفار و منافقین و بطور کلی متوجه دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و آله است. باید با مومنین به مهربانی رفتار کرد و با دشمنان خدا به سختی و درشتی. اکنون بنگرید به گفتار و رفتار مدعیان اسلام رحمانی که چگونه آن را بر تن کرده اند. آنان با مؤمنین و دینداران انقلابی به درشتی و تندی برخورد می کنند ولی با دین ستیزان و ظالمین و مستکبرین با ادبیاتی نرم و لطیف و دوستانه مواجه می شوند. اگر مؤمنی خبطی کند، اینان تا مرزهای هتاکی و تهمت و حذف فیزیکی پیش می روند و بخاطر آن قیصریه را به آتش می کشند. اما وقتی اغتشاش گران مسجد و قرآن و مامور امنیت را آتش می زنند و طلبه مؤمن را با شکنجه به شهادت می رسانند و پیکر بی جان بسیجی را کف خیابان می کشند، با آنان مدارا می کنند و در توجیه جنایت و کینه توزی آنان به اضطرار سیاسی احتجاج می کنند . جماعت اسلام رحمانی برابر جنایات رژیم صهیونیستی علیه مسلمانان بی دفاع غزه سکوت می کنند و حاضر نیستند حتی بیانیه خنثی انسان دوستانه صادر کنند. ترور دلاورمردان خدایی را محکوم نمی کنند بلکه دفاع آنان از مظلومان فلسطین و لبنان و یمن و سوریه را با ادبیات سخیف تقبیح می کنند ولی با جنایتکاران تروریست از سر نرم خویی و مهربانی وارد می شوند بلکه به نمایندگی از آنها با جامعه ایمانی تندی و پرخاشگری می کنند که چرا به دشمنان خدا چپ نگاه می کنید. بنگرید به ادبیات تند و پرخاشگرانه این جماعت با جامعه ایمانی تا معلوم گردد که هیچ نشانی از رحمانیت و شفقت در فکر و جان شان نیست. اما در برابر دشمنان دین و ملت از ادبیاتی نرم و خائفانه و برده وار بهره می گیرند. طبیعی است که اسلام رحمانی وارونه مؤمنین و مومنات را به خواری و خفت می کشاند و دشمنان دین و ملت را به شادکامی و سلطه می رساند. و خداوند چه بد عاقبتی در دنیا و آخرت برای کسانی که اسلام رحمانی را وارونه بر تن کرده‌اند، مقدر فرموده است. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 ذکر قرآنی رزمندگان اسلام در شبهای عملیات وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ( يس : ۹ ) این آیه شریفه ذکر رزمندگان اسلام به هنگام شروع عملیات برای عبور از موانع دشمن بود. پس، خواندن آن فراموش نشود. انشالله @mahdavizadegan
🖌 اسلام سیاسی؛ گفتمان اقتدار آفرین بعد از موسس سلسله قاجاریه که تقریبا مرزهای کهن ایران را احیا کرده بود، هر یک از شاهان بعدی به دلیل سستی و بی تدبیری تکه تکه از این سرزمین مادری را به باد فنا دادند تا جمهوری اسلامی وارث بخش کوچک شده آن شد. خدا می داند که اگر شاه پهلوی باقی بود، با آن دست و دلبازی هایش که بحرین را از ایران جدا کرد، چقدر دیگر از این آب و خاک اجدادی را از دست می دادیم. اگر چه در همان زمان هم با استیلایی که به مستشاران آمریکایی و اسرائیلی داده بود عملا مملکت به تاراج رفته بود. اما بر خلاف پهلوی ها و شاه سلطان حسین ها، اصلی ترین راهبرد نظام اسلامی حفظ امانت الهی و ملی؛ یعنی آب و خاک میهن عزیز مان تا آخرین نفس است. به همین خاطر، گفتمان اسلام سیاسی نسلی جان برکف از مجاهدان و دلاور مردان خدایی را تربیت کرده است که هرگز به بدخواهان و طمع ورزان این مرز و بوم حتی اجازه نگاه چپ و تحقیر آمیز هم نمی دهند. سیلی سخت و پشیمان کننده ای که مردان مرد ایران اسلامی در عین الاسد به آمریکا و در سرزمین های اشغال شده فلسطینی ها به صهیونیست ها زدند بیانگر آن است که شور انقلابی مجاهدان در ستیز با دشمنان این آب و خاک و امت اسلامی روز به روز شدت یافته است تا بدانجا که جهانیان را به حیرت و شگفتی واداشته است. موشکباران رژیم جنایتکار صهیونیستی نه فقط برتری قدرت گفتمان اسلام سیاسی را ثابت کرد بلکه امیدها را در جان مردم مظلوم منطقه زنده کرد. اقتدار آفرینی از مهم ترین دستاوردهای این گفتمان است. آنچه که مردم منطقه را در یک صد سال گذشته رنجور تر ساخته بحران گفتمان اقتدار است که موجب نا امیدی و سرخوردگی از اینکه بتوان حقوق و عزت از دست رفته شان را احیا کنند. چون تمام گفتمان های سیاسی ملی گرا و مارکسیستی عملا نشان دادند که در تولید اقتدار ملی و روحیه مقاومت عاجز و نا توانند. اینگونه گفتمان ها بیش از آنکه اقتدار آفرین باشند، اقتدارگرا هستند. اما امروز ملت های مسلمان منطقه با هر نوع گرایش سیاسی و مذهبی دریافتند که با گفتمان اسلام سیاسی می توانند آن عزت و شکوه اسلامی گذشته را باز یابند و بدان افتخار کنند. این گفتمان نشان داد که می تواند برای امت اسلامی اقتداری را که جباران و نظام سلطه را به زانو در آورد، باز سازی و ایجاد کند انشالله. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 علوم انسانی و تجربه وعده صادق عملیات وعده صادق در نوع خود بی نظیر است. چون دستاورد این عملیات فراتر از موشکباران چند پایگاه نظامی و مرکز جاسوسی رژیم جنایتکار صهیونیستی بود. چنانکه این مطلب از تحلیل های چند روز اخیر دوست و دشمن کاملاً پیدا است. به همین خاطر، لازم است صاحب نظران منصف این واقعه عظیم را نه فقط در قاب عملیات نظامی و مطالعات استراتژیک بلکه از جهات فلسفی، جامعه شناختی، فرهنگی و نظام بین الملل و حتی از بعد آینده پژوهشی بدان توجه عمیق پیدا کنند. پیش از این عملیات، حجم گسترده تبلیغات غربی و نظام سلطه علیه ایران انقلابی نه فقط افکار عمومی بلکه حتی اندیشه ورزان غربزده را دچار توهم بزرگی کرده بود. تمام تحلیل های آنان مبتنی بر آموزه‌های علوم انسانی مدرن بر این باور کاذب متصلب شده بود که طرف غربی برنده بازی و غالب و برتر مطلق است و طرف مقابل یا همان اسلام سیاسی، بازنده و مغلوب و مرعوب مطلق است. در نتیجه مغلوب در برابر غالب چاره ای جز تسلیم و رضا ندارد. در غیر این صورت، محکوم به فنا و نیستی است. بیش از چهل سال است که این آگاهی کاذب توسط رسانه های نظام سلطه و روشنفکران غربزده و مرعوبین رسانه ای و خوارجی مسلکان و ستون پنجمی ها در قالب های مختلف در افکار عمومی تزریق شده است. حتی حجم این تبلیغات در روزهای منتهی به عملیات وعده صادق بسیار گسترده تر شده بود. اما همه این تلاش های ایدئولوژیک چندین ساله علیرغم سختی و استواری کاذب رسانه ای شان یک شبه دود شد و به هوا رفت. بطوری که اردوگاه داخلی و خارجی جبهه معارض با خلاء ایدئولوژیک مواجه شده است. آنان بالاخره، امروز یا فردا از خود می پرسند که این چه تجربه ناشناخته ای بود که رخ داده است؟ این شوک وارده بر ذهنیتِ ذهنیت سازان غرب گرا خیلی عمیق تر از آن است که آنان بتوانند با سرعتی بالا به تحلیلی واقعی و دقیق دست یابند. آنان در چنین حالتی یا صرفاً به ابراز شگفتی رو می آورند یا مجبور به سکوت و گذر زمان و خود فراموشی می شوند. چون علوم انسانی که آنان را تغذیه فکری می کند هیچ تحلیل و نظریه ای برای پدیده عملیات وعده صادق ندارد. قطعاً اگر علوم انسانی مدرن به دنبال فهم درست و دقیق تجربه وعده صادق باشد؛ باید به سراغ لایه های معنوی آن برود. واگذاری این کار به متخصصان صنعت موشک سازی سودی برای آنان ندارد. چون آنچه که به این عملیات جان داده است، جهان بینی است که با ولایت الله پیوند وثیق دارد. همانطور که ولایت طاغوت به موشک‌های آمریکایی - صهیونیستی جان شیطانی می دهد. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
انا لله و انا الیه راجعون درود و رحمت خدا بر دکتر پرویز داودی اکنون در سوگ فقدان انسانی بسیار متخلق و وارسته نشسته‌ایم. به یقین ایشان از رهروان ترویج علوم اسلامی بود. چنانکه خود نیز در دانش اقتصاد اسلامی صاحب نظر و خوش فکر بود و شاگردان خوبی در دانشگاه و حوزه تربیت کرد. از افتخارات سازمان «سمت» عضویت ایشان در هیئت امناء و شورای سازمان بود که با بیان نظرات دقیق و دلسوزانه‌اش راهنما بود. خداوند ایشان را با اولیای الهی محشور فرماید و به خانواده‌شان صبر جمیل و اجر جزیل عنایت فرماید. آمین یا رب العالمین داود مهدوی زادگان
🖌 خیر بی حجابی در چیست؟ عقل سلیم به ما می‌گوید برای ترجیح یا تخییر هر امری نسبت به امر دیگر به ملاک و دلیل نیاز است. ترجیح بدون دلیل مرجح یا برابر انگاری معقول و شنیدنی و محکمه پسند نیست. این اصل عقلایی را حتی آن دسته از آخوندهای سکولار و عرفی گرا می دانند و قبول دارند. لذا برای اثبات آن نیاز به استدلال نیست. بلکه مساله مهم کشف ملاک دلیل رجحان است. قرآن کریم ملاک دلیل رجحان و برتری و انتخاب خوب را در خیر بودن هر امری عنوان کرده است. چنانکه اگر دنبال برترین و بهترین حافظ باشیم، او الله است: " فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ" ( يوسف : ۶۴ ). او برترین یاری دهنده است: "بَلِ اللَّهُ مَوْلَاكُمْ ۖ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ" ( آل عمران : ۱۵۰ ). فضیلت و برتری حکمت بر هر دانش دیگری به دلیل آن است که حکمت حامل خیر کثیر است. و البته این را صاحبان خرد ناب می دانند:" يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ" ( البقرة : ۲۶۹ ). قرآن کریم از رستگارانی ( مفلحون ) یاد می کند که مردم را به امر خیر دعوت می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند:" وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ " ( آل عمران : ۱۰۴ ). قرآن کریم پوشش و عفاف را برای زنان سن بالایی که امیدی به نکاح ندارند، به دلیل خیر بودن آن نسبت به نا پوششی ترجیح داده است: " أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللهُ سَميعٌ عَليمٌ " ( نور: ۶۰ ). حتی دلیلی که ابلیس برای سجده نکردنش بر آدم می آورد همان خیر و بهتر دانستن خود نسبت به آدم است:" قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ ۖ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ " ( اﻷعراف : ۱۲ ). بنابراين، قرآن کریم ملاک برتری و رجحان هر چیزی یا امری بر هر چیز یا امر دیگر را در خیر بودن عنوان کرده است. هر امری که نسبت به امر دیگر بهتر است یا خیرش بیشتر باشد، آن امر رجحان دارد و باید همگان را به آن امر راجح دعوت کرد. اکنون در بحث پوشش و نا پوششی، سوال این است که کدامیک نسبت به دیگر خیری دارد یا خیر بودن آن بیشتر است، آیا خیر بودن در جانب حجاب و پوشش است یا در طرف بی حجابی و نا پوششی است؟ تا یکی را بر دیگری ترجیح دهیم. گمان نمی رود که کسی قائل به خیر بودن حجاب نباشد. برای خیر بودن پوشش دلایل زیادی می توان ذکر کرد. اما چه دلیل یا دلایلی برای خیر بودن بی حجابی و نا پوششی می توان ذکر کرد تا گفته شود بی حجابی بر امر پوشش رجحان دارد یا زنان را در انتخاب هر طرف مسأله مختار می سازد. بنابراین، آن دسته از حوزویان عرفی گرایی که ایده مقاصد الشریعه را طرح می کنند و حجاب را اختیاری می دانند، باید به مخاطبان خود توضیح دهند که بی حجابی چه خیری دارد که بانوان را در نسبت با حجاب مختار می دانند. چون اگر خیری در بی حجابی نباشد، اختیاری بودن حجاب معنا ندارد. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
⁉️ چرا برخی ها وقتی نیروی انتظامی وارد کار می شود به یاد کار فرهنگی می افتند؟! سالهای مدیدی است که هر گاه نیروی انتظامی وظیفه شناس در مقابله با هنجار شکنان و هرزه گردی های خیابانی جدیت بیشتری از خود نشان می دهد - مانند این روزها که طرح نور را اجرا می کند - به یکباره جماعتی از نویسندگان و اصحاب علوم انسانی و روزنامه چی های غربگرا بسیج شده با طرح این مساله که اول باید کار فرهنگی کرد، سد راه انجام وظیفه این عزیزان می شوند. اما چرا این حضرات مدافع کار فرهنگی هر وقت که نیروی انتظامی برای مقابله با هنجار شکنی و عفاف ستیزی دست به کار می شود، به یاد لزوم کار فرهنگی می افتند. چرا آخرین باری که این شعار را سر دادند به سهم خود کار ترویج فرهنگ عفاف و حجاب را شروع نکردند تا نیروی انتظامی مجبور به تشدید در وظیفه شناسی خود نشود. مسلما طرح ضرورت کار فرهنگی از سوی این جماعت فی نفسه اعتراف مهمی است بر اینکه بی حجابی و بی عفتی ناهنجاری اخلاقی است و باید از طریق کار فرهنگی و تربیتی با آن مقابله و برخورد کرد. اگر این جماعت مدعی، علیرغم باور قلبی شان چنین مساله ای را طرح می کنند، معلوم می شود که نفاق می ورزند و در واقع، خواهان عدم مقابله با هنجار شکنی هستند و هیچ مخالفتی با بد اخلاقی ها و بزهکاری های اجتماعی ندارند. قرآن کریم از این دسته افراد که به زبان، ابراز لزوم کار فرهنگی می کنند ولی در باطن خواهان ترویج منکرات هستند به روشنی با عنوان منافق یاد کرده است. آنان کسانی هستند که بر زبان سخنی جاری می کنند که نسبت به آن اعتقاد و باور قلبی ندارند: " يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ " ( آل عمران : ۱۶۷ ) اما اگر باور شان این نیست و بی حجابی و بی عفتی را منکر می دانند و با وصف این، چنین مساله ای را مطرح می کنند، معلوم می شود که اینان اساساً با هر گونه مقابله قهر آمیز قانونی و شرعی با نا هنجاری های اخلاقی و فرهنگی مخالفند. در این صورت، آنان نه فقط باید توضیح دهند که چگونه چنین چیزی ممکن است بلکه باید مصادیق تاریخی آن را نشان دهند. به هر روی، آن دسته از کسانی که در مساله هنجار شکنی های اخلاقی صادقانه از ضرورت کار فرهنگی دفاع می کنند و مخالفتی با انجام وظیفه نیروی انتظامی ندارند؛ باید پیش قدم شده قبل از اینکه نیروی انتظامی وارد عمل شود و خیابان را با کار فرهنگی که همان امر به معروف و نهی از منکر است صیانت کنند. اگر هم توان چنین کاری را ندارند، بگذارند نیروی انتظامی به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل کنند. انشالله ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 قدرت روشنگری وعده صادق معترضی طرح نور را با عملیات وعده صادق اینطور پیوند زده که: " فناوریِ موشک آن بود که در آسمان تل‌آویو دیده شد و الاهیاتِ موشک آن است که در خیابان‌های تهران شاهدیم. این هردو (فناوری و الاهیات) را در پیوست و امتداد هم باید دید و فهم و تفسیر کرد". به زعم وی این دو عملیات خروجی یک سیستم حکمرانی است. البته فناوری موشک وعده صادق در آسمان تل آویو دیده نشد بلکه در آسمان پایگاه های جاسوسی و نظامی رژيم اشغالگر قدس دیده شد. بگذریم که در غیر نظامی بودن تل آویو تردیدهایی وجود دارد. پیش تر در یادداشتی عرض کردم که نباید بازتاب عملیات وعده صادق را محدود به دستاوردهای نظامی و امنیتی کرد بلکه آثار آن فراتر از این است و حوزه های معرفتی را نیز در بر می‌گیرد. چنانکه یک نمونه آن جمله ای است که در بالا نقل کردیم. سالیان درازی است که گفتمان اسلام سیاسی می کوشد به بزرگ و کوچک روشنفکر وطنی این مطلب را بفهماند که فناوری و ایدئولوژی ( بخوانید فناوری و الهیات ) در پیوست و امتداد هم هستند. هر موشکی منضم با الهیات است. موشک هایی که در دو جنگ جهانی در آسمان شهرهای اروپایی دیده شدند در پیوست با الهیات سیاسی فاشیسم، لیبرالیسم و کمونیسم بودند. پرتاب دو بمب اتمی بر سر مردم بی دفاع دو شهر ژاپنی در پیوست با الهیات سیاسی لیبرالیسم بود. و همینطور در ویتنام و عراق و هٔ٠سوریه و لبنان و یمن. همچنین آن مدالی که فرمانده ناو جنگی آمریکایی بخاطر پرتاب موشک به هواپیمای مسافربری ایران دریافت کرد، ریشه در همین الهیات سیاسی لیبرالیسم دارد. الهیات فناوری موشک های آمریکایی و انگلیسی را که توسط نظامیان صهیونیست بر سر مردم مظلوم غزه ریخته می شود، باید در دانشگاه‌های آمریکایی مشاهده کرد که چگونه دانشجویان معترض به جنایات صهیونیست ها توسط پلیس سرکوب و دستگیر می شوند. آن موشک و این سرکوب، هر دو خروجی حکمرانی لیبرالیسم سیاسی است و باید هر دو را در امتداد و پیوست با هم دید و فهم و تفسیر کرد. این واقعیتی است که غربگرایان وطنی تا پیش از عملیات وعده صادق مایل به فهم و درک آن نبودند و همواره از پذیرفتن آن طفره می رفتند تا این که وعده صادق اتفاق افتاد و این جماعت را متوجه ساخت که فناوری و الهیات در امتداد و پیوست با هم هستند و به سختی می توان این دو را از هم جدا کرد. اما دلیل اینکه چرا این جماعت با دیدن موشک‌های وعده صادق بر آسمان رژيم غاصب صهیونیستی متوجه چنین پیوست و امتدادی شدند و نه با موشک های آمریکایی صهیونیستی، خیلی روشن است. چون موشک های وعده صادق قدرت روشنگری دارند و می توانند خواب زده ها را از غفلت عدم پیوست میان فناوری و الهیات نجات دهند. با وصف این، گمان نمی رود که جماعت خود تحقیر وطنی مایل باشند این فهم صادق را در جای درست به کار بندد. آنان هرگز پیوست و امتداد میان موشک‌های آمریکایی ریخته شده بر سر مردم بی گناه غزه با سرکوب دانشگاهیان آمریکا را اذعان نخواهند کرد. چون می دانند که با چنین اعترافی، الهیات سیاسی لیبرالیسم فرو می ریزد و بی اعتبار می شود. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
⁉️ تنها فقیه خوارجی است که دشنام و ناسزاگویی بر شخص اول حکومت علوی را جایز می شمارد برنامه سحری یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان امسال بود که خطیب مشهور پایتخت در تحلیل حسادت ورزی حسودان امام علی علیه السلام جمله اهانت آمیزی را از آنان علیه آن حضرت نقل کرد. فردای همان شب به یکباره خوارجی مسلکان و مقدس نمایان حوزوی و تابعین شان بلوایی به راه انداختند که ای مسلمان چه نشسته ای که منبری نزدیک به حاکمیت مولای مان علی را به باد فحش و اهانت گرفته است. آنان در تلاش بودند که به این وسیله جامعه دینی را به آشوب کشانند و به اصطلاح قیصریه را به آتش کشند. اگرچه منبری مشهور در برنامه سحری بعدی ضمن عذر خواهی توضیح داد که قصد نقل گفتار حسودان امام علی علیه السلام را داشته‌ است و نه اهانت به آن حضرت، اما از آنجا که خناسان در پی فتنه انگیزی و التهاب آفرینی هستند به توضیحات وی گوش ندادند و او را تا سر حد مجرم خطرناک محکوم کردند و خواهان اشد مجازات برای او شدند. ‌اما حضرت حق چه زود نفاق گفتار این جماعت نیرنگ باز را بر مردم آشکار کرد. چنانکه به تازگی یکی از آنان در کانون توحید نما از سیره رواداری امام علی علیه السلام در مواجهه با تعرض و اهانت اهل خوارج چنین نتیجه هتاکانه ای را گرفته است که " گویی فحش و اهانت به شخص اول حکومت از اساس جرم انگاری نشده است"!! این چه سواد فقهی و لسان دینداری است که با کژ فهمی از سیره حکمرانی علوی اینگونه فحش و ناسزا بر شخص اول حکومت را - علی باشد یا هر حاکم شرع دیگر - جایز می شمارد و جرمی بر آن مترتب نمی داند؟! با این کژفهمی جواز ناسزاگویی به بزرگان دین را تئوریزه کرده است. چگونه‌ ممکن است که محب علی دشنام بر آن حضرت را نه فقط بشنود و قلبش به درد نیاید بلکه آن را جایز هم بداند. چقدر باید این مساله برای مدعی فقاهت مهم باشد که بر بالای منبر جواز فحش و اهانت بر معصوم علیه السلام را روا می دارد و می پرسد " چرا ما نمی‌توانیم در عمل از این سیره امیرالمؤمنین(ع) استفاده کنیم؟ ". اسفبار تر اینکه به زعم وی فحش و اهانت چونان حقی برای مخالف و معترض مفروض است! اگر اینچنین است، پس من نیز که معترض و مخالف با این مدعی هستم، حق ناسزاگویی با او را دارم. در این صورت، آیا در جامعه ایمانی چیزی از ادب و احترام متقابل باقی می ماند. بگذریم که جواز ناسزاگویی راه را بر اخلاق مداری می بندد و باب خشونت گفتاری را مفتوح می گرداند. این معمم مدعی، هنوز نفهمیده است که امام علی علیه السلام فحش و اهانت به شخص اول حکومت را جایز نشمرده است بلکه از حق خود که جواز مجازات شخص هتاک است، گذشت کرده است. فرق است میان عفو در مجازات با جواز عمل مجرمانه. هیچیک از فقهای امامیه از این سیره علوی برداشت جواز فحش و هتاکی را نکرده اند. بخصوص که روایات سابّ النبی اشد مجازات را تعیین کرده است. در کجا حضرات معصومین علیهم السلام که مخالف و معترض خلفای اموی و عباسی بودند آنان را به باد فحش و اهانت گرفته اند. آیا آنها از این سیره جدّ شان خبر نداشتند. این آقای معمم در خلوت نفسانی خود گمان کرده به مکاشفه فقهی مهمی نائل شده و باید بر بالای منبر همگان را خبر دهد که فحش و اهانت به شخص اول حکومت جایز است! آیا اینان با اینگونه توصیه های مشعشع فقه نما می خواهند جامعه را به سمت اخلاق مداری و مدارا با دیگران سوق دهند؟! تنها جامعه سکولار و اهل خوارج است که بر مبنای آزادی بیان هر گونه بی حرمتی به مقدسات را جایز می شمارند. او گمان باطل برده که جامعه سکولار میان مقدس و نا مقدس تمایز می گذارد و فحش و اهانت بر یکی را جایز می شمارد و بر دیگری روا نمی دارد. قرآن کریم مؤمنین را نهی کرده که به معبود كسانى كه غير الله را مى‌خوانند دشنام ندهند تا مبادا آن‌ها [نيز] از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند: " وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ" ( اﻷنعام : ١٠٨ ). این آیه شریفه اصل و سنت الهی و طبعاً قاعده فقهی است ولی این فقه خوانده حوزه برای مخالفین و معترضین شخص اول حکومت علوی فتوا به جواز فحش و اهانت علیه او را می دهد! حقیقتاً معلوم نیست که آیا این آقای معمم فقیه امامیه است یا فقیه اهل خوارج و سکولارها. به هر روی، راه مخالفت و اعتراض با سیره حکمرانی علوی رفتن به راه قاسطین و ناکثین و مارقین نیست. چون اصلا چنین راهی مشروعیت ندارد. چنانکه معصومین علیهم السلام در مخالفت با بنی امیه و بنی العباس به این سه راه نرفتند بلکه به راه جدّ شان رفتند و هیچگاه فحاشی و هتاکی دشمن را جایز نشمردند. چنانکه داستان خدو انداختن عمرو بن عبدود بر گونه پاک و مطهر امام علی در جنگ خندق را همه شنیده ایم ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 از بوسنی تا کانادا؛ تغییر موضع یا انداختن نقاب نفاق افراطی دیروز و امروز که اکنون به دعوت فرزندش که کارمند یکی از بزرگ‌ترین رسانه های نظام سلطه جهانی و ضد ایرانی است، در کانادا به سر می برد. به گفته خودش این اولین سفرش به غرب نیست. او اول بار در سال ١٣٧٠ برای گزارش اخبار جنگ تحمیلی غرب علیه مسلمانان مظلوم بوسنی ( ١٩٩٢ - ١٩٩۵ م ) به بلاد کفر سفر کرده بود. از آنجا که زمانه آبستن تغییر و تحول است، فهم نماد شناسانه کنشگران سیاسی بویژه گونه های افراطی آن در بستر زمان مهم است. چون با شناخت نمادها است که می توان به درک عمیق تری از میزان صلابت و پایداری گفتمان های سیاسی نائل گشت. آیا تغییراتی که در فاصله زمانی میان این دو سفر در سوژه بحث شاهد آن هستیم نتیجه تحول چه امری است؟ آیا میدان تغییر کرده است یا کارگزار؟ حق و باطل جابجا شده است یا مدعیان و عاملان آن تغییر کرده اند؟ آنچه مسلم است، تغییری در میدان رخ نداده است. چون سی سال پیش مسلمانان مظلوم بوسنی گرفتار نسل کشی و جنگ تحمیلی نظام سلطه جهانی شده بود و امروز هم مردم مظلوم غزه مبتلا به شدیدترین جنایات جنگی توسط دولت های غربی به سر کردگی آمریکا و اسرائیل غاصب شده است. جمهوری اسلامی هم تغییر نکرده است. گفتمان اسلام سیاسی همچنان بر عهد خود در دفاع و پشتیبان از مسلمانان مظلوم در سراسر جهان باقی مانده است. دیروز حامی مظلومان بوسنیایی بود و امروز هم مدافع مردم مظلوم غزه است. تنها تغییر محسوس تشدید پشتیبانی از مردمان مظلوم است. بنابر این، وقتی دو نقطه تقابلی و متعارض در گذر زمان دچار تغییرات ایدئولوژیکی و راهبردی نشده‌اند، لاجرم باید تغییرات اساسی را در مسافران میان این دو نقطه جستجو کرد. آنهایی که از اردوگاه استکباری و نظام سرمایه داری رو به جانب جبهه مقاومت و استکبار ستیزی کرده اند و آنهایی که عکس این سفر را سیر کرده‌اند. ممکن است که تغییرات پدید آمده در سوژه را نمادی از بیان سیر هویتی در قرآن کریم تلقی کرد؛ یعنی سیر از طاغوت به نور یا بالعکس ( بقره: ٢۵٧ ). چون دیگر خبری از دفاع از مسلمانان مظلوم و استکبار ستیزی در گفتار سوژه نیست. افراطی دیروز و امروز نه فقط از احیای حکومت طاغوت حمایت می کند و در این راه خواهان اتحاد " تاج زاده و شاهزاده" است بلکه تا ترجیح بلاد کفر بر بلاد اسلامی هم پیش رفته است. اما از آنجا که در سنخ شناسی سیاسی قرآن کریم گونه نفاق گری هم وجود دارد، اینگونه از کنش‌گری سیاسی را نمی‌توان مصداقی از آن بیان قرآنی ( سیر هویتی ) دانست. چون قرآن کریم هرگونه تغییر در شخصیت منافق را نفی کرده است: " هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ ۚيَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ ۗوَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ " ( آل عمران : ١۶٧ ). مهم ترین نشانه نفاق ورزی افراطی گری کنشگر سیاسی است. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
مهدی نصیری مایه عبرت! یادداشت ذیل با عنوان "مسیر نصیری و پیچ تاریخی حیرت" در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ در روزنه منتشر شد. https://eitaa.com/rozaneebefarda/4288 این روزها که مهدی نصیری رسما از اردوگاه ضدانقلاب سر درآورده و دنبال وحدت معاندان و مخالفان خارج‌نشین نظام است، خواندن آن یادداشت نسبتا قدیمی خالی از لطف نیست! آن روزها عده‌ای در همین قم تلاش داشتند انحراف نصیری را نبینند و از آن بالاتر، اگر کسی از آینده نصیری احساس نگرانی می‌کرد، تخطئه می‌شد! بیچاره‌ را مدام حلوا حلوا کردند و حرف در دهانش گذاشتند و مدام به حرفهایش ضریب دادند و او هم توهم کرد خیلی مؤثر است! حالا همان ، رندانه گوش خوابانده‌اند و اصلا آن روزها را به روی خودشان نمی‌آورند و در پی تولید نصیری‌های جدید هستند! زمان زیادی نخواهد گذشت که صدای تحرکات مرموزانه امروز هم در خواهد آمد! حتما فردا که نصیری‌های آینده انحراف‌شان علنی شد، بازهم گوش می‌خوابانند و می‌روند سراغ یک بدبخت دیگر که با چهره‌سازی از او مزخرفات شان را القا کنند! امت حزب‌الله اما این روزها برایش است؛ فقط کافیست نصیری و و نصیری‌چی‌ها و نصیری‌های آینده را بشناسد و بشناساند! نصیری را یک خصلت بیش از هر چیزی زمین زد؛ موضع بالا و خودعاقل‌پنداری مطلق و توهم اینکه "من از بچه‌های بالا هستم" و لذا من از همه بیشتر مصالح نظام را می‌فهمم، حتی از آقا! دقیقا یعنی همین! یعنی کسی که بدون مبنا و استدلال و تکیه‌گاه عینی و میدانی قابل اثبات، تنها توهمات خودش را قبول داشته باشد! خود را نماد انقلابی‌گری بداند و نه آنکه در پی فهم ماهیت و چارچوب‌های درست انقلابی‌گری از اهلش باشد! سوپرانقلابی همان وقت که سوپرانقلابی است، سقوط کرده است نه آنکه هنگام سر در آوردن از اردوگاه دشمن سقوط کند! وقتی در عصر غیبت همه را به فقهای امین ارجاع داده‌اند و هنگامی که از نعمت ولایت فقیه برخورداریم، یعنی هر کسی نمی‌تواند و نباید با ، بلکه با ، طی طریق کند! شاخصه مهم و بنیادین ، حرکت در چارچوب‌ها و محکمات فکری بزرگان دین و خصوصا در عصر ما امام و رهبری است. پندارهای پوچ اغیار، مصداق آن بیت حکیمانه است که؛ از هر طرف که رفتم/جز وحشتم(بخوانید: جز حیرتم!) نیفزود! امروز هم با جماعتی از مواجهیم که با و ، از موضع بالا و با تظاهر به اینکه از موضع نظام و از موضع پشت‌پرده‌ها دارند حرف می‌زنند، امت حزب‌الله را تخطئه می‌کنند و در این راه از تندگویی و تندخویی و حذف و لجن‌مال کردن مخالفان شان ابایی ندارند. گرچه به ظاهر خود را اهل گل و لبخند نمایش می‌دهند اما در مواضع‌شان نمایان است! اهالی رسانه‌ای، نصیری‌های آینده‌اند. روزی خواهد رسید که مقابل رهبر شان هم موضع بگیرند. تاریخ انقلاب اسلامی از این طیف آدمهای پرمدعای کم‌مایه، کم به خود ندیده است! زردنوشت‌های گرچه موجب تکدر خاطر مؤمنین و احیانا ایجاد در دل طیفی از مردم و مایه خوشحالی دشمن است، اما در بلندمدت جز بی‌‌آبرویی برای‌شان چیزی نخواهد داشت. شاخصه مهم این جماعت آن است که را تأویل می‌برند و به متشابهات تبدیل می‌کنند و در پی شخصی‌سازی فهم محکمات رهبری هستند! و دو نمونه بارز و عینی برای شناخت نحله نصیری مسلکان است! عاقل را اشاره کافیست. اینها هزار بار از آن معدود حزب‌الهی‌هایی که از روی عدم شناخت مبانی امام و رهبری گاهی موضع یا اقدام خطایی دارند، خطرناک‌تر اند. چرا که حزب‌الهی مخلص که دچار خطای شناختی شده، به محض آنکه حقیقت را متوجه شود اشتباه قبل را جبران می‌کند. اما این جماعت که جز خودشان کسی را قبول ندارند، فقط خدا باید هدایت‌شان کند، چندات کاری از دیگری ساخته‌ نیست! باشد که خداوند همه را عاقبت به خیر کند. @rozaneebefarda
شهادت جانسوز امام صادق علیه السلام به عموم مسلمانان جهان بویژه ملت شریف ایران تسلیت باد. @mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 از كجا بفهميم ما ناجی هستیم؟ ✏️ شرح از امام صادق علیه‌السلام، توسط رهبر انقلاب 💻 Farsi.Khamenei.ir
https://farsnews.ir/Viewpoint_Plus/1714731467443888974 از بوسنی تا کانادا؛ تغییر موضع یا انداختن نقاب نفاق از آنجا که زمانه آبستن تغییر و تحول است، فهم نماد شناسانه کنشگران سیاسی به ویژه گونه‌های افراطی آن در بستر زمان مهم است. چون با شناخت نمادها است که می‌توان به درک عمیق‌تری از میزان صلابت و پایداری گفتمان‌های سیاسی نائل شد.
🔶 سنجش اعتماد ملی در وعده صادق جامعه شناسان سرمایه اجتماعی را از جمله پشتوانه های مهم دولت ها می دانند. هر اندازه سرمایه اجتماعی غنی تر و قوی تر باشد، دولت با اقتدار و اطمینان بیشتر عمل می کند. اما مهم ترین شاخص سرمایه اجتماعی اعتماد ملی است. وقتی باور ملت به تصمیمات و اقدامات دولت در سطح بالایی باشد و سطح نگرانی و اضطراب ملی در وضع پایینی باشد، نشانه ی وجود اعتماد ملی به حاکمیت است. این مساله خصوصاً در شرایط منازعه آمیز و جنگی بیش از هر وضعیت دیگری خود را نشان می دهد. چون احساس نگرانی و اضطراب عمومی در وضعیت مخاصمات امنیتی و مرزی فراگیرتر و سریعتر از شرایط دیگر مانند بحران اقتصادی است. به همین خاطر، جبهه معارض سال‌ها است که در مصاف با انقلاب و نظام اسلامی روی مسأله سرمایه اجتماعی متمرکز شده است و پروژه سیاه نمایی گسترده ای را به راه انداخته است تا در ذهنیت عمومی چنین القا کند که حکمرانی دینی در حال از دست دادن سرمایه اجتماعی است. بطوری که اعتماد ملی به حاکمیت در وضعیت ضعیفی قرار دارد. اما این ادعای واهی ( بی اعتمادی ملی ) را چگونه می‌توان اثبات یا رد کرد؟ طبعاً باید به موقعیت های اضطراب خیز مانند شرایط بحران زای اقتصادی یا منازعات نظامی و امنیتی رجوع کرد. چنانکه جبهه معارض روی فشارهای اقتصادی بر مردم خیلی سرمایه گذاری کرده است. فشارهایی که خود این جبهه در پدید آمدن آن نقش بسزایی داشته است. این جماعت خیلی سعی کردند که بی اعتمادی ملی را از طریق افزایش نگرانی ها و اضطراب عمومی در شرایط فرضی تخاصمات امنیتی با دشمن خارجی، القا کنند. بطوری که شرایط برای حاکمیت در اتخاذ تصمیمات راهبردی علیه اقدامات گستاخانه و خصومت ورزانه دشمن ملت خیلی سخت و مخاطره آمیز کرده بود. عملیات وعده صادق در موشکباران پایگاه‌های نظامی و جاسوسی رژیم صهیونیستی که پاسخ تنبیهی جمهوری اسلامی به حمله موشکی صهیونیست ها به کنسولگری ایران در سوریه بود، نشان داد که اعتماد ملی به نظام اسلامی در بالاترین سطح خود قرار دارد. زیرا این عملیات نه فقط موجب نگرانی و افزایش اضطراب عمومی نشد بلکه برای مردم شعف انگیز و غرور آفرین بود و خللی در زندگی عادی مردم پدیدار نگشت. بطوری که ملت پاسخ تنبیهی جمهوری اسلامی را حق طبیعی خود می دانستند. عملیات وعده صادق آشکارا ثابت کرد که مردم در مساله مقابله با رفتارهای مخاصمه گرانه دشمن اعتماد کاملی به حاکمیت دارد. مردم می دانستند که حاکمیت اهل ماجراجویی و جنگ طلبی نیست و تامین مصالح ملی را توأم با حفظ عزت و غرور ملی در نظر دارد و به آنچه که می گوید صادق است و از قدرت عملیاتی بالایی برخوردار است و اهل لاف زنی نیست. ملت با ملاحظه این دلایل بود که از عملیات وعده صادق احساس نگرانی و اضطراب نکرد و حق را به حاکمیت داد. بی تردید، اگر چنین اعتماد عمومی در میان نبود، جامعه در شرایط غیر عادی قرار می گرفت. اما پرسش مهم آن است که آیا عملیات وعده صادق کاشف واقعیت اعتماد ملی است یا پدید آورنده آن؟ احتمال اول بیشتر به ذهن می آید؛ یعنی وعده صادق این واقعیت را آشکار کرد که اعتماد ملی به حاکمیت برخلاف القائات دشمنان ملت در سطح مطلوبی قرار دارد و تاثیر عملیات وعده صادق در افزایش اعتماد ملی بوده است و نه در احیا و بازسازی آن. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
هو الحق جناب آقای دکتر زارعی انتخاب شایسته جنابعالی در کسوت نمایندگی ملت را تبریک و تهنیت عرض می کنم. از خداوند سبحان توفیقات روز افزون برای جنابعالی در انجام وظایف شرعی و ملی در خانه ملت و پشتیبانی از نظام مقدس جمهوری اسلامی را خواستارم. عنایات بقیة الله الاعظم عج همیشه ایام بدرقه راه تان باد. انشالله 🌸🌸🌸🌸 مهدوی‌زادگان
☀️ همه ائمه(ع) دنبال حاکمیت اسلامی بودند ✏️ رهبر انقلاب: راجع به زندگی ائمّه (علیهم السّلام) از سه بُعد ‌باید کار بشود: یکی از آن... مسئله‌ی سیاست است... هدف عمده‌ی آنها هم ایجاد جامعه‌ی اسلامی [بوده]؛ که ایجاد جامعه‌ی اسلامی بدون ایجاد حاکمیّت اسلامی امکان‌پذیر نیست؛ پس دنبال حاکمیّت اسلامی بودند. یک بُعد مهمّ امامت این است؛ امامت یعنی ریاست دین و دنیا، ریاست مادّه و معنا. ✏️ خب مادّه‌اش عبارت است از همین سیاست و اداره‌ی کشور و اداره‌ی حکومت. و همه‌ی ائمّه دنبال این بوده‌اند؛ یعنی بدون استثنا همه‌ی ائمّه دنبال این بوده‌اند؛ منتها با شیوه‌های مختلف، در فصول مختلف، با روشها و اهداف کوتاه‌مدّت مختلف؛ [امّا] هدف بلندمدّت یکی بود. 🔹️بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای هیئت علمی پنجمین کنگره‌ی جهانی حضرت رضا(علیه السّلام). ۱۴۰۳/۲/۱۹ 💻 Farsi.Khamenei.ir
🖌 طرح تعطیلی شنبه؛ پروژه یهودی سازی سبک زندگی مسلمانان است قرآن کریم دو دین یهود و نصارا را به عنوان ادیان وحیانی تایید کرده است؛ لکن به دلیل تحریفاتی که در آن دو پدید آمده است مسلمانان را از تبعیت و دوستی گزیدن اهل کتاب نهی کرده است. چون آنان نسبت به اهل ایمان خصومت و کینه می ورزند. البته عداوت و دشمنی یهود شدت بیشتری دارد. زیرا در میان نصارا دانشمندانی که منصف باشند و تکبر نورزند وجود دارند: " لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ " ( المائدة : ٨٢ ). قرآن کریم خیلی صریح خواسته اصلی و باطنی یهود و نصارا را برای اهل ایمان بیان کرده است. اهل کتاب از مسلمانان می خواهند از آیین و فرهنگ آنان پیروی کنند. آنها به چیزی کمتر از تبعیت فرهنگی و آیینی مسلمانان خشنود نمی شوند. قرآن مجید توضیح داده که ماهیت این تبعیت فرهنگی همان پیروی از هواهای نفسانی و دور شدن از هدایت الله است. در نتیجه اهل ایمان نصرت و ولایت الهی را از دست می دهند. چون ولایت الله در طرف مقابل ولایت یهود و نصارا است: " وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ" ( البقرة : ١٢٠ ). تبعیت در این آیه شریفه به معنای ایمان آوردن به دین یهود یا نصارا نیست. و این نکته مهمی است بویژه نسبت به یهودیان که همچنان جمعیت شان قلیل باقی مانده است. بلکه مقصود از تبعیت همان پیروی و انقیاد فرهنگی از یهود و نصارای تاریخی است. یعنی شما می توانید خود را مسلمان بخوانی ولی باید در شئونات مختلف زندگی به سبک یهود و نصارا زندگی کنید. بنابراين، قرآن کریم از همان آغاز مسلمانان را از پروژه های فرهنگی یهود و نصارای تاریخی شده حذر داده است. و البته مهم ترین از این دو، پروژه یهودی سازی است. چنانکه مسیحیت از همان آغاز بالندگی و در دوران مدرن از طریق فرقه پروتستانی تا به امروز گرفتار پروژه یهودی سازی شده است. انقیاد فرهنگی ملل غایت پروژه یهودی سازی است. ایده تعطیلی روز شنبه نمونه ای از پروژه های یهودی سازی است. اگرچه این ایده از سوی برخی با گرایش های لیبرالیستی به بهانه توسعه تعاملات اقتصادی با جهان طرح شده ولی باطن آن خواسته یا نا خواسته گامی بلند در مسیر یهودی سازی و تشبه به کفار است. در حالی که به دلایل مختلف این سخن مردود است. مسلما با تعطیلی شنبه تغییرات گسترده ای در فرهنگ و سبک زندگی مسلمانان اتفاق می افتد و هیچ تضمینی برای رشد و توسعه اقتصادی و صیانت از فرهنگ اسلامی نیست. چنانکه کشورهای زیادی هستند که شنبه و یکشنبه را تعطیل می کنند ولی همچنان توسعه نیافته باقی مانده اند و فرهنگ بومی شان دستخوش تغییر شده است. تجارت مسلمانان با بازار جهانی سوپر مارکتی یا مرکز خریدی نیست بلکه چنین تجارتی توسط تجار بزرگ انجام می شود و آنها هم در معاملات جهانی با یکی دو روز اختلاف در زمان کار اضراری نمی بینند. چنانکه تجارت جهانی هیچ انقیادی به روز های تعطیل شنبه و جمعه ندارند. در نظام سرمایه داری هیچ روزی تعطیل نیست. قرآن کریم به حیله کاری یهودیان در روز شنبه اشاره کرده است ( اعراف: ١۶٣ ). علاوه بر این، مسلمانان در دوره تمدن اسلامی که از همه جهات بویژه در امر تجارت جهانی بر کفار تفوق داشتند، روز جمعه را تعطیل می کردند حتی اهل کتاب در شنبه و یکشنبه مشغول به کار بودند. اما نکته مهم در تعطیلی شنبه و یکشنبه یهودی - نصرانی این است که فردای هر یک روز کاری هفته است. یعنی آغاز هفته اهل کتاب روز کار است در حالی که آغاز هفته مسلمانان با تعطیلی شنبه کار نکردن خواهد شد. هفته ای که روز اول آن با تعطیلی آغاز شود، هفته کاری نخواهد شد. لذا ای بسا بعد از مدتی مبتکران ایده تعطیلی شنبه برای حل این مشکل طرح " جمعه تعطیل نیست " را پیشنهاد کنند. بنابر این، ایده تعطیلی شنبه بالاصاله وجاهت اقتصادی ندارد و نباید برای توجیه آن، مشکلات اقتصادی مردم را به گروگان گرفت بلکه این ایده پروژه پنهان یهودی سازی و تشبه به کفار را تعقیب می کند. و همانطور که گفته شد در تشبه به کفار قصد تشبه مدخلیت ندارد. مسلمانان خواسته و نخواسته با تشبه به مخالفین یهودی زده و نصرانی زده خواهند شد. آنها وقتی متوجه این واقعیت تلخ و اسفبار و غیر مرضی خدا و رسول می شوند که سودی به حال شان ندارد. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
*🔸بیانیه منطقی آیت‌الله سبحانی درباره مساله تعطیلی شنبه‌ها* آیت‌الله جعفر سبحانی مرجع تقلید شیعیان در مورد تصویب تعطیلی روز شنبه توسط نمایندگان مجلس، اطلاعیه‌ای صادر کرد که در زیر آمده است. بسم الله الرحمن الرحیم محضر محترم نمایندگان مجلس شورای اسلامی ـ دام تاییداتهم با اهداء سلام، موفقیت همگان را از خداوند متعال خواهانم. تصدیق می‌دهد؛ تعطیلی روزشنبه که در مجلس به تصویب رسید از لحاظ داخلی و خارجی قابل ملاحظه است. از لحاظ خارجی: در چنین روزهایی که دشمن صهیونیست فزون از هفت ماه، به نسل کشی پرداخته و هزاران شهروند غزه را به خاک و خون کشیده است آیا صلاح است در چنین شرایط روز تعطیلی دشمن که شنبه است، در جمهوری اسلامی ایران نیز به رسمیت شناخته شود. دنیای خارج که چشمانشان به ایران اسلامی باز است در این مورد چگونه داوری می‌کنند و آیا این نشانه غلبه فرهنگ غربی نیست؟ از نظر داخلی: 1. استدلال آقایان بر تعطیلی روز شنبه با منطق آنان همخوان نیست می‌گویند: «اقتصاد ایران با اقتصاد جهان پیوند ناگسستنی دارد باید کاری کرد که بیشترین روزهای هفته، این پیوند بر قرار باشد» این سخن بسیار منطقی است ولی دلیل بر تعطیلی روز شنبه نمی‌شود، چون در چنین روزی دنیای خارج نیز تعطیل است. این منطق ایجاب میکند که روزهای پنجشنبه که روز کاری بوده، بیشترین فعالیت را داشته باشد که دنیای خارج نیز فعال است؛ آقایان به جای اصلاح علت سراغ معلول رفته‌اند و سبب آن این است که میخواهند تعطیلی هفته از یک روز به دو روز افزایش یابد. و مسئله ارتباط با خارج در درجه دوم است. 2. در خمیره هر ایرانی روز شنبه روز کاری است، مصوبه مجلس بر تعطیلی شنبه، شنا بر خلاف مسیر آب است و اگر هم اقلیتی تعطیل کنند اکثریت از آن پیروی نمی‌کنند و این سبب می‌شود که در جامعه دو دستگی پدید آید که ضرر آن کمتر نیست. 3. سال‌هاست که بر اثر یک رشته تبلیغات، روز پنجشنبه حالت تعطیلی به خود گرفته و با تصویب تعطیلی روز شنبه، شمار تعطیلی هفته به سه روز خواهد رسید و با بحران تولید که کشور با آن روبروست کاملاً در تضاد است. 4. در دراصل 17 قانون اساسی، تکلیفِ تعطیلی هفته روشن شده است : «تعطیلی رسمی هفتگی روز جمعه است». باز در این مورد ملاحظاتی است، به همین مقدار بسنده شد امید است تجدید نظر شود. قم ، جعفر سبحانی 28 اردیبهشت @Afsaran_ir