eitaa logo
مهدوی زادگان
366 دنبال‌کننده
149 عکس
50 ویدیو
18 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
نعل وارونه حوزه آزاد برخی از اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه پس از برگزاری نشست دوره ای بیانیه ای را امضاء و منتشر کردند ( ۱ ). مفهوم محوری این بیانیه که غایت صدور آن چندان هم روشن نیست، عنوان « حوزه آزاد » است. اما خوب بود امضا کنندگان در مقدمه بیانیه شان مفهوم حوزه آزاد را توضیح می دادند. چون در هر چهار بند بیانیه از مراجع ذیربط نسبت به توسعه حوزه و دروس حوزوی درخواست جلوگیری، ممنوعیت، حذف و محدودیت شده است: ممنوعیت برگزاری دروس سطوح عالی و خارج در مؤسسات و شهرک های اطراف قم، رشد بی رویه و غیر منطقی ( ! ) مؤسسات حوزوی، ممنوعیت برگزاری دروس در محیط های خوابگاهی، حذف طرح هایی که از نظر بسیاری از اساتید سطوح عالی و خارج، غیر کارشناسی بوده ( ! ) و تناسبی با هدف رشد علمی طلاب نداشته ( ! )، پرهیز از تعریف دستوری ( ! ) برخی از کتب در نظام درسی حوزه های علمیه. نکته: 1. از گفتار و بیانیه این اساتید پیداست که ایشان نیز بر این عقیده هستند که دروس آزاد از منطق و قاعده ای تبعیت می کند و یله و رها نیست. 2. نباید تکثیر و تکثر مراکز تدریس علوم حوزوی نگران کننده باشد. این اتفاق تلاش اساتید سطوح عالیه را برای پربارتر کردن محتوای درسی شان مضاعف می کند. 3. آسمان تدریس حوزه علمیه در همه جا یکی است. کتاب های درسی لمعه و رسایل و مکاسب و کفایه یکی بیشتر نیست و همه اساتید از روی متن واحد تدریس می کنند. بنابر این، معنا ندارد که برخی از اساتید درس و بحث شان را آزاد بنامند و درس دیگران را غیر آزاد ( ! ) مگر آن که محتوای درس آنان چیزی غیر از محتوای کتاب درسی حوزه باشد. در این صورت، ظلم به طلاب حاضر در کلاس درس شده است. 4. تعبیر محیط های خوابگاهی بر مدارس علمیه زیبنده نیست. چنین چیزی در حوزه علمیه مرسوم نبوده و نیست. خوابگاه طلاب همیشه در محل درس و بحث بر پا بوده است. قطعاً بسیاری از امضاء کنندگان بیانیه مدتی را در اینگونه مدارس زندگی کرده اند. 5. البته این دیدگاه انقباضی تازگی ندارد و سابقه آن به دوران سلطه اصحاب منصب غیر رسمی قایم مقامی در دهه شصت بر حوزه های علمیه باز می گردد. خدا می داند که اگر امام خمینی ره قاطعانه با این نعل وارونه حوزه آزاد مخالفت نمی کرد و کنار نمی زد، چه چیزی از حوزه آزاد باقی می ماند. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan ________________________________ ( ۱ ) نک به: https://fa.shafaqna.com/news/1662614/%d8%a8%db%8c%d8
جایزه پوشالی صلح نوبل شان دود شد و به هوا رفت. چی می خواستند و چی شد. @mahdavizadegan
🔰 دفاع از ملت های مظلوم نیاز به دلیل ندارد دفاع از مظلوم امر بدیهی و فطری انسان است و هیچ نیازی به اقامه دلیل و برهان یا برخورداری از دانش خاص حقوقی ندارد. بویژه اگر این مظلومیت در مقیاس جامعه و قوم باشد. بنابر این، اقدام ملت و دولت اسلامی در دفاع و حمایت مادی و معنوی از مردم مظلوم فلسطین و نفی اقدامات وحشیانه و ضد انسانی رژیم غاصب و کودک کش صهیونیستی، نیاز به برهان آوری و مصلحت سنجی ندارد. بلکه باید از آن قشر و جماعتی که نه تنها سعی ندارند در این اقدام بشر دوستانه مشارکت کنند بلکه می کوشند در آن شک و تردید راه اندازند، مطالبه دلیل معقول قانع کننده کرد. باید از آنان پرسش کرد که چرا حاضر نیستند از ملت مظلوم فلسطین دفاع و حمایت کنند. عوامل مختلفی در عدم همدردی و حمایت این جماعت از ملت مظلوم فلسطین وجود دارد. بارزترین این عوامل، خصلت عافیت طلبی برخی از آنان است. اینان از هر گونه اقدامی که به زعم شان دردسر آفرین و زحمت زا باشد، پرهیز می کنند و همواره دنیال راحت جان هستند. عامل دیگر، مصلحت اندیشی های غیر عقلانی است. مصلحت در اینجا به معنای نفع قابل فرض است. بزعم این گروه نفعی در این کار نیست که مجبور به حمایت شوند. لکن مسلم است که دفاع از ملت مظلوم به قدر استطاعت به مصلحت شخصی گره نمی خورد تا چه رسد به مصلحت عمومی. عامل دیگر ترجیحات سیاسی است. برخی ها که ذهنیت تماماً سیاسی شده ای دارند و مسائل را درون چارچوب های قدرت تحلیل می کنند و موضع می گیرند، قادر به تفکیک امر سیاسی و دفاع از ملت های مظلوم نیستند. لذا آنان ترجیح می‌دهند از مظلومان مورد حمایت حاکمیت دفاع نکنند. این در حالی است که همگان می دانند چنین رجحانی وجاهت ندارد و می توان با حفظ مواضع سیاسی از ملت های ستم دیده حمایت کرد. بلکه باید حمایت کنند تا متهم به استفاده ابزاری از مفهوم حقوق بشر و کرامت انسانی نشوند. مزدوری و همداستاتی با دشمن ملت های مظلوم عامل دیگری است که می تواند برخی ها را به عدم حمایت از مظلومیت ملتی وادار سازد. البته عامل انحطاط شخصیتی نیز در این مساله نقش دارد. قساوت قلب نسبت به مصائب بشری بی تفاوتی و بی احساسی می آورد. باری این عوامل و مانند آن موجب عدم همدلی جماعت هایی با ملت های مظلوم می شود. لکن آنها برای حفظ ظاهر مجبور به دلیل تراشی های بظاهر انسان دوستانه و صلح جویانه می شوند. دلایلی که هیچ نمود خارجی نداشته صرفاً ادبیاتی است که برای فریب و گمراه کردن افکار عمومی تولید می شود. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
عرق شرم حقوق بین‌الملل وقتی دل شان با ملت مظلوم فلسطین نباشد، اینگونه مجبور به دلیل تراشی می شوند و دانش حقوق را بهانه می کنند و ادبیات فریب کارانه تولید می کنند. اکنون می بینیم که چگونه می توان مزورانه با تمسک به حقوق بین الملل برابر مظلومیت ملتی سکوت کرد. آیا برای دفاع از مظلومان، باید از دانش حقوق جزای بین الملل سر رشته داشت ( ! ) پس، باید بعد از این هم در تحلیل حوادث داخلی پای حقوق بشر دوستانه را به میان نکشند. چون این مساله زیر مجموعه دانش حقوق بین الملل است. و کسی می تواند بدان بپردازد که در این دانش سر رشته داشته باشد. به یقین، حقوق بین الملل بخاطر چنین استدلال های پوچ از عرق شرم فرو می ریزد. 👉 @mahdavizadegan
🖌 ظلم مضاعف بر ملت مظلوم فلسطین چند روزی است که بار دیگر آتش جنگ نابرابر میان مردم مظلوم فلسطین با صهیونیست ها شعله ور شده است. رژیم اشغالگر قدس بی سابقه ترین حجم بمباران علیه ساکنان مظلوم غزّه را پیش گرفته است. آب و برق و راه ارسال کمک های بشردوستانه را قطع کرده است. دولت جنایتکار آمریکا ناوهای جنگی اش را در حمایت و پشتیبانی از اسراییل غاصب روانه منطقه کرده است. دیگر دولت های غربی نیز به تبع آمریکا از اسرائیل غاصب حمایت می کنند. ملل جهان شاهد گسترده ترین حجم ظلم و ستم بر مردم بی گناه فلسطین هستند و از دولت های متبوع شان خواهان حمایت و امداد رسانی از مردم مظلوم فلسطین هستند. اکنون رژيم صهيونيستی به قصد نابودی کامل مردم غزه وارد عمل شده است. اما این ظلم چه وقت مضاعف می شود. ظلم مضاعف در جایی است که نخواهند مظلومیت ستم دیدگان را ببینند و بر آن صحه بگذارند یا اگر هم بخواهند ببینند با ظالم برابر می بینند و برای دو طرف ظالم و مظلوم حق برابر قایل می شوند. عمل هر دو را بر وزن واحد محکوم می کنند. با مظلوم همان خطابی را دارند که با ظالم دارند. آشکارا دفاع مظلوم را محکوم می کنند و او را به نقض قوانین جنگی متهم می سازند، اگرچه ظالم را اشغالگر می خوانند. از این رو، هر دو طرف را علی السویه به خشونت پرهیزی دعوت می کنند. ظلم مضاعف صحنه نبردی است که در پشت جبهه، در افکار عمومی و رسانه ها و شبکه های جمعی اتفاق می افتد. این کار خواسته و نا خواسته توسط کسانی انجام می شود که سلاح نظامی به دست ندارند ولی قلم و تریبون دارند و به گمان خودشان در صدد حمایت از مظلومان برآمده اند. اما با یکسان انگاری ظالم و مظلوم بیشترین خدمت را به قوم و دولت ظالم می کنند. چون با عمل به توصیه آنان هیچ چیزی فرق نخواهد کرد و ظلم و ستم همچنان برقرار می ماند. بلکه پیروز میدان ظالمین خواهند بود. بنابر این، بر همه کسانی که در صحنه نبرد حضور ندارند ولی در این شرایط سخت و دردناک خواهان حمایت از مظلومان غزّه هستند، بویژه قشر روحانی و روشنفکر، این انذار وجود دارد که مبادا در ظلم مضاعف بر ملت مظلوم فلسطین مشارکت کنند و به جای یاری مظلومان از ظالمین و زورگویان حمایت کنند. اینان اگر یاری نمی رسانند، لا اقل، نمک بر زخم ستم دیدگان نپاشند. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
ظلم مضاعف بر ملت مظلوم فلسطین ظلم مضاعف در جایی است که نخواهند مظلومیت ستم دیدگان را ببینند و بر آن صحه بگذارند یا اگر هم بخواهند ببینند با ظالم برابر می بینند و برای دو طرف ظالم و مظلوم حق برابر قایل می شوند. https://www.farsnews.ir/news/14020722000201/%D8%B8%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B6%D8%A7%D8%B9%D9%81-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D9%84%D8%AA-%D9%85%D8%B8%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%81%D9%84%D8%B3%D8%B7%DB%8C%D9%86
🔰 اخلاق بردگی برابر دشمن صهیونیستی اکنون که نیروهای مردمی غزّه محاصره شده توانسته اند به کمک جبهه مقاومت و دولت ولایی قوه بگیرند و بجای سنگ با سلاح گرم از ملت مظلوم شان دفاع کنند و با اشغالگران وارد جنگ نابرابر شوند، جمعی از نواندیشان دینی با هدف پرهیز از استانداردهای دوگانه، همراه با محکوم کردن جنایات صهیونیست ها این نیروها را به نقض قوانین بین المللی در جنگ متهم و محکوم کرده از آنها خواسته اند که برای پیشبرد آرمان فلسطین به روش ماندلایی عمل کنند و مشی خشونت پرهیزی را پی بگیرند( ! ) این اندازه خام اندیشی از سوی این جماعت نو اندیش نسبت به جنایتکار جنگی و غاصبی که حیله و فریب بخشی از کارش است، بُهت آور است. اینان تا کی می خواهند به این خوش‌خیالی های پوچ و عبث ادامه دهند. همچنان گمان می کنند با اخلاق بردگی می توان ظلم ظالم را نابود کرد. حال آنکه رژیم جنایتکار صهیونیستی گستاخ تر می شود. اگر این ساده انگاری و دلخوش بودن به وعده های میان تهی دولت های غربی بر فکر و عمل سیاستمداران فلسطینی حاکم نشده بود اینگونه سرزمین شان ذره ذره سرکوبگرانه به زیر اشغال متجاوزین نمی رفت و مردمان شان آواره بلاد غربت نمی شدند. تنها بر مبنای اخلاق بردگی می توان نیروهای مردمی را که در جنگی نا برابر شرکت کرده اند به نقض قوانین بین المللی در جنگ متهم کرد. آیا عجیب نیست که این جماعت دقیقاً در زمانی که نیروهای مقاومت به فضل الهی قدرتی پیدا کرده اند، شعار خشونت پرهیزی سر می دهند. چرا این جماعت سعی شان را برای متقاعد کردن رژیم اشغالگر به رفتار های انسانی و مسالمت آمیز معطوف نمی کنند. مردم فلسطین ده ها سال است که آرمان شان را متکی بر همین اصل پی گرفته اند ولی متاسفانه طرفی نبسته اند. اگر این جماعت خام اندیش دینی گمان می کنند که با چنین ادبیاتی می توان از مردم مظلوم فلسطین حمایت و همدردی کرد و اسرائیل غاصب را به عقب راند، سخت در اشتباه اند. بلکه آنان با این کارشان راهی برای عبور دشمن صهیونیستی از بحران و ایجاد فرصت برای تجدید قوا و جنایت بیشتر فراهم می کنند. امضا کنندگان بیانیه باید به مخاطبان خود توضیح دهند که روش ماندلایی ( خشونت پرهیزی ) تا کی و کجا نتیجه خواهد داد؟ آیا هفتاد سال عمل به این روش بس نیست؟ آیا اشغال تمام سرزمین فلسطین توسط رژیم غاصب برای به ثمر رسیدن این روش کافی نیست؟ چرا آن اتفاقی که در آفریقای جنوبی افتاد در سرزمین اشغالی اتفاق نمی افتد و حاکمیت به مردم فلسطین باز نمی گردد؟ بهتر است که جماعت نواندیش دینی بیش از این چهره مردمی نمای خود را مخدوش نسازند. عجیب تر آنکه جماعت موسوم به نو اندیش دینی که اینگونه در جنگ نا برابر مردم مظلوم فلسطین با صهیونیست ها توصیه به اتخاذ روش ماندلایی و دعوت به خشونت پرهیزی می کنند، چگونه است که در فتنه 401 اغتشاشگران را به چنین توصیه هایی فرا نخواندند؟! همین مواضع دوگانه است که معلوم می کند که اینان تا چه اندازه در پرهیز از استانداردهای دو گانه صداقت دارند. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🖌 دیکتاتورها از ملت های مظلوم دفاع نمی کنند بیش از هفتاد سال است که بر جامعه مسلمان فلسطین ظلم و ستمی دهشتناک روا داشته شده است. در چند روز گذشته ( طوفان الاقصی 15 مهر 402 ) شدت این ظلم به حد نهایتش که نسل کشی و آوارگی و ویرانی و نابودی کامل است، نزدیک شده است. مردمان حق طلب و عدالت جو در سراسر جهان به صحنه آمده فریاد حمایت از مردم غزه و پایان جنگ و کشتار را سر می دهند. اما ناباورانه دیکتاتورهای بزرگ و کوچک جهان نه فقط از ملت مظلوم فلسطین حمایت نکردند بلکه برخی از آنها جانب صهیونیست های ظالم را گرفته از او دفاع می کنند. دولت های غربی به سردمداری دیکتاتوری آمریکا از رژیم اشغالگر قدس حمایت می کنند. آمریکایی ها ادوات و تجهیزات نظامی بیشتری را برای این رژیم غاصب ارسال کرده است. دولت های مرتجع منطقه نیز برابر این ظلم بی حد و حصر، سکوت اختیار کرده اند. در این میان، معدود دولت های آزاده و مردمی هستند که وارد صحنه شده از ملت مظلوم فلسطین حمایت و دفاع می کنند. در پیشانی حمایت های دولتی، حکومت اسلامی ایران است که ولی فقیه و دولت مردان آن آشکارا از مردم مظلوم غزه حمایت کرده و می کنند. بطوری که رژیم صهیونیستی مهم ترین مانع سر راه خود را در حکومت ایران می داند. اکنون دولت اسلامی ایران به کابوس بزرگ این رژیم غاصب تبدیل شده است. همین امر بیانگر آن است که حکومت ایران تا چه اندازه فرسنگ ها با دیکتاتوری فاصله دارد. اگر حکمرانی ولایی از جنس دیکتاتوری می بود در جبهه دیکتاتور های حامی رژیم اشغالگر قدس قرار می گرفت و نه جبهه حامی ملت های مظلوم. اما پرسش اساسی این است که چرا دیکتاتورها از ملت های مظلوم دفاع نمی کنند؟ پاسخ آن خیلی روشن است. چون ذات دیکتاتوری بر ظلم و ستم و جباریت استوار است. دیکتاتورها با دولت های ظالم و ستمگر همذات پنداری می کنند و نه با ملت های مظلوم. دولت های خودسر و تمامیت خواه سرکوبگر هستند که ثبات حاکمیت فردی خود را در محرومیت و استضعاف مردمان می بینند. لذا لازمه دفاع از ملت مظلوم، نفی حکومت خودکامه است. دیکتاتورها به همین خاطر هیچگاه در جبهه ملل مظلوم قرار نمی گیرند بلکه همواره در جبهه دولت های خودسر و سرکوبگر دیده می شدند. آنان حمایت از دولت های خودکامه و ستمگر را تثبیت پایه های دیکتاتوری خود می دانند. بر این اساس، تضعیف رژیم اشغالگر قدس از نگاه دولت مردان آمریکا تضعیف پایه های دیکتاتوری لیبرال و نظام تمامیت خواه سرمایه داری است. بدیهی است که دیکتاتوری آمریکا و هم پیمانان تمامیت خواهش از ملت مظلوم فلسطین حمایت کنند. چون چنین حمایتی به معنای نفی خودکامگی دولت آمریکا با هر گونه قرائتی ( جمهوری خواه و دموکرات ) است. این است که ملل مظلوم هیچگاه دیکتاتورها را در کنار خود احساس نمی کنند. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🖌 راه بسته نیست رژیم صهیونیستی جنایتکار جنگی دیوانه وار ماشین نشل کشی خود را به راه انداخته مردم بی گناه غزه را به شهادت می رساند. شب گذشته بیمارستان المعمدانی غزه را که مملو از مجروحان و پناه جویان بود بمباران کرد و بیش از دو هزار انسان بی گناه را به خاک و خون کشاند. مردمان حق طلب جهان و ایرانیان صلح جو با شنیدن این خبر جانکاه به خیابان ها ریختند و از سازمان های بین المللی و دولت های متبوع خود درخواست اقدامات بازدارنده کردند. ولی فقیه دولت جعلی اسرائیل را تهدید کرده است. نیروهای حزب الله بیانیه تندی را صادر کرد. در این میان، بایدن رئیس جمهور آمریکا سراسیمه به منظور حمایت آشکارتر از صهیونیست ها، امروز وارد تل آویو شده است. آمریکا و فرانسه و انگلیس به همراه ژاپن به انگیزه ریختن خون بیشتر با تصویب قطعنامه آتش بس سازمان ملل مخالفت کردند. جنون اسرائیلی های غاصب که از عملیات پیروزمندانه طوفان الاقصی شدت یافته است در حال شعله ور ساختن آتش جنگ میان اشغالگران و جوامع مسلمان منطقه شده است. شکل گیری چنین خشم و عزمی برای دفع جنایات صهیونیست های غاصب بر مبنای تمامی آموزه های ادیان وحیانی و اخلاق حق طلبانه و وجدان های بیدار مشروعیت دارد. تنها اخلاق بردگی است که پیروان خود را به کوتاه آمدن و پذیرش ظلم ظالمان دعوت می کند و از مردم جهان می خواهد که برابر جنایتکاران به روش های مسالمت آمیز بی خاصیت و فرصت سوز سیاسی عمل کنند. اما قرآن کریم مسلمانان و حق طلبان جهان را به ایستادگی و دفع ظلم جنایتکاران فراخوانده است. مبنای دعوت های قرآنی نفی ظلم و ستم است: " لا يُحِبُّ اللهُ‌ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللهُ‌ سَميعاً عَليماً " ( نساء: 148 ) آیا جایز است بر ملت مظلومی که درخواست یاری و کمک کرده خرده گرفت و آنها را به تحمل اجباری مصائب دعوت کرد؟ قرآن کریم صراحتاً راه را بر چنین خرده گیری عافیت طلبان بسته است. هیچ مسلمانی حق ندارد انتصار ملت ستم دیده را سرزنش کند و همگان را به کوتاه آمدن فرابخواند: " وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبيلٍ "؛ و كسى كه چون ستمى بر او واقع شود [از خود دفاع كند و] يارى طلبد، هيچ ايرادى بر او نيست ( شوری: ۴۱ ). آیا جایز است هر چه فریاد است بر سر سردمداران ظالم فرستاد و آنها را تهدید به مجازات کرد؟ قرآن کریم برای چنین اقدامی راه را نبسته است بلکه همگان را به مجازات کسانی که بر مردم ظلم می کنند و روی زمین فساد می کنند، فرا خوانده است: " إِنَّمَا السَّبيلُ عَلَى الَّذينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ"؛ ايراد و مجازات بر كسانى است كه به مردم ستم مى‌كنند و در زمين به ناحق ظلم روا مى‌دارند، براى آنان عذاب دردناكى است! ( شوری: ۴۲ ). رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله اهتمام به امور مسلمان و فریاد رسی و یاوری مظلوم را با این بیان واجب کرده که اگر مسلمانی چنین اهتمامی نورزد، مسلمان نیست: " مَنْ اَصْبَحَ لا يَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمينَ فَلَيْسَ مَنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنادىيا لَلْمُسْلِمينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ"؛ هر كس صبح كند و به امور مسلمانان همّت نورزد، از آنان نيست و هر كس فريادكمك خواهى كسى را بشنود و به كمكش نشتابد، مسلمان نيست ( كافى، ج ۲، ص ۱۶۴، ح ۵ ). بنابراين، در منطق قرآنی راه تنبیه و مجازات ظالمین غاصب و جنایتکار بسته نیست. آن راهی که مسدود است، توصیه های عافیت طلبانه و مبتنی بر اخلاق بردگی است که از ملت مظلوم کوتاه آمدن و تن دادن به ظلم ظالمان را مطالبه می کند. هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة ✍ داود مهدوی زادگان ۲۶ مهر ۱۴۰۲ 👉 @mahdavizadegan
آیه مقاومت وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ و چون برابر شدند مر جالوت و لشكرهاى او را گفتند اى پروردگار ما بر ريز بر ما شكيبايى را و ثابت دار قدمهاى ما را و يارى كن ما را بر گروه كافران ( ترجمه علامه ابوالحسن شعرانى ره ) تفسیر آیه مقاومت 🔸 قوله: وَ لَمّٰا بَرَزُوا لِجٰالُوتَ‌ وَ جُنُودِهِ‌، آنگه كه بيرون آمدند يعنى لشكر طالوت اين سيصد و سيزده مرد. و «بروز» خروج باشد، و «بارز» خارج باشد، و «براز» و «مبارزت» بر يكديگر به در آمدن باشد قتال را، و «براز» زمين صحرا باشد، يقال: برز له اى خرج له. براى جالوت و لشكرهاى او اين جماعت اندك در برابر آن جموع و جنود بايستادند. براى آن‌كه به ايمان و اعتقاد درست رفته بودند. چون سواد ايشان ديدند از بياض صفاى اعتقاد زبان به دعاى برگشادند كه: «ربّنا»، پروردگار ما و سيّد ما، أَفْرِغْ‌ عَلَيْنٰا صَبْراً، اى صبّ‌ علينا، صبر بر ما ريز. و اصل او از فراغ دلو [باشد] ، يعنى اگر صبر در جايى است مثلا از آن چندان بر ما ريز تا آن جاى فارغ و تهى شود. وَ ثَبِّتْ‌ أَقْدٰامَنٰا ، ما را ثبات قدم ده، ياى ما بر جاى دار. وَ اُنْصُرْنٰا عَلَى اَلْقَوْمِ‌ اَلْكٰافِرِينَ‌ ، بار خدايا! ما را مدد فرست به دو چيز: به صبر و نصر، صبر بر ما و نصر بر دشمنان ما كه كافرانند. و در اين آيت اضمار و اختصارى هست، تقدير اين است : فانزل اللّٰه عليهم... ( روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن حسین بن علی ابو‌الفتوح رازی: 3/ 375 ) 🔸 " وَ لَمّٰا بَرَزُوا لِجٰالُوتَ وَ جُنُودِهِ‌ ..." استعاره از كنايه‌اى لطيف در: " رَبَّنٰا أَفْرِغْ عَلَيْنٰا صَبْراً " كلمه" بروز "به معناى آشكار شدن است، و به همين جهت بيرون شدن هماورد از لشگر دشمن و مبارزه طلب كردن او را" براز "مى‌گويند، و كلمه" افراغ "كه فعل امر " افرغ "،مشتق از آن است به معناى ريخته‌گرى است، يعنى فلز آب شده‌اى را در قالب بريزند، و منظور از آن در اينجا اين است كه خداى تعالى صبر را در دل آنان و به قدر ظرفيت دلهايشان بريزد. پس در حقيقت اين تعبير، استعاره از كنايه لطيفى است، و همچنين تثبيت اقدام كنايه است از اينكه ايشان را در جهاد ثابت قدم كند تا فرار نكنند. (ترجمه تفسير الميزان علامه سید محمدحسین طباطبایی: 2/ 443 ) 🔶 "برزوا" از ماده "بروز" ،به معنى ظهور است، و از آنجا كه وقتى انسان در ميدان جنگ، آماده و ظاهر مى‌شود، ظهور و بروز دارد به اين كار، مبارزه يا "براز" مى‌گويند. اين آيه مى‌گويد: هنگامى كه طالوت و سپاه او، به جايى رسيدند كه لشكر نيرومند جالوت، نمايان و ظاهر شد، و در برابر آن قدرت عظيم صف كشيدند، دست به دعا برداشتند و از خداوند سه چيز طلب كردند، نخست صبر و شكيبايى و استقامت، در آخرين حد آن، لذا تعبير به " أَفْرِغْ عَلَيْنٰا صَبْراً " كردند كه از ماده" افراغ" به معنى ريختن آب يا ماده سيال ديگر از ظرف، به طورى كه ظرف كاملا خالى شود، نكره بودن" صبر "نيز تاكيدى به اين مطلب است. تكيه بر ربوبيت پروردگار" ربنا "و تعبير به افراغ كه به معنى خالى كردن پيمانه است، و تعبير به" على "كه بيانگر نزول از طرف بالا است و تعبير به" صبرا "كه در اين گونه موارد دلالت بر عظمت دارد، هر كدام نكته‌اى در بر دارد كه مفهوم اين دعا را كاملا عميق و پر مايه مى‌كند. دومين تقاضاى آنها از خدا اين بود كه گامهاى ما را استوار بدار تا از جا كنده نشود و فرار نكنيم، در حقيقت دعاى اول جنبه باطنى و درونى داشت و اين دعا جنبه ظاهرى و برونى دارد و مسلما ثبات قدم از نتائج روح استقامت و صبر است. سومين تقاضاى آنها اين بود كه" ما را بر اين قوم كافر يارى فرما و پيروز كن "كه در واقع هدف اصلى را تشكيل مى‌دهد و نتيجه نهايى صبر و استقامت و ثبات قدم است. ( آیت الله ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه: 2/ 245 ) 👉 @mahdavizadegan
حقایق پنهان مانده ویژگی بارز فجایع ضد انسانی که این روز ها توسط صهیونیست های غاصب علیه مردم مظلوم غزه اتفاق می افتد، ابعاد روشنگرانه در مقیاس بین المللی آن است. این واقعه دردناک خیلی از حقایق پنهان مانده از چشم مردمان جهان بویژه مسلمانان جهان را آشکار ساخته است. فاجعه غزه باطن پوچ و میان تهی روایت رسانه های نظام سرمایه داری را بر ملا کرده است. اکنون بسیار آشکارتر از گذشته می توان فهمید که تمدن جدید غربی چگونه و با چه ساز و کارهایی این جهان را به قفَس آهنین تبدیل کرده است. در اینجا به چند مورد از این چالش های جهانی که همه مان بویژه جوامع مسلمان با آنها درگیر هستیم اشاره می شود. ۱. استیلای ظالمانه غرب فجایع ضد انسانی غزه خود بسندگی و خود برتر بینی چندش آور غربی ها و نفی سبعانه دیگری های غیر غربی را معلوم کرده است. دولت های غربی به کمک پیشرفت شان در علم و تکنولوژی و با به راه انداختن دو جنگ جهانی اول و دوم در نیمه اول قرن بیستم توانستند بر ملل جهان استیلا پیدا کنند. آنها با بر پا کردن نهاد های بین المللی مانند سازمان ملل توانستند پایه اقتدار و سلطه جهانی خود را تثبیت کنند. شکل گیری این سازمان‌ها با طرح شعارهای بشردوستانه و صلح پایدار برای همه ملل جهان بود. اما هیچیک از این سازمان های بین المللی حتی اگر هم بخواهند قادر به حمایت و دفاع از حقوق ملت های مظلوم و محاصره شده نیستند. آن قدر که قدرت های استکباری می توانند در این سازمان‌ها به نفع خود قطع نامه تصویب کنند، ملت های مظلوم قادر به دفاع از خود نیستند. اکنون سازمان های بین المللی دستان خونین دولت های سلطه جوی غربی به سرکردگی دولت تروریست آمریکا و رژيم اشغالگر صهيونيستي را باز گذاشته تا هرگونه جنایت و ستم نه فقط بر مردم فلسطین بلکه بر سایر مردمان بی پناه غیر غربی روا دارند. امروزه ظلم و بی عدالتی بواسطه تمدن غربی در کره خاکی فراگیر شده است. نظام سلطه جهانی بر آمده از این تمدن، بهره برداری از مواهب خدا دادی و خوب زیستن را حق انحصاری خود می داند. دولت های استعماری غربی با راه اندازی جنایت های جنگی در گوشه و کنار جهان بویژه در جهان اسلام، پنجه های مرگبار خود را بر ملت های آزاده نشان می دهد تا آهنگ رهایی از این قفس پولادین به ذهن شان خطور نکند. ۲. نقش روشنفکری وابسته بدون شک استیلای همه جانبه نظام سرمایه داری بدون کنش‌گری غربزده های وطنی در کشورهای پیرامون به سادگی اتفاق نمی افتاد و تداوم پیدا نمی کند. زیرا مهم ترین مساله سلطه جهانی غرب تن دادن و پذیرش آن از سوی مردمان است. روشنفکران غرب باور و غربزده بواسطه مرجعیت و منزلت کاذبی که در میان قشر های مختلف جامعه پیدا کرده اند افکار عمومی را به پذیرش نظام سلطه غربی عادت می دهند. غربزده ها با بزرگ جلوه دادن قدرت های غربی و القای نا توانی مردم برابر آنها و نیز توجيهات مغالطه آمیز و غلط، هر گونه روحیه آزاد منشی و امید به رهایی را در نطفه خفه می کنند. آنان از آزادی، استقلال و رهایی سخن ها سر می دهند ولی استواری این سخنان در وقت مواجهه با نظام سلطه غربی فرو می ریزد و پوچی آن آشکار می شود. برای همین است که هیچگاه ملت های مظلوم در مصاف با قدرت های غربی این جماعت خود شیفته غربزده را در کنار خود احساس نمی کند. وسط بازی های روشنفکری غربزده غالباً در جهت استیلای بیشتر قدرت های غربی بوده است. شدت این خدمت گذاری به قدری بالاست که باید از آنان با عنوان روشنفکری وابسته یاد. گمان درست بر این است که مرحوم سید جلال آل احمد با عنوان و محتوای کتاب " در خدمت و خیانت روشنفکران" قصد فهماندن ماهیت و کارکرد روشنفکری وابسته را داشته است. ۳. تجهیز قدرت اینکه امروز فلسطینی های ساکن در غزه وارد فاز تجهیز قدرت شده اند، امر اتفاقی نیست بلکه مبتنی بر تجربه راه های شکست خورده در دفع دشمن صهیونیستی است. آنان دست به انتخاب تاریخی بزرگی زده اند که یقیناً اسباب سرافرازی شان خواهد بود. طبیعی است که وقتی از سویی قدرت های غربی علیه ملتی همدست شده اند و از رژیم اشغالگر حمایت می کنند، و از سوی دیگر، سازمان ها و نهاد های بین مللی ملت مظلوم را تنها می گذارند؛ یا باید به غربت و مظلومیت تن دهند و دچار مرگ و نابودی تدریجی شوند و یا آنکه برای دفع ظلم ظالمان غاصب و احقاق حقوق از دست رفته شان قیام کنند و در راه تجهیز قدرت گام بردارند. توصیه به تجهیز قدرت از آموزه های معجزه آسای قرآن کریم است: " وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ " ( اﻷنفال : 60 ). این آموزه کانونی ترین گفتار اسلام سیاسی است که بواسطه انقلاب اسلامی توانسته روحیه مقاومت را در منطقه نهادینه کند. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🖌 کابوس ایران انقلابی و رویای محو آن صهیونیست های غاصب از همان آغازین روزهای برپایی انقلاب اسلامی در ايران این احساس خطر را کردند که در آینده نزدیک با حریفی جدی و مصمم و جنگاور روبرو و درگیر خواهند شد. به همین خاطر، آنها از همان زمان برای جلو گیری از شکل گیری چنین حریف مقتدر و مقاومی تلاش کرده است ولی تا کنون تمام این تلاش‌ها بی ثمر و نافرجام مانده است. انقلاب اسلامی و گفتمان اسلام سیاسی جبهه ای به بزرگی غرب آسیا علیه اسرائیل نامشروع باز کند. ایران انقلابی به هر اندازه که اقتدار پیدا می کند، رژيم اشغالگر قدس به همان اندازه هیمنه و چیرگی خود بر مردم منطقه را از دست داده است. بطوری که امروز ایران انقلابی برای رژيم غاصب و جنایتکار جنگی به کابوسی ویرانگر تبدیل شده است. این احساس خطر با شروع طوفان الاقصی بیش از پیش بر ذهن و روان اشغالگران مستولی شده است. صهیونیست ها مفاد آیه شریفه " تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ " را درک کرده اند. از این رو، دشمن صهیونیستی بیش از گذشته رویای محو و نابودی ایران انقلابی را در سر می پروراند. امروز اشغالگران صهیونیست امید زیادی به موفقیت جریان برانداز و ضد انقلاب دارد تا آنها را از این کابوس کشنده برهاند. در این میان، امید رژیم نامشروع اسرائیل به کنشگران فکری/ رسانه ای سکولار اندیش وطنی بیشتر است. چون آنها هستند که به لحاظ نظری و کار رسانه ای با ایدئولوژی انقلابی اسلام سیاسی درگیرند و پی گیر کنار زدن حکمرانی دینی و بر پایی حکومت عرفی و دنیوی هستند. امیدواری اشغالگران قدس به موفقیت عرفی گرایان ایرانی فراگیر است و شامل تمام جریانات فکری مدرن و سنتی می شود. برای آنان نتیجه فعالیت رسانه ای متحجرین حوزوی که با اساس بر پایی حکومت اسلامی مخالفند، به همان اندازه فعالیت دانشگاهی سکولار مهم است. و البته برای آنها اهمیت تاثیر گذاری متحجرین دیندار و خوارجی مسلکان حوزوی به مراتب بیشتر است. بنابر این، دستاورد فکری سکولارهای وطنی اعم از حوزوی و دانشگاهی یا دینی و غیر دینی؛ چه مایل باشند یا نباشند، عملاً به سود صهیونیست ها مصادره به مطلوب خواهد شد. بی جهت نیست که پروپاگاندای رسانه ای نظام سلطه افکار و آثار قلمی آنان را در مقیاس گسترده پوشش می دهد. البته چنین مصادره ای هم دور از انتظار و سرنوشت نامحتومی نیست. چنانکه پیش تر این اتفاق بدنبال وقوع نهضت مشروطه و برآمدن دیکتاتوری پهلوی واقع گشت. در آن زمان حکومت سکولار پهلوی با استیلای صهیونیست ها بر میهن عزیزمان ایران ملازمه وثیقی پیدا کرده بود. بنابراين، عرفی گرایان وطنی اعم از دانشگاهی و حوزوی این روزها که صهیونیست های غاصب دیوانه وار و ضد انسانی مردم مظلوم غزه را به خاک و خون می کشند و خانه و کاشانه شان را ویران می کنند، می بایست نیک بيانديشند آنچه می نویسند و بر بالای منبر سر می دهند بی هیچ کم و کاستی به سود جنایتکاران اشغالگر تمام خواهد شد. بدترین سرنوشت کنشگر فکری- رسانه ای سکولار وطنی آن است که یادش را در کنار جنایتکاران جنگی به بدنامی خواهند برد. نظیر بدنامی سید ضیاء طباطبایی که کارش در فلسطین آزاد آن زمان دلالی فروش اراضی به یهودیان صهیونیست شده بود. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
کابوس ایران انقلابی و رویای محو آن | خبرگزاری فارس دشمن صهیونیستی بیش از گذشته رویای محو و نابودی ایران انقلابی را در سر می پروراند. امروز اشغالگران صهیونیست امید زیادی به موفقیت جریان برانداز و ضد انقلاب دارد تا آنها را از این کابوس کشنده برهاند. https://www.farsnews.ir/news/14020808000097/%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B3-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D9%88-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%88-%D8%A2%D9%86
مجلۀ علوم انسانی فکرآورد با طرح جلدی متفاوت منتشر شد. طرح جلد این شمارۀ فکرآورد، اختصاص دارد به چهرۀ دو متفکر برجستۀ ایرانی؛ سید احمد فردید و سید فخرالدین شادمان. در یادداشت اول بخش نقدنامۀ مجله، دکتر داود مهدوی‌زادگان، رئیس سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سازمان سمت) به نقد دیدگاه‌های مقصود فراستخواه نویسندۀ کتاب «کنشگران مرزی» پرداخته است. یادداشت دکتر مهدوی‌زادگان، شبه‌نظریۀ کنشگران مرزی را با سؤالات زیادی مواجه می‌کند. دانشوران ارجمند و مخاطبان گرانقدر، برای تهیۀ این شمارۀ مجله می‌توانند با شمارۀ 021-88730942 تماس حاصل فرمایند.
🔰 مرجعیت دینی سکولار شدنی نیست برخی از معممین حوزوی و غیر حوزوی عرفی گرا سالهاست که آگاهانه و نا آگاهانه تلاش می کنند دو گانه مرجعیت دینی و حکومت اسلامی را در افکار عمومی القا کنند. به زعم آنان مرجعیت دینی راه جدایی دین از سیاست و عدم دخالت دین در سیاست را می پیماید ولی حکمرانی دینی راه عدم جدایی و لزوم دخالت دین در سیاست را طی می کند. وقتی این دسته از حوزویان عرفی گرا بی هیچ سند و مدرکی چنین نسبت های ناروایی را به مراجع دینی حیّ و حاضر می دهند، طبیعی است که به خود اجازه دهند گذشتگان از علما و مراجع را همداستان با گرایش سیاسی سکولار تفسیر کنند و بگویند بزرگانی چون آیات عظام بروجردی، خویی، شعراني، نائینی و آخوند خراسانی بر همین نهج و عقیده بوده‌اند. البته که دستاورد القای چنین شبهه ای نهادینه شدن ذهنیت جدایی دین از سیاست در افکار عمومی و دورسازی مردم دیندار از اسلام سیاسی و تضعیف پایه های مردمی حکمرانی دینی است. دقيقاً چنین تضعیف ایدئولوژیکی همان چیزی است که دشمنان ملت و نظام اسلامی بدان محتاجند. بویژه در این روزها که با فشار افکار عمومی علیه نسل کشی که در غزه به راه انداخته اند روبرو شده اند. البته اینکه ذهنیت های عرفی شده برخی از حوزویان به هر دلیلی حکومت دینی را بر نمی تابند و سلطه غیر دینی را بر حکمرانی دینی ترجیح می دهند از عجایب روزگار دینداری است. اینان از سویی دعوی دینداری می کنند و از سوی دیگر تمنای سیادت های غیر دینی را دارند!! در اینجا فعلاً به چنین پارادوکسی نمی پردازیم. لکن سخن در این است که چرا این دسته از عرفی گرایان حوزوی تمنیات سیاسی سکولار شان را به مرجعیت دینی نسبت می دهند. چرا سعی می کنند که در پشت مرجعیت دینی سنگر بگیرند. در حالی که هیچ مرجع دینی شرعاً و عقلاً به امری که موجب تضعیف اقتدار مسلمین شود، فتوا نداده و نمی دهد. ممکن است که نزد عالم و مرجع دینی ادله حکومت دینی در عصر غیبت تا کافی به نظر آید، ولی اگر حکومت اسلامی بر پا شود، هرگز فتوا به تضعیف آن نمی دهد. اگر فقیهی تضعیف شاه شیعی را جایز نمی شمارد، تضعيف ولی فقیه را به طریق اولی نباید جایز بداند. از این رو، مرجعیت دینی سنگری نیست که حوزویان سکولار زده بتوانند پشت آن سنگر بگیرند. مرجعیت دینی سکولار شدنی نیست. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 نگرانی های مرجعیت دینی ( ۱ ) جماعت سکولار زده حوزوی به منظور القای دوگانه کاذب مرجعیت دینی و حکومت اسلامی دلایل میان تهی مختلفی را پیش کشیده اند. از جمله اینکه حکمرانی دینی موجب دین گریزی بیشتر مردم بویژه در میان جوانان شده است. دین همراه با حکومت از محبوبیت مرجعیت دینی می کاهد. این جماعت بر اساس چنین نسبت ناروایی بر این باورند که مرجعیت دینی نجف با پیش گرفتن سیاست دین منهای حکومت در صدد حفظ اقتدار تشیع هستند. در حالی که جمهوری اسلامی اقتدار شیعیان را در آینده نزدیک مخدوش می کند و شاهد غربت شیعیان و تفکر شیعی خواهیم بود. این گفته ها دیدگاه طرفداران تفکر اسلام منهای سیاست و حکومت است. تفکری که آبشخور آن گرایشات متحجرانه و خوارجی مسلک و متجدد آنه سکولار است. زیرا بنیاد هر سه گرایش بر اعتقاد به جدایی دین از سیاست استوار است. و چون هیچیک از این سه گرایش ریشه اسلامی ندارد می توان بر بنیاد غیر دینی بودن آنها صحه گذاشت. ( ۲ ) پیش تر گفته شد که ساحت مرجعیت دینی، سکولار شدنی نیست و هر تلاشی در این جهت، عبث و عقیم است. لذا نقد ما معطوف بر دیدگاه حوزویان سکولار زده است و نه کس دیگر. ( ۳ ) اسلام عزیز؛ اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله هیچ نسبتی با تفکر فسیل شده و منجمد تحجرگرا و خوارجی مسلکان و متجددان این جهانی ندارد. گزاره های وحیانی و سیره حکمرانی نبوی و علوی با هر گونه بنیاد فکری مبتنی بر دین منهای حکومت بیگانه است. برای همین است که استدلال آنان در دفاع از دین منهای سیاست، برون دینی و عرفی گرایانه است. ( ۴ ) اما ایراد اساسی بر جماعت عرفی گرای حوزوی آن است که اگر به زعم آنان سیاست مرجعیت دینی اسلام منهای سیاست است؛ چگونه است که این جماعت در سیاست دخالت می کنند و به کنش‌گری سیاسی مشغول هستند؟! چرا در راه ترویج چنین برداشتی از خود شروع نمی کنند و از سیاست کناره گیری نمی کنند. چرا در جزئیات سیاست وارد می شوند و موضع گیری سیاسی می کنند. علاوه بر این، اگر دین گریزی جوانان نتیجه حکمرانی دینی است؛ برای دین گریزی جوانان در جوامع سکولار چه پاسخی دارند. بر این جوامع که حکومت دینی مسلط نیست. ( ۵ ) عقل سلیم و متشرع نمی پذیرد که بدون حضور در متن سیاست، اقتدار مسلمانان جهان، بویژه در دنیای سیاست امروز بیشتر می شود. نظریه اسلام منهای سیاست و حکومت نهایتاً اقتدار بازدارنده متزلزل و محدود به بار می آورد. در حالی که جهان اسلام در دنیای سراسر دنیوی شده نا برابر به اقتدار ثابت و گسترده نیاز دارد. خارج از گود سیاست نمی توان اهداف اسلام ستیزانه نظام استکبار جهانی را نا کام گذاشت. هیچ اثر بازدارنده ای از اقتدار موهوم ناشی از مشی اسلام منهای سیاست در تاریخ سیاسی معاصر کشورهای اسلامی دیده نمی شود. بلکه این نگاه در بیشتر مواقع اقتدار مراجع دینی را به محاق برده است. ( ۶ ) به هر روی، نگرانی واقعی مراجع دینی بر خلاف برداشت جماعت سکولار زده حوزوی در این است که امروز مسلمانان بعد از قرن ها محرومیت و مظلومیت توانسته اند بر پایه گفتمان اسلام سیاسی و شکل گیری انقلاب و نظام اسلامی اقتدار بی سابقه ای را در سطح جهان بدست آورند ولی این اقتدار از ناحیه متحجرین و خوارجی مسلکان و متجدد مآبان خزیده در کنج حوزه ها در معرض تهدید و تضعیف است. آری، نگرانی امروز مرجعیت دینی از ترویج تفکر اسلام منهای سیاست است و نه عکس آن. ✍داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 شروعی روشنگرانه سید حسن نصرالله حفظه‌الله در سخنرانی امروزشان که جهان منتظر شنیدن آن بود، از نقطه بسیار درست و حکیمانه ای آغاز کردند. رسانه های آمریکایی - صهیونیستی همزمان با حملات وحشیانه صهیونیست ها علیه مردم مظلوم غزه و در توجیه جنایات جنگی آنها سعی می کنند افکار عمومی را به آغاز گر جنگ بودن حماس متقاعد کنند. متأسفانه قلم بدستان حامی اغتشاشات سال گذشته بر همین خط رسانه های صهیونیستی حرکت می کنند. بدیهی است که اگر این شبهه ی ناجوانمردانه با پاسخی قاطع و منطقی کنار زده نشود، بر کل سخنرانی سایه می افکند. لذا سید حسن نصرالله به درستی تشخیص دادند که باید ابتدا افکار عمومی جهان را نسبت به این شبهه روشن سازد. بیان کلی سید مقاومت این است که گویی مصائب مردم فلسطین به فراموشی سپرده شده است و نهاد های بین المللی و منطقه ای جهان عرب تمایلی به باز کردن پرونده فلسطین ندارند. ایشان چهار مساله اساسی در این پرونده را بیان می کند: " پرونده‌هایی که فشار شدیدی بر فلسطینی‌ها وارد می‌کند، پرونده‌های اسرا، بیت‌المقدس، محاصره غزه و پروژه‌های شهرک‌سازی جدید در کرانه باختری است". هر یک از این دلایل به تنهایی حمله نیروهای مردمی غزه علیه اشغالگران صهیونیست را مشروعیت می بخشد. وقتی خیلی از دولت های عربی موضوع قدس و اشغال سرزمین فلسطین را کنار گذاشته اند، طبیعی است که باید خود فلسطينيان برای احقاق حقوق از دست رفته شان وارد عمل جدی شوند. بنابر این، قلم به دستان حامی اغتشاش‌گران خوب است که این بخش از سخنرانی سید حسن نصرالله را به دقت بخوانند تا از همداستانی با رسانه‌های صهیونیستی فاصله بگیرند. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan