eitaa logo
مهدیه
727 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی @khadememahdeea : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
 آنگاه هدایت شدم نویسنده: دکتر محمد تيجاني تونسی ترجمه: محمدجواد مهري قسمت ۱۳ ...گفت: آيا مى دانى عبد القادر گيلانى كى زائيده شده و در چه دورانى؟ گفتم: ظاهرا در قرن ششم يا هفتم باشد. گفت: بين او و پيامبر چند قرن فاصله است؟ گفتم: شش قرن. گفت: اگر در هر قرنى، دو نسل بيايند، نسبت عبد القادر با پيامبر، نسبت فرزند با جدّ دوازدهمينش است. گفتم: آرى، همين طور است. گفت: پس اين موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين و حسين هم فرزند زهرا است، نسبش به پيامبر فقط پس از چهار نيا مى رسد يعنى جدّ چهارمش پيامبر است و به عبارت ديگر او از متولّدان قرن دوّم هجرى است. حال خود بگو، كدام يك از اين دو به رسول خدا «ص» نزديك ترند، موسى يا عبد القادر؟ بدون هيچ فكرى گفتم: معلوم است كه اين نزديك تر مى باشد. ولى چرا ما نه او را مى شناسيم و نه تاكنون نامش را شنيده ايم؟ گفت: همين مورد بحث ما است. و براى همين است كه به شما گفتم كه: شماها مغز را كنار گذاشتيد و به پوست توسّل جستيد! و همچنان صحبت مى كرديم و راه مى رفتيم تا اينكه به يك آموزشگاه علمى رسيديم كه در آنجا طلبه‌ها و اساتيد بودند و با هم بحث می‌کردند. دوستم به من گفت: من كه تو را به اينجا آوردم، مى خواهم به دكترى كه متخصّص در مباحث تاريخى است، معرّفيت كنم. او استاد تاريخ در دانشگاه بغداد است و رسالۀ دكترايش، بحثى است كه درباره عبد القادر گيلانى نوشته و براى تو مفيد خواهد بود. شربت خنكى آشاميديم تا اينكه دكتر رسيد و دوست من پس از سلام بر او، مرا به او معرّفى كرد و از او درخواست نمود، خلاصه اى از تاريخ عبد القادر گيلانى براى من بازگو كند و خود اجازه گرفت كه برود و به بعضى از كارهايش رسيدگى كند. دكتر نوشابه براى هر دومان طلبيد و از اسم و وطن و شغلم سئوال كرد و همچنين از من خواست راجع به معروفيّت عبد القادر گيلانى در تونس برايش تعريف كنم. من هم هرچه در اين زمينه مى دانستم، بازگو كردم تا آنجا كه گفتم: مردم ما معتقدند كه پيغمبر در شب معراج بر دوش عبدالقادر سوار بود، و آنگاه كه جبرئيل از ترس سوختن بالاتر نرفت پيامبر رو به عبدالقادر كرده گفت: «پاى من بر دوش تو است و پاى تو بر دوش تمام اولياء تا روز قيامت است»! دكتر با شنيدن اين سخن، خنده فراوانى كرد و من ندانستم از اين روايتها مى خنديد يا بر اين استاد تونسى كه در حضورش نشسته بود! و پس از بحثى كوتاه راجع به اولياء و بندگان شايسته خدا گفت: در طول هفت سال كه به لاهور (در پاكستان) و تركيّه و مصر و انگلستان و هرجا كه كتابهاى خطّى و نوشتجات منسوب به عبد القادر گيلانى وجود دارد، مسافرت كرده و بر تمام آنها مطّلع شده و از آنها فتوكپى گرفته‌ام و در هيچ يك، ثابت نشده است كه عبد القادر گيلانى از نسل رسول اللّه است، تنها مدركى كه هست يك بيت شعر مى باشد كه منسوب به يكى از نوه هايش است و در آن ادعا مى كند كه «جد من رسول اللّه است» كه علما آن را حمل بر اين روايت مى كنند كه حضرت رسول «ص» مى فرمايد: «من جدّ هر انسان پرهيزكارى هستم». و اضافه كرد كه تاريخ صحيح ثابت مى كند كه عبدالقادر، در اصل يك نفر فارسى است و هرگز از نسل اعراب نمى باشد و خود او در شهرى به نام «گيلان» زاده شده كه در ايران واقع است و نسبت عبدالقادر هم به همان گيلان است. و او به بغداد مهاجرت كرد كه در آنجا علم بياموزد و در وقتى آغاز به تدريس نمود كه فساد اخلاقى در جامعه رايج بود. و چون او مردى پارسا بود، مردم به او علاقمند شدند و پس از وفاتش، طريقۀ قادريه را بنيان نهادند-كه منسوب به او است- همچنان كه پيروان ديگر صوفيها معمولا چنين مى كنند. و افزود: «واقعا اعراب، از اين نظر در حالت نگران كننده و تأسّف آورى قرار دارند». در آنجا غيرت وهابيّت در من به جوش آمد كه فورا به دكتر گفتم: پس تو اى حضرت دكتر، وهّابى هستى زيرا آنها هم مانند تو معتقد به وجود اولياى الهى نيستند! گفت: نه، من هرگز وهابى نيستم. اين جاى تأسّف است كه مسلمانان يا افراط مى كنند و يا تفريط مثلا يا به تمام خرافات ايمان مى آورند و يا اينكه همه چيز را تكذيب مى كنند حتّى معجزات پيامبر اسلام حضرت محمّد «ص» و احاديث او را، زيرا مى بينند اين معجزات و احاديث با هواهاى نفسانى و عقيده هاى غلطشان جور نمى آيد و تناسب ندارد و لذا مى بينى گروهى شرق زده و گروهى ديگر غرب زده شدند، مثلا صوفى‌ها معتقدند كه شيخ عبدالقادر گيلانى در همان حال كه در بغداد است، در تونس نيز مى باشد و ممكن است در آن واحد، بيمارى را در تونس شفا دهد و غرق شده اى را در رود دجله نجات بخشد، اين افراط است. و امّا وهّابيان همه چيز را تكذيب مى كنند تا آنجا كه هركس متوسّل به مقام شامخ حضرت رسول «ص» نيز بشود، مشرك مى دانند، و اين تفريط است. نه، برادر من! ما همان گونه ايم كه خداوند مى فرمايد: 👇
👆 اين تفريط است. نه، برادر من! ما همان گونه ايم كه خداوند مى فرمايد: «وَ كَذٰلِكَ جَعَلْنٰاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَدٰاءَ عَلَى اَلنّٰاسِ». [۱] . و ما شما را امتى ميانه رو قرار داديم كه گواه بر مردم باشيد. از سخنانش خيلى به وجد آمدم و عجالتا از او تشكّر كردم و اظهار رضايت به گفته هايش نمودم. او هم كيف خود را باز كرد و كتابى را كه دربارۀ عبدالقادر گيلانى نوشته بود، به من اهداء نمود. سپس مرا دعوت به مهمانى كرد، من عذر آوردم و همچنان به سخنان خود درباره تونس و شمال آفريقا ادامه داديم تا دوستم رسيد و به خانه بازگشتيم و ديگر شب شده بود. و در حالى كه تمام آن روز را به بحث و گفتگو و زيارت گذرانده بوديم و خيلى خسته شده بودم، خود را به خواب راحت سپردم. صبح زود از خواب بيدار شدم، نماز خواندم و شروع به خواندن آن كتاب كه درباره زندگى عبدالقادر بود، نمودم، و تا وقتى كه دوستم بيدار شد نيمى از آن كتاب را مطالعه كرده بودم. او پيوسته رفت و آمد مى كرد و مرا دعوت به تناول صبحانه مى نمود ولى پوزش مى طلبيدم و تا كتاب را به آخر نرساندم از جاى برنخاستم. و براستى كه مجذوب آن كتاب شده بودم و مرا در مورد عقيده‌ام نسبت به گيلانى، مشكوك كرده بود كه اين شك چندان طولانى نشد و قبل از اينكه از عراق خارج شوم، بحمد اللّه، شكّم به يقين مبدّل گشت. ---------- [۱]: سوره بقره-آيه ١۴٣. 🌸🌸🌸🌸🌸 مهدیه 👈https://eitaa.com/Mahdeea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان   بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الى دارِ القَرارِ بالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین. خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان و دورم دار در آن از رفاقت بدان و جایم ده در آن با مهرت به سوى خانه آرامش به خدایى خودت اى معبـود جهانیان. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
15_Shahat_Tatil_J16(www.rasekhoon.net).mp3
7.07M
ترتیل جزء شانزدهم مصحف شریف قران 🎤استاد شحات محمد انور 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
 خورشید غایب ( مختصر نجم الثاقب ) قسمت ۳۱ اعمالی که با انجام آن می‌توان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را در خواب دید اول در «تفسیر برهان» و «مصباح کفعمی» از کتاب «خواصّ القران» منقول است که روایت کرده از حضرت صادق علیه السلام که: «هرکس مداومت کند خواندن سوره مزّمّل را، می‌بیند پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم را و سؤال می‌کند از آن جناب، آنچه می‌خواهد، و خداوند عطا می‌فرماید به او، آنچه خواسته از خیر». دوم کفعمی روایت کرده که: «هر کس سوره قدر را در وقت زوال، صد مرتبه بخواند، پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم را خواب می‌بیند». سوم محدّث جلیل، سیّد هبة اللَّه بن ابی محمّد موسوی، معاصر علّامه حلّی، در مجلد اول کتاب «مجموع الرائق» روایت کرده که: «هر کس مداومت کند تلاوت سوره جنّ را، می‌بیند پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم را و سؤال می‌کند از او، آنچه می‌خواهد». چهارم و نیز در آنجا روایت شده که: «هر کس سوره کافرون را در نصف شب جمعه بخواند، آن حضرت را خواهد دید». پنجم خواندن «دعای مُجیر» با طهارت، هفت مرتبه وقت خواب، بعد از گرفتن هفت روز، روزه. ششم خواندن دعای معروف به «صحیفه» که روایت شده است در «مهج الدعوات» و غیره، با طهارت، پنج مرتبه؛ هر دو را شیخ کفعمی نقل فرموده. هفتم و نیز کفعمی از جناب صادق علیه السلام روایت کرده که: «هر کس بخواند سوره قدر را بعد از نماز ظهر و پیش از ظهر، بیست و یک مرتبه، نمی میرد تا این که ببیند پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم را». هشتم و نیز از «خواصّ القرآن» نقل کرده که: «هر کس بخواند در شب جمعه، بعد از ادای نماز شب، سوره کوثر را هزار مرتبه و صلوات بفرستد بر پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم هزار مرتبه، می‌بیند پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم را در خواب خود». نهم در بعضی از مجموعه‌های معتبره دیدم که: «هر کس اراده کرده که بیند سیّد انبیا صلی الله علیه وآله وسلم را در خواب، پس دو رکعت نماز بخواند بعد از نماز عشاء، به هر سوره که خواسته، آن گاه بخواند این دعا را صد مرتبه: بسم اللَّه الرحمن الرحیم «یا نُورَ النُّورِ یا مُدَبِّرَ الأُمُورِ بَلِّغْ مِنِّی رُوحَ مُحَمَّدٍ وَأَرْواحَ آلِ مُحَمَّدٍ تَحِیَّةً وَسَلاماً». ❤️❤️❤️❤️❤️ مهدیه👈https://eitaa.com/Mahdeea
مهدیه
🔰 دنیای اقتصاد: مسئول اول گرانی خود دولت است 🔸اغلب کارشناسانی که روزنامه اصلاح‌طلب از آنها درباره مقصرگرانی سؤال کرده، می‌گویند دولت، مقصر اول و اصلی است. 🔸روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «اینکه الان دلار گران شده به اجناسی که از قبل داخل انبار بوده چه ارتباطی دارد؟ چرا این همه نوسان هست؟ ما برای گرانی باید یقه چه کسی را بگیریم؟» اینها پرسش‌هایی هستند که رئیس‌جمهور، مسعود پزشکیان در مراسم اختتامیه سرشماری عمومی کشاورزی خطاب به وزیر جهاد کشاورزی مطرح کرد. این پرسش‌ها نشان می‌دهند که با وجود تاکید بسیار پزشکیان بر استفاده از نظرات کارشناسان، او ترجیح داده تا از واژه «گرانی» برای اشاره به افزایش قیمت‌ها استفاده کند. جایگزینی تورم با گرانی، افزایش قیمت‌ها را به پدیده‌ای مرتبط با یک یا چند کالا یا بازار خاص محدود می‌کند و در همین حال، این سیگنال را می‌دهد که باید ردپای مقصران را در جایی بیرون از دولت جست‌وجو کرد. 🔸این روزنامه در ادامه از قول کارشناسان مختلف نوشت: 🔻- موسی غنی نژاد: طرح پرسش یقه‌گرفتن برای حل معضل تورم از سوی بالاترین مقام اجرائی، نشان‌دهنده ابعاد فاجعه‌آمیز فقر دانش اقتصادی در میان دولتمردان است. اگر رئیس‌جمهور محترم مشاوران اقتصادی شایسته و کاردانی داشتند، او را از طرح چنین پرسش بی‌ربطی بازمی‌داشتند و به او توضیح می‌دادند که تورم همه‌جا پدید‌ه‌ای پولی است و چار‌ه‌ای جز اصلاح سیاستگذاری اقتصادی ندارد. 🔻- پویا جبل‌عاملی: یقه هیچ‌کس را نمی‌توان گرفت جز خود دولت. اول و آخر تورمی که مردم دارند با گوشت و پوستشان احساس می‌کنند، به خاطر این است که فقط دولت بیشتر از درآمدی که دارد خرج می‌کند و این فاصله علت‌العلل تورم است. 🔻محمد وصال: اقتصاد علم فهم انگیزه‌‌‌ها و جهت‌‌‌دهی آنها به شکلی است که خیر عمومی ارتقا یابد و رفاه حاصل شود. یکی از مصادیق خیر عمومی، ثبات اقتصاد کلان به معنی وجود تورم پایین، رشد مستمر پایدار و شرایط کسب‌وکار و اشتغال مناسب است. اینکه چرا دولت‌‌‌ نتوانسته به شکل مناسبی ثبات اقتصاد کلان را ایجاد کند، در وهله اول یک سؤال اقتصادی است و نه قضائی و امنیتی. به عبارت بهتر لازم نیست یقه کسی غیر از سیاستمداران و سیاستگذاران اقتصادی دولت را بگیرید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ على محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین. خدایا راهنمائیم كن در آن به كارهاى شایسته و اعمال نیك و برآور برایم حاجت‌ها و آرزوهایم اى كه نیازى به سویت تفسیر و سؤال ندارد اى داناى به آنچه در سینه‌هاى جهانیان است درود فرست بر محمد و آل او پاكیزگان. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
15_Shahat_Tatil_J17(www.rasekhoon.net).mp3
7M
ترتیل جزء هفدهم مصحف شریف قران 🎤استاد شحات محمد انور 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
آنگاه هدایت شدم نویسنده: دکتر محمد تيجاني تونسی ترجمه: محمدجواد مهري قسمت ۱۴ بدگماني و ترديد در خانۀ دوستم سه روز ماندم كه در طىّ آن، گذشته از استراحت، بسيار به فكر فرو رفته بودم و از آنچه شنيده بودم از اينان، شگفت زده شده بودم، گويا اينها برفراز كره ماه زندگى مى كنند وگرنه چرا تاكنون هيچ كس از اين مسائل افتضاح آور و ناجور با ما حرفى نزده بود؟ چرا من اينها را-بدون اينكه بشناسم-بد مى انگارم و كينه به دل دارم؟ شايد علتش، آن همه شايعات ناروائى باشد كه درباره اينان شنيده‌ام كه مثلا على را مى پرستند و امامان خود را به درجه خدايان بالا مى برند و معتقد به «حلول» مى باشند يا اينكه براى سنگ به سجده مى افتند و يا اينكه -همان گونه كه پدرم پس از بازگشت از سفر حج برايم تعريف كرد-در ضريح پيامبر «ص» نجاست مى اندازند! كه سعوديها آنها را دستگير و محكوم به اعدام نمودند و... چگونه ممكن است مسلمانان چنين تهمتهائى را نسبت به شيعيان بشنوند و آنان را دشمن ندارند؟ بلكه با آنها كارزار نكنند؟ ولى من چگونه مى توانم اين بهتانها را باور كنم حال آنكه با چشم خود ديدم آنچه را بايست ببينم و با گوش خود شنيدم آنچه را بايست بشنوم و هم اينك بيش از يك هفته گذشته كه من در ميان آنهايم و جز سخنان منطقى از آنها نديدم و نشنيدم بلكه بقدرى مجذوب عبادتها، نمازها، دعاها و اخلاق و رفتارشان شدم كه آرزو مى كنم اى كاش مانند آنها بودم. و بدين سان از خود مى پرسم: آيا واقعا اينها از رسول اللّه متنفّرند؟! مگر نه اين است كه تا نام او را-براى آزمايش-مى آوردم، با تمام اعضاء و جوارحشان فرياد مى زنند «اللهم صل على محمد و آل محمّد»، باز هم در آغاز خيال مى كردم منافقانه با من برخورد مى كنند ولى وقتى كتابهايشان را ورق زدم، آن قدر احترام نسبت به پيامبر ديدم كه هرگز در كتابهاى خودمان چنين چيزى نديده بودم زيرا آنها معتقد به معصوم بودن پيامبر، حتّى قبل از مبعوث شدن مى باشند در حالى كه ما اهل سنّت معتقديم كه او تنها در تبليغ قرآن معصوم است وگرنه مانند ديگر افراد بشر است كه گاهى هم اشتباه مى كند و بسيار شده است كه استدلال مى كنيم به اشتباهات او و تصحيح كردن برخى از اصحاب-آن اشتباهات را-و در اين ميان، نمونه هاى زيادى ذكر مى كنيم درحالى كه شيعيان هرگز قبول ندارند كه پيامبر اشتباه كند و ديگران، آن را تصحيح كنند! پس آيا باز هم باور كنم كه اينها از پيامبر اسلام بدشان مى آيد؟! چطور ممكن است؟! روزى با دوستم گفتگوئى داشتيم و او را قسم دادم كه با صراحت و بى پرده پاسخم را بگويد. و اين گفتگو بين ما ردّوبدل شد: -شما حضرت على- كرّم اللّه وجهه-را بدرجۀ پيامبران بالا مى بريد زيرا من هرگز نشنيده‌ام از شما كه نامش را ببريد مگر اينكه «عليه السّلام» مى گفتيد؟ -همين طور است. ما هروقت نام امير المؤمنين يا هريك از امامان ديگر از فرزندان آن حضرت را مى بريم «عليه السّلام» مى گوئيم، و اين بدان معنى نيست كه آنها را پيامبران مى دانيم ولى آنها ذرّيۀ رسول اللّه و اهل بيتش هستند كه خداوند به ما در قرآن دستور داده است كه بر آنها درود بفرستيم و لذا گفتن «عليهم الصلاة و السّلام» جايز است و هيچ اشكالى ندارد. -نه، برادر! ما هرگز نمى پذيريم كه سلام و صلوات را جز بر پيامبر اسلام و ديگر پيامبران پيشين بفرستيم و اين هيچ ربطى به على و فرزندانش-كه خداوند از آنان خشنود باد-ندارد. -من از شما مى خواهم بيشتر مطالعه كنيد تا به حقيقت پى ببريد. -چه كتابهائى مطالعه كنم، برادر؟ مگر نه خود گفتى كه با كتابهاى احمد امين نمى شود، عليه شيعه استدلال كرد؟ پس كتابهاى شيعه هم براى ما دليل و برهان نمى شود و مورد اطمينان نيست. -درست است، من اینطور گفتم و از تو هم چيزى جز اين نمى خواهم. كافى است كه عقل و منطق و استدلال به قرآن و سنّت راستين را، حجّت قرار دهيم. -پس در چه كتابى مى توانم به حقيقت دست يابم؟ درحالى كه هر نويسنده و هر گروه و هر مذهب، ادعا مى كند كه بر حقّ است. -من اكنون به تو دليلى روشن ارائه مى دهم، كه تمام مسلمانان با مذهبهاى گوناگون و فرقه هاى مختلفى كه دارند، آن را مى پذيرند ولى تو با آن استدلال آشنائى ندارى! -پروردگارا! تو خود بر علم و دانشم بيفزا. -آيا تفسير اين آيه شريفه را خوانده اى كه مى فرمايد: «إِنَّ اَللّٰهَ وَ مَلاٰئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى اَلنَّبِيِّ، يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» [۱] . -همانا خداوند و فرشتگانش بر پيامبر، صلوات مى فرستند، پس اى مؤمنان بر او صلوات بفرستيد و سلام كنيد، سلام تمام و كامل. مفسرين شيعه و سنى، متّفق القول اند كه اصحابى كه اين آيه درباره آنها نازل شد، خدمت حضرت رسول «ص» رسيده. عرض كردند: اى رسول خدا! فهميديم چگونه بر تو سلام كنيم ولى نفهميديم چگونه بر تو درود و صلوات بفرستيم؟ حضرت فرمود بگوئيد: ...👇
👆...حضرت فرمود بگوئيد: «اللهم صلّ على محمد و آل محمد كما صلّيت على ابراهيم و آل ابراهيم فى العالمين انك حميد مجيد». و هرگز بر من صلوات منقطع و ناقص نفرستيد. عرض كردند: يا رسول اللّه، صلوات ناقص چيست؟ فرمود: اينكه بگوئيد «اللهم صلّ على محمد» و آنگاه سكوت كنيد و همانا خداوند كامل است و جز كامل قبول ندارد، و بدين سان، اصحاب و تابعين، اين مطلب را از رسول خدا ياد گرفتند و لذا بر آن حضرت، درود كامل مى فرستادند، تا آنجا كه امام شافعى در حق اهل بيت مى سرايد: اى اهل بيت رسول اللّه، دوستى شما، فريضه و واجبى است كه خداوند در قرآن نازل فرموده، و هيچ مقامى برتر و بالاتر براى شما از آن نيست كه خداوند هيچ صلواتى را از كسى نمى پذيرد مگر اينكه بر شما درود بفرستد. آرى! آن سخنان در گوشم نواخته مى شد و بر قلبم مى نشست، او راست مى گفت، من خودم قبلا چنين مطلبى را خوانده بودم ولى درست يادم نمى آمد در چه كتابى خوانده ام. و لذا او را تصديق كردم كه ما هرگاه صلوات بر پيامبر مى فرستيم، آل و اصحابش را همگى، شريك در صلوات مى سازيم ولى قبول نداريم كه تنها حضرت على اختصاص به سلام خداوند داشته باشد، همان گونه كه شيعيان مى گويند. گفت: نظرت درباره بخارى چيست؟ آيا او شيعه است؟ گفتم: «امامى است عاليمقام از امامان اهل سنّت و جماعت و كتابش صحيح ترين كتاب پس از كتاب خدا است»، همان جا او بلند شد و كتاب «صحيح بخارى» را از كتابخانه اش آورد و آن را گشود و صفحه اى كه مى خواست پيدا كرد و به من داد كه بخوانم ديدم نوشته است «فلان شخص ما را حديث كرد از فلان از على عليه السّلام» نمى توانستم باور كنم و بقدرى تعجب كردم كه حتى نسبت به آن كتاب، ترديد برايم حاصل شد كه نكند اين كتاب صحيح بخارى نيست! در هر صورت با سراسيمگى يك بار ديگر به آن صفحه نگريستم و به جلد كتاب نگاه كردم، ولى دوستم كه حالت شك و ترديد را در من ديد، كتاب را از من گرفت و صفحه ديگرى به من نشان داد كه در آن نوشته شده بود: «على بن الحسين عليه السّلام ما را حديث كرد» پس از آن هيچ جوابى نداشتم جز اينكه شگفت زده بگويم: سبحان اللّه! او هم به همين جواب قانع شد و مرا رها كرد و رفت. من باز به فكر فرو رفتم و با ناباورى كتاب را ورق زدم و نسبت به چاپ آن، دقت كردم، ديدم اتفاقا در مصر به چاپ رسيده است در «انتشاراتى شركت حلبى و فرزندان». خداوندا! چه مى بينم؟ چرا ما اين قدر سرسخت و انعطاف ناپذير هستيم؟ حال آنكه اين آدم از صحيح ترين كتابهايمان، برايم استدلال مى كند. بخارى كه قطعا شيعه نيست بلكه از امامان و حديث گويان اهل سنّت است. آيا به اين حقيقت كه درباره على «عليه السّلام» مى گويند، تن دردهم؟ ولى مى ترسم عواقب خوشايندى برايم نداشته باشد و مجبور به پذيرفتن حقايق ديگرى گردم كه خوش ندارم به آنها اعتراف كنم! در هر صورت تا آن روز دو بار در برابر دوستم شكست خوردم: يكى در مورد قداست عبدالقادر گيلانى كه تسليم شدم، موسى كاظم از او برتر است و ديگرى هم پذيرفتم كه بايد پس از نام على، عليه السّلام، گفت و او سزاوار است. ولى من نمى خواهم كه باز هم شكست بخورم. من كه چند روز پيش افتخار مى كردم كه يكى از علماى بنام هستم و علماى ازهر مرا احترام فوق العاده مى كردند، امروز خودم را شكست خورده و مغلوب مى بينم، آنهم در برابر چه كسانى؟ همين‌ها كه تاكنون معتقدم، راه خطا پيموده اند و عادت كرده‌ام كه هرگاه واژه «شيعه» بشنوم، آن را يك فحش و ناسزا تلقّى كنم. اين خود بزرگ بينى و تكبّر است در حقيقت چيزى جز تعصّب بيجا و لجاجت نيست! خدايا! خودت كمكم كن و مرا به راه راست هدايت فرما و مرا يارى ده كه حقيقت را هرچه هست بپذيرم. خدايا ديدگانم را باز كن و قلبم را بگشا و صراط مستقيمت را به من بنمايان. خدايا! حق را همان گونه كه هست به ما نشان بده و ما را وادار به پيرويش ساز و باطل را همچنان كه باطل است، به ما نشان بده و ما را توان اجتناب از آن عطا فرما. با دوستم به خانه بازگشتيم درحالى كه من اين دعاها را با خود مى كردم و از خدا مى خواستم، راه درست را از نادرست به من بنماياند. او تبسّمى كرده و چنين گفت: خداوند، ما و شما و تمام مسلمانان را هدايت فرمايد. و همانا او در كتاب حقش فرموده است: «آنان كه در راه ما جهاد مى كنند، ما راه خود را به آنان نشان مى دهيم و بى گمان خداوند همراه نيكوكاران است» [۱] . و جهاد در اين آيه مى تواند به معناى بحث علمى براى رسيدن به حقيقت نيز باشد و قطعا هركس دنبال حق بگردد، خداوند او را براى رسيدن به حق، هدايت خواهد كرد. 🌸🌸🌸🌸🌸 مهدیه 👈https://eitaa.com/Mahdeea