eitaa logo
مهدیه
758 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
20 فایل
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی @khadememahdeea : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
مشاهیر ایران قسمت ۲۳ شیخ بهایی قسمت اول بهاءالدین محمد بن حسین بن عبدالصمد حارثی، متخلص به بهائی و معروف به شیخ بهایی، فقیه، محدث، حکیم و ریاضیدان شیعه. وی از علمای جبل عامل است. پدر بزرگوار شیخ بهایی، عزالدین حسین بن عبدالصمد بن محمد بن علی بن حسین (۹۱۸ - ۹۸۴ ق.) از فقیهان و دانشوران بزرگ قرن دهم هجری است. وی از شاگردان ممتاز شهید ثانی است که گاه در سفرها نیز همراه استاد بود. او پس از شهادت استادش به ایران آمد و در اصفهان به تدریس علوم اسلامی مشغول شد. شاه طهماسب صفوی از او درخواست کرد که به قزوین، پایتخت صفویان بیاید. او نیز پذیرفت و به عنوان «شیخ الاسلامِ» حکومت صفویه انتخاب شد. وی سال‌ها در هرات و مشهد به ارشاد و هدایت مردم اشتغال ورزید. عزّالدین معتقد به وجوب عینی نماز جمعه بود و در دوران سکونتش در قزوین، مشهد و اصفهان نماز جمعه را اقامه می‌کرد. وی پس از سفر حج آهنگ بحرین نمود و تا آخر عمر در آنجا به تبلیغ فرهنگ اسلامی پرداخت و سرانجام در هشتم ربیع الاول ۹۸۴ ق. رحلت کرد و در روستای «مصلی» حومه «هجر» از نواحی بحرین به خاک سپرده شد. پدربزرگ شیخ بهایی، شیخ عبدالصمد (متوفای ۹۳۵ ق.) نیز از علمای بزرگ قرن دهم هجری است. وی استاد شهید ثانی بود. شمس الدین محمد (متوفای ۸۷۶ یا ۸۸۶ ق.) جدّ شیخ بهایی نیز از علمای بزرگ قرن نهم هجری است. نسبت خاندان شیخ بهایی به حارث همدانی، یار وفادار حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌رسد. جبل عامل، زادگاه شیخ بهایی، زادگاه مجتهدان، دانشمندان و نویسندگان بزرگ شیعی مانند محقق ثانی (متوفای ۹۴۰ ق)، شهید اول (۷۳۴ - ۷۸۶ ق) و شهید ثانی (۹۱۱ - ۹۶۶ ق) است. ابوذر غفاری، نخستین مبلّغ شیعه در منطقه شام و لبنان است. وی در دورانی که از جانب عثمان در شام تبعید بود به تبلیغ فرهنگ تشیع در آن سامان پرداخت و بذر تشیع را در آن دیار افشاند. از آن هنگام تاکنون، جبل عامل مهدِ دانشوران پارسای شیعی بوده و هست. زندگی‌نامه شیخ بهایی مقداری از تحصیلات خود را در وطن فرا گرفت. در كودكی همراه پدرش شیخ حسین بن عبدالصمد كه از شاگردان شهید ثانی بوده، چون از حامیان دولت صفویه -که به تازگی شکل می‌گرفت- بود، با شهادت «شهید ثانی» احساس خطر نموده، از منطقه خود کوچ نمود و به ایران آمد. در زمان شاه طهماسب اول به اصفهان وارد شد و در آنجا نیز با تحصیل علوم مختلف ظرف مدت کوتاهی به مقبولیتی عام دست یافت و از سوی شاه عباس صفوی نهایت احترام را به خود اختصاص داد. ولادت شیخ ‌بهایی، در صبحگاه ۱۷ ذیحجه سال ۹۵۳ در بعلبک از توابع جبل عامل در روستای «جبع»، چشم به جهان گشود. محمد در دامان پاک خانواده‌ای روحانی تربیت یافت. لبنان کنونی در آن عصر مهدِ فرهنگ تشیع بود محمد دوران کودکی و نوجوانی را در آن سرزمین پاکان سپری کرد. خواندن و نوشتن، قرآن، احکام شرعی و نماز را نزد مادر، پدر، معلّمان پرهیزکار جبع و بعلبک فرا گرفت و با مِهر علی (علیه‌السّلام) و اولادش رشد یافت. کـوچ سبز محمد هنوز سیزده بهار بیش شکوفایی باغ‌های سیب جبل عامل را ندیده بود که آهنگ سفری دراز نمود. او در دوران جوانی می‌بایست همسری نیکو برای خود انتخاب نماید و از این‌رو با دقت لازم و به پیشنهاد پدرش، با خانواده‌ای اصیل که نور علم و ایمان در آن تابیده بود، وصلت کرد. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
مشاهیر ایران قسمت ۲۳ شیخ بهایی قسمت دوم تاریخ‌نویسان می‌گویند همسر شیخ بهاءالدین زنی پارسا، دانشمند، حدیث شناس، فقیه، محقق و مدرس بوده است. در آن روزگار که بسیاری از زنان بلکه اغلب مردان از سواد خواندن و نوشتن محروم بودند و یا تحصیل علم را برای زنان لازم نمی‌شمردند، همسر شیخ بهاءالدین استادی بلند پایه بود. پدرش پس از شهادت شهید ثانی (متوفی ۹۶۶ ق) تصمیم گرفت عازم مهدِ تازه شیعه، ایران شود.[۸] پدرش علاقه خاصی به شهید ثانی داشت. شهید ثانی نیز زادگاهش «جبع» و سالیانی استاد وی بود. و در مسافرت‌های مصر و استانبول ایشان را به همراه داشت. پس از شهادت استاد که به تحریک علمای سنّی و به دست کارگزاران حکومت عثمانی صورت گرفت، جبل عامل برای شیعیان و علمای شیعی ناامن می‌نمود و از آن سو حکومت نوپای صفوی با به رسمیت شناختن مذهب شیعه در کشور، بستر مهاجرت علمای شیعه از سراسر دنیا به ایران را فراهم نمود. بسیاری از دانشمندان بزرگ شیعی که از آزار ابرقدرت بزرگ آن عصر (امپراتوری عثمانی) به تنگ آمده بودند به ایران آمدند و حوزه‌های علمیه ایران را رونقی تازه بخشیدند. شیخ بهایی علوم اسلامی را در حوزه‌های علمیه قزوین و اصفهان فرا گرفت.  سفرها شیخ بهایی مدت‌ها شیخ الاسلامِ هرات و در آن دیار پاسخگوی احکام شرعی مردم بود. وی پس از مدتی از این سمت کناره گرفت و به سفرهای علمی و تحقیقی پرداخت. شیخ بهایی حدود ۳۰ سال از عمر خود را در سفر گذراند و به شهرها و کشورهای گوناگون سفر نمود. ۱- پس از دوران رشد و تحصیل، از اصفهان به عراق و حجاز رفت و عتبات عالیات را زیارت نموده و حج خانه خدا را نیز به انجام رساند. ۲- در سفری به مشهد مقدس همراه شاه عباس کبیر فاصله اصفهان تا مشهد رضوی را پیاده طی نمود. ۳- سفری به کشور مصر داشت و در آنجا کتاب معروف خود، کشکول را تالیف کرد. ۴- سفر به کشورهای روم و شام و بیت‌المقدس را پس از مراجعت از مصر در برنامه خویش داشت. ۵- از شام عازم حلب شد و در پایان عمر خویش به اصفهان برگشت و سالیانی چند در آن دیار ساکن شد. متاسفانه جز چند یادداشت مختصر توسط بعضی اطرافیان و همراهان شیخ، سفرنامه‌ای از این سفرهای ۳۰ ساله به دست ما نرسیده است،[۹] او مبلّغ نستوهِ تشیّع بود و رنج سفر را به جان خرید و برای زنده نگه داشتن فرهنگ شیعی زحمت فراوان متحمل شد. مشکلات سفر در آن دوران فراوان بود. خطر حمله دزدها، گرگ‌ها، گم کردن راه، تشنگی و در بیابان ماندن و ده‌ها خطر دیگر در برابر اراده پولادین او ناچیز می‌نمود. او دل به حجره مدرسه، دربار، مقام شیخ الاسلامی، ریاست علمای شیعه و مرجعیت مردم نبست و برای مبارزه با شبیخون دشمنان اسلام به فرهنگ تشیّع در کنج حجره سنگر نگرفت. بلکه میان توده مردم شتافت، با دردها آشنا شد و آنگاه به مداوای جامعه مریض اسلام پرداخت. او لحظه‌ای از تحصیل، تدریس، تبلیغ، عبادت و تالیف غافل نبود و برخی از کتاب‌هایش را در سفرها نوشت. قم، کرمانشاه، گنجه، تبریز، هرات و مشهد شهرهایی هستند که میزبان قلم او بودند. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
مشاهیر ایران قسمت ۲۴ شیخ بهایی قسمت سوم ← عوامل سفر شیخ بهایی پس از مدتی مسافرتی طولانی را آغاز نمود.[۱۱] یکی از عواملی که باعث این سفر شد، علاقه شیخ به سیاحت و دیدن و تجربه‌اندوزی بود. عامل دیگر که سهم مهمی در این سفرها داشت، حسادت اطرافیان بود که نمی‌توانستند موقعیت و احترام شیخ را در دربار صفوی تحمل کنند. شیخ بهایی از ایـن‌رو كـه به كشورهای مختلف مسافرت كرده و محضر اساتید متعدد در رشته‌های مختلف را درک كـرده، و بـه عـلاوه دارای اسـتـعداد و ذوقی سرشار بوده است، مردی جامع بوده و تالیفات مـتـنوعی دارد هم ادیب بوده و هم شاعر و هم فیلسوف و هم ریاضی‌دان و هم فقیه و هم مفسر از طب نیز بـی‌بهره نبوده است اولین كسی است كه یک دوره فقه غیر استدلالی به صورت رساله عملیه به زبان فارسی نوشت آن كتاب همان است كه به نام جامع عباسی معروف است شیخ بـهـایـی چون فقه رشته اختصاصی و تخصصی‌اش نبوده، از فقها طراز اول به شمار نمی‌رود، ولی شاگردان زیـادی تربیت كـرده اسـت ملا صدرای شیرازی و ملا محمد تقی مجلسی اول (پـدر مجلسی دوم، صاحب كتاب بحار الانوار) فاضل جواد صاحب آیات الاحکام از شاگردان اویند. منصب شیخ‌الاسلام منصب شیخ الاسلامی ایران پس از محقق کرکی به شیخ علی منشار پدر زن شـیخ بهایی كه دختر شیخ علی منشار، زن فاضله و فقیهه بوده است، رسید. وی منصب شیخ الاسلامی «بالاترین مقام علمی اسلامی و تنفیذ کلیه امور سلطنتی، شبیه به مرجعیت»[۱۲] دولت صفویه را عهده‌دار شد و از امکانات این دولت شیعی نهایت استفاده را برای ترویج تشیع نمود. شیخ بهایی پس از سال ۱۰۰۶ ق. شیخ الاسلام اصفهان بود. اصفهان در سال ۱۰۰۶ ق. از سوی شاه عباس کبیر پایتخت ایران شد. با انتخاب اصفهان به پایتختی، مهاجرت علمای شیعه از سراسر جهان اسلام به این شهر رونق گرفت. مدت زمانی بعد شیخ از مقام «شیخ الاسلام»‌ی استعفا داد و از سال ۱۰۱۲ ق. تا سال ۱۰۱۹ ق. به سفر رفت. سپس به اصفهان برگشت و تا آخر عمر در آن شهر ماند و به عنوان «شیخ الاسلام» ریاست علمای شیعه را بر عهده گرفت. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
مشاهیر ایران قسمت ۲۵ شیخ بهایی قسمت چهارم فرصت‌های ناب عالمان شیعه همواره در طول تاریخ با پادشاهان ستمگر در نبرد بودند اما گاه مجبور می‌شدند برای حفظ اسلام و نجات مسلمانان با دربار شاه همکاری کنند. تلاش آن‌ها برای اصلاح فرهنگ، اقتصاد، سیاست، مدیریت و نظام حکومت‌ها بود. آن‌ها هیچ امیدی به پادشاه نداشتند بلکه فقط از او برای اصلاح کشور و رشد تشیّع کمک می‌گرفتند. شیخ بهایی نیز از زمره‌ اندیشمندانی است که برای حفظ و گسترش فرهنگ تشیع به دربار شاهان رفت. وی بشدّت از آنان متنفّر بود. در یکی از سروده‌هایش آمده است: نان و حلوا چیست، دانی‌ای پسر ••• قرب شاهان است، زین قرب الحذر می‌برد هوش از سر و از دل قرار ••• الفرار از قرب شاهان، الفرار فرّخ آن که رخش همّت را بتاخت ••• کام از این حلوا و نان، شیرین نساخت حیف باشد از تو‌ای صاحب سلوک ••• کاین همه نازی به تعظیم ملوک قرب شاهان آفت جان تو شد ••• پایبند راه ایمان تو شد جرعه‌ای از نهر قرآن نوش کن ••• آیه لاتَرْکَنُوا را گوش کن («وَلا تَرْکَنُواالی الذّینَ ظَلَمُوا فَتَمَسّکُمُ النّارُ؛[۱۳] به ستمگران تکیه نکنید که آتشی شما را فرا خواهد گرفت.») حکومت صفویه مذهب تشیّع را مذهب رسمی کشور اعلام کرد. فقیهان بلند آوازه شیعه برای استفاده از این موقعیت طلایی، به دربار صفویه راه یافتند تا بتوانند شاهان صفوی را برای گسترش تشیّع به خدمت بگیرند. فرصت‌های ناب پیش آمده در دوره صفویه،‌ اندیشه‌وران تیزبین شیعی را بر آن داشت که با تمام تنفّری که از پادشاهان خونریز صفوی داشتند برای ترویج فرهنگ اسلام راستین به دربار راه یابند و خدمت‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شایانی بنمایند. تشویق پادشاهان صفوی به بازسازی و احداث مساجد، مدارس علمیه، زیارتگاه‌ها، کاروانسراها و... از فعالیت‌های علمای شیعی است. با تلاش جانفرسای این‌ اندیشه‌وران، صفویه بستر مناسبی برای جریان یافتن رود پرتلاطم فرهنگ عاشورا گردید و حوزه‌های علمیه شیعه با تلاش آن‌ها جان گرفت و ایران میزبان فقیهان بزرگ جهان شد. کوشش بی‌امان فقیهان شیعه دستاوردهای بسیار گران‌بهایی در برداشت. همکاری مجتهدان شیعه با پادشاهان صفوی فقط و فقط برای ترویج دین بود. امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) در این‌باره می‌فرماید: «یک طایفه از علما، اینها گذشت کرده‌اند از یک مقاماتی و متّصل شده‌اند به سلاطین. با اینکه می‌دیدند که مردم مخالف‌اند (با سلاطین)، لیکن برای ترویج دیانت و ترویج تشیّع اسلامی، ترویج مذهب حق، اینها متصل شده‌اند به یک سلاطینی و این سلاطین را وادار کرده‌اند، خواهی نخواهی برای ترویج مذهب تشیّع. اینها آخوند درباری نبودند. این اشتباهی است که بعضی نویسندگان ما می‌کنند.... اینها اغراض سیاسی داشتند. اغراض دینی داشتند. نباید تا یک کسی به گوشش خورد که مثلا علامه مجلسی (رضوان‌الله‌علیه) محقق ثانی (رضوان‌الله‌علیه)... شیخ بهایی (رضوان‌الله‌علیه) با اینها روابط داشتند و می‌رفتند سراغ اینها، همراهیشان می‌کردند، خیال کند که اینها مانده بودند برای جاه.... آن‌ها گذشت کردند، گذشت. یک مجاهده نفسانی کرده‌اند. برای اینکه مذهب را به‌وسیله آن‌ها، به دست آن‌ها ترویج کنند.» [۱۴] شیخ بهایی با اینکه در دربار بود، زاهدانه می‌زیست. خانه‌اش پناهگاه فقیران و نیازمندان بود. او از قدرتی که در دربار داشت برای گشایش کار مردم استفاده می‌کرد. سیاست او هدایت کارگزاران حکومت صفوی بود. و در این راه تا‌ اندازه‌ای نیز موفق گشت. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
مشاهیر ایران قسمت ۲۵ شیخ بهایی قسمت پنجم جامعیت جامعیت در علوم و فنون یکی از خصایص شیخ بهایی است. او در زمینه‌های گوناگون نظیر: تفسیر، حدیث، فقه، اصول، رجال، فلسفه، دعا، لغت، ریاضی، نجوم، شعر و ادب فارسی و چندین دانش دیگر بیش از ۸۰ تالیف دارد. تا آنجا که شاگردش (پدر علامه مجلسی) در مورد او می‌گوید: من به مانند او در کثرت علوم و وفور فضل و علو مرتبه ندیده‌ام. [۱۵] منزلت علمی و قلمی شیخ بهاالدین محمد عاملی، یكی از بزرگان و مفاخر و نوابغ اواخر قـرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری می‌باشد كه در جامعیت و تنوع علوم و دانش، كمتر نظیری مـی‌تـوان بـر او پـیـدا نـمود او یكی از جامع‌ترین افراد روزگار خویش در وسعت معلومات و تنوع اطلاعات بوده است، از این نظر برجستگی مشخصی در میان فقها و دانشمندان كسب كرده است، و اگر او را نابغه‌ای از نوابغ نامیده باشیم، راه مبالغه نپیموده‌ایم و خود با تواضع و فـروتـنی خاصی، به این حقیقت اعتراف دارد، آنجا كه می‌گوید: من در مباحثه و جدل، بر هر ذوفـنونی چیره شدم، ولی هرگز نتوانستم با كسی كه در یک فن استاد بود،حریف شوم. او آنچنان بزرگوار بود که اهل تسنن او را سنی شمرده و صوفیه او را از بزرگان تصوف می‌پنداشتند.[۱۶] شـیـخ بـهایی در زمینه‌های مختلف اطلاعات و آگاهی دارد و همین آگاهی و وسعت معلومات، نـوعـی جـاذبیت به آثار او بخشیده است كه از میان انبوه آثار گذشتگان، كتاب‌ها و تالیفات او را به‌صورت كتاب روز و مورد علاقه درآورده است فی‌المثل در كتاب اربعین كه یک كتاب حدیثی و فـقهی است، از مسائل ریاضی و هیات نیز استفاده كرده است، و مسائل آن‌ها را به صورت روشن و ملموس در اختیار خواننده قرار داده است. وی مشرب عرفانی داشت و از برجسته‌ترین عرفای زمان خود بود. دیوان اشعار مثنوی وی به سبک مولاناست و غزلیاتش شباهت بسیاری با غزلیات حافظ دارد.[۱۷][۱۸] برخی آثار عمرانی برخی از کتب این بزرگوار نظیر مفتاح الفلاح تا مدت‌ها مورد مراجعه و کتاب مرجع به شمار می‌آمده که علماء زیادی بر آن شرح و حاشیه نگاشته‌اند. در فنون مختلف نظیر مهندسی، رمل و اسطرلاب نیز مهارت ویژه‌ای داشت. از کارهای عمرانی فراوان وی می‌توان به اقدامات وی در مرقد امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، مسجد امام اصفهان و منار جنبان، حمام گرم اصفهان و بسیاری بناهای به یاد ماندنی دیگر را نام برد، که هر یک از جمله عجائب آن دوران است. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
مشاهیر ایران قسمت ۲۶ بزرگمهر بُزُرْگْمِهْر بُخْتَگان فرزند بُختَگ وزیر خردمند خسرو انوشیروان شاهنشاه ساسانی بود. در برخی نوشتار بزرگمهر بابرزو یا برزویه پزشک دربار انوشیروان یکسان انگاشته شده است که شاید به دلیل هم‌زمانی این دو بوده باشد. نخست بزرگمهر برای آموزش و پرورش فرزند انوشیروان، هرمز گماشته شده‌بود. هرمز نسبت به بزرگمهر خوش رفتاری ننمود و استاد را از خود آزرد، اما سپس از کرده خود پشیمان شد و جایگاه بزرگمهر بالا گرفت، تا آنکه به وزارت رسید و در امور کشوری با شایستگی بسیار به انوشیروان خدمت نمود. خردمندی و تدبیر بزرگمهر : داستان‌های بسیار از خردمندی او گفته‌اند. از داستان‌های مشهور بزرگمهر پاسخی است به این پرسش در پیشگاه انوشیروان داده است: که بزرگ‌ترین بدبختی چیست؟ فیلسوف یونانی گفت «پیری و کُودنی که با تنگدستی و نداری با هم باشد»، دانشمند هندی گفت «بیماری‌های جسمی که با دردهای روحی فزون گردد»، بزرگمهر گفت که «آدمی ببیند که عمرش در حال به پایان رسیدن است و کار نیکی نکرده‌باشد، این بدترین بدبختی هاست.» این پاسخ در پیش خسرو بسیار پسندیده آمد و مقام و ارج بزرگمهر در برابر دانشمندان و فیلسوف‌های خارجی نمایان شد. همچنین گویند وقتی پادشاه هند دستگاه شطرنج نزد پادشاه ایران فرستاد، بزرگمهر اسرار آنرا کشف کرد و در برابر بازی تخته نرد را اختراع نمود. این رویداد در متنی پهلوی بنام چترنج نامک آمده‌است. نوشتاری به زبان پهلوی بنام پندنامگ وزرگمهر بختگان یعنی پندنامهٔ بزرگمهر پسر بختگان بدو منسوب است که دارای ۴۳۰ واژه است. همچنین در جوامع الحکایات آمده است روزی از سرزمین روم نامه‌ای به انوشیروان رسید. در نامه مطلبی چیستان گونه نوشته شده‌بود. همهٔ دانشمندان بزرگ شهر گردآمدند تا نامه را بخوانند، اما نتوانستند ولی بزرگمهر مطالب آنرا فهمید و مفهوم نامه را ترجمه کرد. عرب‌ها به وی بوذرجومهر گویند. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
👆👆👆 "راه‌اندازی فرماندهی موشک سپاه: راه‌اندازی فرماندهی موشک سپاه در آبان ۱۳۶۲ به شهید تهرانی مقدم محول شد. شلیک توپ به سمت بصره در بهمن ۱۳۶۲ توسط ایشان انجام گرفت. هنگامی که امام خمینی با مقابله به مثل حملات موشکی عراق موافقت کردند، جمهوری اسلامی ایران در آن زمان فاقد سامانه موشکی بود و مقابله به مثل، تنها در سطح توپخانه‌ای صورت می‌گرفت. در جلسه‌ای که سردار مقدم به عنوان فرمانده توپخانه سپاه حضور داشت،‌ قرار شد شهر بصره با توپ‌های ۱۳۰ میلیمتری که حداکثر برد آنها ۲۸ تا ۳۰ کیلومتر بود، مورد حمله توپخانه‌ای قرار گیرد. پس از صدور فرمان تاریخ امام مبنی بر تشکیل نیروهای سه گانه سپاه پاسداران،‌ شهید مقدم در سال ۱۳۶۴ به سِمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. از دیگر افتخارات شهید تهرانی مقدم عبارت است از: تلاش برای استقلال در صنعت موشکی در سال ۱۳۶۵؛ راه‌اندازی یگان موشکی حزب‌الله در لبنان سالهای ۱۳۶۶-۶۵؛ دستیابی به "موشک نازعات" اولین موشک ایرانی در ۱۳۶۶؛ شرکت در عملیات مرصاد سال مرداد ۱۳۶۷؛ موفقیت در ساخت شهاب ۳ سال ۱۳۷۷؛ ساماندهی صعود بزرگ به قله دماوند سال ۱۳۸۱؛ جانشین نیروی هوا فضای سپاه سال ۱۳۸۴؛ رئیس سازمان جهاد خودکفایی سپاه سال آذر ۱۳۸۵. شهادت محمد تهرانی‌ مقدم (برادر شهید) درباره تهدید کردن شهید حاج حسن تهرانی‌ مقدم از سوی منافقین می‌گوید: «بردارم چند بار از جانب گروهک تروریستی منافقین تهدید شد به دلیل آن‌ که موشکی به مقر منافقین در داخل خاک عراق زد. همان شب رادیو منافقین اعلام کرد این مقدم را ما می‌زنیم. زمانی که ترور شهید صیاد شیرازی را طراحی کردند، همزمان طرح ترور حاج حسن آقای مقدم را نیز در دستور کار داشتند و می‌خواستند هر دوی آنها را ترور کنند که یک گروه از آنها دستگیر شدند». سردار حسن تهرانی‌ مقدم تا روز آخر عمر نیز به عنوان مسئول سازمان سپاه در ایجاد یک توان علمی و دانشی پایه و زیربنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بود و در روز شهادتش (۲۱ آبان ۱۳۹۰) در پادگان امیرالمومنین علیه السلام شهرستان ملارد در حالی که برای آزمایش موشکی آماده می‌شد، بر اثر انفجار زاغه مهمات به یاران شهیدش پیوست." 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
مشاهیر ایران قسمت ۲۸ پروین اعتصامی رخشندهٔ اعتصامی معروف به پروین اعتصامی در 25 اسفند 1285 خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش یوسف اعتصامی آشتیانی (اعتصام الملک) از رجال نامی و نویسندگان و مترجمان مشهور اواخر دورهٔ قاجار بود و در آن زمان ماهنامه ادبی «بهار» را منتشر می کرد. مادرش اختر فتوحی فرزند میرزا عبدالحسین ملقب به مُقدّم العِداله و متخلص به “شوری”از واپسین شاعران دوره قاجار، اهل تبریز وآذربایجانی بود. شاید پروین را بتوان یکی از مشهورترین شعرای معاصر ایران دانست که با خلق اشعاری زیبا و گوش نواز، جای خود را در دل هر هنردوستی تثبیت کرده‌است. بیوگرافی پروین اعتصامی پدر پروین میرزا یوسف اعتصامی (اعتصام الملک) پسر میرزا ایراهیم خان مستوفی ملقب به اعتصام الملک از اهالی آشتیان بود که در جوانی به سمت استیفای آذربایجان به تبریز رفت و تا پایان عمر در همان شهر زیست. میرزا یوسف اعتصامی در زندگی دختر شاعر خود نقش مهمی داشت. پروین در کودکی با پدر به تهران آمد. ادبیات فارسی و ادبیات عرب را نزد وی قرار گرفت و از محضر ارباب فضل و دانش که در خانه پدرش گرد می آمدند بهره‌ها یافت و همواره آنان را از قریحه سرشار و استعداد خارق العاده خویش دچار حیرت می‌ساخت. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت و مخصوصاً با به نظم کشیدن قطعات زیبا و لطیف که پدرش از کتب خارجی (فرنگی- ترکی و عربی) ترجمه می کرد طبع آزمایی می‌نمود و به پرورش ذوق می‌پرداخت. در تیر ماه سال 1303 دوره مدرسه دخترانه آمریکایی را که به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره می‌شد با موفقیت به پایان برد و در جشن فراغت از تحصیل خطابه‌ای با عنوان” زن و تاریخ” ایراد نمود. او در این خطابه از ظلم مرد به شریک زندگی خویش که سهیم غم و شادی اوست سخن می‌گفت. پروین در تمام سفرهایی که با پدرش در داخل و خارج ایران می‌نمود شرکت می‌کرد و با سیر و سیاحت به گسترش دید و اطلاعات و کسب تجارب تازه می‌پرداخت." پروین اعتصامی تنها دختر خانواده بود و چهار برادر داشت. در سال هزار و دویست و نود و یک در حالی که کودکی بیش نبود با خانواده به تهران آمد. از این رو پروین از کودکی با مشروطه خواهان و چهره‌های فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت. در دوران کودکی، زبان‌های فارسی و عربی را زیر نظر معلمان خصوصی در منزل آموخت. پایان نامه‌ی تحصیلی خود را از مدرسه‌ی آمریکایی تهران گرفت و در همانجا شروع به تدریس کرد. پروین در سال 1313 و زمانی که 28 سال سن داشت با پسر عموی خود ازدواج کرد. دوام این زندگی تنها دو ماه و نیم بود. عده‌ای دلیل پایان یافتن زندگی زناشویی پروین را در خلق و خوی نظامی همسر وی می‌دانند. پسر عموی پروین رئیس شهربانی کرمانشاه بود و با خلقیات و احساسات شاعرانه پروین سر ناسازگاری داشت و همین امر باعث پایان یافتن زندگی زناشویی این زوج شد. بعد از این واقعه تأثیرانگیز پروین مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی تهران سمت کتابداری داشت و به کار سرودن اشعار ناب خود نیز ادامه می‌داد. تا اینکه در شب 16 فروردین سال 1320 خورشیدی به دلیل بیماری حصبه در تهران زندگی را بدرود گفت و پیکر او را به قم بردند و در جوار قبر پدر دانشمندش در مقبره خانوادگی به خاک سپردند." مزار پروین پروین سروده‌ای برای ثبت روی سنگ قبر خود قبل از مرگش آماده کرده بود. دستخط پروین بر یک عکس‌نوشته موجود است که ابتدای آن نوشته است: این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام: اینکه خاک سیهش بالین است     اختر چرخ ادب پروین است گر چه جز تلخی ز ایام ندید     هر چه خواهی سخنش شیرین است صاحب آن همه گفتار، امروز     سائل فاتحه و یاسین است دوستان به که ز وی یاد کنند     دل بی دوست دلی غمگین است خاک در دیده بسی جان فرساست     سنگ بر سینه بسی سنگین است بیند این بستر و عبرت گیرد     هر که را چشم حقیقت‌بین است هر که باشی و ز هر جا برسی     آخرین منزل هستی این است آدمی هر چه توانگر باشد     چون بدین نقطه رسد مسکین است اندر آنجا که قضا حمله کند     چاره تسلیم و ادب تمکین است زادن و کشتن و پنهان کردن     دهر را رسم و ره دیرین است خرم آن کس که در این محنت گاه  خاطری را سبب تسکین است 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
مشاهیر ایران قسمت ۲۹ روزی که صدام تحقیر شد صدام حسین برای تحقیر خلبانان ارتش ایران در تلویزیون عراق اعلام کرد: به هر جوجه کلاغ ایرانی که بتواند به ۵۰مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک‌سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد. تنها ۱۵۰دقیقه پس از مصاحبه‌ی صدام، شهید عباس دوران، شهید علیرضا یاسینی و سرهنگ کیومرث حیدریان نیروگاه بصره را بمباران کردند. ولی از جایزه صدام خبری نشد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
مشاهیر ایران قسمت ۳۰ نترس ترین رزمنده ایران گفتند:چون نترس تر از همه بود،او را سرِستون گذاشتند پایش جراحت برداشت و از پوست آویزان شد به سیم خاردار که رسیدپایش بین سیم خاردار گیرکرد چاقو را در آورد،پای از پوست آویزان را برید بعثی ها و رزمنده ها شاهد بودند. آنها گریختند و رزمنده ها به سوی دشمن... روایتی اززندگی حسین اسماعیلی 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
قابوسنامه ✍(عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار: زاده شده به سال ۴۱۲ هجری قمری و درگذشته به سال ۴۸۰ هجری قمری (در سن ۶۸ سالگی) از امرای آل زیار است. کتاب نصیحت‌نامهٔ او که به خاطر لقب دیگر او (قابوس دوم) به قابوس‌نامه مشهور است خطاب و برای فرزندش گیلانشاه نوشته شده است. او در هنگام تدوین این کتاب ۶۳ سال داشته است. سبک نگارش کتاب نثر مُرسَل یا همان نثر ساده و بی‌پیرایه معمولِ قرن‌های چهارم و پنجم هجری قمری به سبک بلعمی و بیهقی است.) باب پنجم اندر شناختن حق پدر و مادر: "بدان ای پسر که آفریدگار ما جلّ جلاله چون خواست که جهان آبادان بماند اسباب نسل پدید کرد و شهوت جانور را سبب کرد، پس همچنین از موجب خرد بر فرزند واجب است خود را حرمت داشتن و تعهد کردن و نیز واجب است اصل خود را تعهد کردن و حرمت داشتن و اصل او هم پدر و مادرست، تا نگویی که پدر و مادر را بر من چه حق است که ایشان را غرض شهوت بود نه مقصود من بودم، هر چند غرض شهوت بود مضاعف شعف ایشانست کی از بهر تو خویشتن را بکشتن دهند و کمتر حرمت مادر و پدر آنست که هر دو واسطه‌اند میان تو و آفریدگار تو؛ پس چندانک آفریدگار خود را و خود را حرمت داری واسطه را نیز اندر خور او بباید داشت و آن فرزند را که مادام خرد رهنمون او بود از حق پدر و مادر خالی نباشد، حق سبحانه و تعالی می‌گوید در کلام مجید خویش که: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم، این آیت را از چند روی تفسیر کرده و بیک روایت چنین خواندم که اولوالامر مادر و پدرند زیرا که امر بتازی دوست: یا کارست یا فرمان و اولوالامر آن بود که او را هم فرمان بود و هم توان و پدر و مادر را هم توانست و هم فرمان، اما توان پروردن باشد و فرمان خوبی آموختن. نگر ای پسر که رنج دل پدر و مادر نخواهی و خوار نداری که آفریدگار برنج دل مادر و پدر بسیار عقوبت کند و حق تعالی می‌گوید: فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما. امیرالمؤمنین علی را رضی الله عنه پرسیدند که حق مادر و پدر چندست و چیست بر فرزند؟ گفت: این ادب ایزد تعالی در مرگ مادر و پدر پیغامبر علیه السلام {بنمود} که اگر ایشان روزگار پیغامبر را علیه السلام دریافتندی واجب بودی ایشان را برتر از همه کس داشتن، ضعیف آمدی که گفت: انا سید الولد آدم و لافخر؛ پس حق مادر و پدر {اگر از روی دین ننگری از روی خرد و مردمی بنگر} که اصل منبت پرورش تواند و چون تو در حق ایشان مقصر باشی چنان بود که تو سزای نیکی نباشی و آن کس که وی حق شناس اصل نیکی نباشد نیکی فرع را هم حق نداند، نیکی کردن از خیر که باشد و تو نیز خیر{گی} خویش مجوی و با پدر و مادر خویش چنان باش که از فرزندان خویش طمع داری که با تو باشند، زیرا که آنکه از تو آید همان طمع دارد که تو از وی زادی و مثل آدمی هم‌چون میوه است و مادر و پدر هم‌چون درخت، هر چند درخت را تعهد بیش کنی میوه از وی نکوتر و بهتر یابی و چون پدر و مادر را حرمت ‌داری و آزرم، دعا و نفرین ایشان در تو اثر بیشتر کند و مستجاب‌تر بود و بخشنودی حق تعالی نزدیک‌تر باشی و بخشنودی ایشان نزدیک‌تر باشی و نگر از بهر میراث مادر و پدر نخواهی که بی‌مرگ مادر و پدر آنچ روزی تست بتو رسد، کی روزی مقسومست بر همه کس و بهر کسی آن رسد که قسمت او کرده‌اند و از بهر روزی رنج بسیار بر خود منه که بکوشش روزی‌ افزون نگردد، چنانک گفت: عش بجدک لابکدک، یعنی سخت زی نه بکوشش و اگر خواهی که از بهر روزی همواره از خدای خشنود باشی بکسی منگر که حال او بهتر از حال تو باشد، بکسی نگر که حال او از حال تو بتر باشد، تا دایم از خداوند خشنود باشی و اگر بمال درویش گردی جهد کن تا بخرد توانگر باشی، که توانگری خرد بهتر از توانگری مال و بخرد مال توان حاصل کرد و بمال خرد نتوان حاصل نتوان کرد و جاهل از مال زود درویش گردد و خرد را دزد نتواند بردن و آب و آتش هلاک نتواند کردن، پس اگر خرد داری با خرد هنر آموز که خرد بی‌هنر چون تنی بود بی‌جامه و شخصی بی‌صورت، که گفته‌اند: الادب صورة العقل" 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea