هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫
بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
به خاطر مقام داداشت باهات ازدواج کردم...!
.
.
رمانی از جنس: عشق، هیجان و غم...🥲♥
فکرشو بکن عطیه و رسول خواهر برادرن😐😂
محمد عاشق خواهر رسول شده و رسولم عاشق خواهر محمد شده😂❤️
ـــــــ
#مدافعان_امنیت⇩
#فصل_دوم
#پارت_12
رسول: سخت بود گفتن این حرفا... نفس عمیقی کشیدم اشکامو پاک کردمو شروع کردم::
من اصلا اون آدمی که فکر میکنی نیستم...
آوا: یعنی چی؟ 🙂🤨
رسول: چشمام پر از اشک بود...
ماجرای کاترین و یادته...
آوا: اهوم...
رسول: اون واقعی بود...
آوا: چییی!
رسول: سکوت کردم....
آوا: چی میگی رسول!
بازم ساکت بود با ضدای بلند تر گفتم: رسول.. حرف بزن
رسول: منو کاترین قرار گذاشته بودیم که کاترین بگه منو کشته و.... ما باهم ازدواج کنیم...
من از اولم...از اولم... ک.. کا.. کاترینو.. دوست داشتم...
اون روز سر مراسم عقد اگه کاترین نمیگفت نه... باهاش ازدواج میکردم...
آوا: نزاشتم اشکام سرازیر بشن پاکشون کردم....
رسول من میدونم تو الان تحت فشاری...
اعصابت خورده... حوصله نداری...
ولی... چرا این حرفای دروغو میزنی قربونت برم...
رسول: همشون عین حقیقتن...
باید باور کنی...
من به خاطر مقام محمد راضی شدم باهات ازدواج کنم براس اینکه بیشتر به دم و دستگاهش نزدیک بشم..
من کاترینو دوست دارم نه تورو...
آوا: اشکام سرازیر شد...
غرورم له شده بود..
دنیا دور سرم میچرخید..
پ.ن: از اولم یکی دیگه رو دوست داشته💔
ــــــ
رمان هایی تو این کانال قرار میگیرن که هیچ جا نمیتونی پیداشون کنی😍
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
بدووو عضو شووو الان پاک میکنمااااا😱
وقت همگی بخیر🌹🍃
هدف ما پیشرفت شماست✅
جذب بالای 80 هم داشتم💫
شرایط تبادلاتمون👇🏻
1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه
2_آمارتون بالای 50 باشه
3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید
جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻
تا نیم ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌
اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
#محمد
اعلام
🇮🇷🇮🇷آغاز عملیات🇮🇷🇮🇷
امیر در رو باز کرد و رفتیم تو که متوجه شدن و تیر اندازی کردم ولی من محل ندادم و چند تا تیر زدم به دست و پاشون و رفتم که اتاق تهی توجه رو جلب کرد
رفتم و با دیدن تصویر جلوم پاهام سست شد
و داد زدم و گفتم
یا خدااااااااا
داووووووووود
اگه میخوای ادامه ی این رمان زیبا رو بخونی
سریع عضو این کانال بشو 😍😍
@MMAALL
اینم لینک کانال😍
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
سلاااام کانال آوردیم براتون فوق العادست😍همه چیز داره👍🏻
اونقدری خوبه که نمیتونم واستون توصیف کنم😀🧡
کلی ......خودت بیا ببین اگه خوب نبود اونوقت لفت بده قشنگم🌸
لینکش رو میدم فقط به کسی نده خز شه👇🏻😱
آیدی مدیر 💫👈
@Mkgihgy
به صورت ناشناس میشنویم 👈👈
https://harfeto.timefriend.net/16417083046394
مسابقه . کلیپ . پروفایل . مفحل . و .... خواهیم گذاشت ...😌
تبادل میکنیم از ساعت ۲۰ تا ۲۲⚡️🌹
اینم لینگمونه 😗🌷
@kodosa_23
دم در کانال منتظرم😇
پس سریع بزن رو پیوستن😗🌸
تازهههههه در آمار 200 پرداخت میدن😃🌷
پس عجله کن زیادمون کن 🥀
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
❲بھنامآࢪامشنامش❳
سلام ادیتور جانا❤️
دنبال یه کانال با کلیی آموزش و ابزار برای ادیت های نانازت هستی؟🧐✨
اینجا کلیی آموزش،ادیت خافان،ابزار ادیت،ایده و... هرچی فکرشو کنییی داریمااا💐🌈
ورود کردن به اینجا=ورود به یه کانال جذاب🌸
ـ ـ ـ ــــــ◗❃◖ـــــــ ـ ـ ـ
اگه دلت یه عالم ابزار ادیت و آموزشای جذاب می خواد کلیک کن و وارد شو⇦https://eitaa.com/joinchat/917569667C0d579a0c00
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
♡•┈┈••✾بِسمِࢪبِّالعِشق✾••┈┈•♡
بخشیازࢪمانفداییعشق
خواستم برگردم که حرفی که زد منو سرجام میخکوب کرد:
انقدر دوستت داشتم ک بتونم تحمل کنم،هرچند سخت باشه!
نمیدونستم باید چیکار کنم،نگاش کنم؟یا راهمو بگیرم و برم،بار اولی بود ک علاقشو به زبون میاورد و منو از حس کنجکاوی ک داشتم و نگرانی ک نسبت به علاقه یه طرفه داشتم درآورد،لبخندی گوشه ی لبم نشست و از ناامیدی بیرون اومدم...بالاخره برگشتم و رو بهش گفتم:
ولی...من ترسیدم...ترسیدم تو رو درگیر زندگی کنم ک...
تند پرید وسط حرفمو گفت:
چرا فقط به خودت فکر کردی؟این خودخواهیه...
-اما من نمیدونستم تو هم...حق نداشتی ازم پنهونش کنی..
زل زد تو چشمام و گفت:
خیلی رو داری، توقع داشتی من پاپیش بذارم؟!
ته دلم داشت یچیزی قلقلکم میداد، با پررویی و حالت حق به جانب و شیطنت گفتم:
پس چی؟!مگ نمیگی دوستم داری...
یهو...
____________________________________
خوندی؟!🙂
یه رمان گاندویی با همه ی شخصیتای گاندو و با ژانر امنیتی و با چاشنی خانوادگی و عاشقانه ک اگه یه خطشو بخونی عاشقش میشی🙃تضمینی!
راستی رفیق! دوتا رمان دیگه هم توی این کانال هست...
بنظرم ک یه سر بهشون بزن پشمون نمیشی🤷♀😌
تا دیر نشده بجنب ک از قافله جا میمونی😃
بفرمایید داخل،کانال خودتونه، جلو در بده😄💜
@fadayi_roman
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما این مستر مو فرفری که یه ملتو عاشق خودش کرده رو میشناسی🙈❤️
میخوام یه پیج بهت معرفی کنم که کلیی فیلم و عکس از جذاب خان میزاره🥲🤍
اگر یه نگاهی به بنر بالا بندازی متوجه میشی چه پست های خفنی میزاره💕🖇
یه سری از فعالیت های خفنش👇🏻
استوری و پست پیج رسمی دلبر جان🥺🌿
یه عاااالمه عکس و فیلم کمیاب از مجید📷💝
فرضیه های جذاااااب😍❣
رمان های خفن و هیجان انگیز🤩💛
کلیییی ادیت جذاب🦄💜
چالش های هیجان انگیز🎁🎈
بدو عضو شو که میخوام بپاکم😌✌️🏻
{پیج در روبیکا}
https://rubika.ir/majid_norouzi_fan
#مجید_نوروزی #رسول #گاندو #زیر_پای_مادر #مرد_بازنده
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
یه کانال جذاب واستون آوردم که میتونید در ایام تعطیلات کلیییی رمان خفن بخونیددد👌🏻😍
رمانی از جنس: عشق، هیجان و غم...🥲♥
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اشتباه_بزرگ....!
_حق نداشتی خودتو جای یه عاشق جا بزنی...
_نمیتونم باهات ازدواج کنم...
_چرا با احساساتم بازی کردی...
_اون ماجرا مربوط به یه موضوع دیگست..
_قلبم بیشتر از همیشه درد میکرد...
_خوش بحالش لیاقت شهادتو داشت...
_سه شنبه وقت طلاق گرفتم...
_سریع خودمو رسوندم بیمارستان...
_چرا باهام بد رفتاری میکنی..
_من همیشه کنارتم...
_زل زده بودم به سنگ قبر..
_تمام زندگی من زیر خاکه...
_نباید انقدر زود قضاوتت میکردم..
_باور نمیکردم اون چیزیو که میدیدم...
_محکم زدم تو گوشش..
_سیاهی مطلق....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رمانی که خوندی تا پارت آخر توی کانال بارگذاری شده😍👌🏻
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
بدووو عضو شووو الان پاک میکنمااااا😱
.
.
.
(داخل کانال که عضو شدی پیام سنجاف شدهرو بخون تا رمان «اشتباه بزرگ» رو پیدا کنی🖇💚)
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
اینجا ما یه رمان جذاب مذهبی داریم
¹یه دختر خانمی که به عشق آقای فرمانده
چادری شده وخوب براساس یه اتفاقاتی
با آقای فرمانده.....
و خوب اینجا هم یه آقا پسر جذاب غیرتی داریم که عشقش شهادته و میره سوریه .....
²اینجا یه دختر خانوم داریم که توی خانواده ی مذهبی بزرگ شده اما خودش حجاب درستی نداره وبا خانواده به مشهد میرن اما از اینطرف این دختر خانوم یه عمویی داره که......
و اینجام ما یه آقا پسری داریم که توی خانواده ی مذهبی بزرگ شده و یه جوون جذاب غیرتی مذهبی هست که باباش به خاطر اتفاقاتی که براش میوفته اعتقاداتش را ..........
برای ادامه رمان بزنید رو اینک زیر
@gooooop
به جز رمان :
کلیپ
تلنگرانه
شهیدانه
پروفایل
امام زمانی و......
داره 😍
@gooooop
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
آنچه خواهید خواند در فصل دوم یک ماموریت سری:
#نگارا
هممون دور قبر نشسته بودیم. رسول از موقعی که خبر رو شنید نه حرفی زد نه گریه کرد نه چیزخورد. زل زده بود به عکسش که با لبخند به دوربین خیره شده بود.
دستش لای خاک ها تکون میخورد. گل ها رو برگ برگ میکرد. اون نیمی از وجودش رو لای خاک کرد.
عمومحمد: رسول پسرم پاشو بریم.
رسول مثل این چند روز سکوت مطلق
عمو بازوش رو کشید ولی انگار قصد بلند شدن نداشت. دستش رو کشید.
عمو نگاهی بهم کرد.
من: شما برید من هستم.
عمو: خودت خوبی؟
من: خوب نیستم ولی نه به اندازه ی رسول. صدای زمزمه وار رسول اومد: میخوام تنها باشم همه برید.
من: من میمو....
رسول داد زد: گفتم همه
بلاخره بعد چند روز به چشمام زل زد....
من: باشه عزیزم تو ماشین منتظرتم. بریم.
همه رفتن.کاپشنش رو دورش انداختم و بوسه ای حواله ی گونش کردم.
من: مراقب مرد من باش. من هموز بهش احتیاج دارم.
اومدم بلند شم که مچم رو گرفت و گفت: ببخش که این چند روز روبه راه نیستم.
من: درکت میکنم عزیزت بود. زندگیت بود. نفست بود. منم بودم...
بغضم گرفت: منم بودم....دنیام خراب میشد....
داستانریحانهکهکناربرادراشوعموشزندگیمیکنهطییهاتفاقاتیتویدانشگاهواردیهماموریتمیشهومجبورمیشه.....
برای خوندن این رمان جذاب بفرمایید:
@yekmamoritseri