eitaa logo
طرفداران گاندو 𖧷
159 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
709 ویدیو
24 فایل
ایدی مدیر ♥*♡∞:。.。 @mahhdes 。.。:∞♡*♥ لینک کانال 💎💎💎💎💎💎💎💎 💎❄️ @mahdesg ❄️💎 💎❄️❄️❄️❄️❄️❄️ 💎 🏠👫⛄️👭🌲🏠💎 نیازمند ادمین فعال هستم در این کانال رمان هامون میذاریم @gandoo3 کانال ما بهترینه چون شما عضوش هستید 🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
❲ب‍‌ھ‌ن‍‌ا‍م‌آࢪا‍م‍‌ش‌ن‍‌ا‍م‍‌ش❳ س‍‌ل‍‌ام‌ ادیتور جانا❤️ دنبال یه کانال با کلیی آموزش و ابزار برای ادیت های نانازت هستی؟🧐✨ اینجا کلیی آموزش،ادیت خافان،ابزار ادیت،ایده‍ و... هرچی فکرشو کنییی داریمااا💐🌈 ورود کردن به اینجا=ورود به یه کانال جذاب🌸 ـ ـ ـ ــــــ◗‍❃◖ـــــــ ـ ـ ـ اگه دلت یه عالم ابزار ادیت و آموزشای جذاب می خواد کلیک کن و وارد شو⇦https://eitaa.com/joinchat/917569667C0d579a0c00
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
♡•┈┈••✾بِسمِ‌ࢪبِّ‌العِشق✾••┈┈•♡ بخشی‌از‌ࢪمان‌فدایی‌عشق خواستم برگردم که حرفی که زد منو سرجام میخکوب کرد: انقدر دوستت داشتم ک بتونم تحمل کنم،هرچند سخت باشه! نمیدونستم باید چیکار کنم،نگاش کنم؟یا راهمو بگیرم و برم،بار اولی بود ک علاقشو به زبون میاورد و منو از حس کنجکاوی ک داشتم و نگرانی ک نسبت به علاقه یه طرفه داشتم درآورد،لبخندی گوشه ی لبم نشست و از ناامیدی بیرون اومدم...بالاخره برگشتم و رو بهش گفتم: ولی...من ترسیدم...ترسیدم تو رو درگیر زندگی کنم ک... تند پرید وسط حرفمو گفت: چرا فقط به خودت فکر کردی؟این خودخواهیه... -اما من نمیدونستم تو هم...حق نداشتی ازم پنهونش کنی.. زل زد تو چشمام و گفت: خیلی رو داری، توقع داشتی من پاپیش بذارم؟! ته دلم داشت یچیزی قلقلکم میداد، با پررویی و حالت حق به جانب و شیطنت گفتم: پس چی؟!مگ نمیگی دوستم داری... یهو... ____________________________________ خوندی؟!🙂 یه رمان گاندویی با همه ی شخصیتای گاندو و با ژانر امنیتی و با چاشنی خانوادگی و عاشقانه ک اگه یه خطشو بخونی عاشقش میشی🙃تضمینی! راستی رفیق! دوتا رمان دیگه هم توی این کانال هست... بنظرم ک یه سر بهشون بزن پشمون نمیشی🤷‍♀😌 تا دیر نشده بجنب ک از قافله جا میمونی😃 بفرمایید داخل،کانال خودتونه، جلو در بده😄💜 @fadayi_roman
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما این مستر مو فرفری که یه ملتو عاشق خودش کرده رو میشناسی🙈❤️ میخوام یه پیج بهت معرفی کنم که کلیی فیلم و عکس از جذاب خان میزاره🥲🤍 اگر یه نگاهی به بنر بالا بندازی متوجه میشی چه پست های خفنی میزاره💕🖇 یه سری از فعالیت های خفنش👇🏻 استوری و پست پیج رسمی دلبر جان🥺🌿 یه عاااالمه عکس و فیلم کمیاب از مجید📷💝 فرضیه های جذاااااب😍❣ رمان های خفن و هیجان انگیز🤩💛 کلیییی ادیت جذاب🦄💜 چالش های هیجان انگیز🎁🎈 بدو عضو شو که میخوام بپاکم😌✌️🏻 {پیج در روبیکا} https://rubika.ir/majid_norouzi_fan
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
یه کانال جذاب واستون آوردم که میتونید در ایام تعطیلات کلیییی رمان خفن بخونیددد👌🏻😍 رمانی از جنس: عشق، هیجان و غم...🥲♥ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ....! _حق نداشتی خودتو جای یه عاشق جا بزنی... _نمیتونم باهات ازدواج کنم... _چرا با احساساتم بازی کردی... _اون ماجرا مربوط به یه موضوع دیگست.. _قلبم بیشتر از همیشه درد میکرد... _خوش بحالش لیاقت شهادتو داشت... _سه شنبه وقت طلاق گرفتم... _سریع خودمو رسوندم بیمارستان... _چرا باهام بد رفتاری میکنی.. _من همیشه کنارتم... _زل زده بودم به سنگ قبر.. _تمام زندگی من زیر خاکه... _نباید انقدر زود قضاوتت میکردم.. _باور نمیکردم اون چیزیو که میدیدم... _محکم زدم تو گوشش.. _سیاهی مطلق.... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رمانی که خوندی تا پارت آخر توی کانال بارگذاری شده😍👌🏻 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷 بدووو عضو شووو الان پاک میکنمااااا😱 . . . (داخل کانال که عضو شدی پیام سنجاف شدهرو بخون تا رمان «اشتباه بزرگ» رو پیدا کنی🖇💚)
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
اینجا ما یه رمان جذاب مذهبی داریم ¹یه دختر خانمی که به عشق آقای فرمانده چادری شده وخوب براساس یه اتفاقاتی با آقای فرمانده..... و خوب اینجا هم یه آقا پسر جذاب غیرتی داریم که عشقش شهادته و میره سوریه ..... ²اینجا یه دختر خانوم داریم که توی خانواده ی مذهبی بزرگ شده اما خودش حجاب درستی نداره وبا خانواده به مشهد میرن اما از اینطرف این دختر خانوم یه عمویی داره که...... و اینجام ما یه آقا پسری داریم که توی خانواده ی مذهبی بزرگ شده و یه جوون جذاب غیرتی مذهبی هست که باباش به خاطر اتفاقاتی که براش میوفته اعتقاداتش را .......... برای ادامه رمان بزنید رو اینک زیر @gooooop به جز رمان : کلیپ تلنگرانه شهیدانه پروفایل امام زمانی و...... داره 😍 @gooooop
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
آنچه خواهید خواند در فصل دوم یک ماموریت سری: هممون دور قبر نشسته بودیم. رسول از موقعی که خبر رو شنید نه حرفی زد نه گریه کرد نه چیزخورد. زل زده بود به عکسش که با لبخند به دوربین خیره شده بود. دستش لای خاک ها تکون میخورد. گل ها رو برگ برگ میکرد. اون نیمی از وجودش رو لای خاک کرد. عمومحمد: رسول پسرم پاشو بریم. رسول مثل این چند روز سکوت مطلق عمو بازوش رو کشید ولی انگار قصد بلند شدن نداشت. دستش رو کشید. عمو نگاهی بهم کرد. من: شما برید من هستم. عمو: خودت خوبی؟ من: خوب نیستم ولی نه به اندازه ی رسول. صدای زمزمه وار رسول اومد: میخوام تنها باشم همه برید. من: من میمو.... رسول داد زد: گفتم همه بلاخره بعد چند روز به چشمام زل زد.... من: باشه عزیزم تو ماشین منتظرتم. بریم. همه رفتن.کاپشنش رو دورش انداختم و بوسه ای حواله ی گونش کردم. من: مراقب مرد من باش. من هموز بهش احتیاج دارم. اومدم بلند شم که مچم رو گرفت و گفت: ببخش که این چند روز روبه راه نیستم. من: درکت میکنم عزیزت بود. زندگیت بود. نفست بود. منم بودم... بغضم گرفت: منم بودم....دنیام خراب میشد.... داستان‌ریحانه‌که‌کنار‌برادراش‌و‌عموش‌زندگی‌میکنه‌طی‌یه‌اتفاقاتی‌توی‌دانشگاه‌وارد‌یه‌ماموریت‌میشه‌و‌مجبورمیشه..... برای خوندن این رمان جذاب بفرمایید: @yekmamoritseri
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
-سلام خوبی؟ -سلام نه راستش خوب نیستم😕 -چرا چیشده؟ -دوستم همش پروفایل های باحال میذاره ولی من یه پروفایل درست و حسابی ندارم😕 -اینکه ناراحتی نداره یه کانال بهت معرفی میکنم که تو کانالشون کلی پروفایل های باحال دارن😌😌 -واقعا؟ -آره تازه بجز اینها کل فعالیت های باحال دیگه هم دارن. -تو رو خدا لینکشو بدهههه -باشه بابا😅😅 اینم لینک کانالشون👇👇👇👇 https://eitaa.com/ghuttyrtyr واقعا ممنون خیلی فعالیت هاشون جالبه😊😊❤️😍😍
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫 بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
این کانال ایتارو ترکوووند🤩✅ گاندویی ها از دستش ندنااا😍👌🏻 فصل اولش اینجوری گذشت👇🏻 رسول عاشق خواهر محمد (آوا) شده و محمد عاشق خواهر رسول (عطیه) شده😐❤️ آوا فکر میکنه رسول بهش خیانت کرده...👀 رسول با جاسوس پرونده ازدواج میکنه.. با وجود اینکه با آوا ازدواج کرده😢 محمدو عطیه دارن مامان بابا میشن😍 محمد با رسول به یه ناموریت میره و بدون اون برمیگرده..! رسول ناگهان نا پدید میشه.. اتفاقی میوفته که همه فکر میکنن رسول شهید شده اما...😨 آنچه در فصل دوم رمان خواهید خواهند:: _ بهترین عضو گروهت جاسوسه! کسی که مثل برادرت دوسش داری.. کسی که مث چشات بهش اعتماد داری.. بهت خیانت کرده.. جاسوسیتونو کرده _یعنی هرچی بهم گفت همش دروغ بود... _اول اعتمادتونو جلب کرد.. بعد بهتون خیانت کرد.. _من همیشه در هر شرایطی کنارتم قربونت برم... _رسول مریضه... _ای کاش همش کابوس بود... _دارن میبرنم جایی که خودم رئیسش بودم.. _من از همون اولم دوست نداشتم! _احساس کردم قلبم نمیزنه... _این همه بلا سرت اورد بازم نگرانشی بازم دوسش داری؟! _محکم زدم تو گوشش... _پدر بچمه.. _من حاملم... بخوام برمم نمیتونم.. _باید ازش متنفر باشم اما.. هنوز دوسش دارم... @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
وقت همگی بخیر🌹🍃 هدف ما پیشرفت شماست✅ جذب بالای 80 هم داشتم💫 شرایط تبادلاتمون👇🏻 1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه 2_آمارتون بالای 50 باشه 3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻 تا نیم ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌ اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
ی کانال آوردم براتون با رمانهای گاندویی جذااااب😍🤩 همراه با کلی یزید بازی و اتفاقاتی که برای شخصیت ها میوفته😈😄 # اول از همه گاندویی😍 # شکنجه🔪 # اسلحه🔫 # خون💉 # گروگان گیری⛓ # خنجر🗡 # بیمارستان🚑 # عشق💔 # بمب💣 # رویاها و آرزوها🔮 # بلا و مصیبت🖤 # عروسی👰🏻 # تعقیب و گریز🚨 # وصیت نامه📜 # خواهر و برادر👫 # فرمانده👮🏻‍♂ # و در آخر ... شهادت🥀 و حالا با کلی ماجرای دیگه ....https://eitaa.com/romangandoi بزن رو لینک و عضو شو😉 پشیمون نمیشی👌🏻♥️ گاندویی ها منتظرتونیم✨👌🏻