إنسدادیِ واقعی، ما هستیم،
که حتی در قبالِ «تحلیلِ مستدلّ» نیز میگوییم «این را از کجا میگویی؟».
گویا پذیرفتهایم که «سخن آن است که قبلا گفته شده باشد.»
در کتابها و أذهانِ گذشتگان. نه آنچه عقلِ تو میگوید و بسا عقلِ من هم میپذیردش.
نوشته بود:
اگر بچهی شما ریاضیاش ضعیف است ولی نقاشیاش عالی است، شما باید برایاش معلم نقاشی بگیرید، نه معلم ریاضی.
به همین سیاق،
کسی که ذوقِ أدبیاش بالا است ولی قدرتِ إستدلالاش پایین است، آنچه که باید رویاش بیشتر کار و تلاش کند أدبیات است، نه منطق و کلام.
مهدي عاملي [کانال]
.
هر فیض که در حُسنِ گل و لاله و شمع است
از رویِ تو و رنگِ تو و خویِ تو پیدا است
مهدي عاملي [کانال]
. هر فیض که در حُسنِ گل و لاله و شمع است از رویِ تو و رنگِ تو و خویِ تو پیدا است
.
کسی چون تو ما را تحمل نکرده ..
[بدون شرح]
غمْ فرستادهی عشق است؛ عزیزش دارید
که غریب است و زِ اِقلیمِ وفا میآید
مهدي عاملي [کانال]
. هر فیض که در حُسنِ گل و لاله و شمع است از رویِ تو و رنگِ تو و خویِ تو پیدا است
..
خورشید که نورِ دیدهی آفاق است
تا بنده نشد پیشِ تو، تابنده نشد
أمر هرگز نمیتواند دائر شود بین تخصص و تعهد. صدبار جواباش را دادهاند و مسألهاش روشن شده است؛ کسی که متصدیِ کاری میشود، هم باید در آن أمر تخصص داشته باشد و هم باید نسبت به إسلام و مسلمین متعهد باشد. اگر یک فردِ متدین أما غیرِ متخصص را جایی گذاشتند، نفْسِ تدیّناش مقتضیِ این است که کنار برود. چون تخصص در تعریفِ تدینْ مأخوذ است؛ یکی از لوازمِ تقویٰ این است که مسئولیتِ کار یا جائی را که تخصصاش را نداریم بر عهده نگیریم.
لذا إصرار و تکیه بر «لزومِ تحصیلِ تخصص» نهتنها تضعیفِ جایگاهِ «تعهّد و تَقویٰ» نیست، بلکه تأکید و تشویق به تحصیلِ آن است.
کوتاهسخن اینکه:
وقتی مکرراً تأکید میکنیم بر «دانشاندوزی و درسخواندن و باسوادشدن»، بهمعنای این نیست که علم و دانش برای طلبهها ضروریتر از تقویٰ و أخلاقیات است، بلکه دقیقاً تأکید بر لزومِ رعایتِ تقویٰ و ترس از خدا است. چون طلبه را شهریه و إمکانات میدهند که درس بخواند و دین بیاموزد و به مردم منتقل کند، پس اگر شهریه و إمکانات را بگیرد و درس نخوانَد، به بیتالمالِ مسلمانان خیانت کرده و مرتکبِ گناهِ «حرامخواری» شده است، و این یعنی بیتقوایی.
نماز و روزه و تولّي و تبرّي بر همهی مسلمانها واجب است و همگان باید از دروغ و غیبت و شراب و ربا دوری کنند. طلبه را به حوزه راه ندادهاند که صرفاً نماز بخواند و از رباخواری دوری کند، بلکه پذیرفتهاند که بیاید و علمِ دین یاد بگیرد و منتقل کند. کارگری که نمازش را میخوانَد ولی از زیرِ کار در میرود، مدیون و بدهکارِ صاحبکار است و پولای که خواهد گرفت حرام است.
هکذا ما.
جای تأسف دارد که کار به جائی رسیده است که بعد از هربار توصیه به درسخواندن، باید خودمان را از إتهامِ تقدیمِ دانش بر أخلاقْ مبرّیٰ کنیم و متذکر شویم که علمْ مقدّم بر تقویٰ نیست، بلکه عینِ تقویٰ و لازمهی تقویٰ است.
مهدي عاملي [کانال]
به درگاهاش اگر موری برآرَد دَم زِ مسکینی نَهَد از دستِ استغنا به سر تاجِ سلیماناش
.
دلِ خرابِ من و مِهرِ بوتراب در او
خرابهای است که تابیده آفتاب در او
مختصر المعاني، 007.mp3
1.19M
«توفیق من الله»
مرد را گر صد هنر باشد، توکل بایدش
و تحصیلِ توفیق، متوقف است بر «تلاش» و «توکل».