دراز دَستیِ شیطان، ز دلسیاهیِ ما است
چراغِ دزد به شبْ خوابِ پاسبان باشد
سانتیمانتالترین چیزی که در توجیهِ شببیداری خواندهام این است که «ما از ظلمتِ روزهایمان به تاریکیِ شبهایمان پناه میبریم»
و قانعکنندهترینشان این است که «از روزِمان راضی نیستیم و دوست نداریم باور کنیم که تمام شده است، لذا سعی میکنیم با بیدارماندنمان کِشاش بدهیم، بلکه جبران شد»
البته من شخصاً قیافهام به این مدل حرفها نمیخورَد؛ دربارهی من یک جملهی سوّمای صادق است که میفرماید: «شبها بیدارم، چون من عملاً مسخرهی پدرِ دخترکم هستم؛ تا حضرتاش نیآرمیده، بنده حق ندارم بخوابم.»
ربّنا،
إسلام و شریعتات دست و زبانِ ما را بسته،
پس خودت که در وصفِ جنابات «بَلْ یَداهُ مبسوطَتان» فرمودهای کاری بکن.
مهدي عاملي [کانال]
بِصَبیّاتي بَناتُك یا سَیّدي
صلّی الله علیكِ یا رقیة الحسین
رقیة الحسین.mp3
15.19M
مرثیهی مولاتنا و سیدتنا رقیة بنت الحسین صلوات الله تعالی علیها
استاد ستّارپور اردبیلی (حفظهاللهتعالی)
شعر از: مرحوم رحیم منزوی (رحمة الله علیه)
کاش میفهمیدم چه کسی برای اولینبار این سخنِ سست و بدون دلیل را شائع کرد که «علتِ سقوطِ اندلس، فحشاء و شراب بود».
مهدي عاملي [کانال]
کاش میفهمیدم چه کسی برای اولینبار این سخنِ سست و بدون دلیل را شائع کرد که «علتِ سقوطِ اندلس، فحش
.
ممنونام از حبیب رفیق و استاد شفیقام، بابتِ جوابِ این سؤال.
مهدي عاملي [کانال]
کاش میفهمیدم چه کسی برای اولینبار این سخنِ سست و بدون دلیل را شائع کرد که «علتِ سقوطِ اندلس، فحش
.
(برای آنها که وقت یا حوصلهی خواندنِ مقاله را ندارند)
یعنی صد و بیست و پنج سال پیش، برای اولینبار، چنین سخنای ساخته شد.
آتمیشوق اَل او سوسوز پادشهون دامنینه
قورموشوق بزمِ عزا لالهسینه سوسَنینه
سِیرِ روحی ائلَماق کرب و بلا گُلشَنینه
بیر سَفَردور که مَلَک شهپری حاملدی بیزه
رهنمادور بیزه عشقْ عالَمی شاهِ شهداء
اونون آدیله حسینیلره وار ارج و بهاء
دوز حسینون یولینی طیّ ائلیاق اهل عزا
اونا خاطر بو قَدَر حرمتی قائلدی بیزه
مکتب خون و شهادتدی بیزیم مکتبیمیز
مرکزِ رَشکِ سلاطیندی گوزل منصَبیمیز
استقامتده مُدرّسدی بیزه زینبیمیز
چون رسا خطبهلری عینِ رسائلدی بیزه
جاری بر قریحهی مرحوم تقائی اردبیلی رضوان الله تعالی علیه
ثمّ بسطت يدَيها تحت بدنه المقدّس و رفَعَته نحوَ السّماء، و قالت: «إِلـٰهي، تَقَبَّلْ مِنّا هـٰذَا الْقُربانَ»
و في رواية أخرى: «اللّهُمَّ تَقَبَّلْ هـٰذَا الْقُربانَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ».
سپس دو دستاش را زیرِ بدنِ مقدسِ سیدالشهداء بُرد و به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا، این قربانی را از ما قبول کن.
و طبقِ روایتی دیگر، فرمود:
خدایا، این قربانی را از آلِ محمد قبول کن.
مقتل الحسين (مقرم) ص 307
الكبريت الأحمر 3 ص 13، عن الطراز المذهّب
صلّی الله علی محمد و علی آل محمد و علی شیعة آل محمد
مهدي عاملي [کانال]
دنیانین باشینا کول اولسون ..
.
لا أضحک اللَّه سنّ الدهر إن ضحکت
و آل أحمد مظلومون قد قُهروا ..
مهدي عاملي [کانال]
همهْ آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت آنچه در خواب نشد، چشمِ من و فکرِ تو بود ..
.
چه غم از سینهی ریش و دلِ افگار مرا؟
سینهریشای که دلافگارِ تو باشد چه کند؟
ای طبیبِ دل بیمار، بگو بهرِ خدا
کآن جِگَرخَسته که بیمارِ تو باشد چه کند؟
مهدي عاملي [کانال]
. چه غم از سینهی ریش و دلِ افگار مرا؟ سینهریشای که دلافگارِ تو باشد چه کند؟ ای طبیبِ دل بیمار
..
سینه را سوراخها کردی به پیکانِ غمات
خوب کردی؛ کلبهی تاریکِ ما روزَن نداشت
435.2K
یا حسین،
مدتدی سفرهنده نمکگیر اولموشام
ظاهراً گرچه جوانام، باطناً پیر اولموشام
مین گناهیلن آقا گلدیم سیخیلدم سایهوه
شکر لله گوشهی چشمونله نخجیر اولموشام
کلبِ سرگردانیدیم، دوتدوم مطهّر دامَنون
دامَنوندن اَل دوتان گوندندی تطهیر اولموشام
یازماقی پای ورمیسن منده یازام بیواهمه
دشمنین اندامینه خامهمله شمشیر اولموشام
دورموشام فتنهسالان روبَهلریلن رو به رو
«یا أبا الفضل» سسلییب، قوّت تاپیب، شیر اولموشام
تیزدور شمشیردن خامهم کسه ناحقلری
یوخ اجازهم یازماقا؛ حق اوسته زنجیر اولموشام
مجلس یاسینده تاپدیم واقعی عشقین یولون
گورموشم من چوخ مَجازی عشقلر، سیر اولموشام
سایهوی کسمه باشیمدان، قالمییم منّتلره
اوندا بیگانه گولر گورسه زمینگیر اولموشام