«ای فرزندِ رسولالله، به خدا قسم، اگر زندگیْ بیپایان بود، باز هم تو را رها نمیکردم (که از مرگ نجات یابم و به زندگیِ جاودانه برسم)، اکنون چگونه تنهایات بگذارم درحالیکه بعد از تو جز سالهای اندکی نخواهم زیست؟»
سبحانَ ربّك یا مولیٰ
مهدي عاملي [کانال]
بِصَبیّاتي بَناتُك یا سَیّدي
.
«ایکی قیز»
(عصر تاسوعاء)
استاد نجّارباشی (صانه الله تعالی من الحدثان)
اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَرات
پيكرِ قرآنْ نشانِ تيرهاست
آيـهآيـه، طعمهی شمشيرهاست
جسمِ پاکِ یوسُفی در خون و خاک
مثلِ قلبِ پيرِ كنعانْ چـاکچـاک
برگهای خُشکاش از خونْ تَـر شده
غنچهْ روی سينهاش پَرپَر شده
كاش صدها عون و جعفر داشتم
قاسم و عباس و اكبر داشتم
كاش میدادی مَرا صَـد طفلِ شير
تا سپر میشُد گلوشانْ پيشِ تـيـر
اين من و اين شعلهی تاب و تَبام
اين بيابانگردِ كویات زينبام
عهد بستم با تو تا پای سرم
رخ كند تقديمِ سيلیْ دخترم
حكم كن؛ فرمانِ تو نور است، نور
تا گذارم چهره بر خاکِ تَـنـور
دوست دارم پيشِ چشمِ زينبام
چوبِ دشمن بوسه گيرد از لَبام
ای ملائک، رو در این هامون کنید
شمر را از قتلگهْ بیرون کنید
ای عزیزِ فاطمه، دادی بزن
آخر ای مظلوم، فریادی بزن
چارهی خَصمِ بَدآیین کن حسین
لبْ گشا؛ یکلحظه نفرین کن حسین
ای یَمِ رحمت نَـمـی از اَبرِ تو
ای دو صَد ایّوبْ ماتِ صبرِ تو
چشمِ هستی بر تو خون بارَد حسین
صبر هم اندازهای دارد حسین
گِردِ باغ لالهات خار و خس است
عترتات در بینِ دشمنْ بیکس است
قلبِ دریا سوخته، چون حنجرت
از صدایِ «آب ... آب» ِ دخترت
پیکرت آغشته با خونِ دل است
طُرّهات در پنجههای قاتل است
یا زِ دستِ قاتلات خنجر بگیر
یا رَهِ گودالْ بر مادر بگیر
کربلا، این رسمِ مهمانداری است؟
از گلوی ميهمانْ خونْ جاری است
دیدی آخر فتنهها انگیختند
بر زمینْ خونِ خدا را ریختند
تیغِ قاتل ز این جنایت خون گریست
من نمیدانم که زهرا چون گریست
مانده در نای گلو آوای من
وایِ من، ای وایِ من، ای وایِ من
کربلا دریایی از خون آمده
شمر از گودالْ بیرون آمده
قرصِ خورشید است در پیراهناش
میچکد خونِ خدا از دامناش
آن سَـرِ بُبْریدهْ گویی دَم به دَم
میخورَد لبهای عطشاناش به هم
ریزَد از چشمانِ خونریزَش گلاب
زیرِ لب آهسته گوید: آب آب
اثر: استاد حاج غلامرضا سازگار أیّدهاللهتعالی
قال سیّد الساجدین علیهالسلام:
.. و اللهِ لو أن النبيّ تقدّم إلیهم في قتالنا کما تقدّم إلیهم فی الوصائة بنا لما ازدادوا علی ما فعلوا بنا ..
به خدا قسم، اگر پیامبر همانطور که دربارهی ما وصیّت به خیر و نیکی کرده بود، [به جایاش] توصیه به جنگ و قتال با ما میکرد، بیشتر از این بلائی که سر ما آوردند کاری نمیکردند.
بحار، ج۴۵، ص۱۴۹
حاج غلام ترابی.mp3
2.06M
مصائب بعد از عاشوراء
راثی: مرحوم حاج غلام ترابی (صلوات الله تعالی علیه)
4_5915986011908735349
4.24M
پرستوی سفیدم، پر نزن، مرو مادر
حاج محمود کریمی
(نوستالژی)
مهدي عاملي [کانال]
من وحدتِوجودی انکار ائدردیم هر آن قان تک دامارلاریمدا جریانین اولماسایدی
.
عشقْ یکسان نازِ درویش و توانگر میکِشد
این ترازو سنگ و گوهر را برابر میکشد
آفتابِ روز محشر بیشتر میسوزدش
هرکه اینجا درد و داغِ عشقْ کمتر میکشد
قسمتی از قصیدهی طولانی شاهالشعراء، راجع به اسارت اهلالبیت علیهمالسلام، این قطعه دربارهی مولاتنا و سیدتنا رقیةالحسین علیهماالسلام:
شه نوک جداده ائلیور سَیرِ إلی الله
عریان دَوهده دخترِ دلبند شهنشاه
تا گویده اونون آلْنین اؤپور داش، بو چکور آه
یوخلور بونی تا قمچی، یومور گوز او فلکْجاه
آهسته دیور صبر ائله ای زینبِ ثانی
گویدن باخان الان سنه، ارباب نظردی
سویلور کی بو قیز پاکتر از روحِ سحردی
باشدان اَیاقا گولدی، فقط اسمی بشردی
زجرین اَلی سینسین، گولی وورماقدا هنردی؟
انصافیدی سیلی پوزا ریحان جنانی؟
ای تِللری مرموزتر از رشتهی تقدیر
ای شیشهی گردون ائلین شکلینی تکثیر
آز باشوی قالخیز منه باخ ای گلِ تکبیر
قالخاندا باشون چون دولاشیر بوینوا زنجیر
بیتاب ائلیور هم سنی هم اهل ولانی
هنیئا للقادرین قدره کلاماً و مریئا