اگر هنوز از سویدای قلبمان میتوانیم نداء بدهیم که «یا علی، من تو را و خاندانات را دوست دارم و با دشمنانتان دشمن هستم»، خدا را صبح و شام و بلکه هر آن باید شاکر باشیم
عیدتان مبارک🌹
موز 🍌 و هلو 🍑 قطعاً درمانِ همهی دردها نیستند؛ اما خوشمزهاند.
(با اجازه، #بدیهیات)
از برخی نقل شده است تقدیمِ سیبِسبز 🍏 بر نارگیل 🥥؛ که چون ثانی برای ما حکم آناناس را دارد، از قضاوتِ قطعی معافایم، ولی سیبِسبز وجداناً عالی است.
اما چه کنم که هرگز توت فرنگی🍓 و کیوی 🥝 را درک نکردم.
یعنی چی واقعاً؟
مهدي عاملي [کانال]
اما چه کنم که هرگز توت فرنگی🍓 و کیوی 🥝 را درک نکردم. یعنی چی واقعاً؟
.
(جای غمانگیزِ قصه اینجا است که مطمئنام آنها هم مرا درک نمیکنند)
مهدي عاملي [کانال]
وقفِ حسینْ قعود و قیام و سکونِ ما نذرِ حسینْ روح و دل و جان و خونِ ما قائم شد از قیامِ حسینی سُت
.
بر روی دوشِ ماهْ حرمِ لاله را ببین
این جایگاهِ محترمِ لاله را ببین
نُـه روزِ بعد، چون که محرّم فرا رسد
بارانِ اشک و آه و غمِ لاله را ببین
من به دیدارِ تو محتاجتر از نانِ شبام
عشق بر سفره بریزان؛ غمِ عاشقْ نان نیست
.
امیدوارم هاتفای از غیب اینگونه خطابام نکند:
در بُنِ هر مو یزیدِ خفتهای داری و باز
آهِ حسرت میکشی در آرزوی کربلا
[تکرار]
یکی از ألقابِ خداوند متعال "سریع الرضا" است. یعنی زود راضی میشود. اینطور نیست که اگر اشتباه و خطایی مرتکب بشوی و عذرخواهی کنی، قبول نکند و ناز کند و سخت بتواند فراموش کند.
شایسته است ما هم مثل خدا سریع الرضا باشیم. اگر عزیز و دوست و همکار و آشنایی در حقمان ظلم یا اشتباهی کرد و بعدش معذرتخواهی کرد یا اقدام به جبران کرد، زود راضی شویم و زیاد ناز نکنیم و طرف را به زحمت و ذلت نیاندازیم.
گرچه گفتهاند «امید، یگانهسرابای است که اگر نباشد همه از تشنگی خواهیم مُرد»، ولی بهقول سلمان ساوجی «قبایِ عُمْر به قَدِّ امیدْ کوتاه است»
مضافا بر اینکه گاهی «یأس» سرآغازِ رشد است. باید برخی از نشدنها را باور کرد، به یأس رسید، از آن عبور کرد، تا مگر راهِ تعالي باز و هموار شود.
ای که نزدیکتر از جانای و پنهان زِ نگه
هِجرِ تو خوشتَرَم آید زِ وصال دگران
مهدي عاملي [کانال]
بامات بلند باد؛ که دلتنگیات مرا از هر چه هست غیرِ تو بیزار میکند
.
ﺭﻓﺖ ﺣﺎﺟﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺍﻑِ ﺣَﺮَﻡ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺁﻣﺪ
ﻣﺎ ﺑﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥِ ﺗﻮ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﻭ ﻫﻤﺎﻥﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ
بنفسي مُحِبّوكَ یا أباعبدالله
یک پند ز من بشنو؛ خواهی نشوی رسوا،
-من خُمرهی اَفیونام- زِنهار سَرَم مگشا
اصلاً اینها را ول کنیم؛ سخن از عشق بگوییم، بهتر است. «که مقصود از جهانْ عشق است و باقی سَربهسَر بازی»
مهدي عاملي [کانال]
. ﺭﻓﺖ ﺣﺎﺟﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺍﻑِ ﺣَﺮَﻡ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺁﻣﺪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥِ ﺗﻮ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﻭ ﻫﻤﺎﻥﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ بنفسي مُحِبّوكَ یا أ
.
حالِ ما را، که به هجرانِ تو عادت کردیم،
باورِ وعدهی دیدار به این روز انداخت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر لحظه که تسلیمام در کارگَهِ تقدیر
آرامتر از آهو، بیباکتر از شیرَم
هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پسِ رنج آید، زنجیر پِیِ زنجیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ