eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
10.2هزار دنبال‌کننده
27 عکس
7 ویدیو
5 فایل
۱. نویسنده‌ و محقق فرهنگ هستم. ۲. تنها رسانه‌ی رسمی‌ و معتبری که مواضعم در آن منتشر می‌شود، این کانال است. ۳. مسئولیت مواضعم، بر عهده‌ی خودم است، نه هیچ نهاد یا جریانی، و درج عناوین حقوقی را در کنار نامم تأیید نمی‌کنم. ۴. گاهی اینجا را می‌بینم: @Seirurat
مشاهده در ایتا
دانلود
مقاومت فکری در تجربۀ علامه مصباح .mp3
27.14M
🔻درس‌گفتار: مقاومت فکری در تجربۀ علامه مصباح (با روشنفکریِ سکولار چه کنیم؟) 🖇به اهتمام مرکز آموزش‌های آزاد مؤسسۀ امام خمینی https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
نوشته‌های مهدی جمشیدی
🗒 در این جزوۀ مختصر، می‌توانید بی‌واسطه و دقیق، با موضع علامه مصباح دربارۀ مردم و مردم‌سالاری و جمهو
🗒 شرح و توضیح جزوه‌ی «مردم در منطق آیت‌الله مصباح» را در اینجا ببینید که نشستی انتقادی با حضور جمعی از طلاب و دانشجویان در قم است: https://www.aparat.com/v/ngCB3 🖇 همچنین: https://B2n.ir/k84602
18.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒 کنشگری علامه مصباح(۳): مطهری پیشاانقلاب، مصباح پساانقلاب 🖇 در مجتمع فرهنگی سرچشمه @sarcheshmeh_nour
18.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒 کنشگری علامه مصباح(۴): مداقه‌ی نظری، مدارای عملی 🖇 در مجتمع فرهنگی سرچشمه @sarcheshmeh_nour
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒 کنشگری علامه مصباح(۵): سکوت حوزوی، سکولاریسم حکومتی 🖇 در مجتمع فرهنگی سرچشمه @sarcheshmeh_nour
نوشته‌های مهدی جمشیدی
https://B2n.ir/r49132
🔻طرحی برای تدبیر ساختار فرهنگی: تجربۀ مواجهه با مسأله‌ای در عمق جامعه 🖊مهدی جمشیدی ۱. پس از آن‌که رهبر انقلاب، مسألۀ «بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگی» را مطرح کردند، بنده به‌عنوان محقّقی که بیش از یک دهه است در زمینۀ «نظریۀ فرهنگیِ متفکّران مسلمان» کار می‌کنم و مطالعاتم معطوف به حوزۀ «علم اجتماعیِ اسلامی» است، تصمیم گرفتم که به این مسألۀ عینی بپردازم. در مراحل آغازین، ابهام‌های مهمی در میان بودند و نمی‌دانستم باید از کدام نقطه شروع کنم و مسأله را بر اساس چه نقشه و قالبی بگشایم. چندی که گذشت، در اثر تأمّلات و مطالعات جدّی، ذهنم روشنی یافت و توانستم به درک واضحی از مسأله دست یابم. این مسأله، از همان ابتدا، دستخوش یک برداشت نادرست نیز شده بود و آن عبارت از این بود که برخی تصوّر کردند که مقصود از تعبیر بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگی، تجدیدنظر در «نهادهای فرهنگی» است و اشاره به ساختار، به معنی پرداختن به نهادهای فرهنگی است، اما پس از این، رهبر انقلاب تصریح کردند که مقصودشان، «ذهنیّت فرهنگیِ مردم» است؛ یعنی ذهن مردم، به‌مثابه یک ساختار درونی و نامحسوس است که اینک باید در چهارچوب ارزش‌های انقلابی، بازسازی شود. ریشۀ شکل‌گیری مسأله نیز این بود که در اثر برخی تحوّلات معرفتی و دست‌کاری‌های شناختی در دهه‌های گذشته، لایه‌هایی از جامعه دچار واگرایی‌هایی هویّتی شده‌اند و این امر درونی به واسطۀ سبک زندگی – که جنبۀ بیرونی و عینی دارد – آشکار شده است. ازاین‌رو، باید ذهنیّت فرهنگیِ مردم را به همان ارزش‌های نخستین باز گرداند و هویّت اصیل اسلامی و انقلابی را بازتولید کرد. ۲. چنان‌که جستجوهایم نشان می‌دهند، اثری که نگاشته‌ام، تنها اثر در این باره است و همچنان این مسأله، با پاسخ معرفتی و علمی مواجه نشده است. فضای علوم اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ علمی ما، چندان به این قبیل مطالعات عینی که جنبۀ کلان و سیاستی دارند، نزدیک نیست و دغدغه‌های دانشگاهی و شخصی را ترجیح می‌دهد؛ دغدغه‌هایی که برآمده از مسأله‌های جزئی یا حتی غیرواقعی هستند و نسبتی با آنچه که در جامعه می‌گذرد، ندارند. یکی از دلایل بومی‌نشدن علوم اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ما، همین فاصله‌گیری و گسستگی است. این در حالی است که باید اندکی پس از مطرح‌شدن این مسأله در سال ۱۴۰۱، نیروهای فکری به آن می‌پرداختند و می‌کوشیدند از چشم‌انداز‌های مختلف، پاسخ‌هایی را برای آن ساخته‌وپرداخته کنند. وقتی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه، درگیر عینیّت نباشد و علوم اجتماعی به کالای تجاری و سبب‌سازِ منزلت صوری تبدیل شود، چنین وضع ناخوشایندی پدید می‌آید. ۳. در این اثر، از مباحث مفهومی و نظری دربارۀ فرهنگ و بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگی، آغاز شده و آن‌گاه به ریشه‌ها و زمینه‌ها پرداخته شده است؛ به‌طوری‌که به تاریخ فرهنگی در دورۀ پساانقلاب، اشاره شده و علل ظهور آفتِ زاویه‌دارشدن ذهنیّت‌ها برشمرده شده‌اند. پس به‌عنوان زیربنای مطالعه، هم به جنبۀ نظری و معرفتی پرداخته شده و هم به جنبۀ عملی و عینی. در این میان، یک چهارچوب بینشی که مقاومت فرهنگی نام نهاده شده، تحلیل شده است که نشان می‌دهد ما به‌عنوان جامعه‌ای که خود را ذیل و در سایۀ عالَم تجدّد تعریف نمی‌کنیم، چه نسبتی با روند جهانی‌سازی و تهاجم فرهنگی برقرار کرده‌ایم و چه غایات متفاوتی داریم. همچنین به مجموعه‌ای از چالش‌های فرهنگی نیز اشاره شده‌ است که تعیین‌کننده و ریشه‌ای هستند و باید آنها را مولّد و خاستگاه پدید آمدن شکاف‌ها و گسست‌ها در ذهنیّت اجتماعی بدانیم. در نهایت نیز، سلسله‌ای از تدابیر و راهکارها برشمرده شده‌اند که هم معطوف به ساختارهای رسمی هستند و هم معطوف به کارگزاران فرهنگی در عرصۀ غیررسمی. این تجویزها و توصیه‌ها، تا حد زیادی، نوآورانه هستند و می‌توانند در مقام راهبردپردازی، به کار گرفته شوند. ۴. در عین حال، باید اظهار ناخشنودی کنم که پس از انتشار این اثر در ماه‌های نخست امسال، تاکنون هیچ‌یک از نهادهای فرهنگی از آن استقبال نکرده‌اند و نشست و گفتگو و نقادی و مباحثه‌ای را دربارۀ آن سامان نداده‌اند. این امر برای یک محقّق، تلخ و تأسف‌بار است. شورای عالی انقلاب فرهنگی که باید خودش عهده‌دار انجام چنین مطالعه‌ای می‌شد، نه‌فقط چنین نکرد، بلکه پس از انتشار این اثر هم واکنشی نشان نداد. همچنین سازمان تبلیغات اسلامی نیز که در این زمینه، نقش‌آفرین است و باید برای مواجهه با آن، سیاست و تدبیر اندیشه کند، واکنشی نشان نداد. روشن است که این اثر می‌تواند موجبات پیشروی اجتماعیِ نهادهای فرهنگی را فراهم سازد و برای آن، مقدّمۀ تدوین نقشۀ راه باشد، اما افسوس نگرش‌های دیوان‌سالارانه و بسته و غیراجتماعی، سبب در انزوا ماندن و غبارگرفتگی مطالعاتی از این دست شده است. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
،،،،، امام خمینی: توقع نداشته باشید که همۀ زن‌ها با شما موافق باشند؛ هستند کسانی‌که نمی‌توانند مسائل اسلامی را ببینند. آنهایی که کارشکنی می‌کنند اگر مسلمان هستند، از «معاصی کبیره» است، و اگر پایبند به اسلام نیستند و می‌خواهند هرزگی بکنند، «فصل هرزگی» گذشت(صحیفه امام خمینی، ج۱۷، ص۳۶۱). https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1736185560686420187
🔻برگ‌ریزانِ خزان و پریدن از خویشتن 🖊مهدی جمشیدی [یکم]. تازه‌ترین سروده‌های سالکانۀ استاد عبدالعظیم صاعدی، در دفتری به نام «از خود پیادگان»، جامۀ کتاب به تن کرده‌اند و پیش روی ما نشسته‌اند. دفتری که در سطر سطرش، داستان معانیِ لطیفِ ربّانی و اسرارِ مکتومِ عرفانی به چشم می‌خورد و آنچنان گیرا و دلرباست که تو را با خویش، به شهر رؤیاهای باطنی و ملکوتی می‌بَرد. این‌همه، موقوف بر آن است که دل، مستعد و مایل باشد و دریچه‌هایش به روی صبحِ شهود و شیدایی، بسته نگردد. دل‌های مأنوس با مادّه و اینجا و لذّت و منفعت و غوغا، نصیبی از آن نخواهند بُرد و درک و فهمی از منظر و منزلت آن به دست نخواهند آورد. در این سو، باید اندکی طلب و تمنّا در میان باشد تا کشش و جذبه در آن سو، کارساز افتد و حادثۀ عشق و هجرت رخ بدهد. این‌چنین رخدادی، محتاج آنچنان رخنه‌ای در نسبتِ آدمی با دنیاست؛ وگرنه آدمی از پیلۀ خویش‌تنیدۀ دنیاخواهی و مادّه‌اندیشی و خودمداری، رهایی نمی‌یابد و حیاتش، هم‌سنخ و هم‌سنگ کِرم‌های پیله‌نشین و خاک‌گزین و بیگانه با نور و آسمان خواهد بود. باید اندکی از خویشتنِ این‌جهانی به در آمد و در هوای بی‌خویشتنی، مشق پَر گشودن کرد تا این سطرهای رهایی‌بخش، دلبرانه‌گی‌شان را به رخ بکِشند و پیلۀ مرداب‌گونۀ نفسانیّت را درهم‌بشکنند. اگر چنین شود، آن‌گاه گویا درِ باغِ معنا، به روی آدمی گشوده می‌شود و بضاعتِ بوییدنِ عطرِ شورانگیزِ گل‌های بهشتی، در شامه متولّد می‌گردد. در این حال است که حیات، ماهیّت دیگری می‌یابد و چشم باطن به روی جنبه‌های نهان و نهفتۀ عالَم، گشوده می‌شود. [دوم]. در قطعه‌ای از این دفتر آمده است: «عجب/ عجب سالکِ از خود رسته‌ای‌ست/ پاییز/ سبک/ حتی/ از وزن برگی ...». داستان سلوک، جلوۀ طبیعی نیز دارد؛ طبیعت، بی‌ادّعا و بی‌غوغا، سلوک را تکرار می‌کند و سالکانه، بر مدار بندگی می‌چرخد. همۀ اجزای عالَم، این‌چنین هستند و حق را طلب می‌کنند، اما آدمی دیدۀ خویش را بر این سجده‌های تکوینی می‌بندد و در تلاطم آمالِ پوچ و هیچ، دست‌وپا می‌زند و مجال سیر و گذار در افق عبودیّتِ این اجزای شیفته نمی‌یابد. شاید بیش از همه، این فصل خزان است که سرود سالکانه به گوش جانِ آدمی می‌خواند؛ سرودی تامّ و تمام که نظیری ندارد و هندسۀ وجودی‌اش، بی‌نقص و همچون مَثَل اعلاست. پاییز، فصل برگ‌ریزان است و این ریختن، تهی‌شدن از خویشتن است. در اینجاست که سرّ سلوک، متجلّی می‌شود. این گریز از خویش و بی‌من‌شدگی و دل به طریقِ فنا سپردن و به بی‌وزنی رسیدن، همان اوج حیات سالکانه است. سالک، هرچه دارد در همین بی‌خویشتنی‌اش نهفته است. آن‌که رهیدن از خود نمی‌داند، پریدن را نیز تجربه نخواهد کرد. باید از خویش برید تا به او رسید. آن وصال، نتیجۀ این فراق است. آن وجودِ نوری، این عدمِ ظلمانی را می‌طلبد. پاییز، همۀ این حقیقت قدسی را در ساده‌ترین و زیباترین صورت، عیان می‌سازد و نشان می‌دهد که سلوک، چه ماهیّت و غایت و منازلی دارد. پاییز، فقط یک فصل نیست، بلکه حدیثِ شیدایی و رهایی و بی‌خویشتنی است که ترانۀ گسستن و پریدن را به گوش ما می‌خواند و عبودیّت و عروج را می‌آموزد. باید از خود رستن را در پاییز دید و به سخن فصلِ بی‌برگی، ایمان آورد. باید نوازش نسیمِ سرد را بر پیکر بی‌پیرایۀ برگ دید و زردی و پژمردگی را حس کرد و مرگِ خویشتنِ برگ‌های سالک را دریافت و برگ‌ریزانِ بی‌پروا و باشکوه را به نظاره نشست، تا قلب لرزان و نگران، طعم ایمان و اطمینان را بچشد و به منزل یقین و قرار پا بگذارد. [سوم]. اینک، چندی‌ست که با چشم‌ها و حس و حال دیگری به پاییز می‌نگرم؛ پاییز در نظرم، صاحب‌سخن شده است و قصّۀ سلوک را زمزمه می‌کند. پاییز، مرا در آغوشِ رنگانگ خویش می‌گیرد و گونه‌های اشتیاقِ اشباع‌نشده‌ام را می‌بوسد و دست‌های دلتنگِ پریدنم را سخت می‌فشرد. پاییز، همۀ بی‌خویشتنی‌اش را با من می‌گوید و رازهای دردل‌نهفته‌اش را به گوش من می‌خواند. من اینک، با صدای خش‌خشِ برگ‌های زردِ فتاده بر خاک، از خوابِ درهم‌تنیده با خواب‌های آغشته به خویشتنم بیدار می‌شوم. این آسمانی‌های خاک‌نشین، پرواز را می‌آموزند؛ بیش از پرندگانی که بالِ پریدن دارند. دریافتم که پریدن، بالِ بی‌خویشی و درویشی می‌طلبد و باید در خویش شکست تا به او پیوست. باید خود را به دست صیقلِ بادِ تهذیب‌گر و سالک‌پرورِ پاییز سپرد تا خویش، فرسوده و زدوده شود و آن‌گاه از شاخۀ تعلّقات و عادات و روزمرّگی‌ها و خواستن‌ها و تمنیّات رها شد و پرواز را تجربه کرد. سرّ پریدن، بی‌وزنی است و بی‌وزنی، حاصل بی‌خودی‌ست. می‌توان بی‌بال پرید و لحظه‌های پُرنوسانِ سقوط در دامانِ زمینِ بی‌خویشتنی را چشید. 🖇 نسخه‌ی کامل کتاب را در اینجا بخوانید: https://eitaa.com/saedi_rahrovan/135
،،،،، کسانی‌که در «مسئله‌ی حجاب» تصمیم می‌گیرند، ملاحظه‌ی «خواسته‌‌ی آمریکا» را نکنند، بلکه ملاحظه‌ی منافع کشور و جمهوری اسلامی را کنند(رهبر انقلاب، ۱۴۰۳/۱۰/۱۹). 🖇️ خواسته‌ی آمریکا عبارت است از سیاست حجاب اختیاری از طریق «نفی الزام قانونی به حجاب»، به این بهانه‌ی موهوم که جامعه‌ی ایران، متکثر شده است. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1736401791728037495
◽️ خاکسترهای حقیقت‌نما؛ سوختن اقتدارِ پوشالی ✍️ نوشتاری از عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه؛ 🔺 آمریکایِ رؤیایی و دست پنهانِ طبیعت 🔹 اینک می‌توان در آینۀ این خاکسترها و ویرانی‌های انبوه و آخرالزمانی، افول آمریکا را به نظاره نشست. آمریکا به نقطۀ پایان رسیده است و دیگر نمی‌تواند با تکیه به اغوای تصاویر و کلمات، اقتدارِ نداشته‌اش را بفروشد و انقیاد و اطاعت وادادگی بخرد. ➖ ما به چشم خویش می‌بینم که ابرقدرت در صحنۀ واقعیّت، عاجز است و نمی‌تواند به این کابوس هولناک، پایان بدهد. 🔍 ادامه را بخوانید👇 🌐 iict.ac.ir/eghtedarposhali سایت I ایتا I بله I آپارات I اینستاگرام 🆔 @iictchannel
🔥 آتشی که به یاری حقیقت آمد 🔳 گاهی آتش، این‌چنین به حقیقت یاری می‌رساند و با سوزندان تصویرهای خیالی و وهمی، حقیقت خالص و ناب را در برابر دیدگان ما قرار می‌دهد. 🔴 اگر جغرافیایی آمریکا، دور از صحنۀ جنگ است و آمریکا خود را از آتش‌هایی که برانگیخته، برکنار و مصون داشته، اما چنین رویدادی نشان می‌دهد که در انتظار واکنش هولناک و خوف‌انگیز از جایی بود که توقع نمی‌رود. ✔️ طبیعت، بیرون از دایره و دامنۀ ارادۀ الهی نیست و این‌گونه، تسویۀ حساب می‌کند. 🎙 📖 برای مطالعه متن کامل کلیک کنید... سایت I ایتا I بله I آپارات I اینستاگرام 🆔 @iictchannel