جامعه متعادل | مهدی تکلّو
تا دو بشمار 👇👇
تا دو بشمار...
خوش خیالانه تصور میکردیم پس از ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت، در اردیبهشت ۹۳ تمام هیکل نظام با تمامی دستگاهها و نهادهایش از صدر تا ذیل، تغییر جهت داده و در این راستا آماده طراحی و عملیات میشود. اما در شرایطی که کشور در سراشیبی پیرسالی قرار گرفته و تا سی سال آینده باید مهدهای کودک را به خانه سالمندان تغییر کاربری بدهیم، گویا در بدنه دولت و سایر نهادهای ذی ربط حوزه جمعیت چندان خواهان ندارد و بوی بهبودی هم ز اوضاع آمارها شنیده نمی شود.
باید بگویم که چالش امروز ما در زمینه #خانواده، فقط خانم #مولاوردی و این که در خواب و بیداری، یاد خانوادهی مدرن میافتد نیست. مسأله اساسی این است که در ناحیه ارتکاز عمومی خانواده عبارت است از : «پدر، مادر، فرزند اول و با ارفاق فرزند دوم». در حالیکه در دهه هفتاد خانوادههای ایرانی به طور متوسط ۵ نفره بودهاند، امروزه این عدد به ۳/۳ نفر رسیده است. ضمن تأیید إن قُلتهای احتمالی در مورد مشکلات اقتصادی، باید یادآور شد که خانوادههای متموّل و دهکهای بالایی جامعه هم، نوعاً تمایلی به فرزند دوم و سوم ندارند!
ارتکازات ذهنی مفاهیمی هستند که بدون توجه، دقت و اراده در اعماق پنهان ذهن جا خوش میکنند. بدون هیچ مطالعه یا استدلالی! و انسان تا زمانی که به ذهن خود مراجعه نکرده، متوجه آنها نمیشود، در حالی که به طور روزمره بر اساس آن کنش کرده و زندگیاش را با استفاده از آنها سامان میدهد.
این ارتکازات چگونه شکل میگیرند؟ بی آن که بخواهیم همه تقصیرات را به گردن یکی بیندازیم، به عنوان یکی از مهمترین مجاری، #صدا_و_سیما ضمن تمام اقداماتی که تا کنون نکرده است، تصویری که از عنصر خانواده بازنمایی میکند، عمدتاً تصویر خانوادهی سه یا چهار نفره است. مخاطب ایرانی روزانه چندین ساعت از روز را به تماشای الگوی #خانواده_کوچک می نشیند و بیآن که بداند و بخواهد تأثیر میپذیرد. گویا #رسانه_ملی اصلاً خانواده پنج یا شش نفره را به رسمیت نمی شناسد و دستی نامرئی تمام ظرفیتها از سریالها و ملودرامها و برنامههای سرگرمکننده گرفته تا آگهیهای بازرگانی را برای ترویج خانوادههای با یک یا دو فرزند به خدمت گرفته است. پستوهای ذهن جامعه ایرانی سالهاست که با این نمادها و نشانهها در حال بمباران است و زوج ایرانی بی آن که نفی کنند، اصلاً به بیش از دو فرزند فکر نمیکنند.
مادامی که مسائل کلان فرهنگی را تک بعدی، در درجه چندم و در عرض سایر عرصهها میبینیم، توقع نتایج مطلوب نابجاست. به عنوان یک پیشنهاد اساسی: عجالتاً شمایل خانوادهی تلویزیونی را تغییر دهید کافی ست.
囧 @Segerme
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
ناموس یعنی چی؟ 👇🏻👇🏻
ناموس یعنی چی؟
از دیروز کم قصه لیلی و مجنون نخواندیم و از دیروز کم انسان فرصت طلب ندیدیم.
پدر قاتل را چسباندند به اسلام و مسلمین و فرهنگ و قانون و نظام. حاشا و کلا! اتفاقاً اگر بنا به نسبت دادن باشد، آن پسر 29 ساله بیشتر به شما و تفکراتتان شبیه است که زن را برای تمتع مرد یله و رها و بی قید و بی خانواده می خواهید.
در اردوگاه فمینیست ها و روشنفکرنماهای کاسب، به جای حلوا و خرما دارند شیرینی و شربت پخش میکنند. نشسته اند کنار قبر آن دختر و دارند عوض فاتحه ماهی میگیرند. چرا باید باور کنیم شما عزادار رومینا و نگران رومیناها هستید؟ شما کمین کرده بودید چماقتان را یک چنین روزی بر سر اسلام و مفاهیم مقدس اسلامی و فرهنگ ایرانی بکوبید. نه! اجازه نمیدهیم ناموس و غیرت و حیا و کانون خانواده و ... را لگدمال سیاسی کاری تان کنید.
نوشته رومینا یکی از بی شمار #قتل_ناموسی در ایران است. میگوئیم خب بی شمار یعنی دقیقاً چند؟ چند تا باشد باید گفت فرهنگ ایرانی و اسلامی مؤید #فرزندکشی است؟ چطور می شود این قدر مبتذل یک جنایت را این قدر راحت فرهنگی دید؟ می گوئیم بر اساس کدام پژوهش علمی؟ میگوید این آمارها انتشار پیدا نمیکند! خب اگر منتشر نمی شود تو از کجا خبر داری؟
نوشته قانون تسهیل گر قتل است. معنایش این است که پدر چون می دانسته بعد از قتل قصاص نمی شود با خیال راحت رفته دختر را سر بریده! آن هم با داس! اما اگر محکوم به قصاص می بود می رفت دخترش را نوازش و با او به منطق صحبت میکرد. گویا نمی دانند قتل یعنی چه؟ نمیدانند قتل برای بار اول یعنی چه؟ نمیدانند سر بریدن یعنی چه؟!
نوشته در ایران زن ناموس مرد است. یعنی مایه آبرو پس اگر بی آبرویی کرد و غیرت مرد خدشه دار شد، طبق این فرهنگ ناموسی باید دمار از روزگار او در آورد. نخیر! رفتار این پدر هیچ نسبتی با ناموس پرستی و غیرت ندارد. ناموس مایملک مرد و زن تحت سلطه او نیست. این تفکر سنتی را اسلام خیلی وقت است که مردود اعلام کرده. ناموس هم در ادبیات سنتی ایرانی و هم در سیره اسلامی به معنای زنانی است که مرد حفظ حریم و حرمت و عصمت آنها را به عهده دارد. مراقبت از لطافت و ظرافت طبع و رقت و زنده بودن احساسات در زن به عهده مرد است. استعداد جلالی این هم به مرد داده شده. کما این که مراقبت از جنبه های روحی و عاطفی مرد هم به زن سپرده شده است و ظرفیت های جمالی زن هم به همین جهت به او اعطا شده. نه این کسر شأن و تنزیل جایگاه مرد است و نه آن تبعیض علیه زن. یک تقسیم وظایف خانوادگی که ریشه در طبیعت خلقت زن و مرد دارد.
بحث بسیار است...
囧 @Segerme
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
ناموس پرست واقعی
بر این باورم در مرگ دخترها، فرشته ها بیشتر گریه میکنند. به قدر یک تاریخ، جاهلان و فلاسفه در انقیاد زن تبانی کردند و او را به نام #ضعیفه در پستو نشاندند. انسانیت او را به رسمیت نشناختند و حقوقش را پایمال کردند. اما این زن، این دختر، هنوز از سرگیجه ی خاطرات چند قرنی اش بیرون نیامده، به دستان ستمگر تجّار و سیاست مداران افتاد. همانهایی که به ظاهر انسانیتش را به رسمیت شناختند اما برای شرافت او تور پهن کردند. افسوس که زن از شر سنت به ظلم تجدد گرفتار شد. از چاهی به چاله ای..
عجب استعاره عجیبی است. #رومینا نماینده تمام دختران قربانی صد سال اخیر است که برای فرار از دگم های سنتی به آغوش گرگ های مدرن تن دادند و در کشاکش این دوگانه غیرواقعی از دست رفتند.
پدر قاتل، نماینده تفکر عقب مانده در مورد زن است. نگوئید غیرتی شده که غیرتی می شوم! غیرت و آبرو برای مردهای واقعی است، برای کریمان است. عرب های جاهلی هم اگر می شنیدند پدری بعد از اسلام هم بوده که با داس سر از دختر ببرد کف و خون قاطی میکردند. پسر عذب ۲۹ ساله هم که قسر در رفته، نماینده دزدهای کراواتی است که زن را برای هوسرانی و التذاذ از کانون خانواده می ربایند. هیچ کدام بویی از ناموس نبرده اند.
ناموس پرست واقعی خمینی است که به زن جرأت داد و او را حساب کرد. از پستو و نقش های درجه چندم رهایی داد و نقش اصیل و محوری او را به رخ عالم کشید. پدرانی که حق تحصیل را هم از دخترانشان می گرفتند با خمینی فرق دارند. با خامنه ای فرق دارند. ناموس پرست واقعی خمینی بود که زن را از کاباره ها و کازینوها نجات داد و کرامت و شرافت زن را به او یادآور شد.
زن ریحانه است را شما نمی فهمید. ناموس پرست های واقعی می فهمند. خمینی و شاگردان او می فهمند. همانهایی که با روایت "خلخال از پای یهودی" تن و بدنشان می لرزد! ناموس پرست واقعی خامنه ای ست که ۳۰ سال است اجازه نمیدهد زن را در دعوای سنت و مدرنیته به غارت ببرند و به بند هزار کنوانسیون و سند غیر بشری بکشند. ناموس پرست واقعی بچه های مکتب انقلابی خرمشهرند که برای این که جناره عریان دختر ایرانی را از مرعا و منظر بپوشانند خون دادند. ناموس پرست واقعی #قاسم_سلیمانی بود که با همان دستی که گردن داعش را می فشرد گونه های دختران شهدای مدافع حرم را نوازش میکرد. اینها که من می شناسم هر هفته با روضه های غیرتی و ناموسی خون گریه میکنند. شما ناموس نمی فهمید یعنی چه.. شما غیرت نمیدانید چیست.
ما بیزاریم از همه شما. هم شما که در تار عنکبوت تعصب زن را اسیر کرده اید و امکان تجلی او را نمی دهید. هم شما که از زن جز گوشت و مو سراغ ندارید. ما مجبور نیستیم در دوگانه شما بازی کنیم. انقلاب برای خودش دیدگاهی به زن دارد...
囧 @Segerme
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- واقعا وضع روانی کشور ما ریخته بهم
+ حاج آقا این یه مسابقه است
- این چه مسابقه ایه، این چه وضع اسفناکیه
+ بعد اصلا ایران نیست ، روسیه ست
- باشه دلیل نمیشه....
囧 @Segerme
نه آرمان مدیا و نه واقعیت مدیا
من شمقدری را به خاطر تلاش برای جذاب سازی مستندهایش نکوهش نمیکنم. سر رشتهی ذهن مخاطب را با داستان، همراه کردن هم مهارت است و هم برای جامعه ما الزام دارد. هر چند معتقدم او در این جذاب سازی به ویژه در مستند جدیدش، کم از وقار و نجابت و اعتدال نیفتاده است.
به علاوه در مورد این که آیا او تاجر و کاسب است، نفیاً و اثباتاً موضعی نمیگیرم اما اعتقاد دارم او به رغم این که کارگردان و مستندساز خوبی است، به شدت از کم سوادی در حوزه مسائل اجتماعی رنج می برد. دیوار پژوهش ها و مداقه های علمی و نظری او به شدت سست و ادبیاتش به طرز مبتذلی عامیانه است و من #انقلاب_جنسی را در کنار نظرسنجی های اینستاگرامی اش در مورد میزان فحشا در ایران همنشین و همگون می بینم. حتی با ارفاق هم نمیتوان این سبک مواجهه با پدیده های اجتماعی را در عداد برخوردهای علمی مقوله بندی کرد. به نظر، تنها ادبیات #فراستی گونه میتواند برای بیان کاستی ها و ضعف های انقلاب جنسی 4 حق مطلب را ادا کند.
من اما از ساحت نقد عبور کرده و وارد مناقشه می شوم. شمقدری در مستند اخیرش، روی مساله #حجاب_اجباری دست می گذارد. دغدغه اش بی تعارف با #واقعیت روبرو شدن و پرهیز از سانسور است. مرحبا بناصرنا، اما شناخت علمی واقعیت به دور از هیجان زدگی و عرفی گری، آن قدر قبای گشادی است که به تن شمقدری و همکارانش زار می زند. انقلاب جنسی روایت کلانی از موضوع به دست نمی دهد. وجه تاریخی عاملیت ها نیز از قلم افتاده و یک طرفه به قاضی رفته است. شکستن تمام کاسه و کوزه ها بر سر #قانون_حجاب، دم دستی ترین و نخ نماترین مطلع برای آغاز بحث های حوزه حجاب است. انتقاد کردن از قانونی بودن حجاب و قفایی زدن به ایده ی #گشت_ارشاد اصلا کار سختی نیست. چون اساساً کس دیگری برای مساله #حجاب قدم از قدم بر نمی دارد که بخواهیم از کارش ایراد بگیریم و روپوش اپوزوسیون به تن کنیم! من در تمام پنجاه دقیقه ای که مستند را تماشا میکردم، احساس میکردم شمقدری تازه با جمهوری اسلامی آشنا شده و مانند یک تازه وارد خبر از خیلی چیزها ندارد. او سیاست های جمهوری اسلامی در حوزه حجاب را شکست خورده تصویر میکند اما گویا خبر ندارد که جمهوری اسلامی سیاست و برنامه راهبردی واحدی در این باره روی میز نگذاشته است. بعد از 41 سال هنوز مناقشات در رده های بالای حکومتی این است: فرهنگ چقدر مهم است؟!
القصه #آرمان_مدیا نه تنها نسبتی با آرمانگرایی ندارد بلکه در ترسیم واقعیت هم حسابی کمیت اش لنگ است. این ادبیات مغالطه آمیز و عجولانه را #مصی_علینژاد خیلی تندتر به کار می برد، نیاز به هزینه و زحمت سفر به این سو و آن سو نداشت.
囧 @Segerme
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
چگونه فمینیست نباشیم؟!
من اعتقاد ندارم هر کس که تابلوی دفاع از #حقوق_زنان را به دست گرفت و در فحوای کلامش نحوی از اعتراض خوابیده بود، به قرائت های فمینیستی متعلق است. فمینیسم، به ویژه در دوران پسامدرنش کم درگیر تکثرات نشده است؛ آن قدر که به راحتی نمیتوان از آن برای برچسب زدن استفاده کرد. به نظر هم می رسد این خط کشی ها و وصله زدن ها بیشتر برای عرصه ی سیاست مناسب باشد تا بستر دانش.
اما برای برائت از سویه های فمینیسم باید ابتدا سنت حکمی معرفتی خود را مشخص کرد. فمینیسم نبودن اگر به معنای هر چیزی بودن و هر چیزی گفتن و التقاط است، که هر یک از ما برای خودمان مکتب های یک نفره هستیم با تعدادی فالوور که کم و بیش قبولمان دارند. نمی شود همان موقع که فاقد تخصص در فقه و اصول هستیم، فقه، فقها و صاحب نظران را عقب مانده تلقی کنیم، چه اگر واقعا هم این چنین باشد این مدعا را باید برای اهلش فروگذاشت. نمی شود گزاره های مدرن را در بسته بندی های گزینشی از روایات تزئین کرد و یا با گزیده خوانی از بیانات امام و رهبری و سایر علما، غسل میت داد. نمی شود رهبران جنبش های فمینیستی و جوادی آملی و مطهری را سر یک سفره نشاند. باید با شناسنامه های اصیل و شفاف وارد بحث های این چنینی شد.
اما مع الاسف حوزه مباحث نظری در این عرصه آلوده است. جای پا در این عرصه به طرز غیرمنصفانه ای شیب دار است و رویکردهای سنت ستیزانه غلبه دارند. در شرایطی که تبیین مواضع اسلامی از هویت و حقوق زن دائماً در معرض اتهامات سنت گرایی و واپسگرایی، محافظه کاری و تحریف است، تبادل نظر به سرعت به دعواهای استادیومی تغییر کاربری میدهد.
یک جنبه اش این است که روشنفکران و پژوهشگران با مواضع گرایشی شخصی وارد میادین بینشی می شوند؛ در حقیقت این گرایش ها و تمایل ها هستند که صحنه ی علم را مدیریت میکنند و در این شرایط مباحث مفصل انسان شناختی، جهان بینی و ایدئولوژیک به مجادلات عوامانه ی اینستاگرامی تقلیل می یابد. و از سوی دیگر بحث ها بدون اجماع در لایه های بنیادین معرفت و از مجادلات کف صحنه و روزمره آغاز می شود که هیچ گاه نتیجه یکسان به دست نمی دهد.
قبل از هر چیز باید معیارها را مشخص کرد. قبل از اعلام موضع در مورد سنت، تفاوت های جنسیتی، حضور اجتماعی، و جزئیات هویتی و حقوقی دیگر باید در بنیادین ترین سطوح بحث بنا را بر مداقه و مباحثه گذاشت. حوزه زنان نیاز به تلاشهای علمی دارد و تنها در این صورت است که کنش علمی کرده ایم و به این ترتیب است که از گزاره های زرد روزنامه نگارانه دور شده ایم.
囧 @Segerme