جامعه متعادل | مهدی تکلّو
امروز تکاپوی برخی را برای گریختن به یک کورهدهاتی و پناهگاهی و جایی دیدم و کمابیش دلگیر شدم. غربت یک
زن مبدأ همه خیرات است. شما دیدید، ما دیدیم، که زن در این نهضت چه کرد... ما نهضت خودمان را مرهون زنها میدانیم. مردها به تَبَع زنها در خیابانها میریختند. تشویق میکردند زنها مردان را. خودشان در صفهای جلو بودند. زن یک همچو موجودی است که میتواند یک قدرت شیطانی را بشکند... (صحیفه امام، ج7، ص: 338، 26 اردیبهشت 1358 ، پیام رادیو تلویزیونی به ملت ایران دربارۀ مقام و منزلت حقیقی زن)
هدایت شده از قیام عاطفی | زهرا فقیهی
جمله «زندگی را با قوت ادامه بدهید» بعد از پیام اخیر رهبری، بر سر زبانها افتاد و موجی از پویشهای مربوط به زندگی روزمره را در فضای مجازی به راه انداخت؛ شکلگیری چنین فضایی بسیار ارزشمند است اما باید نکتهای را لحاظ کنیم که در دریافتن معنای درست زندگی کمککننده باشد: ادامه دادن زندگی به معنای نادیده گرفتن شرایط دشوار جنگ نیست. درست است که زندگی را باید با قوت ادامه داد منتها زندگیای را که به یک نحوی ارتباطی با جنگ داشته باشد.
یک مدل زندگی را ترویج نکنیم که کاری به شرایط جنگ ندارد و طوری رفتار میکند که گویی هیچ جنگی در کار نیست تا بگوید دارم زندگی میکنم. مثلا مانند شرایط غیرجنگی کافهام را میروم، به گلدانم آب میدهم، تولد میگیرم و..
اینها زندگی را غلط زیستن است! بازی در همان دوگانه تحمیلی جنگ یا زندگی است که اگر جنگ شد، زندگی از بین میرود. پس باید جنگ را انکار کرد و زندگی روزمرهای که قبل از جنگ داشتیم را برجسته و روایت کرد! چنین رفتاری بیشازآنکه در زدودن ترس موثر باشد به ضد خودش بدل شده و اتفاقا بیشتر بقیه را میترساند. چرا که تصور میشود کسی که در تهران مانده متوجه نیست که امکان دارد تا دقایقی دیگر با یک موشک زندگیاش با خاک یکسان شود. بنابراین پیش خود نتیجه میگیرند که ماندن در تهران اشتباه است چون کسانی که میمانند متوجه شرایط نیستند و رفتارشان احمقانه و از سر لجبازی جلوه میکند! باید از نوعی از زندگی صحبت کرد که متناسب با جنگ باشد. زندگیِ در روزگار جنگ باشد که زنان ببینند چه نیازها و خلاءهایی در این وضعیت وجود دارد و زندگیشان را خرج آن نیازها کنند و گرمابخش آن باشند، بدون درگیر جنگ شدن در فضای صلب و سرد مردانه.
▪️زهرا ستاری فقیهی | @ZhrFaghihi
هدایت شده از مدرسه مبلغات بانو
49.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ادامه زندگی با خلق زندگی جدید
آدرس کانال:
@banoomobaleghat
#محفل_مبلغات_بانو 🇮🇷
#ایران_ذوالفقار_علی_ع
#نهضت_زنانه 🌿
#تبلیغ_تمدنی 🗣📚
زن و «زندگیِ جنگ»
درآمدی بر روایت امر زنانه زیر سایۀ موشک و پدافند
بخش اول: روزمرگی، زندگی و جنگ
رویههای سیاستزدایانۀ پس از دفاع مقدس برای ما دوگانهای از زندگی و جنگ ساختند و برای اینکه به زعم خودشان جانب زندگی و رفاه بگیرند سالها دشمن و دشمنی او را انکار کردند. گفتمان زندگی از ابتدا با انکار جنگ جان گرفت. گمان میکردیم هر اندازه از شبح جنگ فاصله بگیریم، بیشتر میتوانیم به ریسمان زندگی چنگ بزنیم و به هر میزان حوالی جنگ بگردیم امکانهای زندگی را از کف میدهیم. واقعیت اما این است که هر اندازه جنگ و جنگافروزی بهمثابه یک خُلق استیلایی و استکباری میتواند سکولار و در نتیجه مخرب باشد، زندگی در فرار از نزاعهای واقعی و اصیل انسانی هم فروکاهی به حیوانیت است.
جنگی که میدانستیم بالاخره روزی در میگیرد آغاز شد. این جنگ چه همان جنگ نهایی معطوف به محو اسرائیل باشد و چه صرفاً مجازات و تنبیهی برای فلج کردن او، به هر حال از راه رسید و تا امروز یک هفته از آن سپری شده است. پس از شوک و شکست در شب نخست، به ضرب شست پدافند و موشک و تدبیر رهبری و دیگران روحیۀ ملت احیا شد. اما دشمن که فکر میکرد میتواند از داخل جامعه را ملتهب کند، پس از هدف گرفتن فرماندهان، بنا به هدف گرفتن زندگی و جامعه کرد.
ترور جامعه که یعنی ترور زندگی، نه فقط از طریق حمله به مناطق مسکونی بلکه در حقیقت با افکندن «ترس» آغاز شد. در نتیجۀ این ترس که باز در همان رویۀ فرار از جنگ به سودای زندگی بود، دولت در اقدامی نادرست، پیشدستانه به استقبال تعطیلی و تعلیق رفت، برخی از شهروندان شهرهای بزرگ مهاجرت کردند، صفهای بنزین شلوغ شد و کسبه نیز چراغ محلهها را خاموش کردند. معلوم است که جنگ بر روزمره و روندهای عادی خدشه وارد میکند اما این وضعیت نه تعطیلی امر روزمره بلکه در واقع سرآغاز «تعلیق زندگی کردن» است.
موضوع این نبود و نیست که ناعاقلانه مقابل موشکها و پهپادها سینه سپر کنیم و با «انکار جنگ» حرف از «ادامۀ روزمرگی» بزنیم؛ اما گریختن از جنگ به این معنا، نه تنها حریم زندگی را نجات نمیدهد بلکه بختک جنگافروزان خبیث را تا مرزهای ضیق بهجای مانده از زیستن میگستراند. ما نه جنگ را فی نفسه ستایش میکنیم و نه از آن به هر قیمتی میگریزیم. ما اکنون به تلفیقی از زندگی با جنگ احتیاج داریم و تلفیق زندگی با جنگ یعنی در شرایط جنگی و آنگونه که جنگ اقتضا میکند زندگی را بازساختن و معنا بخشیدن که این حتی با روزمرگی و زنده ماندن زیر سایۀ مرگ فرق دارد. ما در حقیقت به صورتبندی «زندگی جنگ» احتیاج داریم.
«زندگی جنگ» تنها راه پذیرش جنگ به شکلی انسانی است که در آن نه جنگ و نه زندگی تقلیل پیدا نکرده و به جای هم قرار نمیگیرند. و الا بیآن هم زندگی و هم جنگ هر کدام به نحوی به ورطۀ حیوانیت، شکمچرانی و توحش فرو خواهند غلتید. در زندگیِ جنگ تلاش نمیکنیم خود را با امور روزمره مشغول کنیم تا جنگ را تا زمانی که یقۀ ما را نگرفته انکار کنیم؛ بلکه ما لحظهای چشم از جنگ بر نمیداریم و دغدغهای جز جنگ نداریم اما میدانیم برای پیروزی در جنگ تنها نباید جنگید بلکه باید در اطراف آن زندگی متناسبش را ساخت. این کار نه از تعمیم روزمرگی به جنگ که فقط از رهگذر فرمی از زندگی حاصل میشود که سرریز آن در جنگ دیده شود. زندگیِ جنگ همان تکرار موزهوار و توهمی فرم زندگی قاعدونی و مصرفی در زیر سایه جنگ نیست؛ بلکه سطحی از زندگی است که به اتکای آن سامان جنگ تقویت شود. در زندگی جنگ، مردم حضور دارند و سرنوشت جنگ بهدست مردم رقم میخورد. اینگونه نیست که حاکمیت با نیروهای مسلحش موظف باشند آب از آبِ روزمرۀ غیرسیاسی مردم تکان نخورد و مبادا در روند آن خدشهای وارد نشود؛ نتیجۀ این رویکرد جز خالی و خاموش کردن شهر نیست. پرسش اصلی در زندگی این است که ما چگونه زندگی کنیم که پیروز جنگ باشیم. بنابراین اهالی زندگی جنگ، چارچوب زندگیشان را در صورت و محتوا وفق نیازها و اولویتهای جنگی تنظیم میکنند.
🥀 مهدی تکلّو | @Mahdi_Takallou
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
زن و «زندگیِ جنگ» درآمدی بر روایت امر زنانه زیر سایۀ موشک و پدافند بخش اول: روزمرگی، زندگی و جنگ ر
زن و «زندگیِ جنگ»
درآمدی بر روایت امر زنانه زیر سایۀ موشک و پدافند
بخش دوم: نه به همنشینی زن و روزمرگی خیالبافانه
درست است که وقتی دشمن جنگافروز رویههای روزمرۀ زندگی را مختل میکند، تداوم روزمرگی خود نحوی از مبارزه است و درست است که وقتی دشمن با القای ترس شهر را به کام تعلیق میبرد، در خانه ماندن و نرفتن خود جنگیدن است؛ اما هم جنگ به کارهایی فراتر از این نیاز دارد و هم نمیتوان معنای اصیل زندگی را به امور روزمرۀ تقلیل داد. زندگی را نباید صلب و کلیشهای فهمید. انسان موجودی رونده و در حال حرکت است و صورت و معنای زندگی با او نیز تطور مییابد و رشد میکند. قرائتهایی فرمی و ظاهرنگر از زندگی مانع از رشد میشود. جنگ به سطح بالاتری از زندگی احتیاج دارد همانگونه که امر کلی جهاد نوعی زندگی غیرمعمولی را ترویج میکند. ما به شایستگی هر چه تمامتر نیاز داریم سنگرهای زندگی را بر سنگرهای جنگ منطبق کنیم و چه بسا آنقدر از نیروی زندگی مایه بگذاریم که جنگ را در زندگی استحاله کنیم. زندگی آنجاست که داستانی از انسان در کار باشد و جنگ داستان زندگی را نشانه میگیرد. حال اگر امر روزمره نتواند در جنگ و متناسب با آن داستان جدیدی وضع کند، خود در دام جنگ افتاده است.
پس از شوک اولیه پویش خوبی با مضمون «زندگی جریان دارد» شکل گرفت. در این پویش مردم با نشان دادن اینکه هنوز به روال عادی هر روزهیشان پایبند هستند به مصاف ترسافکنی دشمن رفتند. اما رفتهرفته جنگ به سطح بالاتری از زندگی چنگ کشید. دیگر تنها زنده بودن و خوشخیالانه صدای پدافند و انفجار را نادیدهگرفتن کافی نیست، باید معطوف به جنگ جهت زندگی جمعی را تغییر داد. اینکه هنوز هم به تولید لواشک خانگی و کنار هم قرمهسبزی خوردن تکیه کنیم و اشتراک رایگان فلانسایت را داشته باشیم و فیلم و مستند ببینیم دخلی به سرنوشت جنگ ندارد. در جنگ باید جبههها را دید، موقعیتهای نفوذ دشمن را نظاره کرد. در این جنگ باید سکوت را شکست، شبها را نورانی کرد، خیابانها را شلوغ کرد، داغدیدهها را تنها نگذاشت، خیابانها و معابر را شلوغ کرد، خرید و فروش را به جریان انداخت و ... من حتماً میان زنی که آرایش جنگی گرفته و شبانهروز برای بسیجیان گشتهای خیابانی لقمه درست میکند با خیلی از دیگرانی که هنوز در ژانر تمسخر جنگ تولید محتوا میکنند تفاوت میگذارم. تمسخر جنگ دفاع از زندگی نیست، برچیدن زندگی به نحوی خوشخیالانه است! آنهم وقتی شهر دارد تبدیل به شهر ارواح میشود.
اما خطر اصلی ماجرا تقلیل یافتن زن و امر زنانه به روزمرگی است. ما باید از روایتهای روز دوم و سوم عبور کنیم. حالا علاوهبر خانهها باید زندگی را در خیابانها دید. باید مغازهها و کاسبجماعت را برگرداند. باید ترس منفعلساز را از چهرۀ مردم زدود. من این مسئولیتها را زنانه میدانم اما اگر ظرافتهای بزرگ زنانه به امور خرد روزمره تقلیل یابند و نتوانیم کار خوبی را که شروع کردیم متناسب با اکنون جنگ امتداد بدهیم، در حق زنان اسراف کردیم؛ این چیزی است که باید جریان روایت زن جدی بگیرد.
🥀 مهدی تکلّو | @Mahdi_Takallou
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
زن و «زندگیِ جنگ» درآمدی بر روایت امر زنانه زیر سایۀ موشک و پدافند بخش دوم: نه به همنشینی زن و روز
زن و «زندگیِ جنگ»
درآمدی بر روایت امر زنانه زیر سایۀ موشک و پدافند
بخش سوم: اوج زندگی و بیشترین ظهوریافتگی امر زنانه
نیروی زنانه نیروی زندگی است و همانطور که قبلتر و در جایی دیگر مفصل توضیح دادهام، زن واسطۀ فیض است. از این رو پویایی تاریخ را در وجه اجتماعی و تاریخی آن باید با زن توضیح داد؛ لذا تداوم روزمرگی و بهخدمتگرفتن آن ذیل پروژۀ جنگ کمترین کاری است که از زنان بر میآید. در این سطح، زنان ابتدا امر روزمره را تولید میکنند و قوام آن را به مردان میسپارند. پس از آن زنان روزمرۀ غیرسیاسی را به سیاست آغشته میکنند و به خدمت ارزشهای تاریخیتر و کلانتر میآورند. ما دیدیم در هفتۀ نخست چطور بخش خوبی از زنان جامعه بدین ترتیب به مصاف تعلیق و تعطیلی رفتند و جنگ را سازگاریپذیرتر کردند. اما خیلی وقت است که جنگها، خصوصاً جنگهای اصیلی که انعکاسی از نبرد حق و باطلاند، هرگز در معادلات نظامی خلاصه نمیشوند. علاوهبر اگر هیچ جنگی چنین نباشد دستکم پنجهدرهمکشیدن با اسرائیل و آمریکا به این معنا که تا منتهیالیه زندگی و امر مردمی را درگیر میکند «وجودی» است. در جنگ وجودی نمیتوان با روزمرگی به پیکار رفت چه آنکه این روزمره با سیاستزدایی، حرفهایگری و خوشخیالی همراه باشد.
اگر ما پیش از این بارها به این سؤال درست فکر کردیم که چگونه مقاومت و جنگ را «مردمی» اداره کنیم، باید دست از غفلت نسبت به تجربۀ زن ایرانی برداریم. ما دستکم یکبار در انقلاب اسلامی به دست زنان «ملت» شدیم. «سکینۀ» زنان در ما صبر و «شور حیات» آنها در ما ایمان پدید آورد. امروز هرچند پدافندها و فعالیتهای امنیتی و نظامی تا حد بسیاری خیال ما را آسوده کردهاند اما ما فراتر از طیب خاطر به طمأنینه قلبی احتیاج داریم تا به اتکای آن از موضع بقا و دفاع به موضع تهاجم و انتقام گسیل کنیم. فقط کافی نیست از صدای انفجار بترسیم اما بمانیم، باید حالا پیشدستی کنیم و یورش ببریم. دفاع مقدس هم پیش از حضور زندگیبخش زنان بیشتر فعالیتی نظامی مبتنی بر عقیده بود؛ اما آنچه که جنگ را به حماسه را مبدل کرد این بود که زنان جبهۀ جنگ را به دو ساحت زنانه و مردانه (نه پشت و جلوی جبهه) گستراندند. پس از آن از روزمرهترین ساحت زندگی (خانه) تا تمدنیترین ساحت آن (خط) لباس جنگ پوشید.
این روزها ملت ایران یکپارچه و در یک کیفیت حداکثری پشتیبان وطن شده است. لیکن گمان نکنیم که موشک و پدافند بهتنهایی میتوانند نیروهای دوقطبیساز و انسجامستیز را به عقب برانند و کار آنها را یکسره کنند. روز از نو و روزی از نو در انتظار ماست. وجه مردانۀ جنگ (از باب عنصر قوامیت) زمینهساز و محلاتکای شکوفایی امر زنانه است. حالا باید امر زنانه در اوج آن به میدان بیایید تا دشمن متجاوز را به سختی پشیمان کند و هم انسجام ظهورکرده را تداوم ببخشد. میبینید که این دغدغهها خیلی فراتر از این هستند که نشان دهیم از آشپزخانۀ زنها هنوز بوی غذای گرم میآید! حالا که وقت تجلی زندگی در حد اعلی آن است چرا باید هنوز هم برای حداقلیهایی که در رزومۀ زن مسلمان ایرانی چیزی نیست سوت و کف بکشیم. از فردا احتمالاً شهر هم به آرامی به وضعیت عادی برمیگردد اما اگر این فرصت برای شکوفایی امر زنانه از کف برود معلوم نیست سرنوشت شهر را روزمرگی غیرسیاسیِ جنگگریز چگونه به وضع سابق پس خواهد زد. میبینید که زنهای بدحجاب هم که پیش از این خودفروخته قلمداد میشدند چطور طرف درست تاریخ را در آغوش کشیدهاند! حالا وقت این است که جای آنها در این جبهه تثبیت کنیم و این به سیاستی زنانه احتیاج دارد. من همیشه امید داشتم مسئله حجاب را هم با مسئله فلسطین بتوانیم حل کنیم. چه رسد به خیلی مسائل و دغدغههای ملی دیگر! اینجا جای شکوفایی بیشازپیش امر زنانه است. حالا وقت بازتولید «زندگی جنگ» است. از «زندگی در زمانۀ جنگ» عبور کنیم.
🥀 مهدی تکلّو | @Mahdi_Takallou
هدایت شده از دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
🔻ملت را به اساس ملت بسپاریم!
سرمقالهٔ هیئت تحریریه سایت دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
«اساس ملت» تعبیریست که از زبان امام خمینی(ره) در وصف زنان به یاد داریم. چنین تعبیری از سوی امامی مطرح شده که بهروشنی میدانیم اهل تعارف و تجمید بیهوده نبود اما جای تأمل دارد که این توصیف دقیق، تاریخی و سرنوشتساز در لحظههای خطیر بازخوانی نمیشود. اکنون نیز با شنیدن مکرر واژه ملت در پیام اخیر رهبر انقلاب، برای ذهنیت عمومی جامعه چندان که باید تعبیر «اساس ملت» تداعی نشده است. همینجاست که باید بر خوانشی جنسیتمحور از بیانات رهبری درپی حملات رژیم صیهونیستی پافشاری کرد تا آنچه زنان رقم میزنند و رمز حرکت تاریخی است، از سایه نادیدنیها بیرون آید و پیش چشمها و در ذهنها بنشیند: درست پس از آنکه رهبری در بیانیه دومشان از تواناییها و امکانات مادی و معنوی ملت ایران شکرگزاری میکنند، زنی(سحر امامی) را مثال میزنند که بهعنوان نمونهای از «اساس ملت»، نماد قدرت این ملت را به جهانیان عرضه کرد. برخلاف ذهنیت عمومی که زن و مرد را در دو قطب متضاد عقل و احساس قرار میدهد که یکی ویژگی مثبت و دیگری منفی و محرومکننده تصور میشود، رهبری ـ همانند گذشته ـ در بیانات خود از دوگانه قدرت روحی و قدرت جسمی سخن میگوید، آن هم نه در نسبتی متضاد، بلکه بهمثابه دو بال مکمل حرکت تاریخی انسان. ایشان دو نیروی زنانه و مردانه را بهنحو متعادل در دوگانه مادی و معنوی صورتبندی میکنند و در پلهای بالاتر، تأکید میورزند که نقش زنان چنان برجسته است که اگر یک جامعه از ظرفیت نیروی زنانه محروم باشد اصلاً حرکتی شکل نمیگیرد. بنابراین پیرو سخنان رهبری، اگر خواهان ملتی تسلیمناپذیر باشیم، زنان آن ملت باید نخستین کسانی باشند که تسلیم نمیشوند؛ چرا که زنان، با ظرفیت و سعه وجودی خود، پیشران و محرّک پیکرة جامعهاند.
دشمن، برای درهم شکستن ملت ایران از «رعب» بهره میگیرد: گاه با تهاجم نظامی، گاه با جنگ روانی و از تهاجم روانی نهایت بهره را میبرد تا قدرت عملیات نظامی خود را فراتر از آنچه هست جلوه دهد. دشمن، زنان ما را نشناخته است. همانطور که تاریخ ایران را نشناخته است. گمان میکند با پمپاژ رعب و تهدید نظامی، فرار را به ما القا میکند. اما فراموش کرده روزی را که زنان جنوب، میخ غیرت را بر زمین شهر کوبیدند و نگذاشتند مردان، شانه خالی کنند. زنی که صبر و ارادهاش در فضای جنگ، شهر را نگه میدارد؛ امروز نیز میتواند، در میانه جنگ روایتها، شهر را زنده نگه دارد.
«زندگی را باقوت ادامه دهید» در بیانیه رهبری پررنگ بود، این زنان اند که میتوانند با استمرار در زندگی زبان رعب دشمن را الکن سازند نیروی زنانه، در حقیقت نیروی زندگی است و پویایی و حرکت جامعه به تحول و حرکت زن وابسته است. این نکته را باید دریافت؛ نسبت زن و زندگی را باید جدی گرفت، دانست که «زندگی را با قوت ادامه بدهید.» تنها از عهده زنان برمیآید پس کار را باید به کاردان سپرد اما باید توجه داشت که زندگی کردن در این بحبوبه نباید به سطح کارهای روزمره تقلیل یابد.
زنان تا به امروز نیز، حتی دستتنها و بیتوجه به تسهیل شکوفاییشان از سوی قوامیت مردان، به چنین کاری اهتمام ورزیدهاند. مانند زنی که هنگام خرید از مغازه هول نمیشود و با خرید بیش از اندازه، ترس را به دل اهالی محل و مغازهدار نمیاندازد؛ مادری که وقتی تهران زیر حملات هوایی دشمن بود، فردای آن روز با نوزاد کوچک خود در جشن غدیر حاضر میشود؛ زنی که در نماز جمعه، دشمن را تهدید میکند؛ و زنی که در قاب تلویزیون، نقشه دشمن را برای القای ارعاب و ترس نقش بر آب میکند و صحنه را به نفع جبهه حق تغییر میدهد.
نباید تصور کرد که نمایش روزمرگی، با بیتوجهی و انکار جنگ، میتواند ترسی را که ابزار دشمن است، از جامعه بزداید. ترس زمانی در یک جامعه از بین میرود که زنان، زندگی را به خدمت جهاد و جنگ درآورند و جنگ را در زندگی استحاله کنند. راه را بیراهه نرویم. ملت را به دست اساس ملت بسپاریم.
🚻 دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
@gesostu_ir
GESOSTU.ir
هدایت شده از مجله تصویری تأنیث
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از مجله تصویری تأنیث
🔶️ معناکنندگان شجاعت و جسارت
◽️این زن زینب کبری است. همان زنی که حسین را قبل از حرکت قافله به کربلا یاری کرد، همان زمانی که سایر ائمه و یاران حضرت در فکر و ابهام بودند و هالههای گنگی آنان را فراگرفته بود اما این زینب بود که چراغ راه سایرین شد. او یک زن بود، زنی پر از رشادت، صبوری، شجاعت و درایت. زنی که در تاریکیهای ظلمانی این جهان به سمت چراغ هدایت حسین حرکت کرد و خود نیز نوری بود
در آن دنیای ظلمانی و روشنگر مسیر بقیه شد.
◽️ زینب در آن روزگار فهمید که چگونه باید در راه حسین باشد و فداکاری کند. چگونه خود و خانوادهاش را برای حسین فدا کند. در شرایطی که مردان قبیله شاید در بهت به سر میبردند زینب با اینکه میدانست مسیر سخت و طاقت فرسایی است و حسیناش را از دست میدهد، فرزندانش را نیز و باید اسیر شود و خانوادهاش را رها کند اما دست حسین را در این صخره پر از سنگلاخ رها نکرد بلکه محکمتر دستان برادرش را در میدان جهاد و رشادت گرفت.
◽️در شرایط و رخدادهای عاشورا هر انسانی را از پا درمیآورد و ظلمی بینهایت و تلخ و پر از لحظات زجرآور را رقم زد که آسمان و زمین را به یکدیگر دوخت اما باز هم زینب بود که کوتاه نیامد و در مسیر ولی خویش ایستاد. او زنی بود پر از رشادت و شجاعت. بحرانی که زینب تجربه کرد را هیچ انسانی توان تحمل ندارد اما زینب کبری به مثابه یک زن توانست با معنویت ذاتی خویش که خصلتی زنانه است، صبوری و جسارت را معنا کند. بعد از حسین این زینب بود که نور درخشانی بر جهان ظلمانی شد. بر امت و ملت رسول الله تابید و درخشید به پهنای ابدیت. او در مصاف با یزید کارستانی کرد که از دست مردان قبایل بزرگ عرب و پر از ادعا و اسم و رسم بیجهت هم بعید و غیرممکن بود اما زینب این چنین کرد.
◽️ زینب زنی بود با جایگاهی آسمانی و معنوی که صبر و رشادت و فداکاری را در زیست خود ماندگار کرد و چنان مرتبی را کسب کرد و امتحاناتی را پشت سر گذاشت که پیغمبران و اولیا خدا هم باید برای رسیدن به آن تلاشها و جهادهای فراوان کنند.
❇️ «تأنیث» | سیمای زن در جهان اندیشه
کاری از دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
@Tanith_Cast
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
زن و «زندگیِ جنگ» درآمدی بر روایت امر زنانه زیر سایۀ موشک و پدافند بخش سوم: اوج زندگی و بیشترین ظهو
زنها ما را به استقبال جنگ ببرند
زن و «زندگیِ جنگ»
درآمدی بر روایت امر زنانه زیر سایۀ موشک و پدافند (بخش چهارم)
بازگشت به زندگی روزمره که در بطن آن نوعی انکار جنگ و سکولار کردن آن نوعی غفلت بود که باید مقابل آن ایستاد. افزایش تابآوری و گرم کردن خانه و ایجاد سکینه و آرامش توسط زنان اگر در راستای تدارک «زندگی جنگ» و «زندگی متناسب با نیازهای جنگ» نباشد در راستای همان روزمرۀ غیرسیاسی فریبنده است که جنگ را به نیروهای مسلح حواله میدهد و میگوید «شما و خدایتان بروید و بجنگید». این جنگ جنگ وجودی است نه جنگی بر سر مسائل خرد اختلافی از جمله غنیسازی به معنای صرف و مجرد آن. خانمها باید اتفاقاً ما را به «استقبال جنگ» ببرند. جنگی که از ابتدا هم گریزی از آن نبود و حالا هم محقق شده و در جریان است. جنگ وجودی جنگ زندگی است، نه حتی زندگی کردن در شرایطی که جنگی هم در جریان است و ما فقط قرار است با آن سازگار شویم، که زندگی را به خدمت جنگ آوردن است.
اجازه ندهید «زندگی در جریان است» سر ما را با پنبه ببرد. اجازه ندهید مرجفونی که تا کنون تحت تأثیر هیمنۀ ملت و ارادۀ جوشان و انسجامبخش آن سکوت کرده بودند سر از فاضلاب در میآورند و با تقلیل جنگ ما را به سمت صلح تحمیلی سوق میدهند. زنان باید ما را به «استقبال جنگ» ببرند و ارادۀ ما را نه به جنگطلبی کورکورانه بلکه به سمت قبول و باور جنگ و ساختن سطح بالاتری از زندگی متناسب با آن جلب کنند. زنان نباید تحتتأثیر شعار مایل به اختگیِ «زندگی جاریست» و کانالهای غیرمجاهدانۀ روانشناسی تمام همت خود را به حفظ آرامش خانه و روشن نگه داشتن مطبخ و اینها خرج کنند. حالا وقت این است که زنان این جنگ را که جنگ خاصی است معنا کنند و به ما بگویند ما با چه جنگی مواجهیم. حالا وقت این است که زنان از زندگیای سخن بگویند که با جنگ میتوان آن را بدست آورد. چه این جنگ جنگی طولانی و نهایی باشد و چه حداکثر تا مجازات و مخدوش کردن زیست دشمنان ادامه یابد. ما بیش از هر چیزی به تولید رویای جنگ و فردای جنگ احتیاج داریم تا به وساطت آن عزم ملت را تقویم کنیم. این کافی نیست که ما با ترسهایمان کنار بیاییم و تنها شرایط را مدیریت کنیم تا در لوای تحمیل جنگ یا صلح دوام بیاوریم. باید حتی جنگ را فراتر از میهن و وطن روایت کرد. همین حالا باید با زنان فلسطینی و لبنانی همسنگر شد و کارزار را بینالمللی کرد. ما به زندگی جنگ احتیاج داریم تا فردای جنگ و پیروزی تمایز زندگی انسانی و روزمرۀ مصرفی و عرفی را بهتر نشان بدهیم. گرتا تانبرگ روی کشتی مادلین گفت «ما به زنهای عصبانی بیشتری احتیاج داریم» و من میگویم ایران اسلامی سرشار از «زنان مجاهد»ی است که خشم، امید و زندگی را خیلی فراتر از جنگ تحمیلی 59 تا 68 به نمایش میگذارند.
🥀 مهدی تکلّو | @Mahdi_Takallou