eitaa logo
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
1.7هزار دنبال‌کننده
835 عکس
98 ویدیو
15 فایل
دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه کانال‌ها و صفحات من⬇️ https://zil.ink/mimte
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ یادداشتی انتقادی در مورد برنامه #عصرجدید 👇👇👇
🔰 عصر قدیم ‌ ♨️تیزر برنامه ی «عصر جدید» را که می دیدم، از این که صدا و سیما برایش مساله ی موضوعیت پیدا کرده خوشحال و به تبع منتظر بودم. ‌‌‌‌‌ ♨️اما اولین قسمت پخش شده عصر جدید، کافی بود برای آن که به خوش خیالی ام پوزخند بزنم. عصر جدید، تکرار بدون واو «تلنت» آمریکایی هاست. از میز داوری و داوری کردن هایش گرفته تا دکور و آن ملیجکی که سمت راست استیج یک دوربین سر دست را به خود اختصاص داده است همه و همه شعبه ایرانی همان است. کپی برداری های همراه با خونسردی و جمهوری اسلامیزه شده ی این چنینی، که البته خودش هم دیگر پدیده ای جدید نیست. ‌‌‌ ♨️اما این برداری را بهانه ای کنم برای پرونده مظلوم «استعدادیابی». عصر جدید هم مانند نسخه اورجینال خود و برخلاف ادعایش مبنی بر کشف استعدادها، به دنبال هایی است که خرق عادت کرده باشند. قهرمان های برنامه های این چنینی، انسان های عجیب، متفاوت و فاصله دار از زندگی روزمره مردم هستند. هر چه سوژه شاذتر، برای علیخانی و همکارانش مناسب تر. در این شرایط به نظر می رسد به کار بردن واژه ی استعداد، جفای در حق این مفهوم باشد. عصر جدید، را پیدا میکند و به شبکه خانگی می آورد. فقط قرار است مخاطب، به هر قیمتی که شده پای جعبه جادویی بنشیند. و این همان مسخ فرهنگی دنیای مدرن است که آگاهی کاذب خلق میکند. دردی هم از جریان زندگی اجتماعی دوا نمیکند. ‌‌‌‌ ♨️این برنامه در بهترین حالت می پروراند و این چهره های هایلایت شده هم به مدد این حضور در شبکه های اجتماعی، فالوور به جیب میزنند و پس از این باید شاهد تبلیغات های مکرر اینترنتی در صفحات آنها باشیم. بازی کامپیوتری، کافه، رستوران، یا آرایشگاه تخصصی زنان و... . حداکثر یک شوی تلویزیونی سرگرم کننده ست و استعدادیابی لقمه بزرگتری از دهان عوامل این برنامه ست. اصلا علیخانی هم به همین علت موضوعیت دارد. دقیقاً مثل گلزار. ‌‌‌‌ ♨️استعدادها در کشور ما متعدد و متکثرند، به تبع استعدادیابی پروسه ای تخصصی و موضوعی می طلبد. نه البته گونه های شاذ انسانی. بلکه استعدادهای رایج متناسب با زندگی اجتماعی. همانی که ادبیات عامه آن را به دکتر و مهندس و معلم و ... تقسیم میکند. و باز باید به حال استعدادیابی واقعی مردم که در نظام آموزشی استعدادکُش و در پشت سد کنکور به خاموشی می رود افسوس خورد. ‌‌‌ 囧 @segerme
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
«نرسیده به بانک تجارت» سری به رکوردهای گینس و صاحبان آن بزنید؛ تا چشمتان کار میکند آدم های بی مصرفی می بینید که نانشان در روغنِ عجیب و متفاوت بودن است. بیشترین و بزرگترین و ترین هایی که تنها فایده شان برای جامعه، فقط دقایقی جلب توجه و است و این چیزی جز تحریف و به ابتذال کشیدن مفهوم مقدس استعداد نیست. چه بسا گینس، خودش رکورددار بیشترین تخریب نظام ارزشی انسانی و استعدادها باشد! در جامعه مدرن، افراد کمتر تولیدکننده و عاملند. نه فقط تولید کالای اقتصادی! بلکه تولید مفاهیم و ارزش ها کمتر از طریق مشارکت ارادی افراد صورت می پذیرد. انسان جامعه سرمایه داری به طرز وصف‌ناپذیری عمدتاً منفعل است و نقشهای اجتماعی او و کنش هایش، حداکثر به محدود می شود؛ باز هم نه فقط مصرف کالا، بلکه ارتزاق مفاهیم و ارزش ها. او توسط انبوه معانی و ارزشهای تحمیلی احاطه شده و در انتخاب و تأثیرپذیری هم چندان مختار نیست. و در روزگاری که رسانه ها بر اریکه قدرت جا خوش کرده و شبکه های اجتماعی بخش قابل توجهی از زمان روزانه افراد را به تسخیر درآورده اند، این انفعال و مصرف گرایی دوچندان می شود. در حقیقت مشخص نیست که شما کنترل تلویزیون را به دست گرفته اید یا تلویزیون کنترل شما را ! حال که تولیدگرها با خلق معانی و ترسیم ارزش ها برای افراد، آنها را به موجوداتی حداقلی، تکراری، و یکنواخت تبدیل میکنند،‌ چگونه میتوان از میان توده یکسان شده ی مردم دیدنی شد؟ پاسخ مشخص است: . تفاوت خودش تولید معناست و تولیدگری میتواند شما را از صفِ عظیم مصرف کننده‌ها و تماشاگرها جدا کند. همان بلایی که و برادران به جان بشریت انداختند. متفاوت باش به هر قیمتی؛ فارغ از این که چه میزان سودمند خواهی بود. و از این منظر، من تفاوتی میان خالکوبیِ و سیکس پکِ نمی بینم! قبول کنیم که و برنامه های مشابه آن در ایران با ادعای استعدادیابی، کم در این ابتذال نقش نداشتند. استعدادهایی که زرد اند و لزوماً ناظر به نیازهای اجتماعی تعریف نمی شوند. در این قاموس، استعداد و مهارت یعنی محیرالعقول بودن، یعنی بودن، یعنی در 6 سالگی 748 تا روپایی زدن، یعنی هنوز زبان مادری را یاد نگرفته انگلیسی صحبت کردن! بچه ها یا همان های غفوریان نیز، با دست کاری نظام ارزشی خانواده ها، در تکثیر مدل آراتی و سبک زندگی او متهم است. خانواده ها با داشتن بچه ی متفاوت، متفاوت شده و به لطف تماشا می شوند. معروف می شوند، دعوت میشوند و ادامه‌ی مسیر! آرات،‌ آراد، آرشام، و «آر» های دیگر، کودکانی به مثابه کالا که اگر کارشان گرفت، حتی میتوانند به جای پدر خانواده خرجی هم بدهند. 囧 @Segerme