eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
405 عکس
132 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای این رقص و خانوم مجری حقیقتا آزار دهنده است. اینجا نمانید اما قبلش مرور کنیم. مهمان می گوید رقص. مجری باید عذرخواهی کند. خب چرا؟ از چی؟ چرا مجری؟ کفاف نمیدهد. اخراج هم می شود. حالا مجری لایو گذاشته و به زمین و زمان ناسزا میگوید. حق دارد اشتباه کند. اشتباه او واکنش به اشتباه بزرگتری است. به اینجا هم ختم نمی شود. ضدانقلاب دست می گیرد. کسی توضیح نمی دهد. اما افشاگری چرا سردبیر برنامه توضیح داده تو اصلا هنر نداشتی. چون شوهرت اسپانسر بود مجری شدی. یعنی در آن مکان محترم، شوهر کسی پولدار باشد مجری می شود؟ و اگر کار بیخ پیدا کند افشا می شود؟ تعداد خطاها را بشمارید حالا این ماجرا را رها کنید می دانید از چه می ترسم؟ از اینکه همان حساسیت به رقص هم درونی نیست و تصنعی است و از سرباز کنی است. به همان هم اعتقاد نداشته باشیم. امیدوارم در ابعاد وسیعتر تیغ سانسور دست کسانی نباشد که به آنچه می کنند معتقد نباشند. اگر چنین باشد، اندازه قبح مسائل را متوجه می شویم و به افراط و تفریط نمی افتادیم. اگر چنین بود شاید نه مجری شبکه دو اخراج می شد و نه مجری شبکه چهار می رفت @mahdian_mohsen
فیلم کامل مناظره را در لینک زیر ببینید. در این مناظره تلاش کردم توضیح دهم که شفافیت آرا فراتر از اصلاح کارآمدی و بلکه کلیدی ترین تصمیم در اصلاح نظام حکمرانی است. https://www.aparat.com/v/FbLtW @mahdian_mohsen
🌺نجوای اهل رسانه اوج مناجات صنفی اهل رسانه را می‌توان در دعای قرآنی «رب اشرح لی صدری» به تماشا نشست. وقتی به حضرت موسی می‌گویند پیام خدا را به فرعون ابلاغ کن، احساس می‌کند بار سنگین و رسالت فوق‌العاده‌ای بر دوش او گذاشته شده است لذا تقاضا می‌کند: رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی. "رب اشرح لی صدری" یعنی ظرفیت روحی مرا بیفزا. خبر تنها بیان واقع نیست. خبر محصول نگاه یک خبرنگار است. لذا رشد روحی خبرنگار در بیان خبر تأثیر دارد. رشد شرح صدر یعنی توسعه وجودی و روحی خبرنگار. خبر تنها مربوط به رویداد نیست. خبر ماحصل رویداد به علاوه وجود خبرنگار و راوی است. روایت یک کافر از یک موحد در یک رویداد مشابه، متفاوت است. "و یسر لی امری" یعنی کار را بر من آسان گردان. این نشان می‌دهد چه میزان کار خبرنگاری سخت است. این امر سنگین حکایت از یک مأموریت خطیر و انبیایی دارد. خبرنگاری می‌تواند از عهده این بار برآید که زاویه نگاه الهی و مأموریت تعلیمی و انسانی یافته است. "واحلل عقده من لسانی" یعنی بتوانم به بهترین شکل پیام را منتقل سازم. این نیز نشان می‌دهد ماجرای رساندن پیام تنها در جابه‌‌‌جایی فیزیکی پیام نیست. معلوم می‌شود ماجرا تنها در ایصال و رساندن پیام شبیه پستچی‌ها نیست. باید قلب و ذهن مخاطب توأمان درگیر شود. باید پیام بر جان مخاطب بنشیند. منظور از پیام لایه‌های زیرین و عمیق رویداد و ظاهر است. باید زبان هنرمندانه یافت و تلاش کرد پیام را به محسوسات مخاطب تبدیل کرد تا "یفقهوا قولی" صورت گیرد و مخاطب جان پیام را درک کند. تا اینکه دعا می رسد به "هارون اخی". این تعبیر نشان‌دهنده یک حرکت جبهه‌ای است. مدد رساندن شبکه‌ای یک عنصر کلیدی در راهبرد خبر خوب است، چه آنکه؛ خبر خوب وقتی روایت غالب شود می‌تواند رهنمون امید در جامعه شود. 🔸بخشی از فتوت نامه خبرنگاری. به نقل از کتاب خبرخوب @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درباره سهم سوپرمن ها بخشی از مناظره مربوط به عدالتخواهی فیلم کامل با حضور برادر صادق شهبازی http://fna.ir/f04ohv @mahdian_mohsen
⛔️ساسی و کُپ کردن اجتماعی به رکورد جهانی دو میلیون کامنت "تتلو" تعجب زده خیره شدیم و با ترانه مبتذل "خانم ...." اش متحیر ماندیم. با لایو "پسر14ساله" بهت زده شدیم و با سرود دسته جمعی "آقامون جنتلمنه" در مدارس مبهوت ماندیم. با "تیک تاک" آشفته شدیم و این روزها مقابل "کلیپ شرم" انگشت حیرت به دهان و "کاسه چه کنم" به کف گرفتیم. گیجیم و حتا نمی دانیم بر سر چه کس و  کجا فریاد بکشیم. از هشتگ های سرگشته ای که نقش بادبزن جگر دارند، پیدا است که کپ کرده ایم.      اساسا مقابل نوجوان منفعلیم. از نام نوجوان به تینیجری رسیدیم که بگوئیم فرزند ما نیست و از همسایه است؛ تا راحت تر فراموش کنیم و وجدان درد نگیریم. از "بی تفاوتی" به "بیگانگی" رسیدیم و فراموش کردیم آنچه اینبار رها کرده ایم فرزندان خودمانند؛ بلکه خودمانیم. فکر کردیم نقطه پایان ماجرا اعتراف "مائده هژبر" و محکومیت "سحرتبر" است و فکرنکردیم از جاهل اعتراف نمی گیرند و بیمار را زندان نمی کنند. خیال کردیم فرهنگ را هم با اقتدار امنیتی میتوان سامان دهیم. نوجوانی در میان ما فوران بی معنایی است. تنها خواستیم بپریم و عبورکنیم. نبینیم و رد شویم. خیال کردیم در جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی بزنیم و سفره مان را جدا کنیم و برای فرزندان مان شهرک وسینما و پارک و رستوران حزب اللهی بزنیم ماجرا حل می شود. غوطه ور در قصه شنگول و منگول سطح تهدید را آقا گرگه دیدم و درب خانه را زبانه کشیدیم و فکر نکردیم از پنجره کف دست بچه ها آتش زبانه می کشدو ما محکوم روزگار می شویم. باور نمی کردیم روزگاری کلاس درس بچه هایمان بشود معبر مهاجرت سیاه به سرزمین غریبگی و غریبه ها. امروز وحشت زده از سرچ گوگل پشت درهای بسته ایم، اما سالهاست شبکه ملی اطلاعات را املی و توسعه شبکه های بومی را غربتی بازی دانستیم. خام اندیشانه صیانت از خانواده در عصر شبکه را حواله به فیلترینگ کردیم و ندانستیم که محدودیت بدون جایگزین نه اژدری است که توزیع کلید جهنم است و سرنوشتش سیاه تر از گور کافر.     ما تخت بند شرایطی هسیتم که خود بر خود مسلط ساخته ایم. دوران طلائی نوجوانی در این مملکت رهاست.  5 میلیون ویوی "کلیپ شرم" در چند ساعت اول را فال نیک بگیریم که تلنگر بیداری است. به این کپ کردن اجتماعی نیاز داشتیم و داریم. @mahdian_mohsen
✅کلیپ غیراخلاقی و ۹ پیشنهاد مادرانه برای سوادرسانه ای مسوولین کم کاری می کنند؟ شبکه اجتماعی هم مصیبت شده است؟ میلیاردها دلار خرج می شود تا فرزندتان را از خودش و از شما بگیرند؟ همه اینها درست. اما نقش مادر کلیدی است. ای مادر کارگشا است. در روزگاری که همه خوابند هیچ کس مثل مادر هوشیار نیست و موثر. 🔸این متن از جهت سواد رسانه ای به نقش مادرانه می پردازد؛ فقط از جهت سواد رسانه ای و نه بیشتر. شما می خواهید به فرزندتان کمک کنید. حالا فرض کنید سردبیر یک رسانه اید و او مخاطب . باید چه کرد؟ تغییر در مخاطب از طرق فرآیند اقناع انجام می شود. رسانه با اقناع بینش و گرایش و رفتار مخاطب را تغییر می دهد. 🔹با این مقدمه باید چه کرد؟ 1⃣یکم. نگران باشید نه مضطرب گام اول خودتان اید. شما رسانه اید. اما رسانه هیجانی وعصبانی هیچ وقت نمی تواند موثر باشد. پس بر خود مسلط باشد. نه خودتان احساس گناه کنید و نه به فرزند احساس گناه دهید. صبور باشید و همه چیز را تمام شده نپندارید. 2⃣دوم مقتدرانه عمل کنید نه مستبدانه. مستبدانه تصمیم نگیرید و برخورد متصلبانه نکنید. با این حال مقتدر باشید. آدم مقتدر، قدرتش از اعتبارش است. هم قدرت دارد و هم مشروعیت. مادر به خودی خود اعتبار دارد. این اقتدار را نگه دارید که بسیار از آن کار بر میاید. اولین گام برای اقناع اعتبار منبع است که مادر در اوج آن قرار دارد. 3⃣سوم. اهل مدارا باشید نه مسامحه. فرق ظریفی ایندو دارند. با فرزندتان متناسب با شرایطی که دارد مدارا کنید. اما مسماحه نکنید. یعنی بی خیال نباشید. ادمی که مدارا می کند تلاش می کند متناسب با شناخت و ظرفیت فرزند او را گام به گام به مقصد هدایت کند. اما ادم اهل مسامحه فرزندش را رها می کند. 4⃣چهارم نظارت کنید نه مچ گیری. نرم افزارهای مختلفی برای نظارت بر فرزند وجود دارد؛ از آنها استفاده کنید. برای نظارت وقت بگذارید اما هر اطلاعی کسب کردید جار نزنید. مچ نگیرید تا حریم ها حفظ شود و فرزندان احساس نکند راه بازگشت وجود ندارد. فقط اطلاع کسب کنید تا متناسب با آگاهی تصمیم بگیرید. 5⃣پنجم. فعال باشید نه منفعل مرحله بعدی شکستن مقاومت است و در اینجا شکستن تابو. ماجرا را عادی کنید تا حس کنجکاوی بر دیگر هیجان ها اضافه نشود. خیلی صادقانه و تا دیر نشده موضوعی که نگرانش هستید را با او در میان بگذارید. مثلا اگر اطمینان دارید که فرزندتان در معرض مواجه با کلیپ است خودتان زودتر او را مطلع کنید که ماجرا چیست وحس کنجکاوی را تعدیل کنید. بگذارید از شما بشنود تا دیگری. 6⃣ ششم. تذکر دهید نه تعلیم مرحله بعد از شکستن مقاومت، ایجاد تردید است. برای ایجاد تردید استدلال کافی نیست. از عواطف استفاده کنید. از ابزارهایی که می تواند یک تلنگر برای فرزندان محسوب شود. آنچه فرزندتان می داند را در این مرحله تذکر دهید. مثلا توجه دادن به خودش؛ به بزرگیش و هویتش. یا تذکر دادن به عقوبت های دنیایی و غیردنیایی. یا حتا اینکه هر آدم عاقلی در هر جای دنیا نسبت به این موضوع نوعی نفرت دارد. این مرحله تذکر است نه تعلیم. بین ایندو تفاوت است. مثل تفاوت حکمت و موعظه. در تذکر، برخلاف تعلیم شخصیت متذکر و اعتبار منبع بسیار مهم است. مادر و مادری ازین جهت خیلی موثر است. 7⃣هفتم. تعلیم دهید نه تخدیر حالا نوبت شناخت است. فرزنداتان را در مرحله دودلی رها نکنید. تحمیق یا تخدیر یعنی بی اعتنایی به آگاهی بخشی و رها کردن فرزند در جهل. با زبان همدلی و متکی به نقاطه مشترک با فرزند برای او استدلال کنید. استدلال درباره چی؟ سه چیز. اولا صاحب اثر کیست و چه ویژگی هایی دارد. دوم درباره خود اثر. اینکه چه مشخصاتی دارد. موسیقی و شعر و بازیگران و .... مرحله سوم نیز اینکه این کلیپ در شرایط امروز جامعه چه کارکردی دارد؟چه چیز را در مخاطب هدف گرفته است. چرا برایش تخریب این وجه در مخاطب اهمیت دارد؟ 8⃣هشتم تشویق کنید نه تادیب واپسین مرحله در اقناع ترغیب است. یعنی ایجاد رفتار. این مرحله را با تشویق امتحان کنید تا تادیب. مثلا تشویقش کنید همین مسیر را برای کمک به دوستانش دنبال کند. تلاش کنید در این ایام بیشتر سمت کارهای دلپسند و دوست داشتنی برای خودش و خانواده برود. بیشتر سمت معنویت برود و کمتر در تنهایی و خلوتی شبکه های اجتماعی باشد. 9⃣نهم. پیروزید نه شکست خورده توجه کنید که در هر شرایطی پیروزید. زیبایی نزد فرزند شماست به امانت. بخواهد و نخواهد درونش خوبی ها را فریاد می کند. هم از درون به فضائل کشش دارد و هم از بیرون. هرکاری از دستتان ساخته است انجام دهید اما توجه کنید که هدایت اصلی دست من و شما نیست. دست اوست که حاضراست و ناظرست و باقی است. اوست که هادیست. به اسم رب ظاهر است و مربی است و تربیت با اوست. پس اول تلاش و بعد هم با حسن ظن و ایمان به پیروزی دعا کنید. @mahdian_mohsen
🔴سنگرزاده طور با آن هیبت و شمایل و ادبیات و ... دقیق نمی شناسم؛ حرفهای خوبی می زند. البته حرف غلط هم کم ندارد؛ در حدی که من دیدم. اما من با سنگرزاده کار ندارم. عبور کنید. با سنگرزاده طور کار دارم. زیاد شدند. دقت کردید؟ اینها که هر روز احساس می کنندباید حکمت بگویند. این ویژگی قهری عصر شبکه است. توهم خودحکیم پنداری. این هم بد نیست. یک قدم جلوتر رویم. سنگرزاده طورها زیادند؛ از بالای منبر تا کلاس درس و اخلاق و عرفان و حتی ورزش و دوره های روان درمانی و غیره. دو ملاحظه دارم؛ ممدوح و مذموم. 🔴اول... وجه مثبت که روشنست به روشنی خورشید. همه در این "بی پناهی تکنیکی" و "غربت رسانه ای" احساس کسری می کنند. احساس نیاز؛ احساس معنویت. لذا چنگ می زنند؛ چه بسا به هر تاری و می دوند پی هر سرابی. اما اصل نیازش ممدوح است. 🔴دوم... نگرانی از معنویت دخمه ایست. معنویت پستوخانه ها. معنویتی که بین میکده و مسجد وخانقاه مشترک است. معنویتی که فقط دود است و دم است و آه. معنویتی که سازنده نیست و فقط تخلیه است. حال خوشست و حس خوب و فانتزی های رنگین. فرقی هم نمی کند در تار و پودش اسم خدا باشد، چون عرفان های تخدیری هندی و بودایی یا به اسم ولایت واهل بیت باشد مثل حجتیه و شیرازی و... 🔴معنویت را باید از اهلش گرفت. از صاحب معنویت. از او که جامع می بیند و انسان را تک ساحتی نمی خواهد. معنویتی که درش هم ناز است و هم فریاد. هم جمال و هم جلال. معنویتی که از سر سجاده تا نبرد با ظالم امتداد دارد. خلاصه سالهاست با این پدیده آشناییم. سنگرزاده با تسبیح و ذاکری و دعای ندبه میشود حجتیه. میشود غرب شناسان تخته بند شده مقابل غرب. می شود فرقه شیرازی و جنتلمن های ظاهرا انقلابی اما گوشه نشین . می شود چه و چه ... معنویتی که با کاخ سفید بسازد واز بیخ گوش او خدا خدا کند، مخدرست و بی قیمت. کاخ سفید نیز "همین" می طلبد که کاخ سبز معاویه نیز"همین" خواست. نقل است عمر و عاص چه خوش در مدح مولا شعر می گفت... خدارحمت کند امام را...این مثال را زیاد می زد. می گفت قبل انقلاب در جنوب کشور یک تاجر غربی و استعماری وقتی صدای موذن را از مناره های شهر شنید پرسید این کیست و چه می گوید؟ گفتند اذان. گفت با دخل و خرج ما که کار ندارد؟ گفتند خیر. گفت:پس هرچقدر خواست اذان بگوید. 🔴معیار دهم؟ از هرکس و هرجا حکمت و معنویتی دیدید که ظاهرش راست است اما کار به ظالم و مظلوم ندارد، نغمه شیطانی است و بکوبید بر طاق. 🔴پیشهاد دهم؟ حکمت را از روح الله بگیرید که انقلاب ظاهری 57 را از انقلاب باطنی انسان ها گرفت. از انقلاب انفسی به انقلاب آفاقی رسید. معنویتی که پیر عارف و فقیه عالم را دو زانو پای جوان مجاهد نشاند. حرف تمام است. @mahdian_mohsen
⭕️انجمن حجتیه درون ما فلسفه انتظار برخلاف انتظار مهجوراست. همه ما گرفتار سطحی از انجمن حجتیه ایم. جمهوری اسلامی کم گذاشت. نگفت و نرساند و هنوز آنچه امامین انقلاب از غیبت گفتند وقصد کردند دست ما نرسیده است. عجیب روزگاری است که برای غربت اندیشه انقلاب باید غصه خورد و گریست. خاستگاه انجمن حجتیه چه بود؟ توسعه سیاهی و باطل؟ تقیه و چشم بستن بر ظلم؟ سکولاریسم سجاده و جدایی معنویت از زندگی جمعی؟ هرآنچه هست ما نیز گرفتاریم. بینی و بین الله انتظار را چه معنا کردیم؟ دقیقتر شوم. سهم خودمان را در عصر غیبت چه دانستیم؟ دعای فرج؟ ندبه صبح جمعه؟ کمیل نیمه شعبان؟ چراغانی آغاز امامت؟ زیارت سامرا و چله دعای عهد؟ دست مریزاد. همه این هست و اما این همه نیست. فهم نادرست و ادراک ناقص از آخرالزمان باعث شده است برای تعجیل در فرج سهمی برای خودمان نبینیم. گوئی زندگی ما دخلی به ظهور ندارد؛ یک سو مائیم و یک سو روز موعودی که ناخودآگاه و بی مقدمه زنگش به صدا در می آید و فرج حاصل می شود. انجمن حجتیه ای بار آمدیم. کتاب معارف، زینت التحصیل مدارس و دانشگاه ما بود و اصلا بنا نداشت الهیات انقلاب را دست مکتبخانه ها برساند. ماجرا این شد که ندانستیم آخرالزمان برخلاف تصور رایج، تنها در توسعه سیاهی نیست و فراتر از سیاهی، معنویت است که رشد می کند و کما و کیفا توسعه عبودیت رخ می دهد. نگفتند و نشنیدیم که ظهور برگرده زمانه ایست که رشد و آمادگی و بلوغ اجتماعی شکل بگیرد و لشکری مهیا شوند. آن بزرگی که میگفت ایران کشور بقیه الله است نظر به نصرت امام زمان داشت و نه صرفا مناسک و سجاده نشینی؛ لذا فرمود پرچم از ایران به دست صاحب پرچم میرسد. الهیات انجمن حجتیه ای فرق "ظهور" و "حضور" را نفهیمد و نفهمانید. لذا امام را ندیدیم و دست تدبیر او را هم نادیده گرفتیم. "غیبت امام" را "عدم امام" پنداشتیم و عالم را خالی از حجت دانستیم. برای ظهور دست به دعا نشستیم و حضور را درک نکردیم. امام هست و عالم به تدبیر اوست. انتظار یعنی نصرت امام. خودش غائب است اما نقشه اش حاضر است. نصرت امام نصرت برنامه اوست. ببینیم و تلاش کنیم تا نقشه امام را بیابیم و کمک کنیم تا نقشه امام پیش رود. دعا نیز باید در خدمت همین نقش تاریخی مان باشد. ظهور در امتداد ماست و تمام. نقشه امام مبارزه با ظلم جهانی و دفاع از مظلوم است. الگوی کلان او تربیت مجاهد است. غرض غائی اش قیام جمعی به سوی "او"ست. نقش مان را در نقشه او بیابیم که غیر آن سکولاریم و به سیاق انجمن حجتیه ایم. از امروز بلند شویم.هرکس هرجا نشسته است کمک کند نقشه امام پیش رود.  @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدرت مسخ رسانه یعنی این اینکه بدون خواندن یک خط از برجام شما را به رقص در خیابان بکشد و باز بدون خواندن یک خط از قرارداد 25 ساله شما را با مشت گره کرده به خیابان بیاورد قدرت مسخ کنندگی یعنی این که همان که هشتگ نه به جمهوری اسلامی میزند همان بگویداین قرارداد به ضرر جمهوری اسلامی است و شما باورکنید. مسخ می شوید چنانچه یک لکاته رسانه ای مثل من وتو مبلغ دینداری می شود و از چین بدون خدا می گویدو ما نگران بی اعتنایی قرار داد 25 ساله به خدا می شویم. وقتی مسخ میشویم کارمان بدانجا می کشد که قاطرمسلکانی چون پهلوی ها که تا دیروز علیه مردم هشتگ تحریم می زدند اینبار نگران بهم خوردن معیشت مردم با قرارداد 25 ساله شوند و ما ساده دلانه مسخ شویم و باور کنیم. عجیب است این قدرت مسخ کنندگی رسانه و عجیبتر اینکه برای مسخ شدن قسم خورده ایم که کم نذاریم و هربار پوست موز دیدیم بگوئیم باز باید زمین بخوریم. @mahdian_mohsen
برای عزیزانی که اینستا ندارند👆
‏عمیق ترین جمله امام درباره انقلاب: "امروز روز حکومت الله بر زمین است" روز انتخاب مردم؛ مردمی که اول درون خود الله را دیدند و آنرا در بیرون بروز دادند. فرمود: پرچم جمهوری اسلامی جاوید به اسم اعظم الله است خاک به صورت خورشید می پاشند با هشتگ ‎ . یوم الله ۱۲ فروردین مبارک @mahdian_mohsen
⬅️سرنوشت اصلاح طلبی چه میشود؟! فارغ از اینکه خوشحالم یا ناراحت؛ پایان اصلاح طلبی مدتهاست رقم خورده است. حتا اگر در انتخابات نامزد اصلاح طلبان رای بیاورد، باز هم تمام شدند. اساسا عرصه انتخابات بروز وظهور برندها و متاسفانه جنگ در زمین دوقطبی هاست و حیات و ممات یک جریان سیاسی الزاما کار به رای وصندوق ندارد. اما چرا پایان اصلاح طلبی؟! هرجریان اجتماعی را با 3 شاخص ارزیابی می کنند. یکم. بزرگان و نخبگان جریانی. دوم گفتمان فکری و سوم پایگاه اجتماعی. و اما اصلاحات در هر سه به اضمحلال رسیده است. 1⃣یکم رهبران جریانی. رهبران اصلاحات یکی خانه نشین و یکی در تحریم، یکی حصر و یکی فراری، یکی افسرده و یکی در زندان است. .... مهمتر اینکه اجازه جولان به نسل جوان و جدید اصلاحات ندادند و امروز جامعه سیاسی، هیچ جوان اصلاح طلبی را به عنوان خواص وبزرگ اصلاحات نمی شناسند. اصولگرایی با همه ضعف هایش که آنهم وضعش خیلی بهتر از اصلاح طلبی نیست در این حوزه موفق بوده است. 2⃣دوم گفتمان فکری. گفتمان اصلاحات، آزادی و جامعه مدنی و تساهل وتسامح و ... است. این در حالی است که این گفتمان سالهاست تمام شده است و جریان اصلاحات نتوانسته است خود را به جهت گفتمانی بروز کند. گفتمان هرجریانی باید در نسبت با زمانه جامعه و مردم باشد. دوران و زمانه امروز، عدالت خواهی و مبارزه با فساد و کارآمدی و شفافیت و غیره است و اصلاحات در این حوزه هیچ حرفی برای گفتن ندارد. روزگاری سعیدحجاریان که این قحطی گفتمانی را متوجه شده بود، پیشنهاد عدالتخواهی را به عنوان گفتمان جایگزین داد که آنهم روی زمین ماند. چون اساسا این شعار برای اصلاحات عاریتی است و نچسب. 3⃣سوم و مهمتر پایگاه اجتماعی. مهمترین برگ برنده جریان اصلاحات پایگاه اجتماعی گسترده اش بود. اصلاح طلبان همواره در ردای اپوزوسیون از منتقد تا مخالف و ضدانقلاب را ذیل پرچم خود حفظ می کرد. از آرای سبز و بنفش تاآرای خاموش(قهرکرده ها) و تا آرای سیاه(ضدانقلاب). حتا زمانی که قدرت سیاسی داشت بازهم نقش اپوزسیون  می گرفت چون حیاتش به چنین نقشی بود. اما این همه از صدقه سر انحصار رسانه ای بود. عصر شبکه و شبکه های اجتماعی این انحصار را شکست و اصلاحات شفاف شد. ضدانقلاب سفره خودش را از اصلاحات جدا کرد و مشغول یارگیری است؛ و اصلاح طلبی ماند میانه میدان. باید تکلیف خودش را روشن می کرد؛ یا ضدانقلاب و یا انقلابی. این تعیین تکلیف سخت بود و اولین ثمره اش ریزش پایگاه و چندپاره شدنش بود که اتفاق افتاد. اصلاحات ناخواسته در عصر شبکه گرفتار خالص سازی شد و جریانی که حیثیتش را از عدم شفافیت گرفته بود مضمحل و پایگاه اجتماعی گسسته شد. درباره پایان اصولگرایی نیز خواهم نوشت.    @mahdian_mohsen
. ‏سیدحسن به جهت رجل سیاسی نبودن حتما ردصلاحیت میشد. و ردصلاحیت او بهانه ای می شد برای دوقطبی سازی جدید در انتخابات رهبری خیرخواهانه نخواستند سیدحسن ابزار قدرت شود. توصیه پدرانه کردند و او هم هوشمندانه پذیرفت. همان توصیه ای که احمدی نژاد نپذیرفت. البته میان ایندو توصیه هم تفاوت وجود دارد احمدینژاد میامد دوقطبی میساخت سیدحسن میامد ابزار دوقطبی سازی میشد @mahdian_mohsen
⭕️این بار برای مشارکت ۵ کار «نکنیم» شما هم معتقدید که مشارکت مهم بلکه اهم است. اگر همراهید که همراهید، بیائید برای رشد مشارکت ۵ کار نکنیم؛ خودش کار است. البته در انتها یک پیشنهاد هم دارم. ⭕️چه نکنیم؟ 1⃣یکم. گردن مردم نیندازیم. مشکلات امروز کشور را بگوئیم و نقد کنیم، ولی زنجیر نکنیم و گردن رای دهنده ها بیاندازیم. طبیعی است که ملت بگویند اگر ما مقصریم خب چه کاریست؟ رای نمی دهیدم که چنین شود. برخی جدی جدی فکر می کنند مردم اگر از این دولت ناراضی باشند به نامزد مورد علاقه آنها رای می دهند؛ خیر، الزاما اینطور نیست. بله امروز باید تجربه رای دیروز شود. اما باید تجربه ساخت؛ نه مچ گرفت و مقصر ساخت. بین مقصر کردن و تجربه ساختن یک مرز باریک است. دلسوزی کنیم نه جگرسوزی. معلم باشیم نه رقیب. 2⃣دوم. حیثیتی نکنیم. دوست خوبم مردم رای می دهند که اوضاع تغییر کند و مشکلات زندگی شان حل شود. رقابت را جایی نبرید که کسی متوجهش نشود و دردش نباشد. ملت می پرسند چه کسی بهتر میتواند کشور را با این قوانین موجود و اسناد بالادستی بهتر اداره کند که صف مرغ نباشد و روغن قحطی نشود. دعوا را جائی نبریم که مساله مردم نباشد و مساله سازی بی ثمرشود. اینجاست که خیلی ها می گویند "خب چه کاریه؟ این دعواها ما را چه سود؟ زرگری است و کار به سفره ما ندارد." ضمن اینکه فرصت خوبی است برای بی هنران دغلباز که کلیات ابوالبقا ببافند و هیجان بسازند و مسخ کنند و رای بخرند. هرکس هر گفتمانی دارد باید کارآمدی اش را بر حل مشکل روی زمین مردم نشان دهد واگرنه هرچه هست مهم نیست. 3⃣سوم. هیولا نسازیم. وضع موجود را نقد کنیم؛ اما نه اینکه گوئی یک هیولایی اهریمنی وجود دارد که کشور را خاکستر ساخته و کلا هرچه هست و رفته است هیچ و پوچ است. خب ملت می گویند "چنین سطحی از شیطان مجسم، کار به رای من و شما ندارد و این آتش جهنمی با صندوق رای سرد نمی شود .خود رهبری انقلاب یک نفر را انتخاب کند و خلاص. اصلا دیکتاتوری بهتر است." 4⃣چهارم. شورای نگهبان نشویم. شورای نگهبان کار خودش را می کند؛ اما ما جای شورای نگهبان ننشینیم. پیروزی نامزد مورد علاقه ما در حذف رقیب نیست. طوری رفتار و تبلیغ سلبی نکنیم که رقیب بی حیثیت شود و از بیخ حذف شود. افراد برای پای صندوق آمدن، نیاز دارند ردپای علاقه و گرایش خودشان را در رقابت ها ببینند. حذف رقیب به معنی اقبال به نامزد مورد علاقه ما نیست. ملت میگویند "اگر فکرما و علاقه ما و نامزد ما انقدر فاسد است که خب پس هیچی به هیچی.چه کاریه؟" نقد فکرها و روش ها کنیم و شخصیت آدم ها را تباه نکنیم. 5⃣پنجم دوقطبی نسازیم. این آخری برخلاف قبلی ها ظاهرا مشارکت می سازد اما در باطن دقیقا ضدمشارکت است. مشارکت خودش که مهم نیست، ثمره اش مهم است. مشارکت قدرت اجتماعی می سازد. صندوق را عامل شکل گیری وحدت می کند. دوقطبی ها تعداد رای دهنده ها را زیاد می کند اما مردم را پاره پاره می کند. بدتر اینکه این انشقاق با نتیجه آرا هم تمام نمی شود و به بعد از صندوق هم منتقل می شود و تا سرسفره خانه ها هم کشیده می شود. ⭕️و اما چه باید کرد؟! ساخت «امید» ؛ امیدبه «تغییر» از طریق «صندوق رای». همین. چطور؟ باید در نقد وضع موجود و یا تبلیغ نامزدمان این گزاره را جا انداخت که : «راه هست» چطوری راه هست؟ با «بوک» ب: برنامه. و: وعده. ک: کارنامه حرف های کلی و آسمانی و خیال انگیز نه؛ دقیقا برنامه روشن برای حل مشکلات روی زمین و سرصحنه زندگی مردم. مثل اینکه اگر تحریم ها ادامه یابد و نفت نفروشیم، دقیقا برای اداره کشور پول از کجا می آورید؟ چطوری دکان زدن را تسهیل می کنید؟ چه راهی دارید برای اینکه ملت پیاز گران نخرند و کشاورز پیازش را آتش نزند؟ چه میکنید صف مرغ نشود؟ برای قطحی روغن چطور؟ ارز را چطور پائین میآورید؟ بجز برنامه باید «وعده» دهند تا بشود ارزیابی کرد. اجمالا هم باید «کارنامه» داشته باشند که بشود تخمین زد و تطبیق داد. ⭕️پس خلاصه: یکم. وضع موجود و مشکلات را به اندازه واقعی خودش نشان دهیم. دوم. بگوئیم به چه دلیل ومطابق کدام ایده و مسیر به اینجا رسیدیم. سوم. بگوئیم برای حل این مشکل چه قوانینی روی زمین مانده است و چه کاری نکردند؟ چهارم. و در نهایت اینکه چه کاری باید صورت بگیرد؟ انشالله موثر است. @mahdian_mohsen