eitaa logo
مهدیاران | mahdiaran
34.9هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
645 فایل
واحد مهدویت موسسه مصاف (مهدیاران) بزرگترین کانال تخصصی مهدویت کشور باتولید بیش از ۶۰۰۰ محتوای مهدوی 📱آدرس مهدیاران در دیگر پیام‌رسان‌ها↶ zil.ink/mahdiaran 👤ادمین↶ @Addmin_Mahdiaran 💳 شماره کارت جهت کمک به امورات مهدوی↶ 5041721112169249 ✅ کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
یک منتظر.zip
4.56M
🗂 فایل زیپ 🖼 ۲۲ عدد تصویر با موضوع در دو سایز استوری و پروفایل 🗓 مناسب روزشمار و دهه مهدویت واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛   📌 مجلس... 🎤 مجلس حسابی گرفته بود. وقتی مداح، از ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین علیه‌السلام سخن گفت، صدای ضجّه از همه بلند شد. اما هر لحظه که امام زمان، ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر می‌دهد، ضجّه از کسی بلند نمی‌شود! ✍️ في مجلس لمّا صاح المحدّث: « قال الحسین هل من ناصر ينصرني»؛ فضجّ الحاضرين، لکن الآن کلّما ينادي إمام زماننا « هل مِن ناصر ينصرني»؛ ماحدا يلبّي أو يضج على غربته! 👤 او هم خودش را می‌دانست! هم الذین کانوا یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین! ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛   📌 موسیقی... 🚘 پشت چراغ قرمز ترمز کرد. نوشتهٔ پشت شیشه ماشینش، نظرم را جلب کرد: فدایی امام زمان... اما صدای موسیقی داخل ماشینش، چیز دیگری می‌گفت! ✍️ توقّف عند إشارة الحمراء؛ لفّت نظري جملة مكتوبة على سيّارته: فدائي الإمام الزمان... لكن صوت الأغنية اللى كان يأتي مِن سيارته کان یقول شیئا آخر. 👤 او هم خودش را می‌دانست! أیضا هو کان یعتبر نفسه مِن المنتظرين! ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛   📌 شهادت‌... 🌷 هر‌وقت اخبار اعلام می‌کرد از سوریه شهید آوردند یا باز هم در راه امنیت کشور شهید داده‌ایم، بغض می‌کرد و می‌گفت: «اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک»… اما هیچ‌وقت تو برنامه‌هاش خبری از کار جهادی و دلسوزانه و انقلابی نبود. گرمی صندلی ریاست، دل و دماغ کارهای جهادی را از او گرفته بود. ✍️ کلما کان یبلغ خبر بأن قدمنا کم شهید فی سوریا أو قدمنا شهداء لأجل الأمن الوطن، کان یقول باكيا:« اللهم ارزقني شهادة في سبيلك» لکنه ما كان يعمل عملا أو يخطى خطوة جهادية ثورية. ذلك لأن كرسي الرئاسة ملأ عيناه  و  ما بقى له نفس لخطوات الجهادية. 👤 او هم خودش را می‌دانست! كان يعتبر نفسه من المنتظرین ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛   📌 کپی مطالب... 📱 هر‌وقت مطلب زیبایی در کانال‌های مهدوی می‌دید یا می‌خواند، سریع کپی می‌کرد و برای دوستانش می‌فرستاد، بدون اینکه آن مطلب را در زندگی‌اش پیاده کند! صفحات مجازی‌اش، اتاقش و گوشی‌اش پُر بود از مطالب مهدوی، الا قلبش... ✍️ کلما يرى نصا جميلا فی قنوات المهدوية ينسخه بسرعة و يرسله لأصحابه دون أن يعمل. صفحاته في التواصل الاجتماعي، جواله و غرفته كانت مليئة بمحتوى المهدوية سوى قلبه... 👤 او هم خودش را می‌دانست! و كان يعتبر نفسه من المنتظرين ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛   📌 ایام انتخابات... ☝ در ایام انتخابات، شب و روز نداشت. از زندگی و غذا و تفریح افتاده بود و برای رأی‌آوردن نامزد محبوبش، با تمام توان به میدان آمده بود. کاش یک‌صدم این تلاش را برای ظهور مولایش انجام می‌داد! ✍️ كان يعمل جهده في موسم الانتخابات. لا أكل لا نوم لا راحة ؛كان يعمل بكل قواته لكى یفوز مرشحه المفضل. ریت یبذل واحد بالمئة من جهوده من أجل ظهور سيده! 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو كمان كان يعتبر نفسه من المنتظرين قلبه... ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛   📌 نماینده مجلس... 🗳 رزمنده‌ای بود که دوران دفاع مقدس را تجربه کرده بود. بعد از جنگ، دوست داشت در عرصه اقتصادی خدمتگزاری کند. با شعار شفافیت، رأی آورد. اما چهار‌سال، بی‌سر و صدا، مجلس را گذراند. مجلس برایش عجیب برکت داشت! از عملکردش راضی بود و بارها می‌گفت: ان‌شاء‌الله خدمات ما مورد رضای امام‌زمان باشه! ✍️ کان جندیا في حرب الخليج الأولى. بعد ما انتهى الحرب فضّل أن يخدم الناس في مجلات اقتصادية. صوّتوه الناس لأن كان شعاره الشفافية. لكنه قضى اربع سنوات بهدوء دون أن يوفي بوعده. كان يرتزق من المجلس النواب جيدا و مسرورا بتصرفاته و يقول مرارا:"  إن شاء الله سيكون الإمام المهدي راضيا من خدماتي للناس 👤 او هم خودش را می‌دانست! كان يعتبر نفسه من المنتظرين. ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛   📌 مسجد... 🕌 چند‌دقیقه‌ای را در مسجد به نماز ایستاده بود. پیرمرد زیر لب ذکر می‌گفت و با نگاهی غضب‌آلود به بچه‌هایی نگاه می‌کرد که در انتهای مسجد با خوشحالی مشغول بازی بودند. تحملش تمام شد. داد زد: پاشین برین بیرون! اینجا که کودکستان نیست، مسجده، اینجا شلوغ‌کردن کراهت داره... بچه‌ها با ترس به بیرون دویدند. پیرمرد با لبخند مشغول ذکر‌گفتن‌ شد. ✍️ کان العجوز یصلی فی المسجد و یردد الذکر و هم ینظر مغضوبا علی الأطفال الذین کانوا یلعبون فی زاویة من المسجد. انتهي صبره فصرخ:«اخرجوا کلکم! هنا مسجد لیس روضة و الضوضاء مكروه هنا» فخرج الأطفال بخوف. ابتسم العجوز راضيا و عاد يصلي. 👤 او هم خودش را می‌دانست! كان العجوز يعتبر نفسه من المنتظرين. ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛   📌 کار مهدوی... ⏰ هر شب و روز، وقتی به امام‌زمان سلام می‌داد، آرام می‌گفت: مولا جان! بهم توفیق بده براتون، کاری انجام بدم. اما هر‌وقت دوستانش از او می‌خواستند برای کارهای مهدوی، قدمی بردارد، دست به بهانه‌اش عالی بود! او هیچ‌وقت برای امام‌زمان وقت نداشت. ✍️ كلما يسلّم على الإمام الحُجة صباحا و مساءا کان یدعی:« مولاي! وفّقني أن أعمل لك ما يعجبك. لكنه كلما طلب منه اصدقائه أن يعمل عملا مهدوية، كان يختلق الأعذار لأنه ما كان لديه وقت لإمامه أبدا. 👤 او هم خودش را می‌دانست! كمان هو كان يعتبر نفسه من المنتظرين. ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛   📌 کارگردان... 🎭 کارگردان بنامی بود. برای هر سوژه‌ای که فکرش را بکنی فيلم ساخته بود. اما دریغ از یک فیلم، یک تله‌فیلم، یک نمایش یا یک کاری هنری با موضوع امام‌زمان! سال‌ها در مناسبت‌های مذهبی، مهمان ثابت تلویزیون بوده و هست و همیشه حرف‌هایش را با این جمله آغاز می‌کند: اللهم‌ عجّل لولیک الفرج… ✍️ كان مخرجا مشهورا. صنع أفلاما عن أي موضوع يمكن يخطر ببالك. عن أي موضوع سوى المهدوية. دائما يدعونه على التلفاز في مراسيم الدينية و كان يبدأ كلامه بـ "اللهم عجل لوليك الفرَج" 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو كمان كان يعتبر نفسه من المنتظرين. ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛   📌 مراقبت از مادر... 🏨 مادرش را به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان منتقل کردند. اما به بهانه زیارت، راهی سفر شد. زحمت مراقبت از مادر به گردن بقیه افتاد. مدام عکس از حرم می‌گذاشت و از راه دور با خیال راحت برای شفای مادر، دعا می‌کرد. وقتی از مسافرت برگشت، مادر دیگر نبود. ✍️ إنتقلت والدته لوحدة العناية المركزة لكنه سافر بحجة الزيارة. قاموا الآخرين برعاية أمّه. ظل ينشر صور و فيديوهات من الحرم و يدعى لها من بعيد فارغ البال. لمّا رجع من السفر فقد أمّه. 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان یعتبر نفسه من المنتظرين أيضا. ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran