این چند مطلب هم که قبلا در وبلاگ نوشته بودم تحت عنوان «مردان راحت طلب، زنان آزادیخواه، به این موضوع مرتبط هست که تمایل داشتید مطالعه کنید.
بخش اول
بخش دوم
بخش آخر
@mahdiehmanafi
روزمره نوشت (مهدیه منافی)
🔹میخواهید مسٔله حجاب را حل کنید؟ عنصر قدرت و اقتدار را به جامعه بیاورید. 🔹اگر اوایل انقلاب بسیاری
اینجا هم در مورد عنصر اقتدار و محبوبیت مرد در بسط حیا و حجاب در جامعه نوشته بودم.
و این حرف که خیلیها میگن با فاسد شدن زنان جامعه فاسد میشه، با اصلاح زنان جامعه اصلاح میشه، قبول ندارم.
چون توجهی به ریشهها و نقش پررنگ مرد ندارند، نگاه سیستمی و کلنگر هم ندارند که در اون نقش تمام ارکان دیده بشه.
روزمره نوشت (مهدیه منافی)
🔻ریشهی مسائل و مشکلات مادرشوهر عروس چیست؟🔻 بخش اول 🔹در جامعهی خودمان از مادرشوهرها و مشکلاتشان ز
و ریشه این مطلب هم که یه زمانی نوشتم خیلی استقبال شد، مردان هستند...
موضوع #الگوی_سوم_مرد اینجا تمام شد، اگر باز نکتهای به نظرم رسید میگم.
انشاءالله
چندتا کتاب در این زمینه هست که الان نه، اما سعی میکنم در آینده معرفی کنم.
آدم روایتهایی که در مورد محبت و ارادت این دو ملعون نسبت به اهل بیت رو میخونه حیرت میکنه...
حب مقام آدم رو میتونه تا حد امامکشی عاقبت به شر کنه...
@mahdiehmanafi
در راستای تکمیل مطالب مربوط به #الگوی_سوم_مرد آقای دکتر طاهر رحیمی یه یادداشت مبسوط دارند در مورد «مرد مقتدر محبوب» که در ادامه یادداشت ایشون رو قرار میدم.
توصیه میکنم کانال ایشون رو دنبال کنید.
هدایت شده از یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
محبوب مقتدر (۲۰ نکته درباره مردانگی و اقتدار)
۱. مزیّت های جنسی و جنسیتی زن و مرد نسبت به هم، مقوّم نظام زوجیت و پدید آورنده روابط متکامل میان آنهاست. به رسمیت نشناختن یا نپذیرفتن مزیت های جنسیتی طرف مقابل، چه در مرد و چه در زن، خود نشانه ای از تکبّر است چه اقتدار در مرد چه انس و عطوفت و مهر در زن.
۲. ستون فقرات روانی مرد که ساختار جسمی و تکوینی او هم آن را پشتیبانی می کند و در غیاب آن، کارکردها و مزیت های جنسیتی مرد یا غایب هستند یا ناقص، «اقتدار» است.
۳. خدایی که تکبر ها و قلدری ها را میشکند اقتدار ها را به رسمیت شناخته و تایید می کند یکی از استنادهای قرآنی آن هم حرف جر «علی» در «الرجال قوامون علی النسا» است که بیانگر نوعی فوقیت در امور اجرایی خانواده است اگرچه برخی مایلند این آیه را قوامون للنّسا یا حتی قوامون بالنّسا ترجمه کنند! بگذریم
۴. پایه و مایه اقتدار، هم در جسم و هم در روان مرد وجود دارد اما مانند اغلب صفات جنسیتی (چه در زن و چه در مرد) نیاز به تأیید، پرورش، تربیت و تقوا دارد که در این صورت، اقتدار مانند اسکلتی خواهد بود که صفات مهمی چون قدرت؛ غیرت؛ رشادت؛ تدبیر؛ حمایت؛ مراقبت؛ سرپرستی و هدایت گری را پشتیبانی خواهد کرد. می توان مدعی شد که غایت اقتدار، پشتیبانی از نقش «تکیه گاه بودن» و «قدرت تامین کنندگی» است که شکوه مرد وابسته به آن است. تامین کنندگی اقتصادی ، جنسی، عاطفی و...
۵. اقتدار معمولا با خشونت نسبت تضاد دارد نه فقط تباین؛ یعنی خشونت بیجا، کاهنده اقتدار و نابودگر آن است اما با محبت و صمیمیت و مهر کاملاً قابل جمع است اساسا از نشانه های اقتدار آرامش بخشی و امنیت دهی است. همچنین اقتدار به معنای «سلطه» نیست اگرچه با سرپرستی، هدایت گری(فراهم کردن الزامات و زمینه های رشد)، مدیریت (بالفعل کردن بالقوه ها)، اتخاذ تصمیمات نهایی بعد از مشورت، اعمال مصلحت اندیشی و قاطعیت، قابل جمع و بلکه لازمه آن است. اقتدار بیش از آنکه در چهره عبوس یا صدای بلند وجود داشته باشد در کیفیت روابطی که میان افراد حکمفرما می شود استقرار می یابد.
۶. احساس اقتدار برای مرد مانند دریافت محبت برای زن؛ حیاتی است و همانطور که کمبود محبت در زن اختلال روحی ایجاد می کند شکستن یا به رسمیت نشناختن حس اقتدار در «جنس مذکر» یا او را بی انگیزه و بی مسئولیت می کند و یا او را به فردی آزار دهنده تبدیل می کند.
۷. زن، اقتدارِ تکیه گاه خود را دوست دارد حتی اگر بر علیه خودش اعمال شود این مسئله در او ایجاد عقده نمی کند البته اگر اقتدار، واقعی و با پس زمینه محبت باشد.
۸. مرد، عموما زنی که اقتدارش را به رسمیت نمی شناسند یا مهارت محافظت از آن را ندارد عمیقاً دوست نمی دارد و از او فاصله می گیرد.
۹. در خانه ای که پدر، اقتدار ندارد و یا زن در مقابل مرد تواضع نمی کند و آن «اقتدار» و این «تواضع» توسط اهل خانه دیده نمی شود فرزندان، تربیت صحیح و متعادلی پیدا نخواهند کرد.
۱۰. اقتدار مردان معمولا توسط «خود مردان» ، «تربیت غلط والدین» ، « زنان » و «توسعه فرهنگ مدرنیته و فمینیسم» مخدوش می شود. همان طور که مشکلات زنان نیز به فرهنگ مدرن؛ خودشان و مردان مربوط می شود. در هر دو مورد نقش فرهنگ غربی و تغییر سبک زندگی بسیار پر رنگ تر از چیزی است که به نظر می رسد.
۱۱. بی هدفی و بلاتکلیفی مرد، ضد اقتدار اوست و طبیعی است که دختران چنین مردانی را به عنوان تکیه گاه خود نخواهند و نپذیرند.
۱۲. فشار اقتصادی زیاد و عدم امکان تشکیل خانواده حتی برای کسی که تلاش مضاعفی دارد؛ قدرت تامین کنندگی را از مردان می گیرد و اقتدار آنها را می شکند.
۱۳. والدینی که «میدان جرات و جسارت» را برای پسران فراهم نمی کنند یا با تصمیم گیری های متعدد خود به جای فرزندان فرصت استقلال شخصیتی را از او می گیرند و هیچ گاه فرزند را «رها» نمی کنند، تخم ترس از مواجهه با مسئولیت های زندگی را در جان فرزند می کارند ریشه بسیاری از فرار ها از تشکیل خانواده و ترجیح دوستی های فانتزی بر آن به ویژه در پسران؛ همین امر است. آسیبِ «فراهم نکردن میدان های جسارت ورزی» امری است که معمولا پدارن در معرض آن هستند و آسیب «رها نکردن» معمولا از ناحیه مادران رخ می دهد.
۱۴. مجادله زن با مرد (به معنای جنگیدن برای حاکم کردن نظر خود)؛ پرخاش مستمر زن با مرد ؛ به رخ کشیدن خطاهای مرد؛ قهر یا گریه زن به نحوی که پیام بی ارزشی و یکسان بودن بود و نبود به مرد بدهد؛ ناسپاسی زن نسبت به داشته ها و امکانات زندگی؛ طرح انتظاراتی که در توان مرد نیست؛ دخالت های خانواده زن در زندگی و... از مواردی است که موجب شکستن اقتدار مرد می شود.
۱۵. فمینیسم در همه گرایش ها و شاخههایش از جمله مدعیان مذهبی اش، ضد خانواده است چون مرد را از مدار اقتدار طبیعی و اِعمال مدیریتش در خانواده خارج می کند. از مردی که «غیور» «قدرتمند» «جسور» و «تکیه گاه» نباشد یا نشود یا اینها در او تحسین و تایید نشود، نباید انتظار داشت که «مراقب» ، «حامی» و «پذیرنده مسئولیت های جنسیتی» باشد غیرت و ناموس دو روی یک سکه اند.
۱۶. مسئولیت مضاعف، منطقا مستلزم بهره مندی از حقوق مضاعف است مردی که از حقوق مضاعف برخوردار نباشد طبیعتاً زیر بار مسئولیت مضاعف هم نخواهد رفت. و للرّجال علیهن درجه
۱۷. یکی از دلایل حساسیت برخی از مردان نسبت به اشتغال و استقلال مالی زن از شوهر و حتی ارتقاء مدرک تحصیلی او این است که آن را تهدیدی برای اقتدار و جایگاه تامین گری خود می دانند. زن باید این هنر را داشته باشد که کسب درآمدش را در راستای تحکیمِ «خانواده ای که مدیریت کلان آن با مرد است» به کار بگیرد و فعالیت او پیامِ «گرفتن مدیریت از مرد» و یا حتی ایجاد «مدیریت موازی» به مرد ندهد در غیر این صورت این امر، بالقوه زمینه اختلاف در زندگی زناشویی و کم توجهی مرد را ایجاد میکند
۱۸. الگویی که به لحاظ تربیتی و فرهنگی باید احیاء شود الگوی مردِ مقتدرِ مهرورز (پدرانگی) است با همه الزاماتش؛ نه مردی که خروجی تساوی فمنیستی است. نتیجه قطعی توسعه الگوهای فمینیستی در جوامع، نه فقط مردواره کردن زنان و نفی مزیّت های زنانه از ایشان است بلکه یکی از اصلیترین عوامل پیدایش ضعف در مولفه های جنسیتی مردانه نیز هست که ضررش باز به زنان می رسد این مسئله مانند پیدایش اختلال در قوه جنسی مرد است که ضررش متوجه زن نیز خواهد شد
۱۹. اقتضای «مکملیت» ، «تعادل» و «زوجیت» ، اقتدار مرد و پذیرش مدیریت او توسط زن است همانطور که اقتضای «مکملیت» و «رشد» در مرد، توسعه قابلیت تامین کنندگی است.
۲۰. هیچ یک از مزیّت های جنسیتی چه در مرد و چه در زن فی نفسه معیار ارزشمندی و کرامت فرد نیستند همه آنها ابزارها و فرصت ها و زمینه هایی هستند برای رشد که بسته به شیوه استفاده از آن می توانند فرد، خانواده و جامعه را سعادتمند یا هلاک کند.
https://eitaa.com/taherrahimi
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دومین بار بود که میدیدم در یک صحنه از یک سریال، خانم اجازه نمیده در اتاقی که زن و مرد تنها هستند، آقا در رو ببنده.
بعد واکنش بعضی از ما به این روایت که از تنها بودن زن و مرد نامحرم در یک اتاق دربسته نهی کرده چیه؟ «مگه ما بچهایم و نمیتونیم مراقب باشیم؟»
تازه بعضی مذهبیها عدم توجه به این اصول بدیهی رو نماد روشنفکری هم میدونن.
فهم این مسائل صرفا نیاز به مقداری شعور و درک اجتماعی داره نه حتی متدین بودن.
فهم دلیل ایجاد حریم بین زن و مرد و عدم اختلاط هم همین طور.
@mahdiehmanafi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابرانسانی به نام
«مادر شهید»